واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نقدها را بود آيا كه عياري گيرند؟
چندمينبار است كه روزنامه گرامي اطلاعات، در فاصلهاي كوتاه، به حكم مسئوليت و تعهّد روزنامهنگاري نسبت به خطر هواي آلوده تهران هشدار ميدهد و توجه عاجل مسئولان امر رابه تداوم وخامت و ضايعات ناشي از آن معطوف ميدارد؛ و مگر ميتوان در مورد خطري اينچنين هولناك و اسفناك و پيامدهاي آن بياعتنا و بيتفاوت بود؟
نويسنده محترم «محك» كه عليالاصول در ستون اختصاصي خود به طرح مسايل سياسي ميپردازند، اين بار، موضوع آلودگي هواي تهران را مورد بحث قرار دادهاند. به تعبير ايشان «خبر هشدار هواي آلوده تهران خبري نيست كه گفتني» باشد، خبري «ديدني» است؛ از آن خبرهايي كه مردم با تعجّب و ترس، در ساعات روز، آسمان راتاريك و دودآلوده نظارت ميكنند و نگران ميشوند. در روزنامهها ميخوانند كه در دو روز گذشته [روزهاي آغازين دي ماه] به علت آلودگي هوا، 260 شهروند تهراني راهي اورژانس شدهاند1». در همين ارتباط، «سازمان هواشناسي اعلام ميدارد كه به دليل پايدار بودن وضعيت هوا، در روزهاي آينده، به طور قطع آلودگي هوا تشديد خواهد شد؛ در اين صورت، علاوهبر امكان تعطيلي مدارس، احتمال داده ميشود، محدوده طرح ترافيك نيز افزايش يابد2».
حال، سؤال اين است كه آيا اقدامات موردي و مقطعي از جمله تعطيلي مدارس، طرح زوج و فرد نمودن پلاك اتومبيلها و گسترش محدوده ممنوعه ترافيك ميتواند جايگزين طرحهاي اساسي مبارزه با آلودگي و برخورد با عوامل آلاينده هوا گردد؟3
روزنامه اطلاعات، بنا به مسئوليت خطير اجتماعي خود، متناوباً و بارها، خطرات آلودگي شهرهاي بزرگ و در درجه نخست كلان شهر قارچي شكل غولپيكر تهران را مورد بحث و نقد قرار داده است4، لكن، با تمامي اقدامات وسيع و البته پراكنده و ناهماهنگ، بيماري مزمن و صعبالعلاج آلودگي هوا، همچنان به قوّت خود باقي است، و به قول حافظ شيراز:
گوهر مخزن اسرار همانست كه بود
حُقّه مِهر بدان مُهر و نشانيست كه بود!
البته، اين بدان مفهوم نيست كه دست روي دست بگذاريم و به عواقب، تبعات و ضايعات ناشي از اين فاجعه مهيب نينديشيم. سؤالي كه بلافاصله مطرح ميشود اين است كه فارغ از هرگونه مقدمات، كليّات و تعارفات، راهحل عملي با اين فاجعه مهيب را چگونه ميتوان امكانپذير ساخت؟
به نظر نگارنده، شرايط و عوامل موجد اين پديده نامطلوب و فرساينده متعددند كه در اين مختصر نميتوان متعرض تمامي آنها گرديد، اما قدر مسلّم اين است كه مستند بر بررسيهاي انجام شده دو عامل مخرّب بيش از ساير عوامل و عناصر در آلودگي هواي تهران تأثير داشته است:
1- ضايعات زيستمحيطي
سالها پيش، هربرت مك لوهان (1980-1911) انديشمند ارتباطشناس و معروف به پدر رسانه، گفته بود: روي زمين، اين سفينه فضايي، مسافري وجود ندارد، ما همه خدمه آن هستيم. ما نبايد گمان بريم كه خدمه ديگري وجود دارد كه وظيفه سرويسدهي به ما وحفظ پايداري اين سفينه را برعهده داشته باشد.
مسأله خيلي ساده است؛ اما ظاهراً اغلب ما آدمهاي زميني پرمشغله، اين مسأله ساده را فراموش ميكنيم و براين سفينه چنان بلايي آورده و ميآوريم كه نه تنها از يك خدمه، كه از يك مسافر و حتي يك ناظر بيطرف هم انتظار نميرود؛ به قول سارا پاراكين: سستي ما، سكوت ما و عدم جسارت ما مي تواند به اين معني باشد كه درنهايت تنها گونهاي خواهيم بودكه نابودي خودمان را موبه مو تحت نظارت داشتهايم و گور ما چه سنگ نبشته وهنآميزي خواهد داشت! آنان، آنچه را فرا ميرسد، ميديدند، اما چندان خِرد نداشتند كه راه را بر آن ببندند5».
اين واقعيت را «فريتس شوماخر» اقتصاددان آلماني، دركتاب «كوچك زيباست6» كه باحجم اندك و متني بسيار پربار مصداقي از كتاب ياد شده است، با صراحت و قاطعيت، چنين بيان ميكند: «بشر، به سائقة ارضاء تمايلات خود كه در اشتهاي كاذب و سيريناپذير و نيل به اهداف جاهطلبانه و مادّيگرايانه خلاصه ميشود، طبيعت را قطعه قطعه ميكند و چون خود جزيي از طبيعت است، بيخبر از آن است كه با دست خود تيشه به ريشه خويش ميزند7»، و چنين است كه با رشد و توسعه شهرنشيني و كمرنگ شدن مفهوم طبيعت، بسياري از منابع طبيعي و در واقع سرمايههاي ملي، توسط گروهي سوداگر و فرصتطلب در غالب كشورهاي جهان در معرض انهدام قرار گرفته است. كشور ما، نيز در ساليان اخير از اين انهدام مصون نمانده است، تا آنجا كه با تجاوز به محيط زيست، بالاخص در مناطق سرسبز جنوبي البرز به منظور ساخت وساز، خطر بلاياي طبيعي و در درجه نخست آلودگي هوا، همچنان شهروندان تهران را تهديد ميكند؛ از اينروست كه مديرعامل وقت سازمان پاركها و فضاهاي سبز شهر تهران و تني چند از صاحبنظران و كارشناسان، طي سالهاي اخير، در مورد جلوگيري از تخريب فضاهاي سبز و محيط زيست هشدار ميدهند، فضاهايي كه سرمايهاي شگرف براي ايجاد آنها تخصيص يافته تا شهروندان تهراني را از هجوم دود و منواكسيد كربن و ذرات آلايندههاي معلّق در هواي تهران برهانند،8 جايگاه و پايگاهي كه در گذشتههاي دور در چشماندازهاي فريباي شمال تهران بر دامنة البرز فخر ميفروخت و دلربايي ميكرد:
شهري كه روزگاري سرسبز بود و زيبا
بردامن طبيعت، چون لاله آرميده
برطرف كوهسارش، گل بود و گلعذاران
گويي نسيم جانبخش، بر عارضش دميده9
شهري كه زماني فضاي آن لبريز بود از شادماني و سرور و سرود و امروز نمادي است از برج و آهن و دود...
و اين در شرايطي است كه ما در كشوري زندگي ميكنيم كه حقوق مالكيت مبتني بر ضوابط شريعت مقدس اسلام، در صورت تعارض با حقوق ديگران و يا اختلال در نظم عمومي، احكام و تكاليف موضوعه، در چارچوب اصول و موازين شرعيه،10 مالك را از تجاوز زايد برحق خويش باز ميدارد.
اين معنا كه از مختصّات و مميّزات فقه پربار اسلامي است، منشأ و مصدر تحول عظيمي در آثار و تبعات ناشيه از حقوق مالكيت گرديده است كه منع تجاوز به حريم و فضاي شهرها، همانند منع تجاوز به ساير انواع و وجوه «مالكيت عمومي» مانند خيابانها، پلها، پاركها و اماكن عمومي ميبايد از اين ديدگاه و در اين چارچوب مطرح گردد و با هرگونه تخطّي و تجاوز به حريم و فضاي شهر كه سرنوشت و زندگي شهروندان را در معرض مخاطره قرار ميدهد، به شدت مقابله شود.11
2ـ ضايعات فرهنگي
براساس آمار موجود، «در تهران روزانه 2/1 ميليون خودروي موتوري در حال ترددند و 17 ميليون ليتر فرآوردههاي سوختي مصرف ميكنند و بدينگونه 438 تن آلودگي وارد هوا ميسازند».12
بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد كه جداي از ساير عوامل و عناصر موجد آلودگي هوا، بيتوجهي به فرهنگ ترافيك كه همه روزه شاهد و ناظر آن هستيم، از جمله عوامل قابل ملاحظه ايجاد اين حجم عظيم آلودگي هواي شهرتهران است.
عادت ديرين ما بر اين است كه ابتدا مصنوعات و محصولات خارج را وارد ميكنيم و چون با استفاده معقول و مطلوب از آنها خو نگرفتهايم و اساساً اين فرهنگ را از همان دوران تحصيلات ابتدايي به ما نياموختهاند در جريان بهرهوري از اين فرآوردهها، از بيراهه و كژ راهه سردرميآوريم؛ از باب تجمّل و تشخّص، اتوميلهاي آخرين سيستم را از خارج وارد ميكنيم، ولي دريغ كه با فرهنگ استفاده از اين مصنوعات آشنا نيستيم، لذاست كه تخلّف از قواعد و ضوابط رانندگي نيز به صورت طبيعت و عادت ثانوي ما در آمده است و اين لذّت و سرمستي كاذب موجب حركات ناهنجاري ميشود كه باكمال تأسف در جمعي از نوكيسهگانِ تازه به دوران رسيدهِ خود خواهِ متفرعن نهادينه شده و به اشكال مختلف در عرصه رانندگي به ظهور ميرسد.
اينان، به يقين، همان جماعتي هستند كه با دستيابي به «گنج بدون رنج» به مال و منالي رسيدهاند و براي اين گروه و نيز ساير متخلّفان خودكامه متجاسر، رعايت مقررات راهنمايي و رانندگي، نظامات اجتماعي و موازين اخلاقي مفهومي ندارد، توجه به ضوابط و قواعد رانندگي و رعايت اخلاق و ادب اجتماعي؟ العياذ بالله!
و چنين است كه اين «ناز پروردگان تنعّم»، همچنان در خيابانهاي محدود ما (محدود در مقايسه با افزايش دايم التزايد خودرو) كه بار سنگين ترافيك زايد بر ظرفيت را خصوصاً در ساعــات اوج آن ناگزير به تحمّل است، ميرانند، ميتازند، مسير خطكشي شده خيابانها را رعايت نميكنند، بر تراكم بيشتر ترافيك و لاجرم آلودگي بيشتر هوا اثر ميگـذارنــد، و با كمــال تأسف به اندرز، اخطار و اعلام مأموران زحمتكش نيروي انتظامي و رانندگان ديگري كه دوستانه و مودّبانه آنان را به رعـــايت الفباي رانندگي فرا ميخوانند تــــوجــهي مبـذول نميدارند. نگاهشان، با كمال وقاحت «نگاه عاقل اندر سفيه» و زبانشان، با نهايت جسارت، آلوده به ژاژخايي و هرزهدرايي!به نظر شما، در برخورد با اين افراد متجاوز به حقوق مسلّم مردم مظلوم ما چه بايد كرد؟
به اعتقاد نگارنده، در اين گونه موارد، برخوردهاي فيزيكي و اقدامات مقطعي و موردي مشكلگشا نيست. بايد مساله را به گونه جامعالاطراف و از ديدگاه روانشناسي اجتماعي ريشهيابي كرد و به راهكارها و رهنمودهاي حاصل از آسيبشناسي مسايل اجتماعي روي آورد.حال تصور بفرماييد هنگامي كه مصايب و بلاياي آلودگي هواي تهران كه تنها به بخش كوچكي از آن اشاره شد، با صدمات و لطمات ناشي از آلودگي صدا همراه شد، حاصل اين تركيب به چه شكل فاجعه آميزي درخواهد آمد.
ترديدي نميتوان داشت كه رفع خطرات ناشي از اين تركيب نامبارك و آزاردهنده، نياز به يك بسيج همگاني و عزم و اراده ملي با كمك تمامي عوامل و مسئولان ذيربط دارد.
در اين ارتباط، چقدر بايد ممنون وزير محترم بهداشت باشيم كه به سهم خود، از پيگرد قانوني دستگاههاي دولتي و خصوصي آلودهكننده هوا هشدار دادهاند.13
وزير محترم بهداشت با اين اقدام قابل ستايش نشان دادهاند كه زمان صبر و مدارا در پيگيري مسايلي كه با سلامت و زندگي شهروندان عزيز ما مرتبط است بسر آمده است.
درمورد آلودگي صــدا نـيز همـين اقـدام تـوسط
دستگاههاي مسئول از ضرورت فوري و اجتنابناپذير برخوردار است.
به طور خلاصه، مبارزه باآلودگي هوا و نيز آلودگي صدا در كلانشهر تهران، قبل از هر چيز نيازمند هماهنگي و ارتباط ارگانيك تمامي سازمانهايي است كه به نحوي از انحاء در اين گونه موارد مسئوليتي برعهده دارند و مسامحه و تعلّل در رفع نابسامانيها و ناهنجارهاي ناشي از تاخير در انجام اين مهم، منطقاً و به هيچ روي قابل توجيه نخواهد بود.
پينوشت:
1- ابوالقاسم قاسمزاده، محك، هواي آلوده، اطلاعات، چهارشنبه 4 دي 1387، ص 2.
2- همان
3- همان
4- مقالات متعدد در اين زمينه از جمله:
- در مقوله ترافيك، مندرج در 10 شماره نيمه دوم سال 1381 (از نگارنده)
- نفسهاي سخت؛ به انگيزه شدت يافتن آلودگي هوا در كلان شهرهاي ايران، در سه بخش، 8 تا 10 دي ماه 1387 (از بيتا مهدوي)
- در مورد آلودگي هوا، سخني با سردار دكتر قاليباف شهردار محترم تهران، (از استاد محمدجواد حجتي كرماني)، سهشنبه 10 دي 1387، ص 2.
5- دنياي اقتصاد، تصميمهاي پرسشانگيز؛ انسان، طبيعت و توسعه، دوشنبه 8 آبان 1385، ص 7.
6- SMALL IS BEAUTIFUL
7- همان (نقل به مضمون)
8- برگرفته از هشدار مديرعامل سازمان پاركها و فضاي سبز تهران (نقل به مضمون)، اطلاعات، پنجشنبه 31 مرداد 1381، ص 4.
9- برگرفته از قطعه «يادي از گذشته...»، اطلاعات، پنجشنبه 6 ارديبهشت 1380، ص 6 (از نگارنده).
10- اهمّ مستندات: قاعده لاضرر (حديث نبوي)؛ قاعده اتلاف و تسبيب.
11- مستندات:
- تصويري از اقتصاد اسلامي، مولف: شهيد سيدمحمدباقر صدر، ترجمة حجةالاسلام والمسلمين دكتر سيدجمالالدين موسوي اصفهاني، انتشارات روزبه، بيتا، صص 16 و 17.
- آيتالله سيدمحمدباقر صدر، اقتصادنا، ترجمه استاد محمد مهدي فولادوند، بنياد علوم اسلامي، چاپ اول 1360، ص 216.
12- بخش اول دومين ماخذ بند (4).
13- وزير بهداشت خبرداد: دستگاههاي آلودهكننده هوا به قوه قضائيه معرفي ميشوند، اطلاعات، سهشنبه 7 دي 1387، صص 1و3.
در خبرها آمده بود كه به علت ادامه آلودگي هواي تهران، دادستان كل كشور، حجةالاسلام والمسلمين،دري نجفآبادي نيز در اين باره به سازمانهاي مسئول از جمله وزارت بهداشت، شهرداري، سازمان محيط زيست وناجا هشدار دادهاند كه به نيابت از مردم، پيگرد قضايي و استيفاي حقوق عامه را بدون ملاحظه كاري در دستور كار قرار دادهاند.
دادستان كل كشور، با اشاره به اين كه طي سالهاي اخير جلساتي با مسئولان سازمانهاي مربوط به آلودگي هوا داشتهاند، تاكيد نمودند كه از اين پس، از همه ظرفيتهاي قانوني در جهت صيانت از حقوق عمومي استفاده خواهند كرد؛ چرا كه «فعل» يا «ترك فعل» كه منجر به تضييع حقوق عمومي شود، قابليت پيگرد قضايي به منظور استيفاي حقوق عامه را دارد (اعتماد، پيگيري قضايي دستگاههاي مسئول آلودگي هوا، سهشنبه 10 دي 1387، صص 1 و 14).
اميد است كه خواست دلسوزانه و مسئولانه دادستان محترم كل كشور، از «قوه» به «فعل» در آيد، تا آنجا كه با مختصر تغيير در عنوان اين مقاله، بر گرفته از غزلي شيوا از حافظ شيراز، طرح اين سؤال همگاني، هرگز مورد نيابد: «وعدهها را بود آيا كه تحقّق يابد؟!»
شنبه 21 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]