محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842120632
پيام عاشورا از نگاهي ديگر
واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: پيام عاشورا از نگاهي ديگر
گاه سخن گفتن از مقام والاي انساني براي آناني كه از ارزش هاي انساني هيچ نمي دانند و با خويشتن خويش بيگانه اند كاري بس عبث و بيهوده مي نمايد. اما چه بايد كرد كه (ولتكن منكم امه يدعون الي الخير) و اين پيام دين من است.
شايد عده اي به هر آن آفريده شده اند تا شبنمي باشند بر رخساره برگي خشك تا آن برگ طراوتي ممكن و نشاطي گذرا دريابد و رخ بنمايد كه در گذشته اي نه چندان دوره او را حياتي ممكن بود.
موشان كور را چگونه درك اين حالت ممكن است آنگاه كه ابرهاي سياه سراسر آسمان را مي پوشانند و امكان تابش نور خورشيد را از زمين و زمينيان دريغ مي دارند، از نسيم سحري كاري ساخته نيست، در اين ميانه تنها طوفان به كار مي آيد و بس. هر انقلابي با خود پيامي دارد و خونش را رهبر و آناني مي دهند كه پرچمدار انقلابند و پيامش را تنها آناني در مي يابند كه سر و دل در گرو مهر آن، انقلاب دارند. نه خوف جان آنان را در بر مي گيرد و نه به دنبال آنند كه سودا نمايند. جان بر كف بيرق انقلاب را محكم در دست گرفته و آن را بر سر هر كوي و برزن به اهتزاز در مي آورند و براي آنكه دل مردم را با پيام رهبر انقلاب آشنا سازند با اشك و آه از ظلم روي داده و جان سوخته سخن مي رانند و پيام هيهات من الذله را - فرياد مي دارند تا بياموزند مردمان و رهگذران كه ان الحيوه عقيده و الجهاد را.
و جز اين نيست اگر تو پذيرفتي كه با ددان و دواب تفاوتي فاحش داري زهي سعادت پس بايد در راستاي به كف آوردن هويت انساني خويش بكوشي و تمامي توان خويش را به كار بندي تا به ذلت و معصيت دچار نگردي. اما اگر در نيافتي هيات كه هيچ نخواهي دانستن و عمر را به بيهودگي و بي ثمري سپري خواهي ساخت و به گفته مولايمان حضرت علي(ع) تنها به كار آن مي آيي كه شكم را چون طبلي خالي انبار انواع ماكول و ناماكول سازي. چه بايد كرد، اين پيام را چگونه بايد در دربار يزيد و يزيديان سرود. آواي عشق را چگونه بايد سر داد. يا ايها المومنون رهبر راستينم، پاره تن پيامبر(ص) دردانه فاطمه(س) و دست پرورده علي در راه عشق به آرمان هاي مقدس اسلامي، در راه خدا و خلق خدا از خويش و خانواده خويش گذشت تا دريابند انسان ها چگونگي زيستن و حفظ آزادي و حرمت آزادگي را.
آي آدم ها... آي آدم ها... خروش از خفتگان و دريوزگان شكمي. انتظار نداريد كه اينان، اسراي شكم خويشند. از خفتگان و درماندگان چه انتظار كه مقامات پرشور انساني را درك نمايند.
اما حسين چه كرد؟ آيا آنگونه كه عده اي داد سخن مي دهند، تنها شرابخواري يزيد بود يا به هم برخي ديگر به اميد آنكه پس از رسيدن به كوفه و دريافت ياري از جانب ايرانيان تشكيل يك حكومت پادشاهي، آن هم به رغم آنكه مادرش شهربانو دختر يزگرد سوم نزد ايرانيان وجاهتي خاص داشت (مخدوش كردن چهره امام) يا... بود.
اما بنا به گفته مولانا:
ما ز قرآن مغز را برداشتيم
پوست را بهر خران بگذاشتيم
بلنداي همت لازم است تا قيام قيامت را دريابيم، هركس بر مبناي فهم و به اندازه مغز خويش همچون مثال اتاق تاريك و فيل محبوس در آن، تعريفي از واقعه قيام عاشورا نموده، اما در نزد هيچ كدام اين سوال مطرح نگشته كه به راستي براي چه؟ در روان شناسي ما يك اصل داريم. علي الخصوص در روان شناسي اجتماعي كه اگر ما مي خواهيم عملكرد و رفتارهاي قومي و فردي را بسنجيم بايد اين نكته را حتما مدنظر داشته باشيم كه چه مجموعه قواعد و قوانيني بر آن قوم حاكم است آداب و رسوم آن قوم چيست؟ از چه اصولي پيروي مي نمايد، اصل هجرت را پيامبر گرامي اسلا م حضرت محمد «ص» بنيان نهادند. آنهم از مكه به مدينه، دقت بفرماييد از مكه به مدينه آنهم براساس فرمان الهي پس از بيعت مردم مدينه، در اينجا ذكر چند آيه قرآن را ضروري مي دانم.
ان الذين آمنو و الذين هاجرو وجاهدو في سبيل الله اولئك يرجعون رحمت الله و الله غفور رحيم ( بقره آيه 216)
به درستي كه آنان كه ايمان آوردند و آناني كه هجرت كردند در راه خدا، اميدي دارند رحمت خدا را و خدا آمرزنده مهربان است. و چون اين آيه ، آيه 195 سوره آل عمران سوره انفال آيات 74 و 76 و 77 كه در آيه 74 خداوند مي فرمايند.
ان الذين آمنوو هاجر و و جاهد و باموالهم و انفسهم في سبيل الله والذين تا انتهاي آيه ... ( آنان كه ايمان آوردند و جهاد كردند در راه خدا با مالهايشان و جانهاشان.) و آيه 57 و 194 حج. در تمامي اين آيات خداوند به آناني كه ايمان ميآورند عنايت بفرماييد ايمان مي آورند. يعني از اعماق وجود به راه برگزيده شده معتقد بوده و دين را وسيله اي براي امرار معاش و يا خداي ناكرده اغواي ديگران بر نمي گزينند آنان كه پس از ايمان آوردن براي ياري دين خدا از شهر و ديار خويش هجرت مي نمايند و با مالهايشان و جانشان جهاد مي نمايند، آنان را هدايت يافته و ايمان آورنده نامند.
نه آناني كه دم فرو مي بندند و در مقابل ظلم و ستم ، در برابر كفر و تجاوز تنها دل بدين خنك مي دارند كه زندگي روزمرگي خويش را در كنار محرابها يا درون شبستانها به سر مي آورند نتيجه آنكه اين قيام بنا به دستور صريح قرآن يك امر ديني است، آن هم از كجا شروع مي شود از مكه، حج يكي از فروع دين است آن زمان كه اصل دين در معرض تهديد قرار گرفته، آن دم كه بنيان گذاران شوراي سقيفه به همه چيز دنيايي شان انديشيدند به جز حفظ دين به جز آنكه بينديشند با اين شورا چه بر سر اسلا م و مسلمين خواهند آورد و چگونه اين شورا امر رهبري را از آل پاكان ستانده و آرام آرام به كفر فرو خفته به جهالت دم فرو بسته خواهد سپرد. اينجا را ديگر هجرت و قيامي لا زم است تا اصل دين برپا بماند، آن هم نه براساس هوي و هوس بلكه براساس نص صريح قرآن و سنت رسول الله، آناني كه براساس فرهنگ و قوم خويش سخن مي رانند، از واقعيات يا بهتر بگويم از حقايق اساسي يك قيام يا يك واقعه تاريخي به دورند، زيرا ما انسانها دنيا را آن طور مي بينيم كه خود به همان گونه مي انديشيم نه آن گونه كه هست، دقيقا همين جاست كه پاي پاره اي از مورخين مي لنگد، نويسندگاني چون كورت فريشلر از آنجايي كه با اصل حقايق قرآني آشنا نيستند، نمي توانند بطن قيام را درك نمايند، آنان ناخودآگاه يك قيام ديني را با قيام هاي ساده و رايج در كشور خويش مي سنجند، پاره اي از نويسندگان داخلي نيز به مقايسه پاره اي از قيام هاي تاريخي ديگر مي پردازند كه در اين ميانه نيز باز به راه خطا مي روند، آنان يك اصل را در نمي يابند عزيزان، بزرگواران يك قيام ديني، قيام عقيدتي ، قيامي كه در آن پاي شرف، انسانيت، هستي، آبرو و انجام تكليف در ميان است، با يك قيام تغيير نظام ساده تفاوتي فاحش دارد، همين تفاوت فاحش است كه ناخود آگاه انديشمندان ديگر را به حيرت وا مي دارد.تا آن جا كه ناخودآگاه زبان به تحسين مي گشايند. توماس كارلا يل مي گويد: بهترين درسي كه از تراژدي كر بلا مي گيريم اين است كه حسين (ع) و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند، آنها با عمل خود ثابت كردند كه تفوق عددي در جايي كه حق با باطل روبرو مي شود اهميتي ندارد، پيروزي حسين(ع) با وجود اقليتي كه داشت باعث شگفتي من است.(1) دقت بفرمائيد او از پيروزي مي گويد و ما در نمي يابيم كه اين يك پيروزي عظيم ديني بود. به مجرد آن كه حضرت امام حسين(ع) شهيد گرديدند و زن و فرزندان او را اسير كردند و آن وقايع حزن انگيز پديدار گشت ناگاه دقيقا از دربار بني اميه چگونگي تبايح و فجايع اعمال بني اميه ظاهر گرديد يك مرتبه پرده از برابر چشمان مسلمين به كنار رفت و پايه جنبش و نهضت عظيمي عليه بني اميه بنا نهاده شده غاصب بودن بني اميه و مظلوميت خاندان بني هاشم ثابت گشت از اين واقعه به بعد بود كه مسلمانان به دنبال زندگي نويني بودند تا روح اسلا م را درك نموده و سعادت ابدي را در يابند. آنان كه جنبه روحانيت اسلا م را يك باره فراموش نموده بودند با اين جنبش روشني را دريافتند و به دنبال حق و حقيقت روانه شدند و روحانيت اسلا م را رونقي تازه دادند. آن چنان كه روز به روز واقعه كربلا اهميت و درخشندگي بيشتري يافت و چندي طول نكشيد كه سلطنت ظلم وجور معاويه و جانشينان او منهدم شد و آن چنان شد كه در كمتر از يك قرن ديگر هيچ نام و نشاني از آنان به جز در كتب تاريخي نمي بينيم و هر كجا كه نام آنان است به دنبال آن نفرين و ناسزا هم نوشته شده. گاندي مي گويد، من براي مردم هند چيز تازه اي نياوردم فقط نتيجه اي را كه از مطالعات و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمانان كربلا به دست آورده بودم ارمغان ملت هند كردم. و نتيجه گرفتم كه اگر بخواهيم هند را نجات دهيم واجب است همان راهي را بپيماييم كه حسين بن علي (ع) پيمود.(2)
بويد (BOYD) مي گويد: در طي قرون افراد بشر هميشه جرات و پردلي وعظمت روح و بزرگي قلب و شهامت رواني را دوست داشته اند و در اثر همين هاست كه آزادي و عدالت هرگز به نيروي ظلم و فساد تسليم نمي شود، اين بود شهامت و اين بود عظمت حسين(ع) و من مسرورم كه در چنين روزي با كساني كه در برگزاري ياد او كه چنين فداكاري عظيم را از جان و دل ثنا مي گويند شركت كرده ام هر چند كه 1300 سال از آن تاريخ مي گذرد.(3) جس تيس راسل مي گويد: آنها سراو را بالا ي نيزه نگه داشتند دهان حق گوي او را با تازيانه هاي خويش نواختند (دهاني كه پيامبر اسلا م بوسيدش بدنش را زير پاي ستوران افكندند.) خوني كه از بدن حسين (ع) بيرون ريخته شد معجوني آسماني است كه تا كنون سم هيچ اسبي با چنين رنگ الهي رنگ نشده است اي زمين بايروبرهنه كربلا در روي تو نه علفي است و نه چمني براي ابد آهنگ حزن و آه تنها پوشش تو باد.(4)
جرج جرداق مي گويد« فرق علي(ع) و معاويه اين است كه اصحاب معاويه فريفته جاه و زروزور و مقام و منصب بودند ولي اصحاب علي(ع) فريفته اخلا ق و فضيلت و كرامت او شده بودند و نمونه آن در اصحاب فرزندانشان پديدار بود كه وقتي يزيد مردم را تشويق به قتل حسين(ع) و مامور به خون ريزي مي كرد آنها مي گفتند: چقدر و چه مبلغ مي دهي تا او را بكشيم؟ اما ياران حسين(ع) مي گفتند: ما با تو هستيم، اگر هفتاد بار كشته شويم باز مي خواهيم در ركابت جنگ كنيم و كشته شويم.(5) در اينجا مي خواهم اين جمله را از كتاب اخلاق ناصري ذكر نمايم كه نوشته است: مرد را چهار خصلت لازم است و تا اين چهار خصلت در او نقش نبندد، اهوي بر او غالب گردد و او از راه خويشتن به دور ماند: 1- فضيلت 2- عدالت 3- عفت 4- شجاعت. دقت فرماييد كه خواجه نصير الدين طوسي 4 خصلت را ذكر مي نمايد كه كاملا به يكديگر وابسته اند و سبب بروز صفات عاليه يك انسان مي گردند، اگر دقت بفرماييد، فضيلت همان دانش و علمي است كه يك انسان واجب است تا فراگيرد. در هيچ ديني به اندازه اسلام در مورد فراگيري علم و دانش تاكيد نگرديد، تا آنجا كه پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمودند: زگهواره تا گور دانش بجوي و در صدر اسلام، يكي از راه هاي آزاد شدن اسرا اين بود كه آنان كه سواد داشتند، به 5 مسلمان سواد بياموزند، پس فراگيري علم و دانش در صدر صفات عاليه انساني است، زيرا انساني كه علم بياموزد، شيفته عدالت خواهد گرديد و به سبب آن با ارزش هاي انساني آشنا گشته و راه صفت و تقوي در پيش خواهد گرفت و فردي چنين وارسته، شجاعت لازم را در خويش يافته و به اوج قله انسانيت يعني فداكاري و ايثار گام خواهد نهاد، پس بايد حقايق يك قيام را با شناخت خصوصيات رهبران آن قيام تفسير كرد. يقينا پاره تن فاطمه(س)، دست پرورده علي (ع) و نواده پيامبر (ص) هيچ گاه به جز حقيقت روح اسلام به هيچ چيز ديگر نمي انديشيده است، زيرا اگر او حكومت مي خواست كه در مدينه داشت حاكم دست نشانده يزيد، تنها در مدينه از خود نامي داشت و اگر اعتبار مي خواست كه در مدينه داشت. پس بايد انديشيد، او چرا قيام كرد. آيا اين قيام براساس يك وظيفه ديني نشات گرفته از فضايل انساني نبود؟
واشنگتن ايرونيگ مي گويد: براي حسين(ع) ممكن بود كه زندگي خود را با تسليم شدن به اراده يزيد نجات بخشد. ليكن مسووليت پيشوايي نهضت نجات بخش اسلام اجازه نمي داد كه او يزيد را به عنوان خليفه به خلافت بشناسد، او خود را براي قبول هر ناراحتي و فشاري به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بني اميه در زير آفتاب سوزان سرزميني خشك و در روي ريگ هاي تفته آماده ساخت، روح حسين(ع) فناناپذير و برپاست. (6)
شافعي مي گويد: خاطره كربلا بار اندوه در دلم سرازير مي كند و هنگامي كه به ياد مي آورم كه حسين را با وجود بي گناهي غيرقابل ترديد چنان بي رحمانه كشتند، خواب بر چشمانم حرام مي گردد. اين خاطره محاسنم را سفيد كرده و روزي نمي گذرد كه آه از سينه ام برنيايد و اشك بر گونه ام نغلطد. (7)
شيخ عبد القادر گيلاني مي گويد: عاشورا روز گريه و ندبه است و چون هر مسلماني بايد در آن روز به ياد حسين(ع) باشد. هيچ كس را شايسته نباشد به چنين روزي خوشي جسماني داشته باشد.(8)
توندون مي گويد: شهادت حسين(ع) از همان زمان كه كودكي بيش نبودم در من تاثير عميق و حزن آوري مي بخشيد. من اهميت برپا داشتن اين خاطره بزرگ تاريخي را مي دانم. اين فداكاري هاي عالي از قبيل شهادت حسين(ع) است كه سطح بشريت را ارتقا بخشيده وخاطره آن شايسته است هميشه بماند و يادآوري شود. (9)
دقت بفرماييد، زماني كه امام راحل مي فرمايند، ياد و خاطره عاشورا را زنده نگه داريد كه ما هر چه داريم از اين محرم است، بيهوده نيست، زيرا مسلمين هر چه افتخار و بزرگي دارند، از اين نهضت است. نيب لت مي گويد: آن شب هنگامي كه آتش اردوها در اطراف او در بيابان برق مي زد پيروان خويش را گرد خويش جمع كرد طي يك سخنراني طولا ني و قلب نواز با آنها سخن گفت، آنها را از وحشت روز بعد آگاه ساخت و فرمود: يقينا قتل عام انجام خواهد شد و كساني كه با من بمانند شهيد خواهند گرديد. سپس عمل بسيار زيبايي را انجام داد كه نشانه آگاهي كامل او از ضعف بشري و قدرت روح فداكاري وي و علا مت قلب رئوف آن مرد بزرگ بود. تمام آتش ها و چراغ هاي اردو را خاموش كرد و سپس به پيروان خويش گفت كه هر كس جرات و قلب ايستادگي و شهادت را در خود نمي بيند در تاريكي به طور ناشناس و بدون خجلت برود صبح عاشورا در حالي كه ابرهاي ارغواني در آسمان شرق جمع مي شد، 71 نفر با ايمان دور حسين «ع» را گرفته و همگي آماده شهادت بودند. (10)
آري، آنان كه مي خواهند نمونه شجاعت و فداكاري و ايثار باشند، بايد به راه خوش ايمان داشته باشند، شهادت، رشادت، فضيلت و شجاعت مي خواهد، ايمان و استواري مي خواهد، زيرا شهيد زنده تاريخ است و سرمشق رهروان راه حق. اگر حضرت اباعبدالله در پي آن بود كه ياراني فراهم آورد و عليه يزيد بجنگد، در آن شب حزن آور، چنين سخناني را بيان نمي داشتند و موجبات كاهش نيروهاي خود را فراهم نمي آوردند. گيبسون مي گويد: در طي قرون آينده بشريت ودر سرزمين هاي مختلف شرح صحنه حزن آور مرگ حسين موجب بيداري قلب خون سردترين خوانندگان خواهد شد. (11)
موسيو ژوزف آلماني به هنگام ديدن مراسم عزاداري در تركيه مي گويد: يقينا چنين مردمي كه اينچنين پس از قرن ها ياد و خاطره امام خويش را زنده نگه مي دارند و قيام او را مي ستايند، هرگز زير بار ظلم و ستم سر فرود نخواهند آورد. پرفسور ادوارد براون مي گويد: آيا قلبي پيدا مي شودكه وقتي درباره كربلا سخن مي شنود، آغشته به حزن و اندوه نگردد؟ حتي غير مسلمانان نيز نمي توانند پاكي و عظمت روحي را كه اين جنگ اسلا مي در تحت لواي آن انجام گرفت را انكار كنند (12)
چارلز ديكنز مي گويد: اگر منظور حسين «ع» جنگ در راه خواسته هاي دنياي خود بود، من نمي فهمم چرا خواهران، زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل حكم مي نمايد كه بگوييم او فقط به خاطر اسلا م فداكاري خويش را انجام داد ( 13)
موريس دوكبري مي گويد: اگر مورخين ما حقيقت عاشورا را مي دانستند و درك مي كردند كه عاشورا چه روزي است؟ اين عزاداري را مجنونانه نمي پنداشتند زيرا پيروان حسين «ع» به واسطه عزاداري مي آموزند كه پستي و زير دستي و استعمار و استثمار را نبايد قبول كنند زيرا شعار پيشوا و آقاي آنها تن در ندادن به زير بار ظلم و ستم بود. (14)
آري ، امام ما فرمودند: ان الحيوه عقيده و الجهاد، زندگي عقيده و مبارزه در راه آن است. آن كس كه در راه عقيده خود مبارزه ننمايد، پس اعتقادي به آن مسلك و مرام ندارد آن كس كه به هر خفت و خواري تن در مي دهد تا چند روزي بيشتر در اين جهان زنده بماند در حقيقت شيريني مرگ با عزت را در نيافته و معني هيات من الذله را نمي داند ، آن كس كه با خواري و خفت طوق بندگي بر گردن نهاده آن كه چون كلا غ به خوردن مردار عادت كرده چه خبر از صيانت نفس عقاب وپرواز در اوج آسمان و ماوراي ابرها دارد. استاد محمود عقاد مصري مي گويد: جنبش حسين «ع» و رفتن او از مكه به سوي كشور عراق حركتي نيست كه با سنجش حوادث امروز و با پيش آمدهاي روزانه معمولي به آساني بتوان در مورد آن قضاوت كرد . زيرا نهضت حسين «ع» يكي از بي نظيرترين جنبش هاي تاريخي است كه تاكنون در زمينه دعوت هاي ديني و يا نهضت هاي سياسي پديدار گشته. آن جنبش، نهضت مردي سياسي يا دستاويزي براي جلب دنيا به سوي خود يا خود به سوي دنيا نبود. بلكه آن نهضت بهانه و دستاويز كسي بود كه جان خود و همه جهان و جهانيان رابدهكار آييني مي دانست كه خود بدان ايمان داشت و معتقد به لزوم گرويدن و ايمان همه مردم بدان بود. (15)
استاد علامه علا ئلي مصري مي گويد: تاريخ هر ملتي واقعا تاريخ بزرگان آن است، پس هر ملتي كه رجال بزرگ ندارد، تاريخ ندارد. (16)
آري، اگر ملتي شهيد نداشته باشد، تاريخ ندارد. شهيد قلب تپنده تاريخ است، زيرا اين شهيد است كه بر عزت و شرف، مردانگي و ايثار واز خودگذشتگي يك ملت گواهي مي دهد و هر كس كه از ديدگاه امام حسين «ع» به نهضت او بنگرد، عظمت و بزرگي اين روح ايثارگر را در مي يابد، انساني تمام كه جان ، مال و خانواده خويش را ايثار كرد اما نه در راه خود و نه در راه خلق كه در راه خدا.
والسلا م وعلي من تبع الهدي
(از شماره 1 الي 16 برگرفته از كتاب پنج گام دكتر مجذوب صنا)
يکشنبه 15 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]
-
گوناگون
پربازدیدترینها