تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر چیز دارای سیماست ، سیمای دین شما نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836311250




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از اجماع انتخاباتي اصولگرايان حول محور احمدي نژاد استقبال مي كنيم


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: از اجماع انتخاباتي اصولگرايان حول محور احمدي نژاد استقبال مي كنيم
سرمايه :اگرچه سابقه آشنايي و رفاقت موسوي لاري و خاتمي قدمتي 30 ساله دارد، اما داوري موسوي لاري درباره او و دولت تحت مديريتش به دور از افراط و تفريط هاي معمول است به طوري كه در جريان گفت وگو با وسواسي مثال زدني سعي مي كند ارزيابي هايش از مدار واقعيت خارج نشود. موسوي لاري با چنين رويكردي است كه به صراحت مي گويد اگر دولت اصلاحات در برخورد با جريان ضداصلاحات انعطاف كمتري از خود نشان مي داد امكان داشت حوادثي همچون ردصلاحيت گسترده اصلاح طلبان در انتخابات دور دوم شوراهاي شهر و روستا و همچنين در انتخابات مجلس هفتم، توقيف فله اي مطبوعات در بهار 1379 و 18 تير 1378 از گستردگي و عمق كمتري برخوردار مي شدند.

اين عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز در عين حال بر اين باور است كه هشت سال دوره اصلاحات از طلايي ترين ادوار سياسي ايران در سه دهه اخير است و با توجه به تجربيات غني شده خاتمي در مقابله با انواع بحران هايي كه جريان مقابل او با هدف متوقف كردن انديشه اصلاح طلبي خلق كردند، او در ميان ساير نامزدهاي احتمالي و مطرح از مزيتي قابل توجه و اعتنا برخوردار است به ويژه آنكه ظرفيت هاي عرصه عمومي نيز در روندي رو به تزايد و در جهت پذيرش خاتمي قرار گرفته است.
«سيدعبدالواحد موسوي لاري» نماينده لار در مجلس اول و نماينده تهران در مجلس سوم و همچنين معاون حقوقي و پارلماني خاتمي بوده است. وي پس از استيضاح عبدالله نوري توسط مجلس اصولگراي پنجم در سال 1377 به عنوان وزير كشور وارد كابينه خاتمي شد. او همچنين در كابينه دوم خاتمي عهده دار سمت وزارت كشور بود. از مهم ترين رويدادهاي دوران موسوي لاري برگزاري اولين دوره انتخابات شوراهاي شهر و روستا پس از انقلاب 1357 و راه اندازي آنان، ترور سعيد حجاريان و زلزله بم بود.
---
¦به نظر مي رسد تامل خاتمي براي اعلام نامزدي در انتخابات رياست جمهوري به سردرگمي هاي موجود در جناح محافظه كاران دامن زده، ظاهراً تاكنون استراتژي موفقي بوده است؟
حدود سه ماه پيش، در مصاحبه با يكي از رسانه هاي كشور گفتم انتخابات رياست جمهوري دهم هم براي اصلاح طلبان و هم براي اصولگرايان انتخاباتي بسيار جدي و حساس است. به طوري كه اصلاح طلبان در اين دوره از انتخابات كانديدايي را مطرح خواهند كرد كه قاعدتاً يقين كامل داشته باشند راي خواهد آورد. اصولگرايان هم در مورد نامزد خود چنين برداشتي دارند يعني به دنبال كانديدايي هستند كه با خيال راحت پشت سر او قرار بگيرند و اطمينان داشته باشند وضعيت موجود را حفظ خواهد كرد. اگرچه وضعيت موجود، وضعيت