واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: «دل آباد» دهيار ندارد
رحيم زاده- زمستان است و فصل سرما و كوير. تابستان هاي گرم وطاقت فرسا و زمستان هاي بسيار سرد شايد شاخص ترين خصلت كوير باشد.
اما در هر حال مردم خطه كوير، طبيعت كويري ديارشان را با تمام خصيصه هاي خوب و بد آن پذيرفته و در مقابل آن مقاوم شده اند و اينك در جشن عروسي زمين و آسمان كوير، گروه گزارش خراسان بار ديگر عزم سفر به يكي ديگر از روستاهاي اين استان را كرده است.
دختر طبيعت سپيد پوش است و آسمان به ميمنت بركت الهي هر از چند گاهي بر سرش شادباش مي ريزد و در اين ميان به ميمنت اين چنين پيوند پاكي زمين پايكوبي مي كند.
پس از عبور از پيچ و خم جاده القورات و پس از گذشت ساعتي چند، وارد فرعي مي شويم و از آن جا در ميان كوه ها روستاي دل آباد چشم نوازي مي كند.
در نزديكي روستا، جاده به شدت يخبندان است و ناچارا بايد سرعتمان را كاهش دهيم اين قسمت از راه به دليل اين كه در ميان دو كوه محصور است از گرماي بي دريغ خورشيد بي نصيب مانده و برف زمستاني را هنوز به دوش مي كشد.
در كنار جاده به هر جا كه مي نگريم نشانه هايي از زمستان و برف و سرما نمايانگر است، از گوشه و كنار صداي شرشر آب به گوش مي رسد اينك برف زمستاني مي رود تا با اشارتي از خورشيد، جان هاي خسته درختان را كه عطش زده سال هاي طولاني خشكسالي اند، تازه كند.
پس از گذشت لحظاتي به روستاي دل آباد مي رسيم، در ورودي روستا، مردم و اهالي در حال كار هستند گويا امري مهم پيش آمده كه همه بسيج شده و به هم ياري مي رسانند.
نزديك مي رويم و علت حضورشان را جويا مي شويم: مردي جوان مي گويد: لوله آب روستا يخ زده و اينك همه بسيج شده اند تا در مرمت لوله، به هم ياري رسانند.
او مي افزايد: دل آباد آب لوله كشي قابل شرب ندارد و آب شرب اهالي هر ماه توسط تانكرهاي آبرساني از شهر تامين مي شود.
او ادامه مي دهد: در هفته اي 8 تانكر آب به روستا مي آيد كه جوابگوي نياز مردم نيست و مردم براي تهيه آب در مضيغه اند.
او اضافه مي كند: خانه هاي روستا براي مصارف خانگي، استحمام و شستشو داراي آب لوله كشي هستند. مرد جوان اين ها را مي گويد و در حالي پوتين هاي گلي اش را با تخته سنگي پاك مي كند دوباره به جمع دوستانش مي شتابد...
با يكي از مردان روستا كه او نيز مشغول كار است به گفتگو مي پردازيم، و او از روستا و مشكلات آن اين گونه مي گويد: دل آباد روزگاري 13 حلقه قنات داشته كه امروز به دليل خشكسالي هاي مداوم تنها 2 حلقه از قنات ها قابل استفاده اند و بقيه خشكيده اند.وي ادامه مي دهد: اين قنات ها در داخل روستا واقع اند و به دليل كم آبي، آن ها نيز قابل استفاده براي امور كشاورزي نيستند و اهالي براي كشاورزي آب ندارند.
مرد اضافه مي كند: تمام دلخوشي و كار روستاييان به كشاورزي است در چند سال گذشته كه روستا با كم آبي مواجه بوده و آب كشاورزي نبوده است، كار كشاورزي هم رو به ركود گذاشته به طوري كه بسياري از درختان كشاورزان خشك شده و ديگر انگيزه اي براي كشاورزي باقي نمانده است.وي مي گويد: 5 سرعائله دارم كه به دليل سال هاي خراب كشاورزي قادر به تامين نيازهاي اوليه آن ها نيستم، به طوري كه امروز مجبوريم تمام آرزوهاي خوبي را كه براي دختر و پسرانم در دل داشتم در همان جا مدفون كنم.
پيرمرد ادامه مي دهد: تحصيل در شهر هزينه دارد و امسال دخترم به دليل مضيغه مالي خانواده از ادامه تحصيل در شهر باز مانده و يكي از پسرانم نيز براي كمك به وضعيت مالي خانواده ترك تحصيل كرده و مشغول به كار شده است.
او مي افزايد: در اين سال هاي بد كشاورزي حمايت زيادي از سوي دولت با جهاد كشاورزي از كشاورزان و روستاييان نمي شود، مگر نه اين كه تمام درآمد روستاييان از همين كشاورزي و دام داري است؟!...
در همين حين يكي از اهالي سيني چايي را در آن هواي سرد به سمت مان مي آورد و با دلي گرم از ما پذيرايي مي كند.
دستانش گلي است اما دلي صيقلي و زلال دارد، مي گويد: ببخشيد كه اسباب پذيرايي از ميهمان را در اين جا نداريم.در جمع يكديگر چاي داغ مي نوشيم و خستگي راه را از تن به در مي كنيم. مرد ادامه مي دهد: وضعيت دامداري هم بسيار بد است، قبلا در روستاي ما روزي 500 كيلو شير گاو براي فروش به شهر مي بردند اما حالا ديگر مردم حتي براي مصرف خود نيز مانده اند و اهالي براي گذراندن عمر و به خاطر نبود علوفه، دام هاي خود را با قيمت پايين فروخته اند.
مرد در پايان كلامش عمده مشكل روستا را نبود كار درست و حسابي براي جوانمان عنوان مي كند و مي گويد: بي انگيزگي جوانان براي كشاورزي باعث مهاجرت آنان به شهرها و خالي شدن روستا شده است.علاوه بر اين، نبود سرگرمي و برنامه ريزي براي اوقات فراغت جوانان باعث حضور آنان دركوچه ها شده و اوقات طلايي را جوانان با بطالت مي گذرانند.
با گروه مردان روستايي خداحافظي مي كنيم و سري به داخل روستاي دل آباد مي زنيم.
هوا بسيار سرد است و سوز سردي در ميان كوچه ها و خانه هاي روستا پيچيده است و شايد همين عامل است كه باعث شده تا اهالي حضور در خانه هاي گرم خود را ترجيح دهند.
چشمهايمان با تيزبيني عميق سراسر روستا را ورنداز مي كنند و همچنان در ميان كوچه هاي مملو از برف عبور مي كنيم.
رد چشمهايمان را مي گيريم و نهايتا به زني مي رسيم كه ظرف هاي آب را براي تامين آب به دست دارد. نزديك مي رويم و با او به گفتگو مي نشينم، مي گويد: براي تهيه آب به قنات روستا مي رود، ما نيز با او همراه مي شويم تا از اين فرصت، هم براي گفتگو و هم براي ديدن قنات روستا بهره ببريم.زن از مشكلات روستا مي گويد و از نبود آب شرب بهداشتي گلايه مند است.
زن از آب غير بهداشتي قنات و از اين كه اهالي مجبورند به دليل نبود آب شرب كافي از آب آلوده قنات استفاده كنند اظهار نارضايتي مي كند.
از زن در خصوص وضعيت بهداشتي درماني روستا مي پرسيم، مي گويد: دل آباد خانه بهداشت دارد و هفته اي يك بار دكتر به اين جا سر مي زند.
او مي افزايد: روستاي ما حمام عمومي ندارد و تنها حمام عمومي روستا به دليل فرسودگي بسيار 7 سال است كه بلااستفاده مانده است و اكثر اهالي در منازل خود حمام ساخته اند و در اين ميان تنها افراد پير و مسن روستا باقي مانده اند كه آن ها براي استحمام يا به خانه دوستان و آشنايان رفته و يا هم به شهر مي روند و تاكنون هيچ كس به فكر راه اندازي حمام عمومي در روستا نبوده است!
زن ادامه مي دهد: روستاي ما وسيله اياب و ذهاب عمومي ندارد و مردم براي مراجعه به شهر يا روستاهاي مجاور مجبورند ساعت ها در كنار جاده بمانند تا با وسايط نقليه عبوري به مقصد برسند.
از زن روستايي در خصوص شغل زنان روستا مي پرسيم: لبخندي پر محبت و مادرانه بر گوشه لبانش جاي مي گيرد و مي گويد: كارهاي روزمره در روستا ديگر جايي براي كار ديگري باقي نمي گذارد زنان روستا، زراعت، خانه داري، مادري، دامداري و ساير كارهاي ديگر را انجام مي دهند.
او اضافه مي كند: البته برخي از زنان روستا در كنار خانه داري به قالي بافي نيز مشغولند اما به دليل كم حرفه بودن اين شغل، آن نيز بسيار محدود شده است و تنها جنبه سرگرمي به خود گرفته است.
همچنان كه با زن در حال گفتگو بوديم به قنات روستا مي رسيم، لحظاتي مبهوت به اطراف مي نگريم، فضاي مقابل ديدگانمان آن قدر چشم نواز و دل انگيز است كه چشم ها حتي از پلك زدن دريغ مي كنند.
قنات روستا، باريكه آبي است زلال و سرد كه در منتهي اليه آن استخر سيماني بسيار تميز و چند گوشه در حصار درختان سپيدار خودنمايي مي كند، گويا در ميان آب زلال بركه و درختان سپيدار كنار آن رمز و رازي است كه عابران از درك آن عاجزند.
موسيقي طبيعت اين جا بسيار زيبا مي نوازد و در اين ميان گنجشك هاي بي غذا كه در ميان برف نوك به زمين مي زنند بسيار ديدني اند.
در گوشه اي ديگر از بركه، راهي است در حصار درختان سپيدار و بلوط درختان كناره راه تاجي از برف بر سر گذاشته و در زير انوار خورشيد ما را به سمت خود مي خوانند.
زن در حين برداشتن آب از قنات، نگاهي به اطراف مي كند و مي گويد: شكر خدا، امسال شاهد رحمت خوبي بوده ايم ما آدم ها كه هيچ، خدا رحمي به دام هاي گرسنه كند!...
با طبيعت بكر و بي رياي روستا خداحافظي كرده و دوباره با يكي ديگر از اهالي به گفتگو مي نشينيم، وقتي خود را براي مردم روستايي معرفي مي كنيم و مي خواهيم تا از مشكلات روستا برايمان بگويد، بي درنگ مي گويد: بنويسيد روستاي ما حدود 2 سال است دهيار ندارد و مردم در اين خصوص سردرگم مانده اند.
پيرمرد اضافه مي كند: روستاي ما با جمعيت 380 نفر و 110 خانوار هم اكنون حدود دو سال است كه دهيار ندارد و بسياري از بودجه هاي عمراني روستا برگشت مي خورد.
پيرمرد ادامه مي دهد: به دليل نبود همدلي بين اهالي با دهيار سابق، وي از شغل خود استعفا داده است و تا امروز هيچ گزينه اي براي دهياري روستا معرفي نشده است و اهالي در انجام برنامه هاي عمراني سردر گم مانده اند.
پيرمرد از ديگر مشكلات روستا به كمبود سهميه آرد روستا اشاره كرده و مي گويد: سهميه آرد روستا در هر ماه 8 كيلو است اين در حالي است كه در برخي روستاهاي ديگر سهميه آرد هر نفر 10 كيلو در ماه است.
وي ادامه مي دهد: اين مقدار آرد پاسخگوي نيازهاي اهالي نبوده و مردم مقدار زيادي از آرد مورد نياز خود را به صورت آزاد تهيه مي كنند.
پيرمرد با اشاره به مسائل امنيتي مي گويد: در صورت بروز كوچك ترين موردي در اين خصوص مجبوريم به نزديك ترين پاسگاه كه فاصله آن تا دل آباد 50 كيلومتر است مراجعه كنيم و اين در حالي است كه جاده گازار- دل آباد خاكي است و تردد در اين مسير بسيار مشكل است.
يکشنبه 22 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]