تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):چهار چيز از خوشبختى و چهار چيز از بدبختى است: چهار چيز خوشبختى: همسر خوب، خانه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816598029




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به مناسبت فرارسيدن تاسوعا و عاشوراى حسينى‏؛شمر امروز را بشناسيد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت فرارسيدن تاسوعا و عاشوراى حسينى‏؛شمر امروز را بشناسيد
خبرگزاري فارس: مقام معظم رهبري يادآور شده اند: مرحوم شهيد مطهرى، سالها قبل از انقلاب در اين حسينيه ارشاد، قريب به اين مضمون فرياد مى‏كشيد كه والله بدانيد شمر، امروز - اسم نخست‏وزير آن روز اسرائيل (صهيونيست) را مى‏آورد - او است. واقع قضيه هم همين است.


به گزارش خبرگزاري فارس، بخشي از بيانات بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي و مقام معظم رهبري در خصوص پيام‌هاي عاشورا در ذيل مي‌آيد:
*دو طريقه از صدر اسلام تاكنون‏
از صدر اسلام تاكنون، دو طريقه بوده است؛ يك خط، خط اشخاص راحت‏طلب كه تمام همشان به اين است كه يك طعمه‏اى پيدا بكنند و بخورند و بخوابند. آن‏هايى كه مسلمان بودند، عبادت خدا هم مى‏كردند، اما مقدم بر هر چيزى در نظر آن‏ها، راحت‏طلبى بود.
وقتى كه حضرت سيدالشهداء(ع) مى‏خواستند به اين سفر عظيم مسافرت كنند، بعضى از اين‏ها نصيحت مى‌كردند كه بنشينيد و بخوريد و بخوابيد(!) بعضى از همان قماش‏ها بودند كه اشكال هم مى‏كردند كه چرا يك عده كمى در مقابل يك قدرت بزرگى قيام مى‏كنند؟
تمام آمال آن‏ها اين بود كه آدم اينجا چند روزى كه هست، خوب استراحت بكند، بنشيند (و) در خانه‏اش عبادت بكند. اسلام را در عبادات خلاصه كرده بودند، مثلا نماز و روزه و امثال اين‏ها. براى اسلام هم غير از اين، نه اطلاعات صحيح داشتند و نه ارزشى قائل بودند. حضرت امير(ع) از اين‏ها تعبير مى‏كند كه اين‏ها همشان علفشان است، مثل حيواناتى كه همشان اين است كه شكمش سير بشود، شهواتش را بر همه چيز مقدم مى‏دارد، نماز هم مى‏خواند و روزه هم مى‏گيرد و عبادات شرعى را هم به جا مى‏آورد، لكن وضع تفكر (آن‏ها) اينطور است كه انسان نبايد خودش را در معرض يك خطرى قرار بدهد!
يك دسته ديگر هم انبيا و اولياى بزرگ بوده‏اند (كه) تمام عمرشان (و همشان) را صرف مى‏كردند در اينكه با ظلم‏ها و با چيزهايى كه در ممالك دنيا واقع مى‏شود، (مقابله كنند).
اگر وضع تفكر سيدالشهداء(ع) مثل بعض مقدسينِ زمان خودش بود - آن‏ها طرحشان اين بود كه حضرت(ع) در جوار حضرت رسول(ص) بماند و عبادت كند - اگر وضع تفكر مولا هم اينطور بود، كربلايى پيش نمى‏آمد، يك راحت‏طلبى بود و كناره‏گيرى از جامعه و دعا و ذكر، لكن وضع تفكر، جور ديگرى بود. اگر چنانچه ائمه ما(ع) با اهل ظلم و ستم سازش مى‏كردند، احتراماتشان بسيار زياد بود، خلفا حاضر بودند كه آن‏ها را هر جور (كه خودشان مى‏خواهند)، احترام بكنند (و در عوض)، آن‏ها دست از دعوتشان بردارند. حضرت موسى‏بن‏جعفر(ع) مِن باب اتفاق نبود كه چندين سال در حبس به سر برد و تبعيد بعض ائمه(ع) و.... همچو نبود كه اين‏ها (مثل) يك مردم عادى باشند كه بنشينند و درسى بخوانند و درسى بگويند و مطالعه‏اى بكنند و عبادت خدا را بكنند و در جوار رسول خدا(ع) عبادت كنند. اگر طرز افكار آن‏ها هم اين بود، اين مذهبى كه در طول تاريخ، در مقابل ظلم واقع شده است، نبود. اين دو رشته، از اول خلقت تا حالا بوده است؛ رشته تعهد به اسلام و ايستادگى در مقابل ظلم و ستم و ديكتاتورى و قدرت‏هاى شيطانى و سازش.(1)

* اگر عاشورا نبود...
سيدالشهداء(ع) - به حسب روايات ما و به حسب عقايد ما - از آنوقتى كه از مدينه حركت كرد، مى‏دانست كه شهيد مى‏شود. وقتى كه (به) مكه آمد و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسى بزرگى بود كه در يك وقتى كه همه مردم دارند به مكه مى‏روند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسى بود و اين حركت اسلامى سياسى بود كه بنى‏اميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود.(2)
اگر عاشورا و فداكارى خاندان پيامبر(ع) نبود، بعثت و زحمات جانفرساى نبى اكرم(ص) را طاغوتيان آن زمان به نابودى كشانده بودند و اگر عاشورا نبود، منطق جاهليت ابوسفيانيان كه مى‏خواستند قلم سرخ بر وحى و كتاب بكشند و يزيد، يادگار عصر تاريك بت‏پرستى كه به گمان خود، با كشتن و به شهادت(رساندن) فرزندان وحى، اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام «لاخبر جاء و لا وحى نزل» بنياد حكومت الهى را بركَنَد، نمى‏دانستيم به سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مى‏آمد، لكن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست كه اسلام رهايى‏بخش و قرآن هدايت‏افروز را جاويد نگه دارد و با خون شهيدانى چون فرزندان وحى، احيا و پشتيبانى فرمايد و از آسيب دهر نگه دارد و حسين‏بن‏على(ع)، آن عصاره نبوت و يادگار ولايت را بر انگيزد تا جان خود و عزيزانش را فداى عقيده خويش و امت معظم پيامبر اكرم(ع) نمايد تا در امتداد تاريخ، خون پاك او بجوشد و دين خدا را آبيارى فرمايد و از وحى و از ره‏آوردهاى آن پاسدارى نمايد.(3)
(آرى،) اين خون سيدالشهداء(ع) است كه خون‏هاى همه ملت‏هاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مى‏آورد و براى اسلام و حفظ مقاصد اسلامى مهيا مى‏كند.(4)

* به خاطر اسلام‏
سيدالشهداء(ع) در همان ظهر عاشورا كه جنگ بود و همه در معرض خطر بودند، وقتى يكى از اصحاب گفت كه ظهر شده است، فرمود كه نماز را (به) ياد من آورديد، خدا تو را از نمازگزاران حساب كند. در همان جا ايستاد (و) نماز خواند.
(نفرمود) كه ما مى‏خواهيم جنگ بكنيم، خير، براى نماز جنگ كردند. جنگ در اسلام، يك چيزى نيست كه خودش يك مطلبى باشد، جنگ براى اين است كه آن زباله‏هايى كه هستند، آن‏هايى كه مانع از پياده‏شدن اسلام هستند، آن‏هايى كه مانع از ترقى مسلمين هستند، آن‏ها را از بين راه بردارند، مقصد اين است كه اسلام را پياده كنند و با اسلام، انسان درست كنند.(5)

معناى «كل يوم عاشوراء...»
«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»، يك عبارت آموزنده است، نه معنايش اين است كه هر روز كربلا است (و) هر روز بنشينيد گريه بكنيد. ببينيد سيدالشهداء(ع) چه كرده، كربلا چه صحنه‏اى بوده، هر روز بايد اين صحنه باشد؛ مقابله اسلام با كفر، مقابله عدل با ظلم، مقابله عدد كم با ايمان زياد، در مقابل عدد زياد با بى‏ايمانى. نه از جمعيت كم بترسيد و نه از شكست بترسيد، شكستى (در) كار نيست. وقتى كار براى خدا باشد، شكست (در كار) نيست. كشته شويد، بهشتى هستيد، بكشيد، بهشتى هستيد.(6)

* وجه عزادارى براى سيدالشهداء(ع)
هر مكتبى تا پايش سينه‏زن نباشد، تا پايش گريه‏كن نباشد، تا پايش توى سر و سينه‏زدن نباشد، حفظ نمى‏شود.(7)
اين گريه‏ها مكتب سيدالشهداء(ع) را زنده نگه داشته، اين ذكر مصيبت‏ها مكتب سيدالشهداء(ع) را زنده نگه داشته. اين يك ميتينگ و فريادى است براى احياى مكتب سيدالشهداء(ع).(8)
روضه سيدالشهداء(ع) براى حفظ مكتب سيدالشهدا است.(9)
آن روضه‏هاى سنتى را سرجاى خودش نگه داريد و آن مصيبت‏ها را زنده نگه داريد كه بركاتى كه به ما مى‏رسد، از آن‏ها است و از كربلا اين بركات به ما مى‏رسد. كربلا را زنده نگه داريد و نام مبارك حضرت سيدالشهداء(ع) را زنده نگه داريد كه با زنده‏بودن او، اسلام زنده نگه داشته مى‏شود.(10)
گريه كردن بر عزاى امام حسين(ع)، زنده نگه‏داشتن اين معنا است كه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد. دستور عمل امام حسين(ع)، دستور است براى همه؛ «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» دستور است به اين‏كه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را. امام حسين(ع) با عده كم، همه چيزش را فداى اسلام كرد، مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت. هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسى كه هست، مجالسى است كه دنبال همين است كه اين را محفوظ بدارد.(11)

* يك سؤال‏
گاهى كه وقايع روز عاشورا را از نظر مى‏گذرانم، اين سؤال برايم پيش مى‏آيد كه اگر بنى‏اميه و دستگاه يزيدبن‏معاويه، تنها با امام حسين(ع) سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشيانه و خلاف انسانى چه بود كه در روز عاشورا با زن‏هاى بى‏پناه و اطفال بى‏گناه مرتكب شدند! بچه‏هاى خردسال چه تقصيرى داشتند؟ زن‏ها چه تقصيرى داشتند؟ به نظرم مى‏گذرد كه آن‏ها با اساس سر و كار داشتند. نمى‏خواستند شجره طيبه باشد.(12)

* كلام آخر؛ سرلوحه زندگى امت اسلام‏
دستور آموزنده «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» بايد سر مشق امت اسلامى باشد؛ قيام همگانى در هر روز و در هر سرزمين. عاشورا، قيام عدالتخواهان با عددى قليل و ايمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ‏نشين و مستكبران غارتگر بود و دستور آن است كه اين برنامه، سرلوحه زندگى امت در هر روز و در هر سرزمين باشد.(13)
اساس را بايد حفظ بكنيم، اساس، اسلام است و جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى. بايد كوشش كنيد تا حفظ شود. اين مجالس و مجامع اسلامى را بايد حفظ كرد. هر دو جهت بايد باشد، نه آنطورى كه سابق بود و كارى به دستگاه ظلم نداشتند، نه آن‏كه ما بياييم نمازمان را بخوانيم و سراغ كارمان برويم. اهل منبر هم بروند و چهار كلمه روضه بخوانند و اگر بشود چهار كلمه اخلاق هم بگويند و (به) خانه‏هاشان بروند. بايد در مقابل ظلم، در مقابل ستم بايستند.
همه روز بايد ملت ما اين معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشور است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين‏جا هم كربلا است و ما بايد نقش كربلا را پياده كنيم، انحصار به يك زمين ندارد، (منحصر) به يك افراد نمى‏شود، قضيه كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفرى و يك زمين كربلا نبوده، همه زمين‏ها بايد اين نقش را ايفا كنند و همه روزها. ملتها غفلت نكنند از اين‏كه بايد هميشه مقابل ظلم بايستند.(14) آن روزى كه افراد احتمال بدهند كه اسلام در خطر است، آن روز بايد همان كارى كه امام حسين(ع) كرد، بكنند. آن روزى كه احتمال بدهيم اسلام در خطر است، بايد همه‏مان فداكارى بكنيم.(15)

** بيانات مقام معظم رهبري:

به مناسبت فرارسيدن ماه محرم‏الحرام(18)
* ماتم و اشك ما به اين خاطر است‏
مى‏گويند چرا ماتم و گريه و اشك را در بين مردم رواج مى‏دهيد؟ اين ماتم و اشك براى ماتم و اشك نيست، براى ارزشها است.
آنچه پشت سر اين عزاداريها، بر سر و سينه زدنها، اشك‏ريختن‏ها وجود دارد، عزيزترين چيزهايى است كه در گنجينه بشريت ممكن است وجود داشته باشد، او همان ارزشهاى معنوى الهى است.
اينها را مى‏خواهند نگه دارند كه حسين‏بن‏على(ع) مظهر اين ارزشها بود، ياد آنها است، زنده نگه‏داشتن آنها است. (19)

* عزادارى سنتى و ثمرات آن‏
من واقعاً مى‏ترسم از اين‏كه خداى ناكرده، در اين دوران كه دورانِ ظهور و تجلى اسلام و تجلّى فكر اهل‏بيت (است)، نتوانيم وظيفه‏مان را انجام دهيم. برخى كارها است كه پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دين نزديك مى‏كند. يكى از آن كارها، همين عزادارى‏هاى سنّتى است كه باعث تقرّبِ بيشترِ مردم به دين مى‏شود. عزاداريهاى سنتى مردم را به دين نزديك مى‏كند، اين كه امام(ره) (مى)فرمودند عزادارى سنتى بكنيد. در مجالس عزادارى نشستن، روضه‏خواندن، گريه‏كردن، به سروسينه زدن و مواكب عزا و دسته‏هاى عزادارى به راه انداختن، از امورى است كه عواطف عمومى را نسبت به خاندان پيغمبر: پرجوش مى‏كند و بسيار خوب است. (20)
اين مجالس عزادارى براى اين است كه دلهاى ما را با حسين‏بن‏على(ع) و اهداف آن بزرگوار نزديك و آشنا بكند. راه آنها را فرابگيريم.
يك عده كج‏فهم نگويند كه امام حسين(ع) شكست خورد، نگويند كه راه امام حسين(ع) معنايش اين است كه همه ملت ايران كشته بشوند.
كدام انسانِ نادانى ممكن است چنين حرفى را بزند. يك ملت بايد از حسين‏بن‏على(ع) درس بگيرد، يعنى از دشمن نترسد؛ به خود متّكى باشد، به خداى خود توكّل كند، بداند كه اگر دشمن، با شوكت است، اين شوكت، ناپايدار است، بداند اگر جبهه دشمن، به ظاهر گسترده و قوى است، اما توان واقعى‏اش كم است. (21)
اگر ملت اسلام، نام و ياد (امام) حسين(ع) را زنده نگه بدارد و آن را براى خود الگو قرار بدهد، از همه موانع و مشكلات عبور خواهد كرد.
لذا است كه ما در انقلاب اسلامى، در نظام جمهورى اسلامى از صدر تا ذيل، همه - مردم، مسؤولين، بزرگان، شخص امام بزرگوار ما(ره) - بر روى مسأله امام حسين(ع) و مسأله عاشورا و همين عزاداريهاى مردمى تكيه كردند و جا دارد.
اين عزاداريها جنبه نمادين دارد، جنبه حقيقى هم دارد، دلها را نزديك مى‏كند، معارف را روشن مى‏كند. (22)

* اركان حفظ ايمان و شوق ملت به ائمه(ع)
هيأتهاى مذهبى، اركان حفظ ايمان و شوق ملت بزرگ ما به خاندان پيغمبر(ص) هستند، از جمله پيوندهاى مستحكم ميان امروز و روز عاشوراى حسينى هستند، آن روحيه را به امروز منتقل مى‏كنند، خاطره امام حسين(ع) را تجديد مى‏كنند.
در طول سال، دستهاى دشمنان اسلام و قرآن و خاندان پيغمبر:، هر چه تلاش مى‏كنند براى اين‏كه فضاى جامعه را فضاى غيردينى قرار بدهند، (ولى) وقتى كه ايام عاشورا و دهه محرم مى‏شود، اين موكبهاى حسينى در خيابانها و كوچه‏ها و محيط زندگى مردم راه مى‏افتد، مثل آب بارانى كه پليديها و كثافتها را مى‏شويد و فضا را پاك مى‏كند، فضاى جامعه را شستشو مى‏دهد و همه آن تلقينات فاسد را كه دست دشمن در محيط و فضا به‏وجود آورده است، پاك مى‏كند و مى‏شويد.
قدر اين هيأتها را خيلى بايد بدانيد.
عشق و محبت به خاندان پيغمبر(ص)، عشق به حسين‏بن‏على(ع)، عشق و دلبستگى به ياران امام حسين:، دلسوختگى شديد نسبت به حادثه عاشورا، روح اين هيأتهاى مذهبى است.
اينها چيز كوچكى نيست.
مبادا كسى خيال كند كه هياءات مذهبى يك چيزى است كه اگر بود، بود، نبود، نبود.
اين‏جور نيست. (23)

* جهت‌گيرى ما در عزادارى امام حسين(ع)
جهتگيرى در عزادارى امام حسين(ع) بايد به اين نحو باشد: گسترش تبيين، بيان، آگاه‏سازى، محكم‏كردن ايمان مردم، روح تدين را در مردم گسترش‏دادن، روح شجاعت و غيرت دينى را در مردم زيادكردن، حالت بى‏تفاوتى و سكر و بى‏حالى را از مردم گرفتن، اينها است معناى قيام حسينى و بزرگداشت عزادارى امام‏حسين(ع) در زمان ما.
لذا زنده است، هميشه هم زنده خواهد بود. (24)

* عزادارى يا ضايع‏كردن عزادارى؟
گويندگان، وعاظ، مداحان، سرايندگان، همه بايد توجه داشته باشند كه اين يك حقيقت عزيز است، با آن نبايست بازى كرد، حقايق ماجراى عاشورا را نبايد بازيچه قرار داد.
هر كسى يك چيزى به آن اضافه بكند، خرافه‏اى را به آن وصل بكند، كارهاى غير معقول را به نام عزادارى انجام بدهد، اينها نبايد باشد، اينها طرفدارى از امام حسين(ع) نيست.
يك وقتى ما راجع به مسأله تظاهرات قمه، مطلبى را گفتيم، يك عده‏اى گوشه كنار، صدايشان بلند شد كه آقا! اين عزادارى امام حسين(ع) است، با عزادارى امام حسين(ع) مخالفت نشود! اين، مخالفت با عزادارى نيست، مخالفت با ضايع‏كردن عزادارى است.
عزادارى امام حسين(ع) را نبايد ضايع كرد.
منبر حسينى، مجلس حسينى، محل بيان حقايق دينى يعنى حقايق حسينى است.
شعر در اين جهت، حركت در اين جهت، نوحه و مديحه بايد در اين جهت باشد.
شما ديديد در آن محرم سال 57، دستجات سينه‏زنى ما در بعضى از شهرستانها مثل يزد و شيراز و جاهاى ديگر شروع شد و بعد هم به همه كشور گسترش پيدا كرد، سينه مى‏زدند و حقايق روز را در نوحه‏هاى خودشان بيان مى‏كردند، با ارتباطدادن و اتصال‏دادن اينها به ماجراى عاشورا كه درست هم هست. (25)

* سخنى با روحانيون و خطبا
قوامِ مجالس عزا به اين است كه عده‏اى دور هم جمع شوند و يك فردِ روحانى، با حضوريافتن در ميان آنها، اقامه عزا كند تا ديگران از اقامه عزاى او، مستفيد شوند. يك روحانى چگونه اقامه عزا خواهد كرد؟ اين، سؤال من از همه كسانى است كه نسبت به چنين قضيه‏اى احساس مسؤوليت مى‏كنند. به اعتقاد بنده، مجالس عزادارى حسينى بايد از سه ويژگى برخوردار باشد؛ اوّلين ويژگى بايد اين باشد كه چنين مجالسى، محبّت به اهل بيت را زياد كنند. چون رابطه عاطفى، يك رابطه بسيار ذى‏قيمت است.
شما روحانيون بايد كارى كنيد كه محبّت شركت‏كنندگان در مجالس مذكور، روزبه‏روز نسبت به حسين‏بن‏على(ع)، خاندان پيغمبر(ص) و مناشى‏ء معرفت الهى بيشتر شود.
اگر شما خداى ناكرده در مجالس مذكور، وضعى را به‏وجود آوريد كه مستمع يا فرد بيرون از آن فضا، از لحاظ عاطفى به اهل‏بيت: نزديك نشد، بلكه احساس دورى و بيزارى كرد، نه فقط چنين مجالسى فاقد يكى از بزرگترين فوايد خود شده، بلكه به يك معنا مضّر هم بوده است.
حال شما كه مؤسّس يا گوينده چنين مجالسى هستيد، ببينيد چه كارى مى‏توانيد بكنيد كه عواطف مردم بر اثر حضور در اين مجالس، نسبت به حسين‏بن‏على(ع) و اهل بيت پيغمبر(ص) روزبه‏روز بيشتر شود.
ويژگى (ديگرى) كه بايد در اين مجالس به وجود آيد، اين است كه مردم نسبت به اصل حادثه عاشورا، معرفت روشنتر و واضحترى پيدا كنند.
اين‏طور نباشد كه ما در مجلس حسين‏بن‏على(ع) به منبر برويم يا سخنرانى كنيم، اما موضوع سخنرانى، حضّار آن مجلس، اعم از جوان و غيرجوان و زن و مردِ اهل فكر و تأمّل را به اين فكر فرو ببرد كه «ما به اين مجلس آمديم و گريه‏اى هم كرديم، اما براى چه؟ قضيه چه بود؟ چرا بايد براى امام حسين(ع) گريه كرد؟ اصلا چرا امام حسين(ع) به كربلا آمد و عاشورا را به وجود آورد؟» بنابراين، به عنوان منبرى يا سخنران، بايد به موضوعاتى بپردازيد كه جوابگوىِ چنين سؤالاتى باشد. بايد نسبت به اصلِ حادثه عاشورا، معرفتى در افراد به‏وجود آيد. سومين ويژگى لازم در اين مجالس، افزايش ايمان و معرفت دينى در مردم است.
در چنين مجالسى بايد از دين، نكاتى عنوان شود كه موجب ايمان و معرفتِ بيشتر در مستمع و مخاطب گردد،، يعنى سخنرانان و منبرى‏ها، يك موعظه درست، يك حديث صحيح، بخشى از تاريخ آموزنده درست، تفسيرِ آيه‏اى از قرآن يا مطلبى از يك عالم و دانشمندِ بزرگ اسلامى را در بيانات خود بگنجانند و به سمع شركت‏كنندگان در اين مجالس برسانند.
اين‏طور نباشد كه وقتى بالاى منبر مى‏رويم، يك مقدار لفّاظى كنيم و حرف بزنيم و اگر احياناً مطلبى هم ذكر مى‏كنيم، مطلب سستى باشد كه نه فقط ايمان‏ها را زياد نمى‏كند، بلكه به تضعيف ايمانِ مستمعين مى‏پردازد.
اگر اين‏طور هم شد، ما از جلسات مذكور به فوايد و مقصودِ موردِ نظر نرسيده‏ايم.
اگر در روضه‏خوانى و سخنرانى يا سايرِ مطالبِ بيان‏شده از طرف شما، نكته‏اى روشنگر يا حداقل اشاره‏اى به اين معنا نباشد، يك ركن از آن سه ركنى كه عرض شد، كم و ناقص خواهد بود، يعنى ممكن است مجلس مذكور، فايده لازم را ندهد و ممكن هم هست خداى ناكرده در بعضى از فروض، ضرر هم بكنيم.
برخى منبرى‏ها، بعضى اوقات، يك حديث را آن‏قدر شاخ و برگ مى‏دهند كه معناى اصلى‏اش از بين مى‏رود.
اگر شما يك حديثِ صحيح را براى مستمعِ خود، درست معنا كنيد، ممكن است بخشِ مهمّى از آنچه را ما مى‏خواهيم، داشته باشد.
وقتى شما از روى يك تعبير معتبر، راجع به يك آيه قرآن، فكر و مطالعه كنيد، به تنقيح آن بپردازيد و براى مستمع بيان نماييد، مقصود حاصل است.
اگر براى ذكر مصيبت، كتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمى» را باز كنيد و از رو بخوانيد، براى مستمع گريه‏آور است و همان عواطفِ جوشان را به وجود مى‏آورد.
چه لزومى دارد كه ما به خيال خودمان، براى مجلس‏آرايى كارى كنيم كه اصل مجلس عزا از فلسفه واقعى‏اش دور بماند؟!(26)

* سخنى هم با مردم‏
يك وقت است كه كسى از داشتن نعمتى بى‏بهره است و در مقابل نعمتِ نداشته، از او سؤالى هم نمى‏شود.
اما يك وقت، كسى از نعمتى بهره‏مند است و از آن نعمتى كه دارد، از وى سؤال مى‏شود.
يكى از بزرگترين نعمتها، نعمت خاطره و ياد حسين‏بن‏على(ع)، يعنى نعمتِ مجالسِ عزا و محرّم و عاشورا براى جامعه شيعىِ ما است.
هم مردم و هم روحانيون، بايد از اين نعمت استفاده كنند.
استفاده مردم اين است كه به مجالس عزادارى سيدالشهداء(ع) دل ببندند و اين مجالس را - در سطوح مختلف - هر چه مى‏توانند بيشتر اقامه كنند.
مردم بايد مخلصانه و براى استفاده، در مجالس عزادارى حسينى شركت كنند؛ نه براى وقت‏گذراندن يا به صورت عاميانه‏اى؛ فقط به عنوان ثواب اُخروى كه نمى‏دانند اين ثواب اُخروى از كجا مى‏آيد؟ مسلّماً شركت در مجالس مذكور، ثواب اُخروى دارد، اما ثواب اُخروى مجالس عزا، از چه ناحيه و به چه جهت است؟ مسلماً مربوط به جهتى است كه اگر آن جهت نباشد، ثواب هم نيست.
بعضى از مردم متوجّه اين نكته نيستند.
همه بايد در اين مجالس شركت كنند، قدر مجالس عزادارى را بدانند، از اين مجالس استفاده كنند و روحاً و قلباً، اين مجالس را وسيله‏اى براى ايجاد ارتباط هر چه محكم‏تر ميان خودشان و حسين‏بن‏على(ع) و خاندان پيغمبر(ص) و روح اسلام و قرآن قرار دهند. (27)

* چند نكته با مداحان و نوحه‏سرايان‏
چيزى كه بنده در بعضى از خوانندگان جلسات مداحى اطلاع پيدا كردم، استفاده از مدح‏ها و تمجيدهاى بى‏معنا است كه گاهى هم مضر است.
فرض كنيد راجع به حضرت اباالفضل(ع) صحبت مى‏شود، بنا كنند (به) تعريف‏كردن از چشم و ابروى آن بزرگوار، مثلا قربون چشمت بشم(!) مگر چشم قشنگ در دنيا كم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشمهاى قشنگش بوده؟! اصلا شما مگر اباالفضل را ديده‏ايد و مى‏دانيد چشمش چگونه بوده؟ اينها سطح معارف دينى ما را پايين مى‏آورد.
معارف شيعه در اوج اعتلا است. معارف شيعى ما معارفى است كه يك فيلسوف در غرب پرورش‏يافته با مفاهيم غربى و بزرگ‏شده آشناى با معارف فلسفى غرب مثل هانرى كربن را مى‏آورد (و) دو زانو، جلوى علامه طباطبايى مى‏نشاند، او را خاضع مى‏كند و مروج شيعه و معارف آن در اروپا مى‏شود.
مى‏شود معارف شيعه را در همه سطوح عرضه كرد؛ از سطوح ذهن متوسط و عامى بگيريد تا سطوح بالاترين فيلسوف‏ها.
ما با اين معارف نبايد شوخى كنيم.
ارزش اباالفضل العباس به جهاد و فداكارى و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت او است، به آب نخوردن او است؛ در عين تشنگى و بر لب آب، بدون اين كه شرعا و عرفا هيچ مانعى وجود داشته باشد.
ارزش شهداى كربلا به اين است كه از حريم حق در سخت‏ترين شرايطى كه ممكن است انسان تصورش را بكند، دفاع كردند.
حالا يك وقت، شاعرى در يك قصيده سى چهل بيتى، اشاره‏اى هم به جمال حضرت اباالفضل مى‏كند. آن يك حرفى است. ما نبايد خيلى خشكى به خرج دهيم و سختگيرى كنيم. اما اين كه ما همه‏اش بياييم روى ابروى كمانى و بينى قلمى و چشم خمار اين بزرگواران تكيه كنيم، اين كه مدح نشد. در مواردى ضرر هم دارد. در فضاهايى اين كار خوب نيست. نبايد بگذاريد منبر ده دقيقه‏اى يا بيست دقيقه‏اى شما از معارف خالى بماند.
شنيده‏ام در مواردى از آهنگ‏هاى نامناسب استفاده مى‏شود، مثلا فلان خواننده طاغوتى يا غيرطاغوتى، شعر عشقى چرندى را با آهنگى خوانده، حالا ما بياييم در مجلس امام حسين(ع) و براى عشاق امام حسين(ع)، آيات والاى معرفت را در اين آهنگ بريزيم و بنا كنيم آن را خواندن. اين خيلى بد است. خودتان آهنگ بسازيد. اين همه ذوق و اين همه هنر وجود دارد. يقينا در جمع علاقه‏مندان به اين جريان، كسانى هستند كه مى‏توانند آهنگ‏هاى خوب مخصوص مداحى بسازند. (28)

* اينگونه دين بدنام مى‏شود
كسى كه با مسائل شوروى سابق و بخشى كه شيعه‏نشين است - جمهورى آذربايجان - آشنا بود، مى‏گفت: «آن وقتى كه كمونيستها بر آذربايجانِ شوروىِ سابق مسلط شدند، همه آثار اسلامى را از آن جا محو كردند، مثلا مساجد را به انبار تبديل كردند، سالن‌هاى دينى و حسينيه‏ها را به چيزهاى ديگرى تبديل كردند و هيچ نشانه‏اى از اسلام و دين و تشيع باقى نگذاشتند، فقط يك چيز را اجازه دادند و آن، قمه‏زدن بود! دستورالعمل رؤساى كمونيستى به زيردستان خودشان اين بود كه مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نمازِ جماعت برگزار كنند، قرآن بخوانند، عزادارى كنند، هيچ كار دينى نبايد بكنند، اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون خودِ قمه‏زدن، براى آنها يك وسيله تبليغ بر ضد دين و تشيع بود. بنابراين، گاهى دشمن از بعضى چيزها، اين‏گونه عليه دين استفاده مى‏كند.
هر جا خرافات به ميان بيايد، دين خالص بدنام خواهد شد. (29)
عزيزان من! مؤمنين به حسين‏بن‏على(ع)! امروز حسين‏بن‏على(ع) مى‏تواند دنيا را نجات بدهد، به شرط آن‏كه چهره او را با تحريف مغشوش نكنند. نگذاريد مفاهيم، كارهاى تحريف‏آميز و غلط، چشمها و دلها را از چهره مبارك و منوّر سيدالشهدا(ع) منصرف كند.
با تحريف بايستى مقابله كنيد. (30)

* پايان كلام اين كه امروز، شمر كيست؟
مرحوم شهيد مطهرى، سالها قبل از انقلاب در اين حسينيه ارشاد، قريب به اين مضمون فرياد مى‏كشيد كه والله بدانيد شمر، امروز - اسم نخست‏وزير آن روز اسرائيل (صهيونيست) را مى‏آورد - او است. واقع قضيه هم همين است.
ما شمر را لعنت مى‏كنيم، براى اين‏كه ريشه شمرشدن و شمرى عمل‏كردن را در دنيا بِكَنيم، ما يزيد و عبيدالله را لعنت مى‏كنيم، براى اين‏كه با حاكميت طاغوت، حاكميت يزيدى، حاكميت عيش و نوش، حاكميت ظلم به مؤمنين در دنيا مقابله كنيم.
حسين‏بن‏على(ع) قيامش براى اين بود كه بينى حاكميتهاى عليه ارزشهاى اسلامى و انسانى و الهى را به خاك بمالد و نابود كند و همين كار را هم با قيام خود كرد.
مجالس ما، مجالس حسينى، يعنى مجالس ضد ظلم، مجالس ضد سلطه، مجالس ضد شمرها و يزيدها و ابن‏زيادهاى زمان حاضر، معنايش اين است. اين استمرار ماجراى امام حسين(ع) است. امروز دنيا پر از ظلم و جور است.
شما ببينيد چه مى‏كنند، در فلسطين چه مى‏كنند، در عراق چه مى‏كنند، در كشورهاى گوناگون چه مى‏كنند، با ملت‌هاى دنيا چه مى‏كنند، با فقرا چه مى‏كنند، با ثروتهاى ملى كشورها چه مى‏كنند. ابعاد عظيم حركت حسين‏بن‏على(ع)، شامل همه اين ميدان وسيع مى‏شود.
امام‏حسين(ع) نه فقط براى شيعه، نه فقط براى مسلمانها، بلكه براى احرار عالم درس دارد. رهبر آزادى‏بخش نهضت هند در شصت هفتاد سال قبل، اسم حسين‏بن‏على(ع) را آورد، گفت (كه) من از او ياد گرفتم، در حالى كه هندو بود، اصلا مسلمان نبود. در بين مسلمين هم همينطور است. ماجراى امام‏حسين(ع) اين است. شما گنجينه‏دار يك چنين جواهر ذى‏قيمتى هستيد كه همه بشريت مى‏تواند از او بهره برد و استفاده كند. (31)
----------------------------------------------------------------------------------
1) صحيفه نور، ج 15، ص 45
2) صحيفه نور، ج 18، ص 140
3) صحيفه نور، ج 14، ص 265
4) صحيفه نور، ج 15، ص 204
5) صحيفه نور، ج 12، ص 148
6) صحيفه نور، ج 9، صص 147 - 148
7) صحيفه نور، ج 8، ص 70
8) صحيفه نور، ج 8، ص 70
9) صحيفه نور، ج 8، ص 69
10) صحيفه نور، ج 18، ص 22
11) صحيفه نور، ج 10، ص 31
12) صحيفه نور، ج 1، ص 54
13) صحيفه نور، ج 9، ص 57
14) صحيفه نور، ج 9، ص 202
15) صحيفه نور، ج 18، ص 140

19) فرازهايى از فرمايشات رهبر حكيم انقلاب:
- 19/10/1386
20) 17/3/1373
21) 10/4/1371
22) 19/10/1386
23) 12/5/1373
24) 19/10/1386
25) 19/10/1386
26) 17/3/1373
27) 17/3/1373
28) 5/5/1384
29) 1/1/1376
30) 1/3/1374
31) 19/10/1386
 سه شنبه 17 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن