واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: غزه به روايت اعلاميه جهاني حقوق بشر
دفتر پژوهش و بررسي هاي خبري- اميرحسين كبيري : در اين گزارش فجايع غزه و بحران انساني رخ داده در اين منطقه را با محك اصول 30 گانه مندرج در اعلاميه حقوق بشر، مي سنجيم تا نشان دهيم كه اعمال وحشيانه رژيم صهيونيستي نقض آشكار پيمان نامه حقوق بشر مورد نظر غرب است.
رژيم صهيونيستي با انتخاب تعطيلات سال نو ميلادي به عنوان زمان حمله به نوار غزه، در تلاش بود تا از بايكوت خبري رسانه اي و اشتغال كشورهاي منطقه به موضوعات فرعي نهايت استفاده را ببرد و با شكست حماس، زمينه هاي حضور در منطقه غزه را فراهم آورد.
اما اين اقدامات مطابق ارزيابي هاي سران اين رژيم پيش نرفت و افكار عمومي جهان نسبت به اقدامات نظامي و كشتار مردم بي گناه غزه واكنش هاي شديدي نشان دادند. در حالي كه سران رژيم صهيونيستي تصور مي كردند مي توانند از فرصت تعطيلات پايان سال استفاده كنند ، با موج عظيمي از فشارهاي بين المللي براي پايان دادن به جنايات خود در غزه مواجه هستند.
آغاز دور جديد حملات عليه غزه كه با تعطيلي بازارها، انسداد كامل نقاط مرزي و تخريب تونلهاي حفر شده بين اين باريكه و مصر براي تأمين بخشي از مايحتاج ضروري غزهنشينها همراه بود، موجب گرديد ساعات قطعي برق به دليل عدم تحويل سوخت به تنها نيروگاه غزه افزايش يابد و مردم ديگر حتي از عهده تأمين نان هم برنيايند.
در نتيجه حمله اسراييل، نه تنها حماس از بين نرفت بلكه حكومت هاي سازشكار منطقه اي نيز در معرض آسيب قرار گرفته و افكار عمومي جهان اسلام و خود اين كشورها به حكومت هاي خود فشارهاي شديدي را براي يافتن راه حل هايي براي خروج از بحران فوق اعمال كرده اند.
نكته قابل تآمل در اين ميان ، عمق فجايع انساني در غزه است كه آشكارا نشان از نقض حقوق بشر از سوي رژيم صهيونيستي دارد. «هيچ مشكل انساني در غزه وجود ندارد.» اين جمله اي است كه چندي پيش بر زبان مقامات رژيم صهيونيستي جاري شد و آخرين بار از سوي "تزيپي ليوني" وزير امور خارجه اسراييل در سفر به پاريس گفته شد. با وجود گذشت بيش از دو هفته از حملات اسراييل به غزه و كشتار بيش از 800 تن از مردم كه در ميان آنها نزديك به 280 كودك فلسطيني به چشم مي خورد ، مي توان سستي ادعاهاي مقامات رژيم صهيونيستي را به عينه مشاهده كرد.
در دهم دسامبر سال 1948 مطابق با 19 آذر ماه 1327 شمسي منشوري براي وحدت بشريت تحت عنوان "اعلاميه جهاني حقوق بشر" در كاخ شايلو در پاريس كه آن روزها ميزبان مجمع عمومي سازمان ملل بود، به تصويب رسيد. حقوق و آزادي هايي كه در اين اعلاميه به رسميت شناخته شده بود، با اندكي تغييرات در دو سند جداگانه به عنوان «ميثاق حقوق مدني و سياسي» مشتمل بر 53 ماده و «ميثاق حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي» مشتمل بر 31 ماده تكرار شد.
حيات يافتن نگاه انساني به عنوان "نقطه مرجع" براي آغاز كار و ارزيابي موضوعات و منازعات از نخستين موضوعاتي تلقي مي شود كه مورد قبول همگاني قرار گرفته است. مردم فلسطين نيز به مانند ديگر مردم ساير نقاط جهان داراي مجموعه اي "حقوق طبيعي" هستند كه به سبب سياست هاي اسراييل از آن محروم شده اند.
مقدمه اعلاميه جهاني حقوق بشر مقرر مي دارد كه دولت هاي عضو اين اعلاميه متعهد شده اند كه احترام جهاني و رعايت واقعي حقوق بشر، آرمان مشتركي براي تمام مردم و كليه ملل باشد و با توجه به مواد 2، 7، 8 و 28 اعلاميه جهاني حقوق بشر كه آزادي ها و حقوق ذكرشده در اعلاميه را از آن تمامي مردم جهان به دور از هرگونه تبعيض مي داند، اعمال رژيم صهيونيستي، صلح و امنيت جهاني را به مخاطره انداخته است.
با وجود آنكه اسراييل نخستين كشوري بود كه نبرد هوايي به غزه را آغاز كرد اما ادعا مي كند كه از اين استان شورشي (!) حملاتي به خاك كشورش صورت گرفته است. اين در حالي است كه به زعم بسياري از سازمان ها و نهادهاي نظامي؛ تلآويو با گسيل داشتن بالگردهاي خود به آسمان غزه و بمب باران اين شهر ، آتش بس را نقض نموده اما با فرض پذيرش ادعاي رژيم صهيونيستي، بر اساس حقوق بين الملل، دولت ها موظفند در هنگام جنگ ميان نظاميان و غيرنظاميان كشور متخاصم تمايز قايل شوند. نه تنها اسراييل به اين نكته وقعي ننهاده بلكه قطع جريان برق و سوخت به غزه، حملات شديد و بدون تمايز ميان نظاميان و غير نظاميان دقيقاً مصداق مجازات دسته جمعي است كه در حقوق بين الملل عملي نكوهيده به شمار مي رود.
اصل اول اعلاميه حقوق بشر اشعار مي دارد كه : «تمام افراد بشر آزاد به دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. همه داراي عقل و وجدان هستند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادري رفتار كنند.» اصل دوم نيز عنوان مي نمايد كه : «هركس مي تواند بدون هيچگونه تمايز خصوصاً از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقيده سياسي يا هر عقيده ديگر و همچنين مليت، وضع اجتماعي، ثروت، ولادت يا هر موقعيت ديگر از تمام حقوق و كليه آزادي هايي كه در اعلاميه حاضر ذكر شده است، بهره مند گردد. » اين اصول همانگونه كه از متن آنها بر مي آيد بر ايده برابري و آزادي فردي متكي هستند؛ دو آرماني كه به منزله دو بنياد اصلي حيات اجتماعي و انساني داراي وجه اخلاقي نيز هست. برخي از جنبش هاي سياسي طي يك قرن اخير ، پيرامون اين ايده بنيادي شكل گرفته كه عواملي نظير نژاد ، مليت ، مذهب و زبان، عامل برتري و فزوني است. بنابراين مضمون مصرح اين جنبش هاي سياسي را مي توان به دعوي نابرابري بر مبناي بهره مندي طبيعي قلمداد كرد.
اصالت بخشي به ايده برابري حقوقي انسان ها ، نافي منزلت هاي قومي و فرهنگي در حوزه هاي گوناگون اجتماعي است. دولت نامشروع رژيم صهيونيستي كه آرمان خود را بر ايده هويت خواهي يهودي افراطي حامي صهيون استوار كرده ، با حقير شمردن ساير نژاد ها و مليت ها به ويژه اجحاف هاي آشكاري كه در مورد حقوق فلسطينيان روا داشته ، اصول اول و دوم اعلاميه حقوق بشر را نقض نموده است.
از سوي ديگر، ماده سوم اعلاميه كه بر «حق زندگي، آزادي و امنيت» اشخاص تأكيد نموده با عنايت به فجايع اخير غزه از سوي رژيم صهيونيستي كاملاً مخدوش شده است چرا كه حق حيات ابتدايي ترين حقي است كه به رسميت شناخته شده است. حق حيات زماني قابل استفاده است كه در شرايط ترور و هراس نباشد. حيات كسي كه احساس مي كند هر لحظه دستگير مي شود و حقوقش پايمال مي شود و حق شهروندي اش سلب مي گردد، هرگز عينيت واقعي نمي يابد. زندگي در شرايط ترور و وحشت، دائماً با اين احساس همراه است كه همه حقوق انسان در معرض نابودي است. در چنين شرايطي حق حيات در معرض ناپايداري و اضطراب است.
به اين ترتيب، اصل پنجم اعلاميه حقوق بشر كه عنوان نموده : «احدي را نمي توان تحت شكنجه يا مجازات يا رفتاري قرار داد كه ظالمانه و يا بر خلاف انسانيت و شئون بشري يا موهن باشد» نيز به خودي خود از سوي اسراييل نقض شده است چرا كه شكنجه به تنهايي و به طور مستقيم، بنيادي ترين حقوق انساني را مورد تعرض و نقض قرار مي دهد و از اين جهت در بين تمام رفتارهايي كه هريك به نوعي ناقض حقوق انساني است ، منحصر به فرد مي باشد. بر اثر شكنجه ؛ حق حيات، حق تماميت جسمي و روحي، حق كرامت انساني، حق آزادي، حق حرمت حيثيت، حق امنيت و حتي حقوقي از قبيل حق برخورداري از غذاي و بهداشت مناسب به اشكال گوناگون از فرد سلب مي شود.
