تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر کـس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راض...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817258029




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امر به معروف و نهى از منكر رگ حياتى دين


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: امر به معروف و نهى از منكر رگ حياتى دين
آيت الله جوادي آملي

مباني قرآني نهضت حسين ابن علي(ع)

آنچه از نظر خوانندگان عزيز مي گذرد ادامه سلسله مطالبي است كه پيرامون مباني قرآني نهضت عاشورا در ستون خوان حكمت در صفحه 14 روزنامه منتشر شده است. در اين بخش حضرت آيت الله پيرامون اهميت و ويژگي هاي امر به معروف و نهي از منكر و نقش آن در زندگي انسانها سخن گفته است كه با هم آن را مي خوانيم.

ظهور جاهليت در مناسك حج ابراهيمي

در جاهليّت قرباني بود؛ چون جريان حج، مناسك حج، مراسم حج به وسيله ابراهيم خليل (ع) سازمان يافت؛ كم كم اين مراسم پويا و زنده ، با آداب و سنن جاهلي جاهلان آلوده شد. قرباني مي كردند اما براي قبولي قرباني ،گوشت را به ديوار كعبه ميخكوب مي كردند، مقداري خون قرباني را به ديوار كعبه كه مسجد است و تنجيس آن حرام است؛ مي ماليدند كه خدا قبول كند! قرآن كريم آمد، اين جاهليّت را لغو كردو فرمود : لن ينال الله لحومها و لا د ماؤها بل يناله التّقوا م نكم (1). شما گوسفند حلال تهيّه كنيد، به قصد قربت قرباني كنيد، گوشت را به اهلش برسانيد، خدا مي پذيرد. گوشت را به مسجد آويزان نكنيد، مسجد را هم با اين خون آلوده نكنيد؛ قرآن جلوي اين جاهليّت را گرفت.

ظهور جاهليت نو با دخيل بستن و برداشتن علم هاي آهني

طولي نكشيد كه اين دخيل بستن هاي ضريح هاي امامزاده جاي آن را گرفت! شما به هر كه بگوئي : اين دخيل بستن براي چيست ؟ كه گفته دخيل ببند ؟ كه گفته ثواب دارد ؟ توسل به ائمه (ع)، دعاي توسل، توسل به قرآن، شفاعت خواستن از اينها؛ اينها دستورات ديني است. امّا اين كهنه را به اين ضريح بستن مدرك قرآني دارد ؟! مدرك روائي دارد ؟! كسي گوش نمي كند!!

اين علم و اين آهن سرد را كه مي بينيد عدّه زيادي بلند مي كنند؛ هر چه شما فرياد بزني، كسي گوش نمي كند!! كي گفته اين كار را بكنيد ؟! كدام آيه هست، كدام روايت است، به چه دليل اين كار را مي كنيم ؟! همان آثار جاهلي را رنگ مذهب زدند و به خورد عدّه اي دادند. هر چه شما مي خواهيد مبارزه كنيد، مي بينيد مقدورتان نيست!

حسين بن علي بن أبيطالب (ع) آمدو گفت : من تا اسلام را به آن حالت اوّلي بر نگردانم، دست از اين مبارزه بر نمي دارم! اينها اسلام را خواباندند. ديني كه درش دخيل است، ديني كه درآن علم است، ديني كه درآن آلوده كردن مسجد است، آن دين ،عامل پويائي نيست!! ديني كه از سياست جداست، كاري به سياست ندارد، با تساهل و تسامح همراه است، آن دين عامل پويائي نيست! اين كه لبنان را امروزه به راه انداخت، دين راستين است. اينكه انقلاب اسلامي را سامان داد، دين راستين است. اينكه در تمام جهان سخن از حرّيت و آزادي است، دين راستين است. أبي عبد الله ديد اينها آمدند دين را خواباندند! وقتي دين بخوابد، چگونه مي تواند عامل پويائي و بيداري مردم بشود ؟! اين خطري بود كه حسين بن علي احساس كرد؛

