واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: نخستين سالگرد درگذشت سيدجعفر شهيدى در پژوهشكده تاريخ اسلام برگزار شداسلامشناس امانتدار
عصر روز سهشنبه؛ پژوهشكده تاريخ اسلام ميزبان اساتيد دانشگاه و علاقهمندان به آثار علامه سيدجعفر شهيدى بود. در گردهمايى روز سهشنبه كه به ميزبانى پژوهشكده تاريخ اسلام و به بهانه نخستين سالگرد درگذشت استاد علامه دكتر سيدجعفر شهيدى در محل اين پژوهشكده برگزار شد؛ جمع گستردهاى از اساتيد دانشگاه؛ دانشجويان؛ محققان؛ پژوهشگران؛ فعالان سياسى و دوستان و نزديكان علامه شهيدى و همچنين حجت الاسلام والمسلمين سيدهادى خامنه اى حضور داشتند. در ابتداى مراسم پيام مقام معظم رهبرى به مناسبت درگذشت علامه دكتر شهيدى قرائت شد. در اين پيام از علامه شهيدى به عنوان اديبى فرزانه و مورخى ژرف نگر و انسانى والا و با كرامت و درشمار مفاخر علمى ياد شده بود كه آثار قلمى باارزش و ماندگارى از خود به جاى گذاشته است.
شهيدي؛ برخوردار از دو وجه حوزوى و دانشگاهي
در ادامه حجتالاسلام والمسلمين سيدهادى خامنهاي؛ رئيس پژوهشكده تاريخ اسلام؛ در سخنانى با اشاره به تكريم بزرگان و محققان گفت: اين تكريم از وظايف همه كسانى است كه مايلند به حقداران فرهنگ و انديشه در اين مرز و بوم حرمت لازم را بگذارند و راه علم را مانند آنها طى كنند. او افزود: با زندهياد شهيدى و خاندان او و سعيدى از 40 سال قبل آشنا بودم؛ خانوادهاى عالم و دانشپرور، محقق و علاقهمند كه مسلمانهاى زبدهاى بودند. طرح برگزارى اين جلسه پيشنهادى بود كه در شوراى علمى پژوهشكده مطرح شد.خامنهاى عنوان كرد: كمتر شخصيت علمي، حوزوى و دانشگاهي، كه شهيدى حائز هر دو وجه بود، وجود دارد كه در عمر متوسط خود توانسته باشد در چند حوزه و عرصه مهم فعاليتهاى شايانى انجام دهد. تاريخ اسلام به عنوان رشته مادر تحقيقات او بود كه توانست قدمهاى استوارى در معرفى فرهنگ و ادب بومى بردارد و حق بزرگى در اين راستا داشته و دارد و نيز ترجمه بسيار جالب و مسجع و مقفايش از «نهجالبلاغه» و ساير آثار ائمه (ع) كارى شايان و نشاندهنده عمق اشراف اين شخصيت به معارف اسلامى است؛ بهطورى كه مىتوان او را يك اسلامشناس هم معرفى كرد.
امانت و صداقت شهيدى قابل تقدير است
دكتر فتحالله مجتبايى نيز به عنوان دومين سخنران چنين گفت: اگر به اهل علم حرمت بگذاريد، به علم حرمت گذاشتهايد و اين خود فضيلت است و اميدوارم همواره از اين امر برخوردار باشيم و نگذاريم كه زحمتكشان فرهنگ اين مملكت در پشت پرده فراموشى بروند. او سپس به فاصله سالهاى 1320 تا 1329 و آشنايىاش با سيدجعفر شهيدى در دانشكده ادبيات اشاره كرد و گفت: شهيدى از معدود كسانى بود كه در اين اواخر داشتيم. تاريخ فرهنگ ايران قديم و تاريخ اسلامى و ميراث قديم ما را خوب مىشناخت و ازسويى با روشهاى جديد علمى و دانشگاهى هم آشنا بود و تعداد كسانى كه اينگونه باشند كم است و انگشتشمار؛ مثل مهدى محقق، غلامحسين ابراهيمى دينانى و زندهيادان زرياب خويى و مهدوى دامغاني؛ كسانى كه تاريخ و سنت و فرهنگ قديم ما را خوب مىشناختند و ذووجهين بودند. مجتبايى ادامه داد: كسى كه مىخواهد در اين مملكت كار عملى انجام دهد، بايد هم به روشهاى قديمى آشنا باشد و هم به روشهاى جديد علمى كه از غرب به ما رسيده است و اين شخص بار بسيار سنگين ميراث فرهنگى را بر دوش دارد؛ چون بايد فرهنگ پنجهزارساله و نيز هزارساله اخير ايران را خوب بشناسد و همچنين فرهنگ اروپاى جديد را كه به هرحال از آن گريزى نيست و حاشا هم نمىتوانيم كنيم. اين نويسنده و پژوهشگر متذكر شد: اين علمآموزى را بايد در مدرسه و با استاد خواند يا در حوزه و يا دانشگاه. نمىشود در خانه نشست و كتاب خواند؛ فايده ندارد. شهيدى دوره تحصيلات قديمى بسيار عميق و دامنهدارى را سپرى كرده و از محضر استادان نامور روزگار خود در نجف و قم بهره برده بود. بزرگان علوم حوزوى را خوب مىشناخت و اهل تحقيق بود و علم او در همان روزگار اعجابآور شد. سعه صدر قابل توجهى در مسائل علمى داشت.