مطلوبي براي اصولگرايان نيست و تلاش زيادي مي كنند تا خرج خود را از دولت فعلي و نابساماني هاي حاصل از آن جدا كنند اما هيچ كدام از جريانات متنوعي كه در دورن جبهه اصولگرايان وجود دارند، توان اينكه به طور علني احمدي نژاد را كنار گذاشته و كانديداي جديدي را مطرح كنند، ندارند. بنابراين در آن مصاحبه پيش بيني كردم اصولگرايان چاره اي نخواهند داشت جز اينكه پشت سر يك نفر جمع شوند كه البته با توجه به حمايت هاي بي چون و چرايي كه از احمدي نژاد مي شود، نهايتاً به سمتي خواهند رفت كه بر سر احمدي نژاد اجماع كنند. امروز نيز پس از گذشت سه ماه با توجه به مجموعه تحركات اصولگرايان در اين مدت، پيش بيني مي كنم اصولگرايان در نهايت به اين نتيجه خواهند رسيد كه احمدي نژاد براي آنها نقشي محوري در انتخابات دارد. مثلاً در مورد تشكيل دولت وحدت ملي كه از حدود هفت الي هشت ماه پيش از سوي ناطق نوري پيشنهاد شده بود، ديديم در ابتدا تعدادي از سران جريان اصولگرا با ناطق نوري همراه شدند و حتي كار را تا آنجا پيش بردند كه در خصوص اين طرح در جامعه روحانيت مبارز جلساتي برگزار كردند تا ايده تشكيل دولت وحدت ملي را به عنوان نگاه رايج و برتر در درون جبهه اصولگرايان جا بيندازند؛ ايده اي كه پيام نهايي آن خارج شدن اصولگرايان از محدوده اي بود كه دولت احمدي نژاد برايشان رقم زده بود زيرا در مجموع احساس اصولگرايان اين است كه مشكلات ناشي از سوءمديريت دولت نهم شانس آنها را در انتخابات آينده به حداقل رسانده است، فلذا به سراغ طرح هايي مثل دولت وحدت ملي رفتند اما وقتي حاميان دولت به آنها فشار آوردند تك تك اصولگرايان مجبور شدند از طرح مذكور فاصله بگيرند. گرچه در واقع دغدغه عبور از احمدي نژاد در اذهان آنها وجود دارد، اما مجبور شدند حتي به صورت ظاهري هم كه شده از پيشنهاد ناطق نوري فاصله بگيرند. در مجموع مي توان گفت هنوز اتفاق خاصي نيفتاده است. البته به نظر من اين امر پديده مباركي است.
¦يعني به نظر شما اجماع اصولگرايان بر سر احمدي نژاد مبارك است؟ البته متوجه هستم كه فرض اوليه شما ورود خاتمي به انتخابات است.
بله، زيرا در اين صورت جامعه كاملاً متوجه مي شود دو اردوگاه اصلاح طلبان و اصولگرايان را چه كساني نمايندگي مي كنند و توانايي هاي هر كدام از آنها چقدر است. از سوي ديگر در يك انتخابات دوقطبي كه امكان تشخيص براي جامعه وجود داشته باشد اصلاح طلبان راحت تر مي توانند مخاطبان خود را در جامعه پيدا كنند. اين امر براي اصلاح طلبان فرصت بسيار خوبي است كه احمدي نژاد به تمام هويت اصولگرايان تبديل شده است زيرا يكي از دلايل عمده اي كه باعث شد احمدي نژاد در جريان انتخابات رياست جمهوري نهم از ساير نامزد هاي اصولگرايان پيشي بگيرد اين بود كه مردم اساساً احمدي نژاد را از جنس جريان اصولگرايي تلقي نكردند. بنابراين در انتخابات سال آينده با توجه به فضاي به وجود آمده جامعه تكليف خودش را هم با اصلاح طلبان و هم با اصولگرايان در جريان يك گزينش رقابتي (البته اگر فضاي رقابتي به وجود بيايد) روشن خواهد كرد.
¦پس به نظر شما رفتار خاتمي در مورد نامزدي در انتخابات يك استراتژي حساب شده و هدفمند انتخاباتي نيست؟
اينكه قصد خاتمي از تاخير در اعلام كانديداتوري ايجاد سردرگمي در ميان اصولگرايان بوده است من خيلي اين را باور ندارم كه خاتمي در حال اجراي يك برنامه سياسي-تبليغاتي است. با توجه به شناختي كه از خاتمي دارم، معتقدم ايشان در قبال مساله ظرفيت هاي موجود در حاكميت براي برگزاري انتخابات رقابتي و همچنين اينكه آيا اساساً جامعه از او در خصوص ورود به عرصه انتخابات مطالبه اي دارد، دغدغه هايي جدي دارد. به اين ترتيب كه آيا فضاي انتخابات پيش رو رقابتي خواهد بود يا آنكه بخشي از آن حاكميت تصميم گرفته تا يك شخص مشخص را مطرح كند و آن شخص هم رئيس جمهور شود، يا اينكه به رغم همسو بودن تركيب اعضاي دستگاه هاي نظارت و اجراي انتخابات، آن ميزان از سعه صدر در دستگاه هاي مذكور خواهد بود كه انتخابات سال آينده را قانونمند برگزار كنند. علاوه بر اين، اين سوال به طور جدي براي خاتمي مطرح بود كه آيا جبهه اصلاحات با مجموعه سليقه ها و گرايشاتي كه در درون آن موجود است در واقع در اين باره به اجماع رسيده اند كه او بيايد. در مجموع در اين مدت، خاتمي درباره اين مسائل و همچنين مسائلي از اين دست مطالعه كرده و اساساً اينكه در حال حاضر به نظر مي رسد خاتمي آمادگي بيشتري براي آمدن به عرصه انتخابات پيدا كرده است به احتمال زياد به اين علت است كه پاسخ بسياري از سوالات خود را پيدا كرده است. اينكه حضور خاتمي در انتخابات مطالبه عامه مردم جامعه است، با توجه به تراكم رفت و آمد ها و ديد و بازديد ها، اظهارنظر هاي شخصيت هاي مختلف و نيز مواضع رسانه هاي كشور تا حدودي براي خاتمي محرز شده است كه علاوه بر جامعه، غالب احزاب و تشكل هاي عضو جبهه اصلاحات نيز در مورد او بيشترين همگرايي را دارند. گرچه ممكن است اولويت هاي يك حزب چيز ديگري باشد ولي فردي كه بيشترين شانس جريان هاي درون جبهه اصلاحات را داراست، خاتمي است.
سوال ديگري كه براي خاتمي مطرح بود آراي منفعل و خاموش جامعه بود و اينكه آيا در اين دور از انتخابات پشتوانه اي براي او در چارچوب مطالبات جامعه وجود خواهد داشت. به نظر من مجموعه قرائن و شواهد نشان مي دهد خاتمي تنها كسي است كه اگر وارد صحنه انتخابات شود يك موج فراگير حول او شكل خواهد گرفت. بر اين باورم كه خاتمي نيز با آگاهي از اين نكات آمادگي بيشتري براي آمدن پيدا كرده است.
اما جريان مقابل اصلاحات به اين جمع بندي رسيده است كه خاتمي صددرصد وارد انتخابات خواهد شد و به همين دليل هم تمام عده و عده خود را براي مقابله با خاتمي بسيج كرده است. به طوري كه اخيراً ديگر بي پرده و عريان مي گويند خط قرمزشان پيروز نشدن جريان اصلاحات در انتخابات است و ديگر برايشان مهم نيست بالاخره كارنامه اي كه دولت اصولگراي نهم مي تواند ارائه كند، چيست و چگونه اكثريت قريب به اتفاق زيرساخت هاي كشور طي چند سال اخير از بين رفت. اصولگرايان اين مسائل را كنار گذاشته اند و مي گويند كارنامه دولت نهم هر چه باشد مربوط به خودش است، ما حرفمان اين است كه خاتمي نبايد بيايد زيرا آنها راي خاتمي در انتخابات را قطعي تلقي مي كنند و اساساً اگر فكر مي كردند خاتمي راي كمي مي آورد خيلي هم خوشحال مي شدند كه يك رقابت صوري در جريان انتخابات شكل داده و كانديداي آنها پيروز شود. با توجه به مجموع اين مطالب اصولگرايان در حال حاضر شديداً نگران ورود مجدد اصلاح طلبان به حوزه قدرت اجرايي هستند. در مجموع اين مطلب درست است كه عدم اعلام نامزدي خاتمي به بروز پاره اي بگومگوها در درون جبهه اصولگرايان منتهي شده است اما بخش عمده مشكلات انتخاباتي اصولگرايان اين مساله است كه سه سال و نيم قدرت اجرايي كشور را در دست داشتند اما تاكنون كارنامه قابل قبولي براي ارائه به مردم ندارند. زماني همين آقايان عليه دولت مهندس ميرحسين موسوي فعال شده بودند. حضرت امام در پاسخ به آنها جمله اي به اين مضمون گفتند كه اگر يك نانوايي را هم دست شما بدهند، نمي توانيد آن را اداره كنيد. حالا دولت موسوي را كه اقتصاد جنگ را اداره مي كند زير سوال مي بريد. آن زمان اما شايد خيلي از جريان هاي محافظه كار مخالف دولت موسوي فرمايشات حضرت امام را تلخ تلقي كردند اما هم اكنون كارنامه
5/3 ساله دولت نهم نشان مي دهد آن چيزي را كه امام در خشت خام مي ديد ديگران در آينه هم نمي توانستند ببينند. به همين دليل نيز آقايان در درون خودشان دچار تشتت جدي شده اند اما پيش بيني من همچنان اين است كه كابوس پيروزي مجدد اصلاح طلبان در نهايت اصولگرايان را به دور هم جمع خواهد كرد تا عليه آنها موضع گيري كنند.