سرّ اعجاز سالار شهيدان (ع) در كربلا

اين خطر، خطر روز است. حرف حسين بن علي، حرف روز است. ديد هيچ چاره اي نيست، با گفتمان و گفتگو و نامه نوشتن و پيام دادن مسأله حل نمي شود، ناچار شد كه دست به آن قيام ابدي بزند. اين سر مطهّر كه حرف مي زند، براي ضرورت است. وگرنه سر علي بن أبيطالب كه كمتر از سر حسين بن علي نبود! سر مبارك امام مجتبي كمتر از سر حسين بن علي نبود! اين معجزه وقتي ظهور مي كند كه ضرورت ايجاب بكند. بدن مطهر علي بن أبيطالب را از ترس شبانه دفن كردند، بدن مطهر فاطمه (س) را از ترس شبانه دفن كردند، بدن مطهر حسن بن علي را در هنگام دفن تير باران كردند! اين بدن مي توانست قرآن بخواند، آن بدنها هم

مي توانستند قرآن بخوانند! امّا آن خطري كه حسين بن علي با آن روبرو بود، بايد با سلاح هاي كامل مجهّز بشود تا در برابر آن خطر مبارزه كند، اين در دوران حسين بن علي بن أبيطالب بود.

در قرآن كريم آمد : شما دشمن هايتان را بشناسيد؛ مادامي كه سخن از دين نيست، دشمنان شما دشمنان آب و خاكند، يك مبارزات ملّي است كه طرفين داريد و داشتيد. امّا وقتي سخن از دين مطرح شد، دشمن اوّلين كاري كه مي كند، تلاشش را مصرف مي كند كه شما را خلع سلاح كند. يقات لونكم حتّي يردّوكم عن دين كم(2). فرمود : تمام تلاش و كوشش آنها اين است كه دين را از شما بگيرند. فرق نمي كند؛ يك وقت كسي مرتد

مي شود، يك وقت كسي دين خوابيده را قبول مي كند.

امر به معروف و نهي از منكر، رگ حياتي دين

بعد از رحلت رسول گرامي، عدّه اي مرتد شدند؛ ا رتد النّاس لا ثلاث (3)يا اربع. بعضي دين بيمار را قبول كردند كه هم مي گويند : به من چه، هم مي گويند : به تو چه! « امر به معروف و نهي از منكر » رگ حياتي دين است، اين رگ را قطع كردند. غالب مسلمانها مي گويند : به من چه، مي گويند : به تو چه! تو سر جايت بنشين، به من چه! اين به من چه، حرف اسلام نيست. اين به تو چه، حرف اسلام نيست.

اسلام مي گويد : كلّكم راع و كلّكم مسئوأ عن رعيت ه (4)، اين حرف رسول اكرم است. هم من بايد اعتراض كنم كه چرا كج مي روي، هم تو بايد اعتراض كني كه چرا كج مي گوئي. اين امر به معروف را از بين بردند، به چه بهانه ؟ به بهانه اينكه مخالف آزادي است! اينها نمي دانند حرّيت با بي بند و باري فرق مي كند. انسان، انسان است؛ بي بند و بار نيست. آزادي يعني آزاد بودن از شهوت و حرص وآز.

معناي حقيقي آزادي در بيان امير المؤمنين (ع)

وجود مبارك اميرالمؤمنين آزادي را معنا كرد. فرمود : مي دانيد آزادي يعني چه ؟ آزاد مردان كيانند ؟! الا حرأ يدع هذ ه اللماظ ه(5)؛ اين بيان نوراني حضرت است در

نهج البلاغه. فرمود : آيا يك ملّت آزاد و آزاده پيدا مي شود كه از لماظه صرف نظر كند ؟! «لماظه » آن غذاي مانده لاي دندان و دهن است. اگر كسي غذائي را تناول كرد، مقداري در دهنش يا لاي دندانش ماند، بعد آن را با خ لال بيرون انداخت؛ به او مي گويند : لماظ ه. فرمود : يك انسان آزاده اي پيدا مي شود كه از اين لماظه صرف نظر كند ؟

فرمود : آنچه را كه شما الآن كوشش مي كنيد، اين مانده لاي دندان نسل قبلي است. آنها خوردند، بهره بردند، به شما رسيده. تازه كه اين خانه پيدا نشده، اين فرش كه تازه به دنيا نيآمده، اين زمين كه تازه به دنيا نيآمده! اين لماظه نسل قبلي است؛ نسل قبلي در اين زمين، روي اين فرش، در اين خانه، با اين اتومبيل زندگي كرده اند و لاي دندانشان ماند؛ با مرگ خ لال شده، تف كرده اند؛ به جامعه رسيد، عدّه اي تهاجم كرده اند كه اين لماظه را بگيرند. فرمود : الا حرأ يدع هذ ه اللماظ ه ؟ يك انسان آزادي پيدا مي شود كه به دنبال هر ناني حركت نكند ؟! اين را مي گويند : آزادي. براي اينكه آزادي بسيار مقدّس است، از قداست آن سوء استفاده كنند و مي گويند : امر به معروف و نهي از منكر مخالف آزادي است.

سالار شهيدان اين برنامه ها را كاملاً ارزيابي كرد، يعني اين 6 ـ 5 امر را؛ ديد اين اسلام زنده و سالم و بيدار وپويا بود، عامل حيات و بيداري و سلامت و پويائي مردم بود؛ كلاً خوابيد! عدّه اي از مسلمانها مرتد شدند، عدّه اي همان اسلام را با رنگ نفاق عرضه كرده اند؛ خود اسلام را هم كه منافق كرده اند! يعني اسلام پويا را ايستا كرده اند، ا رباً ا رباً كرده اند، رگ حياتش را قطع كرده اند، سياست را از آن گرفتند، امر به معروف و نهي از منكر را گرفتند؛ يك كالبد بي روح گذاشتند. اين، شده اسلام، وآن، شده مسلمانها! حسين بن علي هيچ چاره اي نداشت جزاينكه قيام بكند.

فرمود : دين به وسيله قتل من زنده مي شود و اين كار را خواهم كرد. سخنراني رسمي سالار شهيدان اين بود؛ فرمود : ا لا ترون انّ الحقّ لا يعمل ب ه، و انّ الباط ل لا يتنهي عنه ؟ مگر نمي بينيد كه جامعه ما حق محور نيست ؟ مگر نمي بينيد كه از عدالت خبري نيست ؟ مگر نمي بينيد كه از ظلم پرهيز نمي كنند ؟ فرمود : فليرغب المؤم ن ف ي ل قاء الله حقّاً (6). در اينجا اگر كسي مشتاق لقاي الهي است، براي بيداري اسلام و مسلمانها قيام كند. بعد اين 3 اصل را در وصيت نامه رسمي اش نوشت. فرمود : من براي امر به معروف و نهي از منكر، يك؛ براي اصلاح امّت اسلامي و مسلمانها، دو؛ براي احياي سيره و سنّت جدّم و پدرم، سه؛قيام كردم .

مي بينيد اين حرف، حرف روز است؛ حرفي است كه شما در هر عصري اين حرف را مطرح كنيد، نظير جري قرآني كه يجر ي مجري الشّمس و القمر زنده است. آيات قرآن كريم درباره امر به معروف و نهي از منكر زياد است. در تورات و انجيل وقتي ذات أقدس له پيامبر خاتم را به آن امّت ها معرفي مي كند، مي فرمايد : پيامبر خاتم كسي است كه يأمرهم ب المعروف و ينهاهم عن المنكر (7). ويژگي رسمي پيامبر أعظم اين است كه جامعه را امر به معروف و نهي از منكر مي كند. امر به معروف و نهي از منكر باعث حيات جامعه است. اگر دولتمردان اشتباهي كردند، جامعه، آنها را امر به معروف و نهي از منكر كند كه اين مي شود « انتقاد سازنده ». اگر ملّت غفلت كرد، دولتمردان ،جامعه و ملّت را امر به معروف و نهي از منكر كنند.

تفاوت امر به معروف و نهي از منكر با ارشاد، تعليم و تذكر

امر به معروف و نهي از منكر يك نظارت مردمي است؛ امر به معروف با ارشاد و تعليم و تذكر و ياد آوري فرق دارد؛ امر به معروف، امر به معروف است؛ تعليم و ارشاد و هدايت حرف ديگر است! يك وقت كسي مسأله را

نمي داند، نمي داند اين كار خلاف شرع است؛ اگر كسي به او تذكر داد، از باب تعليم جاهل است، ارشاد جاهل است، كاري به امر به معروف ندارد. اگر كسي مطلبي را مي دانست، ولي غفلت كرد؛ كسي او را بخواهد آگاهش كند، اين تنبيه غافل است، اين كاري به امر به معروف ندارد. اگر يادش رفته، در اثر سهو و نسيان دارد خلاف مي كند؛ اين از باب تذكره ساهي و ناسي است، اين، كاري به امر به معروف ندارد.

امر به معروف يعني كسي كه مطلب را مي داند، هيچ عذري هم ندارد؛ عالماً عامداً دارد خلاف

مي كند. در اينجا شما بايد امر بكنيد، نه ياد آوري كنيد، نه تذكر بدهيد! بلكه فرمان بدهيد. مگر استاد به شاگردش فرمان مي دهد ؟ تعليم مطلبي است؛ مگر واعظ به متّعظ فرمان مي دهد ؟ وعظ مطلبي است؛ آنجا كه طرف يادش رفته، كسي كه او را آگاه مي كند، مگر فرمان مي دهد ؟ تنبيه غافل و ارشاد جاهل وتعليم جاهل مطلبي است؛ اما امر به معروف، فرمان است!!

وجوب اطاعت انسان خطا كار از آمر به معروف

اگر كسي حرف شما را گوش نداد، دو تا معصيت كرد. يكي اينكه آن گناه را مرتكب شد، يكي اينكه به شما گفت : به شما چه! امر به معروف فرمان است؛ بر ما واجب است امر بكنيم، بر او حرام است بگويد به تو چه! اگر كسي دارد بي حجاب حركت مي كند، شما امر به معروف كرديد، اين گفت : به تو چه؛ اين دو بار عذاب مي بيند. يكي اينكه حجاب را رعايت نكرده، يكي اينكه به شما گفت : به تو چه! شما مأموريد اين كار را بكنيد. قرآن مي گويد : امر به معروف كنيد. ولي در جريان تعليم، ارشاد، تنبيه، تذكره؛ اينها هيچ كدام معصيت نيست. يك وقت است شما يك كسي را مي خواهيد ياد آوري كنيد، مي گويد : به تو چه! بسيار خوب، گوش نداد؛ اينچنين نيست كه معصيت كرده باشد.

امّا امر به معروف مطلب ديگري است؛ و اين جزء برنامه هاي رسمي دين است، و اين را از دين كاملاً گرفتند. و اين دين خوابيده را در جامعه ما منتشر كردند. حسين بن علي فرمود : من مي خواهم امر به معروف كنم. كسي نمي تواند به آن گوينده بگويد : به تو چه! چه اينكه گوينده هم نمي تواند بگويد به من چه! اگر كسي ديد گناهي مي شود، گفت : به من چه؛ اين كه گفت به من چه با آن گنهكار، هر دو عذاب مي بينند.

وجود مبارك سالار شهيدان در آن سفر كه بر مي گشت، در يك منطقه عمومي سخنان رسمي اش را شروع كرد؛ فرمود : أيّها النّاس! من از جدّم رسول گرامي شنيدم كه فرمود : اگر كسي ببيند حاكمي ظالمانه دارد به ملّت ستم مي كند و اين قيام و مبارزه نكند؛ ذات أقدس له اين انسانهاي بي تفاوت را با آن ظالم يكجا به جهنّم مي برد (8). براي اينكه اين وظيفه خود را كه امر به معروف و نهي از منكر است، ترك كرده!

الآن در جامعه ما اگر كسي امر به معروف و نهي از منكر بكند، مي گويند : به تو چه يا نمي گويند ؟! يا خيلي از ماها مي گوئيم به من چه! اين به من چه اي كه گوينده مي گويد، آن به تو چه اي كه شنونده مي گويد؛ يعني يك اسلام خوابيده اي را ما قبول داريم. اين اسلامي كه به خواب برود عامل پويائي و بيداري نيست!

اين در جاهليّت كهن بود؛ به وسيله امويان و مروانيان و مزدوران داخلي بود؛ حسين بن علي (ع) گفت : هم تو موظّفي، هم من موظّفم و قيام كرد و به مقصد رسيد، تا ساليان متمادي اين بود. الآن هم شما مي بينيد هر جا سخن از مبارزه با ستم است، نام مبارك حسين بن علي بن أبيطالب است. آنجا كه به من چه و به تو چه آمده، بيگانه مسلّط است.

اثر برجسته نهضت كربلا بر مقاومت هاي اسلامي جهان

شما بايد كاملاً يادتان باشد؛ در حدود 50 سال قبل مصر بود، اردن بود، مراكش بود، الجزائر بود؛ بسياري از اين كشورهاي اسلامي بودند كه اسرائيل عليه اينها به مبارزه برخاست. 6 روزه دست همه اينها بالا رفت! امّا همين اسرائيل قدر با ارتش بيشتر، با آزمايش و قدرت بيشتر به چند تا حزب الله حمله كرد، 33 روز عجزش در آمد! اينها يا حسين، يا حسين مي گفتند. نه ارتش مجهّز داشتند، نه نيروي هوائي ونيروي زميني داشتند، نه بمب افكن ؛ هيچ چيز نداشتند! يا حسين، يا حسين يعني اين.

مگر اين 33 روز خود آنها تشخيص ندادند ؟ مگر آمريكا تشخيص نداد ؟ مگر مسئول جنگ و ارتش اسرائيل استعفا نداد ؟ مگر در خود آمريكا اثر نكرد ؟ اينها با يا حسين، يا حسين پيروز شدند. هم معنويت هست، هم مبارزه. اين حرف روز است؛ حرف حسين بن علي حرف روز است. حسينيّه يعني اين، عاشورا يعني اين، دسته روي يعني اين كه شرف به مملكت مي دهد.

نهضت عاشورا، الهام بخش انقلاب اسلامي و دفاع مقدّس

درباره ما ايراني ها، الآن اگر كسي از ما سئوال كند اين كشور 70 ميليوني، سندش را كي امضاء كرده، ما با ضرس قاطع مي گوئيم : حسين بن علي. اگر خداي ناكرده، نبود جريان كربلا و مبارزه و اشتياق به شهادت؛ ارتش ما كه رخت بر بسته بود، چون بدنه ارتش بدون رهبران ارتش كاري نمي كند. امراء ارتش يا آمريكائي بودند و فرار كردند، يا اعدام شدند. ارتش بي امير كه كاري از او ساخته نيست! نيروي مردمي هم كه نبود؛ جنگ همه جانبه هم كه عليه ما شروع شد. چه عامل ، حفظ كرد اين كشور را ؟

شما در شب هاي عمليات، در خاكريز مقدّم بوديد يا نبوديد ؟ آنجا سخن از ايران و مرز پر گهر نبود، آنجا يا حسين، يا حسين بود؛ كربلا، كربلا بود. ايران كه مرز پر گهر است، براي ما مثل نور چشم عزيز است، در خط مقدّم نبود، در خط هاي 5 و 6 بود. كشور را اين حفظ كرد. اين دين وقتي بيدار بشود، يك عدّه را بيدار مي كند. ديني كه در آن علم و دخيل ونحس 13 هست، اين كسي را بيدار نمي كند!

امر به معروف و نهي از منكر، ويژگي خاص پيامبر أعظم (ص)

ذات أقدس له وقتي پيامبر أعظمش را معرفي مي كتد؛ مي فرمايد : او امر به معروف دارد، نهي از منكر دارد؛ يأمرهم ب المعروف و ينهاهم عن المنكر، و يضع عنهم ا صرهم و الأغلال الّت ي كانت عل يه م (9). كاري كه پيغمبر مي كند اين است كه اين زنجيري كه در دست و پاي اينهاست، دست و پا گير است؛ اين را مي گيرد، دست و پايشان را آزاد مي كند. آن قيود دست و پا گير را آزاد مي كند، آن غل را از گردنشان بر مي دارد. فرمود : پيامبر خاتم كه آمده، همين كار را مي كند.

انحراف مسيحيت از آئين حضرت عيسي (ع)

مسيحي ها هم همين كار را كردند؛ چون مسيحي ها همين كار را كردند، امويان هم ازآنان ياد گرفتند. مگر عيساي مسيح با مبارزات مخالف بود ؟ اينها آمدند، صريحاً گفتند كه ما دين صلح و دين محبتيم، دين جنگ نيستيم. آنان با اينكه جريان اسرائيل را از نزديك مي بينند. وقتي در واتيكان به آن رئيس اين مجمع گفتم : مگر نمي بينيد، مگر شما در زير گوشتان اين همه جنايت نيست ؟ گفت : از ما كاري ساخته نيست، ما دين محبتيم!! مگر عيساي مسيح، دين بي مبارزه و بي سياست و بي جنگ آورد ؟!

سوره اي در قرآن كريم است به نام سوره ( صف ) كه شايسته است آن سوره را به نام سوره جنگ بنامند. صدر آن سوره،آيه نّ الله يح بّ الّذ ين يقات لون ف ي سبيل ه صفّاً كأنّهم بنياأ مرصوص (10)؛ است. آخر سوره به ما مي گويد : مسلمانها! مثل مسيحي ها باشيد. مسيح وقتي احساس خطر كرد، گفت : من انصار ي لي الله قال الحواريون نحن انصار الله فآمنت طائ فأ م ن بن ي ا سرائيل و كفرت طائ فه فأيّدنا الّذ ين آمنوا علي عدوّ ه م فاصبحوا ظاه رين(11) اوّل سوره جنگ، آخر سوره به ما مي گويد : مسلمانها! مثل مسيحي ها باشيد، بجنگيد. وسط سوره، هل ادلّكم علي ت جاره تنج يكم م ن عذاب أليم، تؤم نون ب الله و رسول ه و تجاه دون(12) صدر و ساقه اين سوره صف، « جنگ » است.

اين مسيح (ع) وقتي آمد، اوّلين حرفي كه زد، گفت : موساي كليم كار خوبي كرد، مصدّ قاً ل ما بين يدي(13) با فرعون در افتاد، كار خوبي كرد؛ فراعنه را غرق كرد، كار خوبي كرد؛ پا برهنه هاي بني اسرائيل را نجات داد، كار خوبي كرد؛ ، مبارزه با كاخي ها كرد، ؛ كوخي ها را به جاي كاخي ها نشاند، كار خوبي كرد. همه را عيساي مسيح گفت. اما بعدها كم كم اين مسيحيّت آمد، دين مسيح را خواباند. الآن شما مي بينيد غرب مسيحي خوابيده است! وقتي مسيحيّت بخوابد، نمي تواند عامل بيداري باشد!

حسين بن علي ديد همان كاري كه مسيحي ها به وسيله دربار اموي كردند ، اين بلا را نسبت به اسلام آوردند كه مردم همان آداب جاهلي را داشته باشند، يك. بعضي ها همان آداب جاهلي را به رنگ و لعاب اسلام در بياورند، دو. بعضي باطنشان كافر و ظاهرشان مسلمان باشد به نام منافق، سه.

با اين كشور ا رباً ا رباً شده نمي شود كاري كرد! بپا خاست ، روشنگري كرد؛ خودش سخنراني كرد، با سرش سخنراني كرد، با حلقش سخنراني كرد، با بدنش سخنراني كرد، خواهرانش سخنراني كردند، دخترانش سخنراني كردند، قبرش كه هنوز هم كه هنوز است دارد سخنراني مي كند.

به ما هم گفتند : اين زيارت جامعه را بخوانيد، به پيشگاه ائمه (ع) عرض كنيد : نّي محقّ أ ل ما حقّقتم و مبط لأ ل ما ابطلتم (14). زيارت جامعه كبيره از بهترين و جامعترين زيارات ماست كه به دستور امام دهم (ع) داريم مي خوانيم. به ما گفته اند : وقتي كنار بارگاه با عظمت امام معصوم (ع) رفتيد، اين جمله ها را بگوئيد : من آنچه را شما تحقيق كرديد، تحقيق مي كنم. آنچه را شما باطل كرديد، ابطال مي كنم؛ زائر يعني محقق، زائر يعني كسي كه حرفي براي گفتن دارد. اين متن زيارت است، آن هم متن شهادت. اين دين زنده است! اين دين زنده، جامعه را زنده مي كند.

¤سخنراني در آمل؛ سوم بهمن 1385

1- حج. 37

2- بقره.217

3-بحار الانوار .22.352

4- عوالي اللآلي . 1 . 129

5- نهج البلاغه . قصار . 456

6- بحار الأنوار . 75 . 116 ـ مواع ظ الحسين بن اميرالمؤمنين (ع) ...

7- اعراف . 157

8- برداشت از : بحار الأنوار . 44 . 382

9- اعراف . 157

10- صف . 4

11-صف .14

12-صف.10

13-صف. 6

14- مفاتيح الجنان . زيارت جامعه كبيره
 سه شنبه 24 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن