محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855766919
ساخت شهرك چاپ در گرو بودجه كافي
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: ساخت شهرك چاپ در گرو بودجه كافي
* آقاي ذكايي؛ 15 ماه از كلنگزني شهرك چاپ و زمانيكه رسانهها ترغيب شدند موضوع شهرك چاپ را دنبال كنند؛ ميگذرد. اما در ماههاي اخير؛ خبر تازهاي به گوشمان نخورد. شما در اين مدت دقيقا چه كردهايد؟
_ در فاصله 15 ماه؛ كاري كه من بايد انجام ميدادم پيگيري به نتيجه رسيدن اتفاق مربوط به شهرك چاپ بود كه منجر به اين شد كه تاييد نقشه شهرسازي از شركت شهركهاي صنعتي مادر گرفته شود.
* منظورتان همان نقشهاي است كه به ديوار ورودي دفتر زدهايد؟
_ بله؛ تا گام بعدي انجام شود. دوستان ما در شهركهاي صنعتي نيز قول دادند كه به روش اي پي سي( به تعريف امروز؛ انجام همزمان طراجي و اجرا) كار را انجام دهند. فاز اول كه تهيه نقشه اصلي شهرك بود انجام شد و فاز دوم؛ نقشه تكميلي است كه خطوط انرژي را تعريف مي كند. اگر بخواهيم تعريف دقيقتري داشته باشيم ميتوان گفت امكانات اوليه و ثانويه. امكانات اوليه آن چيزي بود كه انجام شده و امكانات ثانويه كه همان گاز و برق و ... است؛ در فاز دوم انجام ميشود كه در اينجا كار متوقف شده است.
* پس ميشود همانكه؛ در اين 15 ماه از شهرك چاپ؛ فقط يك نقشه تهيه شده است؟
_ بله. اساسا از روز اول دليل رفتن به سمت شهركهاي صنعتي؛ همين بود كه ما در حوزه ارشاد نه وظيفه داريم و نه كسي چنين ماموريتي براي ما تعريف كرده تا سراغ كارهاي سختافزاري مثل راهاندازي شهركها برويم. اين وظيفه در كليت دولت به عهده شركت شهركهاي صنعتي است و منطقا هم آنها بايد پاسخ دهند. منتها اينجا ميشود يك كار دوجانبه از طريق دو وزارتخانه انجام داد.
* پس شما اصلا براي چه سراغ شهرك چاپ رفتيد؛ اگر فكر ميكنيد وظيفه شما اين نيست؟
_ وظيفه ما ساخت شهرك نيست. وظيفه ما ظرفيتسازي و مطابق آن پيشنهاد و پيگيري است.
* يعني پروژه شهرك از دست شما خارج شده و شما تنها بخش نظارتي آن را دنبال ميكنيد؟
_ نه. ما گفتيم بخش سختافزاري يعني ساخت و ساز به عهده شركت شهركها باشد و كار نرم افزاري به عهده ما. اينكه چه استانداردهايي لازم است براي اينكه آنجا شهرك مطلوبي باشد، چه افرادي لازم است با چه ويژگيهايي در آنجا حضور پيدا كنند و چه افرادي با چه ويژگيهايي نبايد در آنجا حضور يابند را ما تشخيص ميدهيم و باز اينكه اگر قرار است اين افراد آنجا حضور يابند چه شرايط و امكاناتي را بايد فراهم كنيم تا كار رونق بگيرد.
* پس مسئوليت ساخت شهرك چاپ دو بخش ميشود: شركت شهركهاي صنعتي و وزارت ارشاد. اين شركت؛ 15 ماه وقت صرف تهيه يك نقشه كرده كه مختصات دقيقي ندارد و تنها يك كار اوليه است و ميتوانست آن را شايد در كمتر از يك ماه نيز انجام دهد. بنظر ميرسد شهرك چاپ از اولويتهاي اين شركت خارج شده است. آيا قبول داريد كه هيچ كاري ازسوي اين شركت انجام نشده؟
_ بله.
* ميماند وزارت ارشاد. بفرماييد؛ اين وزارتخانه در حوزه نرمافزاري چه كرده است؟
_ عرض كردم؛ مادامكه مقدمات كار آماده نشود نميتوانيم در حوزه نرم افزاري ورود پيدا كنيم. يعني اگر امكان آن را نداشته باشيم كه بدانيم مختصات اين شهرك چيست؛ گام بعدي را نميتوانيم برداريم. ما قاعدتا بيكار نبوديم. پيگيريهايي كه از شركت كرديم؛ آنها دليل عمده تعلل در بهرهبرداري از شهرك را نبود اعتبار لازم مي دانستند. ميگفتند اعتبار 10 ميليارد توماني هيات وزيران تخصيص پيدا نكرده. است. ما براي اينكه روند؛ سرعت پيدا كند سه بار مكاتبه كرديم از طرف شخص وزير. يكبار با معاون اول رييس جمهور. دوبار با وزيرصنايع؛ كه بتوانيم اين اعتبار را تخصيص دهيم. متاسفانه معاونت راهبردي رييسجمهور هم با بيان اين نكته كه بهدليل عدم تعيين رديف اعتباري؛ امكان تخصيص اين اعتبار وجود ندارد؛ فعلا هيچ پيگيري را انجام نميدهد اما ما به صورت مداوم اين موضوع را پيگيري ميكنيم و كارهاي ديگري هم در دست داريم تا اين اعتبار سريعتر تخصيص يابد.
