تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 1 بهمن 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از شما منكرى ببيند بايد با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855348215




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز فرهنگ ترافيك حلقه مفقوده


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز فرهنگ ترافيك حلقه مفقوده
جام جم آنلاين: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «رتبه اول در تورم!»،«حراج اطلاعات ملي در اينترنت»،«فرهنگ ترافيك حلقه مفقوده»،«نعش اسرائيل بر دوش اوباما»،«نقدي بر جايزه قتل حسني مبارك‏»،«خيانت سران عرب به جهان اسلا‌م» و... كه برخي از آنها د زير مي‌آيد.


اعتماد ملي

«رتبه اول در تورم!» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌‌ي اعتماد ملي است كه در آن مي‌خوانيد؛ بر اساس گزارش مجمع عمومي ساليانه بانك مركزي، ايران رتبه اول احراز تورم در منطقه را با 7/16 درصد در سال 2008 كسب كرده است. اين در حالي است كه عربستان با 3 درصد و بحرين و كويت هر يك با 7/2 و 6/2درصد ارقام بسيار نازلي را نشان مي‌دهند. اما اگر دولت‌هاي كوچك عرب قابل قياس با اقتصاد بزرگ و متلا‌طم ايران نيست، وضعيت اقتصادي كشورهايي چون مصر و عربستان سعودي مي‌تواند در اين الگو مورد مطالعه و تطبيق قرار گيرد. در اين گزارش تورم عربستان 3 درصد و مصر 9/7 درصد اعلا‌م شده است. اين گزارش از آن جهت بيشتر جلوه مي‌كند كه دريابيم متوسط نرخ تورم براي كشورهاي نفتي 9 درصد و براي كشورهاي خاورميانه و آسياي مركزي 9/7 درصد اعلا‌م شده است.

از سوي ديگر ايران در پايان سال 2007 با اخذ نرخ تورم 19 درصدي در ميان 180 كشور جهان در رديف 176 قرار گرفته است. جاي تاسف آن است كه گزارش فوق تصريح دارد در اين رتبه‌بندي تنها چهار كشور اريتره، گينه، ميانمار و زيمبابوه با داشتن نرخ‌هاي تورم به ترتيب 7/22، 4/23، 9/36 و 1617 درصد از ايران تورم بيشتري داشته‌اند. اين بدان معنا است كه بنا بر خواست سند چشم‌انداز و برآيند برنامه چهارم توسعه، نرخ تورم ايران بايد يك رقمي مي‌شد كه فعلا‌ اين مهم محقق نشده و به نظر نمي‌رسد با روندي كه اقتصاد ايران دارد به اين زودي نيز محقق شود. در اين ميان خوب است به گزارش اخير بانك جهاني نيز اشاره‌اي شود كه اعلا‌م كرده بود اقتصاد ايران تنها رشدي معادل 6/5 درصد و تورمي نزديك به 28 درصد را تجربه مي‌كند. اين ارقام نشانگر وضعيت نابسامان اقتصادي براي كشوري است كه در 3 سال گذشته بالا‌ترين دوران كسب درآمد نفتي را تجربه كرده است.

از نظر سياسي و اداري نيز دولت نهم از بالا‌ترين همگرايي داخلي در جهت تحقق اهداف و برنامه‌هاي خود برخوردار بوده است. اما سياست‌ها و برنامه‌هاي اقتصادي دولت نهم گرفتار تعارض‌هاي دروني و فقدان برنامه‌اي هدفمند بوده است، به گونه‌اي كه در وزارت اقتصاد 2 وزير و در بانك مركزي 3 رئيس و در وزارت صنايع يك وزير جابه‌جا شده‌اند؛ شرايطي كه گويا همچنان از فقدان هماهنگي در حوزه مديريت اقتصادي خبر مي‌دهد. به هر حال نمي‌توان از دولت نهم در پايان دوران خدمت خود انتظار معجزه و تحولي خاص داشت؛ شايد روند تغييرات در آينده بتواند افق‌هاي بهتري به سوي اقتصاد ايران بگشايد.

رسالت

«جنايت جنگي اسرائيل و وظايف نهادهاي بين‌المللي » عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمدكاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛رژيم صهيونيستي در حمله به غزه به هيچ يك از قوانين و مقررات بين‌المللي پايبند نيست و براي نبرد جديد عليه ملت مظلوم فلسطين هيچ مرزي را نمي‌شناسد. بنا به آخرين اطلاعات و اخبار رسيده كه به تائيد نهادهاي جهاني هم رسيده است رژيم صهيونيستي اقدامات وحشيانه و جنايتكارانه زير را مرتكب شده است.

-1 استفاده گسترده از سلاح‌هاي ممنوعه و كشتار جمعي نظير بمب‌هاي خوشه‌اي و بمب‌هاي حاوي فسفر سفيد و گلوله‌هاي حاوي اورانيوم ضعيف شده.
-2 كشتار زنان و كودكان و تيرباران دسته‌جمعي در خانه‌ها و سپس بمباران خانه‌هايي كه در آنها تيرباران صورت گرفته است.
به عنوان نمونه در روز يكشنبه 15 دي ماه صهيونيست‌ها 110 نفر از ساكنان منطقه «حي زيتون» واقع در غزه را كه بيشتر آنها كودك و زن بودند در يك ساختمان بزرگ جمع كرده و سپس تيرباران كردند.

اين جنايت به‌قدري وحشتناك بود كه حتي سازمان عفو بين‌الملل به آن اعتراض كرده و اعلام كرد رژيم صهيونيستي بارها به اشكال مختلف كنوانسيون ژنو را نقض كرده است. استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي بويژه بمب‌هاي فسفري، مغاير با كنوانسيون ژنو و نيز مصوبه‌اي است كه در سال 1983 در سازمان ملل به تصويب رسيد و ممنوع شد. در آن مصوبه تاكيد شده كه استفاده از اين بمب‌ها جنايت جنگي است. هيچ منطق حقوقي در جهان رفتار صهيونيست‌ها در غزه را دفاع مشروع نمي‌داند. قطعا روزي مي‌رسد كه به همه اين جنايت‌ها در يك دادگاه بين‌‌المللي رسيدگي‌شود. آن روز دير نيست! اما مردم مظلوم فلسطين بويژه مردم ستمديده غزه، مردانه قيام كرده‌اند و خود در يك نبرد نابرابر پاسخ ددمنشي‌هاي رژيم صهيونيستي را مي‌دهند.امروز نوزدهمين روزي است كه جوانان غزه چونان پهلوانان و قهرمانان اسطوره‌ اي ماشين جنگي رژيم صهيونيستي را زمينگير كرده‌اند و با دستان خالي اجازه ندادند رژيم اشغالگر قدس به هيچ يك از اهداف خود برسد.

تاريخ بشر هيچ مقطعي را سراغ ندارد كه مردمي مظلوم در قطعه‌اي زمين به وسعت 360 كيلومتر مربع از هوا، دريا و زمين بيش از 2200 بار مورد هجوم مداوم و بي‌وقفه قرار گيرند و علي‌رغم آن 1/5 ميليون نفر انسان بي‌پناه به هيچ چيز جز مقاومت فكر نكنند. در اين سرزمين از كودك 6 ماهه تا پيرمرد 80 ساله از سوي دشمن «هدف» هستند! دادگاه رسيدگي به جنايات جنگي رژيم صهيونيستي چندي است از سوي جامعه جهاني برپا شده است؛ هر روز ميليون‌ها انسان در 5 قاره جهان به خيابان‌ها مي‌آيند و عليه رژيم صهيونيستي كيفرخواست صادر مي‌كنند و از دولت‌هاي خودشان مي‌خواهند درباره جنايات اسرائيل سكوت نكنند و در برابر رژيم صهيونيستي كه به نمايندگي از سردمداران استبداد جهاني در غزه مي‌جنگد بايستند و اعلام جرم كنند.چنين به نظر مي‌رسد كه پارلمان‌هاي كشورهاي اسلامي موضوع جنايات جنگي رژيم صهيونيستي را به صورت يك طرح مورد رسيدگي قرار دهند و از دولت‌هاي خودشان بخواهند ضمن قطع رابطه با اسرائيل، نماينده خود را براي برپايي يك نشست جهاني جهت محكوميت جنايات ارسال نمايند تا مقدمه‌اي براي اخراج رژيم صهيونيستي از سازمان ملل باشد. شوراي حقوق بشر سازمان ملل ديروز در نشست ژنو با تصويب قطعنامه‌اي جنايات رژيم صهيونيستي را در غزه به شدت محكوم كرد. اين شورا تصميم گرفت يك گروه حقيقت‌ياب مستقل بين‌المللي را به منظور تحقيق در خصوص موارد نقض حقوق بشر به غزه اعزام نمايد.اقدام شوراي حقوق بشر سازمان ملل يك گام به جلو براي برپايي يك دادگاه بين‌المللي جهت رسيدگي به جنايات جنگي رژيم صهيونيستي است.

ابتكار

«حراج اطلاعات ملي در اينترنت» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي ابتكار به قلم احسان كيانخواه است كه در آن مي خوانيد؛در دهه 60 ميلادي، ايالات متحده براي پيشبرد فعاليت هاي دفاعي و كاهش تهديدات دوران جنگ سرد شبكه توزيع شده اي را بنيان نهاد كه در اوايل دهه 90 اينترنت نام گرفت. اينترنت به بستر قدرتمندي براي ارتباط مراكز و موسسات علمي كوچك و بزرگ تبديل شد. هيجان انگيز بودن اين فناوري سرعت توسعه اين فن آوري را چندين برابر نمود بصورتي نداشتن پايگاهي در اينترنت نشانه ضعف و ناكارآمدي سازمان ها موسسات دولتي و خصوصي شده است.

-شنود تلفن شايد از همان آغازين روزهاي رواج اين فناوري بصورت تفنني توسط اپراتورهاي مراكز تلفن صورت مي پذيرفت. اما به مرور زمان پاي سرويس هاي جاسوسي، گروههاي تروريستي واخلال گران، به اين حوزه نيز باز شد. جمع آوري و انتقال اطلاعات زماني كار بسيار دشوراري بود اما با گسترش فن آوري هاي ارتباطي ديگر نيازي به جابجايي و صرف هزينه هاي بالا نيست كافي است كه به اينترنت مراجعه نمايند و ميزان زيادي از اطلاعات مورد نياز را جمع آوري و انتقال دهند.

-كشور ما نيز همانند ساير كشور هاي توسعه يافته و درحال توسعه از اين تهديدات در امان نيست. زمانيكه اينترنت گسترش پيدا كرد و مزاياي آن ملموس گرديد، اهميت خدمات رساني به مردم در بستر آسان با ارتباط موثر، كاربرد اين فناوري را به يكي از سياست هاي اصلي دولت، تشكل ها، مراكز اقتصادي و... تبديل نمود.

-سايت هاي خبري با امكان اطلاع رساني به لحظه و امكان درج نظرات مخاطبين بصورت پي نوشت، ارسال اطلاعات شخصي به موسسات، سازمان هاي دولتي يا مراكز خصوصي براي موضوعات متنوعي نظير استخدام، كنكور، كارت سوخت، بيمه و...، پرسش از بانك هاي اطلاعاتي براي قبولي در كنكور، وضعيت مراسلات پستي، وضعيت خودرو و... جز» هزاران خدمت متنوع است كه روزانه روي اين بستر قابل شكل گيري است.

-نكته مهم، توجه به ايمني و حفاظت از بانك هاي اطلاعاتي است كه مراكز جاسوسي بدنبال دسترسي به اين اطلاعات هستند، اين دستبردها كوچكترين اثر و اختلالي در پايگاه ها ايجاد نمي نمايند و جاسوس ها فقط اطلاعات را براي خود انتقال مي دهند. آنها به اطلاعات با ارزشي نظير ليست متخصصان، جوانان جوياي كار، تجهييزات، جوانان با انگيزه و... دست مي يابند. متاسفانه هيچ ضابطه، استاندارد و استراتژي براي ذخيره و به اشتراك گذاري اطلاعات فردي و اجتماعي افراد وجود ندارد و هر سازماني با توجه به حيطه كاري خود پنجره را باز نموده و اطلاعات افراد را ذخيره و يا به درخواست ها آنها پاسخ مي دهد. لازم است شوراي عالي امنيت ملي و شوراي عالي فن آوري اطلاعات با اين فعاليت هايي كه به امنيت ملي ضربه مي زند برخورد نموده و ضوابط، استانداردها و فرآيندهايي را براي راه اندازي، ايمني و نظارت بر اين سرويس ها تدوين و ابلاغ نمايد.

كيهان

«نعش اسرائيل بر دوش اوباما» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛نبرد در غزه را اكنون مي توان پايان يافته محسوب كرد. حماس جنگ را برده است و اين حقيقتي است كه حتي رسانه هاي اسراييلي در بيان آن ملاحظه كاري نمي كنند. يك هفته است كه تحليلگران نظامي و استراتژيك عمليات نظامي را بي حاصل و جنگ را عملا تمام شده ارزيابي مي كنند. ارتش اسراييل از ابتدا هم مخالف آغاز جنگي به اين شكل در غزه بود چرا كه مي دانست سرنوشت چنين جنگي را نمي توان با بمباران هوايي يا گلوله باران از راه دور نهايي كرد و تنها راه رسيدن به يك «دستاورد واقعي» نبرد روي زمين است. ارتش مي دانست كه اگر بي عقلي كند و زير بار درخواست هاي سياستمداران جنگ نديده برود، عملا در قتلگاهي بزرگ و مهيب گرفتار خواهد شد طوري كه هيچ راه گريزي از آن نباشد. براي اسراييلي ها از همان روز اول روشن بود كه در فاصله سال هاي 2005 -كه در زمان آريل شارون جلاد به جهنم رفته مجبور به عقب نشيني از نوار غزه شدند- تا 2009، نوار غزه توسط حماس و با هدف پيروزي در يك جنگ نامتقارن، كاملا تسليح و تجهيز شده و وضع به گونه اي است كه ارتش اشغالگر به محض ورود به شهرهاي آن با «سرزميني ناشناخته و ترسناك» روبرو خواهد شد كه فقط قادر است به صورت ميلي متري آن هم پس از به جاي نهادن تلفات بسيار سنگين در آن پيشروي كند و نهايتا هم معلوم نيست بتواند جان سالم از آن به در ببرد.

