محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831264482
عزاداري و انتظار
واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: عزاداري و انتظار
گروه گزارش -موضوع زيارت قبور مطهر و مقدس معصومين(ع) توسل به آن ها و سوگواري در ايام شهادت شان، به ويژه در مورد حضرت مقدس سيدالشهدا(ع)، از موضوعاتي است كه در فرهنگ اسلامي، جايگاه رفيعي دارد. از ناحيه ذات اقدس الهي در احاديث قدسي و نيز از سوي چهارده معصوم(ع) سفارش زيادي به عزاداري سيدالشهدا(ع) شده است، كه اين مطلب حاكي از نقش عظيم اين امر در احياي دين و زنده نگه داشتن آن است.به عبارت ديگر مي توان چنين مجالسي را از مهم ترين وسايل صيانت از كيان دين و جامعه اسلامي و نيز بسط روح دين و دينداري دانست.متاسفانه عزاداري ها با همه اهميت و جايگاه مهمي كه در فرهنگ اسلامي دارند، در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتي شده است كه نقش اين وسيله مهم را تا حدودي كم رنگ كرده است.در اين مطلب، نويسنده مي كوشد تا بعضي از شرايط ظاهري و باطني عزاداري يك منتظر را ارائه نمايد.
وظيفه عزادار در قبال امام زمان(ع )
عزدار حقيقي به خوبي مي داند كه سوگواري و برپايي مجالس بزرگداشت براي اهل بيت(ع) فقط قسمت كوچكي از وظايف الهي او نسبت به آنان است بلكه وظيفه بالاتر، توجه به درس ها و عبرت هاي عاشورا و عمل به آن ها است.عمل به تكاليف از جمله درس هايي است كه عزادار حقيقي از عاشوراييان فرا گرفته است. او خود را نسبت به امام زمانش مكلف و مسئول مي داند. عزادار، نيك مي داند كه بايد به تنهايي در دادگاه عدل الهي نسبت به رفتار خود با امام زمانش پاسخگو باشد لذا، براي عمل به وظيفه اش منتظر هيچ كس نمي ماند; او منتظر سازمان ها، نهادها و اشخاص نيست. او خودش به تنهايي براي خارج كردن امام زمان(ع) از تنهايي، غيبت، اضطرار و آوارگي تلاش مي كند. او مانند شهداي كربلا كه هرگز به كمي نفراتشان توجه نكردند و هر يك فقط و فقط به فكر انجام وظيفه در قبال امام مظلوم و تنهاييش بود و كاري به نتيجه و تاييد ديگران نداشت، عمل مي كند. مانند "عبدالله بن حسن(ع)" كه وقتي ديد عمويش تنها و مجروح به روي زمين افتاده است و دشمن دور او را گرفته، خود را به عمويش رساند و هنگامي كه "ابجربن كعب" شمشيرش را فرود آورد كه امام را بكشد، دست خود را در مقابل شمشير او گرفت تا از امامش دفاع كند و دستش قطع شد و در آغوش عمويش حسين(ع) افتاد تا اين كه "حرمله" او را با تير به شهادت رساند.عزادار حقيقي يا "منتظر حقيقي" در اين مرحله مي داند كه اگر بخواهد رضايت خدا را جلب كند و به هدف خلقت و كمال نهايي و غايي وجودش نايل شود، بايد به اين "تنها موعظه" خداوند متعال در قرآن كريم عمل كند كه فرمود: قل انما اعظكم بواحده« ان تقوموا لله مثني و فرادي. اي رسول ما، به امت بگو كه من به يك سخن شما را موعظه مي كنم و آن سخن اين است كه شما، خالص دو نفري، و يا به تنهايي براي خدا قيام كنيد. امام خميني(ره) درباره اين موعظه خداوند چنين مي فرمايند: خداي تعالي در اين كلام شريف، از سر منزل تاريك طبيعت تا منتهاي سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظه هايي است كه خداي عالم از ميانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يك كلمه را پيشنهاد بشر فرموده، اين كلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قيام براي خدا است كه ابراهيم خليل الرحمن را به منزل خلت رساند و از جلوه هاي گوناگون عالم طبيعت رهاند.
خليل آسا در علم اليقين زن
نداي لا احب الآفلين زن
قيام لله است كه موساي كليم را با يك عصا بر فرعونيان چيره كرد و تمام تخت و تاج آن ها را به باد فنا داد. و نيز او را به ميقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحرا كشاند. قيام براي خدا است كه خاتم النبيين(ص) را يك تنه بر تمام عادات و عقايد جاهليت غلبه داد و بت ها را از خانه خدا بر انداخت و به جاي آن توحيد و تقوا را گذاشت و نيز آن ذات مقدس را به مقام "قاب قوسين او ادني" رساند. خودخواهي و ترك قيام براي خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده، همه جهانيان را بر ما چيره كرده، و كشورهاي اسلامي را زير نفوذ ديگران در آورده... موعظت خداي جهان را بخوانيد و يگانه راه اصلاحي را كه پيشنهاد فرموده بپذيريد و ترك نفع شخصي كرده، تا به همه سعادت هاي دو جهان نائل شويد و با زندگاني شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شويد."آري، خودخواهي ما و ترك قيام براي خدا است كه ما را به روز سياه غيبت امام زمان(ع) و تنهايي و غربت حضرت كشانده و مستكبران را بر كشوهاي اسلامي حاكم كرده است. به گزارش فارس، همان طور كه خود آن حضرت فرمود: اگر شيعيان نسبت به ما وفادار و هم دل بودند، ظهور ما به تاخير نمي افتاد. راه چاره همان است كه امام خميني(ره) فرمود، يعني موعظه خداي جهان را بخوانيم و يگانه راه اصلاحي را كه پيشنهاد فرموده، بپذيريم و ترك نفع هاي شخصي كنيم و با منتقم اصلي حسين(ع) آشتي كنيم، و با وفاداري نسبت به او، براي رفع موانع ظهورش و نبرد با دشمنانش قيام لله كنيم و از اين حالت دنيازدگي و انفعال خارج شويم و با كنار گذاشتن نفع هاي شخصي و جيفه گنديده دنيا، براي ظهورش عملياتي شويم. امام خميني(ره) در جاي ديگر مي فرمايند: نگوييد تنها هستيم، تنهايي هم بايد قيام بكنيم، اجتماعي هم بايد قيام كنيم، بايد قيام كنيم، با هم بايد قيام كنيم، همه موظفيم به اينكه براي خدا قيام كنيم.براي خدا قيام كنيد و از تنهايي و غربت نهراسيد.در زيارت عاشورا پس از اعلام برائت از بنيان گذاران ظلم به اهل بيت(ع) و نيز كساني كه آن ها را از مقامشان كنار زدند و همچنين كساني كه مقدمات جنايات ظالمان را فراهم كردند. نسبت به پيروان و تابعين و دوستان آن ها نيز اعلام برائت مي شود، يعني از همه كساني كه در طول تاريخ در مصيبت اعظم، به خصوص در غيبت امام زمان(ع) نقش داشته و كار آن ها به نحوي مانعي بر سر راه ظهور منجي بشريت بوده است. براي همين است كه بلافاصله خطاب به سيدالشهدا(ع)چنين عرض مي كنيم: اي اباعبدالله، من تا قيامت با كساني كه با شما در سلم و صلح هستند در صلحم و با كساني كه با شما در جنگ هستند، در جنگم.به اين ترتيب نظام دوستي و دشمني عزادار حقيقي به طور كامل روشن و مشخص است. او با همه كساني كه شيعه و محب اهل بيت(ع) هستند و با آن ها دشمني ندارند، در صلح و دوستي است و با همه كساني كه دشمن اهل بيت(ع) و به خصوص امام زمان(ع) هستند، در جنگ است. واين دوستي و دشمني تا قيامت ادامه دارد. اگر دشمنان امام زمان تا قيامت هم حضرت مخالفت و دشمني داشته باشند، عزادار حقيقي هرگز از مبارزه و جهاد عليه آن ها خسته و ناتوان نمي شود. لذا پس از اعلام جنگ با دشمنان آن ها، ابتدا بنيان گذاران ظلم بر آن ها را مورد لعن قرار مي دهيم و پس از اين كار انتقام حسين(ع) را به همراه امام زمان(ع) آرزو مي كنيم. چرا كه مبارزه با دشمنان اهل بيت بدون همراهي با امام زمان(ع) فايده ندارد و انتقام از آنان بدون آن حضرت ممكن نيست. بنابراين عنصر جهاد و مبارزه هرگز از زندگي عزادار حقيقي حذف نمي شود. او تا وقتي كه با مصيبت اعظم غيبت امام زمان(ع) آن هم در اوج غربت و مظلوميت و تنهايي رو به روست، هرگز آرام و قرار ندارد.