واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگاهي به آداب و رسوم هيئت سقايي شهرستان آرانوبيدگل
گروه خبرنگاران افتخاري / روح الله باقري: عزاداران حضرت اباعبدالله الحسين(ع) به آن شيوه از خوانندگي و عزاداري كه دستههاي سقا اجرا ميكنند «سقايي» ميگويند.
سقايي در لغت به معني آب دادن و آب آوردن است و كسي كه كارش آوردن آب و دادن آب به مردم باشد او را «سقا» ميگويند و كارش را «سقايي» مينامند. عزاداري سقايي يعني، خواندن مصائب وارد شده بر اهل بيت عصمت و طهارت(ع) به ويژه سرور و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) ذكر و نوحهسرايي به طور هماهنگ و دستهجمعي نوحه سر دادن.
تفاوت نوحهسرايي سقايي با نوحهسرايي سينهزني و زنجيرزني در اين است كه ذكر نوحه سقايي به طور سنگين و حزين بدون سينه زدن و زنجيرزدن و نواختن طبل و سنج خوانده ميشود و آهنگي براي سينهزدن و زنجير زدن در آن وجود ندارد. هر قدر نوحهها سنگينتر و غمگينتر باشد و با زنجيرزني و سينهزني مطابقت نداشته باشد پسنديدهتر است و با سبك سقايي بهتر تطبيق خواهد كرد.
ذكر نوحهسرايي در هيئتهاي زنجيرزني و سينهزني روانتر و سبكتر است و بايد با آهنگ زدن دست بر سينه و زنجير بر شانه و نواختن طبق و سنج خوانده شود.
در هيئت سقايي، خواننده و جواب دهنده هركدام دو دسته شده و هر كدام مصراعي از ذكر سقايي را ميخوانند تا بتوانند به آساني نوحهسرايي كنند و بر چهرهي آنان فشار وارد نيايد و آنها را از خواندن باز ندارد و چنان چه يكي دو نفر از افراد هم نارسايي صدا پيدا كردند، بقيه افراد به طور هماهنگ بتوانند خوانندگي كنند و از جذابيت عزاداري تا پايان مراسم كاسته نشود.
ذكر سقايي به اين شيوه است كه يك نفر به تنهايي يا چندنفر با هم و هماهنگ يك بيت يا يك بند از اول شعر نوحهسرايي را ميخوانند و بقيهي افراد در همان مجلس همان بيت يا بند يا يك بند و بيت ديگر آن را به همان آهنگ جواب ميدهند تا خوانندگي خواننده و شعر او پايان يابد.
در مجلس سقايي خواننده ابتدا اشعار در مدح و منقبت امامان معصوم به ويژه مولا علي(ع) و حضرت امام حسين(ع) ميخوانند و با مرثيه آنرا ختم ميكنند. آنگاه ذكر سقايي شروع ميشود و اين برنامه در طول دو سه ساعت با مدح و مرثيه خواني و ذكر نوحهسرايي دستهجمعي با اشعار شهادت و آهنگهاي مختلف ادامه پيدا ميكند.
هر خوانندهاي بايد با اجازه و اشاره «بابا» و سرپرست جلسه خوانندگي را شروع كند و مجلس بايد با خوانندگي بابا و سرپرست آغاز و با خوانندگي و دعا نمودن وي پايان پذيرد.
هنگامي كه والدين كودكي تصميم ميگيرند فرزندشان به خدمتگزاري اباعبدالله الحسين(ع) درآيد و سقايي كند، مجلس باشكوهي با حضور هيات سقايي و باباي آن برگزار ميكند. سقاها پس از اجتماع در مجلس ابتدا به مدح و منقبت ائمه اطهار(ع) ميپردازند و سپس مرثيهخواني و ذكر نوحهسرايي سقايي ميپردازند، سپس باباي هيئت مناسب مجلس را به حاضران اعلام ميدارد. آنگاه فرزند صاحبخانه را نزد خود ميطلبد و به اهل مجلس نشان ميدهد. آنگاه طبقي را كه يك دست لباس سقايي در آن است و در كنار آن ظرفي از گلاب و شيريني قرار دارد در مقابل بابا هيئت قرار ميدهند.
باباي سقا، قصيدهاي كه مربوط به سقا و پوشيدن لباس سقايي قرائت ميكند. اين قصيده داراي چند بند است و حاضران به آخر هر بند ميرسند آن را هماهنگ جواب ميدهند و در آخر هر بند يك قطعه از لباس سقايي را به فرزند صاحبخانه ميپوشاندند كه عبارت است از: كلاه ترمهاي ارزشمند كه نشانه افتخار عزاداري و خدمتگذاري امام حسين(ع) است كه بر سرش ميگذارند؛ شير و قلاب: تسمه پهني كه از جنس چرم بوده و يك سر آن سگكي به شكل شير و در سر ديگرش حلقهاي به نام قلاب بوده به عنوان كمربند سقايي بر كمرش ميبندند؛ كشكولي به عنوان مشك آب سقايي بر كتفش ميگذارند؛ جام آبي را به دستش ميدادند؛ لنگي به جاي نطع سقايي پوستي كه سابقا سقاها در زير مشك آنرا بر كمر ميبستند؛ رشته قرمز رنگي كه بهعنوان رشته غم و ماتمداري امام حسين(ع) بر كمرش ميبندند.
پس از پوشاندن لباس سقايي و ختم قصيده با دعا و فاتحهخواني مراسم پايان مييابد و به همگي گلاب داده و كام همه را شيرين ميكنند و در پايان مراسم اهل مجلس را اطعام مينمايند و باباي هيئت كه فرزند صاحبخانه را براي عزاداري سقايي پذيرفته و اين مراسم را اجرا كرد هديهاي تقديم ميكنند.
آن كودك تا پايان عمر سقا محسوب ميشود و موظف است در تمام مراسم هيئت سقايي شركت كند و تخلف بدون عذر از اين وظيفه يك نوع پيمانشكني و بيحرمتي به ساحت اباعبدالله الحسين(ع) محسوب ميشود.
نمونههايي از اشعاري كه در هنگام پوشيدن لباس سقايي خوانده ميشود: ابتدا ميكنم ز بسمالله/ بعد از آن لا اله الا الله* از محمد مدد همي طلبم/ كرمي از علي وليالله* ما بندهي لا اله الا اللهيم/ بر دين محمد بن عبداللهيم* اولاد رسول هست تاج سر ما/ خاك قدم علي ولياللهيم* توحيد كه لا اله الا اله است/ اسلام محمد، رسولالله است* با اين دو سخن كسي به جايي نرسد/ گر بيخبر از علي ولياله است*عمري است كه دم به دم علي ميگويم/ در حال نشاط و غم علي ميگويم* بالله به جز علي و اولاد علي/ دردي ز كسي كسي مداوا نكند.
يا رب به دلم در علي افزون كن/ جز نقش علي ز لوح دل بيرون كن* ما را به علي و آل بخشاي ز لطف/ و آن دل كه نه جاي او بود پرخون كن* از قول محمد سندي در دست است/ هركس كه علي را نشناسد پست است* خواهي كه اگر بگويمت كيست علي/ او نيست خدا ولي خدا را دست است.
شنبه 14 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]