اين پيش بيني ها پس از شروع فاز عمليات زميني -كه تحت فشار سنگين جناح اولمرت- ليوني و با اكراه تمام از جانب اشكنازي و اولمرت آغاز شد- به تمامي محقق شد. ارتش جنايتكار و اشغالگر صهيونيست كه ظاهرا جز كشتار زنان و كودكان هنري ندارد حدود 5 روز است كه تلاش مي كند وارد شهرهاي غزه و رفح شود اما هنوز حتي به قدر چند ده متر هم جلو نرفته است. علت اين است كه نظاميان كودك كش در همان چند بار تلاش هر روزه اي كه براي ورود به مناطق شهري به خرج داده اند فهميده اند كه شهرهاي غزه عملا تبديل به دژهاي مستحكمي شده كه تازه اگر بتوانند هنگام عبور از خيابان هاي آن تله هاي انفجاري كار گذاشته شده در گوشه گوشه شهر را پشت سر بگذارند بايد با تك تيراندازهايي ماهر مواجه شوند كه خود را براي تار و مار كردن قاتلان زنان و كودكانشان آماده كرده اند. دقيقا همين تنگناهاي علاج ناپذير عملياتي است كه اكنون سرنوشت جنگ را متحول كرده است.

نظاميان صهيونيست در 5 روز گذشته دستور سياستمداران براي ورود به شهرها را پشت گوش انداختند و در دشت ها و زمين هاي كشاورزي اطراف شهرها كه طبعا در آن چريكي حضور نداشت مستقر شدند. تعلل توام با ترس و استيصال آنها در اجراي دستور نخست وزير بي خرد و وزير خارجه جاه طلباشان آنقدر ادامه پيدا كرد كه بنا بر برخي گزارش هاي موثق، كابينه امنيتي رژيم اشغالگر قدس بالاخره ديروز به سخنان وزير دفاع و فرمانده ارتش گردن نهاد و دستور عدم ورود به شهرهاي نوار غزه را صادر كرد. اكنون آخرين گزارش ها حكايت از آن دارد كه صهيونيست ها عمليات جنگي واقعي را متوقف كرده اند و صرفا به جنايت مشغولند. از جمله برخي منابع مي گويند از حدود ظهر دوشنبه همه كار ارتش پر مدعاي اسراييل اين است كه ساختمان هاي واقع در حومه شهرها را خراب كند. فرمانده ارتش اشغالگر در محور جنوبي كه مسئول حمله به شهر غزه است روز يكشنبه در مصاحبه اي گفته بود «ناچار بايد به شهرها وارد شد» اما همين فرد روز دوشنبه حرف خوود را اصلاح كرد و گفت «ما نمي توانيم و نبايد وارد شهرها شويم. خراب كردن ساختمان ها هم روشي نيست كه با آن بتوان به عمق شهر غزه كه محل استقرار چريك هاست دست يافت. اين كار علاوه بر اينكه عملا امكان ندارد به لحاظ زماني هم سال ها طول مي كشد و اين براي ارتشي كه مي خواهد سر هفته آتش بس بدهد عين فاجعه است. خراب كردن خانه ها يك روش جنگي نيست، فقط روشي است براي اينكه عصبانيت خود را تخليه كنيم».

نظامي ها البته براي اينكه روزنه هاي اميد كاملا بسته نشده باشد و بن بست فاحش نظامي اندكي كمرنگ شود، يك راه پيش پاي رهبران سياسي رژيم جعلي گذاشتند. گزارش هاي روشني وجود دارد كه نشان مي دهد ارتش و وزارت دفاع در جلسه كابينه امنيتي تاكيد كرده اند همه كاري را كه از دستشان بر مي آمده انجام داده اند و بيش از اين چيزي در چنته ندارند؛ بنابر اين اگر سران اسراييل نمي خواهند همه چيز به يك آبروريزي كامل ختم شود بهتر است دست به دامن مصر شوند و بقيه كار را به آن بسپارند. در واقع از اينجا به بعد دولت و دستگاه اطلاعاتي مصر به عنوان يك يگان از ارتش اسراييل -منتها در جبهه سياسي- وارد عمل شده و حكم ماموريتش را هم درون قطعنامه 1860 از حاميان غربي رژيم كودك كش دريافت كرده است. ابومازن هم كه ظاهرا هنوز سوداي سوار شدن به تانك هاي اسراييلي و ورود به غزه را از سر بيرون نكرده بلافاصله بعد از صدور قطعنامه تاكيد كرد طرح مصر مكانيسم اجرايي قطعنامه 1860 است. طرحي كه مصر ارائه كرده همه آنچه را كه ارتش اسراييل در صحنه نبرد از دستيابي به آن ناتوان بود روي كاغذ به آن هديه مي كند. مهم ترين محور طرح مصر، تلاش براي متقاعد كردن حماس به پذيرش «آتش بس دائم» با اشغالگران قدس شريف است كه عملا معنايي جز تعطيل مقاومت و آسوده شدن خيال صهيونيست ها و حاميان غربي آنها براي هميشه ندارد. طبيعي است كه حماس چنين طرحي را كه در آن هيچ اشاره اي به رفع محاصره غزه نشده نخواهد پذيرفت همچنان كه اساسا مفهومي به نام آتش بس دائمي را به رسميت نمي شناسد. حماس همانطور كه خالد مشعل به روشن ترين شكل ممكن گفته حداكثر آماده است تحت شرايطي ؛ 1- محاصره كاملا رفع شود 2- حملات زميني فورا متوقف شود 3- صهيونيست ها به طور كامل از غزه عقب نشيني كنند و 4- حملات از راه دور قطع شود؛ در باره آتش بس موقت مذاكره كند.

جالب است كه مصري ها به رغم همه تلاشي كه در نشان دادن وفاداري خود به صهيونيست ها كرده اند هنوز از تيرهاي طعن و تهمت آنها مصون نيستند. اكنون درحالي كه تصور مي شد مذاكرات ميان مصر و رژيم غاصب نهايي شده و اين يگان كمكي مشكلات فرماندهان خود را حل خواهد كرد، يك بن بست غير قابل پيش بيني تمام قصه را معلق كرده است. داستان اين است كه اسراييلي ها ناكام از به دست آوردن هرگونه نتيجه قابل ذكر در صحنه جنگ به دنبال آن هستند كه لااقل بتوانند روند ورود سلاح از طريق مرز مصر به غزه را متوقف كنند تا به هنگام ارائه گزارش كار به ساكنان سرزمين هاي اشغالي در انتخابات فوريه دستشان كاملا خالي نباشد. از ديد صهيونيست ها مصر متهم است كه مرز خود با غزه را به اندازه كافي كنترل نمي كند و چشم خود را بر ورود سلاح به غزه بسته است. اگرچه اين موضوع حقيقت ندارد و مصري ها صادقانه(؟!) همه سعي خود را براي خدمت به اربابان اسراييلي شان كرده اند و مي كنند، اما مصر در جواب اين اتهام، موضوع را به معاهده كمپ ديويد احاله مي دهد كه بر اساس آن اين كشور مجاز به مستقر كردن نيروي نظامي در صحراي سينا و در نتيجه گذرگاه رفح نيست و فقط مي تواند از پليس و پاسبان در اين منطقه استفاده كند. مصري ها كه تصور مي كنند فرصتي براي رها شدن از ننگ تاريخي كمپ ديويد به دست آورده اند هرگونه شدت عمل در كنترل مرز رفح را به اصلاح معاهده كمپ ديويد و دريافت اجازه استقرار ارتش در صحراي سينا موكول كرده اند؛ چيزي كه اسراييلي ها به صراحت گفته اند هرگز آن را نخواهند پذيرفت.

اين بن بست مذاكراتي زماني جدي تر مي شود كه توجه كنيم حتي اگر مصر و اسراييل درباره جزئيات توطئه مشترك خود به تفاهم برسند حماس هر گز زير بار آن نخواهد رفت و اساسا چه معني دارد گروهي كه زير فشار زور و اسلحه و در صحنه جنگ سر خم نكرد و باج نداد، پاي ميز مذاكره حاضر به واگذاري امتياز باشد، آن هم در حالي كه مي داند و مي بيند دشمنش قافيه را باخته و توان ادامه را جنگ را به اعتراف عالي رتبه ترين مقام هاي خود از دست داده است.

غاصبان قدس شريف جنگ دوم را باختند. نه حماس نابود شد، نه دولت هنيه سقوط كرد، نه سران حماس به شهات رسيدند، نه موشك باران متوقف شد، نه شعاع ناامني سرزمين هاي اشغالي كاهش يافت و نه حماس تا آن حد ضعيف شد كه ابتكار ننگين آناپوليس را بپذيرد. نيروي ايمان ، مقاومت را دوباره بر خيانت چيره ساخت. اكنون خاورميانه، فراتر از مرز هاي القايي مانند عرب - عجم يا شيعه - سني، مشخصا به دو محور مقاومت و سازش تقسيم شده و سازشكاران اكنون مي بينند كه دراين سال ها جز به خود خيانت نكرده اند. اكنون امريكا مي ماند و جسد متعفن مرداري به نام اسراييل كه بايد ديد تا كي قصد دارد آن را به دوش بكشد. ظاهرا جنازه را به باراك اوباما تحويل خواهند داد و او هم از وجناتش پيداست كه نعش كش بدي نيست، بايد اميدوار بود كه به همين زودي ها محل دفن مناسبي هم مهيا شود.

اعتماد

«يك تصميم مهم» عنوان يادداشت روز روزرنامه‌ي اعتماد به قلم جعفر گلابي است كه در آن مي‌خوانيد؛اعلام رسمي سيد محمد خاتمي مبني بر تصميم مشترك وي با ميرحسين موسوي براي حضور در انتخابات رياست جمهوري فراتر از يك ائتلاف است. اين موضوع ابعاد مختلفي دارد ولي اجمالاً ظهور اراده يي جديد در كشور درست در شرايطي صورت گرفت كه نوعي تشتت و سردرگمي در هر دو جناح سياسي موجود به چشم مي خورد و بيم آن مي رفت كه حاصل اين تفرق و چند گانگي ها رئيس جمهوري شود كه از آراي بالا برخوردار نبوده، نماينده طيف گسترده يي از احزاب و سازمان ها و شخصيت هاي سياسي نباشد. با اتخاذ تصميم اصولي فوق، جناح اصلاح طلب به سمت اجماع و اتحاد پيش خواهد رفت و جناح محافظه كار هم به موازات آن ناچار به گرفتن آرايش هم طراز و هم سطح خواهد شد. چه اينكه اگر اين جناح با ابتكاري قابليت اجماع و اتحاد خود را بروز ندهد، اميد چنداني به انتخابات آينده نخواهد داشت.

اما تصميم مشترك حضور در عرصه سياسي توسط دو چهره صاحب نام و وزن و اعتبار اگر به قوت خود باقي بماند علاوه بر باز تاب ها و تبعات مثبت سياسي به آزاد شدن انرژي ها و ظرفيت هاي متراكمي مدد مي رساند كه در سطح جامعه هست ولي به علت سرخوردگي ها و موانع ريز و درشت به انزوا رانده شده بودند. اين ظرفيت ها كه با ورود عنصر جديدي از سرمايه هاي انقلاب يعني مير حسين موسوي به شكوفايي خواهد رسيد، فراتر از آن خواهد بود كه در تصدي پست رياست جمهوري خلاصه شود.

بعيد نيست كه ابتكار استراتژيك ياد شده اگر همچنان درست مديريت شود، به دوراني جديد از حيات انقلاب اسلامي منجر شود و پايه هاي امتداد حركت بزرگ مردم را با رويكردي عميق تر، به روز تر و حتي آرماني تر مستحكم سازد. از نقطه نظر تئوريك مي توان پيش بيني كرد كه با تجميع دوطيف از نيروهاي نزديك به هم، غناي فكري و عملي آنان افزايش يافته، جامعيتي كم سابقه متولد شود، توسعه همه جانبه كشور قرين با عدالت اجتماعي شود و تعامل با جهان كوچك ترين خدشه يي به عزت و استقلال وارد نسازد، به دانشمندان و تحصيل كردگان بها داده شود و هرگز توده هاي مردم مورد كمترين بي اعتنايي قرار نگيرند، روشنفكري نياز جامعه براي پيشرفت و درك زمانه شود و در عين حال از سنت و باورهاي جامعه غفلت نشود. آزادي در تقابل با معيشت مردم قرار نگيرد و توجه به يكي، ديگري را از ضرورت ساقط نسازد.

راي مردم ضمن سرنوشت سازي به عوام گرايي تنزل پيدا نكند و در يك كلمه در راه جامعيت كه نياز مفرط جامعه طي قرون اخير است، قدم هاي همه جانبه و استوار برداشته شود. اينها كه نياز فوري و فوتي كشور ما است و در هر دوره يي در مسابقه اولويت ها دچار فراز و فرود شده اند و شايد اندكي غفلت درستي و ضرورت يك برنامه كلي را ملكوك ساخته است، در ائتلاف و اتحادي وزين و كارآمد و واقع گرا قابل دسترسي است و مي شود همه يا اكثر نيروها و ظرفيت هاي جامعه را به ميداني از كار و تلاش مسوولانه وارد كرد. ابتكار غيرمنتظره خاتمي و موسوي ايجابي و مثبت است و عليه هيچ كس و هيچ چيزي جز تمايلات غرض ورزانه و بدخواهانه نمي تواند باشد. از همين روست كه انتظار مي رود نوعي از همراهي نسبي اصولگرايان يا حداقل عدم ضديت آنان را به خود جذب كند.

هر دو آقايان ثابت كرده اند كه ميل به قدرت جز احساس مسئوليت و دغدغه مشكلات كنوني كشور چندان در آنها قوي نيست كه كسي بخواهد اين تلاقي و مفاهمه دلسوزانه را اشتراك مساعي براي شيفتگي در كسب كرسي هاي مسووليت تعبير كند و مخالف خواني هاي ملال آور و فرصت بر باد ده و عقب نگه دارنده را تكرار كند. به نظر مي رسد حالا كه به اين نقطه رسيده ايم، بايد دقت كنيم كه عادت ديرپاي ما ايرانيان دوباره گزند راهمان نشود كه مي گويند ايراني ها «خيلي خوب» شروع مي كنند و «سست» ادامه مي دهند و «بد» تمام مي كنند. مطول شدن ترجيح يكي از آقايان و درگرفتن بحث ها در اين زمينه ممكن است در ابتكار نيك فوق خلل وارد كند و قسمتي از همتي كه بايد سال ها به كار كشور آيد را خرج مجادلات غيرضرور كند. مسلم است مردم در شرايط گوناگون علاوه بر جست وجو براي يافتن بهترين گزينه ها، انتظار و سرگرداني و ابهام را چندان خوش ندارند و اگر كسي زودتر به اين خواست آنان پاسخ دهد، خدمتي كرده و امتيازي برده است. نكته بسيار مهم و دغدغه دلسوزانه و اميدوارانه آن است كه تصميم آقايان محترم فقط ناظر به انتخابات و معرفي كانديدا نباشد كه انتخابات مرحله يي از مراحل است و مشحون از شكست و پيروزي است.

آنچه نياز مبرم و درازمدت جامعه ما است، ماندن مردان تجربه دار و متعهد و افق شناس در صحنه خدمت به مردم است، دولت و تصدي مسووليت ها تنها بخش مهم و محدودي از آن است، توده هاي ايراني احتياج به تكيه گاه هاي مطمئن دارند كه به وسيله آنان تمايلات شان تنقيح و شدني و آرماني شود، قدرت مردم وقتي سالم و سلامت به كار مي آيد كه از طريق اوزان سياسي و نخبگان معتبر تئوريزه و روشن و مشخص تدوين شود. پس آقايان بگذارند اميدوار شويم كه تصميم اشتراك مساعي شان براي خدمت مقطعي نيست و در شرايط مختلف به كار ترقي و عزت و حتي معنويت و اخلاق جامعه خواهد آمد.

جمهوري اسلامي

«پرده هائي كه بالا رفتند» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛بعضي وقايع تاريخي ظرفيت هائي دارند كه بايد آنها را كشف كرد و از آنها بهره برداري نمود. جنگ غزه از اين قبيل وقايع است.درباره جنگ غزه تاكنون اظهارنظرهاي جالبي شده است كه همه آنها قابل تحليل و تاملند. در اين ميان تقسيم بندي اطراف اين جنگ به كفار حربي و منافقان امت كه به جان مسلمانان افتاده اند و در واقع كفر و نفاق از دو طرف به اسلام حمله ور شده اند تعبيري است كه حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام مهم خود به مناسبت جنايات صهيونيست ها در غزه بكار بردند. تعبير مشابه را حضرت آيت الله صافي گلپايگاني بكار بردند كه « غزه صحنه تقابل اسلام و كفر است » (روزنامه جمهوري اسلامي 87 10 24 ) .

دور از واقعيت نيست اگر نام جنگ غزه را جنگ احزاب عليه مردم مسلمان غزه بناميم زيرا در يك طرف اين جنگ اسرائيل آمريكا انگليس فرانسه دولت هاي مصر عربستان اردن و بسياري از سران ارتجاع عرب حضور دارند كه با همدستي يكديگر مردم مسلمان غزه را آماج حملات ناجوانمردانه و جنايتكارانه قرار داده اند. اينان از حمايت هاي آشكار و پنهان بسياري از افراد گروه ها و جريان هاي رياكار جهان عرب و جهان اسلام برخوردارند. اين طيف گسترده از طنطاوي شيخ الازهر مصر گرفته تا القاعده و طالبان و مفتي هاي دربار سعودي و ساير دربارهاي عربي را شامل مي شود كساني كه عليه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و حزب الله لبنان كه در خط مقدم جهاد و مبارزه عليه رژيم صهيونيستي قرار دارند و براي مسلمانان عزت و شرف آفريدند فتوا صادر مي كنند و به دستور آمريكا و انگليس و صهيونيسم بين الملل حكم تكفير شيعه را ميدهند و خود را مدافع ناب اسلام معرفي مي كنند ولي هنگامي كه صهيونيست ها و به تعبير دقيق رهبر معظم انقلاب « كفار حربي و منافقان امت » به جان مسلمانان غزه مي افتند و مرد و زن و كودك را به خاك و خون مي كشند و خانه هاي آنها را بر سرشان خراب مي كنند و حتي به بيمارستان ها و كودكستان ها و مدارس و مساجد هم رحم نمي كنند از همين صاحبان فتواهاي غلاظ و شداد هيچ خبري نيست !

راستي در طول نزديك سه هفته تهاجم وحشيانه نظاميان صهيونيست به مردم غزه چرا از القاعده و طالبان صدائي در نيامد چرا طنطاوي عليرغم آنهمه اعتراض كه اساتيد و علماي الازهر به او كردند حاضر نشد سكوت خود را بشكند و چيزي عليه صهيونيست ها بگويد چرا مفتي هاي درباري سعودي به جاي حمايت از مردم غزه از اسرائيل حمايت كردند، اينجا كه ديگر جنوب لبنان نيست تا آن افراطيون دروغگو و اين مفتيان مزدور بتوانند اينگونه توجيه كنند كه حمايت از حزب الله موجب رشد تشيع مي شود! مردم غزه اهل سنت و حماسي ها اخواني هستند حمايت از اهل سنت در برابر صهيونيست ها اگر وظيفه ديني افراطي ترين گروه ها و جريان هاي اهل سنت نباشد پس چه وظيفه اي برعهده آنهاست مردم غزه عرب كه هستند پس چرا اين جريان هاي افراطي و اين مفتيان درباري حاضر نيستند لااقل از آنها به خاطر عرب بودنشان حمايت كنند آيا اين باصطلاح متعصبان و آن مفتيان درباري فرياد مظلوميت آن زن عرب را نشنيده اند كه در نهايت دلتنگي مي پرسيد : اين العرب آيا اين حديث شريف نبوي را اين مفتيان درباري و اين افراطيون نشنيده اند كه فرمود : من سمع رجلاينادي ياللمسلمين ولم يجبه فليس بمسلم راستي اينها چگونه خود را در كسوت دينداري و افتا جا مي دهند درحالي كه نه به وظايف انساني خود عمل مي كنند نه با وظايف ديني خود آشنا هستند و نه نسبت به قوميت خود حساسيتي دارند.

پاسخ اين سئوالها البته روشن است . جريان هاي افراطي و دربارهاي عرب با همه متعلقاتشان از جمله مفتي هاي درباري دو سر يك طيف وابسته به مثلث شوم « آمريكا انگليس و صهيونيسم » را تشكيل مي دهند كه فقط بنابه دستور و فرموده عمل مي كنند. آنها فاعل بالاختيار نيستند تا در جنگ غزه در كنار مردم مظلوم اين منطقه قرار گيرند و عليه صهيونيست ها وارد عمل شوند. اينكه همزمان با اوجگيري تظاهرات ضد صهيونيستي مردم سراسر جهان عليه جنايات اسرائيل در غزه يكباره همين گروه هاي افراطي در يك عمليات تروريستي در كاظمين ده ها زائر را به خاك و خون مي كشند و اينكه درست در اوج جنايات ارتش رژيم صهيونيستي در غزه همين افراطيون در پاكستان يك حسينيه را منفجر مي كنند و عزاداران را به خاك و خون مي كشند براي اينست كه ذهن ها و فكرها را از جناياتي كه صهيونيست ها عليه مردم مظلوم غزه مرتكب مي شوند منصرف كنند و به امور ديگر مشغول نمايند. اين يعني فرمايشي و طبق دستور عمل كردن و ماموريت هاي محوله را انجام دادن .

بدين ترتيب جنگ غزه تاكنون بعضي ظرفيت هاي خود را نشان داده كه يكي از آنها بالا رفتن پرده ها و نمايان شدن چهره هاي منافقان امت است . كما اينكه ظرفيت ديگر اين جنگ آشكار شدن زمينه هاي وسيع وحدت شيعه و سني است . حمايت هائي كه در اين جنگ توسط مسلمانان اعم از شيعه و سني از مردم مظلوم غزه شد نشان داد كه امت اسلامي يد واحده است و اگر موانع موجود كه توسط منافقان امت ايجاد شده برطرف شود هيچ قدرتي را ياراي تعرض به آن نخواهد بود.

مردم سالاري

«فرهنگ ترافيك حلقه مفقوده» عنوان يادداشت روز روزنامه ي مردم سالاري به قلم حميدرضا شكوهي است كه در آن مي‌خوانيد؛وقتي سخن از ترافيك به ميان مي آيد، يكسري مشكلا ت و معضلا ت در پي هم مطرح مي شود كه همگي در افزايش ترافيك در شهرهاي بزرگ نقش دارند.

افزايش بي رويه تعداد خودروها در شهرهاي بزرگ كه حاصل توليد بالا از يك سو وجدي نگرفتن موضوع مهم از رده خارج كردن خودروهاي فرسوده از سوي ديگر است. و نيز كافي نبودن ظرفيت ناوگان حمل و نقل عمومي شامل مترو، اتوبوس و تاكسي در شهرهاي بزرگ، از جمله عوامل اصلي افزايش ترافيك محسوب مي شود كه بارها و بارها در مورد آن گفته و نوشته شده است. من نيز بر اين اعتقادم كه براي حل مشكل ترافيك درشهرهاي بزرگ، كنترل تعداد خودروهاي موجود در شهر از طريق از رده خارج كردن خودروهاي فرسوده و نيز افزايش ظرفيت ناوگان حمل و نقل عمومي، راهكارهايي است كه چاره اي جز اجراي آن نداريم. اما به نظر مي رسد براي حل مشكل ترافيك علا وه بر معضلا ت و مشكلا ت فوق و ساير حلقه هاي مرتبط به آن، يك حلقه مفقوده هم وجود دارد كه كمتر به آن توجه شده است و اغلب با بي تفاوتي از كنار آن عبور كرده ايم و آن فرهنگ ترافيك است.

بايد بپذيريم كه از همان زمان كه اولين خودروها وارد كشور ما شد تا همين امروز، فرهنگ ترافيك، يك حلقه مفقوده براي حل مشكل ترافيك بوده است. البته فرهنگ ترافيك اصلي پيچيده و عجيب و غريبي نيست. راننده اي كه براي سلا م كردن و خدا حافظي كردن، بوق مي زند، راننده اي كه براي سوار و پياده كردن مسافر در هر نقطه از خيابان كه دوست داشت توقف مي كند، راننده اي كه براي انجام يك كار شخصي، خودروي خود را حتي براي چند دقيقه دوبله پارك مي كند تا در حركت ساير خودروها اختلا ل ايجاد شود، راننده اي كه با سرعت 40 كيلومتر درساعت در لا ين سبقت بزرگراه حركت مي كند و اعتنايي همبه خودروهاي پشت سر خود ندارد يا برعكس با سرعت بالا ي صد كيلومتر در ساعت، لا ين سمت راست بزرگراه را با خط سبقت اشتباه مي گيرد، شهروندي كه از موتورسيكلت يا خودروي سواري خود به عنوان وانت يا حتي كاميونت براي حمل باراستفاده مي كند، راننده اي در هر كجا از خيابان كه خواست بدون آنكه چراغ راهنما بزند مي پيچد يا دور مي زند، راننده اي كه خط عابر پياده برايش تفاوتي با آسفالت سياه رنگ خيابان ندارد يا عابري كه بدون توجه به خط عابر پياده يا پل هوايي، از هر نقطه اي كه خواست از عرض خيابان عبور مي كند، راننده اي كه خراب بودن چراغ ترمز يا معيوب بودن نور چراغ هاي جلو را به شوخي مي گيرد و به استقبال حادثه مي رود، موتورسواري كه كلاه ايمني بر سر نمي گذارد، راننده اي كه كمربند ايمني را بدون قفل كردن تنها روي دوش خود مي اندازد، موتورسواري كه در لاين سبقت بزرگراه حركت مي كند و... همگي شهرونداني هستند كه با فرهنگ ترافيك غريبه اند.

نمونه هايي از اين دست آنقدر زياد است كه نوشتن تمام موارد آن مثنوي هفتاد من كاغذ مي شود. همه ما هم با اين نمونه ها سرو كار داشته ايم و بي تعارف بگويم خودمان هم گاهي از همان دست شهرونداني بوده ايم كه فرهنگ ترافيك را نمي شناسيم. صادقانه، يك بار محاسبه كنيم و ببينم كه تاچه ميزان از اختلالات ترافيكي شهرمان، حاصل بي اعتنايي به فرهنگ ترافيك است؟ باز هم تكرار مي كنم كه هدف من از اين نوشتار توجيه كردن مشكلات حاصل از ازدياد بي رويه خودروها و كافي نبودن ظرفيت ناوگان حمل ونقل عمومي نيست. چرا كه اعتقاد دارم براي حل مشكل ترافيك - همانگونه كه ذكر كردم- چاره اي جز رفع اين مشكلات نداريم. با اين وجود اعتقاد دارم كه حتي اگر تمام مشكلات فوق، از عدم تناسب بين تعداد خودروها و ظرفيت معابر شهر گرفته تا كمبود ظرفيت ناوگان حمل و نقل عمومي رفع شود، اما فرهنگ ترافيكي شهروندان اصلاح نشود باز هم با معضل ترافيك مواجه خواهيم بود.

وقتي از لزوم اصلا ح فرهنگ ترافيكي شهروندان سخن مي گويم، مخاطب من، فقط شهروندان نيستند. صادقانه بگويم كه اولين مخاطب، خودم به عنوان يك شهروند هستم كه مي دانم گاهي از روي عادت ناپسند خود، برخي اشتباهات را مرتكب شده ام. اما مخاطب بعدي، مسوولان هستند. اين درست كه فرهنگ ترافيك در ميان شهروندان ما در حد مطلوب و استاندارد نيست. اما مسوولان براي اصلاح اين رويه و ارتقاي سطح فرهنگ ترافيك شهروندان چه كرده اند؟ اگرچه از مدتي پيش شاهد پخش پيام هاي ترافيكي در قالب انيميشن هاي تلويزيوني هستيم كه تاثيرگذاري مناسبي هم داشته است.

اما به نظر مي رسد كه بايد از سنين پايه براي فرهنگ سازي آغاز كنيم. تمام آن مشكلات و معضلاتي كه برشمردم، حاصل عادات ناپسندي است كه ريشه در ضعف فرهنگ ترافيكي تك تك ما شهروندان دارد و در اين ميان، مسوولان نيز به عنوان سياستگذاران و برنامه ريزاني كه مي توانند سطح فرهنگ ترافيك شهروندان را ارتقا دهند مقصرند. اگر خواستار ترافيكي روان و شهري منظم هستيم، به موازات تلاش براي افزايش ظرفيت معابر و نيز ناوگان حمل و نقل عمومي در شهرهاي بزرگ، بايد براي ارتقاي سطح فرهنگ ترافيكي شهروندان نيز بكوشيم. هر چه زودتر اين حلقه مفقوده را دريابيم، سريع تر به نتايج مطلوب دست خواهيم يافت. پس بيش از اين فرصت را از دست ندهيم.

قدس

«گريز از شكست با حربه اتهام» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛رژيم ددمنش صهيونيستي در هفتم دي ماه با اتكا به قدرت نظامي و برخورداري از توانمندي به ظاهر منحصر به فرد خويش، در اقدامي وحشيانه نوار غزه را كه از 18 ماه قبل به محاصره درآورده بود، با هدف ساقط نمودن جنبش حماس، آماج بمباران هواپيماها، بالگردها و موشكهاي خود قرار داد. اين حملات تا روز گذشته 930نفر شهيد و چهار هزار و 280 نفر زخمي بر جاي گذاشته است.رژيم صهيونيستي در اين حملات، كه نيمي از شهداي آن را زنان و كودكان بي گناه تشكيل مي دهند، انواع سلاحهاي متعارف و ممنوعه از جمله بمبهاي حاوي فسفر سفيد و اورانيوم ضعيف شده را به كار برده است.

در اين ميان، آنچه بيش از همه رژيم صهيونيستي را بيش از هفت جنگ گذشته خود با اعراب به ادامه حملات و نسل كشي در غزه دلگرم مي كند، سكوت برخي كشورهاي عربي و حتي همكاري با اسرائيل در محاصره و كشتار مردم بي دفاع غزه است. مقاومت ساكنان غزه در نوزدهمين روز حمله اسرائيل به اين باريكه، به عنوان برگ برنده اي در عملكرد نيروهاي اسلام گرا به ثبت رسيده است.

حقيقتهاي عرصه نبرد گوياي اين واقعيت است كه گروه اندك و فاقد امكانات و نابرخوردار از حمايتهاي سازمانهاي بين المللي، موازنه نبرد را به نفع خويش رقم زده است و مي رود تا شكست سهمگيني را در آغازين روزهاي سال 2009 بر پيكر رژيم غاصب صهيونيستي وارد نمايد. حاميان و طرفداران اين رژيم براي جبران كاستيها و ناكاميهاي اسرائيل، با تمام توان به پشتيباني تل آويو آمدند تا بتوانند شكست فعلي از حماس را با جنگ رواني پوشش دهند؛ همان گونه كه در جنگ 33 روزه با جوسازي، پيروزيهاي جنبش مقاومت را به ايران ارتباط دادند تا ضمن اتهام مداخله به ايران، ناكاميهاي عرصه نبرد نظامي را با فضاسازيهاي كاذب مديريت نمايند.

ويليام كريستول، از اعضاي ارشد مؤسسه آمريكايي «اينتر پرايز» در تحليلي حمله اسرائيل به غزه را تكرار تلاشهاي نافرجام تابستان 2006 تل آويو براي مهار حزب ا... دانست و گفت: «به نظر مي رسد حمله به غزه پيامد هاي مشابه رويداد پيشين را، همچون انبوهي از مرگ و ويراني بدون هيچ گونه پيروزي استراتژيك، براي اسرائيل در پي داشته باشد.»وي تصريح كرد: «بايد با تشكيل يك ائتلاف منطقه اي و بين المللي، حماس را شكست داد، زيرا شكست حماس مي تواند عقب نشيني ايران را به دنبال داشته باشد و حتي روي انتخابات ايران اثر بگذارد و تهران را مجاب به معامله كند؟!»

اظهارنظرهاي فوق بيانگر اين موضوع است كه بانيان سناريوي حمله به حماس با استفاده از ادبيات متفاوت و منحصر به منظومه منافع غرب كه هر گونه هدفهاي شوم آنها را در قالب مفاهيم زيبا تطهير مي كند، در پي القاي اين موضوع هستند كه اسرائيل غاصب براي دفع تجاوزها و پرتاب موشك از سوي حماس، ناگزير به دفاع از شهروندانش برآمده و اين برخورد تل آويو قبل از آنكه يك تجاوز و حمله تلقي شود، نوعي دفاع مشروع است كه سران اين رژيم در مقابل حملات حماس در پيش گرفته اند.

«مظلوم نمايي»، راهبردي است كه سران اين رژيم از آغازين برخوردها با كشورهاي عربي در دستور كار خود قرار داده اند. هنوز از حافظه تاريخ محو نگرديده كه چگونه در جنگ اول اعراب با اسرائيل؛ مقامهاي تل آويو با طرح شكايت در سازمان ملل، ضمن برخورداري از توان مقابله با اعراب، موازنه و افكار عمومي را به نفع خود تغيير دادند.

اين جو سازيها در شرايطي با نام ايران گره مي خورد كه جمهوري اسلامي بر اساس حس نوع دوستي، فطرت انساني و دفاع از مظلوم، از ديگر كشورهاي اسلامي در دفاع همواره جلوتر بوده و اين موضوع سبب بيداري ملتها گرديده است. لذا با زمينه سازي برخي قدرتهاي منطقه اي، سناريوي اتهام زني به ايران به عنوان گزينه اي مطلوب براي خروج آبرومندانه مقامهاي تل آويو از باتلاق غزه، مبناي نظر قرار گرفته است.
بر كسي پوشيده نيست، امروزه جنگ رواني يكي از ابزارهاي مهم و نوين كشورداري بويژه با مباني ماكياوليستي آن است و كشورهاي غربي كه به يمن برخورداري از ابزارهاي رسانه اي، از پوشش جهاني برخوردارند، مي كوشند از اين رهگذر خ?هاي ديپلماسي و ناكاميهاي نظامي را با ابزارهاي تبليغاتي جبران كنند.

موضوع قاچاق اسلحه به حماس، اولين و آخرين اتهام به جمهوري اسلامي نيست. آمريكا و اسرائيل، در همه مناطقي كه با چالش مواجه شده و ملتها براي دفاع از منافعشان زياده خواهان را با شكست روبرو ساخته اند، جنبشهاي اسلامي را در پيوند با ايران معرفي كرده اند تا ضمن فرار از پاسخگويي به اذهان عمومي، جمهوري اسلامي را به عنوان يك عنصر مداخله گر در منطقه و جهان معرفي كنند.
امروزه دنيا به خوبي مي داند جمهوري اسلامي به دليل داشتن روحيه استقلال طلبي و همسو نبودن با اقمار غرب و مغاير بودن ديدگاه هايش با هدفهاي اشغالگران، همواره در معرض اتهام قرار داشته است.

ناكامي رژيم صهيونيستي در نابودي جنبش حماس، يادآور شكست اين رژيم در جنگ 33 روزه است. رژيم صهيونيستي براي فرار از تبعات منفي اين شكست، سعي دارد افكار عمومي را به سوي ايران معطوف نمايد تا با فرافكني و ابهام آفريني، زمينه هاي خروج از وضعيت بغرنج موجود را فراهم سازد.

بدين ترتيب، به نظر مي رسد افكار عمومي جهانيان در روزهاي اخير با واكنش به اقدامهاي ضد انساني و جنايتكارانه اين رژيم و حمايتهاي تعجب برانگيز برخي كشورهاي عربي در همسويي با آمريكا و اسرائيل جهت حمله به غزه، جايگاه جمهوري اسلامي و برخي كشورهاي عربي را در نسبت سنجي با سياستهاي قدرتهاي فرامنطقه اي و سياستهاي تجاوز كارانه اسرائيل با وضوح بيشتري ارزيابي خواهد كرد.
بنابراين، امروزه چالش ايدئولوژيك ايران، دشمنان نظام اسلامي را در دستيابي به هدفهاي براندازي و انزواي تهران ناكام گذاشته و محبوبيت و عمق نفوذ ايران در ميان ملتها افزايش يافته است. فشار افكار عمومي، سياستهاي زمامداران جهان را با چالش مواجه نموده است، لذا طبيعي به نظر مي رسد كه ايران همواره از سوي قدرتهاي فرامنطقه اي با عنوانها و تعبيرهاي گوناگون مورد اتهام قرار گيرد.

صداي عدالت

«نقدي بر جايزه قتل حسني مبارك‏» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه ي صداي عدالت است كه در آن مي‌خوانيد؛خبر اين است: تعدادي از دانشجويان تحصن كننده در فرودگاه مهرآباد كه خواستار اعزام به غزه بودند، در پايان تحصن خود، براي "اعدام انقلابي" حسني مبارك، رييس جمهور مصر، يك ميليون دلار جايزه تعيين كردند.‏چند روز بعد نيز اعلام كردند به دليل "استقبال مردمي" از طرح "اعدام انقلابي مبارك"، مبلغ اين جايزه را به يك و نيم ميليون دلار افزايش داده اند.‏

پيش از ورود به بحث، بي مناسبت نيست اظهارات سخنگوي وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران در واكنش به تعيين جايزه براي قتل مبارك را يادآوري كنيم كه در پاسخ به سوال خبرنگاري در اين باره، ضمن اينكه اين اقدام را مربوط به دولت ايران ندانست، اعلام داشت كه نبايد كارهايي صورت گيرد كه در راستاي وحدت كشورهاي اسلامي و كمك به مردم مظلوم فلسطين نيست. (نقل به مضمون)‏

با اين مقدمه، مشخص مي شود كه موضع جمهوري اسلامي ايران نيز حمايت از چنين حركت هاي خودسرانه اي نيست.‏گذشته از اين، اگر بخواهيم اين ماجرا را از زاويه ديد بازتري نسبت به زوايه ديد تحصن كنندگان بنگريم، درخواهيم يافت همانگونه كه سخنگوي وزارت خارجه كشورمان نيز گفته است، چنين كارهايي مفيد نيست و بالاتر از آن، زيان آور نيز محسوب مي شود.‏

درست است كه ما، حسني مبارك را از جمله سران خيانت پيشه عرب مي شماريم و هيچ علاقه اي هم به او نداريم و مهم تر از همه، او را همدست صهيونيست ها در قتل عام كودكان فلسطيني مي دانيم اما فارغ از اين ديدگاه ها، نبايد فراموش كنيم كه مبارك، رييس جمهور قانوني يك كشور عضو جامعه ملل است و اين را دنيا به رسميت مي شناسد. لذا بديهي است كه تحريك به قتل يك رييس جمهور در دنياي امروز، چيزي جز يك رويكرد تروريستي توصيف نمي شود.‏

معناي اين سخن آن است كه تعيين كنندگان جايزه، با دست خود ، دستاويزي براي متهم كردن مردم ايران به حمايت از تروريسم ساخته اند و اين در حالي است كه اين اقدام، نه موضع دولت ايران است و نه مردم ايران برغم مخالفت شان با سياست هاي قاهره، از ترور حمايت مي كنند.‏
جالب اينجاست كه دعوت به ترور رييس جمهور مصر (كه آن را "اعدام انقلابي" ناميده اند) در حالي است كه تمام بهانه هاي اسراييل در حمله به غزه، در يك جمله خلاصه مي شود: "مي خواهيم تروريست ها را از بين ببريم." در چنين شرايطي، عقل سليم حكم مي كند كه تلاش شود اين بهانه از دست دشمن گرفته يا حداقل كمرنگ شود نه اينكه با چنين اقداماتي، به آنها بگوييم كه اگر براي اثبات تروريست بودن ما، مدرك نداريد، ما خودمان زحمتش را مي كشيم و با بوق و كرنا كردن اينكه به قاتل يك رييس جمهور پول مي دهيم، اين امكان را فراهم مي سازيم كه به راحتي تروريست خوانده شويم.‏

البته كساني كه متاسفانه به نام ملت ايران دست به چنين حركت هايي مي زنند، خود بهتر از هر كس ديگري مي دانند كه هيچ كس براي گرفتن جايزه نمي رود يك رييس جمهور را بكشد مگر آنكه انگيزه هاي اعتقادي يا سياسي بسيار محكمي براي اين كار داشته باشد كه نمونه هايش را مي توان در ماجراي انور سادات و نيز شليك مرگبار "ايگل امير" يهودي به اسحاق رابين سراغ گرفت.‏

گذشته از اين، به فرض كه كسي توانست از سيستم هاي امنيتي چند لايه رييس جمهور مصر عبور كند، او را بكشد و بگريزد! آن وقت، آقايان مي خواهند در ميان موج محكوميت هاي جهاني ترور يك رييس جمهور، براي قاتل مبارك مراسم بگيرند و جايزه اش را بشمرند و به او تح�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن