محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826605050
كميت به جاي كيفيت
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: كميت به جاي كيفيت
سينمايايران- الهام اناري:
با كمتوجهي جشنوارههاي رده الف جهان به فيلمهاي ايراني، شاهد حضور پرتعداد محصولات سينماي ايران در جشنوارههاي نه چندان معتبر هستيم، جشنوارههايي كه فيلمهاي ما در آنها جوايز زيادي هم دريافت ميكنند.
بهنظر ميرسد با افول ستاره اقبال سينماي ايران در جشنوارههاي معتبر، حضور گسترده بينالمللي در دستور كار قرار گرفته تا به لحاظ آماري سينماي ما همچنان موفق در عرصههاي جهاني بهنظر برسد. موفقيت سينماي ايران در محافل بينالمللي، بيشتر شبيه يك بازي رسانهاي شده است. بهطوري كه گاهي اوقات اخبار توفيق فيلمهايي برجسته ميشوند كه تنها كارگردانشان ايراني است و فيلم مورد اشاره اساسا محصول سينماي ايران محسوب نميشود.
بديهي است كه اگر رامين بحراني يا سميرا مخملباف حتي نخل طلاي كن را هم بگيرند نميشود آن را به حساب سينماي ايران گذاشت. سينماي ايران در دهه 90 ميلادي با درخشش عباس كيارستمي جهاني شد و حالا سالهاست كه كيارستمي دوران افولش را طي ميكند. تغيير نسل يك واقعيت غيرقابل انكار است و بايد ديد فيلمسازان تازه نفسي كه به ميدان آمدهاند ميتوانند موفقيتهاي گذشته را تكرار كنند يا خير؟
عليرضا رئيسيان معتقد است كه از نظر آماري سينماي ايران اين روزها چندان حضور پررنگي در مجامع بينالمللي ندارد و ميگويد: سينماي ايران از لحاظ حضور بينالمللي چه از نظر كمي و چه كيفي، يك سير كاملا نزولي را طي ميكند. مهمترين دليل اين اتفاق نيز كم كاري است كه در بخش توليد، توليد انديشه و ديگر مسائل مرتبط با موضوعات داخلي و علاوه بر آن در بخش عرضه صورت ميگيرد.
نهادهايي كه اين وظيفه را دارند خصوصا بنياد سينمايي فارابي، حوزه هنري و كانون پرورش فكري در كنار شركتهاي خصوصي كه دستاندركار هستند بهشدت دچار روزمرگي و يكنواختي شدهاند و انگيزههاي لازم را براي ادامه كار ندارند. از سوي ديگر بيتوجهي به ذات سينماي داخلي نيز كه مقدمه حضور در عرصههاي بينالمللي است از ديگر نقاط ضعف سينماي ماست. اين چند عنصر در كنار يكديگر باعث بهوجود آمدن چنين معضلي شده است.
محسن امير يوسفي نيز ضعف موجود را به برخوردهاي بد با سينماي جشنوارهاي ايران در زمان اوج آن نسبت داده و ميگويد: وقتي كه اين سينما وضعيت خوبي داشت و در اوج بود و جوايز زيادي را نصيب سينماي ايران ميكرد، با كمتوجهي مسئولان مواجه شد. از طرفي در داخل هم عناوين مختلفي به اين سينما نسبت ميدادند كه بهترين آن سينماي جشنوارهاي بود. در آن زمان اين فيلمها از سوي مديران ناديده گرفته ميشد و فعالان سينماي بدنه نيز، اين سينما را محكوم ميكردند.
تصور همه بر اين بود كه تا ابد اين اتفاق تكرار ميشود و سينماي جشنوارهاي به روال سابق خود ادامه ميدهد. اما امروزه هر چند كه اين جريان هنوز كامل از بين نرفته است اما اين حضور كمرنگ شده است. وقتي اين سينما در اوج بود بعضي از دوستان سريع شروع به آسيبشناسي كردند غافل از اينكه اگر وضعيت امروز اين سينما پيشبيني ميشد، اين اتفاق نميافتاد و تاثير بدي بر وجهه بينالمللي سينماي ايران نميگذاشت.
محمد اطبايي اما در پاسخ به اين سؤال معتقد است كه اول بايد ديد آيا در نقشه جشنوارههاي بينالمللي فيلم، جشنواره الف يا ب وجود خارجي دارد يا خير. او ميگويد: در اين نقشه، جشنواره الف يا ب وجود خارجي ندارد و اين نكته بيشتر يك بحث رسانهاي است. فدراسيون بينالمللي تهيهكنندگان سينما(فياپف) در راستاي حفظ حقوق تهيهكنندگان مقرراتي را براي جشنوارههاي فيلم تعيين كرده كه نسبت به ميزان همكاري جشنوارهها با قبول اين مقررات فياپف آنها را ردهبندي ميكند.
فياپف جشنوارهها را به چند دسته تقسيم كرد. الف: جشنوارههاي رقابتي فيلمهاي بلند ب: جشنوارههاي غيررقابتي فيلمهاي بلند ج: جشنوارههاي فيلم كوتاه و مستند. اين ردهبندي منشا سوءتفاهم رسانهاي جهت ارزشبندي جشنوارههاي فيلم شد و فياپف نيز چند سالي است اين ردهبندي را نه براساس حروف الفبا بلكه براساس اعداد يوناني تنظيم ميكند تا اين غلط اصلاح شود. براي نمونه در رده بهاصطلاح الف جشنوارهها، جشنوارههايي مانند قاهره، توكيو، ماردل پلاتا قرار دارند كه اهميت آنان بهمراتب كمتر از جشنوارههاي معتبر ديگري مانند ساندنس، تورنتو و روتردام بوده كه در اين ردهبندي الف جايي ندارند.
امير شهاب رضويان معتقد است زماني كه جشنوارههاي خارجي متكي بر توليد فيلمهايي با رويكرد فرهنگي و داخلي بود و در يك دوره تاريخي يعني در دوراني كه از فيلمنامه فرهنگي بيشتر حمايت ميشد فيلمهاي ايراني امكان حضور بيشتري در جشنوارههاي خارجي پيدا ميكردند. او ميگويد: در آن زمان اين قبيل فيلمها به اندازه كافي در داخل كشور توليد ميشد و در كنار توليد اين فيلمها، بنياد فارابي و بخش بينالملل آن در پخش فيلمهاي ايراني حضور مستمري داشت.
بعد از آن با تغيير سياستگذاريها از حدود 8 سال پيش حضور فيلمهاي ايراني بهتدريج كمرنگ شد و حضور در جشنوارههاي خارجي بخشي از هدفي بود كه سينماي ايران ميبايست دنبال ميكرد و در كنار آن مسئله فروش فيلمهاي ايراني به شبكههاي تلويزيوني، پخشكنندههاي سينمايي و مراكز فرهنگي موضوعي بود كه در طول 30 سال بعد از انقلاب، درست پيگيري نشد. حضور در جشنوارهها ميتوانست اين امكان را براي سينماي ايران بهوجود بياورد كه فيلم ايراني وارد سالنهاي سينما هم بشود و بيننده خارجي هم به تماشاي فيلم ايراني در سالنهاي سينما بنشيند. اما نكتهاي كه از آن غافل مانديم ايجاد ساز و كار عرضه، نمايش و فروش فيلم ايراني در خارج از كشور بود.
لزوم حضور در جشنوارههاي كماهميت
اطبايي با تاييد اين نكته كه فيلمهاي ايراني در سال 2008 موفق به حضور در بخش مسابقه جشنوارههاي معتبري مانند سان دنس، كن، كارلووي واري، لوكارنو و ونيز نشدند ميگويد: اما «آواز گنجشكها» در برلين و «به همين سادگي» در مسكو و نيز «اسب دو پا» در سن سباستين به موفقيتهاي قابل توجهي دست يافتند. شمار جشنوارههاي بينالمللي فيلم به واسطه تغيير سيستم پخش فيلم بهشدت فزوني يافته و اين جشنوارهها به خوراك احتياج دارند. از طرفي حضورهاي جشنوارهاي فيلمها افزايش قابل توجهي يافته است. توليد فيلم در جهان به واسطه انقلاب ديجيتال سير صعودي داشته و اين نكته خود موجب رقابت شديدي براي حضور فيلمها در جشنوارههاي جهاني شده است.
من بهعنوان يك دستاندركار حرفهاي پخش بينالمللي فيلم معتقد به طراحي يك راهبرد براي پخش فيلم براساس كيفيت آن فيلم و شناخت بازار و جشنوارهها هستم. در اين روش حضور كيفي فيلمها در جشنوارهها اهميت دارد و نهحضور كمي. يك فيلم بايد در جشنوارههايي حضور يابد كه به بازاريابي آن كمك كرده و يا از آن حضور جشنوارهاي درآمدي حاصل شود، در غيراين صورت، حضور در جشنوارههاي كماهميت، اعتباري به همراه نميآورد. از طرفي حضور در جشنوارههاي جهاني فيلم اعتباري فرهنگي براي كشورهاي توليدكننده فيلمها به همراه داشته و به اين دليل حمايت سازمانهاي دولتي و رسمي از حضورهاي جشنوارهاي امري لازم است.
بسياري از سازمانهاي رسمي سينمايي در اروپا، كمك شاياني به دستاندركاران پخش فيلم جهت حضورهاي گسترده جشنوارهاي داشته و اين كمك شامل مشاركت در سفر دستاندركاران فيلم به جشنوارهها، چاپ، زيرنويس كپيهاي نمايشي و چاپ مواد تبليغاتي و حتي كمكهاي مستقيم مالي است.اما رضويان نمايش فيلمهاي ايراني در جشنوارههاي درجه2 را فاقد اشكال دانسته و ميگويد: حضور در هر جشنوارهاي اگر ابتدا با هدف فرهنگي و سپس با هدف بازاريابي جهاني باشد از نظر من پسنديده است و به نفع آينده سينماي ايران خواهد بود.
از سوي ديگر رئيسيان حضور فيلمهاي ايراني در جشنوارههاي كماهميت خارجي را تنها از نگاه مديريتي مهم دانسته و ميگويد: ظاهرا اين موضوع براي مديران ما حائز اهميت است. از نظر آنها حضور يك فيلم در 3جشنواره خارجي ميتواند اتفاق خوبي باشد و حال اينكه جشنوارههاي مورد نظر در چه سطحي هستند اصلا مهم نيست. اما صرف حضور يك فيلم در يك جشنواره خارجي تعيينكننده چه چيزي است؟ حضور فيلمها در جشنوارههاي كم اهميت خارجي ميتواند مقدمهاي براي حضور در جشنوارههاي معتبر باشد كه متأسفانه معمولا اين اتفاق نميافتد.
موانع بازگشت به دوران طلايي
رضويان سينماي فعلي ايران را از شرايط ايدهآل دهه 90 ميلادي چندان دور نميبيند و ميگويد: امكان بازگشت براي سينماي ما وجود دارد و اين اعتلاي دوباره سينماي ايران تابع تقويت سينماي ملي و حمايت از بخش خصوصي در جهت عرضه فيلمهاي ايراني در خارج از كشور خواهد بود. بهنظر من بخش خصوصي با توجه به پيشينه خوب سينماي ايران و تاثيرات مثبتي كه در ذهن جهانيان گذاشته ميتواند طي يك برنامه 5 ساله فيلم ايراني را بهصورت گسترده در سالنهاي سينماي خارج از كشور به نمايش دربياورد.
رئيسيان بازگشت سينماي ايران به دوره طلايي دهه 90 ميلادي را مستلزم تغييرات اساسي در بخش برنامهريزي براي حضور در جشنوارههاي معتبر جهاني دانسته و ميگويد: برنامهريزي در اين بخش مثل برنامهريزي تيمهاي ورزشي براي حضور در المپيك است؛ به اين معنا كه ما نياز به يك برنامه بلندمدت داريم و بايد مقدمات كار را به خوبي طي كنيم. بايد بودجه مناسبي براي مديريت اين امر در اختيار داشته باشيم و به همراه آن، دانش، طرح خوب فكري و ارتباط مؤثر و وسيع با جشنوارهها داشته باشيم. از ديگر سو فيلمسازان ما بايد بهروز باشند، يعني فيلمهاي ما ابتدا بايد در داخل كشور قابل اعتنا باشند و محترم شمرده شوند و در مرحله بعدي در بازارهاي بينالمللي نيز مطرح شوند. در قدم بعدي بايد انگيزه ايجاد شود، فيلمسازان نياز به حمايت مادي و معنوي دارند.
آنها بايد انگيزه انجام كار خوب براي ارائه به جشنوارههاي خارجي را داشته باشند.اطبايي نيز با ابراز تأسف از اينكه سينماي ايران اكنون به مانند دهه 90 ميلادي مورد توجه جشنوارههاي بينالمللي فيلم نيست ميگويد: اين مسئله مستلزم آسيبشناسي جدي سينماي ايران در بخشهاي مختلف اعم از توليد و پخش است. ارزيابي بازار جهاني و جايگاه سينماي ايران و حتي سينماي غيرهاليوودي در اين بازار روشنگر نكات بسياري براي دستاندركاران پخش بينالمللي فيلمهاي ايراني است. كمبود نيروي متخصص در اين عرصه خود مشكل بزرگ ديگري است كه تنها با برگزاري كارگاههاي آموزشي و حمايتهاي دولتي از تربيت نيروهاي جديد، قابل حل است.
اميد به نسل جديد فيلمسازان
رضويان معتقد است نسل جديد فيلمسازان قطعا ميتوانند موفقيت نسل قبلي را تكرار كنند و ميگويد: نسل قبل سينماگران ايراني كه در جشنوارهها درخشيدند، مثل كيارستمي، عياري و جليلي امروزه در جهان شناخته شده هستند و سينماي جهان منتظر تماشاي فيلمهاي متفاوت از نسل جديد فيلمسازان ماست. قطعا با كمي سعه صدر و حمايت سينماگران نسل جديد ميتوانند هم در عرصه فرهنگي و هم اقتصادي در سينماي جهان حرفي براي گفتن داشته باشند و اينكه سينماي يك كشور، يك دوره طلايي در جشنوارههاي خارجي دارد و يك دوره افول يك اتفاق طبيعي است كه نه فقط براي سينماي ايران بلكه براي سينماي جهان اين اتفاق ميافتد.
در سالهاي اخير بعد از يك دوران فطرت 10 تا 15 ساله، سينماي كشورهايي مثل آلمان و يا فرانسه، دوباره مطرح ميشود.به اعتقاد اطبايي نسل جديد سينماگران ايراني داراي استعداد و ظرفيت لازم جهت حضور در عرصههاي بينالمللي است و تنها شرايط توليد آثار كيفي بايد برايشان فراهم شود. او ميگويد: توليد بالاي فيلم كوتاه و مستند و نيز حضور بالاي فيلم اوليها در هر سال مويد استمرار موفقيتهاي گذشته سينماگران ايراني است هر چند اين مهم با ارتقاي فني فيلمها و نوآوريهاي هنري امكانپذير است.
رئيسيان نيز به نسل تازه فيلمسازان اميدوار است و ميگويد: كاش آنها بتوانند آنقدر بزرگ شوند كه جاي خودشان باشند و نخواهند جاي خالي كسي را پر كنند. در حال حاضر رگههايي از استعداد در فيلمسازان جوان وجود دارد. اما اين فيلمسازان نوظهور متأسفانه بهصورت پراكنده كار ميكنند و فعاليتشان جهت دار نيست. فعاليت آنها بايد مديريت شود، هر چند فعلا هيچ تمايلي از طرف مديران براي اين حضورها وجود ندارد. هيچ كس نميپرسد چرا سينماي بينالمللي ايران به اين روز افتاده است.
شايد بعضي افرادي كه اصرار داشتند به حضور سينماي ايران در جشنوارههاي جهاني، شكل سياسي بدهند امروز خوشحالند از اينكه اين حضور كمرنگ شده است. اما بهتر است يادمان باشد كه كمرنگ شدن حضور بينالمللي سينماي ايران تبعات بدي از نظر فرهنگي براي كشور ما دارد. با محدود شدن ارتباطات جهاني، ارتباطات فرهنگي ما محدود ميشود. خسارت بزرگي كه در اين مورد به حوزه فرهنگ و سينما وارد ميشود، غيرقابل جبران است.
دوشنبه 16 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]
-
گوناگون
پربازدیدترینها