او تا لحظه با شكوه ظهور و از بين رفتن اين مصيبت اعظم به مبارزه با دجال و موانع ظهور ادامه مي دهد. و پس از ظهور نيز به جهاد در راه امامش براي انتقام امام حسين(ع) و ساير اهل بيت(ع) ادامه مي دهد و رمز اين كه اين مبارزه و جهاد هميشگي و طولاني است، اين است كه قرآن كريم به همه مسلمين دستور داده است كه تا رفع فتنه و حاكميت دين خدا در سراسر جهان به جهاد مقدس خود ادامه دهند: و قاتلوهم حتي لا تكون فتنه و يكون الدين كله لله. با كافران جهاد كنيد كه ديگر فتنه اي باقي نماند و آيين همه ما در دين خدا باشد. كدام فتنه و مصيبت براي جامعه انساني بالاتر از غيبت امام زمان(ع) و محروميت جامعه جهاني از رهبر معصوم و متخصص الهي و مظهر خدا است. عزادار حقيقي در اين مقطع حساس و سرنوشت ساز با تشخيص وظيفه الهي جهاد، بدون فوت وقت تا رفع اين بزرگ ترين فتنه، و تا رسيدن به امام خود و جهاد در ركاب او، به مبارزه مي پردازد. او نيك مي داند بهترين زمان براي سربازي و خدمت و تقرب نسبت به امام زمان(ع) زماني كنوني است. نه زمان ظهور كه زمان پيروزي است. چنان كه قرآن كريم مي فرمايد: لا يستوي منكم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئك اعظم درجه من الذين انفقوا من بعد و قاتلو و كلا وعدالله الحسني و الله بما تعملون خبير.آن مسلماناني كه پيش از فتح مكه در راه دين انفاق و جهاد كردند با ديگران برابر نيستند آنان درجه اي عظيم تر دارند، تا كساني كه بعد از فتح انفاق و جهاد كردند. البته خدا به هر دو طايفه وعده احسان داد. و خدا به آنچه مي كنيد آگاه است. قيام و جهاد براي برطرف كردن موانع ظهور ارزش و اهميت بيشتري نسبت به سربازي و جهاد در ركاب آن حضرت را دارد، زيرا قرآن كريم همراهي با امام را قبل از پيروزي با ارزش تر و مهم تر مي داند. بزرگ ترين گناه براي عزدار در مرتبه پنجم، تنها گذاشتن امام زمان(ع) است. عزادار كه در اين مرتبه آگاهي زيادي نسبت به درس ها و پيام هاي عاشورا دارد، به وفاداري و هم دلي نسبت به امام زمانش بيشترين توجه و اهتمام را دارد. او از اصحاب عاشورا درس بزرگ وفاداري نسبت به امام زمان خويش را به خوبي آموخته است. وفاداري يعني پاي بند بودن به عهد و پيماني كه بسته ايم. وفاي به عهد، به خصوص نسبت به امام و رهبر معصوم از بزرگ ترين واجبات است و پيمان شكني و بي وفايي از بزرگ ترين محرمات مي باشد. قرآن كريم و روايات معتبر اسلامي مملو از توصيه اكيد به رعايت عهد و وفاداري و پرهيز از عهد شكني و بي وفايي است. سيدالشهدا(ع) در روز عاشورا درباره دو گروه دوستان و دشمنان سخن گفت. دوستان خويش را به وفاداري ستود و دشمنانش را به خاطر بي وفايي شان مورد نكوهش و سرزنش قرار داد. آن حضرت(ع) در مورد دوستان خود فرمودند: من اصحابي باوفاتر و بهتر از اصحابم نمي شناسم. در روز عاشورا وقتي بر بالين "مسلم بن عوسجه" آمد، اين آيه شريفه را خواند: فهمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا.از مومنين مرداني هستند كه با عهد خويش با خدا صادق بودند، برخي شان به عهد خود وفا كرده و جان باختند، برخي هم منتظرند و عهد و پيمان را هيچ دگرگون نساختند. امام(ع) درباره دشمنان خود نيز چنين فرمودند: "اهل وفا به پيمان نيستند، عهد خويش را شكسته و بيعت مرا از گردن خود كنار نهاده ايد. به جانم سوگند، با پدرم، با برادرم و با پسر عمويم مسلم بن عقيل نيز همين كار را كرديد".در "زيارت اربعين" خطاب به خود آن حضرت چنين عرض مي كنيم: شهادت مي دهم كه تو به عهد خود وفا كردي و تا رسيدن به يقين (شهادت) در راه او جهاد كردي.
بايد از حسيني گفت كه سالها دل در آرزوي كربلاي اوست...
انگار هر سال كه محرم حسين مي آيد گويي قرار است واقعه كربلايي نو اتفاق بيفتد آري اين حسين فاطمه سالهاست كه با دل شيعيان و دوستداران اهل بيت آتش عشقي بپا كرده كه آن را هيچ گاه پاياني نيست. حسين بن علي (ع) كسي است كه تمام هستي و متعلقات خويش را با اخلاص در راه خدا كه اصل و منشا » تمام كمالات و تقدس ها را فدا كرده و تمام تقدس ها و كمالات و جاودانگي به وجود فدا شده اش انتقال يافته است و بي جهت نيست كه محبت و عشق به آن حضرت در دل هاي مومنان جايگزين شده به همان گونه كه محبت و علاقه به خداوند در آن دل ها جاي دارد. امام حسين (ع) كه در راه خدا و در راه افكار عاليه اش شهيد شد وجود مادي خود را نفي كرد، اما به صورت منبع فضيلت و مركز شرافت و عظمت وجود جاودانه خود را اثبات كرد. عقل و دين حكم مي كند كه بزرگان و افراد برگزيده را در حال حيات و ممات ارج نهيم و آنان را دوست بداريم و از ياد نبريم و در سالروز وفات و شهادتش مجالس ياد بود برپا كنيم. به ويژه كه آن شخص تمام هستي خودش را در طبق اخلاص نهاده و از هيچ فداكاري در راه خدا دريغ نورزيده باشد. حسين بن علي (ع) براي هدفي بس عالي در راه معبود خود با نفس نفيس جهاد كرد و براي احياي فضيلت و شرافت و برقراري آزادي و بيداري بشر قيام كرد. پس سزاوار است كه تمام جوامع انساني خواه مسلمان و خواه غير مسلمان به پاس احترام و بزرگداشت آن شخصيت عظيم الشان سالروز شهادت آن حضرت را بزرگ بشمارند و به سوگ و ماتم بنشينند. امام حسين (ع) ابر مرد عالم ، شخصيت بسيار بزرگواري است كه تمام مكارم و فضايل را دارا بود به گونه اي كه ابعاد گسترده بسيار وسيع وجودش همگان را متحير ساخته است. پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) در روز عاشورا به ياد آن همه مصايبي كه بر امام حسين (ع) وارد شده اند اندوهگين مي شده اند و به ديگران هم دستور مي داده اند كه در آن روز به عزاداري بپردازند و به سوگ و ماتم بنشينند. با تامل و تفكر در ادامه راه رسالت نبي مكرم و با وجود كجروي هاي برخي حاكمان و صاحبان زر و زور همچون معاويه و يزيد در جوامع اسلامي به نيكي در مي يابيم كه قيام امام حسين(ع) و حماسه كربلا نه تنها نقش عظيمي در احياي دين رسول خدا داشت، بلكه حماسه آفرينان كربلا در عاشورا هموارترين بستر تربيت جامع ديني، غني ترين زمينه پرورش بينش مذهبي ، مطلوب ترين شرايط فراگيري و باز آموزي آموزه هاي حقه ديني و زيباترين فرصت تجلي احساسات و تعهدات مذهبي را فراهم كرده اند. حماسه كربلا و قيام و شهادت امام حسين (ع) و ياران با وفايش، رسالت خطير خواهر بزرگوارش ، حضرت زينب(س)، در تنوير افكار، انديشه ها و باورها و تعديل و تلطيف احساسات مذهبي در سخت ترين شرايط و موقعيت ها ، بيشترين فرصت تربيت مطلوب مذهبي را به همراه داشته است. حماسه كربلا، كامل ترين درس بينش ديني، تعهد و مسووليت پذيري، مروت، شجاعت، وارستگي و آزادگي و زيباترين و پرشكوه ترين جلوه تربيتي را به ارمغان آورد. بررسي تحليلي و همه جانبه حركت امام حسين (ع) و حماسه عاشورا، از ابعاد سياسي، عاطفي، رواني و تربيتي داراي اهميت فوق العاده اي است چرا كه محرم يك تاريخ زنده و هميشه پويا و عاشورا نقطه عطف همه ايثارگري ها و حماسه هاي جاويدان بر فراز همه عصرها و نسل ها است. مهمترين نقش امام حسين (ع) را در رابطه خانوادگي، تحكيم بنيان خانواده، جوان پروري، حس تعاون، تثبيت اخلاق و مكارم ديني، گرايش هاي ماورايي و .... مي توان پيدا كرد. بدون ترديد توجه به متعالي ترين ويژگي هاي شخصيتي قهرمانان و حماسه آفرينان كربلا و بررسي روابط انساني ميان ياران و بستگان و عزيزان سالار شهيدان ، امام حسين (ع) تحسين برانگيز است.
سير تاريخي نهضت عاشورا
امام حسين عليه السلام هنگام خروج از مكه، بپا خاسته و اين خطبه را ايراد فرمودند: الحمد لله ما شا» الله و لا قوه بالله و صلي الله علي رسوله، خط الموت علي ولد آدم مخط القلاده علي جيد الفتاه و ما اولهني الي اسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف، و خير لي مصرع انا لاقيه، كاني باوصالي تتقطعها عسلان الفلوات بين النوااويس و كربلا فيملان مني اكراشا جوفا و اجريه سغبا، لا محيص عن يوم خط بالقلم، رضي الله رضانا اهل البيت نصبر علي بلائه و يوفينا اجر الصابرين، لن تشذ عن رسول الله لحمته و هي مجموعه له في حظيره القدس تقربهم عينه و ينجز بهم وعده، من كان باذلا فينا مهجته و موطنا علي لقا» الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا انشا» الله تعالي. سپاس مخصوص خداوند است، آنچه او خواهد همان شود، هيچكس را توان انجام كاري نيست مگر به كمك او، و دورد خدا بر رسولش باد! مرگ براي فرزندان آدم همانند گردن بند، بر گردن دختر بسته است، و من آرزومند ملاقات نياكان خود هستم همانطور كه يعقوب مشتاق ديدار يوسف بود. و براي من، از قبل، زميني كه بايد شهادتگاه من باشد و پيكر مرا در خود جاي دهد، انتخاب شده است، بايد خود را به آن زمين برسانم. و گويي مي بينم كه در زمين كربلا بند بند مرا گرگان بيابانها در "نواويس" از هم جدا مي سازند! و شكمهاي خالي خود را پر مي كنند! و براي آدمي گريز از تقديري كه قلم قضاي الهي رقم زده، مقدور نيست ; هر چه رضاي خداوند است، رضاي ما خاندان رسالت در آن است. بر بلاي الهي - اين آزمون بزرگ و خطير - صبر مي كنم و اجرا صابران با خداوند كريم است. آنان كه با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خويشاوندي دارند از او جدا نگردند و در بهشت در محضر او خواهند بود و چشم پيامبر عظيم الشان اسلام به ديدار آنها روشن مي شود، و اين وعده خداوند است كه در او خلاقي نيست. هر كس مي خواهد جان خويش را در راه ما فدا كند و خود را براي لقاي پروردگار خود آماده مي بيند، با ما همسفر شود كه من صبحگاهان حركت خواهم كرد، انشا» الله.
حفظ قداست حرم
عقيصي مي گويد: حسين بن علي عليه السلام در حالي كه با عبدالله بن زبير محرمانه سخن مي گفت، خطاب به مردم فرمود: ابن زبير مي گويد: كبوتري از كبوتران حرم باش! اما من دوست دارم به هنگام كشته شدن فاصله ام تا خانه خدا باندازه درازي دستم باشد كه آن نزد من بهتر است از اينكه به مقدار يك وجب باشد! و در نزد من چنان است كه اگر در طف كشته شوم بهتر از آن است كه در حرم كشته شوم. و اين به خاطر حرمتي است كه امام براي خانه خدا قائل است و براي حفظ اين حرمت و قداست معتقد است كه بهنگام شهادت هر چه فاصله اش از حرم بيشتر باشد بهتر است. ابن زبير گفت: اگر دوست داشته باشيد، من زمام امور مكه را در دست خواهم گرفت و اوامر شما را اجرا خواهم كرد، ولي امام، اين پيشنهاد را نپذيرفت، و بعد با يكديگر مخفيانه صحبت كردند كه ما نفهميديم در چه رابطه اي صحبت كردند، و در هنگام ظهر كه مردم به طرف مني مي رفتند شنيديم كه امام عليه السلام به طرف كوفه حركت كردند. و در روايت ديگري آمده است: عبيدالله بن زبير به امام حسين عليه السلام گفت: بسوي مكه رهسپار شو و در حرم اقامت گزين! امام عليه السلام فرمود: اين كار ناروائي است و من آن را جايز نمي دانم، و اگر من بر تل اعفر كشته شوم نزد من محبوبتر است از آنكه در مكه كشته شوم . چرا امام عليه السلام، عراق را و در عراق، كوفه را برگزيد؟ براي انتخاب امام عليه السلام علتهاي بسياري وجود دارد كه به بعضي از آنها اشاره مي گردد : 1-سرزمين عراق در آن زمان بعنوان قلب دولت اسلامي و مركز ثقل اموال و رجال شناخته مي شد كه نقش زيادي در فتوحات اسلامي داشته اشت . 2- كوفه، مهد تشيع و يكي از پايگاههاي علويين بود، و در عراق بويژه كوفه بسياري از شيعيان مخلص زندگي مي كردند و به همين جهت امام امير المومنين عليه السلام درباره كوفه مي فرمود: كوفه گنج ايمان و جمجمه اسلام و شمشير و نيزه خداست كه در هر كجا كه بخواهد، قرار دهد. 3- كوفه در آن زمان بعنوان بزرگترين پايگاه مخالفان حكومت اموي بشمار مي رفت و اهالي كوفه با حكام اموي در ستيز و مبارزه بودند و انتظار زوال آنان را داشتند. از جمله عواملي كه آتش خشم و كين كوفيان را نسبت به بني اميه بر افروخته بود، انتخاب نادرست مغيره بن شعبه و زياد بن ابيه توسط معاويه بعنوان امرا» بود، چرا كه اين دو در زمان امارت خود از هيچ ستمي نسبت به آنان فروگذار نكرده بودند .4 -يكي ديگر از علل هجرت امام عليه السلام به كوفه، دعوت مصرانه مردم كوفه از ايشان براي هجرت به آن شهر بود، حتي در زمان معاويه كه در اين رابطه نامه هاي فراواني نيز به امام عليه السلام نوشته بودند، در ضمن اگر امام حسين عليه السلام به جايي غير از كوفه مي رفت اين سوال بوجود مي آمد كه با توجه به آنهمه نامه كه براي دعوت از امام عليه السلام ارسال شده بود چرا امام جاي ديگري را انتخاب فرمود تا منجر به شهادت ايشان شود.
امام عليه السلام و محمد بن حنفيه
محمد بن داود قمي از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه فرمود: در آن شبي كه امام حسين عليه السلام فردايش از مكه عازم بود، محمد بن حنفيه نزد امام آمد و گفت: اي برادر! اهل كوفه را مي شناسي كه با پدر و برادرت بيوفائي كردند، من بيم آن دارم كه حال تو همانند آنان باشد و با تو نيز آنگونه كه با آنان كردند، رفتار كنند، اگر مي بيني كه در مكه بماني (چون تو عزيزترين افراد حرم هستي) پس بمان. امام عليه السلام فرمود: اي برادر! از آن بيمناكم كه يزيد بن معاويه مرا در حرم بطور ناگهاني بقتل رساند و من باعث شكسته شدن حرمت اين خانه گردم. محمد بن حنفيه گفت: اگر از ماندن در مكه خوف داري، بسوي يمن برو يا ناحيه اي را انتخاب كن كه در آنجا قوي ترين مردم هستي و كسي دست بر تو پيدا نكند. امام عليه السلام فرمود: در اين پيشنهاد مي انديشم. هنگام سحر امام عليه السلام حركت كرد، چون خبر به محمد بن حنفيه رسيد نزد ايشان آمد و مهار ناقه را گرفت و گفت: اي برادر! به من وعده دادي كه در پيشنهاد من بيانديشي، چه باعث شد كه به اين شتاب از مكه خارج شوي ؟! امام عليه السلام فرمود: بعد از آنكه از تو جدا شدم، خواب ديدم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نزد من آمد و فرمود:اي حسين! بيرون رو، بتحقيق خداوند اراده فرمود تو را كشته ببيند . محمد بن حنفيه گفت: انا لله و انا اليه راجعون، پس مقصود از بردن اين زنان چيست ؟ و چگونه است كه با اين حال آنان را با خود مي بري ؟ امام عليه السلام پاسخ داد: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به من فرمود: مشيت خداوند بر اين است كه آنان اسير شوند آنگاه محمد بن حنفيه با امام عليه السلام وداع كرد، و حضرت حركت فرمودند
امام عليه السلام و عمر بن عبدالرحمن
چون امام عليه السلام آماده حركت از مكه بسوي كوفه شد، عمر بن عبدالرحمن بن حارث بن هشام كه در مكه بود نزد آن حضرت آمد و گفت: من براي حاجتي نزد تو آمده ام و قصد دارم از روي غمخواري مطلبي را بعرض برسانم، اگر شما مرا در خير خواهي صادق مي بينيد، آنچه لازم مي دانم ابراز كنم. امام عليه السلام فرمود: بگو، بخدا تو كسي نيستي كه بتوان تو را متهم داشت. گفت: به من خبر رسيده كه شما تصميم داري كه به عراق حركت كني و من از اين امر بر جان شما بيمناكم زيرا شما به سرزميني مي روي كه در آنجا كارگزاران خود باخته اموي حكومت مي كنند و بيت المال مسلمين هم در اختيار آنهاست، و مردم طبيعتا بنده دينار و درهمند، و مي ترسم همان كساني كه تو را وعده ياري داده اند و تو را محبوبتر از ديگران مي دانند، با تو از در ستيز درآيند. امام عليه السلام فرمود: اي پسر عم! خدا تو را اجزاي خير دهد، من مي دانم كه تو از روي اخلاص و عقل سخن مي گويي، هر چه قضاي الهي باشد، همان خواهد شد، من چه نظر تو را قبول كنم و يا نپذيرم، تو در نزد من بهترين نصيحت كننده اي و نظر مشورتي تو در راستاي خير و صلاح است چون مسور بن مخرمه شنيد امام عليه السلام عزم عراق دارد، نامه اي براي امام فرستاد و نوشت: مبادا فريفته نامه و دعوت مردم عراق شويد! اگر ابن زبير به شما مي گويد برو به عراق تا اهالي آن ديار به ياري شما برخيزند، بر سخنش وقعي مگذاريد، مردم عراق اگر طالب شما باشند بر مركب خود سوار شده و به حضور شما خواهند شتافت و در چنين صورتي با عظمت و قوت نزد آنها تشريف مي بريد. هنگامي كه امام عليه السلام نامه را قرائت فرمود، عواطف و محبت او را ستود و به حامل نامه خاطر نشان ساخت كه: من از خداي در اين كار خطير، طلب خير مي كنم.
جابر بن عبدالله انصاري
او نيز نزد امام حسين عليه السلام آمده و از آن حضرت درخواست كرد كه از مكه خارج نشود، ولي امام همان پاسخ خود را كه به ديگران داده بود، براي او تكرار كرد
جمعه 13 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[مشاهده در: www.ebtekarnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]
-
گوناگون
پربازدیدترینها