تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820452108




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقش زنان در نهضت عاشورا


واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: نقش زنان در نهضت عاشورا
واقعه عاشورا گرچه حقيقتاً تلخ و جانسوز است اما در درون خود تابلوي زيبايي است از آزادگي و شناخت انسان‌ها و همچنين بزرگي مقام زن، دوشادوش زن و مرد را مي‌توان به شكل كامل در حادثه كربلا مشاهده كرد.


مردان در صحنه نبرد جنگيدند به شهادت رسيدند و زنان پيام ايشان را شهر به شهر ابلاغ كردند و به اسيري رفتند.

نمي‌توان بدون تعمق اين جمله را بر زبان جاري ساخت بي آنكه مفهوم عميق‌اش را دريافت. وقتي مطرح مي‌شود كه «كربلا مي‌مرد اگر زينب نبود» در اين كلام رازي نهفته است كه نياز به شناخت مكتب عظيم عاشورا دارد.

براي شيعيان عاشورا روز حزن و ماتم زمين و آسمان است. اما براي عاشورائيان (شيعيان آگاه بر مكتب عاشورا) عاشورا روز عمل است، روزي كه هر آنچه در دين اسلام عنوان شده است در صحنه عمل اجرا مي‌شود و شكل كاربردي مي‌يابد. يكي از جريان‌هاي مؤثر در پيشرفت نهضت عاشوار حضور قوي و مؤثر زنان بود كه به گونه‌اي قلم بطلان بر كج‌انديشي‌هاي جامعه آن روزگار درباره زنان كشيده شد. در كربلا هر آنچه كه مورد تقاضاي يك زن است ديده مي‌شود.

1- حق انتخاب 2- آزادي بيان و عقيده 3- آزادي عمل 4- حضور (آنچنان كه خود مي‌خواهند)

در كربلا زن و مقامش رنگ و بويي از ضعف و پژمردگي ندارد. زن ناآگاه در صحنه كربلا حضور ندارد، مي‌داند كجاست و چه مي‌خواهد و به كجا مي‌رود، هر زني كه در آن صحنه حاضر است در معني حقيقي كلام زن است مصمم و آگاه و صاحب آگاهي متفاوتي نسبت به ساير زنان جامانده از مكتب عاشورا است.

زن صرفاً موجودي نيست كه به واسطه ضعف متكي بر مرد باشد بلكه با تفكرات خويش مي‌تواند در مقام يك شريك زندگي، همسرش را از ترديدهاي زندگي برهاند.

همسر زهير بن قين نمونه‌اي عالي است از يك زن كه با كلام به‌موقع خويش همسرش را به جانب امام حسين(عليه‌السلام) رهسپار نمود. آنگاه كه زهير مردد بود كه در جواب فرستاده امام كه او را به حضور مي‌طلبيد چه بگويد. همسرش دختر عمرو با ناراحتي به او گفت «سبحان الله! پسر پيغمبر تو را به حضور مي‌طلبد و تو نمي‌روي؟!...»

همسر زهير با درايت خويش و با اصرار در مجاب نمودن شوي خويش او را به حضور امام روانه ساخت.

در كربلا تابلوي ديگري نيز وجود دارد و آن تأثير تربيت زنان بر مردان است كه در روز عاشورا تربيت‌ شدگان در دامان مادراني آگاه، پاسدار آنچه كه آموخته بودند شدند و اين امر بيانگر جامعه‌ساز بودن زنان است.

مادر وهب‌ بن جناح دانش‌آموخته مكتب اسلام فرزندش را در چنين مكتبي پرورش داد. روز عاشورا وهب به ميدان رزم رفت و پس از نبردي مردانه به سوي مادر آمد و از او پرسيد «آيا از من راضي نشدي؟!»

و مادر وهب در پاسخ گفت: از تو راضي و خشنود نمي‌شوم مگر آنكه در ياري حسين(ع) كشته شوي.

شايد نگاه ناآشنا با مكتب اسلام و عاشورا نتواند اين رفتار را درك كند اما واقعيت چيز ديگري است. زنان فرزندانشان را پرورش مي‌دهند كه از ارزش‌ها دفاع نمايند و شجاعت و ايمان و شهادت را از بدو كودكي به كودكانشان مي‌آموزند. واقعه عاشورا، مصيبتي بود براي اهل حرم و زنان كاروان، گر چه زنان را داغدار نموده بود و اينك به اسيري مي‌رفتند اما به آن معنا نبود كه به دليل فشارهاي رواني از خويشتن غافل شوند و خود را به دست مصائب بسپارند. متانت و وقار اسرا حاكي از تسلط ايشان به خويشتن است كه در بحراني‌ترين شرايط حافظ ارزش‌هايشان باشند. حميدبن مسلم از راويان كربلا مي‌گويد:

«در غارت خيمه‌ها مي‌ديدم زنان و دختران حسين در ندادن روپوش‌هاي خود سخت پافشاري مي‌كردند و نمي‌گذاشتند به‌سادگي چادر و معجرشان را از سربربايند...» چنان اين امر بر ايشان مهم است كه در اولين فرصت از عمروبن‌سعد هيچ خواسته ديگري ندارند جز بازگرداندن چادر و روپو‌ش‌هاي به غارت‌رفته‌شان.

حفظ حجاب به عنوان يك ارزش اسلامي، زنان عاشورا را مأمور كرد تا رسالت خويش را در دفاع از حريم خويش به پايان برند.

جالب است كه بدانيم جامعه آن روز با توجه به دعوت اسلام و ارزش‌گذاري عظيم‌ براي زنان همچنان زن را به مانند موجودي ضعيف و قابل ترحم مشاهده مي‌كرد و زنان حرم امام حسين(ع) اين تفكرات را به يكباره در هم شكستند و با قاطعيت و صلابت خويش حضور مقتدر زن در عرصه اجتماعي را به نمايش گذاشتند.

به نوعي عصر عاشورا صحنه نمايش قدرت زنان بود. در جامعه‌اي كه حتي مردانش از شرايط زمان ناآگاه بودند و جرأت بر زبان آوردن كوچكترين حقي را نداشتند حرم امام حسين با آگاهي خويش از اوضاع سياسي و اجتماعي به مقابله با افكار نادان زمانه پرداخت، عزت نفسي كه در سخت‌ترين لحظات از خاندان پيغمبر مشاهده شد. به راستي وجود چنان عزت نفسي است كه مي‌تواند ميل سركشي انسان را مهار سازد. آن هنگام كه يكي از تماشاچيان كوفه دلش به حال اسرا به رحم آمد و مقداري طعام برايشان آورد كلثوم با اقتدار و كلامي محكم فرمود: ما از خانواده پيغمبر هستيم و صدقه شامل حال ما نمي‌شود و كودكان را دستور به بازگرداندن هر آنچه گرفته بودند، نمود و سپس فرمود: مردانتان مردان ما مي‌كشند و زنانتان بر ما گريه مي‌كنند. آن گاه ام‌كلثوم پيام خويش را ابلاغ مي‌كند و از پشت پرده خطبه‌اي را براي مردم كوفه مي‌خواند: «اي اهل كوفه واي به حال شما، چرا حسين را كوچك شمرده و او را كشتيد و اموالش را به غارت برديد و زنان او را اسير نموديد و آنگاه بر او گريه مي‌كنيد؟ واي بر شما! هلاكت و بدبختي بر شما !...»

و اما حضرت زينب اسوه صبر و مقاومت، تكميل كننده قيام عاشورا و يگانه بانوي قهرمان كربلا در ارسال پيام عاشورا بود. وي كه پاسدار ارزش‌هاي اسلام به شمار مي‌آمد با وجود آنكه داغ‌ عزيزترين بندگان خدا را در دل داشت سربلند و با اقتدار در مواجهه با شهادت خاندانش برخورد نمود. آنگاه كه در كنار پيكر مطهر امام حسين(عليه‌السلام) قرار مي‌گيرد حضرت را قرباني اندكي در پيشگاه خداوند مي‌داند و از خداي خويش مي‌خواهد كه پذيراي اين قرباني باشد و در پاسخ ياوه‌گويان كه به تمسخر از آن اسوه صبر و مقاومت پرسيدند چه مي‌بينيد؟ حضرت زينب حقيقتي را كه نهفته در واقعه عاشورا است بيان مي‌كند و به راحتي مي‌گويد كه: «چيزي نمي‌بينم جز زيبايي.» در نگاه حضرت زينب دفاع از ارزش‌ شهادت در راه خدا زيبايي است.

سخنراني اين بانوي بزرگوار در مجلس يزيد ماهيت حكومت ظلم را آشكار ساخت و راه مبارزه را بر ديگران نمايان كرد: «هان اي يزيد آيا گمان مي‌كني كه چون زمين و آسمان را بر ما تنگ كردي و ما را شهر تا شهر مانند اسيران كوچ دادي از منزلت ما كاستي و بر حشمت و كرامت خود افزودي و قرب خود را نزد حضرت يزدان به زيادت كردي... فراموش كردي فرمايش خدا را كه فرموده البته گمان نكنند آنانكه كفر ورزيدند كه مهلت دادن ما ايشان را بهتر است از براي ايشان. همانا مهلت داديم ايشان را تا بر گناه خود بيفزايند و از براي ايشان است عذابي مهين. آيا از طريق عدالت است اي پسر آزادشدگان كه زنان و كنيزان خود را در پس پرده‌ بداري و دختران رسول خدا را چون اسيران شهر به شهر بگرداني؟! همانا پرده حشمت و حرمت ايشان را هتك كردي... . بدون آنكه جرمي بر خود داني... با چوبي كه در دست داري به دندان‌هاي ابي‌عبدالله سيد جوانان بهشت مي‌زني... اي يزيد! قسم به خدا كه نشكافتي مگر پوست خود را و نبريدي مگر گوشت خود را.... و كافي است ترا خداوند از جهت داوري... .

يزيد در مقابل سخنان قاطع حضرت زينب خاموش مانده بود و حضرت زينب حقيقت ماجرا را كه همانا استواري حكومت وي بر پايه‌‌هاي ظلم است آشكار ساخت. به راستي بانوي بزرگ اسلام وجدان‌هاي خفته و خموش را بيدار ساخت و روح مرده مقاومت را در مردم زنده نمود و ترسي را كه بر جان مردم مستولي گرديده بود از ميان برد و از آن پس است كه ما شاهد قيام‌هاي مختلف عليه ظلم هستيم. زيرا اينك مردم الگويي براي حق‌گويي و حق‌طلبي يافته بودند.

حقيقتي ژرف است اين كلام «كربلا مي‌مرد اگر زينب نبود» و حضور زنان در به ثمر رسيدن اين نهضت غيرقابل ترديد مي‌باشد.

زنان شجاع اهل بيت(ع)

در اين فراز از مقاله تني چند از زنان اهل بيت كه سرگذشت آنها براي همه مردان و زنان درس عبرت است معرفي مي كنيم:

زينب كبري (س)

سر سلسله زنان شجاع نهضت امام حسين (ع) زينب كبري(س) است، او خدا شناسي بود كه در تحمل مصايب به ام المصايب لقب يافت. در عفت و نجابت ثاني زهرا (ع) بود، تنديس شرم و حيا و داراي عصمت صغري او وليه الله بود، راضي به رضاي الله و امينه الله بود، عالمه غير معلمه محبوبه رسول خدا (ص) و فاطمه زهرا (س) و اميرالمؤمنين، نايبه الزهرا، شريكه الحسين و در فصاحت و بلاغت وارث اميرالمؤمنين بود. شجاعت ملكه وجودش بود. او قهرمان كربلا بود و در صبر و مقاومت مجسمه تقوي بود، در برخورد با مصيبت ها چون كوه مقاوم و چون صخره در مقابل امواج خروشان، خم به ابرو نياورد. او كمر مصيبت را شكسته بود!

در طول نهضت عاشورا بلاگردان زن ها و بچه ها و امام سجاد(ع) بود، به عنوان مثال وقتي در كوفه پس از اينكه زينب افشاگري كرد و مردن را تهييج نمود ابن زياد (لعنه الله عليه) بسيار غضبناك شد، چون براي او افت داشت زينب را مورد ضرب و شتم قرار دهد، علي بن الحسين(ع) را احضار نمود و گفت تو كيستي ؟ زين‌العابدين(ع) فرمود: من علي بن الحسين هستم. گفت: علي بن الحسين كه در كربلا كشته شد؟ فرمود: آن شير بيشه شجاعت كه شربت شهادت نوشيد برادرم علي(ع) بود كه بر خلاف گفتار تو، مردم او را شهيد كردند نه خدا !

ابن زياد غضبش بيشتر شد و گفت: هنوز آن جراْت و توان در تو باقي است كه پاسخ مرا بدهي وگفته مرا زير پا بگذاري ؟ اينك بياييد جلادان، او را برده وگردن بزنيد! مدافعه ولايت و امانت، زينب قهرمان بي تاب شد. خود را به دامان امام سجاد (ع) انداخت و فرمود: به خدا دست از يادگار برادرم بر نمي‌دارم و از او جدا نمي شوم، اگر مي خواهي او را به قتل برساني، مرا هم با او بكش.

مرا با او بكش تا هر دو باهم

شويم آسوده از اين محنت وغم

زينب (ع) پا به پاي امام حسين(ع) در نهضت عاشورا آمد. او پسرش عون را پيشكش برادر برده بود. اگر حسين(ع) شهيد شد زينب هم با اسارت خود خط سرخ شهادت را پيمود. كاروان اهل بيت را به رهبري امام سجاد به مدينه رسانيد، الحق و الانصاف هيچ كم نگذاشت چرا كه او عقيله بني هاشم بود و يادگار حيدر .

حضرت زينب (ع) يكسال پس از امام حسين(ع) در شهر دمشق در گذشت .

ام كلثوم (س)

دختر ديگر اميرالمؤمنين (ع) و فاطمه زهرا (ع ) ام كلثوم است. او زني شجاع رشيده و عاقله بود در خانه علي(ع) و در دامان زهراي مرضيه(ع) بزرگ شده بود. درك اماماني چون علي، حسن، حسين و زين العابدين(ع) بر معرفت او افزوده بود، او در ميادين سياست هم حضور فعالي داشت، چنانكه در زمان عثمان به عنوان سفير به سوي ملكه روم اعزام شده بود. او در كربلا زن تمام عيار و جا افتاده اي بود كه به كمك زينب توانست بر مشكلات فائق آمده و دشمن را به رسوايي افكند .

او نيز در كوفه چون زينب كبري(ع) در حالي كه با صداي بلند گريه مي كرد از پس پرده نازكي خطبه اي ايراد كرد:

اي مردم كوفه، رسوايي بر شما! چرا حسين را خوار كرديد و او را كشتيد ؟ و اموالش را به تاراج برديد و زنان حرم او را اسير نموديد و آزار و شكنجه ايشان كرديد ؟ مرگ و نابودي بر شما! واي بر شما! آيا مي دانيد چه بلايي دامنگير شما شد ؟ و چه بار گناهي بر پشت مي كشيد ؟ و چه خونها ريختيد ؟ و با چه بزرگواري روبرو شديد و از چه كودكاني لباس ربوديد ؟ بهترين مردم بعد از رسول خدا را كشتيد، دلسوزي از دل شما رخت بر بست، هان كه حزب خداوند پيروز است و حزب شيطان زيانكار ...

وقتي ابن زياد در كوفه سر امام حسين(ع) را مقابل خود گذاشته و خوشحالي مي كرد!

ام كلثوم(ع) خطاب به ابن زياد فرمود: اي پسر زياد، آيا براي پاسخ به رسول خدا(ع) جوابي آماده كرده اي ؟ مي داني سر و كارت با رسول خدا(ع) است ؟

پس از خطبه آتشين ام كلثوم(ع) مردم به قدري تحت تأثير قرار گرفته بودند كه همه مردم مي گريستند، به خود لطمه مي زدند، زنان گيسوان پريشان مي كردند و صدا به واويلا بلند شد، مردها ريش هاي خود را مي كندند.

فاطمه صغري (س) دختر امام حسين(ع)

حضرت فاطمه صغري (س) دختر امام حسين(ع) همسر حسن بن حسن (ع) نيز در كوفه خطبه اي ايراد كرد و در آن ضمن سپاس خدا به شماره ريگ ها و سنگ ها و به گراني از عرش تا خاك و مدح پيامبر اكرم(ع) مردم را مورد خطاب قرار داده و فرمود: بارالها به توپناه مي برم كه بر تو دروغي ببندم يا سخني بگويم بر خلاف آنچه فرو فرستاده اي درباره پيمان هايي كه براي وصي پيامبر علي بن ابيطالب(ع) گرفته اي، همان علي كه حقش را ربودند و بي گناهش كشتند، چنانكه ديروز فرزندش را در خانه اي از خانه هاي خدا كشتند و جمعي كه به زبان اظهار مسلماني مي كردند حاضر بودند، اي خاك بر سرشان كه از فرزند علي (ع) نه در زندگي اش ستمي باز داشتند و نه به هنگام مرگ ياري اش نمودند ... در حاليكه حسين سرشتي داشت پسنديده و طينتي داشت پاك، فضايل اخلاقي اش معروف همه و عقايد نيك انديش او مشهور جهان ...

رباب (س) مادر سكينه و علي اصغر

رباب دختر سوم مردي مسيحي بود كه در زمان خليفه دوم، اسلام آورده بود. او به همسري امام حسين(ع) در آمده بود، ظاهرا تنها همسر امام حسين بود كه با كاروان حسيني به كربلا آمد و از نزديك شاهد پر پر شدن شش ماهه اش بود كه روي دست پدر توسط قوم دغا حنجرش پاره پاره گرديد. فرزندش علي اصغر نشان بارز مظلوميت امام حسين(ع) است. او نيز به سهم خود در مقابل تبليغات شوم و مسموم كننده دستگاه حكومت غاصب ايستاد و اجازه نداد تا با تحريف كربلا، خون پاكان روزگارش را به هدر دهند .

او در مجلس ابن زياد سر پاك حسين را به دامن گذارد و گفت وا حسينا فلانسيت حسيناً ...

يعني واي حسينم! هرگز فراموشت نمي‌كنم ... چنان با اين مرثيه خواني خود، آهي از دل داغديده خود بر كشيد كه احساسات پاكش حضار مجلس را متأثر كرد...

سكينه (س) دختر امام حسين (ع ) راوي كربلا

سكينه از مادري به نام رباب زاده شد. او كه در كربلا واقعه را از نزديك ديده بود از واقعه نگاران كربلا محسوت مي شود.

فاضل در بندي در كتاب اسرار الشهاده به نقل از سكينه(ع) مي گويد:

شب عاشورا از پشت خيمه شنيدم پدرم و اصحابش گريه مي كنند، سكوت كردم و ديگر زنان را خبر نكردم.آهسته آهسته جلو رفتم، ديدم پدرم نشسته و اصحاب دورش حلقه زده اند. پدرم مي فرمود: شما خيال مي كرديد اين جماعت با من بيعت مي كنند، اما مي بينيد كه شيطان بر آنها مسلط شده، جز كشتن من و همراهان و اسارت اهل بيت چيز ديگري نمي خواهند، حرف پدر تمام نشده بود ده بيست نفر رفتند و حدود هفتاد هشتاد نفر باقي ماندند ... ام كلثوم متوجه من شد، از من پرسيد چه خبر است ؟ قصه را برايش تعريف كردم، او طاقت نياورد فرياد كشيد: وا محمدا وا عليا وا حسينا ...

سكينه در سال 117 هجري در مدينه رحلت نمود .

لبابه همسر ابوالفضل (ع)

لبابه دختر عبيدالله بن عباس بانوي حرم قمر بني هاشم بود كه در كربلا هم حاضر شد و پس از شهادت ابوالفضل به اسارت رفت و پس از آن با اهل بيت به مدينه مراجعه نمود .

يقيناً براي اين زنان مقامي مثل شوهران و مردان آنها در بهشت منظور شده است .

آري زنان بيدار پس از شهادت امام حسين(ع) هم با احساسات پاكشان حق را براي بركناري اوباش كربلا از حكومت فراهم مي كردند، در هر فرصت ممكن بر رسالت انقلابي خود عمل مي كردند و باعث و بانيان جنايات هولناك كربلا را به عاقبت شومشان وعده مي دادند .

همسر كعب بن جابر قاتل آن صحابي معروف امام حسين(ع) بعد ها به او گفت: عليه فرزند فاطمه(س) اقدام كردي و سيد قرأ قرآن را كشتي ( برير )، كار بسيار بزرگي مرتكب شدي، به خداوند قسم، بعد از اين با تو سخن نخواهم گفت.

در سال 64 هجري ماه صفر، درست 3 سال پس از شهادت امام حسين(ع) كه يزيد به درك واصل شد، جماعتي از مردم براي بيعت به سراغ عمر سعد رفتند تا او را به حكومت تعيين كنند، زنان شجاعي از قبيله همدان و زناني ديگر از كهلان و انصار و ربيعه و نخع به كوفه آمدند و در حاليكه مي گريستند و مويه مي كردند و براي امام حسين(ع) زاري مي نمودند، وارد مسجد جامع شهر شدند و فرياد مي زدند: مگر نه اين است كه همين عمر سعد بود كه راضي به قتل امام حسين(ع) شده بود تا بر مادر كوفه حكومت كند، پس مردم گريستند و از عمر بن سعد صرفنظر كردند، در اين جريان فعاليت زنان قبيله همدان چشمگير تر بود .

آري اين سلسله ادامه داشت و در تمامي ادوار تاريخ زنان شجاع و متدين به هر نحو ممكن از خاندان عترت و طهارت جانبداري كردند و شعور زيباي خود را در تاريخ به ثبت رساندند كه از جمله آن مي توان به حضور فعال زنان نوقان مشهد مقدس در تشييع جنازه امام رضا(ع) اشاره نمود، تظاهرات زنان غيور و شجاع ايراني در انقلاب اسلامي به رهبري فرزند امام حسين( ع ) يعني امام خميني قدس سره الشريف در سال هاي 56 و 57، نمونه ديگري از رشد سياسي زنان و مادران پاكدامن است كه با عفت و نجابت خود و حضور فراگير و كارآمد در مقاطع حساس تاريخ، ‌مسئوليت سياسي، انقلابي و شرعي خود را به انجام رساندند، اميد آنكه زنان امروز هم اين رسالت خطير را به عهده بگيرند. لااقل گريه سياسي ما در مصيبت هاي فرزند زهرا(س) يك نوع شركت در حماسه اوست و هيچكس به مثل امام حسين(ع) شايسته گريه نيست. گريه بر امام حسين( ع ) در راستاي حفظ دستاوردهاي نهضت مقدس او و جاودانگي راه او صورت مي پذيرد، زيرا امام حسين( ع ) شايستگي آ ن را دارد كه در تاريخ دنيا باقي بماند.

منابع و مآخذ:

1 ـ قرآن مجيد ، ‌تفسيرهاي الميزان، مجمع البيان، قربطي الدرا منثور ( جلال الدين سيوطي ) .

2 ـ نهج البلاغه به قلم محمد علي انصاري .

3 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ( سه جلدي ) .

4 ـ تاريخ طبري، طبري ( 5 جلدي ) .

5 ـ‌ سيره نبويه ابن هشام ( 4 جلدي ) دارالكتاب العربي بيروت .

6 ـ وسايل الشيعه، حر عاملي ( 20 جلدي ) .

7 ـ‌ بحارالانوار ، ‌چاپ آخوندي .

8 ـ صحيح بخاري.

9 ـ فروغ ابديت، سبحاني ( 2 جلدي ) .

10 ـ رياحين الشريعه، ذبيح الله محلاتي، دارالكتب الاسلاميه تهران .

11 ـ ارشاد مفيد با ترجمه فارسي، كتابفروشي اسلاميه تهران .

12ـ لهوف علي قتل الطفوف، ابي مخفف دارالاسوه للطباعه و النشر تهران .

13 ـ ترجمه لهوف ، ‌آهي سوزان بر مزار شهيدان، به قلم سيد احمد فهري.

14 ـ سيره امامان ترجمه في رحاب ائمه اهل بيت، محسن امين، ترجمه حسين وجداني ج 3.

‌15ـ چهره خونين حسين (ع) ترجمه مقتل الحسين، عبدالرزاق مقرم، ترجمه عزيزاله عطاردي .

16ـ الخصايص الحسينيه شيخ جعفر شوشتري .

17ـ رموز الشهاده، ترجمه كامل نفس المهموم و نفثه المصدور، محدث قمي، كتابفروشي اسلاميه تهران، ترجمه آيت الله كمره اي .

18ـ ناسخ التواريخ، چاپ سنگي و چاپ قديم .

19ـ منتهي الامال، محدث قمي .

20ـ كشف الغمه، مرحوم علي بن عيسي اربلي ( 3 جلدي ) دارالكتاب الاسلامي بيروت .

21ـ امام حسين و ايران، نوشته كورت فريشلر آلماني، ترجمه ذبيح الله منصوري .

22ـ شب هاي پيشاور، سلطان الواعظين .

23ـ اسرارالشهاده، فاضل دربندي، چاپ تهران .

24ـ مقتل ابي مخنف، چاپ المحجه البيضاء بيروت .

25ـ چهره زن در آينه اسلام و قرآن، مرتضي فهيم كرماني .

26ـ شيعه در اسلام، علامه طباطبايي، چاپ 1352 .

27 ـ مروج الذهب، مسعودي ( دارالاندلس بيروت ) .

28ـ مقاتل الطالبين، ابوالفرج اصفهاني، توزيع دارلباز مكه مكرمه .
 شنبه 21 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن