محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828206510
نويسنده: سيد حسين اسحاقينقش غيرت در سلامت فرد و اجتماع
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: سيد حسين اسحاقينقش غيرت در سلامت فرد و اجتماع
خبرگزاري فارس: نويسنده در اين نوشتار، با انتقاد از وضع موجود (كه آن را متناسب با جامعه اسلامى نمىداند) در تلاش است با معرفى آموزهها و توصيههاى قرآنى و روايى، توجّه بيشتر مسؤولان و دلسوزان نظام را به اين مهم معطوف دارد و نقش از ياد رفته بعضى از افراد را در تقويت روحيه غيرتمدارى يادآور شود.
چكيده:
لباس، نشانگر حالات روحى، ايمانى و شخصيت افراد است، زنان پوشيده در گوهر عفاف، درونى پاك و اعتقادى قوى دارند و حيا و حجاب را تدبيرى براى صيانت از خويش و سلامت جامعه اسلامى مىدانند. در مقابل، زنانى كه از اعتقادى راسخ و بازدارنده بىبهرهاند، پوششهاى نامناسب برمىگزينند و جامعه را به سوى انحراف مىكشانند و ارزشهاى وجودى خويش را پاس نمىدارند. آموزههاى دينى، غيرت شخصى را وسيلهاى براى صيانت از خانواده و غيرت اجتماعى را سازوكارى براى سلامت اجتماع، برمىشمارد.
اين نويسنده در اين نوشتار، با انتقاد از وضع موجود (كه آن را متناسب با جامعه اسلامى نمىداند) در تلاش است با معرفى آموزهها و توصيههاى قرآنى و روايى، توجّه بيشتر مسؤولان و دلسوزان نظام را به اين مهم معطوف دارد و نقش از ياد رفته بعضى از افراد را در تقويت روحيه غيرتمدارى يادآور شود.
درآمد
مشاهده بعضى از زنان بزك كرده در جامعه اسلامى و پيروى بىرويه از مدلهاى گوناگون غربى كه آسيبهاى جدى به فرهنگ اسلامى وارد داشته، تأثر و تأسف غيرتمندان دينى را به همراه داشته است.
دردمندانه بايد گفت در سالهاى اخير، اين موج نامبارك به صورت گستردهاى، شهرها و حتى روستاهاى دور و نزديك كشور اسلامى را در برگرفته و بسيارى از دختران و زنان مسلمان را در مقاطع مختلف سنى، در كام خود فرو برده است.
آسيبهاى اين تهاجم فرهنگى، زمانى جديتر مىنمايد كه اين تغيير رويه كم و بيش در دانشگاهيان و افراد تحصيل كرده و فهيم نيز ديده مىشود؛ حتى در مواردى حتى گوى سبقت را از گروههاى الگوى خود ربوده و به نوعى مروّج اين تغيير مسير در بين اقوام، آشنايان و دوستان خويش نيز شدهاند. جاى تأسف است كه سياستگذاران و كارگزاران فرهنگى، مواجهه با اين خطر جدى را كه به شدت مىتواند اخلاق اجتماعى و اقتصادى را تحت تأثير قرار دهد، ناديده انگاشته و تأسف بارتر اين كه بعضى از نزديكان آنان نيز با اين جريان نابهنجار، همسو و هماهنگ شدهاند. هشدارهاى دلسوزان فرهنگى، بويژه رهبر فرزانه انقلاب درباره هوشيارى در برابر تهاجم فرهنگى جدّى گرفته نشده و يا اجرايى نشده است.
پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى و احياى ارزشهاى دينى، فضاى معنوى خاصى را بر ايران اسلامى حاكم كرده است و در زمينه حجاب هم، بانوان محجبه و عفيف، الگوى عملى مسلمانان سراسر گيتى شدهاند. آنان با پيروى از آموزههاى دينى، تأثيرات شگرفى در ساختار اجتماعى و حتى در پيشبرد دفاع مقدس نهاده و با حفظ حريم، در انواع فعاليتهاى اجتماعى و سياسى، مشاركت فعال داشتهاند. هنوز هم بسيارى از آنها، بر فرهنگ اصيل خويش پاى مىفشارند و در احياى ارزشهاى دينى كوشا هستند. اما عدهاى از بانوان ناآگاه و سست اراده نه تنها اصالت خويش را از ياد بردهاند بلكه چهره يك زن مسلمان را در ديدگاه جهانيان و متدينان داخلى غير موجّه نموده و موجبات نگرانيهاى اخلاقى را فراهم آوردهاند.
اين حركات نسنجيده، افزون بر اين كه آنها را به اتلاف وقت و مدپرستى كشانده و ضربات اقتصادى شكنندهاى به خانوادهها در جهت تأمين وسائل آرايشى و پوشاك جديد فراهم آورده است، عده بسيارى از جوانان كه نيروى كار جامعه هستند را درگير كرده و با تخريب افكار و اذهانشان، آنها را به انواع بزهكارى و نابهنجارى سوق داده است. متأسفانه اخبارى كه نشان مىدهد زنان و دختران به سبب لباس نامناسب و آرايش غليظ مورد تعرض و آزار و اذيت جنسى و جسمى قرار گرفتهاند و حتى در برخى موارد جان خويش را نيز از دست دادهاند كم نيست. بسيارى از اين آزار دهندگان، حركات ناشايست و لباسهاى جلف و آرايشهاى نامناسب اين زنان و دختران را انگيزه ربودن و تعرض به آنان برشمردهاند. اين نكته بيانگر آن است كه بانوان بايد در نوع پوشش و آرايش خويش دقت بيشترى را به عمل آورند تا با چنين پيامدهايى مواجه نشوند.
مسأله تعجبانگيز، حضور زنان و دختران بدحجاب و بزك كرده در كنار برادران، پدران و همسرانشان است كه بعضى از آنان نه تنها از نگاههاى هرزه رهگذران ناپاك رنج نمىبرند بلكه از نمايش نواميس خود احساس مباهات هم مىكنند! البته برخى از آنها به عنصرى سست اراده تبديل شدهاند كه توان حفظ و نگهدارى از ناموس خود را ندارند.
در اين ميان، از برخورد حساب شده مسؤولان و نهادها و همچنين سياستگذاريهاى بازدارنده خبرى نيست. هر بار كه بعضى از دلسوزان نظام در پى مقابله با چنين پديده ويرانگرى كه مشابه آن در اندلس اتفاق افتاد، بر مىآيند، عدهاى با برخورد سطحى و غيرحسابشده و جمعى با غوغاسالارى و حمله حيثيتى به طراحان اين گونه طرحها، آنان را زمينگير نموده و به اشاعه بيشتر اين فرهنگ غربى دامن مىزنند.