اگر بيانيه حقوق بشر را دستآوردي براي انسانيت و نوعي ابزار براي دفاع از انسان ها (چه در قالب افراد و چه در قالب گروه هاي اجتماعي) در برابر تعدي، ظلم و فساد و ابزارهاي سركوب و فشار بدانيم، مي توانيم با توجه به ساخت ناعادلانه قدرت بين المللي به موارد نقض حقوق بشر از سوي حكومت هاي زورگو عليه كشورهاي جنوب (به معناي سياسي و نه جغرافيايي) پي ببريم.
اصل 21 اعلاميه حقوق بشر اشعار مي دارد كه :«اساس و منشأ قدرت حكومت، اراده مردم است. اين اراده بايد به وسيله انتخاباتي ابراز گردد كه از روي صداقت و به طور ادواري، صورت پذيرد.» اين اصل دقيقاً بر مبناي پذيرش اركان حكومت دموكراتيك ارائه شده است؛ اركاني مبتني بر حاكميت مردم، برابري سياسي و حكمراني اكثريت و رعايت حقوق بنيادي اقليت. اصل 21 در واقع، هم اصول و اركان دموكراسي را مورد اشاره قرار مي دهد و هم نهادها و ساز و كارهاي تحقق بخشيدن به اين اصول را.
از بين بردن جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) كه بر اساس انتخاباتي آزاد و قانوني در ژوئن 2006 به خواست عمومي به قدرت رسيد، يكي از اولويت هاي رژيم صهيونيستي در حمله به غزه بوده كه اين ، آشكارا نقض يكي ديگر از اصول اعلاميه حقوق بشر را مي رساند.
اعلاميه حقوق بشر يك سلسله حقوق مشحص فردي و اجتماعي در زمينه هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي را براي انسان ها تعريف كرده و از دولت ها خواسته كه اين حقوق را به رسميت بشناسند. اين اعلاميه در عين حال، زمينه سازي براي نظم اجتماعي ضامن رعايت حقوق بشر را نيز بخشي از حق انسان دانسته است. تأكيد اصل 28 اعلاميه بر كوشش در جهت ايجاد نظم اجتماعي متناسب با حقوق بشر در همين راستا معنا مي يابد؛ يك نظم بين المللي مبتني بر عدالت و انصاف با رعايت كامل حقوق بشر.
شدت اقدامات اسراييل در غزه و عمق فجايع رخ داده در اين منطقه نشان مي دهد كه رژيم صهيونيستي به هيچ وجه علاقه اي براي برقراري نظم در اين منطقه نداشته و ارزشي براي حقوق انسان ها قايل نيست و با اتكا بر "زورمداري" مي كوشد سلطه خود را بر فلسطين بيافزايد. ادامه اين وضعيت آن هنگام كه از سوي جنبش هاي مقاومت و جهاد اسلامي در فلسطين مورد ترديد واقع شد ، موجب افزايش ددمنشي اسراييل گرديد كه نمونه اي از آن را مي توان در شمار كشته شدگان غزه دريافت. از سوي ديگر، اسراييل به جرم نسل كشي كه خلاف ماده يك كنوانسيون ژنو است ، از نظر حقوق بين الملل نيز مجرم شناخته مي شود.
با عنايت به آنچه بر مبناي اصول مندرج در اعلاميه حقوق بشر كه بسياري از كشورها داعيه جهاني بودن آن را دارند ، گفته شد مشخص مي گردد كه حضور رژيم غاصب صهيونيستي در منطقه خاورميانه در اين 60 سال تنها به نقض آشكار حقوق بشر منجر شده، امري كه هرگز از سوي نهادهاي حقوق بشري و كشورهاي حامي آن پيگيري نشده است.
بايد توجه داشت كه در مناسبات بين المللي امتيازاتي را كه برخي كشورها فقط براي خود جهت برخورداري از مزايايي قايل هستند و آن را براي كشورهاي ديگر خلاف عرف و قانون بين الملل مي شمارند مانند داشتن حق وتوي كشورهاي برتر جهان در تصميمات متخذه در شوراي امنيت سازمان ملل و يا سكوت در برابر بحران انساني رخ داده در غزه، ناشي از طرز تفكر خود برتر بيني بر مبناي زورمندي و قدرت است كه با استفاده از آن، به مقابله با وجدان عمومي جهانيان مي پردازند.
شنبه 21 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]