محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827983780
مديركل دفتر امورچاپ وزارت ارشاد: شهرك چاپ ساخته مىشود اگر بودجه برسدرويايى به نام شهرك چاپ!
واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: مديركل دفتر امورچاپ وزارت ارشاد: شهرك چاپ ساخته مىشود اگر بودجه برسدرويايى به نام شهرك چاپ!
زهرا حاج محمدى - از مهرماه 1386؛ يعنى درست همان روزى كه يك وزير در دولت نهم به همراه مديران و معاونانش در زمينهاى شمسآباد؛ كلنگى را به زمين كوبيدند تا شعاع چندهزارمترى آن را براى يك شهرك نشان كنند تا همين امروز كه نقشهاى را روى ديوار دفتر امور چاپ وزارت ارشاد با كلى اشكال ذوزنقهاى شكل كنارهم نصب كردهاند؛ زمان زيادى نگذشته است البته براى جمع حاضر در شمس آباد! اگرچه موضوع زمان در تقويم برنامهسازى و برنامهنويسى امروز ما چندان اهميتى ندارد؛ اما گذشت اين زمان قرار بود به افتتاحى منجر شود كه نشد!
جلال ذكايي؛ مديركل دفتر امور چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى از طراحان و مدافعان اصلى شهرك چاپ است. جاى شك نيست كه نگارنده نيز در جبهه او جاى داشته و دارد اما؛ دفاعيهاى كه ذكايى در ضرورتسنجى و روند ادامه كار اين شهرك ارائه مىدهد؛ بهنظر قانعكننده نيست وقتى دربرابر اين پرسشهاى كلى قرار مىگيرد كه:صنعت چاپ ايران در دنيا در كدامين مرتبه قرار دارد؛ سرانه مالى آن چه رقمىاست و استقرار در اين شهرك چه اندازه صنعت چاپ ايران را در رسيدن به جايگاهى قابل قبول در عرصه توليد محصولات چاپي، صادرات آنها و جايگزينى منبع درآمد به جاى نفت يارى مىدهد؟! بايد از خودمان بپرسيم چگونه است كه هنوز آمارى از سرانه صنعت چاپ در كشورولو براى مديران در دست نيست؟!
آقاى ذكايي؛ 15 ماه از كلنگزنى شهرك چاپ و زمانىكه رسانهها ترغيب شدند موضوع شهرك چاپ را دنبال كنند؛ مىگذرد. اما در ماههاى اخير؛ خبر تازهاى به گوشمان نخورد. شما در اين مدت دقيقا چه كردهايد؟
در فاصله 15 ماه؛ كارى كه من بايد انجام مىدادم پيگيرى به نتيجه رسيدن اتفاق مربوط به شهرك چاپ بود كه منجر به اين شد كه تائيد نقشه شهرسازى از شركت شهركهاى صنعتى مادر گرفته شود.
منظورتان همان نقشهاى است كه به ديوار ورودى دفتر زدهايد؟
بله؛ تا گام بعدى انجام شود. دوستان ما در شهركهاى صنعتى نيز قول دادند كه به روش اى پى سى ( به تعريف امروز؛ انجام همزمان طراحى و اجرا) كار را انجام دهند. فاز اول كه تهيه نقشه اصلى شهرك بود انجام شد و فاز دوم؛ نقشه تكميلى است كه خطوط انرژى را تعريف مىكند. اگر بخواهيم تعريف دقيق ترى داشته باشيم مىتوان گفت امكانات اوليه و ثانويه. امكانات اوليه آن چيزى بود كه انجام شده و امكانات ثانويه كه همان گاز و برق و ... است؛ در فاز دوم انجام مىشود كه در اينجا كار متوقف شده است.
پس مىشود همانكه؛ در اين 15 ماه از شهرك چاپ؛ فقط يك نقشه تهيه شده است؟
بله، اساسا از روز اول دليل رفتن به سمت شهركهاى صنعتي؛ همين بود كه ما در حوزه ارشاد نه وظيفه داريم و نه كسى چنين ماموريتى براى ما تعريف كرده تا سراغ كارهاى سختافزارى مثل راهاندازى شهركها برويم. اين وظيفه در كليت دولت به عهده شركت شهركهاى صنعتى است و منطقا هم آنها بايد پاسخ دهند. منتها اينجا مىشود يك كار دوجانبه از طريق دو وزارتخانه انجام داد.
پس شما اصلا براى چه سراغ شهرك چاپ رفتيد؛ اگر فكر مىكنيد وظيفه شما اين نيست؟
وظيفه ما ساخت شهرك نيست. وظيفه ما ظرفيتسازى و مطابق آن پيشنهاد و پيگيرى است.
يعنى پروژه شهرك از دست شما خارج شده و شما تنها بخش نظارتى آن را دنبال مىكنيد؟
نه، ما گفتيم بخش سختافزارى يعنى ساخت و ساز به عهده شركت شهركها باشد و كار نرم افزارى به عهده ما. اينكه چه استانداردهايى لازم است براى اينكه آنجا شهرك مطلوبى باشد، چه افرادى لازم است با چه ويژگىهايى در آنجا حضور پيدا كنند و چه افرادى با چه ويژگىهايى نبايد در آنجا حضور يابند را ما تشخيص مىدهيم و باز اينكه اگر قرار است اين افراد آنجا حضور يابند چه شرايط و امكاناتى را بايد فراهم كنيم تا كار رونق بگيرد.
پس مسئوليت ساخت شهرك چاپ دو بخش مىشود: شركت شهركهاى صنعتى و وزارت ارشاد. اين شركت؛ 15 ماه وقت صرف تهيه يك نقشه كرده كه مختصات دقيقى ندارد و تنها يك كار اوليه است و مىتوانست آن را شايد در كمتر از يك ماه نيز انجام دهد. بنظر مىرسد شهرك چاپ از اولويتهاى اين شركت خارج شده است. آيا قبول داريد كه هيچ كارى ازسوى اين شركت انجام نشده؟
بله.
مىماند وزارت ارشاد. بفرماييد؛ اين وزارتخانه در حوزه نرمافزارى چه كرده است؟
عرض كردم؛ مادامكه مقدمات كار آماده نشود نمىتوانيم در حوزه نرم افزارى ورود پيدا كنيم. يعنى اگر امكان آن را نداشته باشيم كه بدانيم مختصات اين شهرك چيست؛ گام بعدى را نمىتوانيم برداريم. ما قاعدتا بيكار نبوديم. پيگيرىهايى كه از شركت كرديم؛ آنها دليل عمده تعلل در بهرهبردارى از شهرك را نبود اعتبار لازم مىدانستند. مىگفتند اعتبار 10 ميليارد تومانى هيئت وزيران تخصيص پيدا نكرده است. ما براى اينكه روند؛ سرعت پيدا كند سه بار مكاتبه كرديم از طرف شخص وزير. يكبار با معاون اول رئيسجمهور. دوبار با وزيرصنايع؛ كه بتوانيم اين اعتبار را تخصيص دهيم. متاسفانه معاونت راهبردى رئيسجمهور هم با بيان اين نكته كه بهدليل عدم تعيين رديف اعتباري؛ امكان تخصيص اين اعتبار وجود ندارد؛ فعلا هيچ پيگيرى را انجام نمىدهد اما ما به صورت مداوم اين موضوع را پيگيرى مىكنيم و كارهاى ديگرى هم در دست داريم تا اين اعتبار سريع تر تخصيص يابد.
تصور كنيد هيئتدولت همين امروز اختصاص 10 ميليارد تومان را تصويب كند. شما چقدر زمان نياز داريد تا پايان كار ساخت؟
فاصله زمانى برگزارى يك مناقصه مىتواند 45 روز باشد يا يك ماه. طبق برآوردى كه مسئولان شهرك داشتند 15 ماه را براى شروع و تاريخ بهرهبردارى درنظر گرفته بودند. اما يك نكته هم وجود دارد كه عمليات ساخت و ساز توسط چاپخانهداران انجام مىگيرد پس بعد از يكى دو ماه از مناقصه كه قطعات و بلوكها مشخص شده باشد؛ كار واگذارى هم مىتواند انجام شود و چاپخانهداران نيز مىتوانند همزمان ساخت و ساز را آغاز كنند. اما نكته ديگرى كه در اين تاخير بىتاثير نبود؛ جابجايى مديران خود شركت شهركها بود كه با رفتن آقاى زمانى و آمدن آقاى صادقي؛ پروژه شهركهاى چاپ دچار وقفهاى شد. فكر مىكنم سه ماه زمان از دست رفت اما كماكان پيگير كار هستيم.
پروسه راضى كردن هيئتدولت به تخصيص بودجه و آمادهسازى شهرك روىهم چه مدت زمان مىبرد؟
يك بخش آنكه مربوط به متقاعد كردن هيئتدولت است اصلا در اختيار من نيست. بخش ديگر هم به مجرد اينكه اين اعتبار تخصيص پيدا كند؛ كار انجام مىشود كه فكر مىكنم ظرف سه ماه انجامشدنى باشد.
پاسخ دولت براى تخصيص يا عدم تخصيص بودجه چيست؟
من پاسخ كتبى هنوز نداشتهام.
ماجراى كمبود بودجه و اين مسائل است...؟
خير، بحث تعيين مصداق بيشتر مطرح است. يعنى معلوم نيست اين 10 ميليارد تومان از محل كدام اعتبار؛ اعتبار استانى يا كشور بايد تامين شود و اگر هست رديف بودجهاى كه اين اعتبار بايد تخصيص پيدا كند؛ مشخص نيست.
خودتان فكر مىكنيد اعتبار از كدام ناحيه بايد تامين شود؟
به فكر من خيلى مربوط نيست چون تعيينكننده نيست.
شما در حوزه اجرايى مىدانيد از كدام منبع؛ تامين پول براى شهرك شدنىتر است.
قاعدتا از استان تهران بايد باشد.
پس مىرويم سراغ آنها؛ با مسئولان استان تهران آيا رايزنىهاى لازم انجام شده است؟
قبلا رايزنىهايى ازسوى شركت شهركهاى صنعتى انجام شده. اخيرا من هم يك فرصتى را بنا داشتم بروم نزد آقاى تمدن(استاندار محترم تهران) كه اين موضوع را مطرح كنم اما به دليل مشغلهكارى هنوز زمان دقيق آن را نمىدانم.
همه اينها كه مطرح شد از زوايه ديد شركت شهركهاى صنعتى بود. اما از نگاه ارشاد، گفتيد در حوزه نرمافزاري؛ ارشاد كار چندانى نمىتواند انجام دهد. حال آنكه ارشاد اين طرح را تهيه كرده و خود را متولى امر مىداند تاجايىكه هنوز خيلى از چاپخانهداران نمىدانند قرار است چنين شهركى ساخته شود. ولو آنكه خبر داشته باشند؛ به نتيجه آن اطمينانى ندارند. ولو آنكه نتيجه را بدانند؛ نمىدانند الگوهاى موجود در شهرك بر چه اساسى طراحى شده است. فكر مىكنم ارشاد در بخش نرمافزارى هم كار چندانى انجام نداده جز رايزنى با تعدادى محدود از چاپخانهداران احتمالا نزديك به خودش كه لزوما اطلاعات كارشناسى لازم در اين حوزه را نيز دارا نيستند؟
كارى كه ما انجام داديم؛ يك استانداردهاى اوليه طراحى كرديم براى راهاندازى شهرك.
استانداردها از كجا آمد؟
يك گروهى آن را انجام دادند.
گروه؛ بايد يك الگو داشته باشد؟
الگو؛ كشورهايى كه الان شهركهاى صنعتى را دارند. كه بخشي؛ الزامات شهركهاى صنعتى و لايتغير است اما يك الزاماتى هم بود كه بايد براى شهرك چاپ وجود مىداشت كه آن را از صنايع ديگر متمايز مىكرد مثل؛ بحث مربوط به دفع پسماندها كه بايد به روش صنعتى دفع شود. آب موردنياز كه براساس ph خاصى است كه بايد تصفيهخانه خاصى آن را تصفيه كند يا بحثهاى مربوط به نور و رطوبت و از اين دست كه در افزايش راندمان چاپخانهها كمك مىكند. اين اطلاعات اوليه را جمعآورى كرديم و به شركت شهركها اعلام كرديم.
كارشناسانى كه بررسىها را انجام دادند آيا خودشان چاپخانهدار هستند؟
نه، تحصيلكرده اين حوزه هستند. سه روش را انتخاب كرديم تا آنچه ما طراحى كرديم با واقعيت تطبيق داشته باشد. اتفاقا من؛ در بررسى ذهنى خودم از دوستان ديگر كه سوال مىكردم دلايل ناكامىشهركهاى ديگر را كه جستوجو مىكردم يك دليل آن اين بود كه مطالعات اوليه با واقعيتهاى بيرونى تطبيق نداشت كه ما سعى كرديم اين اتفاق اينجا نيفتد. ما يك نظرسنجى علمىانجام داديم با مولفههاى يك كار علمي. كل چاپخانهداران و ليتوگرافان و صحافىهاى تهران را در اين تحقيق آورديم و يك گروه 300 نفره را بصورت رندم. پرسشنامههايى را به همراه پرسشگر فرستاديم. وقتى پاسخها آمد؛ حدود 80 درصد پاسخها با مطالعات ما تطبيق مىكرد. بخش ديگر كه تطبيق نمىكرد ناشى از عدماطلاع پاسخدهنده از مواردى بود كه از او پرسش مىشد. روش دوم رايزنى با افرادى بود كه من خودم مىشناختم و حرفهاى آنها را قابل اعتنا مىدانستم. اما براى روش سوم نشستى با حضور تمام نمايندگان اتحاديههاى صنوف مختلف در سال 85 برپا شد. در رستههاى مختلف افراد مختلف دعوت شدند اما قاعدتا نمىتوانستيم از يك طيف دو يا سه هزارنفرى دعوت كنيم. در اين جمع طرح را ارائه دادم و خواستار آن شدم كه تمام ايرادات بدون هيچ ملاحظهاى بيان شود آنهم در يك مقطع زمانى 15 روزه كه بعد 30 روزه شد.
شما چه تعداد از دعوتشدگان را آشناى كامل به مسائل چاپ در سطوح تخصصى مىدانيد؟
اكثريت كسانى را كه دعوت كرديم؛ عضو اتحاديههاى صنفى هم بودند.
بهتر از من مىدانيد عضويت؛ كارشناسى نمىآورد.
من نمىتوانم تشخيص بدهم. من آنها را از دو زاويه دعوت كردم. يك، نماينده تشكلهاى صنفى باشند كه حرفشان؛ حرف صنف باشد و ديگر، افرادى كه در اين حوزه اگر خودشان هم بضاعت نداشته باشند اما ايده دارند. حتى گفتم كه به اين گروه اكتفا نكنيد بلكه با ديگر افراد صنف خود مشورت كنيد.
نتيجهگيرى اين است كه از اين جلسه به لحاظ كارشناسي؛ چيزى عايد شما نشد اما طرح شهرك چاپ را چند نفر مطالعه كردند؟
بيش از 50 نفر از چاپخانهداران كوچك يا بزرگ كه برخى هم درخواست دادهاند براى زمين شهرك.
صرف درخواست زمين براى شهرك؛ نمىتواند موضوع را تائيد كند. امروز ما در شرايطى هستيم كه هر زمينى را دولت در هركجا واگذار كند؛ همگان استقبال مىكنند چون مىدانند كه مىتوانند چند ماه يا حتى هفته؛ آن را به قيمت گزافى بفروشند. و باز بهتر از من مىدانيد بازار دلالىها گرم است نتيجه اينكه درخواست زمين نمىتواند ملاك باشد.
اما به شما اجازه نمىدهند كه چنين زمينى را خريدارى كنيد.
كافى است من چاپخانهدارى باشم با يك چاپخانه 150 متري؛ مىتوانم زمين را بخرم و بعد بفروشم؟
هر چاپخانهدارى بايد ظرف 6 ماه آن را به بهرهبردارى برساند.
نگران نباشيد من ظرف 3 تا 6 ماه سودم را كردهام. مىتوانم ظرف همين مدت؛ زمين را به دو يا سه برابر قيمت واقعى زمين بفروشم. تورم در كشور ما روزانه است!
خوب ما دستگاه و تجهيزات مربوط به ضميرخوانى آدمها را نداريم كه با چه ذهنيتى وارد اين كار مىشوند.
اصلا موضوع ذهنيت افراد نيست. موضوع اين است كه طرح حاضر بايد آنقدر كارشناسى شده و مشخص باشد كه به هيچ روى جاى بازگشت يا شكستى چه براى دولت يا سرمايهگذار باقى نگذارد. شما با يك اتحاديه مشخص سروكار داريد كه تعدادشان مشخص است. نوع كار؛ محصول و ابعاد كار مشخص است. و البته در همين اتحاديه بسيار كماند افرادى كه چاپخانههاى بزرگى داشته باشند تا طالب توسعه باشند و سرمايهدارها هم كه وارد اتحاديه نمىشوند. پس سوال اين مىشود؛ افرادى كه چاپخانههاى بزرگ دارند چه در اتحاديه باشند يا نه، آيا درجريان طرح و شهرك بودهاند. ناگفته نماند كه هستند چاپخانهداران كوچكى كه بهرغم كوچكي؛ ايدهها و استعدادهاى خوبى دارند. اين موضوع لزوم گسترش كار و حمايت از آنان را نيز مىطلبد.
من درحقيقت اينگونه ارزيابى نكردهام. البته در نظرسنجى ما چنين موردى بود كه افراد به لحاظ ابعاد و حجم كارى كه انجام مىدهند از همه گروهها باشند. اما بخشي؛ اصلا پاسخ ندادند.
اين بخشي؛ را چه گروهى تشكيل مىدادند؟
حقيقت اينكه كنكاش نكردهام كه چه گروهى از چاپخانهداران به سوالات پاسخ ندادهاند.
با بازديدى كه از سه شهرك صنعتى داشتهام و با برخى از چاپخانهداران مستقر در اين شهركها گفتوگو كردهام؛ متوجه شدم؛ برخى نه طرح را ديدهاند و نه شخص مديركل دفتر امور چاپ ارشاد را مىشناسند و نه مقرون به صرفه مىديدند جابجايى را. البته اين امر پذيرفتى است؛ گروهى كه قصد توسعه دارد؛ بخشى از توليد خود را در جاى ديگرى مثل شهرك چاپ دنبال كند. اين توضيح را بدهم كه اكثر كسانى كه در شهركهاى صنعتى مستقرند؛ از وضعيت شهركها گلهمندند. دامنه اين گلهمندىها از آب و برق و گاز و خط تلفن و وايرلس شهركها شروع مىشود تا سيستمهاى خدماتى ديگر مثل آتشنشاني. اين گروه درباره صادرات هم مىگويند؛مادام كه صادرات به مفهوم صنعتى و كلان در حوزه محصولات چاپى وجود نداشته باشد؛ برايمان مقرون به صرفه نيست كه با فرض؛ بخشش چندساله ماليات؛ در شهركها مستقر شويم. واقعيت اين است كه به دليل تورم روز به روز و تلورانس متعدد قيمتها؛ هيچ مشترى خارجى حاضر نيست محصولى را خريدارى كند كه مواد اوليه آن با قيمتهاى متعدد در هر روز توليد مىشود و توليدكننده بايد پايه فروش را برمبناى قيمت تمام شده بگذارد. پس قراردادها كوتاهمدت و تضمين نشده است. مشكلات حمل و نقل را نيز به طومار حاضر بيفزاييد.
نكاتى را كه مطرح شد در دو بخش تقسيمبندى مىكنم. اول، مشكلات عمومىكه براى همه صنايع و شهركها وجود دارد؛ قاعدتا براى شهرك چاپ هم وجود خواهد داشت. اما يك نقطه اميد داريم كه در شهركهاى صنعتى متولى كار؛ وزارتصنايع است. اين اميدوارى وجود دارد كه اگر يك وزارتخانه ديگر به موضوع شهرك چاپ راه پيدا كند، بتواند پيگيرى بيشترى كند تا مشكلات موجود در شهركهاى صنعتى تكرار نشود.
طبيعى است كه در ساختارهاى اقتصادي؛ ارقام، آمار و تصميمگيرىها، فوريتها، مبالغ و خلاصه همه چيز دگرگون مىشود. فكر مىكنيد تصيم و راى وزارت ارشاد در سطوح مختلف اقتصادى آن اندازه كارايى دارد كه بتوان با تلفن و سفارش موضوعى اقتصادى را در وزارتصنايع تحت تاثير قرار داد و بيش از همين وزارتخانه تاثيرگذار بود؟
شك ندارم. حتى به اعتقادم مهمتر از ارشاد؛ آن تشكل صنفى اين قدرت را دارد. اگر آن تشكل صنفي؛ منطقى تشكيل و دردهاى صنفى خود را بداند؛ به عنوان مطالبهكننده جدى مىتواند اين بخشها را پيگيرى كند. شما به خدماتى مثل آتشنشانى اشاره كرديد. خوب طبيعى است كه چاپخانهاى كه سيستم اطفاى حريق ندارد و با حداقل استانداردها تطبيق ندارد؛ قاعدتا بايد منتظر يك آتشسوزى جدى باشد. قاعدتا شهركهاى صنعتى بايد داراى حداقلها و استانداردهايى بايد باشد. اتفاقا استانداردهاى ما در بخش نرمافزاري، رعايت زيرساختهاى لازم است. مشكلات عمومىاز دسترس من براى حل كردن خارج است اما اين اميد وجود دارد كه من بهعنوان متولى اين حوزه با تشكل صنفي؛ اگر تشكل منطقى باشد؛ بتوانيم اين امر را به سرانجام برسانيم. حتى هيئتامنايى كه در شهرك تشكيل مىشود؛ مىتواند اين كار را پيگيرى كند. اما با تاسف بايد بگويم كه روحيه بدى وجود دارد. بسيارى از دوستان از منافع شهركها استفاده مىكنند كه آنها را كتمان مىكنند. عينك بدبينى مىزنند و مشكلات موجود را به رخ مىكشند. من دو سند دارم: 1اگر واقعا وضعيت اين اندازه اسفناك است ما چطور هرساله شاهد رشد واردات ماشينآلات توسط همين دوستان با رشد 30 تا 40 درصدى هستيم. كسى كه درحال ورشكستگى است بايد درجايى رشد خود را متوقف كند و بيش از حد خود را آلوده نكند. 2،عدم اقبال واحدهاى صنفى به سمت كارهاى جمعى است. موقعى كه انتخابات اتحاديه اتفاق مىافتد هيچيك از اين دوستان؛ نه عضو اتحاديه مىشوند و نه مشاركت جدى مىكنند در انتخابات. به اعتقاد من مسبب بسيارى از اين مشكلات خود اين افراد هستند. جالب است براى من؛ در حوزه چاپ رول و فلكسو كه اكثرا چاپخانههاى بزرگ آن را انجام مىدهند، هنوز يك تشكل وجود ندارد.چرا همينها در اتحاديه چاپخانهداران تهران عضو نمىشوند. تا اين آفتها و آسيبها رفع نشود شاهد اين مشكلات هستيم. درضمن درحوزه صادرات بسيارى از همين دوستان بعد از دو، سه حركت بسيار جزئى كه ما شروع كرديم و كمك كرديم تا در نمايشگاههاى خارجى شركت كنند؛ بازار عظيم صادراتى از طرف همان كشورهاى آسياى ميانه به آنها رو كرد. اما متاسفانه روحيه انحصارى موجب مىشود تصور كنند كه با بازگو كردن اين موارد؛ دست زياد مىشود و باورشان نمىشود كه اين سفره؛ سفره بسيار بزرگى است. اگر مىگويم اينجا امكان مناسبى براى صادرات است نه به اين معنا كه از همين فردا؛ درهاى بهشتى بنام صادرات بهروى ايشان بازمىشود اما شهرك چاپ اين ظرفيت را دارد كه زنجيره توليد در آنجا متمركز شود و اين شهرك اين قابليت را دارد كه به منطقه ويژه تبديل شود. يعنى بدون حقوق و عوارض گمركى مواد اوليه را وارد كند ولو اينكه اين امر هم محقق نشود؛ با استفاده از قانون ورود موقت كالا؛ اين امكان در شهرك چاپ بيشتر وجود دارد كه در يك پارتى بزرگ مواد اوليه را بدون عوارض گمركى وارد، فرآورى و به همان شكل صادر كرد. اين امر چقدر قيمت تمام شده را پايين مىآورد و چقدر قيمتها را با كشورهاى خارجى رقابتى مىكند. اينها مزايايى است كه در شهرك چاپ وجود دارد اما وقتىكه ارزيابىها را بدون حب و بغض انجام دهيم.
گيريم كه اين شهرك به منطقهآزاد هم تبديل شود؛ چه اتفاقى مىافتد.
همين اتفاقى كه در مناطقآزاد مىافتد.
منظورتان جلسهاى است كه مديران مناطق آزاد را دور هم جمع كرد تا علل شكست و ناكامى در ايجاد و كاربرى اين مناطق را بررسى كنند و اينكه چرا سرمايه گذارى در آنها شكست خورده و آنها؛ جذب مناطقآزاد نشدند.
اين يعنى آسيبشناسي.
فقط همين. شما به اين نتيجهگيرى كه تشكيل نزديك به 10منطقهآزاد در كشور با شكست مواجهشده و آنها در اهداف خود ناكام ماندند و سرمايههاى زيادى به هدر رفت؛ و حال مسئولان دور هم جمع مىشوند كه ببينند چرا اينگونه شد؛ يك آسيبشناسى ساده مىگوييد؟
اين اصلا جاى نگرانى ندارد همينكه ما به اين موضوع رسيديم؛ خوب است.
طبيعى است اين جمعبندى از جانب يك مدير. اما به واردات هم اشاره كرديد...
فكر مىكنيد كسىكه ماشين روتگراوور هشت رنگ وارد مىكند؛ يك آدم كوچولو است.
خير، اما اين نگرانى هست كه اقبال به صنعت بستهبندى با خريد ماشينآلات گوناگون رقابتى غيرواقعى را موجب شده كه به اشباع بازار داخلى رسيده و روز به روز از تعداد مشتريان كارخانجات گوناگون كم مىكند. رقابت خوب در جايى معنا مىدهد كه بازار مصرف تضمينشده كافى هم دركنارش باشد؛ اما رقابت موجود در صنعت چاپ ولو با ماشينآلات گران قيمت بستهبندي؛ راه به جايى جز سقوط آينده بازار نمىبرد.
من نمىدانم شما اطلاعاتتان را از كجا آوردهايد. اطلاعات شما با اطلاعات من مغاير است من براى اطلاعاتم مبنا دارم. من مىگويم كارخانجات بزرگ هستند كه ماشينآلات گران را وارد مىكنند. چطور مىشود كه وضعيت چاپ اسفناك باشد بعد يك شركت كه خود استخوان خردكرده اين قضيه است؛ بيايد و 12 ميليارد تومان سرمايهگذارى كند. اين منطقى است؟!
درنظر بگيريد كه تجهيز شدن به ماشينآلات روز و مدرنتر؛ لازمه كار يك چاپخانهدارى است كه استخوان خردكرده اين حوزه است.
پس با نگاه منطقي؛ اين دوستان يك سودى را اينجا تشخيص مىدهند. يعنى دو شكل بيشتر ندارد براى خريد چنين ماشينآلاتي؛ كه يا اغوا شدند كه منطقى نيست لابد سودى را متصور هستند. اگر امروز فرياد مىزنيم كه واحدهاى چاپى بخصوص آنها كه بزرگ هستند بايد بخش تحقيق و توسعه داشته باشند تا سرمايهگذارىها را مطابق تحقيقات خود پيش ببرند؛ و اين دوستان اساسا با تحقيق و توسعه بيگانه هستند اگر چاپخانهاى بخش بازرگانى خارجى ندارد اين ايراد متوجه كيست ارشاد يا فرد؟ اطلاعات من مبتنى بر واردات دستگاههاى چاپ به كشور است بخصوص حجم وارداتى كه ظرف يكسال گذشته انجام شده نشان مىدهد نوع تجهيزاتى كه وارد مىشود بسيار دقيقتر است. يعنى نداريم آدمهاى خردهپايى كه دستگاه وارد كنند. اقبال نسبت به سرمايهگذارى جديد خيلى كم شده است. نوع سرمايهگذارىها هم منطقىتر شده و عمدتا بهسمت توسعه است. اما در ادامه بايد توضيح دهم اين امر يكى از اهداف تبديل به شهرك چاپ است كه اساسا تشكيل شهركها و تجميع عناصر يك حوزه و دركنار هم قرار گرفتن آنها؛ هزينهها را به حدقل مىرساند. ما بهعنوان سردمدار بحث بازارها و راستهها؛ مويد اين نكته بودهايم كه اين دركنار هم بودن هزينهها را به حداقل مىرساند و قدرت انتخاب را هم بالا مىبرد. اين آسيبها جدى است كه متاسفانه چاپخانهداران گمان مىكنند انحصار به آنها كمك مىكند. متاسفانه آسيبهاى صنعت چاپ همه ناشى از انحصار است. هيچ فرد عاقلى نمىتواند اساس شهرك و زنحيره توليد را زيرسوال ببرد. بهاعتقاد ما اساس شهركهاى صنعتى كاملا پايه و مبناى كارشناسى و توجيه اقتصادى دارد حال اينكه در شكل؛ مكان و نحوه اجراى آن ممكن است اشكالاتى باشد و من آنها مىپذيرم اما اين موضوع كه كسىكه در شهرك چاپ كار مىكند با هيچ ارگانى در حوزه خود ارتباط نداشته باشد و همصنفىهاى خود را نشناسد را نمىپذيرم.
شايد همين سرمايهگذار با وزارتصنايع و مسئولان آن ارتباط داشته باشد. اگر شما و صنف را نمىشناسد دليل بر اين نمىشود كه مديران وزارتصنايع را نشناسد. به هرحال ما از چاپخانهدار بزرگى صحبت مىكنيم كه در كار خود موفق بوده است.
بلاخره اين چاپخانهدار را موفق مىدانيد يا ناموفق؟!
گمان نمىكنم از ناموفق بودن حرف زده باشم. مشخص است كه دارم درباره چاپخانه موفقى صحبت مىكنم كه به طرح شما ايراداتى وارد مىداند. اين موضوع كه اين گروه؛ اميد به موفقيت و توليد منجر به فروش تضمين شده و صادرات بزرگ را در آينده كارى خود چگونه مىبيند يك امر است و اينكه آيا الان در وضعيت ورشكسته هستند؛ امرى ديگر.
يكسرى مسائل عمومىگريبانگير صنعت هست كه فرق نمىكند صنعت كفش باشد يا چاپ يا صنايع ديگر. ما هم مستثنا از اين مشكلات نيستيم اما در حوزه چاپ؛ هنوز اعتقادم اين است اگر شهركها راه بيفتند و تجميع شوند؛ كمك خيلى خوبى به مجموعه مىكند و بازهم تاكيد مىكنم كه واحدى كه خودش را از سوال كردن و انتقاد مبرا مىداند؛ قاعدتا من هم نبايد انتظار داشته باشم كه خيلى كارساز باشد.
شما به دنبال آن هستيد كه يك اتفاق ملى با منافع ملى در كشور بيفتد؛ يا اينكه چه كسى روى خوش نشان مىدهد تا از در دوستى و گفتوگو و مشاورت با وى برآييد. اگر كل يك جريان ملى با شكست مواجه شود اولين كسى كه سرزنش مىشود همان مديرى است كه متولى است و از طرح دفاع كرده است.
من نمىدانم شما با كدام دلايل فكر مىكنيد اين موضوع نمىتواند اولويت ما باشد. اگر من اين طرح را به صورت خصوصى براى دوستان نفرستادهام براى اين است كه اولا براى كار خودم حرمت قائل هستم و دوم اينكه يك پروسه زمانى را برايش درنظر گرفتهام. اگر بنا به اين باشد كه وقتى از فاز 1 به فاز 5 رسيدم دوباره به اعتبار اينكه به يك چاپخانهدار در كنجعافيت نشسته برخورده و بخواهم دوباره برگشت كنم و از مرحله يك شروع كنم؛ محال است چنين كار ى بكنم. آن موقع هم گفتم حاضرم چندين كپى از طرح تهيه كنم و برايشان بفرستم اما در اين زمان از چيستى و چرايى شهرك عبور كردهام و به آن باز نمىگردم.
شما نمىتوانيد چنين جمعبندى داشته باشيد. نظرات شما و كارشناسان تا وقتى كنار يك تيم چاپخانهدار حرفه اى قرار نگيرد؛ غيركاربردى است. بهخاطر اينكه بايد تئورى را با واقعيتهاى موجود تطبيق داد.
من به اين موضوع اعتقاد ندارم و ادعاى شما عجيب است كه تمام افرادى كه ما با ايشان مشورت كرديم غيرحرفه اى هستند و فقط چند عزيزى كه شما فرصت همصحبتى با آنها را داشتهايد؛ حرفه اى هستند.
اين جمعبندى شماست. تيم شما يك تيم برپايه اطلاعات تئوريك است و از كارشناسان عملى درميان آنها خبرى نيست. در هر روى اين واقعيتى است كه حوزههاى هنرى مثل سينما؛ تئاتر و موسيقى هم به آن رسيدهاند. برخى حوزههاى ديگر هم به تجربه دريافته كه مديريت يك برنامه؛ فقط بر مبناى تئورى نمىتواند باشد و بايد با دستاندركاران و كارگزاران اجرايى آن مشورت كرد. توجه كنيد كه در حوزه اقتصادى اصلا فرصت و اجازه آزمون و خطا نداريم.
شما داريد نكتهاى را اشاره مىكنيد كه از اساس غلط است. من عرض مىكنم كه به تمام اتحاديههاى صنفى و افرادى كه در اين حوزه تاثيرگذار بودند؛ طرح را ارائه دادم و نظرسنجى حضورى انجام دادم. علاوه بر آن از 300 واحد؛ كه تعداد كمىنيست؛ پرسشخواهى كردم. نظرات آنها با نظرات ما منطبق بودهاست. يادم هست در مجله صنعت چاپ؛ انتقاد تندى به شهرك چاپ شده بود از جانب دوستى كه شايد بهزعم شما استخوان خردكرده اين حوزه باشد. اما تمام مواردى كه در اين يادداشت مطرح شده بود؛ ساخته و پرداخته ذهن نويسنده بود. مىتوانم بگويم كه 80 درصد نكاتى كه طرح شده بود با فرض غلط جلو رفته بود. وقتى از نويسنده پرسيدم چرا با من موضوع را مطرح نكردي؛ جوابى نداشت. مگر به ما برمىخورد كه كسى ما را نشناسد يا از ما انتقاد كند. حداقل عملكرد من اين را ثابت كردهاست. بياييد و درد يك مسئول دولتى را هم بشنويد كه ما؛ سايتى را طراحى كرديم كه اگر به هيچ دردى نخورد؛ لااقل يك ايميل مستقيم از بنده دارد. اما پس از يكسال و نيم حتى يك ايميل نداشتهام كه حتى كسى من را متهم كند. بازهم به اين بسنده نكرديم. سامانه پيامكوتاه را راهاندازى كرديم تا اگركسى بهايميل دسترسى نداشت؛ موبايل كه در دسترس همه هست. خيلىها ابراز لطف كردند و تشكر كردند و خيلىها هم انتقاد كردند.
فكر مىكنم اين پروسهاى است كه در كشور ما هيچ آدم جدى وارد آن نمىشود. بهتر از من مىدانيد كه هيچ آدم جدى در ايران براى موضوعات جدى بهايميل مراجعه نمىكند آنهم وقتى در محدوده داخلى كشور كار مىكند.
من مىگويم امكانات مختلف مثل ايميل، سامانه پيامكوتاه و دفتر را براى افراد گذاشتهام تا در دسترس همگان باشم.
شما داريد يك كار بزرگ مىكنيد كه دستكم مىدانيد من هم از مدافعان آن هستم. سرمايهگذارى اوليه هم قرار است دير يا زود براى راهاندازى آن انجام شود . پس شما در برابر تومان به تومان آن مسئول هستيد. اين همه پروسه زماني، مالي، ادارى و ارتباطى و كارشناسى انجام مىشود تا يك اتفاق ملى بيفتد. ازنظر من هنوز شما اين پروسه را كامل طى نكردهايد زيرا با همه آدمهاى جدى حوزه ولو اينكه طاقچه بالا بگذارند، وارد صحبت و مشورت نشديد.
شما شاخصى را از آدمهاى جدى تعريف مىكنيد كه ازنظر من قابل قبول نيست و من آنها را جدى نمىدانم.
شايد اين نظر به اين بازگردد كه تا به حال با آنها طرف گفتوگو نبودهايد. وقتى شما يك كار بزرگ انجام مىدهيد بايد با تمام آدمهاى فعالهم صحبت كرده باشيد.
من اين كار را كردهام. مستند مىگويم كه آن را انجام دادهام.
به نظر شما براى يك كار اقتصادى مىتوان با يك نظرسنجى 300 نفره به جايى رسيد؟
در تعاريف علمىبله. مگر آنكه شما با افرادى طرف باشيد كه اين شاخص را قبول نداشته باشند. كارشناسىهاى ما دقيق بودهاست و حتى انتخاب افراد نيز كاملا تصادفى و برمبناى علمىانجام گرفته نه اطلاعات شخصى بنده يا هر فرد ديگر. من تمام آن چيزى كه لازم است براى يك تصميمگيرى را؛ انجام دادم. تمام مولفهها را درنظر گرفتم. نتيجه تيم كارشناسى را به راى عمومىگذاشتم و نتيجه گرفتم. رفتم نظرسنجى كردم. حضورى با دستاندركاران حوزه صحبت كردم. درضمن آنها كه بهعنوان نمايندگان اتحاديهها مشغول بهكارند لابد ازسوى افراد آن صنف واجد صلاحيتاند. اما اين انتقاد هم بر شماست كه چرا يك ميزگرد با حضور همان افراد تشكيل نمىدهيد و وقتى نشست تخصصى در نمايشگاه كتاب مىگذاريد شما هم از همين نمايندگان صنف دعوت مىكنيد؟ چرا از آن دوستان منتقد دعوت نكرديد؟ الان هم مىگويم اگر هر گروهى تقاضا كند كه درباره شهرك با من صحبت كند؛ هيچ منعى ندارد. اما اينكه بخواهم دوباره به ماجراى كشف آتش و اينكه آيا شهرك چاپ داشته باشيم يا نه؛ بحث كنم؛ چنين كارى انجام نمىدهم.
براى راهاندازى شهرك در هرحوزهاى لازم است يك سرى اطلاعات و آمار دقيق داشته باشيم. آمار شما در حوزه چاپ از واردات مواد اوليه چاپي، واردات محصولات چاپي،صادرات محصولات چاپى همچنين گزارش و گردش مالى صنعت چاپ در كشور چيست؟
آمارى كه از گمرك مىگيريم. الان حضور ذهن ندارم. گردش مالى هم ارزيابى نشدهاست. ما خودمان يك ارزيابى داريم و مبتنى بر آن طرحى را هم نوشتيم. براساس آمار و اطلاعات بانك اطلاعات خودمان، گمرك و فائو به عنوان يك مرجع بينالمللي. يك برآوردى را هم انجام داديم مبنى براينكه رتبه خودمان الان چيست و در سال 2010 به كجا خواهيم رسيد كه مىتوان بر مبناى آن تصميم گرفت. اما اطلاعات ديگرى در دست نيست. همچنين به لحاظ مصرف كاغذ؛ رتبه 12 را در منطقه داريم. اينها شاخص است اما سرانه مالى را مطالعه نكردهايم و آمارى از آن نداريم به اين دليل كه متاسفانه در گام اول هيچ اطلاعاتى وجود نداشت و درگام بعدى نيز هيچ مطالعه كارشناسى توسط سازمانهاى ذىربط انجام نشده بود.
يکشنبه 22 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]
-
گوناگون
پربازدیدترینها