واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: 1 هر آنچه ديده بيند دل کند ياد ((ز دست ديده و دل هر دو فرياد )) 2 هر جا خرس است، جاي ترس است! 3 هر جا سنگ است براي پاي لنگ است! 4 هر جا که پري رخيست، ديوي با اوست! 5 هر جا که نمک خوردي نمکدان مشکن! 6 هر جا هيچ جا، يک جا همه جا! 7 هر چه از دزد ماند، رمال برد! 8 رمال: فالگير (عمل و شغل فالگيري) 9 هر چه بادا باد 10 هر چه بر خود نمي پسندي به ديگران مپسند! 11 هر چه بگندد نمکش ميزنند واي به روزي که بگندد نمک! 12 هر چقدر پول بدي همانقدر آش مي خوري! 13 هر چه پيش آيد خوش آيد! 14 هر چه خدا خواست همان شد هر چه دلم خواست نه آن شد! 15 هر چه خواهي که نشنوي، مگوي 16 هر چه دير نپايد دلبستگي را نشايد! 17 هر چه رِشتم، پنبه شد! 18 هر چه زود برآيد دير نپايد 19 هر چه سر، بزرگتر - درد بزرگتر! 20 هر چه عوض داره گله نداره! 21 هر چه کني به خود کني گر همه نيک و بد کني! 22 هر چه که پيدا مي کند خرج اتينا مي کند! 23 هر چه مار از پونه بدش مي ياد، در لونه اش سبز مي شود! 24 هر چه هست از قامت ناساز بي اندام ماست ورنه تشريف تو بر بالاي کس کوتاه نيست (حافظ) 25 تشريف: لباس فاخري که بزرگي به ديگران مي بخشد 26 هر چيز که خوار آيد، يک روز به کار آيد! 27 هر دردي را نيز درمان است 28 هر دودي از کباب نيست! 29 هر راهي را به راهداري سپرده اند 30 هر رفتي، آمدي دارد! 31 هر سخن جايي و هر نکته مقامي دارد! 32 هر سرازيري يک سر بالايي داره! 33 هر سرکه اي، از آب تُرش تر است! 34 هر سگ در خانه صاحبش شير است! 35 هر شب شب قدر است اگر قدر بداني! 36 هر کاري که عوض داره گله نداره 37 هر کس وطن خود را دوست دارد ولو اين که جهنم باشد 38 هر کسي آن درود، عاقبت کار که کشت 39 هر کسي پنج روزه نوبت اوست A«دور مجنون گذشت و نوبت ماست A» (حافظ) 40 هر که بامش بيش برفش بيشتر! 41 هر که به اميد همسايه نشست گرسنه مي خوابد! 42 هر که تنها به قاضي رفت خوشحال بر مي گردد! 43 هر که خيانت ورزد دستش در حساب بلرزد 44 هر که دست از جان بشويد هر چه در دل دارد گويد! 45 هر که را زر در ترازوست زور در بازوست! 46 هر که را طاووس خواهد، جور هندوستان کشد! 47 هر که را مال هست و عقلش نيست روزي آن مال، مالشي دهدش 48 هر آن که را عقل هست و مالش نيست روزي آن عقل بالشي دهدش (عمادي شهرياري) 49 هر که را مي خواهي بشناسي يا با او معامله کن يا هم سفرش شو! 50 هر که شيريني فروشد مشتري بر وي بجوشد! 51 هر که نان ازعمل خويش خورد منت از حاتم طايي نبرد! 52 هر گردي گردو نيست! 53 هر گلي زدي سر خودت زدي! 54 هزار تا چاقو بسازد يکيش دسته ندارد! 55 هزار دوست کم است و يک دشمن بسيار! 56 هزار قورباغه جاي يک ماهي را نمي گيرد! 57 هزار وعده خوبان يکي وفا نکند! 58 هشتش گروي نُهش است! 59 هلو برو تو گلو! 60 هنر، چشمه زاينده است و دولت پاينده 61 هم از توبره مي خورد هم از آخور! 62 توبره: کيسه اي که مسافران و شکارچيان لوازم کار و توشه خود را در آن گذارند (کيسه اي که داراي بند است و در آن کاه و جو ريزند و بگردن چارپايان بندند تا از آن بخورند ) 63 هم از شورباي قم افتاديم، هم از حليم کاشان! 64 شوربا: نوعي آش است که مزه اش را ترش مي کنند 65 هم حلواي مرده هاست و هم خورشت زنده ها! 66 هم خدا را مي خواهد، هم خرما را! 67 همسايه نزديک، بهتر از برادر دور است! 68 هم فال است و هم تماشا! 69 همکار، همکار را نمي تواند ببيند! 70 هم مي ترسم هم مي ترسونم! 71 همنشين تو از تو به بايد تا تو را عقل و دين بيفزايد 72 همه ابري باران ندارد! 73 همه سر و ته يک کرباسند! 74 همه قافله ي پس و پيشيم! 75 همه کاره و هيچ کاره! 76 همه ماري مهره ندارد! 77 هميشه روزگار به انسان رو نمي کند! 78 هنوز باد به زخمش نخورده است! 79 هنوز دهنش بوي شير مي دهد! 80 هنوز سر از تخم در نياورده! 81 هنوز غوره نشده مويز شده! 82 هيچ ارزاني بي علت نيست و هيچ گراني بي حکمت 83 هيچ انگوري دوبار غوره نمي شود! 84 هيچ بدي نرفت که خوب جايش بيايد! 85 هيچ بقالي نمي گويد ماست من ترش است! 86 هيچ چراغي تا به صبح نمي سوزد! 87 هيچ دويي نيست که سه نشود! 88 هيچ عروس سياه بختي نيست که تا چهل روز سفيد بخت نباشد! 89 هيچ کاره و همه کاره! 90 هيچ کس در نزد خود چيزي نشد A«هيچ آهن نزد خود تيغي نشد A» 91 هيچ کس را توي گور ديگري نمي گذارند! 92 هيچ گروني بي حکمت نيست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]