تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بدانيد كه هر كس در راه حق از دنيا برود، به بهشت و هر كس در راه باطل از دنيا برود، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816739719




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شجره طيبه ـ 6 جنگ ناخواسته


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: شجره طيبه ـ 6 جنگ ناخواسته
سيد مهدي فهيمي
شايد در نگاه نخست اين قضيه متناقض نما باشد. در شرايطي ناگزير اما مهم وارد عمل شدن . ناخواسته بسيار جدي و سختگير بودن . در موقعيتي قرار داشته باشي كه بخواهي فردي و يا جامعه اي را با تمام قوا نجات دهي اما دستت بسته باشد محدوديت داشته باشي و در نتيجه كاري خلاف ميل ولو به مصلحت انجام دهي . به عبارت ديگر لطف با پوشش قهر و يا قهر با ظاهر لطف كه اين هر دو شيوه خداوند رحمن و رحيم است .
داروي تلخ طبيب و در مواردي داغ نهادن و قطع عضو از سر تسري نيافتن درد و تهديد نشدن ساير اعضا بيمار از نمونه هاي لطف قهرآميز است . و آنچه يك مربي (مثل مادر) در جهت استحكام جسم و جان فرزند با به تاخير انداختن خواسته و پيش انداختن داروها از سر پيشگيري آفات و امراض روا مي دارد. شرايط البته مختلف اند شدت و ضعف دارند اما گاهي آنقدر قطعي و غيرقابل اجتنابند كه چون تخم بر شوره زار افشاندن خشت بر آب زدن و در گوش كر مادر زاد نجوا كردن دست ياري بسته است چون جايي كه فرزند نااهل است : از دشمنان برند شكايت بدوستان چون دوست دشمن است شكايت كجا بريم
تعبير « برادران مزدور » در اصطلاحات جبهه و جنگ نماد و نشانه چنين اوضاع و احوالي است . جامعه اي كه دلايل و ضرورتهاي غيرقابل انكار دارد براي پشتيباني و دوستي با همسايه خود آلت فعل اجنبي بشود. اوج اين ناگزيري آنجاست كه امام رضوان الله تعالي عليه فرمود : اگر خير صدام را مي خواهيد دعا كنيد خدا جانش را بستاند (قريب به اين مضمون ) و اين نگاه ناظر به بسته بودن دست يك مصلح و خيرخواه است حتي براي دشمن . چقدر در سطح ديپلماسي و با ساير شيوه ها تلاش شد جامعه عراق در درجه اول به دام ايادي اجانب نيفتد بيش از چند صد عمليات كوچك مرزي قبل از حمله سراسري و تجاوز اعلان شده به اين سرزمين مقدس صورت بست و مسئولان با اغماض و دورانديشي از آن گذشتند چندان كه امر بر دشمن مشتبه شد آنقدر كه خود را فاتح بلامنازع اين آب و خاك بداند و روز روشن سرش را بيندازد پايين و مثل يك چهارپاي وحشي بيايد وارد حريم ما بشود. اصرار بر تحميلي بودن جنگ صرف نظر از ابعاد حقوقي آن شدت عنايت تمام بر ناخواستگي اين مقابله دارد . و بهم رسيدن كفر و نفاق در اين دوره 8 ساله بيش از هر چيز صحه بر اين ناگزيري مي گذارد. تصور كنيد جامعه رزمنده و نيروهاي مردمي مخلص و پيرو مرادشان چگونه چون مولاي متقيان در اين شرايط روزگار گذراندند. آنها اگرچه در مجامع بين المللي و محافل داخلي حضور نداشتند و از آنچه پشت درهاي بسته مي گذشت بي خبر بودند اما در ميداني وسيع تر خاصه پس از عملياتهاي بزرگ خيل توده بي صاحب دشمن را مي ديدند همان افرادي را كه با سيمنوف و دوشكا به شكار فردي و گروهي رزمندگان مي رفتند عليرغم قلچماقي و هيكل هيولاي بعضي چقدر حقير و قابل ترحم جلوه مي كردند وقتي براي يك نخ سيگار چند دانه بيسكويت و قطره آب اشك مي ريختند التماس مي كردند و از سر و كول هم بالا مي رفتند و دخيل خميني مي گفتند.