مجتبايى سپس با اشاره به مقاله شهيدى درباره خليل ابن احمد در يكى از مجلدات كتاب «برهان قاطع» گفت: من معتقد بودم كه اين شخص ايرانى است و سالها روى اين موضوع كار كردم؛ ولى شهيدى نظرى غير از اين داشت؛ اما پس از سالها، استعداد و امانت علمى در وجود او باعث شد كه تحقيق كند و در نتيجه همرأى من شد. امانت و صداقت علمى او قابل تقدير است.
مورخى كه با شعر زندگى كرد
همچنين دكترصادق آيينهوند در سخنانى با اشاره به برخى ويژگىهاى شخصيتى سيدجعفر شهيدى گفت: او خيرش بسيار زياد بود و بهره مادىاش از دنيا كم. از مردان چنددانشى عصرمان بود كه نظيرشان كم است. پيونددهنده ذخيره علمى حوزوى و دانشگاهى به تمام معنا بود. استاد تاريخ دانشگاه تربيت مدرس يادآور شد: شهيدى اعتقاد داشت كه در تاريخ بايد به نقد راوى و اقتضائات عصر و نسل توجه شود. او مىگفت مورخ بايد ثابت كند. به ديوان شعر علاقه داشت؛ چه عربى و فارسي. مىگفت شعر را ساده نگيريد و يك مورخ بايد با شعر زندگى كند. به نظر او، با شعر مىتوان اقتضائات زمان و تاريخ را شناخت؛ پس مورخ بايد به شعر و ديوان توجه كند. آيينهوند همچنين گفت: شهيدى دانشجو را در ابتدا آزمايش مىكرد و بعد مىپذيرفت. اين سبك را زندهياد زرينكوب هم داشت و همينگونه با هركسى كار نمىكردند. مصداق اين حديث شريف كه مىفرمايد: علم را نبايد به هركسى آموخت. او مىگفت، اسلام محور وحدت است و بدون آن نمىتوانيم در كشور به وحدت برسيم. شهيدى به زبان فارسى توجه داشت و مىگفت زبان فارسى اتكاى ماست و هيچكس نبايد زبان عربى را بر سر زبان فارسى چماق كند و بالعكس. اينها با هم كنار آمدهاند. او در ادامه افزود: شهيدى ازجمله كسانى بود كه مقابل تغيير زبان و خط و برخى واژهها ايستاد و معتقد بود حاشيه نبايد به اصل تبديل شود. مثلا درباره آيه «صدقالله العلى العظيم» معتقد بود كه چرا چيز كوچكى را بزرگ مىكنيم؛ چون اين واژه على به معناى صفتى براى خدا ست؛ نه منظور حضرت علي(ع). آيينهوند بيان كرد: شهيدى همه جوايزى را كه مىگرفت، مىبخشيد و ظاهرا خانواده آنها را براى بنياد خيريه وقف كردهاند. در عين اينكه حكيم و سياستدان بود، از سياستمدارى بدش مىآمد و گلهها و نكتهها از تاريخ داشت. هيچگاه نخواست چهره ماندگار شود و معتقد بود چهره ماندگار فقط خداست.
در عشق به قرآن و تشيع بىتعارف بود
دكترفاطمه راكعى ديگر سخنران برنامه نيز گفت: من از دهه 60 كه در وزارت علوم بودم، در برخى نشستهاى علمى خدمت استاد شهيدى مىرسيدم و نيز در دوره اصلاحات و در هيأتامناى كتابخانههاى عمومي. آنچه محرز بود، حالت چشمانشان كه مثل آيينه مىدرخشيد و روحانيتى كه در چهرهاش بود و رفتارى كه خاص او بود و هرجا كه بود، مصداق جهانى بنشسته در گوشهاى مىنمود. اين شاعر خاطرنشان كرد: هيچيك از كارها و تلاشهاى شهيدى نه براى نام بود و نه براى نان؛ چون عشق و حقيقت پشتوانه حركتش بود. فرهنگ اصيل اسلامى و دانشگاهى داشت. در عشق به اسلام، قرآن و تشيع بىتعارف بود و مديريتش در لغتنامه نيز چنين بود. راكعى سپس با خواندن شعري، گفت: اين شعر تقديم به همه كسانى كه نه براى ناماند و نه براى نان؛ آنگونه كه طاهره صفارزاده بود و قيصر امينپور.
فهم كاربردى دين اسلام از نتايج كوشش هاى شهيدى
دكترعلىمحمد ولوى به عنوان سخنران پايانى برنامه هم در سخنانى گفت: شهيدى ازجمله شخصيتهايى بود كه زمانه را خوب شناخت و پرهيز از سياست افراط و تفريط در برخورد با اسلام در آثارش موج مىزد. عمده آثارش در حوزه تاريخ اسلاماند؛ هرچند شأن و مرتبت اصلى كارش، ادبيات بود. اما از مجموعه 30 كتاب او، 20 اثر در قلمرو تاريخ اسلام است كه از اين تعداد، نزديك به 13 اثر تأليف مستقيم و 3 اثر ترجمه از عربى و 3 كتاب نيز تصحيح است. اين نشان مىدهد كه علاقهمندى قابل توجهى به مباحث تاريخ اسلام داشته است. وى يادآور شد: استنباط و نگاه ويژه شهيدى به مطالعه اسلام و نيز علاقهاش به كاربردى كردن تاريخ اسلام قابل توجه است. متأسفانه با توجه به اينكه مردم جامعه ما با فرهنگ و علاقه اسلامى زندگى مىكنند؛ اما نگاه افراط و تفريطى در جامعه ما ديده مىشود و برخى هم اينرا در آثارشان ناديده مىگيرند؛ اما در آثار او دقت نظر ويژهاى است كه در فهم و تأثير كاربردى دين اسلام در جامعه ما انجام داده و كوشش كرده آثارش را به اين سمت ببرد. ولوى همچنين گفت: عموما توجه به اسوهها و الگوهاى اسلامى در آثار شهيدى برجسته است. كارهايى كه او براى تطهير مباحث معصومين (ع) انجام داده، فوقالعاده است. درباره همه معصومان (ع) تأليف دارد و سياستش در تأليف، ايجاد تحول در مبانى فرهنگى جامعه است. او در پايان اظهار داشت: شهيدى مىكوشد به نحوى به اين سمت برود كه واقعيتها را به درستى بيان كند و مىكوشد سالمسازى فرهنگ جامعه را از طريق معرفى درست و دقيق الگوهاى دينى به جامعه انجام دهد تا به اشتباه، ما انسانهاى بزرگ را به دوردستهاى بزرگ ذهنىمان تبعيد نكنيم و مىكوشد شأن تاريخى آنها را به جامعه معرفى كند و از اين حيث، خدمت بزرگى به جامعه ايران كرده است؛ به عنوان نمونه، درباره شخصيت امام سجاد (ع). بعد از انقلاب در آثارش به اين جمعبندى رسيد كه بايد اسلام كاربردى را تقويت و معرفى كرد. سبك و سياق تاريخنگارى ويژهاى دارد؛ اينكه ورود كلام را به مباحث تاريخى جايز مىداند؛ اما به آن سيطره نمىدهد.
ياد ماندگار
دكتر سيد جعفر شهيدى از استادان بنام تاريخ اسلام و زبان و ادبيات فارسى بود. آثار ارزنده اين استاد، ازجمله منابع معتبر تاريخ اسلام و ادبيات فارسى محسوب مىشود. آثار ارزنده و سجاياى اخلاقى زندهياد دكتر سيد جعفر شهيدى را نه تنها صاحبنظران و محققان ايران، بلكه دانشمندان و نويسندگان خارج ازكشور، بهويژه در كشورهاى عربزبان نيز بهخوبى مىشناسند. اما به دليل پرهيز از شهرتطلبى و فروتنى بيش از اندازه استاد، وى هيچ وقت در طول عمر پر بركت خود، تمايلى به سخن گفتن درباره زندگىاش نداشت. با اين حال، بسيارى از دانشجويان و اهل تحقيق دوست دارند در زمينه زندگى علمي_ ادبى و حتى بيوگرافى استاد، اطلاعاتى داشته باشند. دكتر سيدجعفر شهيدى در سال شمسى در شهرستان بروجرد در خانوادهاى مذهبى چشم به جهان گشود. وى پس از اتمام تحصيلات در بروجرد، در حالى كه مشغول خواندن شرح لمعه بود، عازم نجف شد. در آنجا شرح لمعه را تمام كرد و به خواندن رسائل مكاسب مشغول شد و به همراه دكتر گرجى در درس خارج شركت كرد. وى علاوه بر مطالعه دروس رسمى حوزه كه فقه و اصول بود، به مسائل تاريخى نيز توجه نشان مىداد. او تا سال در نجف اقامت داشت و در همان سال به علت بيمارى پس از كسب اجازه از مرحوم بروجردى براى معالجه به ايران آمد و ماندگار شد. استاد شهيدى به اصرار دوستان در سال به دانشكده معقول و منقول رفت و در سال با اخذ مدرك ليسانس فارغالتحصيل شد. سپس در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران ثبت نام كرد و در سال مقطع كارشناسى ارشد ادبيات و در سال مقطع دكتراى اين رشته را به پايان برد و در آن دانشكده به تدريس پرداخت. وى در سال مجله «فروغ» را كه مجلهاى با خطمشى اسلامى بود، منتشر كرد. دكتر شهيدى از سال همكارى با مرحوم دهخدا را آغاز كرد و در سال به معاونت مؤسسه لغتنامه دهخدا و در سال به رياست اين مؤسسه منصوب شد كه تا آ خر عمر با همكارى گروهى از ياران دهخدا و مؤلفان ديگر به كار تدوين لغتنامه دهخدا و لغتنامه فارسى مشغول بود. دكتر شهيدى در سال طى سفرى به چين، استادى افتخارى دانشگاه پكن را نيز دريافت كرد.
كارنامه كارى استاد شهيدى
تأليف - مهدويت در اسلام، چاپ 1324؛ - جنايات تاريخ، جلد اوّل و دوم، تهران، شهريور 1327؛ - جنايات تاريخ، جلد سوم، دفترنامة فروغ علم، تهران 1329؛ - چراغ روشن در دنياى تاريك ( يا زندگانى امام سجاد) تهران، كتابفروشى و چاپخانه محمد حسن علمى 1335؛ - در راه خانه خدا، دانش نو، تهران 1356؛ - پس از پنجاه سال، پژوهشى تازه پيرامون قيام امام حسين(ع)، چاپ اوّل، امير كبير 1358، چاپ شانزدهم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1372؛ - شرح لغات و مشكلات ديوان انوري، چاپ اوّل انجمن آثار ملى 1358، چاپ دوم انتشارات علمى و فرهنگى 1364؛ - تاريخ تحليلى اسلام، تاريخ تحليلى اسلام تا پايان امويان، تهران، مركز نشر دانشگاهى 1362؛ - زندگانى حضرت فاطمه(س)، چاپ اوّل تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1360، چاپ هجدهم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1373؛ - آشنايى با زندگانى امام صادق(ع)، جامعه الامام الصادق، تهران 1362؛ - زندگانى على بن الحسين(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1365، چاپ پنجم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1372؛ - ستايش و سوگ امام هشتم در شعر فارسي، چاپ 1365؛ - عرشيان، نشر مشعر، قم 1371؛ - شرح مثنوى شريف، تهران، انتشارات علمى و فرهنگي، 1373، جلد چهارم (دنبالة كار 3 جلد مرحوم فروزانفر) و جزء 5 و 6 (دفتر دوم)، شرح مثنوى دفتر سوم؛ - از ديروز تا امروز، مجموعة مقالهها، به كوشش هرمز رياحى و شكوفه شهيدي، تهران، انتشارات قطره 1373؛ - على از زبان علي، شرح زندگانى امير مؤمنان، تهران، دفتر نشر ؛ 1376؛ - شرح مثنوى دفتر چهارم، پنجم و ششم ؛ 1374 تا 1380. 2.تصحيح - تصحيح آتشكده آذر، اثر لطفعلى بيك آذر بيگدلي، مقدمه، فهرست و تعليقات: سيد جعفر شهيدي، مؤسسه نشر كتاب 1337؛ - تصحيح دره نادره، اثر ميرزا مهديخان استرآبادي، چاپ اوّل، انجمن آثار ملى 1341، چاپ دوم انتشارات علمى و فرهنگى 1366؛ - براهين العجم، اثر محمد تقى سپهر، حواشى و تعليقات: سيد جعفر شهيدي، دانشگاه تهران 1351. 3. ترجمه- ابوذر غفارى نخستين انقلابى اسلام، بى نا 1320، چاپ سوم، نشر سايه 1370.
چهارشنبه 25 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]