واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: در طول دو هفته اخير و از زماني كه نقد (يا به تعبير حميد شكارسري نقدواره ) كتاب خطوط شكسته اثر شراره كامراني به قلم من و در همين صفحه چاپ شد، بازخوردهاي متعددي در جامعه ادبي كشور به وجود آمد كه از نظر تعريف رسانه حداقل نشان ميدهد نقد موفقي بوده است؛ اما واكنش تند و نه چندان دوستانه برخي شاعران و جبههگيري غيرمعقولانه آنان در برابر نقد كتاب «خطوط شكسته»، من را به فكر فرو برد كه چه دلايلي و چه عوامل و مواردي در چاپ اين كتاب و نقد من دخيل بودهاند و هرچه بيشتر انديشيدم بيشتر اين جملات روانشاد سيدحسن حسيني ذهنم را مشغول كرد در گزيده شعر جنگ: «شعر جنگ در وجه قالب خود، خودجوش و «بيغرض» است. بر شعر جنگ سايه «سكه» و «كنگرههاي سالانه » سنگيني نميكند. شاعران جنگ خوب يا بد هرچه سرودهاند بدون تكلف و بدون توجه به «ماموريتهاي اداري » بوده است. هيچ شاعري در آن روزگار رباعي يا غزل نميگفت تا « صداي دهه » خود باشد...» البته اگر سيدحسن حسيني امروز در ميان ما بود، شايد واژه «كتابسازي» را هم به مواردي كه ذكر كرده بود اضافه ميكرد. براستي چاپ اين دست كتابها و سرودن آنها تا چه اندازه بيغرض است و تا چه ميزان تابع آشنايي و واسطههاي ادبي است؟! اگرچه به قول آقاي شكارسري، اين كتاب كه در دهه و ادبيات و روزگار ما كم سابقه يا بيسابقه (!) بوده است، شايد صداي جديد زنان در حوزه جنگ و دفاع مقدس باشد. همان كتابي كه به زعم نگارنده و بسياري از كارشناسان ادبي كه نامشان در روزنامه محفوظ است، كمترين مولفههاي شعري و جوهره ادبي را دارد. اما درباره متن به اصطلاح جوابيهاي كه به قلم برادرم حميدرضا شكارسري نوشته شده است، ذكر چند نكته ضروري است كه در ادامه ميآيد: 1- همه ما ميدانيم چاپ كتاب در بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، زير نظر شورايي متشكل از چندين نفر است كه حميدرضا شكارسري به قول خودش تنها يك حق راي در آن شورا دارد؛ اما در جوابيهاي كه از اين نهاد ارسال شده، نه تنها اشارهاي به شورا و امضاي ديگر اعضا نشده كه برعكس به اسم شكارسري در جوابيه تاكيد شده است. به نظر ميرسد ديگر اعضاي شورا تاثيري بر چاپ اين كتاب نداشتهاند كه براي دفاع از آن نيز تمايلي نشان ندادهاند و به اين موضوع اضافه كنيد كه عرف نيست يك شخصيت حقوقي مانند بنياد حفظ آثار با تاكيد بر امضاي يك شخص حقيقي جوابيه دهد. 2- نگارنده جوابيه در آغاز متنش پس از مقدمهچيني مينويسد: ضلع رمانتيك را ميتوان ويژگي خاص شعر دفاع مقدس دانست. و بر همين اساس شروع ميكند به دفاع كردن از اشعار شراره كامراني. اگر رمانتيك بودن ويژگي خاص شعر دفاع مقدس ميباشد اي كاش ايشان ميفرمودند ويژگي خاص شعر عاشقانه، تغزلي و ليريك چيست ؟ شايد ويژگي خاص شعر عاشقانه حماسهسازي است! 3- نگارنده جوابيه اشاره ميكند در نقد بنده تخريب شخصيت شاعر، اشخاص حقيقي و حقوقي و حتي شخصيت شهدا وجود دارد، اما هيچ مصداقي براي آن ذكر نميكند؛ در حالي كه در نقد بنده نه تنها براي هر ادعا و هر نكته مصداق و مثالي آورده شده بلكه محور اصلي نقد نيز دفاع از شهدا و ارزشهاي دفاع مقدس بوده است. گويا نگارنده جوابيه خواسته است در همان ابتدا با واژگون كردن ماجرا صورت مساله را پاك كند و دقيقا همين كار را نيز انجام ميدهد و در نهايت به اصليترين پرسش نقد «جامجم» كه پرسش عالمانه و خيرخواهانه از چگونگي چاپ اين كتاب و از مديران بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس است، هيچ پاسخي نميدهد چون ايشان اصلا در جايگاه پاسخ دادن هم نيست. 4- نگارنده جوابيه هنگامي كه به تقديمنامه كتاب كه در نقد بنده هم به آن اشاره شده ميپردازد خودش را پشت برادر شهيد شاعر خطوط شكسته پنهان ميكند و هيچ اشارهاي به نام خودش حميدرضا شكارسري نميكند گويا غرض ما اين بوده كه چرا يك كتاب به يك شهيد تقديم شده است؟!اين، تجاهلالعارف ناشيانهاي است كه بر كسي پوشيده نميماند كه در تقديمنامه و سپاسنامه كتاب آمده است. 5- نگارنده جوابيه براي سابقه ادبي بنده و نوع برخوردم با متنهاي خطوط شكسته از ميزان «سال نوري» استفاده ميكند كه اي كاش حداقل در اين يك مورد دست از كليگويي بر ميداشت و ميزان و مقياسي عيني يا علمي ارائه ميكرد. 6- نگارنده جوابيه براي دفاع از شعر شاعري جوان و كمسابقه نه تنها از آبروي خود كه از شعر و آبروي روانشاد قيصر امين پور مايه ميگذارد و از آثار او مثال ميزند. براستي يك نفر اهل ذوق و ادب بيايد بگويد مقايسه و شباهت شعر قيصر و شراره كامراني در كجاست ؟ قيصر يك عمر برادرياش را ثابت كرد و بعد هم بدون ورود به عرصه «پدرخواندگي » ادعاي هيچ ارث و ميراثي از انقلاب و شعر جنگ و دفاع مقدس نداشت. 7- نگارنده جوابيه ادعا ميكند كتاب را بايد در كليت آن ديد و شاعر پس از 16 شعر ابتدايي كتاب كه ضد ارزشي و ضد جنگ است به تاريخ انقلاب و دفاع مقدس ميپردازد براستي ميتوان كتابي ساخت و در نيمه اول آن هرچه ميخواهيم بگوييم و سپس در نيمه دوم كه نيمه مربيان و كارشناسان است و احتمالا از عهده شاعر نيز خارج بوده، مقداري به ارزشها بپردازيم (نيمه مربيان و كارشناسان را از آن جهت گفتم كه برادرم شكارسري در جايي عنوان كردهاند در بازسرايي شعرهاي شراره كامراني و اين كتاب دخيل بودهاند .) 8- نگارنده جوابيه، به اعتقاد برخي يكي از علماي شعر سپيد روزگارمان محسوب ميشود و بهتر از بنده كه سابقه ادبي چنداني ندارم ميداند كه مهمترين ويژگي شعر سپيد در برابر شعر كلاسيك، پيكره بودن، منسجم بودن و ساختمند بودن اثر و استقلال هر شعر است پس چگونه ادعا ميكند شعرهاي سپيد كوتاه اين كتاب را نبايد به تنهايي بررسي كرد؛ آيا هر كدام از اين شعرها قابليت چاپ جداگانه را ندارند ؟ 9- اي كاش دوستان در نوشتن و ارسال اين جوابيه تامل بيشتري ميكردند تا حداقل غلطهاي تايپي آن را اصلاح ميكردند. 10- از اين كه نگارنده جوابيه نگران سلامت بنده نيز است، از ايشان صميمانه سپاسگزاري ميكنم و در اولين فرصت نيز به چشم پزشك مراجعه خواهم كرد البته اين نكته را يادآور شوم كه بنده به واقع چندين مجموعه شعر سپيد ديده و سرودهام، اما اعتراف ميكنم اينگونه كتابسازي به نام شعر سپيد را هرگز نديده بودم و اميدوارم ديگر نبيم. سينا علي محمدي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]