بايد كوشيد با طراحى درست و اجراى منطقى و مناسب، چهره جامعه دينى را بازسازى نمود. هرگونه كوتاهى از سوى مسؤولان فرهنگى، كاسه صبور غيرتمندان را لبريز كرده و حركت خودجوش آنان را براى حذف ميكربهاى مخرّب از پيكره جامعه دينى كه با خون شهيدان آبيارى شده، به همراه دارد. اين خيزش، بدترين وضع ممكن در برخورد با اين عروسكهاى بزك شده و آدمكهاى مروّج آنها است؛ چرا كه كنترل از دست نيروى انتظامى خارج مىشود كه به هيچ وجه شايسته نظام مقتدر اسلامى نيست.
حجاب؛ پاسدار گوهر گرانبهاى زنان صالح
اساسا حجاب زن، حريمى ميان او و نامحرمان ايجاد مىكند و سبب فروكش كردن غريزه جنسى و هدايت آنان در مسير طبيعى مىگردد. برداشتن اين حريم، منشأ بسيارى از التهابها و اضطرابهاى فردى و اجتماعى خواهد شد. نمونه آن در كشورهايى كه حجاب و پوشش را رعايت نمىكنند به وضوح ديده مىشود.
اكنون مسأله اينجاست كه آيا زنان بايد چون عروسكى خود را بيارايند تا مردان چشمچران و هرزه به آنان چشم بدوزند و حرمت آنان را خدشهدار سازند؟
اسلام اين راه را نمىپسندد و حجاب را سدّى در برابر اميال هوسبازان و سبب استحكام بنيان خانواده مىشمارد. پوشش زنان باعث مىشود تمتّعات جنسى منحصر به محيط خانواده شود و نيروى مولد و فعال جامعه نيز در پيشرفت جامعه از حركت سازنده باز نماند؛ چرا كه حضور زنان بىحجاب و بدحجاب، دل مردانِ سست ايمان را مىربايد؛ در نتيجه باعث ركود فعاليت اجتماعى و عدم موفقيت در علمآموزى در مراحل مختلف زندگى مىشود. به همين جهت، غالبا به زن بد حجاب يا بىحجاب، به ديده بازيچه مىنگرند؛ نه عضو فعّال و مؤثر در جامعه. در حقيقت، حجاب كامل زنان و تقواى آنان، جامعه را اصلاح مىكند. بر همين اساس، فرانتس فانون در تحليلى جامعهشناختى از انقلاب الجزاير، درباره ترفندهاى استعمارگران براى در اختيار گرفتن كشورهاى ديگر مىنويسد:
«جامعهشناسان استعمار توصيه مىكنند كه اگر زنها را در دست بگيريم، همه چيز به دنبال آن خواهد آمد.»(2)
حيا و حجاب زن، تدبيرى است كه خود زن با نوعى الهام، براى گرانبها كردن خود و حفظ موقعيتش در برابر مردان به كار مىبرد؛ زيرا زن با هوش فطرى و حس ويژه خود، دريافته است كه با عفت و حجاب، بهتر مىتواند مرد را مجذوب خود كند و هر چه متينتر و با وقارتر باشد، بر احترامش افزوده مىشود. در حقيقت بىحجابى نوعى حركت بر خلاف فطرت و تمايلات و خواستههاى بانوان است.
اساسا هنگامى كه جامعه زن را برهنه بخواهد، طبيعى است كه روز به روز تقاضاى آرايش و خودنمايى بيشترى دارد. وقتى زن از طريق جاذبه جنسىاش، وسيله تبليغ كالاها، دكور اطاقهاى انتظار و عاملى براى جلب جهانگردان و سيّاحان و مانند اينها قرار گيرد شخصيت او به حد عروسك يا يك كالاى بىارزش سقوط مىكند و ارزشهاى والاى انسانى او بكلّى به دست فراموشى سپرده مىشود. تنها افتخار اين زن، جوانى و زيبايى و خودنمايىاش است كه رفته رفته آن هم از بين رفته و سرانجام به انسانى سرخورده و افسرده تبديل خواهد شد.
در جامعهاى كه چنين رويكردى وجود دارد چگونه زن مىتواند با ويژگيهاى اخلاقى، آگاهى و توانايىاش به مقام والايى رسيده و الگوى مناسبى براى ديگر بانوان شود؟! دردآور است كه در كشورهاى غربى و غربزده بيشترين شهرت و آوازه، پول و موقعيت براى زنان آلوده و بىبند و بارى است كه به نام هنرمند و هنرپيشه معروف شده و به هر جا قدم مىنهند، مورد استقبال هوسپيشگان قرار مىگيرند.
در كشور اسلامى ما، آنگاه كه نور انقلاب اسلامى تابيده شد، زن از ابتذال پيش گفته به در آمد و شخصيت خويش را بازيافت. حجاب را برازنده خود ساخت و در تمام صحنههاى حياتى اجتماعى حتى در صحنههاى جنگ با همان حجاب اسلامى ظاهر شد و نقشى سازنده ايفا نمود. اما امروزه افرادى كه فرهنگ اسلامى را درك نكردهاند با عناوين و تدبيرهاى مختلف مىخواهند دوباره زنان را از منزلت و ارزش والاى دينى خود دور ساخته و از مقام و منزلت آنان بكاهند. اين افراد مىكوشند تا با توليد و عرضه اجناس به شكلهاى مختلف و ترويج فرهنگ مصرفى كه ارمغان غرب است، زنان را فريفته و نيازهاى كاذبى را كه خود به آن دامن زدهاند، پاسخگو باشند؛ در حالى كه حجاب، نشاندهنده استقلال در فرهنگ مذهبى و ملى ماست؛ نشانگر حيا و پاكى روح و روان زن است؛ ارزش زنان را بالا مىبرد؛ نشانه عفاف و نوعى مصونيت است.
دختران و زنان با حجاب، از لحاظ روحى و اخلاقى سالمترند. حجاب باعث مىشود زن، لطافت و طبيعت خود را حفظ كند و مانند گلى شود كه در دسترس همگان نيست و زود پژمرده نمىشود. زن با حجاب چون كمتر ديده مىشود، محبوب است و هر چه محبوب باشد، مطلوب است. زن با حجاب، با وقار و متانت گام برمىدارد؛ به هنگام سخن گفتن، براى پرهيز از تحريك ديگران، صداى خويش را نازك نمىسازد؛ زن محجبه با حجابش فرياد برمىآورد: من جمالم را در جلال حجاب مىبينم و پوششم حكايت از دلى روشن، درونى پاك و ايمانى قوى دارد.
او مىگويد: من اسير نفس و مطيع شيطان و عقدههاى روانى نيستم، از قيد هر بند و اسارتى آزادم و در پرتو دستورات انسانساز اسلام، همچون مرواريدى در صدف عفاف جا گرفتهام. پيرو فاطمه زهرا عليهاالسلام هستم كه در تمام صفات نيكو و انسانى به بالاترين حد خويش رسيده و جهان، بعد از قرنها هنوز هم به وجودش افتخار مىكند او باور دارد كه مخالفت با دستورات الهى به زيان انسان مىانجامد؛ چنان كه قرآن كريم مىفرمايد: «يا أَيُّهَا النّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ» يعنى: اى مردم! طغيان و سرپيچى از دستورات الهى ضررش به خود شما بر مىگردد.(3)
وظيفه مسلمانان در پاسدارى از زنان و دختران
دشمنان اسلام مىكوشند تا زنان و دختران را از حريم عفاف و جاده سلامت به در آورده و مورد سوء استفاده قرار دهند. در مقابل، مسلمانان نيز وظايفى دارند و سكوت و بىتفاوتى در برابر اين توطئه خانمانسوز، پسنديده نيست.
قرآن مجيد به مؤمنان مىآموزد:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُوءْمَرُونَ»(4)
يعنى: اى كسانى كه به خدا و رسولش ايمان آوردهايد! خود و خانوادهتان را از آتش دوزخى كه خود مردم و سنگها، هيزم و آتش آن است، حفظ كنيد كه مأموران آتش، فرشتگانى بسيار سخت دل مىباشند كه هرگز نافرمانى خدا نمىكنند و آنچه به آنها گفته مىشود، فورا انجام مىدهند.
همچنين در آيه شريفه ديگرى آمده است كه در روز قيامت وقتى انسانهاى ظالم را به طرف جهنم مىبرند، آنها با حالت ترس و ذلّت با گوشه چشم بر آتش دوزخ مىنگرند و در آن حال، مؤمنان خطاب به ظالمان مىگويند: «إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»(5) آرى زيانكاران كسانى هستند كه خود و خانوادهشان در امروز كه قيامت است ضرر كردهاند.
اين آيات و توصيههاى معصومين به ما گوشزد مىكند كه انسان علاوه بر آن كه مسؤول اعمال خويش است، بايد در همه حال از كسانى كه وابسته به او هستند (همچون زن، دختر، خواهر، فرزند، برادر و...) نيز مواظبت كند تا آنان را از كجروى و گناه باز دارد. در اين راه، بايد آنان را مورد كنترل قرار داده و از برآوردن خواستههاى نابجاى آنان پرهيز كند. امام صادق عليهالسلام مىفرمايد:
«قال رسول الله صلىاللهعليهوآله : من اطاع امرأته اكبّه الله على وجهه فى النار. قيل: و ما تلك الطاعة؟ قال: تطلبُ اليه الذَّهاب الى الحمّامات و العرسات و العيدات و النّايحات و الثياب الرّقاق.»(6)
يعنى: رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود:
كسى كه از زنش اطاعت نمايد، خداوند او را به صورت، در آتش مىاندازد. پرسيده شد: آن اطاعت چيست؟ فرمود: اين كه زن درخواست رفتن به حمامها و عروسيها و مراسم عيد و جشنها و نوحهسرايىها و يا پوشيدن لباسهاى نازك و بدننما را داشته باشد و شوهر از او اطاعت كند.
در نتيجه اين سهلانگاريها و بىتفاوتيها در مهمانيها، جشنها و صحنههاى اجتماعى با آشكار شدن زينت و زيبايى زنان، نگاههاى شهوتانگيز متوجه آنان مىشود و حوادث ناگوارى رخ مىنمايد.
غيرتمدارى در روايات و سيره معصومين عليهمالسلام
امام صادق عليهالسلام به نقل از حضرت على عليهالسلام مىفرمايد:
«يا اهل العراق! نبئت انّ نساءكم يدافعن الرّجال فى الطّريق؛ أما تستحون؟! قال الكلينى: و فى حديث آخر انّ اميرالمؤمنين عليهالسلام قال: اما تستحيون و لا تغارون نساءَكم يخرجن الى الاسواق و يزاحمن العلوج؟!»(7)
يعنى: اى اهل عراق! با خبر شدم كه زنان شما در راه، با مردان برخورد مىكنند؛ آيا حيا و شرم نمىكنيد؟! مرحوم كلينى مىگويد: در حديث ديگرى آمده است كه حضرت فرمود: آيا حيا نمىكنيد و به غيرت نمىآييد كه زنانتان به طرف فروشگاهها بيرون مىروند و با افراد بىايمان و لاابالى برخورد مىكنند؟!
همچنين در نامه 31 نهجالبلاغه از كلمات حضرت امير استفاده مىشود كه هر چه زن كمتر از منزل خارج شود، از جهات مختلف براى او و همسرش بهتر خواهد بود. البته اگر كار ضرورى و لازمى براى او پيش آيد و خارج شود، بايد حجاب را كاملاً رعايت كند و از هر گونه حركت ناشايستى دورى كند. اسلام، با حضور محجبانه زنان در اجتماع مخالفتى ندارد و منافاتى بين كار زن و حجاب و مستور بودنش نمىبيند. او مىتواند در بيرون از خانه كار كند ولى بايد مسائل شرعى را رعايت كند. چنانچه حضرت امام رحمهالله بارها فرمودند كه اگر شؤون و مسائل شرعيه رعايت شود، خدمت و كار زن در جامعه مانعى ندارد.
البته صفت غيرت در انسان، مانند پاسبانى است كه موجب ثبات خانواده مىگردد و غيرتمند با تعصب و حميت و حفظ نواميس خود، جلوى انحرافهاى احتمالى را خواهد گرفت. انسان غيور نه تنها نسبت به خانواده خود بلكه نسبت به ناموس ديگران نيز حساس است؛ زيرا وظيفه حراست و پاسبانى را منحصر در اهل و عيال خود نمىداند بلكه در سطحى گستردهتر در اجتماع و حتى در سراسر جهان خود را مسؤول مىداند. او آفريده خالقى است كه غيور مطلق است؛ چنان كه در روايتى، به غيرت الهى اشاره شده است:
«ان الله غيور يحب كل غيور و لغيرته حرّم الفواحش ظاهرها و باطنها.»(8)
يعنى: خداوند غيرتمند است و هر انسان غيرتمندى را هم دوست دارد و چون غيور است، گناهان زشت چه آشكار و چه پنهانش را حرام كرده است.
در برابر، كسانى كه غيرتمند نيستند و مخالف آن مشى مىكنند. ذليل و خوار خواهند شد؛ چنان كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىفرمايد:
«جدع الله انف من لا يغار من المؤمنين و المسلمين.»(9)
يعنى: خدا بينى مؤمن و مسلمانى را كه غيرت نداشته باشد، به خاك ذلّت مىمالد.