و آن وقت بود كه جنگ با آنها دشوارتر مي شد. و چنين بود كه برخي در ميانه ميدان آرزوي مقابله با صهيونيستها را داشتند ولو به بهانه تجاوز به لبنان و داستان صبرا و شتيلا و نظاير آن . گويي در آن معركه بود كه مي توانستند با تمام قوا ظاهر بشوند سخت بگيرند و مردانه بجنگند. مثل جنگ با آمريكا در عراق و افغانستان و پاكستان و ساير بلاد امروز. به نحوي كسر شان خود مي دانستند بجاي استعمارگر با مستعمره نشين روبرو شوند. نمي توانستند تحمل كنند اسم جنگ جنگ عراق عليه ايران باشد در حالي كه هريك از سربازان و تجهيزات و لوازم جنگي اش متعلق به دولت و ملتي دگر است . به اسم « بي طرفي فعال » و صدها شارلاتاني ديگر. اطلاعاتش را يكي بدهد ناوش را ديگري و تو نداني با سرباز مي جنگي يا عمله واكره كشورهاي همسايه كه اجير شده اند در نهايت مدعي جنگ نه بدست تو بلكه بوسيله ارباب خود مجازات شود و تو نه تنها از خير غرامت و خسارت خود بگذري كه از سر مروت و مدارا و يتيم نوازي و اطعام مسكين در رفع حرج از آن جامعه پس از جنگ بكوشي . جنگي كه هنوز داغ هاي آن تازه است و تو دهها هزار كشته خود را از گوشه و كنار آن جمع مي كني و هر روز بر سرزمين هاي آن بچه هاي معصوم و مردم مظلوم را مي دهي . در حالي كه دشمن براي معدود سربازان متجاوز خود كه در سرزمين هاي اشغالي مجازات شده اند انجمن و بنگاه خيريه تشكيل مي دهد و طومار مي نويسند و اين جا و آن جا جنجال مي آفرينند. هر چند آنها از توده محروم و خود قابل ترحم باشند.
هم از قلابي بودن دشمن و حقارت آميز بودن اوضاع آنها بود كه حتي يك برادر از دست داده و رفيق شفيق شهيد شده وقتي درگيرودار نبرد با اسير دشمن مواجه مي شد عليرغم جوش و خروش طبيعي اوليه به سرعت رفتارش عادي و آرام مي شد.
و اين جز آن كه آموزه اي شيعي و ديني بود ناشي از شناختي بايد قلمداد شود كه بتدريج نيروي خودي به آن رسيده بود. چندان كه گاهي دو نفر رزمنده بر سر نحوه برخورد با اسراي دشمن با هم گلاويز بشوند و اين نه از سر ترديد نسبت به دشمناني بود كه از كفر ابليس دشمني و خونخواري شان وضوح بيشتر داشت بلكه از سر مهرورزي و همدلي با توده جاهل و احمقي بود كه به سن تشخيص و تميز نرسيده بود و خوب از بد و زشت از زيبا و ايمان از كفر را باز نمي شناخت . و اين كنترل نفس البته در محيطي كه بقولي مردم براي خدا نفس مي كشيدند سهل ممتنع بود.
اهداف عالي و منزه بودن محيط مقابله بود كه بنده خدا مي ساخت كه بتواند از دشمن خشم بدل نگيرد. سهل است او را دوست داشته باشد. زخم او را زخم خود بداند و حتي نسبت به كشته او اسائه ادب نكند چيزي كه بنا به تربيت نداشته در فرهنگ دشمن جايي نداشت . آنجا كه دشمن به خود رحم نمي كند چرا بايد به ديگري بكند. تقوي در پي تربيت است و تدريجي است . والا شرايط جنگ حكايت بيان و تابستان و تشنگي و آب گرم و استسقا است . همه شرايط براي بهانه و زير پاگذاشتن موازين مهيا است . كمي و كاستي ها براي رفتن به سوي پستي ها فراوان است . اخوت و مروت و مودت حتي بين خود نيروهاي بومي يك كشور در جنگ ها كمياب است چه رسد نسبت به كسي كه در مقابل آنهاست . و چه دقيق و درست نيروهاي دشمن لشكر مخلص خدا را شناخته بودند. تصاوير باقي مانده از جنگ را ببينيد. چقدر احساس ترس در چهره اسراي دشمن مي بينيد هيچ . مي گويند يوسف به زليخا گفت : تو از من مي ترسي پاسخ داد نه . من از كسي كه از خدا بترسد با كي ندارم . اما همين عراقي ها را كه مثل لاشخور بر سر مال و جان و ناموس ما حاضر شدند و با هم زدوخورد كردن نيز بنگريد. بي آن كه بخواهيم اهميت رشادت نيرو و مديريت رزمي را كم اهميت جلوه دهيم مي توانيم ادعا كنيم آن سيل سربازان اسير كه در بعضي عمليات (بيت المقدس و فتح المبين ) به دهها هزار تن مي رسيد بخشي نه از سر ترس كه به اميد نجات به ما پناه مي آوردند. در ابعاد جبهه اي كه ما امكان تخليه آنها را نداريم و بعضي از مقامات ارشدشان را در منازل شخصي خود نگهداري مي كنيم . كجا مي توانيم ادعاي سيطره و خشم و نفوذ تكنيكي و تسليحاتي در تسخير آنها داشته باشيم
طبيعي است بين آن كه از سر زياده طلبي به ميدان آمده با ديگري كه از سر غيرت و همت و مسئوليت مقابل او ايستاده در گفتار و رفتار تضاد باشد. شما ببينيد. جامعه اي كه ابتدا به ساكن مورد ظلم واقع شده و بي هيچ شبهه اي مورد سو استفاده قرار گرفته به مراتب دستش بازتر است براي زير پا گذاشتن همه چيز و همه كس . و عدول كردن از قوانين و موازين . داستان آتش زدن قيصريه براي يك دستمال را شنيده ايد. اما امام علي بن ابي طالب استثنا است در بندگي خدا كه سفارش به ضربت در برابر ضربت مي كند. در حالي كه عاشقانش حاضر بودند قوانين هستي را عوض كنند و نسل ظلم و جور را براندازند. واقعا جز از شيعه او كه گول خور بزرگواري است كسي چنين ديده شنيده و خوانده است و اين ناگزيري در جلب خشنودي محبوب سرشار از حكمت است . پر از سلام و تسليم و صلح و سلامت و دوستي : گفت من تيغ از پي حق مي زنم بنده حقم نه مامور تنم . حكم حكم توست . به داستان حضرت ابراهيم علي نبينااله و عليه سلام بنگريد جانش را بر كف دستش گرفته كه : خواهي عمارتش كن و خواهي خراب كن . مولاي ما فرمانده قلوب كل قوا فرمود : اسلام دست ما را بسته است . يعني ما ناگزيريم در توانايي اندازه نگهداريم . ما آزاد نيستيم حتي به روش دشمن تلافي كنيم حتي در برخورد با خودمان نمي توانيم حريم شكني كنيم . هر چه خواستم بكنيم اين حيطه خداوندگاري است ما بنده ايم . خوب انساني كه با خود چنين مي كند با دشمن چنان مي كند و بالعكس آن كه حرمت خود را نگه نمي دارد بطريق اولي با ديگري روشش هر كه هرچه است . مومن نمي تواند مرتكب عملي شود كه قبح عقلي و شرعي آن مسلم است .
اما اين كه با وجود آن امام همام و حكيم متاله اين جنگ بوقوع پيوسته خود حجت تمام دارد بر كارد به استخوان رسيدن امور والا با اين تساهل و تسامح كه در ذات احكام الهي و مومنين به آن است و بعضي مصاديق آن كه بر شمرده شد مي توانست اين واقعه بوقوع نپيوندد. هر چند پيوسته احمقي سنگي به چاه مي اندازد كه صد عاقل از بيرون آوردن آن عاجزند. با اين وصف گمان نمي رود نسل فريب خورده دشمن در طول حيات خود بتواند دشمني اين اندازه دوست داشتني را يك بار ديگر تجربه كند و از طرفي بتواند اين ننگ و عار را مادام العمر ولو با آب كوثر از دامن خود بزدايد و از اين خفت تا زنده است سربلند كند هر چند بازماندگان از نسل شهيدان جانبازان و اسراي ما خود بخاطر نياورند كه دشمن كي كجا و چگونه يك فصل بهار از نسل مردان و زنان و مباني ايمان و استقامت را از آنها گرفت و ثمره زندگي آنها را نچيده پرپر كرد.
 يکشنبه 15 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 556]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن