من صافي دياليزم !

واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: من صافي دياليزم !
مجيد زندي
من صافي دياليز هستم . عده اي حتي دوست ندارند اسم مرا بشنوند و به خون من تشنه اند! اما همين آدمها اگر دچار نارسايي مزمن كليه شوند يا در نهايت اگر كليه هاي خود را از دست دهند چاره اي جز محتاج شدن به من ندارند. نمي خواهم بگويم از كجا آمده ام و اولين بار چه كسي و كدام كشور مرا اختراع و توليد كرد اما من در كنار ساير امكانات دستگاه دياليز آنقدر نقش حياتي براي بيماران نقص عملكرد كليه ها دارم كه اگر روزي نباشم جان آن بيماران با تهديد جدي همراه خواهد شد.
هيچ مي دانيد هم اكنون 17 هزار نفر از هموطنان شما ايراني ها محتاج حضور جدي من در زندگي شان هستند البته من همكاراني هم دارم نظير : ست دياليز ست سرم سوزن فيستولا ميكروست سر سوزن آنژيوكت (به رگ بيمار وصل مي شود) بي كربنات سديم (براي صافي مجدد) و از همه مهمتر خود دستگاه دياليز با پمپ هاي فعالش كه كار مكش و دهش خون را انجام مي دهد و اكنون شمار آن را در بيمارستان هاي ايران بالغ بر 3300 تا 3500 دستگاه داريد كه هر هفته سه نوبت بيماران دياليزي را به خود مي گيرد و براي پاكي خون آن ها 2 تا 3 ساعت از جان مايه مي گذارد چرا كه عمر آن نيز پاي همين تلاش ها مي رود و جانش فرسوده مي شود; دستگاههايي كه با صرف ميليون ها تومان پول به صورت كارتن شده از خارج وارد مي شود.
من خودم با گوشم شنيدم كه بيمار دياليزي به پرستار كنار دستگاه دياليز مي گفت : « هيچ دردي را بالاتر از اين درد در عمرم تجربه نكردم اما با فشار خون بالاي 23 سال در سن 20 سالگي و احساس خفگي شديد خانواده ام مرا به صورت جنازه اي بي هوش به اورژانس بيمارستان رساندند در حاليكه درد مرگ آور كليه خون ريزي از دماغ سرگيجه تهوع فشار شديد روحي و كوفتگي در تمام بدن امانم را بريده بود. »
« البته مدتي پيشتر با مشاهده ورم پاها و دور چشم ها كمر درد درد پهلو سوزش هنگام ادرار نياز به ادرار حتي در طول شب ادرار خوني يا تيره مايل به قهوه اي جمع شدن آب در زير پوست بدن و خستگي ممتد و.... با تشخيص پزشكان و آزمايش هاي متعدد اين خبر ناگوار را شنيدم كه كليه هايم از كار افتاده است . دكترها البته اين را هم گفته بودند كه كليه هايم همانند گوشت پوسيده اي درون بدنم مانده است و بايد دور انداخته شود! »
من نمي خواهم آدمهاي سالم را از زندگي آدمهاي دياليزي بترسانم يا دياليزيها را از زندگي نااميد سازم ولي چه كار مي توانم انجام دهم وقتي مي بينم عده اي از آدمها نسبت به سلامتي خود بي تفاوت هستند و هر غذايي كه بشه مي خورند پر خوري مي كنند تحرك و ورزش ندارند خوردن غذاهاي حاضري و پر نمك كار عادي شان شده به وفور سيگار مي كشند نوشابه هاي گازدار را با افتخار سر مي كشند آب نمي نوشند و قند خونشان در اختيارشان نيست به بيماري ديابت مبتلا مي شوند و زندگي صنعتي و ماشيني اختيار كردند و.... انتظار داريد محتاج من به عنوان صافي دستگاه دياليز نشوند
17 هزار نفر بيمار دياليزي و به تعبير ديگر 35 هزار نفر بيمار دچار نارسايي مزمن كليه و پيوندي و .... تازه زمان خوش مردم ايران است زيرا اگر به همين شيوه ادامه دهند (كه ادامه هم مي دهند!) تا 5 سال آينده شمار بيماران دياليزي ايران به دو برابر مي رسد و من هم بايد توليد خود را به 5 ميليون تا 5 5 ميليون برسانم تا بتوانم نيازهاي بيماران رو به افزايش دياليزي را پاسخ گويم .
خانمها آقايان قدر سلامتي خود را بدانيد. قدر كليه هاي سالم امروز خود را بدانيد درست است كه مرا در داخل كشور توليد مي كنند اما توليد داخلي فقط در حد تبليغات است و البته اعتراف هم مي كنم كه حدود 700 تا 1000 نفر دكتر و مهندس و كارگر در ايران براي توليد من نان مي خورند و اشتغال زايي خويي هم شده است . اما همه مواد اوليه من كه سالانه بالغ بر 3000 تن است از كشورهاي آلمان ايتاليا و حتي امريكا وارد مي شود و سالانه ميليون ها دلار براي واردات آن هزينه مي شود. حتي چسبي كه در دو طرف لوله استوانه اي شكل من استفاده مي شود توليد كشوري چون امريكاست و الياف صافي هاي كاغذي من ساخت كشور آلمان است .
الياف به كار گرفته در توليد من مهمترين عامل اثرگذار در عمل دياليز محسوب مي شود زيرا اين الياف كه تعداد آن به چندين هزار هم مي رسد قطري كمتر از نخ نازك خياطي و داخل آن سوراخ هاي به قطر ميكروني دارد كه با چشم عادي نمي توان سوراخ ها را ديد. خون بيمار توسط پمپ ها از درون اين الياف نخي عبور داده مي شود و با اين كار خون ناسالم كه در آدمهاي سالم توسط كليه ها تصفيه مي شوند در مجاورت مايع دياليز قرار داده و همه خون بدن بيمار از بدنش خارج مي شود و پس از آن كار تصفيه در چند مرحله ادامه مي يابد و به اصطلاح اوره آن گرفته مي شود و آنگاه از طريق لوله ها كه به آن ست دياليز (وريدي و شرياني ) مي گويند دوباره به بدن بيمار منتقل مي گردد.
خوب است بدانيد از لحظه اي كه سوزن فيستولا در رگ بيمار فرو مي رود و خونش به من مي رسد به دليل تفاوت دماي من و ساير تجهيزات بيمارستاني كه در حد محيط سرد هستيم و يا حداقل اينكه كمتر از دماي 37 درجه دماي بدن بيمار داريم سبب افت فشار خون بيمار مي شويم كه تحمل آن يقينا براي بيمار سخت است . البته چاره اي غير از اين هم نيست وقتي كليه ها كار خود را انجام ندهند من همراه بقيه ابزار و ادوات ساخت بشر وارد معركه شده و سرگرم صاف كردن خون آلوده مي شويم و درد همراه كشيدن خون و تزريق دوباره آن و حالت تهوع و سرگيجه بايد از طرف بيمار تحمل شود. البته او مي تواند چهار تا پنج ساعت قبل از دياليز غذايي نخورد تا حالت تهوع و سرگيجه نداشته باشد.
البته همه بيماران دياليزي كه كليه هاي خود را از دست داده اند به دليل بيماري ديابت يا عادات بد غذايي به اين مرحله نرسيدند من خود به چشم خويش ديدم كه بيماري مي گفت : « از 9 سالگي به دليل يك سرما خوردگي ساده كليه هايم عفونت كرد و سرنوشت تلخ براي زندگي ام رقم خورد » يعني كليه هاي سالم مي تواند با يك سرماخوردگي يا يك ضربه هم ناخوش شود پس از سالها درمان موثر نشود و كليه ها از كار بيفتد. حتي مي تواند مصرف آب ناسالم نيز كليه ها را از بين ببرد. كليه هايي كه علاوه بر سنگ سازي مي تواند به واسطه املاح آلوده از درون تخريب شوند و اندازه طبيعي خود را از دست بدهند و به اصطلاح « پس » بزنند و به سمت مرگ زودرس پيش بروند.
اينكه مي گويم همه بيماران دياليزي چاره اي جز مراجعه به من ندارند را به عنوان مثال گفتم . يعني به دليل حجم زياد مراجعه به من است زيرا از 17 هزار بيمار دياليزي خون 16 هزار نفر را من پاك مي كنم و فقط 1000 نفر از آن ها دياليز صفاقي مي شوند . من هم مي پذيرم دياليز صفاقي راحت تر و كم هزينه تر است ولي چون در ايران سابقه كمتري دارد بيماران كمتر از طريق طبيعي خون خود را از آلودگي ها پاك مي كنند. كاري كه حتي مي توان در منزل انجام داد و تا اين حد نياز به بيمارستان و دستگاههاي مصنوعي نداشت . در دياليز صفاقي محلول دياليز توسط خود بيمار وارد حفره صفاقي شكمي مي شود و پس از دفع سموم بدن به داخل آن با محلول جديد عوض مي شود و چون تعويض محلول سه تا چهار بار در روز انجام مي شود بيماران كمتر به آن مراجعه مي كنند در حاليكه صافي خون با استفاده از « من » سه مرتبه در هفته انجام مي شود و بقيه ماجرا.
البته فراموش نكنيم من به همراه بقيه ابزار دياليز فقط 10 درصد از كار كليه ها را انجام مي دهيم و اگر شرايط خيلي طولاني شود تحمل بيمار از مواد زائد موجود در خون به پايان مي رسد و چاره اي جز پيوند كليه پيش نمي آيد كه آن نيز شرايط سخت خود را دارد.
حتما مي پرسيد به من چه ربطي دارد كه بخواهم براي آدمهاي سالمي كه به فكر كليه هاي خود نيستند دل بسوزانم ! اما اين شرايط را به خاطر شنيدن درد دل هاي بيماران دياليزي و دردي است كه آنها هنگام عمل دياليز تحمل مي كنند برايتان بازگو مي كنم . والا حق با شماست مي توانم مثل خودتان تلاشي براي حفظ سلامتي كليه ها انجام ندهم و به روز سخت بيماران دياليزي گرفتار شويد. ولي چه كنم دل من نيز همانند تارهايي الياف وجودم نازك است و با اشاره دست پاره مي شود! اما اگر همين نازكي اليافم نباشد صافي خون هم وجود نخواهد داشت . آيا مي خواهيد خون بيماران كليوي پاك نشود و عفونت سراسر وجود آنها را بگيرد و ديگر نتوان كاري انجام داد
آقايان خانمها مراقب كليه هاي سالم خود و فرزندان خود باشيد هر سال به جمعيت بيماران كليه در كشور شما اضافه مي شود و هر سال نيز 250 تا 300 دستگاه جديد دياليز به بيمارستان هاي شما اضافه مي شود و با توجه به اينكه عمر بسياري از دستگاههاي دياليز از 10 سال هم بيشتر شده است آنها نيز فرسوده اند و نيازمند دور انداختن شدند . به همين دليل است كه مي گويم كشور شما در 5 سال آينده به 5 ميليون قطعه از من و خانواده ام كه صافي هاي مختلفي هستند و به تناسب وزن بيماران كوچكتر و بزرگتر مي شوند نياز دارد . آيا فكر مي كنيد 5 ميليون صافي دياليز كم است !
نكته ديگري كه فراموش كرده ام بگويم اين است كه مردم كشور شما اين سالها فراوان به بيماري ديابت مبتلا مي شوند. يعني از هر 100 نفر ايراني 7 تا 8 نفرشان به ديابت نوع دو دچار هستند و خيلي از مردم نيز واقعا از بيماري خود خبر ندارند بيماري مرموزي كه در هر 10 ثانيه جان يك نفر را در كره زمين مي گيرد و اولين اعضاي بدن را كه اين بيماري نابود مي كند همين كليه ها و پس از آن چشم و قلب و عروق هستند كه از بين مي روند.
خسته تان نكنم من به عنوان صافي دياليز عضوي از مجموعه اي هستم كه اوره و آمونياك خون بيماران داراي نارسايي مزمن كليه را از بدنشان خارج مي سازيم كه اگر در خون بماند خيلي زود سبب مرگ بيمار مي شود. حتما دو ـ سه ماه پيش داستان كمبود « مرا » را در سطح داروخانه ها شنيده بوديد كه به دليل همان وابستگي كشور شما به واردات مواد اوليه ساخت من گرفتار آن شده ايد. البته كشور صادركننده اين مواد قصد سويي نداشت ولي به هر حال آنها هم بخاطر تفاوت محصولات توليدي مجبور بودند زمان هاي خاصي را براي توليد مواد اوليه مورد نياز ما اختصاص مي دهند و چون فقط يكي ـ دو كشور در دنيا مي توانند آن را توليد كنند با كوچكترين كوتاهي در زمان امضا قرارداد يا اختصاص نيافتن به موقع بودجه به صورت زنجيره وار سبب كندي در مراحل توليد من و بقيه لوازم جانبي براي دياليز مي شود كه خدا كند ديگر براي بيماران دياليزي تكرار نشود.
زمانه سختي شده است . نه اينكه فكر كنيم كه اين بيماري فقط در ايران زياد شده در همه جاي دنيا و به ويژه كشورهاي جهان سوم افزايش فراوان يافته است . وجود سموم و مواد شيميايي حتي در ميوه ها در كنار افزودنيهاي شيميايي به مواد غذايي به ويژه كنسروها و خيلي عوامل ديگر كه شرح مختصري از آن را تاكنون گفته ام باعث مي شود كه بيماران دچار نارسايي هاي مزمن كليه زيادتر شود و اين بيماران علاوه بر زندگي سخت و جانفرسا سالانه ميليون ها تومان هم براي پالايش خون خود از اوره و آمونياك و نيز خريد داروهاي گرانقيمت و كمياب سرمايه و عمر خود را صرف كنند.
و باز همچنانكه گفته ام راه حل آن اضافه كردن دستگاههاي دياليز و تخت بيمارستان مخصوص بيماران گرفتار نارسايي كليه افزايش توليد من و تجهيزات همراه من نيست اگرچه فراهم كردن اين امكانات هم بايد باشد اما مسير درست همانا آگاهي از مواردي است كه مي تواند مانع از بيماري كليه ها شود.
پس خوب است كه بيمار نشويد تا محتاج مجموعه اي از دستگاههاي هزار نفري دياليزي و بدتر از آن چهره به چهره شدن با بيمه ها و بيمارستانها نشويد و از همه مهمتر تضمين سلامتي و افزايش عمر و بسياري از چيزهاي ديگر كه شما مي دانيد و من نمي دانم سبب شيريني زندگي شما شود. اميدوارم هيچوقت همديگر را نبينيم !!
آيا هيچ مي دانيد بالغ بر 17 هزار نفر از هموطنان شما محتاج حضور جدي من در زندگي خود هستند و اگر من و همكارانم نباشيم جان آنها به شدت در خطر خواهد بود
من نمي خواهم بيماران دچار نقص مزمن كليه يا همان دياليزي ها را از زندگي نااميد كنم ; ولي وقتي كه مي بينم آدمهاي فراواني نسبت به حفظ سلامتي كليه هاي خود بي تفاوت هستند چاره اي جز اعلام خطر و هشدار ندارم چون مي دانم طي 5 سال آينده جمعيت بيماران دياليزي كشور شما دو برابر خواهد شد
الياف به كار رفته در من قطري كمتر از نخ نازك خياطي دارند البته داخل آن هم سوراخ هاي ميكروني دارد كه نمي توان آن را با چشم عادي ديد
بدترين لحظه براي بيماران دياليزي آن لحظه اي است كه خون از بدنشان خارج مي شود و پس از آن هم چون دماي دستگاه كمتر از درجه حرارت بدن انسان است خون بازگشتي سرد و باعث افت دماي بدن بيمار مي شود
عده اي حتي دوست ندارند اسم مرا بشنوند و به خون من تشنه اند! اما همين آدمها اگر دچار نارسايي مزمن كليه شوند چاره اي ندارند كه محتاج من باشند
شنبه 21 دي 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]

[مشاهده در: www.iribnews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 3027]