البته غيرتمدارى در سيره انبيا و امامان معصوم، بوضوح ديده مىشود. پيامبر گرامى اسلام با تأييد غيرتمدارى حضرت ابراهيم، خود را غيرتمندتر مىدانند و با يادآورى آثار زيانبار بىغيرتى، از همگان مىخواهند كه از باب «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» از ايشان پيروى كنند:
«كان ابراهيمُ عليه السلام ابى غيورا و انا اغيرُ منه و ارغم الله انف من لا يغار من المؤمنين.»(10)
يعنى: پدرم ابراهيم مرد غيرتمندى بود، ولى من غيرتمندترم و خداوند بينى مسلمانى را كه غيرت ندارد، به خاك ذلت مىمالد.
در سيره امامان معصوم عليهمالسلام كه كردار و گفتار آنان نه تنها سرمشق شيعيان و مسلمانان بلكه آزادمردان جهان است، آموزههاى فراوانى در اين باره وجود دارد؛ براى مثال، حضرت امام حسين عليهالسلام ، سردار غيرت و آزادى، وقتى مشاهده نمود كه لشكر يزيد بين او و اهل بيت جدايى افكندهاند، با بازداشتن آنها از حركت به سوى خيمههاى اهل بيت، غيرتمدارى خويش را نشان داده و فرمودند:
«اقول انا الذى اقاتلكم و لقاتلونى و النساء ليس عليهنّ جناح فامنعوا عتاتكم عن التعرّض لحرمى ما دمت حيّا.»(11)
يعنى: من با شما مىجنگم و شما نيز با من مىجنگيد؛ زنها كه گناهى ندارند. تا من زنده هستم نگذاريد سركشها و ستمكاران شما، متعرض اهل بيت من شوند.
با نگاهى به روايات و سيره معصومين عليهمالسلام درمىيابيم كه غيرت، از نيكوترين صفات مردان است. خداوند غيرتمندان را دوست دارد و خود نيز غيور است. بىغيرت، در دنيا و آخرت، عذاب مىكشد و بىعفتى نواميس او، فساد خانوادگى، ناصالح شدن فرزندان و... نتيجه همين بىغيرتى است.
ناگفته نماند اين صفت پسنديده و بعضى از صفات ديگر در حيوانات و پرندگان نيز وجود دارد. امام رضا عليهالسلام در اين باره فرمودند:
«فى الديّك الابيضِ خمسُ خصال من خصال الانبياء: معرفته باوقات الصلاة و الغيرة و السّخاء و الشجاعه و...»(12)
يعنى: خروس سفيد، پنج خصلت از خصال انبيا را داراست: آگاهى به اوقات نماز، غيرت، بخشش، شجاعت و... .
در حقيقت، وقتى صفت پسنديدهاى در حيوانات و پرندگان كه عقل ندارند، وجود دارد، بايد در اشرف مخلوقات به نحو كاملتر موجود باشد. اين روايت حضرت امير عليهالسلام كه بىغيرت را واژگون و سياه قلب مىدانند، شايان توجه است:
«اناللّه يغار المؤمن فليغر و من لا يغار فانّه منكوس القلب.»(13)
يعنى: خداوند نسبت به مؤمن غيرت دارد. او هم بايد غيرت ـ كه از صفات خداى بزرگ است ـ داشته باشد. كسى كه غيرت ندارد، قلبش واژگون و سياه است.
اقسام غيرت
در يك نگاه كلى، مىتوان غيرت را به اقسام زير تقسيم كرد:
الف) غيرت در دين
مسلمان تا جايى كه توان دارد، بايد از دين دفاع كرده و آن را از خطرهاى احتمالى حفظ كند و در صورتى كه لازم باشد از بذل جان و مال در اين راه دريغ نورزد و در اين راه نبايد از سرزنش ديگران بهراسد. بسيارى از انبيا و امامان معصوم عليهمالسلام و مردان صالح در طول تاريخ جان و مال خويش را در راه حفظ و پاسدارى از دين، تقديم كردهاند.
ب) غيرت نسبت به نواميس (فرزندان و خويشان و همكيشان)
انسان بايد مراقب همسر، دختر، خواهر و همكيشان خود باشد و آنان را از انحراف باز دارد و نگذارد در موارد غيرضرورى با نامحرم در تماس باشند. اختلاط و روابط ناسالم عاملى در گسترش فساد و انحراف، و پرهيز از آن مورد توجّه جدّى اسلام و رهبران دينى است. اسلام، در عين تأكيد بر حضور اجتماعى زن، آن را بدون قيد و شرط، مجاز نمىداند. يكى از شرايط مهم و اساسى در فعاليت و مشاركت اجتماعى زنان، رعايت مرزبندى و حفظ حريم است. قرآن مجيد، درباره عدم اختلاط زنان و مردان مىفرمايد:
«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»(14)
يعنى: هرگاه از ايشان (زنان پيامبر صلىاللهعليهوآله ) چيزى خواستيد، از پشت پرده و حايل، طلب كنيد.
هر چند شأن نزول اين آيه، ويژه زنان رسولالله صلىاللهعليهوآله است اما «مورد نزول» نمىتواند شمول مفهومى آيه را محدود كند.
بنابراين، آيه ياد شده به منظور منع اختلاط زن و مرد و حفظ زنها از محركات شهوانى وارد شده است. شهيد مطهرى رحمهالله مىگويد: طبق اين دستور مردان نبايد وارد جايگاه زنان شوند و هر اندازه كه رعايت حريم كنند به تقوا و پاكى، نزديكتر خواهد بود.(15)
امام صادق عليهالسلام درباره رعايت اين مرزبندى فرمودند:
«فى ما اخذ رسول الله البيعة النّساء ان لا يحتَبين و لا يقعدن مع الرّجال فى الخلا.»(16)
يعنى: از جمله بيعتهايى كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله از زنان گرفت اين بود كه در خلوت با مردان معاشرت و نشست و برخاست نكنند.
غيرت مرد مسلمان، امرى ستودنى است؛ چنان كه اميرالمؤمنين آن را از نشانههاى ايمان شمردهاند: «غيرة الرجل الايمان.» يعنى: غيرت مرد و حراست او از ناموسش، جزء ايمان است.(17)
تعادل در غيرت، همواره تلاشها را از نتيجه مطلوب و رسيدن به مقصود، باز مىدارد.
در اسلام، غيرت بيجا ممنوع است؛ چنان كه حضرت امير عليهالسلام در وصيت خود به امام حسن عليهالسلام مىفرمايد:
«و ايّاك و التغايُر فى غير موصع. غيرة فانّ ذلك يدعو الصحيحة الى السّقم و البريئة الى الرّيب.»(18)
يعنى: از غيرت و بدگمانى در جايى كه نبايد غيرت به كار برد، اجتناب كن؛ زيرا اين كار، زن پاك را به ناپاكى و زن بىگناه را به انديشه گناه فرا مىخواند.
هر چند غيرتمندى بسيار پسنديده است اما غيرتمند بايد از بدگمانى و وسوسههاى نابجا بپرهيزد؛ زيرا چنين رفتارهايى، كانون گرم خانواده را سرد و بىروح و خود فرد را نيز به بيمارى، مبتلا مىسازد.
از سوى ديگر، بىتفاوتى مردان نسبت به نواميس نيز به شدت نكوهش شده است؛ چنان كه پيامبر گرامى اسلام مىفرمايد:
«قال النبى صلىاللهعليهوآله .... و المرأة اذا خرجت من باب دارها متزينة متعطرة و الزوج بذلك راض يُنبى لزوجها لكل قدم، بيت فى النار.»
يعنى: هر زنى كه خود را بيارايد و خوشبو كند و از منزل خارج شود و شوهرش به اين امر راضى باشد، خداوند در قبال هر قدمى كه بر مىدارد، براى شوهرش خانهاى در دوزخ بنا خواهد كرد.(19)
زن مسلمان با رفتارى مناسب و متين، زمينه گسترش عفت عمومى را فراهم مىآورد؛ زيرا جامعه اسلامى جامعهاى به هم پيوسته است و فرد نبايد خود را تافتهاى جدابافته از ديگران تلقى كند.
انسان مؤمن، نابهنجاريهاى اجتماعى را به همان سان كه بر زن و ناموس خود برنمىتابد، درباره ساير زنان مسلمان نيز تحمل نمىكند (غيرت اجتماعى). مردان موظفند در برابر حرمت شكنىها ايستادگى كنند. امام صادق عليهالسلام در تعبيرى ظريف به نتيجه چنين رويكردى اشاره مىنمايند:
«بَرّوا اباءكم يبرّكم ابناءُكم و عفوّا عن نساء الناس تعفّ عن نساءكم.»
يعنى: نيكى كنيد با پدرانتان تا پسرانتان به شما نيكى كنند و چشمپوشى كنيد از زنان مردم تا مردم از زنانتان چشم بپوشند.(20)
در سايه غيرت اجتماعى ضمانتهاى اجرايى براى فعاليت زنان فراهم مىآيد و جامعه از امنيت و سلامت معنوى بهرهمند مىشود.
انسان غيور، در مورد تربيت فرزندان حساس است و به همين جهت از ابتدا، زنى را برمىگزيند كه مؤمن و پاكدامن باشد تا وظيفه هدايت فرزندان را به بهترين شكل انجام دهد.چاساسا شير مادر و رفتار و كردار او در تكوين شخصيت فرزندان بسيار مؤثر است كه در جاى خود نيز، به اثبات رسيده است. انسان غيرتمدار، آمد و رفتها و دوستان و آشنايان فرزندان خود را از نظر دور نمىدارد و با حساسيتهاى ويژهاى كه دارد، او را در مسير تربيت و سازندگى همراهى مىكند.
ج) غيرت در مال
انسان مسلمان، بايد مالش را از راه حلال كسب كند و در حفظ و حراست آن نيز كوشا باشد و از اسراف و تبذير و خسّت و بخل بپرهيزد و حقوقى را كه خداوند بر مال واجب گردانيده، ادا كند و در يك كلمه، با مال خود آخرت خويش را آباد گرداند. ناگفته پيداست مالى كه از راه حرام بدست آيد وبال گردن صاحب خويش خواهد بود و زيان آن در دنيا و آخرت به او مىرسد.
وظايف فردى و اجتماعى زنان
زنان بايد با رعايت نكات و آموزههاى دينى و با حساسيت خاصى در مسير قرب و تكامل حركت كنند و از خويشتنبانى غافل نمانند. زنان غيرتمند و مؤمن در هر حال، مراقب اعمال و رفتار و گفتار و كردار خويش خواهند بود و همواره نكاتى را در نظر دارند.
1ـ نحوه سخن گفتن
خداوند در قرآن كريم مىفرمايد:
«... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً...»(21)
يعنى: به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند بلكه سخن شايسته بگوييد... .
افزون بر نازك نكردن صدا، زنان بايد محتواى كلامشان نيز نيكو باشد و از وارد شدن در هر محاورهاى جدا پرهيز كنند. اگر زنان به اين آموزه قرآنى، پايبندى نشان دهند، از حوادث و زيانهاى مخاطرهانگيز به دور خواهند ماند.
در تفسير نمونه درباره اين آيه آمده است:
«بلكه به هنگام سخن گفتن، جدى و خشك و به طور معمولى سخن بگوييد؛ نه همچون زنان كم شخصيت كه سعى دارند با تغييرات تحريك كننده كه گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصى است كه افراد شهوتران را به فكر گناه مىافكند.»(22)
قرآن مجيد، به نحوه سخن گفتن زنان توجّه خاصى نموده و به دنبال نهى از خضوع و نرمش كلام، به سخن شايسته دعوتشان مىكند (و قُلن قولاً معروفا).
2ـ لباس زن در خارج از منزل
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد:
«لا ينبغى للمرأة ان يجمّر ثوبها اذا اخرجت [من بيتها].»(23)
يعنى: سزاوار نيست كه زن با لباس خوشبو [از خانه] خارج شود.
اسلام، به جمال زنان توجه كرده و زينت و آرايش او را براى همسر بسيار با ارزش شمرده است، اما علاوه بر آن زيبايى را در حفظ عفت و پاكدامنى مىداند و آن را براى زنان شايسته مىشمرد. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در روايتى، عفت و پاكدامنى را زينت زنان دانسته و مىفرمايد:
«العفاف زينة النساء.»(24)
همچنين در روايتى ديگر مىفرمايد:
«ما زان الله عبدا بزينة افضل من عفاف فى دينه و فرجه.»(25)
يعنى: بهترين چيزى كه خداوند بندهاش را به آن زينت كرده، پاكدامنى در دين و دامن است.
بنابراين، زينت و ارزش يك زن و دختر مسلمان، به تقوا و ديانت اوست و پاكدامنى و متانت او هم از ديانت سرچشمه مىگيرد. در روايات اسلامى براى بسيارى از نعمتهاى الهى، زكات قرار داده شده است؛ براى مثال، زكات علم، انتشار آن؛ زكات شجاعت، جهاد؛ زكات بدن سالم، روزه گرفتن و زكات زيبايى، نيز پاكدامنى دانسته شده است. روايتى از حضرت امير عليهالسلام گوياى اين امر است:
«زكوة الجمال العفاف.»(26)
پيشوايان معصوم عليهمالسلام پوشش و عفاف و پاكدامنى را همواره مورد عنايت قرار مىدادند و زنان مسلمان را به چنين خواستهاى رهنمون مىشدند و با قول و فعل و تقرير، رضايت خود را از پوشش متناسب زنان اعلام مىداشتند؛ چنان كه در روايتى حضرت على عليهالسلام مىفرمايد:
در روزى تار و بارانى به همراه رسول خدا صلىاللهعليهوآله در بقيع نشسته بودم كه زن سوار بر مركبى عبور كرد. دست حيوان داخل گودالى افتاد؛ در نتيجه، زن به زمين خورد. پيامبر صلىاللهعليهوآله چهره مباركشان را برگرداندند. عرض كردند: اى رسول خدا! آن زن، شلوار پوشيده است. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله سه بار فرمودند: خدايا! زنانى را كه از شلوار استفاده مىكنند، مورد مغفرت قرار بده! اى مردم! از شلوار استفاده كنيد؛ چرا كه شلوار پوشانندهترين لباسهاى شما مىباشد و با آن، زنانتان را هنگامى كه از خانه خارج مىشوند، حفظ كنيد.(27)
شبيه اين توصيه را حضرت على عليهالسلام نيز دارند:
«عليكم بالصفيق فإن من رق ثوبه رق دينه.»
يعنى: بر شما لازم است لباس ضخيم بپوشيد؛ زيرا هر كس لباسش نازك است، دينش نيز همچون لباسش نازك و ضعيف است.
اسلام به بانوان شوهردار سفارش كرده كه تنها در محيط منزل خود را براى شوهرانشان بيارايند و حتى از آرايش و لباسهاى نازك در برابر فرزندان خود اجتناب كنند. مادران و خواهران حق ندارند به صرف محرم بودن، با هر وضع و لباس زنندهاى در محيط خانه باشند. بلكه بايد نهايت دقت و مراقبت از خود را بويژه در برابر فرزندان مميز (كه خوب و بد را مىفهمند) داشته باشند البته چنين دقت و مراقبتى از پدران نيز در برابر دختران و زنان محرم، انتظار مىرود.
3ـ كفش زنان مسلمان
در صدر اسلام، زنان عرب به پاى خود خلخال مىبستند كه در موقع راه رفتن سر و صداى زيادى از آن برمىخاست و نظر مردان نامحرم را جلب مىكرد. به همين جهت، خداوند بانوان را از اين كار، كه باعث تحريك بيگانه مىشد، برحذر داشته و در كريمه قرآنى فرمودهاند:
«وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ»(28)
يعنى: هنگام راه رفتن، پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانشان معلوم شود و صداى خلخالى كه برپا دارند، به گوش رسد.
در ادامه آن، آمده است:
«وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُوءْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
يعنى: همه به سوى خدا بازگشت كنيد! باشد كه رستگار گرديد.
فاضل مقداد، در كنز العرفان مىگويد:
برخى از زنان عرب، خلخال به پا مىكردند و براى اين كه بفهمانند خلخال به پا دارند، پاى خود را محكم بر زمين مىكوفتند و آيه، آنان را از اين عمل، نهى مىكند.(29)
بدينسان آيه از هر گونه راه رفتن كه زمينه توجه مردان را ايجاد كند، نهى مىكند لام تعليل (لِيُعلم)، دلالت دارد كه علت كوبيدن پا به زمين، اعلام زينت مىباشد؛ خواه قصد اعلام زينت وجود داشته باشد يا نداشته باشد.(30)
مفسران با توجه به شأن نزول، سياق و محتوا و آهنگ آيه، قاعده كلى و ضابطه عامى دادهاند كه نهى از كوبيدن پا بر زمين، بيانگر نهى از هر چيزى است كه توجه نامحرم را جلب كند و نگاهها را برانگيزد و زمينه فساد ايجاد كند.
توجه به اين آيه، سختگيرى اسلام را در مورد حفظ عفت عمومى نشان مىدهد. امروزه هم زنان بر اساس اين آموزه قرآنى، بايد از پوشيدن كفشهاى پاشنه بلند صدادار كه توجه ديگران را به آنان جلب مىكند، بپرهيزند. افزون بر اين كه پوشيدن چنين كفشهايى علاوه بر ايجاد صدا كه توجّه نامحرمان را به سوى آنان جلب مىكند، در نوع راه رفتن زنان نيز تغييراتى ايجاد مىكند و سنگينى در راه رفتن را از آنان مىگيرد و ناخواسته حركات بدنى نامناسبى را موجب مىشود.
4ـ پرهيز از حضور در محلهاى پر رفت و آمد
زنان مؤمن بايد از تردد در مكانهاى پر رفت و آمدى كه آنها را در معرض ديدگان صدها فرد نامحرم و احيانا هرزه قرار مىدهد، پرهيز كنند و سعى كنند در ساعات خلوت براى انجام كارهاى ضرورى از منزل خارج شوند. آنان بايد از محلهاى پر ازدحام دورى كرده و از كناره پيادهرو حركت كنند. حضرت امام صادق عليهالسلام به نقل از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمودند:
«ليس للنّساء من سروات الطّريق شىء و لكنّها تمشى فى جانب الحائط و الطريق.»
يعنى: زنان از وسط خيابان عبور نكنند بلكه از كنار ديوار و يا از كنار سير (كوچهها) حركت كنند.(31)
5ـ پاسدارى از ديدگان خود و نگاه ديگران
خداوند در قرآن مىفرمايد:
«وَ قُلْ لِلْمُوءْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»(32)
يعنى: اى رسول! به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را فرو گيرند و از نگاه كردن به مردان نامحرم خوددارى كنند و دامان خود را حفظ نمايند.
اساسا بسيارى از گناهان در نتيجه نگاه است و نگاه، تيرى از تيرهاى شيطان و وسيلهاى براى انحراف و گمراهى است. وظيفه هر زن مسلمان اين است كه از حركات تحريكزا بپرهيزد و تا آنجا كه مىتواند از مواجهه و رويارويى غيرضرورى با نامحرمان دورى كند. زنان و مردانى كه در نهادها و ادارات و كارخانهها و مؤسسات خصوصى و دولتى به كار مشغولند بايد دقت بيشترى به اين امور داشته باشند.
از اين آيه استفاده مىشود كه چشمچرانى بر زنان نيز حرام است. حضرت على عليهالسلام مىفرمايند:
بهترين ويژگى زنان، بدترين خصلتهاى مردان است مانند كبر، ترس و بخل؛ زيرا اگر زن در برابر بيگانگان متكبر باشد، رام نخواهد شد و چنانچه بخيل باشد مال خود و شوهر را حفظ مىكند و با صفت ترس، از هر چيزى واهمه دارد.(33)
نگاه به زنان نامحرم؛ وسيله گمراهى
نگاه به زنان بد حجاب آنان را به عمل خود تشويق مىنمايد. آنان از اين كه مىبينند مورد توجه ديگران قرار گرفتهاند، احساس رضايت مىكنند. دين اسلام، مردان را از نگاه به نامحرم بازداشته است؛ زيرا زنان بىاعتقاد و بىمبالات، خطرهاى فراوانى براى افراد با ايمان دارند و در حقيقت، شكارگاه و دامهاى شيطان هستند. رسول گرامى اسلام مىفرمايد: «اوثق سلاح ابليس النّساء.»(34)
يعنى: مطمئنترين اسلحه براى شيطان، زنان هستند.
شيطان از دامهاى گوناگونى براى گمراهى انسان استفاده مىكند كه از همه آنها مهمتر و كوبندهتر، زنان بىايمان هستند؛ زنانى كه خود را مىآرايند و به عشوهگرى و طنازى مىپردازند و در صدد دلربايى از افراد هستند، به آسانى در مأموريت شيطانى خود در برابر سست ايمانان موفق مىشوند. بنابراين، شايسته است در صورت مواجهه با چنين زنانى، انسان خود را كنترل نموده و به راحتى اسير چنين وسوسههاى شيطانى نشود. كوچكترين ضعف و سستى در اين راه خسارات جدى در پى خواهد داشت.
حضرت على عليهالسلام مىفرمايد:
«من اطلق طرفه كثر اسفه.»(35)
يعنى: هر كس چشم خود را رها كند (كنترل نكند) تأسف و ناراحتى او زياد مىشود.
رسول گرامى اسلام درباره چشمچرانى مىفرمايد:
«لكلّ عضو حظٌّ من الزنا فالعين زناه النَّظر.»(36)
يعنى: براى هر عضوى بهرهاى از زناست و زناى چشم، نگاه بد (چشمچرانى) است.
در مقابل، در روايات دينى براى چشمپوشى از نگاه به زنان نامحرم ثوابهاى فراوانى شمرده شده است؛ چنان كه امام صادق عليهالسلام فرمودند:
«من نظر الى امرأة فرفع بصره الى السَّماء اَو غمّض بصره لَم يرتدَّ اليه بصره حتى يُزوّجُه من الحور العين.»(37)
يعنى: كسى كه نگاهش به زن بيگانهاى بيفتد و براى اين كه گناه نكند، ديدهاش را به سوى آسمان بيندازد و يا آن را ببندد، خداوند همان لحظه، حورالعينى را به ازدواج او در آورد.
اگر انسان خداوند را ناظر رفتار خود ببيند و معتقد باشد كه خداوند خيانت چشمها و خطورات پنهانِ دلها را مىداند «يَعْلَمُ خائِنَةَ الأَْعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ»(38) و شاهد و ناظر اعمال ماست: (أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ يَرى). اگر در دل؛ نه در زبان به اين باور برسد، در خلوت و جلوت با اختيارى كه خداوند به او داده است، از چشمچرانى پرهيز مىكند؛ همچنين از قادر ازلى مىخواهد كه هماره او را حفظ كند؛ همانگونه كه در مناجات شعبانيه آمده است:
«الهى لم يكن لى حول فانتقل به عن معصيتك الا فى وقت ايقطتنى لمحبّتك.»(39)
يعنى: خدايا! قدرت دورى از معصيت را ندارم، مگر زمانى كه محبت خودت را در دلم زنده و فروزان گردانى.
برخى از راهكارهاى مبارزه با پوشش نامناسب
الف) تقويت باورهاى دينى با احياى فرهنگ ناب اسلامى
اگر زنى داراى باورى قوى باشد شالوده شخصيتى او نيز بر اساس همين باور شكل مىگيرد؛ چنان كه حضرت على عليهالسلام مىفرمايند: «المرء بايمانه.» يعنى: شخصيت انسان در گرو باورهاى اوست.(40)
آن حضرت در جاى ديگر مىفرمايند: «و المؤمن بِعَملِه.» يعنى: و ايمان انسان در عمل او جلوهگر است.(41)
بنابراين، بايد با تقويت پايههاى دينى و باورهاى اعتقادى، وسيله اعمال صالح را در زنان فراهم آوريم و اين مسؤوليت بيش از همه بر عهده متوليان مذهبى و فرهنگى جامعه است.
ب) باطنگرايى و سيرتگرايى به جاى صورتگرايى
فراخوانى زن مسلمان به ارزشهاى اصيل دينى و فراهم نمودن تمهيدات لازم براى تقويت عملى و پرورش روح ايمان و تعهد وى، نقش مهمى در اين زمينه دارد. آنچه در اسلام ارزش دارد شخصيت وجودى و عظمت روح بلند انسان است و تن و نماى فيزيكى انسان منزلت والايى ندارد. حضرت مسيح عليهالسلام مىفرمايد:
يعنى: بحق براى شما مىگويم: تن چه سودى دارد در صورتى كه ظاهرش درست باشد و درونش تباه. بدنهاى شما چه سودتان دهد كه خوشتان دارد و دلهايتان تباه باشد و سودى نبريد كه پوست خود را پاك نگاه داريد و دلهاى شما چركين باشد.(42)
متأسفانه برخى از زنان در شرايط كنونى، حتى پوشش را نيز براى خودنمايى برمىگزينند. سخن تأملبرانگيز حضرت على عليهالسلام در اين مورد، كاملاً گوياست:
«تظهر فى اخر الزّمان و هو شر الازمنة نسوة كاسيات عاريات متبرجات من الدين خارجات و فى الفتن داخلات و للشهوات مائلات و الى اللذات مسرعات مستحلات للمحرمات و فى جهنم خالدات.»
يعنى: در آخر الزمان كه بدترين زمانهاست، ظاهر مىشوند زنان پوشيدهاى كه برهنهاند (لباس دارند اما به قدرى نازك است كه گويا نپوشيدهاند.) و از خانه با خودآرايى بيرون مىآيند، اينان از دين خارجند و در فتنهها داخل و به سوى شهوات تمايل دارند و به سوى لذات نفسانى در شتابند و حرامها را حلال مىدانند و در دوزخ به عذاب ابدى گرفتار مىآيند.(43)
ج) معرفى و شناساندن الگوهاى زن مسلمان
انسان فطرتا الگوگزين و اسوهپذير است و دوست دارد ارزشهاى باورمند خود را در چهرههاى مجسم ديده و همانندسازى كند. با وجود اين امروزه زن مسلمان، آنچنان كه بايد با شخصيتهاى بزرگ تاريخ اسلام آشنا نشده تا دريابد كه آنان چگونه با حضور توأم با وقار و متانت در جامعه اسلامى، شرافت و منزلت انسانى خويش را حفظ نمودند.
زن مسلمان با شناخت شيوه رفتارى زهراى مرضيه عليهاالسلام و زينب كبرى و الگوبردارى از آن، بازيچه هوسها قرار نمىگيرد و عامل فسادگسترى نمىشود و به حيات طيبه و پاكيزه مىرسد:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُوءْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»(44)
يعنى: هر كس از مرد و زن كه ايمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، به او حيات پاكيزه مىبخشيم و پاداش آنها را بهتر از اعمالى كه انجام دادهاند، خواهيم داد.
خداوند در اين آيه، پاداش و ثواب را در برابر عمل صالح دانسته است؛ يعنى ملاك برترى، زن يا مرد بودن نيست، بلكه هر انسان مؤمنى كه عمل صالحى انجام دهد، به او پاداش داده مىشود و فرقى هم بين زن و مرد نيست. البته كسانى كه دستورها و قوانين الهى را سرلوحه زندگى خود قرار مىدهند در قرآن و احاديث از آنان، به نيكى ياد شده است.(45)
در اين ميان، پيروى از اسوهها تأثير بسزايى در رشد و تكامل آدمى دارد و چه اسوهاى بهتر از كسى كه پيامبر گرامى اسلام درباره او مىفرمايد: «اِنّ الله تعالى ليغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها.»(46) يعنى: خداوند با غضب فاطمه عليهاالسلام غضبناك مىشود و با رضايت او راضى مىشود.
حضرت امام خمينى رحمهالله در خصوص جامعيت حضرت زهرا و الگو قرار دادن اين بانوى فرشته خو مىفرمايد:
«تمام ابعادى كه براى زن متصوّر است و براى يك انسان متصور است، در فاطمه زهرا عليهاالسلام جلوه كرده و بوده است. يك زن معمولى نبوده است؛ يك زن روحانى، يك زن ملكوتى، يك انسان به تمام معنا انسان، تمام مشخّصه انسانيّت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان، اين زن معمولى نيست؛ اين موجود ملكوتى است كه در عالم، به صورت انسان ظاهر شده است بلكه موجود الهى جبروتى، در صورت يك زن ظاهر شده است. زنى كه تمام خاصّههاى انبيا در او است. زنى كه اگر مرد بود، نبى بود. زنى كه اگر مرد بود، به جاى رسولالله بود.»(47)
«جلوههاى ملكوتى، جلوههاى الهى، جلوههاى جبروتى، جلوههاى مُلكى و ناسوتى هم در اين موجود مجتمع است.»(48)
استاد شهيد مرتضى مطهرى نيز در تبيين عظمت و جامعيت حضرت زهرا عليهاالسلام مىنويسد:
«در تاريخ اسلام، زنان قديسه و عالى قدر فراوانند. كمتر مردى است به پايه خديجه برسد و هيچ مردى جز پيغمبر صلىاللهعليهوآله و على عليهالسلام به پايه حضرت زهرا عليهاالسلام نمىرسد. حضرت زهرا عليهاالسلام بر فرزندان خود كه امامند و بر پيغمبران غير از خاتم الانبياء برترى دارد.»(49)
در مقايسهاى كوتاه بين اسلام و ساير مذاهب و مكاتب درمىيابيم كه زن در اسلام، ارزش و منزلت والايى دارد. حضرت امام رحمهالله در اين باره مىفرمايد:
«آن قدر كه اسلام به زن خدمت كرده است، خدا مىداند كه به مرد خدمت نكرده است.»(50)
اگر خداوند اين اندازه براى زنان ارزش قائل است براى آن است كه صلاح و فساد كشور بستگى به صلاح و فساد خانواده دارد. اگر كانون خانواده، يك محيط آرام و دور از اضطراب و دلهره باشد، زمينه براى رشد و تربيت آيندهسازان فراهم مىآيد و مسائلى چون طلاق، جار و جنجال، اضطراب و بيماريهاى عصبى و روانى كاهش مىيابد. البته زنان به دو دسته صالح و ناصالح تقسيم مىشوند كه بين اين دو دسته از جهت ارزش و منزلت، فاصله بسيار است؛ چنان كه امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «ليس للمرأة خطر لا لصالحتهنّ و لا لطالحتهنّ فامّا صالحتهنّ فليس خطرها الذهب و الفضة هى خير من الذهب و الفضّة و اما طالحتهن فليس خطرها التراب خير منها.»(51)
يعنى: براى زن، ارزش و هماوردى نيست؛ نه براى صالح آنها و نه براى ناصالح آنان. زن خوب ارزشش، با طلا و نقره برابرى نمىكند بلكه بهتر از طلا و نقره است اما زن بد، خاك نيز قيمت و بهاى او نيست بلكه خاك بهتر از اوست.
د) توجه دادن به مسؤوليت انسان در برابر اعمال خويش
توجيهات غيروجيهى كه از برخى بانوان غيرمتدين شنيده مىشود (مانند: دلم مىخواهد؛ آزادم؛ ربطى به ديگران ندارد) مردود است؛ زيرا در هيچ جاى دنيا انجام هر كارى بر اساس خواهشهاى نفسانى پذيرفته نيست. از آن گذشته، اگر جوان هرزه و لاابالى در برابر زنان همين حرف را بزند، در سايه آزادى اين افراد، چه وضعيتى براى اينگونه از بانوان پيش خواهد آمد؟! توجيه «ربطى به ديگران ندارد.» هم با فلسفه وجوب امر به معروف و نهى از منكر نمىسازد؛ زيرا اگر يك يا چند عنصر مخرب به پيكره نظام اسلامى آسيب وارد كنند، وظيفه همگان است تا از سرايت آن آسيب، به جامعه پيشگيرى كنند و او را ارشاد و راهنمايى و در صورت عدم پذيرش تنبيه نمايند.
توجيهات ديگرى چون «اين آقا مثل برادرم است.» يا «انسان بايد دلش پاك باشد.» نيز پذيرفتنى نيست؛زيرا در عيناينكه در يك جامعهاسلامى افراد خواهرانو برادراندينىهستند اما بايد مسائل مربوط به محرم و نامحرم رعايتشود. رعايتنكردن اينامور، آسيبهاى جدى به همراه خواهد داشت.
همچنين اين توجيه كه «اين لباسها را به بازار نياورند تا ما هم نخريم.» نيز نادرست است؛ زيرا صرف وجود اين اجناس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]
-
گوناگون
پربازدیدترینها