تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831419210




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روانبخش: فرق خاتمي با شاه‌سلطان‌حسين چيست؟/ تاج‌زاده: من با مصباح 2 مشكل دارم


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: روانبخش: فرق خاتمي با شاه‌سلطان‌حسين چيست؟/ تاج‌زاده: من با مصباح 2 مشكل دارم


متن تحريف‌نشده مناظره روانبخش و تاج زاده/2و پاياني

بخش اول مناظره

آنچنانكه در بخش اول اشاره شد، اين مناظره در تاريخ 24 آذرماه در دانشگاه كاشان ميان آقايان روانبخش و تاج زاده برگزار شده است.نكته جالب اينكه براي سنجش ميزان پايبندي اصلاح طلبان به امانت داري، تعهد وآزادي بيان، اين بار از انتشارزود هنگام آن خودداري كرديم؛ اكنون بامقايسه متن منتشرشده ازسوي آنها با متن پياده شده از روي نوار، مي توان ميزان تعهد اين جريان را سنجيد.

اين متن از 4رنگ تشكيل شده است؛ رنگ مشكي، متني است كه توسط سايت وابسته به اصلاح طلبان (ياري) منتشر شده و با نوار مطابقت دارد. رنگ قرمز كه بخش مهمي از صحبت هاي روان بخش است، بخش هايي است كه حذف شده است. رنگ آبي نيز بخش هايي است كه به صحبت ها اضافه كرده اند. رنگ سبز نيز مربوط به مواردي است كه كلمه يا جمله اي را عوض كرده يا تغيير داده اند. به هر حال براي خواندن متن كامل مناظره ابتدا بخش هاي آبي را حذف و قسمت هاي سبز را به متن اصلي برگردانيد.

تاج‌زاده: ببينيد دوستان! خود همين صحبت‌ها بهتر از هر سند و مدركي مي‌تواند روحيات و ديدگاه‌ها را نشان دهد. من مي‌گويم فرق اصولگرايي با طالبانيسم چيست؟ مي‌گويند امام خميني انتخابات برگزار كرد! خب انتخابات را كه ما طرفدارش هستيم. ميزان رأي ملت است را كه ما به دنبالش هستيم. شما كه مي‌گوييد جمهوري اسلامي بايد تبديل شود به حكومت اسلامي.

روانبخش: كي گفته؟

تاج‌زاده: آقاي مصباح سال‌هاست كه مي‌گويد ما حكومت اسلامي مي‌خواهيم و آنچه امام در پاريس اعلام كرد، براي ساكت كردن غربي‌ها بود. مي‌خواست سرشان شيره بمالد. تقيه كرد. ‌مي‌خواست اول جمهوري اسلامي مستقر كند و بعد جمهوريت و انتخابات آزاد و آزادي سياسي را كنار بگذارد چرا كه اسلام اين‌ را مي‌گويد و مردم هم اسلام را قبول دارند. سپس از ما مي پرسند كه چرا اسلام را در مقابل 300 هزار شهيد قرار مي‌دهيد؟ نه خير! من براي نجات جمهوري اسلامي ايران با 300 هزار شهيد از تفكر طالباني اين حرف ها را مي‌زنم نه اين كه ايثار 300 هزار شهيد را بخواهم زير سؤال ببرم. مي‌گويم اين شهيدان به خاطر طالبانيسم شهيد نشده اند. براي روشن شدن تفاوت ديدگاه‌هاي اصولگراها با طالبانيسم لازم نيست از اول انقلاب تا حالا دستاوردهاي نظام را برشمريم، آن هم دستاوردهايي كه امروز ما از آن دفاع مي‌كنيم و دستاوردهاي امام و انقلاب بوده و در قانون اساسي قيد شده است و مردم هم به آن ها رأي دادند و شما با آن‌ها مخالف‌ايد. بنابراين خواهش من اين است كه آن تفاوت را آقاي روانبخش در نوبت خودشان توضيح دهند. نه اينكه خودشان را معادل نظام و انقلاب و شهيدان و امام بخوانند و به سؤال جواب ندهند.

آقاي روانبخش مي‌گويند جمهوري اسلامي ايران آزادترين و دموكراتيك‌ترين نظام جهان است. نه! آزادترين نظام جهان نيست. بنده متأسفم كه بگويم در كشور همسايه ما تركيه كه ‌نظام حاكم برآن لائيسيته است، ظرفيت نظاميان سكولار ديكتاتور تركيه از ظرفيت آقاي مصباح و دوستانشان براي برگزاري انتخابات آزاد بيشتر است. اين ننگ است براي ما. روحانيت شيعه به دليل مستقل بودن از قدرت‌ها و حكومت‌ها، همواره در كنار مردم بوده و از حقوق ملت دفاع كرده است. ولي امروز يك اقليتي مي‌خواهند به نام روحانيت در برابر ملت بايستند. آقاي روانبخش! سؤال من به طور مشخص اين است: فرق ديدگاه آقاي مصباح با طالبانيسم چيست؟ ايشان در كدام زمينه با طالبانيسم اختلاف دارد؟ اين را براي ما توضيح بدهيد. البته اين را هم بايد اضافه كنم كه در منطقه و در ايران، طالبانيسم يك تفكر ريشه‌دار است و حالا حالاها نيز وجود خواهد داشت. همان طور كه اصلاح‌طلبي يك تفكر ريشه‌دار است. حذف طالبانيسم ناممكن است همچنان كه حذف اصلاح‌طلبي نيز ناممكن است. اين 2 گرايش در بين مسلمانان وجود دارد. در يك دوره اين گرايش تقويت مي‌شود و در يك دوره آن گفتمان قدرت مي‌گيرد. به شرايط داخلي و بين‌المللي بستگي دارد. ما معتقديم نبايد اجازه داد كه طالبان بيايد هر جنايتي كه مي‌‌خواهد انجام دهد، چه در سطح منطقه و چه در سطح ايران. از آن طرف هم به حذفشان باور نداريم. به محض اينكه طالبان بپذيرد كه حقوق ديگران و قواعد سياسي را نپذيرد ما صددرصد از آن استقبال مي‌كنيم. نه از طالبان فقط، بلكه از هر گروه سياسي و هر گرايش فكري ديگر كه اسلحه و روش هاي غير قانوني و خشونت آميز را كنار بگذارد. ما رسماً اعلام كرديم كه شعارمان تبديل "معاند به مخالف و مخالف به موافق" است. درست عكس شعاري كه دوستان مي‌دهند و مي‌گويند قطار انقلاب بايد در هر ايستگاهي عده‌اي را پياده كند. معتقديم كه اين روش درست نيست و سرانجام به جز لوكوموتيوران ديگر كسي نمي‌ماند.

به علاوه طبق آيه شريفه "اذا جاء نصرالله و الفتح" وقتي كه فتح مي‌آيد مردم بايد فوج فوج به دين خدا رجوع كنند نه اينكه بعد از 30 سال آنقدر بترسيم كه تا مي‌گوييم انتخابات آزاد، مي‌گويند نگرانيم همجنس‌گرايان رأي بياورند! مگر چه كرده‌ايد كه آنقدر نگرانيد؟ 30 سال حكومت در اختيار ما بوده است. مي‌پرسم بعد از 30 سال ملت بالغ تر شده است يا نه؟ اگر بالغ تر شده، آزادشان بگذاريد. نه اينكه از جلسه قبلي تا امروز يك هفته‌نامه اصلاح‌طلب (شهروند امروز) داشتيم كه آن را هم بستند! در اين دولت مهرورز، 2 روزنامه اجازه چاپ گرفته‌اند كه هر دو از طرفداران آقاي احمدي‌نژاد هستند و دو تا از روزنامه‌هاي ما (شرق و هم‌ميهن) را هم بسته‌اند. راديو تلويزيون دارند، دفتر تبليغات دارند، سازمان تبليغات دارند و تمام مراكز تبليغاتي كشور دستشان است، مي‌گويند كه آقا ما آزادترين كشور دنيا هستيم و آزادتر از اين كجا؟ هيچ كجا! واقعاً از اين آزادي ما داريم بال و پر درمي‌آوريم. در فاصله همين مناظره‌اي كه خدمت آقاي روانبخش داشتم، دوبار احضار شدم دادگاه. اين هم امنيت ما.

روانبخش: چه ربطي دارد؟

تاج‌زاده: عزيزان در اين كشور يك عده هستند كه مصونيت آهنين دارند. به هر كس هر چه بگويند مطلقاً‌ آزادند، ولي ما؟

مجري: آقاي دكتر احضارتان به خاطر جلسه قبلي مناظره بوده است؟

تاج‌زاده: نه

ببينيد! در عصر ارتباطات هستيم. صحبت‌هاي آقاي خاتمي را ميليون‌ها نفر شنيده‌‌اند. آقاي خاتمي تزشان اين است كه اسلام را اگر در مقابل آزادي قرار بدهيد (نگفته كه اسلام را بگذاريم كنار يا محدود كنيم) بلكه گفته ممكن است اسلام ضربه و لطمه مي‌خورد و حتي ممكن است خدايي ناكرده شكست بخورد. آقاي روانبخش به اين ديدگاه حمله مي كند. حالا به اين جملات گوش دهيد: «اين موج ماترياليسم كه در دنيا پيدا شد و بيشتر در دنياي غرب بوده است... همه و همه عكس العمل شديدي است در مقابل ناداني ها و خشونت ها و كج روي هاي كليسا. ما الآن داريم جريمه هاي كليسا را مي پردازيم. جهالت ها و ناداني و تفسيرهاي غلط كليسا از خدا و قيامت و روح و همچنين تفتيش عقايد و اختناق و روش ضد آزادي و دموكراسي كليسا بود كه دنيا را به اين حالت كشاند و اين سؤال را در برابر خود طرح كرد كه يا من بايد علم را بپذيرم يا كليسا را. يا من بايد خدا را بپذيرم يا يك زندگي مرفه را. يا بايد خدا را بپذيرم يا دموكراسي را. يا بايد خدا را بپذيرم يا كليسا را. ميان اينها تضاد برقرار كرد و بديهي است كه اگر ميان خدا و صدها نياز فطري بشر تضاد قرار داده شود، اكثريت مردم طرف نيازهاي فطري را خواهند گرفت و گرفتند. همين طرز برخورد كليسا موج ماترياليستي و ضد خدايي را در دنيا بوجود آورد. اين جملات را از كتاب فلسفه اخلاق استاد مطهري (صفحه 116) خواندم. استاد مطهري از آقاي خاتمي صريح تر گفته است كه در صورت تعارض اسلام با دموكراسي و آزادي، دين شكست مي‌خورد.

از سوي ديگر تا مي‌گوييم آزادي و برابري همه انسان ها مي‌گويند يعني انسان‌هاي ديگر با پيغمبر اكرم برابرند؟ مگر ما منكر شأن پيامبريم؟ اگر كسي مسلمان است كه جايگاه پيامبر اكرم برايش مشخص است، اگر هم مسلمان نيست كه اين بحث‌ با او فايده‌اي ندارد. بحث ما درباره حقوق برابر انسان‌هاست نه علم و تقوا و فداكاري آن‌ها. جناب آقاي روانبخش! سؤال اين است كه فرق شما با طالبانيسيم چيست، طالبانيسم مي‌گويد: من اسلام هستم و حق هستم و مبارزه مي‌كنم. يا شهيد مي‌شوم يا دشمنان خدا را به هلاكت مي‌رسانم. هيچ صحبت از آزادي و برابري نمي‌كند. اختلافي كه هست در مورد حقوق و آزادي‌هاي سياسي شهروندان است. البته در حاكميت طالبان آزادي‌هاي اجتماعي و فرهنگي شهروندان هم نقض مي شود كه فعلاً به آن كاري ندارم. در هر حال مي‌پرسم آيا ما به اين حقوق پايبند هستيم يا نيستيم؟ آيا چون حق هستيم حق داريم كه هر طور كه مي‌خواهيم حكومت كنيم و رقبا را حذف كنيم و تو سر مردم بزنيم تا وقتي كه مردم جيغ‌شان درآيد و بريزند در خيابان و آن وقت هيچ كاري نتوانيم بكنيم و بگوييم صداي انقلاب شما را شنيديم؟

همين پيش‌نويس قانون اساسي كه آقاي روانبخش مي‌گويد پيش‌نويسي نوشتند كه نزديك بود سرمان كلاه برود، امام آن را تأييد كردند و اينكه امام فرمودند ميزان رأي ملت است، چند ماه بعد از آن قضيه بود و ربطي به پيش‌نويس اوليه قانون اساسي نداشت. امام در برج 8 سال 58 مطرح كردند ميزان رأي ملت است. امام در پاريس جمهوري اسلامي را مطرح كرد و آقاي روانبخش اين سؤال را جواب نداد كه چرا آقاي مصباح به امام تهمت مي‌زند كه امام حرف دلش را در پاريس نزد و براي "اسكات خصم" يا "ساكت كردن غربي‌ها" آن حرف‌ها را زده است والا امام به جمهوريت اعتقاد نداشت. در هر حال در آن ايام وقتي تظاهرات تاسوعا و عاشورا برگزار شد و ميليون‌‌ها نفر در كشور عليه شاه تظاهرات كردند، جهان پذيرفت كه رژيم شاه ساقط شدني است. بنابراين، جدي‌ترين مباحث براي رژيم جايگزين در ايران در فاصله حضور امام در پاريس و آمدنشان به ايران صورت گرفت. در اين فاصله امام دكتر حبيبي را مأمور كردند كه پيش‌نويس قانون اساسي تهيه كنند. پيش‌نويسي كه آوردند، امام نظرشان اين بود كه همين پيش‌نويس خوب است و همين را به رأي مردم و رفراندوم بگذارند، همچنان كه اصل نظام را به رفراندوم گذاشتند. يعني برخلاف رژيم‌هاي ديگر كه وقتي ساقط مي‌شوند، خود به خود رژيم جديد جايگزين مي‌شود، امام اصرار داشتند كه رژيم جديد بايد بر اساس رأي مردم مستقر شود و تأكيد ويژه‌اي بر صندوق رأي كردند و برخلاف ساير رهبران انقلاب‌ها، نگفتند ميزان خواست ملت يا اراده ملت يا نياز ملت است. چون اين‌ واژه‌ها هر كدام مي‌ تواند سخنگوي خاصي پيدا كند. امام گفت ميزان رأي ملت است. رأي ملت سخنگويش همان انتخابات است. درهر انتخاباتي معلوم مي‌شود كه اكثريت در هر دوره چه كسي را مي‌خواهند و چه كسي را نمي‌خواهند. پس برخلاف نظر آقاي روانبخش، امام حتي همان پيش‌نويس اول قانون اساسي را هم انحرافي نخواندند. اتفاقاً مرحوم مهندس بازرگان با به رأي گذاشتن آن مخالفت كرد و گفت شما قول داديد كه مجلس مؤسسان تشكيل شود. بعد از آن بحث شد و ديدند كه مجلس مؤسسان طول مي‌كشد. پيشنهاد شد مجلس خبرگان تشكيل دهند و آن مجلس پيش‌نويس را تهيه و به رأي مردم بگذارد. اتفاقاً كسي كه نظرمرحوم بازرگان را رد كرد، آقاي هاشمي رفسنجاني بود كه گفت اجازه بدهيد همين پيش‌نويس به رأي گذاشته شود.

درباره تدوين مباني اصلاحات نيز بايد بگويم چون جاذبه اصلاح‌طلبي زياد است حتي بخشي از اصولگراها مي‌گويند ما اصولگراي اصلاح‌طلب هستيم زيرا مي‌دانند اين يك واژه مثبت است. براي اينكه هر كسي حرف خودش را بزند و شفاف‌سازي شود، آ‌قاي خاتمي شروع كردند به تدوين ديدگاه خود و اصول كلي اصلاح‌طلبي را از ديد خودشان توضيح دادند. بسيار خوشبخت مي‌شويم كه آقاي مصباح هم اصول مورد نظر خود را بگويند و باز پشت سر امام و شهدا پنهان نشوند. بگويند كه آيا به رقابت آزاد سياسي براي كسي كه در چارچوب قانون مي‌خواهد فعاليت كند معتقدند يا نه؟ ميزان را رأي ملت مي‌دانند يا ميزان را رأي 15 درصد مردم مي‌دانند؟ اين را اعلام كنند تا بعد بياييم سر انتخابات و تخلفاتي كه صورت گرفته است.

مجري: آقاي تاج‌زاده اگر امكان دارد، قصه بيانيه حمايت از طالبان را شفاف‌تر بيان فرماييد.

تاج‌زاده: در نوبت خودم توضيح خواهم داد مي‌خواهم وقت آقاي روانبخش گرفته نشود.

مجري: از وقت شما يكي دو دقيقه مانده است.

تاج‌زاده: مي‌گويم.

روانبخش: من ابتدا به چند سؤال پاسخ مي‌دهم، سپس يك سؤال مطرح مي‌كنم كه ايشان جواب دهند. 2 جلد كتاب حضرت آيت‌الله مصباح نوشته‌اند به نام "نظريه سياسي اسلام". در اين 2 جلد تمام مطالب ايشان كه قبل از نماز جمعه تهران بيان كرده‌اند و مطالبي هست كه از تريبون پخش شده و در رسانه‌ها درج شده است. اين كتاب را با ديدگاه‌هاي امام كه در صحيفه موجود است مقايسه كنيد. اگر تفاوتي وجود داشت مي‌توانيد متهم كنيد اين تفكر را به تفكر طالبان. البته اگر ديدگاه آيت‌الله مصباح ديدگاه طالبان باشد قطعاً بايد ديدگاه امام را نيز ديدگاه طالبان حساب كنيد چرا كه اين دو ديدگاه يكي هستند. ايشان سند ارائه كنند كه آقاي مصباح گفته باشند ما جمهوري اسلاي را قبول نداريم و حكومت اسلامي مي‌خواهيم يعني حذف رأي مردم. شما كتاب نظريه سياسي اسلام را مطالعه كنيد. سر تا پا دفاع از نظريه جمهوري اسلامي است. منتهي آنچه آيت‌الله مصباح روي آن تأكيد مي‌كنند كه در فرمايشات امام نيز هست اين است كه ما دو كلمه داريم جمهوري اسلامي. كدامش اساس است؟ كدامش مهم‌تر است؟ بحث اين است كه اگر جمهوريت يك اقتضايي (اقتداري) داشته باشد كه اسلاميت برخلاف آن باشد، كدام بايد فداي همديگر بشوند؟ امام (ره) در جلد چهارم صحيفه نور صفحه 157 مي‌فرمايد: «جمهوري فرم و شكل حكومت را تشكيل مي‌دهد و اسلامي يعني محتواي آن فرم كه قوانين الهي است.» پس جمهوري فرم است و اين حرف خود امام است. پس اساس خود اسلام است. در جلد هفتم مي‌فرمايند: «ما رأي داديم به جمهوري اسلامي لكن ما محتواي جمهوري اسلامي را مي‌خواهيم. تمام زحمت‌هايي كه ملت ما تحمل كرد براي اين بود كه اسلام تحقق پيدا كند. جمهوري اسلامي لفظي ما نمي‌خواهيم كه يك جمهوري اسلامي كه به آن رأي بدهيم و به خودش كار نداشته باشيم.» بعضي از اين آقايان برعكس جمهوري را كار دارند. اسلامي آن را كار ندارند و در همين كتاب كه من معرفي كردم آمده است، تعبير كردند جمهوري اسلامي يك جمهوري شترمرغي است چرا كه نمي‌شود جمهوري با اسلامي. اگر اسلامي باشد شما چطور مي‌گوييد جمهوري و اگر جمهوري يعني جمهوري دموكراتيك. نمي‌شود شما كاملاً پايبند به احكام اسلام باشيد و بگوييد جمهوري. بله در فرمي كه اين آقايان در ذهنشان است، نمي‌شود. ولي جمهوري اسلامي نه آن جمهوري به آن شكل غربي است كه امام فرمودند نيست. خود امام مبدع جمهوري اسلامي بود و حتي خود ايشان دستور داد متمم آن را در قانون اساسي اصلاح كنند. شما به ما بگوييد چرا اين قدر به جمهوري تكيه مي‌كنيد و به اسلامي آن تكيه نمي‌‌كنيد؟ تعبير امام اين است كه شهداي ما براي جمهوري نيامده‌اند به شهادت برسند. مردم مي‌گويند ما براي اسلام مي‌خواهيم شهيد بشويم و به خاطر آن كفن مي‌پوشند نه كفن براي جمهوري. اين گفتمان امام دقيقاً همان گفتمان ما و گفتمان آيت‌الله مصباح است. تفاوتي وجود ندارد. در صحيفه امام كه 22 جلد است شما جستجو كنيد. امام 31500 بار كلمه اسلام و اسلامي به كار برده است ولي كلمه جمهوري را امام حدود 4000 بار به كار برده است كه غالب آن پيام‌ها و نامه‌ها به رئيس جمهورها است و جمهوري اسلامي را 155 بار به كار برده و حكومت اسلامي را 63 بار به كار برده است. در سال 66 در نامه‌اي به مقام معظم رهبري هم امام كلمه حكومت اسلامي را به كار برده است. يعني شما مي‌گوييد هر كس بگويد حكومت اسلامي يعني جمهوري اسلامي را بايد حذف كنند و حكومت اسلامي يعني منهاي انتخابات آزاد و نبودن رأي مردم؟ شما از يك طرف مي‌گوييد آقاي مصباح جمهوري اسلامي را قبول ندارند از يك طرف مي‌گوييد احمدي‌نژاد را آقاي مصباح با رأي مردم بر سر كار آورد. آقاي مصباح گفت احمدي‌نژاد را منصوب كنند به رياست جمهوري يا ايشان در همين نظام جمهوري اسلامي تبليغات كرده و رأي آورد و شد رييس‌جمهور اسلامي؟