* تصور كنيد هياتدولت همين امروز اختصاص 10 ميليارد تومان را تصويب كند. شما چقدر زمان نياز داريد تا پايان كار ساخت؟
_ فاصله زماني برگزاري يك مناقصه كه ميتواند 45 روز باشد يا يك ماه. طبق برآوردي كه مسئولان شهرك داشتند 15 ماه را براي شروع و تاريخ بهرهبرداري درنظر گرفته بودند. اما يك نكته هم وجود دارد كه عمليات ساخت و ساز توسط چاپخانهداران انجام ميگيرد پس بعد از يكي دو ماه از مناقصه كه قطعات و بلوكها مشخص شده باشد؛ كار واگذاري هم ميتواند انجام شود و چاپخانهداران نيز ميتوانند همزمان ساخت و ساز را آغاز كنند. اما نكته ديگري كه در اين تاخير بيتاثير نبود؛ جابجايي مديران خود شركت شهركها بود كه با رفتن آقاي زماني و آمدن آقاي صادقي؛ پروژه شهركهاي چاپ دچار وقفهاي شد. فكر ميكنم سه ماه زمان از دست رفت اما كماكان پيگير كار هستيم.
* پروسه راضي كردن هياتدولت به تخصيص بودجه و آمادهسازي شهرك رويهم چه مدت زمان ميبرد؟
_ يك بخش آن كه مربوط به متقاعد كردن هياتدولت است اصلا در اختيار من نيست. بخش ديگر هم به مجرد اينكه اين اعتبار تخصيص پيدا كند؛ كار انجام ميشود كه فكر ميكنم ظرف سه ماه انجامشدني باشد.
* پاسخ دولت براي يا تخصيص يا عدم تخصيص بودجه چيست؟
_ من پاسخ كتبي هنوز نداشتهام.
* ماجراي كمبود بودجه و اين مسايل است...؟
_ خير، بحث تعيين مصداق بيشتر مطرح است. يعني معلوم نيست اين 10 ميليارد تومان از محل كدام اعتبار؛ اعتبار استاني يا كشور بايد تامين شود و اگر هست رديف بودجهاي كه اين اعتبار بايد تخصيص پيدا كند؛ مشخص نيست.
* خودتان فكر ميكنيد اعتبار از كدام ناحيه بايد تامين شود؟
_ به فكر من خيلي مربوط نيست چون تعيينكننده نيست.
* شما در حوزه اجرايي ميدانيد از كدام منبع؛ تامين پول براي شهرك شدنيتر است.
_ قاعدتا از استان تهران بايد باشد.
* پس ميرويم سراغ آنها؛ با مسئولان استان تهران آيا رايزنيهاي لازم انجام شده است؟
_ قبلا رايزنيهايي ازسوي شركت شهركهاي صنعتي انجام شده. اخيرا من هم يك فرصتي را بنا داشتم بروم نزد آقاي تمدن(استاندار محترم تهران) كه اين موضوع را مطرح كنم اما به دليل مشغلهكاري هنوز زمان دقيق آن را نميدانم.
* همه اينها كه مطرح شد از زوايه ديد شركت شهركهاي صنعتي بود. اما از نگاه ارشاد، گفتيد در حوزه نرمافزاري؛ ارشاد كار چنداني نميتواند انجام دهد. حال آنكه ارشاد اين طرح را تهيه كرده و خود را متولي امر ميداند تاجاييكه هنوز خيلي از چاپخانهداران نميدانند قرار است چنين شهركي ساخته شود. ولو آنكه خبر داشته باشند؛ به نتيجه آن اطميناني ندارند. ولو آنكه نتيجه را بدانند؛ نميدانند الگوهاي موجود در شهرك بر چه اساسي طراحي شده است. فكر ميكنم ارشاد در بخش نرمافزاري هم كار چنداني انجام نداده جز رايزني با تعدادي محدود از چاپخانهداران احتمالا نزديك به خودش كه لزوما اطلاعات كارشناسي لازم در اين حوزه را نيز دارا نيستند؟
_ كاري كه ما انجام داديم؛ يك استانداردهاي اوليه طراحي كرديم براي راهاندازي شهرك.
* استانداردها از كجا آمد؟
_ يك گروهي آن را انجام دادند.
* گروه؛ بايد يك الگو داشته باشد؟
_ الگو؛ كشورهايي كه الان شهركهاي صنعتي را دارند. كه بخشي؛ الزامات شهركهاي صنعتي و لايتغير است اما يك الزاماتي هم بود كه بايد براي شهرك چاپ وجود ميداشت كه آن را از صنايع ديگر متمايز ميكرد مثل؛ بحث مربوط به دفع پسماندها كه بايد به روش صنعتي دفع شود. آب موردنياز كه براساس ph خاصي است كه بايد تصفيهخانه خاصي آن را تصفيه كند يا بحثهاي مربوط به نور و رطوبت و از اين دست كه در افزايش راندمان چاپخانهها كمك ميكند. اين اطلاعات اوليه را جمعآوري كرديم و به شركت شهركها اعلام كرديم.
* كارشناساني كه بررسيها را انجام دادند آيا خودشان چاپخانهدار هستند؟
_ نه. تحصيلكرده اين حوزه هستند. سه روش را انتخاب كرديم تا آنچه ما طراحي كرديم با واقعيت تطبيق داشته باشد. اتفاقا من؛ در بررسي ذهني خودم از دوستان ديگر كه سوال مي كردم دلايل ناكامي شهركهاي ديگر را كه جستجو مي كردم يك دليل آن اين بود كه مطالعات اوليه با واقعيتهاي بيروني تطبيق نداشت كه ما سعي كرديم اين اتفاق اينجا نيفتد. ما يك نظرسنجي علمي انجام داديم با مولفههاي يك كار علمي. كل چاپخانهداران و ليتوگرافان و صحافيهاي تهران را در اين تحقيق آورديم و يك گروه 300 نفره را بصورت رندم. پرسشنامههايي را به همراه پرسشگر فرستاديم. وقتي پاسخها آمد؛ حدود 80 درصد پاسخها با مطالعات ما تطبيق ميكرد. بخش ديگر كه تطبيق نميكرد ناشي از عدماطلاع پاسخدهنده از مواردي بود كه از او پرسش ميشد. روش دوم رايزني با افرادي بود كه من خودم ميشناختم و حرفهاي آنها را قابل اعتنا ميدانستم. اما براي روش سوم نشستي با حضور تمام نمايندگان اتحاديههاي صنوف مختلف در سال 85 برپا شد. در رستههاي مختلف افراد مختلف دعوت شدند اما قاعدتا نميتوانستيم از يك طيف دو يا سه هزارنفري دعوت كنيم. در اين جمع طرح را ارايه دادم و خواستار آن شدم كه تمام ايرادات بدون هيچ ملاحظهاي بيان شود آنهم در يك مقطع زماني 15 روزه كه بعد 30 روزه شد.
* شما چه تعداد از دعوتشدگان را آشناي كامل به مسايل چاپ در سطوح تخصصي ميدانيد؟
_ اكثريت كساني را كه دعوت كرديم؛ عضو اتحاديههاي صنفي هم بودند.
* بهتر از من ميدانيد عضويت؛ كارشناسي نميآورد.
_ من نميتوانم تشخيص بدهم. من آنها را از دو زاويه دعوت كردم. يك، نماينده تشكلهاي صنفي باشند كه حرفشان؛ حرف صنف باشد و ديگر، افرادي كه در اين حوزه اگر خودشان هم بضاعت نداشته باشند اما ايده دارند. حتي گفتم كه به اين گروه اكتفا نكنيد بلكه با ديگر افراد صنف خود مشورت كنيد.
* نتيجهگيري اين است كه از اين جلسه به لحاظ كارشناسي؛ چيزي عايد شما نشد اما طرح شهرك چاپ را چند نفر مطالعه كردند؟
_ بيش از 50 نفر از چاپخانهداران كوچك يا بزرگ كه برخي هم درخواست دادهاند براي زمين شهرك.
* صرف درخواست زمين براي شهرك؛ نميتواند موضوع را تاييد كند. امروز ما در شرايطي هستيم كه هر زميني را دولت در هركجا واگذار كند؛ همگان استقبال ميكنند چون ميدانند كه ميتوانند چند ماه يا حتي هفته؛ آن را به قميت گزافي بفروشند. و باز بهتر از من ميدانيد بازار دلاليها گرم است نتيجه اينكه درخواست زمين نميتواند ملاك باشد.
_ اما به شما اجازه نميدهند كه چنين زميني را خريداري كنيد.
* كافي است من چاپخانهداري باشم با يك چاپخانه 150 متري؛ ميتوانم زمين را بخرم و بعد بفروشم؟
_ هر چاپخانهداري بايد ظرف 6 ماه آن را به بهرهبرداري برساند.
* نگران نباشيد من ظرف 3 تا 6 ماه سودم را كردهام. ميتوانم ظرف همين مدت؛ زمين را به دو يا سه برابر قيمت واقعي زمين بفروشم. تورم در كشور ما روزانه است!
_ خوب ما دستگاه و تجهيزات مربوط به ضميرخواني آدمها را نداريم كه با چه ذهنيتي وارد اين كار ميشوند.
* اصلا موضوع ذهنيت افراد نيست. موضوع اين است كه طرح حاضر بايد آنقدر كارشناسي شده و مشخص باشد كه به هيچ روي جاي بازگشت يا شكستي چه براي دولت يا سرمايهگذار باقي نگذارد. شما با يك اتحاديه مشخص سروكار داريد كه تعدادشان مشخص است. نوع كار؛ محصول و ابعاد كار مشخص است. و البته در همين اتحاديه بسيار كماند افرادي كه چاپخانههاي بزرگي داشته باشند تا طالب توسعه باشند و سرمايهدارها هم كه وارد اتحاديه نميشوند. پس سوال اين ميشود؛ افرادي كه چاپخانههاي بزرگ دارند چه در اتحاديه باشند يا نه، آيا درجريان طرح و شهرك بودهاند. ناگفته نماند كه هستند چاپخانهداران كوچكي كه بهرغم كوچكي؛ ايدهها و استعدادهاي خوبي دارند. اين موضوع لزوم گسترش كار و حمايت از آنان را نيز ميطلبد.
_ من درحقيقت اينگونه ارزيابي نكردهام. البته در نظرسنجي ما چنين موردي بود كه افراد به لحاظ ابعاد و حجم كاري كه انجام ميدهند از همه گروهها باشند. اما بخشي؛ اصلا پاسخ ندادند.
* اين بخشي؛ را چه گروهي تشكيل ميدادند؟
_ حقيقت اينكه كنكاش نكردهام كه چه گروهي از چاپخانهداران به سوالات پاسخ ندادهاند.
* با بازديدي كه از سه شهرك صنعتي داشتهام و با برخي از چاپخانهداران مستقر در اين شهركها گفتگو كردهام؛ متوجه شدم؛ برخي نه طرح را ديدهاند و نه شخص مديركل دفتر امور چاپ ارشاد را ميشناسند و نه مقرون به صرفه ميديدند جابجايي را. البته اين امر پذيرفتي است؛ گروهي كه قصد توسعه دارد؛ بخشي از توليد خود را در جاي ديگري مثل شهرك چاپ دنبال كند. اين توضيح را بدهم كه اكثر كساني كه در شهركهاي صنعتي مستقرند؛ از وضعيت شهركها گلهمندند. دامنه اين گلهمنديها از آب و برق و گاز و خط تلفن و وايرلس شهركها شروع ميشود تا سيستمهاي خدماتي ديگر مثل آتشنشاني. اين گروه درباره صادرات هم مي گويند؛ مادام كه صادرات به مفهوم صنعتي و كلان در حوزه محصولات چاپي وجود نداشته باشد؛ برايمان مقرون به صرفه نيست كه با فرض؛ بخشش چندساله ماليات؛ در شهركها مستقر شويم. واقعيت اين است كه به دليل تورم روز به روز و تلورانس متعدد قيمتها؛ هيچ مشتري خارجي حاضر نيست محصولي را خريداري كند كه مواد اوليه آن با قيمتهاي متعدد در هر روز توليد ميشود و توليدكننده بايد پايه فروش را برمنباي قيمت تمام شده بگذارد. پس قراردادها كوتاهمدت و تضمين نشده است. مشكلات حمل و نقل را نيز به طومار حاضر بيفزاييد.
_ نكاتي را كه مطرح شد در دو بخش تقسيمبندي ميكنم. اول، مشكلات عمومي كه براي همه صنايع و شهركها وجود دارد؛ قاعدتا براي شهرك چاپ هم وجود خواهد داشت. اما يك نقطه اميد داريم كه در شهركهاي صنعتي متولي كار؛ وزارتصنايع است. اين اميدواري وجود دارد كه اگر يك وزارتخانه ديگر به موضوع شهرك چاپ راه پيدا كند، بتواند پيگيري بيشتري كند تا مشكلات موجود در شهركهاي صنعتي تكرار نشود.
* طبيعي است كه در ساختارهاي اقتصادي؛ ارقام، آمار و تصميمگيريها، فوريتها، مبالغ و خلاصه همه چيز دگرگون ميشود. فكر ميكنيد تصيم و راي وزارت ارشاد در سطوح مختلف اقتصادي آن اندازه كارايي دارد كه بتوان با تلفن و سفارش موضوعي اقتصادي را در وزارتصنايع تحت تاثير قرار داد و بيش از همين وزارتخانه تاثيرگذار بود؟
_ شك ندارم. حتي به اعتقادم مهمتر از ارشاد؛ آن تشكل صنفي اين قدرت را دارد. اگر آن تشكل صنفي؛ منطقي تشكيل و دردهاي صنفي خود را بداند؛ به عنوان مطالبهكننده جدي ميتواند اين بخشها را پيگيري كند. شما به خدماتي مثل آتشنشاني اشاره كرديد. خوب طبيعي است كه چاپخانهاي كه سيستم اطفاي حريق ندارد و با حداقل استانداردها تطبيق ندارد؛ قاعدتا بايد منتظر يك آتشسوزي جدي باشد. قاعدتا شهركهاي صنعتي بايد داراي حداقلها و استانداردهايي بايد باشد. اتفاقا استانداردهاي ما در بخش نرمافزاري، رعايت زيرساختهاي لازم است. مشكلات عمومي از دسترس من براي حل كردن خارج است اما اين اميد وجود دارد كه من بهعنوان متولي اين حوزه با تشكل صنفي؛ اگر تشكل منطقي باشد؛بتوانيم اين امر را به سرانجام برسانيم. حتي هياتامنايي كه در شهرك تشكيل ميشود؛ ميتواند اين كار را پيگيري كند. اما با تاسف بايد بگويم كه روحيه بدي وجود دارد. بسياري از دوستان از منافع شهركها استفاده ميكنند كه آنها را كتمان ميكنند. عينك بدبيني ميزنند و مشكلات موجود را به رخ ميكشند. من دو سند دارم: 1_ اگر واقعا وضعيت اين اندازه اسفناك است ما چطور هرساله شاهد رشد واردات ماشينآلات توسط همين دوستان با رشد 30 تا 40 درصدي هستيم. كسي كه درحال ورشكستگي است بايد درجايي رشد خود را متوقف كند و بيش از حد خود را آلوده نكند. 2_ عدم اقبال واحدهاي صنفي به سمت كارهاي جمعي است. موقعي كه انتخابات اتحاديه اتفاق ميافتد هيچيك از اين دوستان؛ نه عضو اتحاديه ميشوند و نه مشاركت جدي ميكنند در انتخابات. به اعتقاد من مسبب بسياري از اين مشكلات خود اين افراد هستند. جالب است براي من؛ در حوزه چاپ رول و فلكسو كه اكثرا چاپخانههاي بزرگ آن را انجام ميدهند، هنوز يك تشكل وجود ندارد.چرا همينها در اتحاديه چاپخانهداران تهران عضو نميشوند. تا اين آفتها و آسيبها رفع نشود شاهد اين مشكلات هستيم. درضمن درحوزه صادرات بسياري از همين دوستان بعد از دو سه حركت بسيار جزيي كه ما شروع كرديم و كمك كرديم تا در نمايشگاههاي خارجي شركت كنند؛ بازار عظيم صادراتي از طرف همان كشورهاي آسياي ميانه به آنها رو كرد. اما متاسفانه روحيه انحصاري موجب ميشود تصور كنند كه با بازگو كردن اين موارد؛ دست زياد مي شود و باورشان نميشود كه اين سفره؛ سفره بسيار بزرگي است. اگر ميگويم اينجا امكان مناسبي براي صادرات است نه به اين معنا كه از همين فردا؛ درهاي بهشتي بنام صادرات بهروي ايشان بازميشود اما شهرك چاپ اين ظرفيت را دارد كه زنجيره توليد در آنجا متمركز شود. و اين شهرك اين قابليت را دارد كه به منطقه ويژه تبديل شود. يعني بدون حقوق و عوارض گمركي مواد اوليه را وارد كند ولو اينكه اين امر هم محقق نشود؛ با استفاده از قانون ورود موقت كالا؛ اين امكان در شهرك چاپ بيشتر وجود دارد كه در يك پارتي بزرگ مواد اوليه را بدون عوارض گمركي وارد، فرآوري و به همان شكل صادر كرد. اين امر چقدر قيمت تمام شده را پايين ميآورد و چقدر قيمتها را با كشورهاي خارجي رقابتي ميكند. اينها مزايايي است كه در شهرك چاپ وجود دارد اما وقتيكه ارزيابيها را بدون حب و بغض انجام دهيم.
* گيريم كه اين شهرك به منطقهآزاد هم تبديل شود؛ چه اتفاقي ميافتد.
_ همين اتفاقي كه در مناطقآزاد ميافتند.
* منظورتان جلسهاي است كه مديران مناطق آزاد را دور هم جمع كرد تا علل شكست و ناكامي در ايجاد و كاربري اين مناطق را بررسي كنند و اينكه چرا سرمايه گذاري در آنها شكست خورده و آنها؛ جذب مناطقآزاد نشدند.
_ اين يعني آسبشناسي.
* فقط همين. شما به اين نتيجهگيري كه تشكيل نزديك به ده منطقهآزاد در كشور با شكست مواجهشده و آنها در اهداف حژخود ناكام ماندند و سرمايههاي زيادي به هدر رفت؛ و حال مسئولان دور هم جمع ميشوند كه ببينند چرا اينگونه شد؛ يك آسيبشناسي ساده ميگوييد؟
_ اين اصلا جاي نگراني ندارد همينكه ما به اين موضوع رسيديم؛ خوب است.
* طبيعي است اين جمعبندي از جانب يك مدير. اما به واردات هم اشاره كرديد...
_ فكر ميكنيد كسيكه ماشين روتگراوور هشت رنگ وارد ميكند؛ يك آدم كوچولو است.
* خير، اما اين نگراني هست كه اقبال به صنعت بستهبندي با خريد ماشينآلات گوناگون رقابتي غيرواقعي را موجب شده كه به اشباع بازار داخلي رسيده و روز به روز از تعداد مشتريان كارخانجات گوناگون كم ميكند. رقالت خوب در جايي معنا ميدهد كه بازار مصرف تضمينشدهي كافي هم دركنارش باشد؛ اما رقابت موجود در صنعت چاپ ولو با ماشينآلات گران قيمت بستهبندي؛ راه به جايي جز سقوط آينده بازار نميبرد.
_ من نميدانم شما اطلاعاتتان را از كجا آوردهايد. اطلاعات شما با اطلاعات من مغاير است من براي اطلاعاتم مبنا دارم. من ميگويم كارخانجات بزرگ هستند كه ماشينآلات گران را وارد ميكنند. چطور ميشود كه وضعيت چاپ اسفناك باشد بعد يك شركت كه خود استخوان خردكرده اين قضيه است؛ بيايد و 12 ميليارد تومان سرمايهگذاري كند. اين منطقي است؟!
* درنظر بگيريد كه تجهيز شدن به ماشينآلات روز و مدرنتر؛ لازمه كار يك چاپخانهداري است كه استخوان خردكرده اين حوزه است.
_ پس با نگاه منطقي؛ اين دوستان يك سودي را اينجا تشخيص ميدهند. يعني دو شكل بيشتر ندارد براي خريد چنين ماشينآلاتي؛ كه يا اغوا شدند كه منطقي نيست لابد سودي را متصور هستند. اگر امروز فرياد ميزنيم كه واحدهاي چاپي بخصوص آنها كه بزرگ هستند بايد بخش تحقيق و توسعه داشته باشند تا سرمايهگذاريها را مطابق تحقيقات خود پيش ببرند؛ و اين دوستان اساسا با تحقيق و توسعه بيگانه هستند اگر چاپخانهاي بخش بازرگاني خارجي ندارد اين ايراد متوجه كيست ارشاد يا فرد؟ اطلاعات من مبتني بر واردات دستگاههاي چاپ به كشور است بخصوص حجم وارداتي كه ظرف يكسال گذشته انجام شده نشان ميدهد نوع تجهيزاتي كه وارد ميشود بسيار دقيقتر است. يعني نداريم آدمهاي خردهپايي كه دستگاه وارد كنند. اقبال نسبت به سرمايهگذاري جديد خيلي كم شده است. نوع سرمايهگذاريها هم منطقيتر شده و عمدتا بهسمت توسعه است. اما در ادامه بايد توضيح دهم اين امر يكي از اهداف تبديل به شهرك چاپ است كه اساسا تشكيل شهركها و تجميع عناصر يك حوزه و دركنار هم قرار گرفتن آنها؛ هزينهها را به حدقل ميرساند. ما بهعنوان سردمدار بحث بازارها و راستهها؛ مويد اين نكته بودهايم كه اين دركنار هم بودن هزينهها را به حداقل ميرساند و قدرت انتخاب را هم بالا ميبرد. اين آسيبها جدي است كه متاسفانه چاپخانهداران گمان ميكنند انحصار به آنها كمك ميكند. متاسفانه آسيبهاي صنعت چاپ همه ناشي از انحصار است. هيچ فرد عاقلي نميتواند اساس شهرك و زنحيره توليد را زيرسوال ببرد. بهاعتقاد ما اساس شهركهاي صنعتي كاملا پايه و مبناي كارشناسي و توجيه اقتصادي دارد حال اينكه در شكل؛ مكان و نحوه اجراي آن ممكن است اشكالاتي باشد و من آنها ميپذيرم اما اين موضوع كه كسيكه در شهرك چاپ كار ميكند با هيچ ارگاني در حوزه خود ارتباط نداشته باشد و همصنفيهاي خود را نشناسد را نميپذيرم.
* شايد همين سرمايهگذار با وزارتصنايع و مسئولان آن ارتباط داشته باشد. اگر شما و صنف را نميشناسد دليل بر اين نميشود كه مديران وزارتصنايع را نشناسد. بهرحال ما از چاپخانهدار بزرگي صحبت ميكنيم كه در كار خود موفق بوده است.
_ بلاخره اين چاپخانهدار را موفق ميدانيد يا ناموفق؟!
* گمان نميكنم از ناموفق بودن حرف زده باشم. مشخص است كه دارم درباره چاپخانه موفقي صحبت ميكنم كه به طرح شما ايراداتي وارد ميداند. اين موضوع كه اين گروه؛ اميد به موفقيت و توليد منجر به فروش تضمين شده و صادرات بزرگ را در آينده كاري خود چگونه ميبيند يك امر است و اينكه آيا الان در وضعيت ورشكسته هستند؛ امري ديگر.
_ يك سري مسايل عمومي گريبانگير صنعت هست كه فر ق نميكند صنعت كفش باشد يا چاپ يا صنايع ديگر. ما هم مستثني از اين مشكلات نيستيم اما در حوزه چاپ؛ هنوز اعتقادم اين است اگر شهركها راه بيفتند و تجميع شوند؛ كمك خيلي خوبي به مجموعه ميكند و بازهم تاكيد ميكنم كه واحدي كه خودش را از سوال كردن و انتقاد مبرا ميداند؛ قاعدتا من هم نبايد انتظار داشته باشم كه خيلي كارساز باشد.
* شما به دنبال آن هستيد كه يك اتفاق ملي با منافع ملي در كشور بيفتد؛ يا اينكه چه كسي روي خوش نشان ميدهد تا از در دوستي و گفتگو و مشاورت با وي برآييد. اگر كل يك جريان ملي با شكست مواجه شود اولين كسي سرزنش مي شود همان مديري است كه متولي است و از طرح دفاع كرده است.
_ من نميدانم شما با كدام دلايل فكر ميكنيد اين موضوع نميتواند اولويت ما باشد. اگر من اين طرح را بصورت خصوصي براي دوستان نفرستادهام براي اين است كه اولا براي كار خودم حرمت قايل هستم و دوم اينكه يك پروسه زماني را برايش درنظر گرفتهام. اگر بنا به اين باشد كه وقتي از فاز 1 به فاز 5 رسيدم دوباره به اعتبار اينكه به يك چاپخانهدار در كنجعافيت نشسته برخورده و بخواهم دوباره برگشت كنم و از مرحله يك شروع كنم؛ محال است چنين كار ي بكنم. آن موقع هم گفتم حاضرم چندين كپي از طرح تهيه كنم و برايشان بفرستم اما در اين زمان از چيستي و چرايي شهرك عبور كردهام و به آن باز نميگردم.
* شما نميتوانيد چنين جمعبندي داشته باشيد. نظرات شما و كارشناسان تا وقتي كنار يك تيم چاپخانهدار حرفهاي قرار نگيرد؛ غيركاربردي است. بهخاطر اينكه بايد تئوري را با واقعيتهاي موجود تطبيق داد.
_ من به اين موضوع اعتقاد ندارم. و ادعاي شما عجيب است كه تمام افرادي كه ما با ايشان مشورت كرديم غيرحرفهاي هستند و فقط چند عزيزي كه شما فرصت همصحبتي با آنها را داشتهايد؛ حرفه اي هستند.
* اين جمعبندي شماست. تيم شما يك تيم برپايهي اطلاعات تئوريك است و از كارشناسان عملي درميان آنها خبري نيست. در هر روي اين واقعيتي است كه حوزههاي هنري مثل سينما؛ تئاتر و موسيقي هم به آن رسيدهاند. برخي حوزههاي ديگر هم به تجربه دريافته كه مديريت يك برنامه؛ فقط بر مبناي تئوري نميتواند باشد و بايد با دستاندركاران و كارگزاران اجرايي آن مشورت كرد. توجه كنيد كه در حوزه اقتصادي اصلا فرصت و اجازه آزمون و خطا نداريم.
_ شما داريد نكتهاي را اشاره ميكنيد كه از اساس غلط است. من عرض ميكنم كه به تمام اتحاديههاي صنفي و افرادي كه در اين حوزه تاثيرگذار بودند؛ طرح را ارايه دادم و نظرسنجي حضوري انجام دادم. علاوه بر آن از 300 واحد؛ كه تعداد كمي نيست؛ پرسشخواهي كردم. نظرات آنها با نظرات ما منطبق بودهاست. يادم هست در مجله صنعت چاپ؛ انتقاد تندي به شهرك چاپ شده بود از جانب دوستي كه شايد بهزعم شما استخوان خردكرده اين حوزه باشد. اما تمام مواردي كه در اين يادداشت مطرح شده بود؛ ساخته و پرداخته ذهن نويسنده بود. ميتوانم بگويم كه 80 درصد نكاتي كه طرح شده بود با فرض غلط جلو رفته بود. وقتي از نويسنده پرسيدم چرا با من موضوع را مطرح نكردي؛ جوابي نداشت. مگر به ما برميخورد كه كسي ما را نشناسد يا از ما انتقاد كند. حداقل عملكرد من اين را ثابت كردهاست. بياييد و درد يك مسئول دولتي را هم بشنويد كه ما؛ سايتي را طراحي كرديم كه اگر به هيچ دردي نخورد؛ لااقل يك ايميل مستقيم از بنده دارد. اما پس از يكسال و نيم حتي يك ايميل نداشتهام كه حتي كسي من را متهم كند. بازهم به اين بسنده نكرديم. سامانه پيامكوتاه را راهاندازي كرديم تا اگركسي به ايميل دسترسي نداشت؛ موبايل كه در دسترس همه هست. خيليها ابراز لطف كردند و تشكر كردند و خيليها هم انتقاد كردند.
* فكر ميكنم اين پروسهاي است كه در كشور ما هيچ آدم جدي وارد آن نمي شود. بهتر از من ميدانيد كه هيچ آدم جدي در ايران براي موضوعات جدي به ايميل مراجعه نميكند آنهم وقتي در محدوده داخلي كشور كار ميكند.
_ من ميگويم امكانات مختلف مثل ايميل؛ سامانه پيامكوتاه و دفتر را براي افراد گذاشتهام تا در دسترس همگان باشم.
* شما داريد يك كار بزرگ ميكنيد كه دستكم ميدانيد من هم از مدافعان آن هستم. سرمايهگذاري اوليه هم قرار است دير يا زود براي راهاندازي آن انجام شود . پس شما در برابر تومان به تومان آن مسئول هستيد. اين همه پروسه زماني؛ مالي؛ اداري و ارتباطي و كارشناسي انجام مي شود تا يك اتفاق ملي بيفتد. ازنظر من هنوز شما اين پروسه را كامل طي نكردهايد زيرا با همهي آدمهاي جدي حوزه ولو اينكه طاقچه بالا بگذارند؛ وارد صحبت و مشورت نشديد.
_ شما شاخصي را از آدمهاي جدي تعريف ميكنيد كه ازنظر من قابل قبول نيست و من آنها را جدي نميدانم.
* شايد اين نظر به اين بازگردد كه تا به حال با آنها طرف گفتگو نبودهايد. وقتي شما يك كار بزرگ انجام ميدهيد بايد با تمام آدمهاي فعال هم صحبت كرده باشيد.
_ من اين كار را كردهام. مستند ميگويم كه آن را انجام دادهام.
* به نظر شما براي يك كار اقتصادي ميتوان با يك نظرسنجي 300 نفره به جايي رسيد؟
_ در تعاريف علمي بله. مگر آنكه شما با افرادي طرف باشيد كه اين شاخص را قبول نداشته باشند. كارشناسيهاي ما دقيق بودهاست و حتي انتخاب افراد نيز كاملا تصادفي و برمبناي علمي انجام گرفته نه اطلاعات شخصي بنده يا هر فرد ديگر. من تمام آن چيزي كه لازم است براي يك تصميمگيري را؛ انجام دادم. تمام مولفهها را درنظر گرفتم. نتيجه تيم كارشناسي را به راي عمومي گذاشتم و نتيجه گرفتم. رفتم نظرسنجي كردم. حضوري با دستاندركاران حوزه صحبت كردم. درضمن آنها كه بهعنوان نمايندگان اتحاديهها مشغول بكارند لابد ازسوي افراد آن صنف واجد صلاحيتاند. اما اين انتقاد هم بر شماست كه چرا يك ميزگرد با حضور همان افر اد تشكيل نمي دهيد و وقتي نشست تخصصي در نمايشگاه كتاب ميگذاريد شما هم از همين نمايندگان صنف دعوت ميكنيد. چرا از آن دوستان منتقد دعوت نكرديد. الان هم ميگويم اگر هر گروهي تقاضا كند كه درباره شهرك با من صحبت كند؛ هيچ منعي ندارد. اما اينكه بخواهم دوباره به ماجراي كشف آتش و اينكه آيا شهرك چاپ داشته باشيم يا نه؛ بحث كنم؛ چنين كاري انجام نميدهم.
* براي راهاندازي شهرك در هرحوزهاي لازم است يك سري اطلاعات و آمار دقيق داشته باشيم. آمار شما در حوزه چاپ از واردات مواد اوليه چاپي؛ واردات محصولات چاپي؛ صادرات محصولات چاپي همچنين گزارش و گردش مالي صنعت چاپ در كشور چيست؟
_ آماري كه از گمرك ميگيريم. الان حضور ذهن ندارم. گردش مالي هم ارزيابي نشدهاست. ما خودمان يك ارزيابي داريم و مبنتي بر آن طرحي را هم نوشتيم. براساس آمار و اطلاعات بانك اطلاعات خودمان؛ گمرك و فائو به عنوان يك مرجع بينالمللي. يك برآوردي را هم انجام داديم مبني براينكه رتبه خودمان الان چيست و در سال 2010 به كجا خواهيم رسيد كه ميتوان بر مبناي آن تصميم گرفت. اما اطلاعات ديگري در دست نيست. همچنين به لحاظ مصرف كاغذ؛ رتبه 12 را در منطقه داريم. اينها شاخص است اما سرانه مالي را مطالعه نكردهايم و آماري از آن نداريم به اين دليل كه متاسفانه در گام اول هيچ اطلاعاتي وجود نداشت و درگام بعدي نيز هيچ مطالعه كارشناسي توسط سازمانهاي ذيريط انجام نشده بود.
منبع:CHN
شنبه 21 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]
-
گوناگون
پربازدیدترینها