واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: دايره المعارف آموزش عالي
مشكلات دانش آموختگان
(قسمت دوازدهم )
با توجه به چارچوب جهت گيري برنامه هاي توسعه اقتصادي ،اجتماعي وفرهنگي كشور در مورد كوچك سازي دولت در صورت اعمال اين چارچوب و حفظ روند پذيرش روزافزون دانشجو ،انتظار ميرود كه در سالهاي آتي مشكلات بيشتري در اين زمينه بروز كند .زيرا اگر دولت قادر به استخدام دانش آموختگان نباشد وبخش خصوصي نيز خود را از اين مسئوليت معذور بدارد (با توجه به رشد جمعيت و افزايش تعداد فارغ التحصيلان )دانش آموختگان بيشتري با مشكل بيكاري روبه رو خواهند گرديد .اين وضع ممكن است نه تنها موقعيت اقتصادي واجتماعي جامعه را متاثر سازد ،بلكه مي تواند زندگي فردي وخانوادگي دانش آموختگان بيكار را به ويژه از حيث جنبه هاي رواني مختل نمايد .
جنبه هاي رواني بيكاري دانش آموختگان
از مهم ترين جنبه هاي رواني بيكاري دانش آموختگان تعديل مسئوليت پذيري،كاهش خودپنداري مثبت وافزايش بدبيني و افسردگي آنهاست . هر قدر مدت اين بيكاري طولاني تر باشد بروز اين خصوصيات منفي شدت بيشتري پيدا مي كند .گرين وهمكارانش پس از انجام تحقيقي بين 98 نفر از دانش آموختگان بيكار نوشتند ،امروزه بر خلاف گذشته ،دوران نوجواني و وبي مسئوليتي طولاني شده است زيرا نسل جوان نه تنها بايد مدت طولاني تري به تحصيل بپردازد ومسائل پيچيده تري را فرا گيرد .بلكه غالبا ناچارند پس از فراغت از تحصيل با بيكاري دست به گريبان شود يكي از نتايج اين امر وابستگي مالي طولاني مدت به خانواده است كه مانع از آن مي شود تاجوانان به مسئوليت هايي كه از آنها انتظار مي رود تن در دهند .علاوه بر اين ، وابستگي مالي موجب مي شود كه آنها نتوانند به خواسته هاي مشروع خود مانند تشكيل خانواده جامعه عمل بپوشانند . اين محروميتها براي دانش آموختگان بيكار مشكلات عاطفي نيز به وجود مي آورد چنان كه مطالعات انجام شده بين 1985-1981 م نشان مي دهد 30 تا 40 درصد از فارغ التحصيلان بيكار دانشگاهها دچار مشكل جدي عاطفي هستند .
بروز اختلالات رواني در دانش آموختگان بيكار در كشورهايي كه كاريابي بر عهده خود جوانان است شديدتر است .برعكس ،حمايت هاي اجتماعي وخانوادگي ،به دليل اينكه ميزان فشار روحي را تعديل مي بخشند ، بروز اختلالات رواني را به تعويق مي اندازند .در برخي از كشورها مانند كرواسي ،كه جوانان در كاريابي نسبت به ساير كشورها آزادي كمتري دارند ،اولا مدت بيكاري معمولا طولاني نيست ثانيا دانش آموختگان در عدم اشتغال ،خود را مقصر نمي دانند به همين جهت كمتر با اختلالات رواني حاصل از بيكاري طولاني مدت مواجه مي شوند .
نكته ديگر اينكه در نقاطي كه كاريابي به عهده خود دانش آموختگان است وامكان جذب بازار كار شدن پايين است ،احتمال مي رود كه افراد براي امرار معاش به شغلي اشتغال يابند كه به علت عدم رعايت ارتباط شغلي تحصيلي در آن كارايي لازم را نداشته باشند . اين امر سبب دلزدگي ، بي تفاوتي وگاه تنفر آنها نسبت به كاري كه انجام مي دهند مي گردد .وقوع چنين شرايطي ممكن است به صورتي مهاجرت دانش آموختگان ،حضور كارمندي ناكارآمد وبي ثمر در بازار كار ،با پرداختن به كارهاي ضد اجتماعي ،از قبيل اعتياد ،وفساد مالي ،ظهور وبروز نمايد .
تا اوايل قرن بيستم ميلادي تصور مي شد كه انسانها در فرايند كار وتوليد بايد موجوداتي با نيروي فيزيكي كناسب ونياز اندك به دانش ومهارت داشته باشند به همين جهت تا آن زمان رشد اقتصادي بيشتر به افزايش سرمايه ونيروي كار نسبت داده مي شد پس از جنگ جهاني دوم مشخص شد كه عوامل ديگري مانند سازمان ومديريت ، آموزش وپيشرفت در فناوري نيز نقش ويژه اي در رشد دارند . چنان كه به عنوان مثال پژوهشگري به نام دنيسون نشان داد كه پيشرفت دانش انساني بيش از 20 درصد از كل رشد اقتصادي امريكا را در 1929 و 1975 م تبيين مي كند ،همچنين محقق ديگري به نام لئونتيف در مطالعه دليل كاربر بودن صادرات امريكا نسبت به وارداتش ،دريافت كه نيروي كار اين كشور از نظر كيفي ،نسبت به سرمايه فيزيكي از برتري خاصي برخوردار است .به همين جهت لئوتيف پيشنهاد مي كند كه تمركز بر كميت آنها شود ،وسرمايه انساني جدا از سرمايه فيزيكي مورد توجه قرار گيرد . با وجد اين ،در برخي از كشورها براي رسيدن به رشد اقتصادي بيشترين تلاشها معطوف گرد آوري سرمايه هاي فيزيكي شد تمركز سرمايه بر روي صنايع وارداتي منجر به نوعي رونق كاذب در شهرها گرديد كه خود موجبات جذب روستاييا را فراهم آورد .ولي مهاجران از طرفي فرصت مشاركت در توليد ملي به شيوه سابق را از دست دادند واز طرف ديگر ،به دليل كمبود دانش ومهارت ،شغل مناسبي را در شهر بدست نياوردند .
( ادامه دارد ...)
شنبه 14 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 298]