به 2 سؤال پاسخ دهيد خيلي چيزها روشن مي‌شود اول اين‌كه شما بفرماييد كه چرا از طالبان حمايت كرديد؟ و دوم اين‌كه واقعاً آيا شما قرآن را قابل استناد مي‌دانيد؟ آقاي خاتمي در جلسه شاخه زنان جبهه مشاركت كه خبرش را در كيهان زد و ما هم در پرتو چاپ كرديم و نزديك 2 ماه است مي‌گذرد، كسي هم تكذيب نكرد، مي‌فرمايد كه قرآن داراي يك فرهنگ قبيله‌اي است و دكتر سروش و مجتهد شبستري درست مي‌گويند قرآن امروز قابل استناد نيست، انتقاد است. رسماً‌ مي‌نويسند كه قرآن قابل نقد است. دكتر سروش كه ايدئولوگ شما است تصريح مي‌كند كه اين اسلام نه احكام سياسي،‌ نه احكام اقتصادي و نه احكام حقوقي‌اش قابل استناد نسيت و رسماً بايد بگذاريم كنار ديدگاه شما چيست؟ واقعاً‌ مكتب ليبراليسم را قبول داريد؟ ليبراليسمي كه اولين اصل آن اين است كه هر قداستي را بايد شكست، حتي قداست خدا را. بفرماييد فرق آقاي خاتمي كه رهبر اصلاحات است با جناب شاه سلطان حسين صفوي چيست؟ سلطان حسين تو كاخ مي‌نشست و مي‌گفت سلطان محمود تا كجا آمد؟ گفتند هنوز اصفهان نيامده است. گفت: مانعي ندارد. بعد گفتند اصفهان محاصره است، گفت كه كاخ ما كه نيامده است، اشكال ندارد. آقا كاخ را هم گرفت. شاه سلطان حسين مي‌گويد اشكالي ندارد اين تاج چند وقتي سر ما بوده حالا مي‌گذاريم سر او. نسبت سياست اصلاح طلبان كه رئيسش ايشان است در بحث هسته‌اي با شاه سلطلن حسين صفوي چيست كه در رابطه با زمان امضا پروتكل الحاقي مي‌گويد: ما آماده امضا هستيم و اگر 10 روز ديگر يا اگر فردا باشد امضا خواهيم كرد. ما داوطلبانه قبول كرده‌ايم قبل از نهايي شدن پروتكل در مجلس مواد آن رااجرا كنيم.(روزنامه توسعه 27/9/82) 2 سال قفل زد بر فعاليت هسته‌اي و آخر هم احمدي‌نژاد آمد و آن را فعال كرد حد يقف زيده‌خواهي دشمن كجاست ما تسليم بشويم؟ اين‌ها سياست شاه سلطان حسيني بود. شما ما را متهم مي‌كنيد به طالبان. بفرماييد نسبت آقاي خاتمي با شاه سلطان حسين چيست؟ اگر مي‌خواهيد بحث مبنايي و اساسي بكنيد، بياييد اصلاحات را تعريف كنيد و بگوييد شاخصه‌هايش چيست؟ هر چه مي‌خواهم وارد بحث اصلي بشويم شما فرار مي‌كنيد و وارد بحث‌هاي فرعي مي‌شويد. اين نكته را هم بگويم كه اين كه آقاي تاج‌زاده گفتند آقاي دكتر حبيبي به امام گفتند همين پيش‌نويس را به رفراندوم بگذاريم. امام قبول نكردند و گفتند مجلس خبرگان بايد تشكيل شود فقها اسلام شناس هستند. تعبير امام اين است 4 تا حقوقدان كه نمي‌دانند اسلام با عين است يا با الف، با سين است يا با صاد كه نمي‌توانند قانون اساسي اسلامي بنويسند. خود امام از بعضي فقها مانند شهيد صدوقي دعوت كردند كه در انتخابات شركت كنند و اكثريت مجلس خبرگان به دست فقهاي بزرگ كه بعضي از آن‌ها مانند آيت‌الله مكارم و آيت‌الله سبحاني الآن مرجع تقليد هستند، سپرده شد قانون اساسي را نوشتند.

تاج‌زاده: زماني كه امريكا قرار شد حمله كند به كشور افغانستان، ديدگاهي كه مجاهدين انقلاب داشتند اين بود كه آمدن امريكا به منطقه به ضرر ايران است و بايد همه تلاشمان را بكنيم كه نيروهاي نظامي امريكا در مرزهاي ايران مستقر نشود. گفتند امريكا يك بهانه دارد و آن اينكه بن لادن كه برج‌هاي دوقلو را منفجر كرده و جنايت بزرگي در هزاره سوم ميلادي مرتكب شده و نزديك 3 هزار شهروند بي‌گناه را به هلاكت رسانده و بايد محاكمه شود، در افغانستان به سر مي برد. در واقع امريكا به بهانه مبارزه با تروريزم به افغانستان حمله نظامي كرد. تحليل مجاهدين انقلاب اين بود كه اگر ارتش امريكا به منطقه بيايد، گرايش‌هاي بنيادگرايانه و ميليتاريستي در منطقه رشد مي‌كند. براي اينكه هر چه منطقه در شرايط جنگي قرار گيرد راديكال هاي 2 طرف قدرتمندتر مي‌شوند، كما اينكه اين اتفاق هم افتاد. بن لادن در كشورهاي اسلامي به طور عام و در كشورهاي عربي به طور خاص محبوبيت بالايي پيدا كرد. از آن طرف هم بوش كه با 25 درصد آراء به قدرت رسيده بود، محبوبيتش به 75 درصد رسيد.

در مورد حمله نظامي امريكا به افغانستان، 3 ديدگاه مطرح بود: 1. اينكه با امريكايي‌ها رسماً و علناً همراهي كنيم و زودتر كلك طالبان را بكنيم كه اين نگاه رسماً مورد قبول واقع نشد. 2. ديدگاه دومي كه آقاي لاريجاني و دوستانش در شوراي عالي امنيت ملي مطرح مي‌كردند اين بود كه ما به حمايت طالبان برخيزيم و با امريكا بجنگيم و اجازه ندهيم كه اين‌ها به لحاظ نظامي پيروز شوند. 3. ديدگاه سوم كه مجاهدين انقلاب مطرح مي‌كرد اين بود كه ما تشويق كنيم تمام گروه‌‌هاي افغاني را كه يك دولت وحدت ملي تشكيل بدهند و خودشان در دادگاه بين‌‌المللي با حضور نمايندگان دولت امريكا بن لادن را محاكمه كنند. به اين عبارات از بيانيه مجاهدين انقلاب اسلامي توجه كنيد: «جمهوري اسلامي بايد تشكيل دولت ملي افغانستان با مشاركت كليه گروههاي جهادي افغانستان از جمله طالبان را محور تلاش هاي ديپلماتيك خود قرار دهد. ايران بايد از نفوذ خود بر جبهه شمال استفاده كرده و رسماً از اين جبهه بخواهد ضمن محكوم كردن جنگ و تجاوز خارجي، آمادگي خود را براي مذاكره به منظور تشكيل يك دولت ملي در افغانستان اعلام كند. ايران همچنين مي تواند از شرايط موجود، طي تماس با طالبان از اين گروه بخواهد ضمن پذيرش گفتگو با جبهه ائتلاف شمال براي تشكيل دولت ملي، آمادگي خود را براي همكاري جهت مبارزه و شناسايي تروريسم اعلام كند.

مطابق اين طرح، دادگاهي متشكل از قضات منتخب از سوي سازمان كنفرانس اسلامي، سازمان ملل متحد و امريكا در يك كشور اسلامي، براساس مدارك موجود به موارد اتهامي عليه بن لادن رسيدگي كند.» دستگاه ديپلماتيك ايران مي‌تواند سياست‌هاي خود را حول اين طرح سامان دهد و به منظور جلب موافقت تمام طرف‌هاي در گير در افغانستان با آن‌‌ها به مذاكره برخيزد.

الان 7 سال از آن ماجرا مي‌گذرد. پيامدهاي حمله امريكا به افغانستان و عراق چيست؟ در افغانستان امروز طالبانيسم قدرت‌مندتر از گذشته حضور دارد. علاوه بر برخي كشورهاي عربي، دولت افغانستان هم پذيرفته با طالبان به مذاكره بپرازد.‌ امريكا و انگليس هم آماده مذاكره هستند. اگر طالبان حاضر به مذاكره شود و دست از روش‌هاي تروريستي و خشونت‌بار بردارد، ما حاضريم با آن‌ها به نوعي مصالحه كنيم.

از طرف ديگر ارتش امريكا در اطراف ايران مستقر شده كه منشأ كلي خسارت و مشكلات براي منطقه و ما بوده است. به علاوه با ماجراجويي‌هاي دولت جديد تحريم‌هايي جهاني عليه ايران شكل گرفته است. هيچ چشم انداز روشني هم براي خروج نيروهاي امريكايي از منطقه نيست. اگر امريكا امروز از افغانستان و عراق خارج شود، جنگ داخلي در هر 2 كشور آغاز مي شود و اگر حضور خود را ادامه دهد، گرايش‌هاي ضد امريكايي در منطقه روز به روز افزايش مي‌‌ يابد. بر اساس ديدگاه ما چه در عراق، چه در افغانستان،‌ چه در عربستان و چه در ايران جريان‌هايي كه از نظر فكري طالباني هستند، اين‌ها يك حزب سياسي يا يك سازمان چريكي نيستند كه اگر مركزيت آن را از بين ببرند، آن سازمان متلاشي مي‌شود. بلكه يك گرايش و جريان فكري هستند و هيچ نيرويي قادر به نابودي آن‌ها نيست. به جاي اينكه عده‌اي در توهم حذف آن‌ها باشند بايد به طالبان فشار بياوريم كه قواعد بازي سياسي و زندگي مسالمت‌آميز را بپذيرند. اگر اين كار را كردند به اعتقاداتشان كاري نداريم. اين حرفي است كه در مورد ايران هم مي‌زنيم يعني معتقد به حذف اقتدارگراها نيستيم. معتقديم آن‌ها هم بايد در همين كشور فعال باشند. البته هيچ حق ويژه‌اي برايشان قائل نيستيم و حق‌شان را هم ضايع نمي‌كنيم.

ببنييد! آقاي روانبخش مي‌گويند اگر اسلام و جمهوريت در تعارض هم قرار گرفتند بايد چه كار كرد؟ اين تعارض در حادترين شكل خود زماني است كه اكثريت جامعه بگويد حكومت ديني نمي‌خواهد. در آن صورت چه بايد كرد؟ البته از نظر اصولگراها، اگر اكثريت اين جامعه رأي بدهد به آقاي مصباح و اطرافيانش، آيا تعارضي بين اسلاميت و جمهوريت پيش مي‌آيد؟ معلوم است كه نه. حالا اگر اكثريت اين مردم رأي بدهند به منتقدين آقاي مصباح و اطرافيانشان، چه اتفاقي مي‌افتد؟ تعارض بين جمهوريت و اسلاميت ايجاد مي‌شود! كدامش مهمتر است؟ اسلام مهم‌تر است. مگر كسي جرأت دارد كه بگويد اسلام مهم‌تر نيست؟ از آنجا كه اسلام مهم‌تر است پس اكثريت را مي‌شود سركوب كرد و حقوقشان را ناديده گرفت، طالبانيسم يعني همين! ما سخنگوي اسلام هستيم و به زور عقايد خود را به مردم تحميل مي‌كنيم. اما من مي‌پرسم اساساً چرا بايد فكر كنيم كه اسلاميت در مقابل جمهوريت قرار مي‌گيرد؟ مگر اسلام فقط شما هستيد و هر كسي غير آقاي مصباح رأي بياورد، ضد اسلام است؟ جالب آنكه از صدر مشروطه تاكنون جرياني كه ايران را به حركت در آورده، ديدگاه شيخ فضل‌الله نوري و طرفدارانش و امروز (يعني) آقاي مصباح نبوده‌اند. آن جرياني كه در مشروطه، در ملي شدن نفت، در انقلاب اسلامي و در دوران اصلاحات حركت ساز شد، عكس اين تفكر را داشت. به علاوه چرا امام نگفتند پيش‌نويس قانون اساسي را آقاي مصباح بنويسند؟ اين دروغ است كه امام گفت الا بلا مجلس خبرگان. امام آن پيش‌نويس را پذيرفته بودند اين خاطرات آقاي هاشمي است. اگر آقاي هاشمي را هم قبول نداريد مشكل من نيست كه ايشان در كتابشان نوشته است كه امام معتقد بود چه پيش نويس تصويب شود و چه بعداً مجلس خبرگان تشكيل شود بايد مردم به آن رأي بدهند. اما هيچ اصراري نداشت كه مجلس خبرگاني باشد بعد هم خبرگان تشكيل شد و در قانون اساسي آمد جالب آنكه امام تنها واژه خارجي كه مثبت هم به كار مي برد، دموكراسي بود. اين همان واژه‌اي است كه اگر جلوي آقاي مصباح بياوريد خواهد گفت كفر و ابليس است. يعني ايشان در صحبت‌هايش يك بار اين واژه را مثبت به كار نمي‌برد. شايد 20 بار لفظ دموكراسي را بكار برد و هر بار مقايسه مي‌كرد مي‌گفت دموكراسي ما كامل‌تر است.

امام معتقد بود 2 مسئله باعث پيروزي اين ملت شد يكي كلمه توحيد و ديگري وحدت كلمه بود. با وجود اين در سال آخر عمر با بركتشان به اين نتيجه رسيدند كه روحانيت در تهران بايد 2 دسته بشوند، براي اينكه رقابت سياسي در انتخابات شكل بگيرد. اگر اين رقابت نبود ما دوم خرداد نداشتيم.

من 2 مشكل با آقاي مصباح دارم. يكي اينكه گفتند ايشان مطهري زمان است. با اين كار آقاي مصباح بالا نرفت بلكه استاد مطهري پايين آمد و باعث شد نسل جوان سراغ استاد مطهري نرود. براي مثال به من انتقاد مي كنند كه آقاي تاج‌زاده! از تو توقع نداشتيم كه از مطهري سخن بگويي. مگر مصباح و او مشابه نيستند؟ من توضيح ميدهم مطهري كه من مي‌شناسم اگر از خاتمي روشنفكرتر و دموكرات‌تر نباشد كمتر از او نيست. هر دو در يك راستا هستند. پس همان نگاهي را كه به خاتمي داريد بايد به مطهري داشته باشيد.‌ آقاي مصباح شيخ فضل‌الله امروز است. او هم آدم كمي نبود اما تا مشروطه پيروز شد به ياد شرع افتاد. آخوند خراساني و نائيني به او مي‌گفتند چرا در دوران قاجار از مشروعه نبودن حكومت استبددي قاجار انتقاد نمي‌كردي؟ همين كه مشروطيت پيروز شد مي گويي پس شرع چه شد و پشت سر استبداد محمد علي شاه سنگر گرفته‌اي؟ مشكل دوم من اين است كه آقاي مصباح ديدگاه‌هاي خودش را به امام منتسب مي‌كند. من مي‌گويم حرف‌هاي خودتان را بزنيد. ملت ما حرف‌هاي امام را مي‌داند كه در پاريس چه گفتند. چرا آقاي مصباح مي‌گويد آن حرف‌هايي كه امام در پاريس ‌گفت دروغ بوده و بنا به ضرورت و براي اسكات خصم بوده.

روانبخش: سندش را بياوريد. تهمت نزنيد.

تاج‌زاده: اگر جلسه قبل گفته بوديد سندش را مي‌آوردم، چون جلسه قبل اين مسئله را مطرح كردم نگفتيد سندش را بياور. اگر گفته بودي مثل اين كتاب‌ها مي‌آوردم. اما انتظار دارم از آقاي روانبخش روي حرف خودشان و تهمتي كه به امام زدند بايستند. نه اين كه در فضاي دانشگاه كم بياورند و حرف آقاي مصباح را تكذيب كنند. آقاي مصباح و شاگردان ايشان سال‌هاست كه اين تهمت را به امام مي‌زنند. براي اينكه ديدگاه‌ها و عملكرد خودشان را توجيه كنند كه يك جناح به هر قيمت بايد در كشور حاكم باشد. ميزان رأي ملت نباشد. در مورد آقاي خاتمي هم اين دروغ محض هست كه ايشان گفته فرهنگ قرآن قبيله‌اي است. همچنان كه به من اتهام مي‌زنند كه متقلب بوده‌اي در انتخابات. سند مي‌خواهم چيزي ارائه نمي‌كنند.

روانبخش: نكته‌اي را ايشان فرمودند درباره رقابت‌ها و آزادي‌هاي سياسي و اينكه آيا ما قائل هستيم يا قائل نيستيم. ما دقيقاً‌ به همان چيزي كه در قانون اساسي جمهوري اسلامي آمده ملتزم هستيم در چارچوب قانون. امام (ره) به همين نكته تأكيد داشتند كه آزادي در چارچوب شرع و در چارچوب قانون. در مورد ميزان رأي ملت كه حضرتعالي اشاره مي‌فرماييد، من جلسه قبل هم اشاره داشتم. نهضت آزادي كه بدون نظارت شوراي نگهبان آمد و در انتخابات شركت كرد، 2 درصد رأي آورد. شما هم كه در انتخابات مجلس هفتم،‌ مجلس هشتم، رياست جمهوري شركت كرديد با اينكه كانديدا داشتيد و در تهران هم ليست داديد ولي در همين انتخابات مجلس هشتم يك نفرتان در مرحله دوم رأي آورد. در مرحله دوم هم سعي كرديد اسم آقاي خاتمي را هم حذف كنيد. گفتيد مشكل اسم آقاي خاتمي بوده است. در مرحله دوم نام ايشان و بنياد باران را حذف كرديد كه شما شايد رأي بياوريد اما باز هم افاقه نكرد و مردم رأي ندادند. ما نبايد طوري باشيم كه مردم هر گاه به ما رأي دادند، مردم خوبي باشند اگر رأي ندادند ناآگاه باشند. به تعبير آقاي سروش مردم خرم‌آباد را آدم خوار مي‌دانست. آقاي مزرعي گفت سم موش هم بدهيم مردم تو صف مي‌ايستند.

راجع به حمايت از طالبان خوشبختانه حضرتعالي در بيانيه‌تان هم اشاره كرديد. طالبان از اول تا آخر كه تشكيل حكومت داد به هيچ وجه از طرف جمهوري اسلامي به رسميت شناخته نشد. در آخرين روزهاي عمر آن و در روزهايي كه كارش داشت تمام مي‌شد، از زمان صدور بيانيه شما تا از بين رفتن طالبان يكي دو روز بيشتر فاصله نبود. حكومتي كه با زنان آن برخورد را داشت، با مردان آن برخورد را داشت، مردم را قتل‌‌ عام مي‌كرد، هيچ منطقي در پشت اين حكومت نبود جز خشونت، كشتار، قتل، خبرنگار ايراني را با چندنفر در آن‌جا به شهادت رساندند. اين آدم‌ها را در روزهاي آخر بياييم به رسميت بشناسيم و وارد گفت‌وگو شويم و بگوييد شماها اين كار را بكنيد، آن كار را بكنيد كه امريكا نيايد. اصلاً خودش عامل امريكاست. آمده منطقه را به هم بريزد. آيا اين حركت تأييد طالبان نيست؟ اگر رهبري هوشمند نبود و در اين ماجرا به اين حرف‌ها توجه مي‌داشت ايران را وارد يك مسئله بدي كرده بوديم در قضيه افغانستان و درگير مي‌شديم در اين قضيه و كيان ما را به خطر مي‌انداختند. مثل ماجراي جنگ نفت كه بعضي از دوستان شما مطرح مي‌كردند كه صدام، خالدبن وليد شده و ما بايد برويم و حمايتش كنيم و مقام معظم رهبري زير بار اين حرف‌ها نرفتند و گفتند اگر رهبر انقلاب من هستم، تشخيصم اين نيست كه صدام خالدين وليد شده است. ما در اين زمينه كه امريكا گفته يا با ما باشيد يا با ديگران، آقا در جواب فرمودند نه با شما نه با ديگران. ما يك كشور مستقل هستيم و خودمان تصميم مي‌گيريم.

اگر تدبير رهبري نبود و مي‌خواست با اين حرف‌ها و با اين بيانيه‌هاي شما و با فشارهايي كه بعضي از دوستان شما مي‌‌آورند، مي‌خواست عمل كند، امروز كشوري باقي نمانده بود. اين راجع به بحث طالبان. اما در مورد اينكه قواعد رقابت سياسي را بپذيريم و اينكه جمهوريت با اسلاميت با يكديگر در تعارض قرار بگيرند، اين جمهوري اسلامي كه ما داريم و در قانون اساسي تعريف شده تعارضي ندارد. اصل حاكميت ملي هم كه آنجا مطرح مي‌شود، در صدر حاكميت خدا را مطرح مي‌كند و در ذيل آن حاكميت ملي را. حاكميت ملي در روابط انسان‌ها با يكديگر وجود دارد يعني كشورهاي ديگر، ملت‌هاي ديگر بر ما حق حاكميت ندارند. در داخل هم يك طبقه خاص و اشرافي حق ندارد بگويد من هميشه بايد رييس‌جمهور باشم و اگر زماني احمدي‌نژاد آمد وارد صحنه شد بگويند تو بي‌خود آمدي. حق ما بود. حاكميت ملي يعني هر انساني ولو آهنگر زاده سمناني هم باشد مي‌‌تواند رييس‌جمهور شود. حتماً نبايد از يك شهرستاني و جرياني و مجموع خاصي كه از اول انقلاب دستشان در كار بوده و مسئوليت داشته‌اند باشد. حاكميت ملي به اين معناست. ما جمهوري اسلامي را جمهوري شترمرغي نمي‌دانيم. جمهوري اسلامي يك نظامي است جديد.

در هيچ يك از نظام‌هايي كه در دنيا مطرح هستند اين نظام‌ها با هيچ يك از آنها نمي‌خواند. همانطوري كه امام فرمودند «جمهوري يك فرم است»، چون مردم در آن شركت مي‌كنند. انتخابات هست، مجلس خبرگان، رياست جمهوري همه اين‌‌ها با انتخابات، اما حاكميت، حاكميت خداست. در قانون اساسي هست. امام هم فرمودند كه هر گاه مردم به رييس‌جمهور رأي مي‌دهند، ولو 20 ميليون هم رأي بدهند تا تنفيذ رهبري نباشد اعتباري ندارد. امام تعبيرشان اين است كه اگر با نصب ولي فقيه نباشد طاغوت است. ورود در حوزه رييس‌جمهور ورود در طاغوت است. مردم 20 ميليون رأي داده‌اند، باشد. شما اسمش را مي‌گذاريد طالباني، اسمش را بگذاريد طالباني. امام مي‌فرمايد 20 ميليون، 60 ميليون هم رأي بدهند در نظام جمهوري اسلامي و از نظر اسلام بايد حتماً رييس‌جمهور منتخب مردم بايد به تأييد جانشين امام زمان برسد. كسي كه منصوب ازناحيه امام زمان است تا اين نظام اسلامي بشود والا اسلامي نيست. فرق ما با پاكستان پس چيست؟ امام مي‌فرمايد قانوني كه مجلس شوراي اسلامي مي‌نويسد نمايندگان مردم 290 نفر همه شان هم رأي بدهند. اما همانطوري كه در قانون اساسي آمده، اكثريت فقهاي شوراي نگهبان بايد موافقت يا مخالفت آن قانون با شرع را نظر بدهند. بگويند اين قانون با شرع موافقت ندارد. اگر همه اين 290 نفر به اين قانون رأي دادند، اكثريت فقهاي شوراي نگهبان كه گفتند، اين خلاف شرع است. مثل كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان كه در مجلس تصويب شد و اين‌ها گفتند خلاف شرع است. اصل اولش با 90 اصل شرع مقدس مخالف بود. خب! رفت كنار. شما اسمش را مي‌گذاريد طالباني. يعني اگر فقها گفتند اين خلاف شرع است مي‌شود طالباني. پس بايد امام را هم متهم كنيد. چرا مي‌ترسيد؟ شفاف بگوييد. امام اين حرف را زده. چرا مدام مي‌رويد سراغ آقاي مصباح؟ خب بگوييد امام اين حرف را زده. امام در فرمايشات خود خطاب به فقهاي شوراي نگهبان دارند كه اگر 100 ميليون نفر يك مطلب را گفتند، همه عالم يك مطلب را گفتند و به آن رأي دادند ولي شما ديديد (گفتيد) خلاف شرع است و خلاف اسلام است، شما موظفيد در مقابل آن بايستيد و آن را تأييد نكنيد ولو همه عليه‌تان بشورند. بحث بر سر اسلام است و حكومت اسلامي.

شما خيال مي‌كنيد آقاي خاتمي اين‌‌ها را نگفته؟ خب الحمدالله هم خبرگزاري فارس خبرش را زد، خبرنامه جامعه مدرسين خبرش را زد، كيهان خبرش را زد، ما هم در پرتو خبرش را كار كرديم. هيچ كس هم تكذيب نكرد. انشاءالله نگفته. ما هم نمي‌خواهيم گفته باشد. اسناد ديگري هم وجود دارد كه بعضي‌ها گفته‌اند دين در دنياي جديد كارآيي ندارد. يكي دو تا نيست. ده‌ها سند از آقاي دكتر سروش تئوريسين شما، آقاي مجتهد شبستري، بشيريه و... وجود دارد كه اين حرف‌‌ها را مي‌زنند. بنابراين بحث بر سر اين است كه در جمهوري اسلامي كه ما داريم تعارضي وجود ندارد. بحث بر سر اين است كه اگر كسي گفت جمهوري اين را مي‌گويد اسلام آن را مي‌گويد. آزادي كه آن دارد، اين را كه اسلام مي‌گويد كدام راه؟ شهيد مطهري مي‌گويد مثل اسب سواري نباشيد كه سوار اسب مي‌شود و افسارش را به دست اسب مي‌دهد. هر جا كه اسب رفت شما هم برويد.‌ ببينيد كه اسلام چه مي‌گويد. راجع به اينكه مدام سراغ حضرت آيت‌الله مصباح مي‌رويد و همان طور اتهام مي‌زنيد. من تعجب مي‌كنم كه اصلاً شما كتاب‌هاي ايشان را خوانده باشيد. اي كاش مي‌خوانديد. شخصيتي كه مقام معظم رهبري همين طوري نمي‌فرمايند خطاب به دانشجويان كه آقاي مصباح امروز خلأ شخصيت‌هايي امثال شهيد مطهري و علامه طباطبايي را گرفته است. آن وقت شما مي‌گوييد شأن شهيد مطهري را پايين آورده‌اند. شما برويد كتاب‌‌هاي‌ آقاي مصباح را نگاه كنيد. در فلسفه حقوق، در فلسفه سياست، در فلسفه مشاء، در فلسفه ملاصدرا، در حكمت متعاليه، در تفسير، در روانشناسي، درجامعه وتاريخ، در رشته‌هاي مختلف بهترين كتاب‌ها را ايشان نوشته‌اند. در اين عصر معادل اين كتاب‌ها را پيدا كنيد و بياوريد. مقام معظم رهبري همين 2 سال پيش فرمودند حضرت آ‌يت الله مصباح و حضرت آيت‌الله جوادي آملي عقبه تئوريك نظام اسلامي ايران هستند. آيت‌‌الله مصباح مؤسسه‌اي را اداره مي‌كند و شاگرداني در حدود 12 رشته دارد. دانشجوي دكترا تربيت مي‌‌كند. ما بيش از 30 دانشجو در دانشگاه‌هاي غرب داريم كه درس خوانده‌اند و دكترا گرفته‌اند. تبادل دانشجو داريم با كشورهايي مثل كانادا، انگليس،‌ هلند كه آن‌ها دانشجو مي‌فرستند اين‌جا درس مي‌خوانند و 2 سال دوره مي‌بينند و مي‌روند، اسلام ياد مي‌گيرند و مي‌روند. بسياري از آن‌ها وقتي برمي‌گردند مسلمان مي‌شوند و ما هم دانشجو مي‌فرستيم آنجا، طلبه مي‌فرستيم. همين دكتر تهراني تحصيل‌كرده آنجاست. دكتر بي‌ريا، دكتر رهنمايي و... تحصيل‌كرده آنجا هستند. دكتراي خود را از آنجا گرفته‌اند. مدرك تحصيلي ليسانس مؤسسه را آنجا در حد فوق ليسانس مي‌پذيرند و شما يك شخصيت اين طوري را كه خود معتقد است كه طلبه است اما يادگيري زبان انگليسي را ضروري مي‌داند، پروفسور اميتو شخصيتي است از ايتاليا از واتيكان. آيت‌الله مصباح معتقد است در گروه دين‌شناسي ما بايد انجيل تدريس شود. پروفسور انيتو از واتيكان را دعوت كردند آمد انجيل تدريس كرد و رفت و وقتي برگشت رفت در روزنامه‌هاي آنجا يك نامه تشكر نوشت كه در مجله معرفت هم چاپ شد كه من در آنجا دانشجوياني ديدم كه در 30 سال تدريسم نمونه‌ آن‌ها را نديدم. كساني بودند كه حاضر نبودند در ساعت زنگ تفريح پا بر سايه من بگذارند اين قدر مودب بودند. اما بي‌محابا سؤال مي‌پرسيدند و اشكال مي‌كردند. آقاي خاتمي وقتي مي‌رود ايتاليا از پاپ وقت مي‌خواهد. التماس مي‌كند تا نيم ساعت به او وقت بدهند. خود آقاي پاپ مي‌گويد من مي‌خواهم 3 ساعت با آقاي مصباح به عنوان يك تئوريسيين بنشينم با هم بحث كنيم راجع به مشتركات اسلام و مسيحيت و اديان توحيدي.

بعد شما با چنين شخصيتي فكر مي‌كنيد يك آدم معمولي كوچه بازاري پيدا كرده‌ايد كه خشن است و تندروست و طالبان است و اين‌ها اتهاماتي است كه بايد جوابش را بدهيد. راجع به شيخ‌ فضل‌الله نوري در صحيفه امام جستجو كنيد. اگر خواستيد من برايتان جستجو مي‌كنم. يك مورد امام از شيخ فضل‌الله نوري به بدي ياد نكرده و همواره ايشان شيخ‌ فضل‌الله نوري را به شيخ بزرگ و شيخ شهيد و شخصيتي بزرگ كه آن موقع در مقابل جريان روشنفكري ضد ديني ايستادگي كرد، ياد مي‌كند. در تمام فرمايشات امام يك مورد را پيدا كنيد كه امام راجع به شيخ فضل‌الله منفي حرف زده باشد. شيخ فضل‌الله شهيد دست امثال كساني شد كه امروز هم هستند و دم از روشنفكري مي‌زنند و مي‌گويند اسلام بي‌اسلام. اسلام زمانش گذشت. شيخ فضل‌الله مي‌گفت ما با مشروطه مخالف نيستيم، ما مشروطه مشروعه مي‌خواهيم. مشروطه باشد،‌ قبولش داريم اما مشروط به شرع. همان طور كه خود شما گفتي در بلژيك با تحفظ پذيرفتند. شيخ فضل‌الله نوري مي‌گفت مشروطه را مشروط كنيم به شرع مقدس. ديگران مي‌گفتند شرع مقدس چيست؟ اين با روح روشنفكري منافات دارد. بالاخره اگر حضرتعالي به قانون اساسي ملتزم هستيد و امام را قبول داريد كه جلسه قبل هم گفتيد ملتزم هستيد و قبول داريد بايد به همه اصول پايبند باشيد و نمي‌شود يك جايي بگوييد قانون اساسي را قبول دارم. يك جاي ديگر بگوييد قانون اساسي بايد تغيير كند. يك جا بگوييد امام را قبول دارم. يك جا حرف امام را زير سؤال ببريد. يك جا بگوييد نظام را قبول دارم، خب! همان نظام ولي فقيه كه در رأس آن قرار گرفته منتخب مجلس خبرگان است. خبرگان رهبري را مردم انتخاب كرده‌‌اند،‌ خبرگان هم با اكثريت آرا چنين رهبري را انتخاب كردند كه قريب به 20 سال است رهبري نظام را به عهده گرفته و بحران‌هاي بزرگي را در دنيا كه براي ما ممكن بود پيش بيايد، مثل جنگ نفت و قضيه افغانستان و... كه ممكن بود با كمترين انحراف در تدبير كشور بر باد برود. كشور ما امروز محكم،‌ قوي‌، باعزت‌ترين كشور در منطقه و در دنياست كه شوراي ملي امريكا هم اخيراً اعتراف كرده كه در سال 2025 ما به كشور برتر دنيا تبديل خواهيم شد. اين در سايه رهبري چنين شخصيتي است.

نظرات كاربران:

جواد

مشكل اساسي آقاي تاج زاده و امثال ايشان عدم پايبندي به يك تئوري مشخص و واحد به عنوان عنوان زيربناي تفكر سياسي و اجتماعي و اخلاقي است ؛ متاسفانه مانند سيد مهدي هاشمي و اطرافيانش بارها مواضع متضاد اتخاذ ميكنند و ظاهرا تنها تز مورد قبولشان همان هدف وسيله را توجيه ميكند ميباشد.

دمتون گرم خوب حال اين نامردها رو گرفتيد فكر كردن با سانسسور صحبت هاي ديگران مي تونند بقيه رو مثل خودشون ... كنند

مهدي

مناظره تحريف شده هم سودي به حال تاجزاده نداشت . اگرچه ذات كثيف آنها را مشخص كرد.

هادي توكلي

بهترين روش مناظره آن است كه با طرف مقابل با انچه خود قبول دارد روبرو شويم در اين مناظره آقاي تاج زاده به صراحت اصلاح طلبان را معادل مشروطه طلبان و آقاي مصباح را معادل شيخ فضل الله مي‌داند. به نظر مي‌رسد آقاي روانبخش هم اين مطلب را قبول دارد. از طرفي هر دو نفر بر قبول حضرت امام تاكيد دارند و خود را نماينده تفكر اما ميدانند. كافي است سخنان صريح حضرت امام در مورد شيخ فضل الله و مشروطه را جمع آوري كنيم آن گاه به خوبي روشن ميشود كه تفكر امام نماينده تفكر مشروطه يا تفكر مشروعه شيخ . در جريان ملي شدن صنعت نفت هم اين دو تفكر با وضوح بيشتري ديده مي‌شود تفكر كاشاني و تفكر مصدقي . شكي نيست كه تفكر مصباح نماينده تفكر كاشاني و تفكر خاتمي نماينده تفكر مصدقي است در اين مورد نيز نظر حضرت امام به صراحت در سخنان ايشان در مورد مصدق و كاشاني آمده است

مهدي شادكار

اين بحث ها ، اختلافات ريشه اي هستند كه از زمان مشروطه ، شيخ فضل الله با علامه نائيني و ديگران داشتند و امروزه ، مصباح با خاتمي دارد. من شخصا طرفدار ديدگاه علامه نائيني در آن دوران ، و خاتمي در اين دوران هستم. اما اين بحث ها و مناظره ها خوب است. بايد بيشتر به جنبه هاي تحليلي و علمي پرداخت ، تا حال گيري و توهين به اشخاص. اميدوارم اين گونه اطلاع رساني در سايت شما ادامه داشته باشد. همان ميزان مشتري سايت شما هستم ، كه سايت ياري. ديگران را هم به مرور و شنيدن همه ي صداها و آرا و انديشه ها فرا مي خوانم.

محمد آل حبيب

اصلاحات را بايد مثل اسرائيل حمل جنازه كنيم !

مسعود

عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد، حالا با اصلاحات متن يا نه متن كامل مثل سايت سارمان مجاهدين انقلاب چاپ شده يا نه!؟ مهم نيست ،، خواننده ها خودشون قضاوت كنن مهم محتواي متنه كه تا حالا اينقدر به نكات كليدي اختلاف اقتدارگراها و اصلاح طلبان اشاره نشده بود و واقعا اصل اختلاف اين است كه آيا ما در حكومت قائل به "حق تعيين سرنوشت" براي مردم هستيم يا نه!؟ هستيم
 دوشنبه 23 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن