واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: جستاري در يك فيلم مستند «يك روز، يك شب، يك محله» تصويري متفاوت از تهران معاصر
تهران- خبرگزاري ايسكانيوز: فيلم مستند «يك روز، يك شب، يك محله» ساخته« نادر طريقت »فيلمي تلخ وهولناك از محله هاي فقير نشين شهر بي در و پيكر تهران و تصويري از اعتياد، فقر، فحشا، مهاجرت و كودكان بي بضاعت است .
اين فيلم بي مهابا و بدون هيچ گونه بزرگنمايي به جنوب پايتخت سرك مي كشد و تصاويري كه براي مخاطبين ضبط مي كند تصاويري تاثير گذار و تكان دهنده است.
دوربين« نادر طريقت» در شبهاي تهران به هرجايي سرك مي كشد تا آدم هاي تنها و بي خانمان را شكار كند و در اين راه موفق مي شود. مرداني كه به اميد دست يافتن به آرزوهاي دور و دراز و جذابيت هاي مدرنيسم توسعه يافته شهر تهران، از شهرستان هاي به اميد پيدا كردن زندگي بهتر راهي پايتخت مي شوند و از كوچه ها، پارك ها و خيابان ها شهر سردر مي آورند. در اولين مرحله ، مهاجرت اعتياد شايد اولين بلاي خانمانسوز و خانمان براندازي باشد كه به سراغ اين آدم ها مي آيد و تبديل به مرده هاي متحركي مي شوند كه كليم زير پايشان كارتن و رواندازشان آسمان خداست. فيلم به خوبي توانسته اين بلاي خانمان برانداز رانشان دهد. دوربين «نادر طريقت»به خانه هاي جنوب تهران سرك مي كشد. محله هايي ويران شده ، خانه هايي كه در اثر گذر زمان در شرف ويراني هستند و مردان و زنان و كودكاني كه به دليل فقر و نداري ومهاجرت تنها پناه گاهشان اين خانه ها هستند.« نادر طريقت »با دوربين خود به عنوان ميهماني ناخوانده وارد تنهايي و بي پناهي اين آوارگان مي شود و به درد و دل، آرزوها، حسرتها ، فقر و بدبختي آن ها مي پردازد. پيرمردي كه 40 سال تنها زندگي مي كند و پناهي جز اعتياد ندارد. زني كه سرپرست خود را از دست داده و با سه دخترش، با نداري و فقر دست و پنجه نرم مي كند و با نگاهي غمبار و كلماتي غمگين مي گويد: يك هفته بچه هايش غذا نخورده، و فقط آب مي خورند. دختري كه به دليل فقر جرات و جسارت ندارد همكلاسي هاي خود را به خانه دعوت كند.
پانزده مهاجر شهرستاني كه در يك زيرزمين 12 متري نمور و نمناك ،ديوارهاي ريخته با همديگر زندگي مي كنند و زناني كه به دليل فقرچاره اي جزء پناه بردن به پارك ها و خيابان هاي شهر مخوف و ترسناك تهران ندارند.
«نادر طريقت» با موسيقي خاصي كه براي فيلم «يك روز، يك شب، يك محله» انتخاب كرده ، ضرباهنگ مناسبي به فيلم خود داده است. در واقع فيلم« يك روز و يك شب از زندگي آدم هايي را نشان مي دهد كه مردم بي تفاوت از كنارشان مي گذرندو به تمام واقعيت ها و تلخي هايي كه اين قشر در جامعه دارند پشت مي كنند. به راستي عاقبت كودكاني كه در محله هاي فقيرنشين جنوب تهران در اوج نداري از همه امكانات رفاهي، بهداشتي و آموزشي محرومند چه خواهد شد، آيا آن ها آينده سازان اين كشور نيستند اگر هستند چرا و به كدامين گناه نكرده خويش بايد در آتش اعتياد، فقر و نداري بسوزند و پاكي و مظلوميت كودكانه خويش را آلوده هر پلشتي و زشتي كنند كه ناخواسته درگير آن مي شوند.
«نادر طريقت »با اين فيلم ايجاد سوال هاي فراواني مي كند كه خود نبايد جواب آن را بدهد بايد مسوولين مربوطه جوابگو باشند. در واقع فيلمساز با ساخته اش علامت سوالي ايجاد كرده است.
در جايي از فيلم كودكان و نوجواناني را مي بينم كه در رفاه كامل زندگي مي كنند و از شدت شكم سيري به تقليد از كشورهاي غربي حركات موزون مي كنند وتيپ ها و لباس هاي مختلفي پوشيده اند. و بعد بلافاصله اين تصوير برش مي خورد و به دو دختر فقيري كه در يك خانه بي چيز بدون داشتن كوچكترين امكانات مثل يخچال ، تلويزيون، فرش، زانوي غم بغل كرده و آرام آرام با نگاه هاي خود مي گريند. تصوير دختري كه دور چشم ها و دهانش با رنگ سياه شده و مدام سرش را پايين انداخته و به دوربين در طول فيلم نگاه نمي كند. تنها در آخر فيلم با نگاه هاي معصومانه و غمگين خود به دوربين و مخاطبين نگاهي حاكي از غم، حسرت مي اندازد و با چشمايش فرياد مي زند، من هستم، وجود دارم، پس چرا ديده نمي شوم؟ چرا به حساب نمي آيم؟ چرا محروم از امكانات هستم؟ نگاه هايي كه لرزه بر قلب مخاطب مي اندازد.
جمعه 20 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]