¦با اين حال خاتمي برخلاف انتظار مخاطبان كماكان در حوزه هاي نظري و تئوري گام برمي دارد كه نمونه بارز آن سخنراني وي در دانشگاه تهران بود.
يكي از مشكلاتي كه پس از به دست گرفتن قدرت فراروي هر دولت و مجموعه سياسي قرار مي گيرد عدم تناسب ميان مطالبات و واقعيت هاي جامعه است. كمااينكه يكي از تلخ ترين خاطراتي كه اصلاح طلبان از هشت سال دولت اصلاحات دارند اين است كه در آن زمان بعضي از عناصر جبهه اصلاحات ندانسته يا از روي علاقه مندي به آينده و سرنوشت كشور و همچنين بعضي از عناصر جبهه مقابل اصلاحات به مطالبات جامعه دامن مي زدند تا آنجا كه بعدها بعضي از افراد اين تلقي را پيدا كردند كه دولت اصلاحات ظرفيت محقق ساختن كامل خواست ها و مطالبات را نداشت. در حالي كه براي همه روشن است كه در آن زمان اصولگرايان مطالبات را پررنگ مي كردند تا بعدها بتوانند دولت اصلاحات را تخريب كنند. البته بعضي از عناصر جوان جبهه اصلاحات هم به علت نگاه آرمانگرايانه به موانع خيلي توجه نمي كردند.
درخصوص مفهوم و هدف سخنراني خاتمي در دانشگاه تهران نيز بايد بگويم به نظر من خاتمي در جريان اين سخنراني مي خواست نه از موضع كانديداي رياست جمهوري بلكه از موضع يك خدمتگزار نظام كه به مدت هشت سال رئيس دولت بوده است با مخاطبان خود صادقانه سخن بگويد؛ اينكه مطالبات خود را با واقعيت ها و بسترهاي موجود متناسب كنند. كارشناسان معتقدند براي بازسازي زيرساخت هاي اقتصادي تخريب شده دولت فعلي سال ها زمان نياز است تا در وضعيت اقتصادي سال 1384 قرار بگيريم. چندي پيش از مهندس جهانگيري (وزير صنايع و معادن دولت خاتمي) شنيدم كه مي گفت زماني كه در دولت اصلاحات طرح واگذاري سهام بعضي از شركت هاي فولاد را مطرح كرديم، موافقت نكردند، در حالي كه ما قصد داشتيم ظرفيت موجود بعضي از شركت هاي فولاد را به بخش خصوصي واگذار كرده و از درآمد حاصل از آن براي ايجاد ظرفيت هاي جديد در همين حوزه استفاده كنيم يعني سرمايه را مجدداً به سرمايه تبديل كنيم اما از آنجا كه نظام در آن زمان درخصوص اجرايي شدن اصل 44 قانون اساسي به جمع بندي نرسيده بود سياست هاي كلي اين اصل به دولت اصلاحات ابلاغ نشد. با آ نكه اين سياست ها به دولت فعلي ابلاغ شده است اما اين دولت با واگذاري سهام شركت هاي بزرگ ظرفيت جديدي ايجاد نكرده است و درآمد حاصل از فروش سهام مثلاً فولاد مباركه به حقوق كارمندان فلان اداره تبديل شده است.
مي خواهم بگويم اين نمايي از وضعيت اقتصادي كشور در شرايط فعلي است يعني هر دولتي كه پس از دولت نهم بيايد بايد ابتدا مسير اشتباه فعلي را متعادل كند و پس از آن زيرساخت ها را از نو سامان دهد. مضمون حرف هاي خاتمي در دانشگاه تهران نيز از همين لحاظ بود.
¦در دانشگاه تهران، بخش اعظم تاكيدات و تصريحات خاتمي مربوط به مسائل حاكميتي و ساختاري همچون عملكرد نهادهاي قدرت موازي بود. پيش از آن هم دو شرط انتخاباتي مطرح كرده بود كه آنها هم بيشتر در راستاي همين موضوعات بودند.
اتفاقاً من معتقدم خاتمي با هيچ كس و هيچ جرياني شرط نگذاشته است و دو شرط مطرح شده از سوي او نيز براي حضور نبود. اساساً مگر مي شود كسي براي ملت شرط بگذارد. خاتمي صرفاً مي خواست فضاي موجود را براي مخاطبان خود ترسيم كرده و مطالبات احتمالي آنها را روي ريل واقعيت قرار دهد و به عبارت ديگر جامعه اي كه بخواهد به خاتمي راي دهد بداند چه مشكلاتي فراروي هر دولت اصلاح طلب قرار دارد (چه خاتمي و چه غيرخاتمي).
خاتمي هيچ وقت در گزارش هايي كه به مردم داده است (چه در زمان رياست جمهوري اش و چه در حال حاضر) بزرگ نمايي نكرده است و اساساً مي توان گفت مديران دولت اصلاحات به سمت وعده هاي غيرممكن نرفتند اما در حال حاضر مي بينيم هر كسي كه تريبون در دست اوست آمارهاي غيرواقعي مي دهد و سعي مي كند در ذهن مخاطبان بهشت برين بسازد ولي خاتمي وارد اينگونه مباحثات نشد و قاعدتاً نمي خواهد دولتي بر مبناي آمار غيرواقعي تشكيل دهد. به همين دليل دارد با مردم و مطالبات آنها قدم به قدم پيش مي رود و با آنها همراه و هم صداست و در يك كلام خاتمي مي خواهد به مردم بگويد آنچه در واقع مي توانم انجام دهم را به شما مي گويم، در عين حال كه آنچه را هم كه نمي توانم، مي گويم و وعده اي كه نشود، نمي دهم.
¦در هر حال موانع هميشه وجود داشته و خواهد داشت و اساساً اگر موانعي فرا راه جريان اصلاحات وجود نداشته باشد ديگر چه نيازي به نامزدي خاتمي در انتخابات است؟
نه، اينطور نيست. بخشي از اين موانع خاص هستند.
¦محافظه كاران هم مشكلات خاص خود را دارند. مثلاً در مورد مقوله «تخريب»، همين گفت وگوي من و شما فردا از سوي حاميان دولت به عنوان تخريب دولت نهم در آستانه انتخابات رياست جمهوري تعبير خواهد شد. اصلاح طلبان نيز از گفت وگوي جناح مقابل برداشتي مشابه دارند.
به نظر من يكي از موضوعاتي كه روزنامه شما به عنوان يك رسانه مستقل بايد به آن بپردازد، بدل سازي هايي است كه در جامعه امروز اتفاق مي افتد. مثلاً تمام كارشناسان اقتصادي هشدار مي دهند نرخ تورم كه امروز به حدود 30 درصد رسيده است ناشي از افزايش بي سابقه نقدينگي در جامعه است كه منشاء آن نيز بي تدبيري دست اندركاران امور مالي كشور هستند. گو اينكه ميزان نقدينگي در سال 1383 ، 68 هزار ميليارد تومان بود و در سال جاري آنطور كه مي گويند به بيش از 160 ميليارد تومان رسيده است. زماني دولت نهم اساساً منكر وجود تورم در جامعه بود اما كم كم بخشي از تورم را پذيرفت؛ گرچه مطبوعات را عامل آن دانست زيرا به عقيده دولتمردان روزنامه ها به اين مساله دامن زده بودند. در هر حال مدتي سياست هاي انقباضي را در پيش گرفت و همزمان با آن بانك ها را در اين خصوص مقصر دانست و بالاخره آن كه هيچ گاه در ذهن آقايان به عنوان مقصر شناخته نشد، دولت و مديران پولي و مالي آن بودند. اما همين آقايان در مقابل همواره سعي مي كنند مساله اي (به زعم خود) در خصوص عملكرد دولت اصلاحات يا دولت هاي گذشته پيدا كنند و از آنجا كه اكثريت قريب به اتفاق رسانه ها در انحصار خودشان است، با توسل به آنها عليه اصلاحات يا دولت هاي گذشته بدل سازي مي كنند. مثلاً زماني محمدكاظم انبارلويي مطرح كرد وزارت نفت در زمان دولت خاتمي مبلغ شش ميليارد دلار بدون اخذ مجوز قانوني اقدام به سرمايه گذاري كرده است. هدف از طرح مسائلي از اين قبيل اين است كه دولت و حاميان آن پاسخي در قبال پرسش از چگونگي هزينه كرد 250 ميليارد دلار حاصل از فروش نفت كه در طول 5/3 سال گذشته عايدشان شده است، ندارند. بنابراين با تشبث به بدل سازي عليه اصلاحات سعي مي كنند ذهن جامعه را متوجه مسائل انحرافي كنند. در هر حال مساله مطرح شده از سوي انبارلويي در زمان خود در حوزه حقوقي مطرح و حل شد.
¦در هر صورت خاتمي كه نمي تواند براي هميشه فقط به بيان صرف چالش و مشكلات بپردازد.
مشكلات و موانعي كه خاتمي مطرح مي كند با هدف ماندن پشت ديوار مسائل نيست و معتقدم خاتمي در نهايت بايد وارد صحنه انتخابات شود. همان طور كه گفتم خاتمي اين مشكلات را بيان مي كند كه مخاطبان او با لحاظ كردن آنها در صحنه انتخابات حاضر شوند و اساساً بحث خاتمي با اصلاح طلبان اين نيست كه ابتدا بايد موانع پيش رو برطرف شود تا او بيايد. چنين چيزي امكان تحقق ندارد چون جرياني كه در حال حاضر در راس قوه مجريه قرار دارد براي كسي فرش قرمز پهن نخواهد كرد. آنها با تمام وجود قصد دارند در قوه مجريه باقي بمانند. با اين حال با قاطعيت مي توانم بگويم زمينه حضور خاتمي در انتخابات از دو، سه ماه پيش بيشتر شده است.
¦حرف من اين نيست كه چرا خاتمي
به تشريح مشكلات مي پردازد بلكه اين است كه اين همه تكرار محلي از اعراب ندارد. در همين تهران از خاني آباد
تا شميران، مردم بهتر از هر فعال سياسي ديگر تفاوت دولت اصلاحات با دولت فعلي را مي دانند.
بله، اين مطلب را مي شود به خاتمي گفت كه مردم اين مسائل را مي دانند. اتفاقاً در نشستي با حضور خاتمي كه با بچه هاي نشريه چهل چراغ داشتيم، خيلي از اعضاي اين نشريه با وجود آنكه قبلاً همواره به خاتمي انتقاد مي كردند كه چرا مثلاً در فلان جا قاطع نبود يا فلان جاي ديگر برخورد نكرد، در نشست مزبور به خاتمي مي گفتند ما متوجه شديم كه موانع چيست و معتقديم يك نفر به تنهايي همه موانع را نمي تواند برطرف كند بلكه همه دگرانديشان بايد دست به دست يكديگر بدهند تا موانع را برطرف كنند. شايد لازم باشد خاتمي پس از اين بيشتر جنبه هاي ايجابي و فضاي آينده را ترسيم كند تا اينكه در مسائل گذشته باقي بماند اما اين را هم بگويم كه خاتمي به دنبال يافتن بهانه براي نيامدن به صحنه انتخابات نيست تا از طريق بزرگ نمايي موانع و مشكلات به هدف خود جامه عمل بپوشاند. حال ممكن است از منظر شما به عنوان يك عنصر رسانه اي روش خاتمي در شرايط فعلي خيلي نياز نباشد. اتفاقاً پيشنهاد خوبي هم هست. براي همين من زياد از روش خاتمي دفاع نمي كنم.
¦صرف نظر از تعلق سياسي دولتمردان دهم، اين دولت در واقع ميراث دار كارنامه دولت احمدي نژاد خواهد بود. با در نظر داشتن چنين مساله اي، آيا اصلاح طلبان برنامه اي عملي و عيني در اين باره تدوين كرده اند؟
طبيعي است سرعت روند اصلاح امور توسط دولت خاتمي در آغاز حركت كند خواهد بود زيرا ابتدا بايد به نارسايي هاي به وجود آمده در دولت نهم سامان بدهد و زيرساخت هاي كشور را در حوزه هاي مختلف به وضعيت سال 1384 برگرداند و سپس به اصلاح واقعي امور بپردازد. اين امر اگرچه مشكل است ولي نشدني نيست زيرا بر اين باورم كه با آمدن خاتمي قطعاً در درون جامعه كارشناسي كشور، فضايي حاكي از همكاري و همدلي شكل خواهد گرفت كه نتيجه آن حاكميت دوباره نگاه كارشناسي بر مسائل كشور خواهد بود. اينكه بار ديگر برنامه محوري به جاي
برنامه گريزي در دولت و در كشور ميدان دار شود، بسياري از مسائل كشور را حل خواهد كرد. همچنين درخصوص عرصه بين المللي معتقدم آمدن خاتمي پيام شكل گيري ثبات و تعادل در رفتارهاي سياسي و ديپلماتيك تهران را براي جامعه جهاني به همراه داشته و موجب خواهد شد تا حدودي از فشارهاي آنها بر ايران كه در حال حاضر در جريان است كاسته شود.
البته سوءتفاهم هم نشود اگر روي خاتمي تاكيد مي كنم بيشتر به خاطر جايگاه مردمي، مقبوليت عمومي و قدرت بالاي او در جهت جلب نظر جامعه كارشناسي كشور براي همكاري در حل مشكلات كشور است.
¦ به جز اين مسائل كلي، آيا اصلاح طلبان براي جلوگيري از تكرار حوادثي از قبيل 18 تير 1378،
رد صلاحيت هاي گسترده و بي سابقه در انتخابات دور دوم شوراهاي شهر و روستا همچنين دور هفتم مجلس شوراي اسلامي و توقيف فله اي مطبوعات و... به صورت مصداقي و عيني برنامه اي دارند؟
ما در دوران هشت ساله اصلاحات با پديده هاي تلخ بسياري روبه رو شديم كه يكي از آنها رد صلاحيت گسترده نامزد هاي اصلاح طلب انتخابات مجلس هفتم و نهايتاً برگزاري اين انتخابات توسط دولت بود. خيلي از اصلاح طلبان در آن زمان انتظار داشتند دولت اصلاحات چنين انتخاباتي را برگزار نكند اما بايد توجه داشت كه در واقع دولتي كه در قالب يك نظام اجتماعي به نام «جمهوري اسلامي» فعاليت مي كند، نمي تواند گسسته از مجموعه جريان حاكميت تصميمي بگيرد. قاعدتاً در آن زمان تلاش خاتمي، رئيس مجلس و در مجموع همه دولتمردان اصلاحات اين بود كه
رد صلاحيت هاي صورت گرفته از بين رفته و فضايي رقابتي در انتخابات ايجاد شود اما به رغم همه تلاش ها اين امر اتفاق نيفتاد. ممكن است درحال حاضر تلقي ما اين باشد كه اي كاش خاتمي مقاومت بيشتري مي كرد و شايد هم اگر مقاومت بيشتري صورت مي گرفت، به نتيجه مي رسيد. در هر حال شايد يكي از نكات مبهم كاركرد دولت اصلاحات برگزاري انتخابات مجلس هفتم به شكل پيش بيني شده بود اما در سوي ديگر مساله مذكور، پرسش از اين واقعيت قرار دارد كه در صورتي كه خاتمي و دولت او اراده مي كردند تا انتخابات مجلس هفتم به آن صورت برگزار نشود، آيا كافي بود تا انتخابات برگزار نشود؟ و به عبارت ديگر
قوه مجريه حال چه اصلاح طلب و
چه اصولگرا آيا در واقع امر مي تواند همه بار مشكلات جامعه را به تنهايي به دوش بكشد و آنها را رفع و رجوع كند؟ من هم معتقدم اگر در آن مقاومت بيشتري صورت مي گرفت، بخشي از مشكل رد صلاحيت ها برطرف مي شد اما اين حرف به آن معنا نيست كه هيچ وقت و در هيچ شرايطي اتفاق ناميموني نخواهد افتاد.
¦حرف من بر سر عمق و دامنه قابل تامل رويدادهايي است كه به برخي از آنها اشاره كردم. حداقل با يك مقاومت برنامه ريزي شده مي توان از دامنه تحقق حوادثي از اين دست كاست.
بله، من هم قبول دارم. در آن زمان من بعد از پذيرش خاتمي، رئيس مجلس و ديگران در خصوص برگزاري انتخابات مجلس هفتم، آخرين فرد از دولت بودم كه با برگزاري اين انتخابات موافقت كردم كه البته فقط به خاطر تامين مصالح عمومي كشور بود اما هنوز اين سوال در ذهنم مطرح است كه اگر مقاومت بيشتري در دولت صورت مي گرفت آيا امكان داشت اتفاق مذكور نيفتد يا حداقل دامنه آن كمتر مي شد.
اگرچه بايد از اين دست حوادث درس بگيريم و در مجموع امور را به گونه اي پيش ببريم كه اساساً زمينه براي شكل گيري چنين حوادثي وجود نداشته باشد با اين حال نبايد خودمان را گول بزنيم و فكر كنيم پس از اين اگر اراده كرديم حوادثي از اين دست اتفاق نمي افتد. چنين چيزي در واقع امكان ندارد چون دستگاه اجرايي تنها بخشي از جريان اداره كشور است و نه همه آن جريان.
¦با توجه به مجموع مطالبي كه فرموديد، خط قرمز مجمع روحانيون مبارز در قبال شركت در انتخابات رياست جمهوري كجا تعريف شده است؟
در مجمع روحانيون مبارز اساس را بر اين امر گذاشته ام كه در جريان عمومي جامعه با هر حركت ايجابي، برخورد ايجابي كنيم يعني حتماً در عرصه انتخابات حضور داشته باشيم و كانديدا معرفي كنيم يا از كانديداي واجد شرايطي حمايت كنيم. اما خط قرمز مجمع در اين ميان اين است كه احساس كنيم در شرايطي مشابه انتخابات مجلس پنجم اساساً امكان حضور مجمع در عرصه انتخابات را منتفي كنند. به عبارت ديگر اگر خاتمي كانديدا شود، ما حامي او خواهيم بود اما اگر به هر دليلي خاتمي وارد انتخابات نشود يا در واقع نگذارند وارد انتخابات شود در آن صورت اين سوال به صورت جدي براي ما مطرح خواهد شد كه آيا فرد ديگري در ميان كانديداها وجود دارد كه مزيت هاي نسبي خاتمي را داشته و در عين حال مشكلي نيز براي ورود به عرصه انتخابات نداشته باشد. در مجموع مجمع دو اصل اساسي را در اين راستا مدنظر قرار داده است؛ نخست آنكه كانديداي موردنظر از لحاظ معيارهاي شخصيتي مورد قبول باشد كه از اين لحاظ همه كانديداها از كروبي تا عارف مورد قبول و تاييد مجمع هستند. دومين اصل مجمع ميزان گرايش عمومي جامعه به كانديداهاست چون اگر از ورود كانديداي راي آور اصلاح طلبان جلوگيري كنند، مجمع به هيچ عنوان از كانديدايي كه زمينه راي ندارد حمايت نخواهد كرد چون اين امر به معني اين است كه مجمع صرفاً نقش بازار گرم كردن انتخابات را ايفا كند.
¦يعني خط قرمز مجمع براي شركت در انتخابات شخص خاتمي است.
نمي خواهم بگويم خط قرمز ما خاتمي است. حرف من اين است كه اگر شرايط براي ورود شخصيتي همچون خاتمي مهيا نباشد پس چه كس ديگري مي تواند بيايد. البته كانديداهاي ديگر ممكن است اساساً آدم هاي خوبي هم باشند ولي مساله اين است كه چرا براي آنها مانع تراشي نمي شود ولي سد راه ورود خاتمي به عرصه انتخابات مي شود.
 يکشنبه 22 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن