محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826672601
گفت و گويي متفاوت با نادر دستنشان مربي مازندراني كه در خانه جايي براي كار كردن نداردپگاه، خبرنگار دلال و فوتبال گيلان و ...
واضح آرشیو وب فارسی:ايپنا: گفت و گويي متفاوت با نادر دستنشان مربي مازندراني كه در خانه جايي براي كار كردن نداردپگاه، خبرنگار دلال و فوتبال گيلان و ...
فوتبال مازندران با آن سابقه درخشان و بازيكنان شناخته شده، امروز جايي در معادلات تعيينكننده اين رشته ورزشي ندارد.
فوتبال مازندران با آن سابقه درخشان و بازيكنان شناخته شده، امروز جايي در معادلات تعيينكننده اين رشته ورزشي ندارد. تنها نشاني باقيمانده از مازندران در ليگهاي سراسري، نساجي و شموشك هستند كه اولي به حالت تعليق درآمده و دومي در تكاپوي سقوط و بقاء روزگار ميگذراند. يكي از محصولات مزرعه فوتبال در اين منطقه نادر دستنشان مربي موفق سالهاي اخير است. مردي كه قاعدتا امروز بايد در شهر خود خدمتگزار فوتبال باشد اما چند سالي است همه جا براي مربيگري رفته، جز مازندران!
دعوت از او بهانهاي شد تا سفره دلش را در ايپنا باز كند و از همه چيز حرف بزند. مرور اين مصاحبه شايد كمي وقتگير باشد، اما به زحمتش ميارزد.
* اول از علل قطع همكاري با پگاه سابق صحبت كنيم. آن روزها خيلي از اتفاقات به صورت مبهم باقي ماند.
48 ساعت قبل از بازي مقابل استقلال تهران در فينال جام حذفي دوره پيش، از جانب رئيس كارخانه تراكتورسازي با من تماس گرفته شد تا جهت مذاكره با اين باشگاه راهي تبريز شوم كه اين موضوع را به آينده موكول كردم. روزي كه همراه كاروان تيم در هتل هويزه بهسر ميبرديم، آقاي عبداللهزاده مديرعامل وقت باشگاه به همراه مدير فني تراكتورسازي پيغام فرستادند كه در هتل لاله منتظر من هستند تا راجع به موضوع تراكتورسازي بيشتر صحبت كنيم. براي آن كه رسم ادب را به جا آورده باشم، به ملاقات آنها رفتم و عنوان داشتم فعلا به احياي پگاه گيلان فكر ميكنم. گر چه قراردادم در پايان ليگ 86 تمام شده بود اما تا پايان جام حذفي در تيم ماندم و نهايتا به مقام نايبقهرماني دست يافتيم. در ادامه يك قرارداد داخلي با پگاهيها امضا كردم و قرار شد يك سال ديگر در اين تيم ماندگار شوم. البته ميدانستم كه اسماعيل شاد مديرعامل وقت باشگاه چندان تمايلي به حفظ من ندارد اما بالاخره قبول كرده بود قراردادم را تمديد كند. البته عقد قرارداد داخلي با سياستي حساب شده انجام شد كه در جاي خود به آن اشاره ميكنم.
من با خيال راحت همراه خانوادهام راهي دبي شدم تا چند روز استراحت كنم اما در بازگشت به ايران متوجه قضاياي جالبي شدم. در جلسهاي با حضور آقاي شاد، يك سردبير و يك خبرنگار روزنامه ورزشي قرار مذاكره با دكتر بيژن ذوالفقارنسب گذاشته شده بود تا ايشان به عنوان سرمربي جديد قبول مسئوليت كند. گويا دكتر هم به طور ضمني پاسخ مثبت به اين پيشنهاد داده بود. در همين اثنا وقتي باشگاه تراكتورسازي برايم بليت فرستاد تا به تبريز بروم، راهي آنجا شدم و به دفتر رئيس شوراي شهر تبريز، آقاي ششكلاني رفتم. ملاقاتي كه در ملأ عام انجام شد و هيچ نوع پنهانكاري در آن مطرح نبود. با تمام احترامي كه براي مسئولان باشگاه قائل بودم و هستم، شرافت كاريام را حفظ كرده و عنوان داشتم به دليل تعهدي كه به پگاه گيلان دارم، از پذيرفتن سمت سرمربيگري تراكتورسازي معذور هستم.
اين را گفتم و راهي رشت شدم اما در مواجهه با مديرعامل وقت به جاي اينكه رفتار حرفهايام مورد تقدير قرار گيرد، با سئوالات جالبي مواجه شدم. در واقع جريمه رفتن به تراكتورسازي را دادم. همان روز از جانب مدير روابط عمومي باشگاه با من تماس گرفتند و گفتند از ادامه همكاري با شما معذوريم. براي من مثل روز روشن بود كه بهانه حضور در تبريز و مذاكره با تراكتورسازي (كه اصلا چنين چيزي در ميان نبود) فقط براي رد كردن من و از قبل زمينه حضور آقاي ذوالفقارنسب در تيم فراهم شده بود. اگر هم قرارداد داخلي با من امضا كردند به اين دليل بود كه از قطعي شدن حضور دكتر در پگاه مطمئن نبودند و در واقع مرا در آبنمك خوابانده بودند.
* قضيه آن سردبير و خبرنگار روزنامه ورزشي چه بود؟ يعني آنها دليل اصلي قطع همكاري شما با پگاه بودند؟
وقتي من از نيمفصل ليگ 86 پگاه را تحويل گرفتم، اين تيم در رده هجدهم جدول بود و 9 امتياز از تيم بالاسر خود فاصله داشت. البته در نهايت به لطف خدا، تلاش بازيكنان و حمايت هواداران، پگاه در ليگ برتر باقي ماند اما در جلسهاي كه قبل از شروع همكاري با آقايان رجبي (رئيس هيات مديره)، مرغوب (مشاور باشگاه) و شاد داشتيم، بحث مبلغ قرارداد جديد پيش آمد كه عنوان كردند 70 ميليون تومان در نظر گرفتهاند. من قبول نكردم و در نهايت توافق شد 100 ميليون تومان به عنوان پايهقرارداد و 50 ميليون تومان در صورت بقاء در ليگ برتر دريافت كنم. اما اگر نميتوانستم پگاه را از خطر سقوط نجات دهم، بايد 20 درصد از رقم پايهقراردادم را به عنوان جريمه ميبخشيدم. در طول مسابقات فصل پيش بارها از سوي همان خبرنگاري كه گفتم با من تماسهاي مكرري گرفته شد مبني بر اينكه چون رقم قراردادم مثلا توسط آن آقا افزايش يافته، بايد 20 ميليون تومان به وي بدهم كه اصلا چنين چيزي صحت نداشت و خبرنگار مذكور مدعي دريافت حقالزحمه در قبال كاري كه نكرده بود، شد.
اين قضيه ادامه داشت تا اينكه فصل تمام شد. در اينجا تا يادم نرفته بايد متذكر شوم قرار بود در صورت قهرماني در جام حذفي مبلغ 30 ميليون تومان و در حالت رسيدن به عنوان نايبقهرماني اين مسابقات مبلغ 20 ميليون تومان پاداش دريافت كنم. در مجموع من بايد فصل پيش 170 ميليون تومان ميگرفتم كه 127 ميليون گرفتم و تا به امروز هنوز 43 ميليون تومان طلب دارم.
* داشتيد ميگفتيد فصل تمام شد و...
بله. فصل تمام شد و به مديرعامل باشگاه گفتم اين 10 بازيكن را نميخواهم و در نقطه مقابل بايد با 15 نفر مذاكره صورت پذيرد تا نهايتا 5 نفر آنها جذب شدند. ليست بازيكنان مورد نظر من شامل افرادي چون محمدرضا خلعتبري، سعيد خاني، اميرحسين موسوي، ارشاد يوسفي، مرتضي اسدي و زعفراني بود. در ليست بازيكنان مازاد بر نياز هم نام چند بازيكن وجود داشت كه ظاهرا مدير برنامههايشان همان آقاي خبرنگار بود و اين مسئله مزيد بر علت شد تا وي كه به قول خودش مشاور مديرعامل باشگاه بود، درصدد اقدامات بعدي برآيد.
اين طور شد كه در آن جلسه معروف با حضور آقاي شاد، سردبير و خبرنگار ورزشي روزنامه ورزشي مذكور، مقدمات قطع همكاري با من فراهم آمد و در نهايت با يك بهانه واهي كه مثلا مذاكره با تراكتورسازان بود، عذرم را خواستند.
* آن طلب 43 ميليون توماني هم به دست فراموشي سپرده شد؟
من با صداقت قراردادم را امضا كردم و بابت 50 ميليون تومان پاداش حفظ تيم در ليگ برتر، هيچ دستنوشته يا مدركي نگرفتم. بعد هم كه مديريت باشگاه و چارت تشكيلاتي آن تغيير يافت و حالا چشمانتظار آقاي عابديني هستم تا ببينم ميتوانم طلبم را بگيرم يا نه!
* پگاه با حضور شما از اين رو به آن رو شد. دليل اين امر چه بود؟
برخلاف آنچه برخيها مدعي شدند، من نه به ليدرها رشوه ميدادم و نه وعدهوعيدي به كسي دادم. اما وقتي براي احقاق حق بازيكنان تلاش كردم، آنها هم هر چه در توان داشتند رو كردند و تيم آنطور احيا شد.
در زمان من قراردادهاي 25 و 35 ميليون توماني به 80 ميليون تومان افزايش يافت. مثلا علي نظر محمدي در حد يك بازيكن ليگ دسته 2 پول ميگرفت اما تلاش كردم آنها به حق واقعي خود برسند و اينكار باعث جلب اعتماد بازيكنان شد. بعدها وقتي تيم از حيث وجود بازيكنان بومي تخليه شد، تماشاگر خود را هم از دست داد. تيمي مثل پگاه ميتوانست با حضور بازيكناني چون مازيار زارع، پژمان نوري، سيد جلال حسيني و ... جزو 4 تيم اول جدول باشد اما حال و روز آن امروز به شكلي است كه ميبينيد.
*بعد از قطع همكاري با پگاه در برههاي حتي با تراكتورسازي قرارداد داخلي هم منعقد ساختيد اما آنجا نمانديد!
من با آقاي عبداللهزاده به توافق كامل دست يافتم و قرارداد 240 ميليون تومان بستيم. 4 ميليارد تومان هم هزينه كنار گذاشته بودند تا تيم امسال راهي ليگ برتر شود كه فكر ميكنم بودجه امسال همين مقدار باقي مانده باشد. اما به يكباره ناصر شفق جايگزين مديرعامل قبلي شد كه شرايط خاصي براي تداوم همكاري مطرح كرد، از جمله رقم قرارداد كه نهايتا پذيرفتم قرارداد سفيد امضا كنم اما آنها دنبال گزينههاي ديگر بودند و كار خود را كردند.
*چطور شد از استيلآذين سر درآورديد؟
همان روزها از استقلال اهواز و ابومسلم پيشنهاد داشتم اما وضعيت هيچيك را مناسب نديدم. از طرفي تماسهاي چندباره مسئولان باشگاه استيلآذين باعث شد به اين گزينه جديتر فكر كنم. پيش خود گفتم آنها امكانات كامل دارند و از مديريت صادق و با خلوص نيتي برخوردارند، ضمن اينكه حضور سايه علي پروين برسر تيم باعث ميشود استيلآذين تماشاگر داشته باشد. اما وقتي ايشان رفت، نه تنها آن پتانسيل جذب طرفدار خود بهخود از بين رفت بلكه فقط باعث شد تيمهاي رقيب با تمام قوا مقابل ما قرار گيرند و اين امر كار را سخت ميكرد.
*دليل ديگري براي حضور در استيلآذين نداشتيد؟ دليل قانعكنندهاي كه بپذيريم حق داشتيد به ليگ برتر نياييد.
واقعيت اين است كه بافت غلط تفكرات مديران ورزش ما معضل بزرگ در راه سپردن عنان كار بهدست مربياني چون من است. البته اينكه ميبينيم به مرور زمان افرادي چون حنطه، اميرحسين و افشين پيرواني مورد اعتماد قرار ميگيرند، نشان ميدهد بافت تفكرات مديران قدري تغيير يافته و توانايي مربيان نسل جديد به نحوي آنها را مجبور كرده به افراد ديگر هم فكر كنند.
* با استيلآذين نتايج ارزندهاي گرفتيد اما بعد از باخت 4 بر يك به مرصاد شيراز، كمي روند امتيازگيري تيم دچار فراز و نشيب شد.
آن بازي را روي اشتباهات مكرر و محرز تيم داوري باختيم. البته داور وسط كه براي اولينبار در طول 20 سال سابقه ورزشيام او را ميديدم، بهخاطر اين قضاوت 2 ماه محروم شد. بعد از آن مقابل مهركام پارس و شهرداري زنجان با بدشانسي به تساوي دست يافتيم و پتروشيمي تبريز كه از تيمهاي خوب ليگ امسال است را با حساب 4 بر يك مغلوب كرديم.
* كوچ بازيكنان اسمي از استيلآذين را مثبت ارزيابي كرديد يا منفي؟
شما مطمئن باشيد بازيكناني چون انصاريان، كاويانپور، جمشيدي و ... به درد فوتبال ليگ دسته اول نميخورند. جنس بازي آنها با ليگ برتر جور در ميآيد. ليگ دسته اول بازيكني ميخواهد جنگنده كه تكل بزند و بازي فيزيكي انجام دهد.
* نوع تقسيمبندي تيمها در 2 گروه ليگ دسته اول را چگونه ميبينيد؟
بهنظر من در گروه اول كه ما قرار داريم از 14 تيم 10 تيم لياقت حضور در ليگ برتر را دارند اما در گروه دوم 10 تيم فقط به بقا در ليگ دسته اول فكر ميكنند. در گروه ما صنعت نفت آبادان، گلگهر سيرجان و همين نساجي مازندران هم ميتوانند مدعي صعود باشند. نساجي اگر 4 بازي عقبافتاده خود را با پيروزي پشتسر بگذارد از استيلآذين هم سبقت ميگيرد. آلومينيوم اراك، شهرداري تبريز و سپاهان نوين را هم به اين جمع اضافه كنيد تا شرايط گروه اول بيشتر دستتان بيايد.
* با اين اوصاف شانس استيل آذين براي صعود چه اندازه است؟
با اتكا بر 3 فاكتور مديريت توانمند باشگاه، تواناييهاي خود و بازيكنان همتراز مطمئن هستم به مرور زمان بهتر هم خواهيم شد. ضمنا با جذب مصطفي احمدي از استقلال اهواز و آرديان نئو از تيمهاي مقدونيه، تقويت تيم را مدنظر قرار دادهايم. استيل آذين از تغيير تاكتيك آسيب نميبيند و از نيروهاي همسطح برخوردار است. ما بعد از بازي با مرصاد 7 تغيير در ارنج اصلي خود اعمال داشتيم و مقابل مهركام پارس قرار گرفتيم اما دچار افت فني و كيفي نشديم.
* برگرديم به بحث فوتبال شمال و اينبار قضيه نساجي مازندران را مطرح ميكنيم. چرا فوتبال در زادگاه شما به چنين روزي افتاده است؟
همين حالا كه من با شما صحبت ميكنم 54 بازيكن از استان مازندران در بالاترين سطح فوتبال ليگ برتر و بعضا تيمهاي خارجي توپ زده و ميزنند. افرادي امثال رحيم دستنشان، حسين مسگر ساروي، من و .... تلاش خود را براي احياي فوتبال مازندران انجام ميدهيم اما وظيفه اصلي با فدراسيون فوتبال و سازمان تربيتبدني است تا به بارور شدن استعدادهاي ناب فوتبال در شهرهايي مثل انزلي، آبادان، قائمشهر و نوشهر كمك كند. شما فكر ميكنيد چرا فوتبال باشگاههاي تهران امروز اينقدر ضعيف شده است؟ چون تيمهاي مطرح آن در ليگهاي سراسري حضور دارند. فوتبال مازندران هم به لحاظ مشكلات مالي باشگاههايش از استعدادهاي خود نميتواند استفاده كند و بايد شاهد هنرنمايي آنها در تيمهاي ديگر كشور باشد. امثال ميثم بائو، مجتبي ترشيز، حشمت كليجي و يا رضا مرادي كه در تيم ملي جوانان دروازهبان ثابت بود و احمدرضا عابدزاده ذخيره او به حساب ميآمد، از دل اولين مدرسه فوتبال ايران كه خود آن را تاسيس كردم بيرون آمدند.
اما آنها امروز كجا هستند؟ البته من به شخصه طرحهايي براي احياي فوتبال مازندران دارم كه اگر خدا بخواهد بهزودي آنها را با كمك دوستان به مرحله اجرا نزديك خواهيم كرد. فوتبال اين منطقه به جرات ميتواند با نصف هزينه رايج در باشگاههاي ليگ برتر صاحب حداقل يكي از 4 الي 5 رتبه هميشگي بالاي جدول باشد اما فعلا كمتر كسي به ارزش سرمايهگذاري در فوتبال اين استان پي برده است.
چهارشنبه 25 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايپنا]
[مشاهده در: www.ipna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]
-
گوناگون
پربازدیدترینها