تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830590543




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به مجموعه «مي‌خواهم بچه‌هايم را قورت بدهم» برگزيده نخستين جايزه شعر خورشيد جهان به فرمان شاعران


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نگاهي به مجموعه «مي‌خواهم بچه‌هايم را قورت بدهم» برگزيده نخستين جايزه شعر خورشيد جهان به فرمان شاعران
جام جم آنلاين: «مي‌خواهم بچه‌هايم را قورت بدهم» مجموعه‌اي از سروده‌هاي رويا زرين چندي پيش در نخستين جايزه شعر خورشيد به عنوان مجموعه شعر برگزيده انتخاب شد.


شعر رويا زرين ويژگي‌هاي قابل توجهي دارد. او اگرچه قالب‌هاي نوين شعر فارسي را براي خلق سروده‌هايش انتخاب كرده، اما اتكايش به معنا به عنوان عنصر ذاتي در كنار توجه به ايجاد فضاهاي زباني مختص به خود، مجموعه شعرهايش را به مجموعه‌اي قابل تامل تبديل كرده است. در اين نوشتار، منتقد-كه خود از چهره‌هاي شعر جوان است- نگاهي شارحانه بر اين مجموعه افكنده و ويژگي‌هاي معنايي شعرهاي اين مجموعه را تشريح كرده است

«يادم رفته شاعرم
يادم رفته جهان به فرمان من نيست...»

رويا زرين با همان سطرهاي نخست موقعيت خود را «در جهاني كه لبالب از آواز پرندگان مادينه نيست»، بيان مي‌كند. آنچه اتفاق افتاده اين است: «فقدان‌هاي مكرر» كه راوي انسان را بيزار مي‌كند و درختان ‌ طبيعت‌ را بي‌قرار!

و هوا كه «هميشه پر از/ پر نوع رو به انقراضي از/ تبار بازهاست» نشان تهي شدن جهان از آزادي و صلح و آرامش است.

شاعر، انسان سرگرداني است كه از رد مردمان خسته و قاطران بي‌گذرنامه به جستجوي حرمت آدمي رجعت به اصل به دنبال صدايي از فراسو كشيده مي‌شود تا در كنار مزارع مين نماد جهان امروز از نشانه‌هاي به جاي مانده از آرامش و زيبايي عكس بگيرد: «تبسم رودخانه و سايه خوابيده روي برف» تا شايد آنها را اين‌گونه جاودانه كند. آنچه او طلب مي‌كند اين است:

«كتيبه مي‌گويد: ما به شما/ كلمات آسان عطا مي‌كنيم/ كلماتي كه شان نزولشان/ علاقه آدمي است به آبادي/ علاقه آدمي است/ به علاقه آدمي»

اما در چنين وضعيتي كه معنا از متن زندگي گريخته است، كلمات رنگ مي‌بازند و فراموش مي‌شوند و براي همين است كه شاعر نگران حروف معلق آرامش است تا از اضطراب نميرند و در چنين دنياي بي‌همدل و بي‌همزباني است كه محبوب او كسي است:

«با سري سبز و قدي متوسط و قلبي بزرگ/ و چه پيشاني فراخي دارد اين مرد! كه زبان چه‌گوارا را مي‌فهمد/ و چه پيشاني روشني دارد اين مرد/! كه زبان ناظم را مي‌فهمد/ و زبان شاعران ديگري را...»

زميني كه متعلق به انسان امروز است ديوارهاي بلند دارد و لباس‌هاي راه‌راه و پالان‌ها و آخورهاي فراوان و رستوران‌هايي كه گوشت ارزان چنجه مي‌كنند،‌ زميني با يك سرود و گوش‌ها و لولوها و دست‌هاي پنهان و سازمان‌هاي خيريه و جكوزي و استخر ... با مرغ‌هايي كه تخم طلا نمي‌گذارند و «ما فقط چند دقيقه/ حواسمان را بي‌حس مي‌كنيم/ با سريال‌هاي نود قسمتي/ و قلبمان را مالش مي‌دهيم/ با كرم‌هاي جوان‌كننده/ با كرم‌هاي جوانه گندم.»

و هنگامي كه نگاه جزيي‌‌تر راوي را در شرح موقعيت خويش «انسان زن شاعر» دغدغه‌ها و دلتنگي‌ها و آرزوهايش زني كه مادر است، مي‌خواهد دوست بدارد و دوستش بدارند و شاعري با نگرشي متفاوت بررسي مي‌كنيم، به چهره‌اي آشنا و شناخته شده مي‌رسيم:

«بدهكارم/ به خواهرم به صاحبخانه‌ام/ به دخترم و جامدادي خالي‌اش/ بدهكار آفتابم و اين روز نو كه در مي‌زند»

«رفته بودم دراگ استور پاستور/ واليوم‌هاي زيادي خريده بودم/ براي تسكين بي‌اعتمادي آدمي/ پروفن‌هاي زيادي خريده بودم/ براي ديدن روياهاي بي‌محل...»

«مي‌آيد همه چيزمان به هم/ دست تو به گلوي من و قانون نصفه نيمه‌اي كه زيردست‌هاي تو خفه مي‌شود/ گاهي كه جراتش را داري/ گاهي كه آرزويي ندارم/ جز اين كه تمامش كني...»

«پسرم را دوست دارم، اما/ دنيا برايم از دكمه‌هاي پيراهن تو شروع مي‌شود...»

«من تو را دوست مي‌دارم،‌ عوبديا/ و او كه دوست مي‌دارد از علاقه‌هاي آسمان خويش بگويد/ شبيه تبسم غمگيني است/ بر لب‌هاي زني/ كه ايستاده تا جاودانگي‌اش را/ به بوم جعلي نقاشي بسپرد...»

«عوبديا» و «آنس» دو نام خاص هستند كه به صورت دو شخصيت حاضر در مجموعه به طور مدام، شاعر از زبان آنها سخن مي‌گويد يا آنها را طرف خطاب قرار مي‌دهد.

اما آنچه او آرزو مي‌كند مدينه فاضله دست نيافتني و دوري نيست. چشم‌اندازي كه او از گذشته انساني خويش به ياد مي‌آورد، اين است:

آنچه «زرين» آرزو مي‌كند مدينه فاضله دست نيافتني و دوري نيست بلكه گذشته انساني خويش را به ياد مي‌آورد

«هوا هنوز، ‌بنفش بود و معطر نبود/ كه موهايم از خزه‌هاي نيل و دندان‌هايم از صدف‌هاي مرمره آمدند...... / هوا معطر شد/ و كرك تابستان برگونه‌هاي هلو عرق مي‌كرد.»

«زمين بزرگ و نيكو بود/ من به بال عقاب سجده مي‌كردم/ به آفتاب/ و سنگ...»

ولي انگار پيش رفتن انسان و جستجوي او براي كشف و دريافت‌هاي تازه از هستي، جهالت او را كم‌رنگ نكرده و فقط زيبايي‌ها و آرامش طبيعت را از وي گرفته است.

حالا آرزوها و جهان آرماني شاعر براي خويش و براي انسان اين است:

«من عاشق يك دوستت دارم ساده‌ام/ توي سينما عصر جديد/ و بنگ بنگ ترانه كيل بيل/ توي سينما سپيده.»

«پنجره را نبند/ صداي باران، از پشت پنجره‌هاي دوجداره خفه مي‌شود عوبديا/! هيزم/! براي اين اجاق مي‌خواهم/ تا زرد و قرمز و آبي‌اش/ به اين اتاق بپاشد.»

«بيا بال دربياوريم/ ديگر نمي‌توانم بلولم. آنس.»!

آتشي كه به زندگي مرده امروز نور و رنگ و گرما ببخشد و دوستت دارم ساده‌اي كه حقيقي باشد و رهايي از پيله‌هايي كه معناي آزادي آدمي را زير سوال مي‌برند. براي همين است كه با وجود همه تلخي‌ها و دلتنگي‌ها و اين كه مي‌داند جهان به فرمان او نيست، باز هم آرزوهاي زيادي بلد است و بارقه‌هايي از اميد سطرهاي تاريك جهان او را روشن مي‌كند:

«تو از چه ترسيده‌اي، برادر خوبم؟/ اين روبه‌رو/ هميشه آغوش روشني هم هست....»

«و من امروز/ ديوارها را به شهادت مي‌گيرم/ و زبان كليد را در دهان اين قفل/ و كلمات معلق را/ قلبت را مي‌بوسم، عزيزم/! و رهايت مي‌كنم/ تا دوباره/ برگردي.»

«من آنسم/ دوباره سلام مي‌دهم/ ساعت 5/4 صبح آينده است.»

رويا خوب فهميده است كه «آدم‌هاي بي‌بال/ مثل اسب‌هاي بي‌آرزو/ مثل اسب‌هاي عصاري‌اند» و به همين سبب است كه آرزوي رهايي دارد و اين رهايي حتي اگر در تغيير نام كسي خلاصه شود اميدبخش و دلپذير است:

«و اشكم را پياز آش همسايه درمي‌آورد/ كه دارد اسم خودش را عوض مي‌كند/ هي/! چه حس خوبي دارد اين رها خانم.»!

و اين آخرين سطر از سومين مجموعه ارجمند رويازرين مرا به ياد اين سروده دكتر شفيعي كدكني مي‌اندازد:

«كمترين تحريري از يك آرزو اين است/ آدمي را آب و ناني بايد و آن گاه آوازي....»

تا آرزو كنم كاش جهان به فرمان شاعران بود تا آب و نان و آواز به همه مي‌رسيد.

فاطمه سالاروند
 سه شنبه 24 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن