تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نادانى ريشه همه بديهاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820036538




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

محرم، ماه سرايش حماسه و سربلندي بر فراز نيزه هاست اصحاب شهادت طلب و با وفاي سيدالشهداء‌(ع) نمونه بارز آگاهي، ايمان، شجاعت و فداكاري بودند .... آنان كه در ركاب سيدالشهداء به فيض شهادت رسيدند جمعي از بني هاشم بودند. جمعي از مدينه بامحرم، ماه سرايش حماسه و سربلندي بر فراز نيزه ها


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: محرم، ماه سرايش حماسه و سربلندي بر فراز نيزه هاست اصحاب شهادت طلب و با وفاي سيدالشهداء‌(ع) نمونه بارز آگاهي، ايمان، شجاعت و فداكاري بودند .... آنان كه در ركاب سيدالشهداء به فيض شهادت رسيدند جمعي از بني هاشم بودند. جمعي از مدينه بامحرم، ماه سرايش حماسه و سربلندي بر فراز نيزه ها
خبرگزاري فارس: عزاداري و برپايي مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولياء خدا امري است كه ريشه در قرآن و سيره نبوي(ص) و سيره امامان(ع) دارد. اين عزاداري ها مصداق مودت اهل بيت(ع) است.


اصحاب شهادت طلب و با وفاي سيدالشهداء‌(ع) نمونه بارز آگاهي، ايمان، شجاعت و فداكاري بودند .... آنان كه در ركاب سيدالشهداء به فيض شهادت رسيدند جمعي از بني هاشم بودند. جمعي از مدينه با آن حضرت آمده بودند، ‌برخي در مكه در طول راه به وي پيوستند. برخي هم از كوفه توانستند به جمع آن حماسه سازان شهيد بپيوندند. كساني هم در راه نهضت حسيني، پيش از عاشورا شهيد شدند،‌كه آنان نيز جزء اصحاب او به شمار مي آيند. (چون مسلم بن عقيل و قيس بن مسهر صيداوي و ...)

علت نامگذاري اين ماه و حرمت ويژه آن در ميان مسلمانان

تاسيس تاريخ براي مسلمانان در زمان خلافت خليفه دوم مسلمين و با مشورت علي (ع) در سال شانزدهم هجري صورت گرفته است. مبدا تاريخ را هجرت پيامبر و ماه نخست آن را محرم، سالي كه هجرت روي داده بود گرفتند ....(1) علت نامگذاري اين ماه آن بود كه در ايام جاهليت، جنگ در اين ماه را حرام مي دانستند.

ـ در دوم ماه محرم الحرام سال 61 هجري كاروان حضرت امام حسين (ع) وارد كربلا شد و سپاهيان دشمن كه هر روز بر تعدادشان افزوده مي شد در روزهاي تاسوعا و عاشورا كه روز نهم و دهم محرم مي باشد او و يارانش را به شهادت رساندند. پيشواي هشتم شيعيان امام رضا (ع) در خصوص اين ماه فرمود: در جاهليت، حرمت اين ماه نگاه داشته مي شد و در آن نمي جنگيدند ولي در اين ماه، خونهاي ما را ريختند و حرمت ما را شكستند و فرزندان و زنان ما را اسير كردند و خيمه ها را آتش زدند و غارت كردند و حرمت پيامبر را دربارة ذريه اش رعايت نكردند. .... آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي در "مراقبات" نوشته است:"كودكانم را مي ديدم كه در دهة نخست ماه محرم غذا نمي خوردند و به نان خالي اكتفا مي كردند كسي هم به آنان نگفته بود ماه محرم شروع شده است گمان مي كنم عشقي دروني آنان را برمي انگيخت." (2) به همين دليل ماه محرم با حادثه عاشورا عجين شده است و فرا رسيدن آن دلها را پر از غم مي سازد و پيروان و شيفتگان امام حسين (ع) از اول محرم، محافل و مجالسي را سياهپوش كرده، به ياد آن امام شهيد به عزاداري مي پردازند.... (3)

السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك

شيعيان در بزرگداشت شهداي كربلا، هر روز از دهه اول ماه محرم را مختص به يكي از بزرگان اين نهضت جاويدان مي دانند.
روز اول محرم : مسلم ابن عقيل عليه السلام

روز دوم محرم : ورود كاروان به كربلا ( وروديه )

روز سوم محرم : حضرت رقيه عليها السلام

روز چهارم محرم : حضرت حر و اصحاب عليهم السلام - طفلان زينب عليهما السلام

روز پنجم محرم : اصحاب و عبدالله ابن الحسن عليهم السلام

روز ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن عليه السلام

روز هفتم محرم : روضه عطش و علي اصغر عليه السلام

روز هشتم محرم : حضرت علي اكبر عليه السلام

روز نهم محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام

روز دهم محرم : روز عاشورا - حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام - حضرت زينب عليها السلام و شام غريبان

روز يازدهم محرم : حركت كاروان از كربلا

روز دوازدهم محرم : ورود كاروان به كوفه

امام حسين (ع) و اصحاب وفادارش
امام حسين (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجري در مدينه به دنيا آمد. رسول خدا (ع) نام اين فرزند زهرا (س) را حسين نهاد وي مورد علاقه شديد پيامبر خدا(ص) بود و آن حضرت دربارة او فرمود: "حسين مني و انا من حسين...." و در آغوش پيامبر بزرگ شد. هنگام رحلت رسول خدا، شش ساله بود در دوران پدرش علي بن ابي طالب (ع) نيز از موقعيت والايي برخوردار بود، علم، بخشش، بزرگواري، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگيري از بينوايان، عفو و حلم و .... از صفات برجسته اين حجت الهي بود. در دوران خلافت پدرش در كنار آن حضرت بود و در سه جنگ "جمل"، "صفين" و "نهروان" شركت داشت.پس از شهادت پدرش كه امامت به حسن بن علي (ع) رسيد همچون سربازي مطيع رهبر و مولاي خويش و همراه برادر بود پس از انعقاد پيمان صلح (صلح امام حسن (ع) با معاويه حاكم شام) با برادرش و بقيه اهل بيت (ع) از كوفه به مدينه آمدند. با شهادت امام مجتبي (ع) در سال 49 يا 50 هجري (كه به دست همسرش جعده، دختر اشعث بن قيس الكندي مسموم شد و پس از چهل روز به شهادت رسيد. معاويه با توطئه به ازدواج درآوردن يزيد با جعده اين كار را تدارك ديد). بار امامت به دوش سيدالشهدا قرار گرفت. در آن دوران ده ساله كه معاويه بر حكومت مسلط بود، امام حسين (ع) همواره يكي از معترضين سرسخت نسبت به سياستهاي معاويه و دستگيريها و قتلهاي او بود و نامه هاي متعددي در انتقاد از رويه معاويه در كشتن حجربن عدي و يارانش و عمروبن حمق خزاعي كه از وفاداران به علي (ع) بودند و اعمال ناپسند ديگر او نوشت. در عين حال حسين بن علي (ع) يكي از محورهاي وحدت شيعه و از چهره هاي برجسته و شاخصي بود كه مورد توجه قرار داشت و همواره سلطه اموي (حكومتي كه از سال 41 هجري با معاويه اولين خليفه اموي شروع مي شود و تا سال 132 هجري ادامه مي يابد) از نفوذ شخصيت او بيم داشت با مرگ معاويه در سال 60 هجري يزيد به والي مدينه نوشت كه از امام حسين (ع) به نفع او بيعت بگيرد اما سيدالشهداء كه فساد يزيد و بي لياقتي او را مي دانست، از بيعت امتناع كرد و براي نجات اسلام از بليه سلطه يزيد كه به زوال و محو دين مي انجاميد، راه مبارزه را پيش گرفت از مدينه به مكه هجرت كرد و در پي نامه نگاريهاي كوفيان و شيعيان عراق با آن حضرت و دعوت براي آمدن به كوفه آن امام ابتدا مسلم بن عقيل را فرستاد و نامه هايي براي شيعيان كوفه و بصره نوشت و با دريافت پاسخ كوفيان در بيعتشان با مسلم بن عقيل در روز هشتم ذيحجه سال 60 هجري از مكه به سوي عراق حركت كرد.

پيمان شكني كوفيان و شهادت مسلم بن عقيل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و سيدالشهدا كه همراه خانواده، فرزندان و ياران به سوي كوفه مي رفت، پيش از رسيدن به كوفه در سرزمين "كربلا" در محاصره سپاه كوفه قرار گرفت. تسليم نيروهاي يزيد نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمين، مظلومانه و تشنه كام، همراه اصحابش به شهادت رسيد. از آن پس كربلا كانون الهام و عاشورا سرچشمه قيام و آزادگي شد و كشته شدن وي سبب زنده شدن اسلام و بيدار شدن وجدانهاي خفته گرديد.(4)

خون او تفسيراين اسرار كرد ملت خوابيده را بيدار كرد(5)

ـ اصحاب شهادت طلب و با وفاي سيدالشهداء‌(ع) نمونه بارز آگاهي، ايمان، شجاعت و فداكاري بودند .... آنان كه در ركاب سيدالشهداء به فيض شهادت رسيدند جمعي از بني هاشم بودند. جمعي از مدينه با آن حضرت آمده بودند، ‌برخي در مكه در طول راه به وي پيوستند. برخي هم از كوفه توانستند به جمع آن حماسه سازان شهيد بپيوندند. كساني هم در راه نهضت حسيني، پيش از عاشورا شهيد شدند،‌كه آنان نيز جزء اصحاب او به شمار مي آيند. (چون مسلم بن عقيل و قيس بن مسهر صيداوي و ...) (6)

ـ مدت قيام امام حسين (ع) از روز امتناع از بيعت با يزيد تا روز عاشورا 175 روز طول كشيد (12 روز در مدينه، 4 ماه 10 روز در مكه، 23 روز در بين راه مكه تا كربلا و 8 روز در كربلا از 2 تا 10 محرم) (7)

امام حسين (ع) در چه جامعه اي مي زيست
ـ پس از ظهور اسلام در مكه و بعثت پيامبر اكرم (ص)، شنيدن پيام پيامبر براي مستكبران و مال اندوزان آن سامان گران آمد. آنان وقتي نداي لااله الا الله را مي شنيدند برخود لرزيدند و گسترش روزافزون اين ندا چيزي جز كوتاه كردن دست خدايان ديگر در برنداشت. بت پرستي كه جز لاينفك فرهنگ بدوي عرب بود بهترين وسيله زورمداران و صاحبان ثروت و قدرت براي استفاده از انسانها بود. درست است كه آنچه آن روز پيغمبر از آنان مي خواست اقرار به يگانگي آفريدگار بود اما به دنبال آن پيامها آيه هاي ديگري هم نازل شد. آنچه مستكبران را به هراس مي انداخت و بر آينده خود بيمناك مي ساخت اين آيه ها بود: "آنكه مالي را فراهم آورده و آن را شمرده است پندارد مال او وي را جاويدان مي سازد هرگز! و در حطمه افكنده مي شود. چه مي داني حطمه چيست؟ آتش افروخته خدا كه در دلها راه يابد. (همزه/ آيه 2 تا 7) 8واين آيات و آياتي نظير آن در دل كساني چون ابوجهل، ابوسفيان و وليد بن مغيره و ساير مال اندوزان هراس افكند و آنان را واداشت تا در مقابل پيامبر به انحاء مختلف صف آرايي كنند و به دشمني با او برخيزند. لذا بسياري از نو مسلمانان به مدينه كه در مجاورت شهر مكه قرار داشت مهاجرت كردند از اين طريق هم به گسترش حوزه مسلماني مي پرداختند و هم جان و مال مومنان از اذيت و آزار دشمنان در امان مي ماند.

ـ از سوي ديگر شيوه پيغمبر (ص) چنان بود كه در موسم حج نزد قبيله هايي كه براي زيارت آمده بودند مي رفت و آنان را به مسلماني مي خواند و از اين طريق بسياري از مردم مدينه در طي ساليان دراز كه پيامبر در مكه بود، دعوت او را كه نويد آشتي و صفا و پرهيزكاري مي داد استقبال كردند و به گسترش دعوت او در مدينه پرداختند.

ـ لذا پس از سپري شدن دوران پرمشقت زندگي پيامبر در مكه وقتي سران قريش تصميم به كشتن پيامبر گرفتند علي در بستر او خوابيد و او شبانه از شهر خارج شد و به مدينه مهاجرت كرد. (تاريخ تحليلي اسلام/ ص 56 و 67) و شعار اسلام كه در مكه توحيد و عبادتي مختصر بود در مدينه جنبه سياسي و اجتماعي آن نيز اندك اندك گسترش يافت، اذان شعار نمازها گرديد. تشريع، احكام معاملات،‌ پرداخت ماليات، حدود و ديگر حكمهاي سياسي و اجتماعي آغاز شد و حكومتي براساس دين (با ولايت پيامبر اكرم (ص)) پديد آمد كه قوام آن عدالت اجتماعي بود.....

ـ امام حسين (ع) در چنين شرايطي كه استقرار اسلام و ايمان ناميده شد در سال چهارم هجري در مدينه متولد شد و در دامان پيامبر (ص) و علي (ع) و فاطمه (س) پرورش يافت. پيغمبر او را پسر و پاره تن خود،‌ گل خوش بوي خويش و سيد جوانان اهل بهشت خواند و او را بر دوش خود سوار مي كرد و به سينه خود مي چسباند و دهان و گلوي او را مي بوسيد و محبوبترين انسانها نزد اهل آسمانهايش معرفي مي كرد. رسول خدا (ص) از شهادت و مشهد حسين (ع) خبر داد و نصرت او را واجب و قاتلانش را لعنت كرد... و بدين گونه 6 تا 7 سال در كنار رسول اسلام و شهر مدينه كه اكثر از ياران و اصحاب پيامبر بودند زندگي كرد. (9)

ـ دو سال پس از فتح مكه و برداشته شدن آخرين سد دشمنان و برقراري وحدت اسلامي در سراسر شبه جزيره عربستان پيامبر (ص) رحلت كرد و مدينه مركز حكومت اسلامي دستخوش تحولات بسياري گرديد. شتابي كه روز مرگ پيامبر اسلام از سران قوم ديده شد، نشان دهنده اين بود كه بعض آنان بيشتر در اين انديشه بودند كه چگونه بايد هر چه زودتر حاكم را انتخاب كنند و كمتر بدين فكر مي كردند كه حكومت چگونه بايد اداره شود. (10)

ـ همانگونه كه در ابتداي نوشتار حاضر آمد پس از رحلت پيامبر (ص)، ابوبكر، عمر و عثمان به ترتيب حاكميت مسلمانان را به مركزيت مدينه به عهده گرفتند و در اين ميان علي (ع) و خاندان پيامبر در سكونت بسربرده اند اما پس از گذشت حاكميت خلفاي سه گانه علي (ع) از سوي مردم به خلافت رسيد اگر چه او خود به دليل مشكلات فراوان از حكومت كناره مي گرفت و مي گفت: "مرا بگذاريد و اين تعهد را از ديگري بخواهيد." چرا كه حوزه جامعه اسلامي آن روز در زمان خلفاي سه گانه گسترش بسيار يافته بود و پيروزيهاي مكرر از سمت شرق و شمال و غرب نصيب مسلمانان شده بود و مسلمانان به سبب آشنايي با ملل مختلف از جمله ايران و روم و ديدن چگونگي زندگي مردم آن سامان و بدست آوردن غنيمت هاي فراوان به تن آسايي و مال اندوزي خو گرفتند و بسياري از دشمنان پيامبر نيز كه جامه مسلماني در برداشتند در زمان خلفاي سه گانه حاكميت برخي از ايالتهاي حوزه اسلامي آنروز را در اختيار داشتند پذيرفتن چنين جامعه اي و تغيير آن به زندگي ساده و بي آلايش دوران پيامبر كاري است سخت كه تنها از علي انتظار مي رفت و اين چيزي بود كه ثروتمندان حجاز هرگز آن را نمي خواستند و چون وي در تقسيم بيت المال همه را به يك چشم نگريست و موجودي را به همه يكسان داد رفتار او در نظر مردمي كه ربع قرن با روشي خاصي خو گرفته بودند خوشايند نيامد. (11)

فرازهاي از سخنان گوهر بار حضرت امام حسين (ع)
هر كس خدا را بپرستد و خق بندگي او را بجاي آورد , خداوند به او بيش از آنچه مي خواهد مي رساند .
:: اگر سه چيز نبود , هرگز فرزند آدم سر تسليم فرو نمي آورد : فقر و نيازمندي , بيماري و مرگ .
:: اسقاط تدريجي خدا بر بنده خود , اين است كه تمام نعمتها را بر او مي بخشد و شكر و سپاس را از او مي گيرد.
:: بخيل كسي است كه در سلام كردن بخل ورزد. نيز مي فرمايند : به كسي كه سلام نداده اجازه صحبت ندهيد.
:: كسي از نظر مقام و منزلت بزرگوارتر است كه به زرق و برق دنيا در دست هر كه باشد ارزش قائل نشود.
:: هر كس از كار فرو ماند و راه تدبير بر او بسته شود , كليدش مداراست.
:: بپرهيز از كاري كه براي آن ناچار به عذرخواهي شوي . زيرا مومن نه بدي كند و نه پوزش طلبد ولي منافق هر روز بدي مي كند و عذر مي خواهد .
:: خداوندا مرا با احسان خود , فزون طلب منما و با بلا و گرفتاري ادب مكن.

امام حسن عليه السلام در اثر توطئه‏اى شوم كه از سوى معاويه تدارك ديده ‏شد به شهادت رسيد و جلوه‏هاى شكوهمند امامت در ديگر يادگار فاطمه و على عليهماالسلام متجلى گشت. استبداد اموى جهت هدم امامت راستين و ياران دلباخته آن، عزم ‏را دو چندان كرد و با تهديد و ارعاب و ترفندهاى عوام فريبانه به‏ نابودى مكتب و راه امام على و فرزندانش عليهم السلام همت ‏گماشت. بدين جهت، رهبرى و هدايت امت‏ شرايط دشوار و طاقت‌فرسايى ‏يافت. دوران ده ساله امامت ابى‏عبدالله عليه السلام بيانگر مواضع و برنامه‏هاى آن حضرت در مقابل اين تحولات است كه پيام‌ها و درس‌هاى ‏ارزشمندى را فرا راه عاشقانش قرار مى‏دهد و از سوى ديگر، سيره ‏اخلاقى تربيتى آن بزرگوار را از ذخائر ازرشمند جهان اسلام و از بايسته‏هاى پژوهشى است كه بخش مهمى از آن ظهور و درخشش همين‏ دوران مبارك است. نوشته حاضر نگاهى است اجمالى به يكى از مواضع ‏و ابعاد زندگى سياسى آن حضرت با عنوان "مبارزات امام‏حسين عليه‌السلام در دوران معاويه كه محورهاى زير بيانگر جوانب آن ‏مى‏باشد.

اعلام منشور ولايت در سرزمين منا

شيعيان امام على عليه السلام روزهاى سختى را در حكومت معاويه سپرى‏ مى‏كردند. تعداد زيادى از آنان توسط معاويه به شهادت رسيده و بسيارى ديگر فرارى يا منزوى و در اضطراب و نگرانى به سر مى‏بردند. در منابر و اجتماعات اهانت ‏به امام على عليه السلام به صورت ‏رسمى رواج يافته بود و دل‌هاى عاشقان و دوستداران اميرمومنان را سخت جريحه‌دار كرده بود. اكنون ديدگان به سوى امام حسين عليه السلام دوخته شده و منتظر رهنمودها و دستورهاى آن حضرت است تا اين سكوت مرگبار را بشكند و راهى به ‏سوى افق‌هاى حقيقت‏ بگشايد. امام حسين عليه السلام همراه عبدالله ابن عباس ‏و عبدالله ابن جعفر حج مى‏گذارد. در سرزمين منا فرصتى دست مى‏دهد تا امام عليه السلام از اصحاب پيامبر و شيعيان و نيك مردان انصار دعوت كند و حقايق را براى آنان بازگو كند. بيش از هفتصد تن گرد امام ‏اجتماع مى‏كنند كه دويست نفر آنان از اصحاب پيامبرند. حضرت بپاخاست و پس از حمد و ثناى الهى، فرمود: "اين تجاوزگر (معاويه)بر ما و شيعيان ما سختي‌ها و ناملايماتى ‏روا داشته است كه خود دانسته و ديده‏ايد يا به شما رسيده است. مى‏خواهم از شما درباره حقيقتى جويا شوم. اگر راست گفتم، آن را تصديق كنيد و در صورتى كه خلاف گفتم، مرا تكذيب كنيد. سخنم را بشنويد و گفتارم را بنويسيد. سپس ‏هنگامى كه به سوى شهرها و قبايل خويش بازگشتيد، هر آن كس را كه ‏مورد وثوق و اطمينان دانستيد به آنچه از حقوق ما مى‏دانيد، دعوت ‏كنيد. من از آن مى‏ترسم كه حق ولايت از بين رود و مغلوب گردد، اگرچه خدا نور خويش را به رغم خواست كافران، غالب خواهد گردانيد."

به من گفته‏اى كه اين امت را به فتنه مينداز. من فتنه‏اى ‏سهمگين‏تر از حكومتت‏ بر امت نمى‏يابم؛ و نيز گفته‏اى: به مصلحت‏ خويش و دين و امت محمد صلي الله عليه و آله بينديش. به خدا قسم، كارى بهتر از جهاد عليه تو نمى‏شناسم.
سپس آنچه از قرآن و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله درباره پدر و مادرش و اهل‏بيت عليهم السلام بود، براى آنان قرائت كرد. همگى گفتند: "اللهم نعم قد سمعنا و شهدنا"؛ همين طور است ما خود شنيديم ‏و افراد مورد اعتماد براى ما آنچه فرموديد، نقل كردند.

سپس حضرت فرمود: "شما را به خدا سوگند مى‏دهم آيا مى‏دانيد كه‏ پيامبر صلي الله عليه و آله على عليه السلام را در غدير خم به امامت منصوب كرد و مردم را به ‏ولايت او فرا خواند و دستور داد كه اين پيام را حاضران به‏ غايبان برسانند؟" همگى گفتند: "بلى ما شنيديم." (12)

بدين ترتيب، امام عليه السلام در آن اجتماع بر حقيقت امامت تاكيد ورزيده و رسالت و مسووليت‏ خواص را براى ترويج مكتب‏ اهل‏بيت عليهم السلام و مبارزه با استبداد اموى ترسيم كرد. سخنرانى حضرت در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله نيز در همين راستا است. مرحوم ‏مجلسى مى‏نويسد: به معاويه گفتند: ديدگان به سوى حسين عليه السلام است. كارى كن كه او منبر رود و خطابه ايراد كند؛ از چشم مردم خواهد افتاد؛ زيرا توانايى خطابه ندارد. معاويه گفت: اين را درباره برادرش حسن‏ابن على تجربه كردم، به رسوايى ما منجر شد.

سرانجام اصرار زياد مردم باعث ‏شد از امام ‏حسين عليه السلام بخواهد به‏ منبر رود و با مردم سخن بگويد. حضرت سخنرانى خود را با حمد و ثناى الهى آغاز كرد. در اين حال مردى گفت: كيست كه خطابه ‏مى‏كند؟ حضرت فرمود: ماييم حزب پيروز الهى و عترت رسول خدا كه نزديك‌ترين فرد به ‏او هستند و اهل‏بيت پاكيزه او و يكى از دو چيز گرانبها كه عِدل‏ قرآن قرار داده شده، همان كتاب كه باطلى از پيش رو و پشت‏ سر او راه نمى‏يابد، آگاه به تاويل قرآن و روشنگر حقايق آن هستيم. ما را اطاعت كنيد كه اطاعت ما واجب است؛ زيرا اطاعت ما مقرون به‏ اطاعت ‏خدا و رسول او گشته است. خداوند متعال مى‏فرمايد: "اطاعت ‏كنيد خدا و رسول او و صاحب فرمان از خودتان را و هرگاه در چيزى ‏نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد. اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد، اين براى شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است." (13)

و فرموده: "هنگامى كه خبرى از پيروزى يا شكست ‏به آنها برسد، آن را شايع مى‏سازند در حالى كه اگر آن را به پيامبر و پيشوايان ‏كه قدرت تشخيص كافى دارند، بازگردانند از ريشه‏هاى مسايل‏ آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت‏ خدا بر شما نبود، جز عده كمى ‏همگى از شيطان پيروى مى‏كرديد." (14)

شما را برحذر مى‏دارم از اين كه به نداى شيطان گوش فرادهيد؛ زيرا شيطان دشمن آشكار شما است. و در آن صورت از دوستان شيطان ‏خواهيد شد. دوستانى كه شيطان به آنان مى‏گويد: امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نمى‏گردد و من همسايه شما هستم اما هنگامى كه‏ دو گروه(كافران و مومنان مورد حمايت فرشتگان در جنگ بدر) در برابر يكديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بيزارم.(15) كه در اين صورت "مثل كافران جنگ بدر" مورد ضربه شمشيرها و نيزه‏ها "از سوى ملائكه‏" قرار خواهيد گرفت‏ و در آن هنگام ايمان فردى كه از پيش ايمان نياورده است ‏يا كار نيكى را انجام نداده است نفعى به او نخواهد رساند.

در اين موقع، معاويه گفت: "حسبك يا ابا عبدالله فقد ابلغت‏"؛ كافى است اى اباعبدالله، حق سخن را ادا كردى. (16)

اعتراض به ولايتعهدى يزيد

معاويه تصميم به ولايتعهدى يزيد گرفت. راهى حج ‏شد؛ به مدينه آمد و از مردم براى او بيعت گرفت. سپس‏ منبر رفت و يزيد را اين چنين ستود: يزيد دانا به سنت و قرآن‏شناس است و حلم و بردبارى‏اش بر سنگ‌هاى سخت افزون است. امام ‏حسين عليه السلام برخاست و پس از ستايش خدا و درود بر پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: هرگز سخنورى هر چند سخن به تفصيل گويد نتوانسته است ‏حق اندكى از صفات ممتاز پيامبر صلي الله عليه و آله را ادا كند. اى معاويه! از واقعيت دور مانده‏اى، سپيده صبح تاريكى شب را رسوا ساخته و نور خورشيد پرتو روشنايى چراغ را بى‏فروغ ساخته است. در برترى برخى سخن به زياده‏گفتى و در گزينش عده‏اى حق ديگران را ضايع كردى و از بيان فضيلت ‏صاحبان آن بخل ورزيدى و بيش از حد ستم روا داشتى. نشد كه اندكى از فضيلت صاحبان حق را بپردازى و در همان حال‏ شيطان بهره فراوان و نصيب كامل خويش را برنگيرد. دانستم آنچه ‏درباره يزيد از سياستمدارى و كمالش گفتى، مى‏خواهى مردم را با اين سخنان به اشتباه اندازى. گمان مى‏كنى انسانى ناشناس و دور از چشم مردم را تعريف مى‏كنى و از آنچه فقط خودت به آن دست‏ يافته‏اى، خبر مى‏دهى. "فخذ ليزيد فيما اخذ به من استقرائه الكلاب المتهادشته‏ عندالتحادش و الحمام السبق لاترابهن و القيناث ذوات المعازف و ضروب الملاهى تجده ناصرا"؛ و همين كارهايى كه يزيد كرده، بگير؛ همين كه سگان را به حال پارس و گلاويزى مى‏خواند و كبوتران ‏بازى ‏را به سوى همقطارانش و نيز كنيزكان آوازه خوان و انواع بيهوده‏گرى و هوس بازى‏هايش كافى است كه تو را در وصف خويش يارى كرده‏ باشد.

سپس فرمود: قصدى را كه براى ولايتعهدى يزيد دارى فروگذار و رهاكن، چه نيازى دارى كه افزون بر همه كارهاى بدى كه كرده‏اى با اين گناه نيز خدا را ملاقات كنى. (17)

سيد الشهداء و افشاى جنايات معاويه

جهت ديگرى كه بيانگر مبارزات آن حضرت است نامه‏اى است كه در آن جنايات معاويه و ستمگرى‏هايش شمارش كرده، حكومت معاويه را فتنه‏اى سهمگين بر امت قلمداد مى‏كند. قسمتى از آن چنين است: مگر تو نبودى كه حجر و ياران عابد و خاشع حق را كشتى، همانان كه از بدعت‏ها نگران و بى‏تاب مى‏گشتند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏كردند؟ آنان را پس از تعهدات محكم و تضمين‏هاى مطمئن به طرز ظالمانه و تجاوزكارانه كشتى، در برابر خدا گستاخى ورزيدى و عهد و پيمان الهى را سبك شمردى. مگر تو قاتل عمرو ابن الحمق نيستى، همان كه از زيادى عبادت صورت و پيشانى‏اش پينه بسته بود؟ او را پس از تعهدات و تضمين‏هايى كشتى كه اگر به حفاظت ‏شدگان در كوهساران داده مى‏شد، از قله‏هاى آن فرود مى‏آمدند. مگر تو نيستى ‏كه زياد را در دوره اسلام به خويشتن منسوب گردانيدى و او را پسر ابى‏سفيان قلمداد كردى، با اين كه رسول خدا صلي الله عليه و آله حكم كرده كه فرزند متعلق به (پدر و مادر) است و پاداش مرد زناكار، سنگ است.

آنگاه او را بر مسلمانان مسلط ساختى تا آنان را بكشد و دست و پايشان را قطع كند و بر تنه درخت ‏به دارشان آويزد؟ پناه ‏بر خدا، اى معاويه! گويا تو از اين امت نيستى و ايشان از تو نيستند. مگر تو آن خضرمى را نكشتى كه ابن زياد درباره او به تو گزارش داده بود داراى دين على عليه السلام است؛ و دين على عليه‌السلام همان دينى ‏است كه پسر عمويش بر آن بود؛ همان دينى كه تو به نامش به اين ‏مقام نشسته‏اى؛ و اگر دين او نبود، بالاترين افتخارات تو و اجدادت كوچ‌هاى تابستانى و زمستانى آنان بود و خدا به واسطه ما براى اين كه نعمتى گران ببخشد، سختي‌هاى آن را از دوشتان ‏برداشت. به من گفته‏اى كه اين امت را به فتنه مينداز. من فتنه‏اى ‏سهمگين‏تر از حكومتت‏ بر امت نمى‏يابم؛ و نيز گفته‏اى: به مصلحت‏ خويش و دين و امت محمد صلي الله عليه و آله بينديش. به خدا قسم، كارى بهتر از جهاد عليه تو نمى‏شناسم. بنابراين، هرگاه به انجام آن اقدام كنم، مايه تقرب به‏ پروردگار من است و در صورتى كه به انجامش نپردازم، از خدا براى‏ حفظ دينم آمرزش مى‏طلبم و از او توفيق انجام آنچه او دوست ‏مى‏دارد و مى‏پسندد، خواستارم.

مرحوم ‏مجلسى مى‏نويسد: به معاويه گفتند: ديدگان به سوى حسين عليه السلام است. كارى كن كه او منبر رود و خطابه ايراد كند؛ از چشم مردم خواهد افتاد؛ زيرا توانايى خطابه ندارد. معاويه گفت: اين را درباره برادرش حسن‏ابن على تجربه كردم، به رسوايى ما منجر شد.
سپس حضرت در ادامه مى‏فرمايد: بدان كه خدا را ديوانى است كه ‏هر كار كوچك و بزرگ به حساب مى‏كشد و شمارش مى‏كند. بدان كه خدا فراموش نمى‏كند كه تو به مجرد گمان افراد را مى‏كشى و به محض‏ وارد آمدن اتهامى دستگير مى‏سازى و پسرى را به حكومت نشانده‏اى ‏كه باده مى‏نوشد و سگ‌بازى مى‏كند، تو را مى‏بينم كه خويشتن به ‏گناه و عذاب در انداخته‏اى و دينت را تباه كرده‏اى و رعيت را ضايع ‏ساخته‏اى. (18)

يادآورى رسالت‏ها
استبداد اموى جامعه اسلامى را دچار فسردگى و ركود كرده، زمينه ‏تجاوز و ستمگري‌هاى بيشتر آنان گشته بود. هشدار به جامعه و يادآورى رسالت‌ها و مسووليت‌هاى سنگين آنان از ضرورت‏هاى فورى آن ‏بود؛ و چه فردى شايسته‏تر از ابى‏عبدالله الحسين عليه السلام و چه موقعيتى ‏والاتر از حج.

بر اين اساس، حضرت امام حسين (ع) در اجتماع شكوهمند مردم در سرزمين منا به ‏سخنرانى پرداخت و وظيفه امر به معروف و نهى از منكر را به مردم ‏و دانشمندان يادآور شد. حضرت در آغاز درباره اهتمام به امر به ‏معروف و نهى از منكر فرمود: اى مردم! از آنچه خدا بدان اولياى خود را پند داده، پند گيريد مانند بد گفتن او از دانشمندان يهود، آنجا كه مى‏فرمايد: چرا دانشمندان نصارى و علماى يهود آنان را از گفتار گناه‏آميز و خوردن مال حرام نهى نمى‏كنند؟ چه زشت است عملى كه انجام ‏مى‏دادند. و نيز فرموده است: كافران بنى‌اسرائيل بر زبان داود و عيسى ابن مريم، لعن و نفرين شدند. اين به خاطر آن بود كه گناه ‏و تجاوز مى‏كردند. تا آنجا كه فرمود: چه بدكارى انجام مى‏دادند. (19)

خداوند آنها را بدين خاطر نكوهش كرده كه از ستمكارانى كه ‏ميان آنها بودند، كار زشت و فساد مى‏ديدند و آنها را نهى ‏نمى‏كردند؛ زيرا در مال آنان طمع داشته و از قدرت آنان ‏مى‏ترسيدند با اين كه خداوند مى‏فرمايد: از مردم نترسيد و از من‏ بترسيد. (20)

سپس عالمان را مورد خطاب قرار داده، مى‏فرمايد: شما اى جماعت‏ كه معروف به دانش و نامور به خوبى و معروف به خيرخواهى هستيد و به وسيله خدا در دل مردم مهابتى داريد؛ شرافتمند از شما حساب‏ مى‏برد و ناتوان شما را گرامى مى‏دارد...

من مى‏ترسم عذابى از عذاب‌هاى الهى بر شما فرود آيد؛ زيرا شماها از كرامت ‏خدا به منزلتى رسيديد كه بر ديگران برترى يافته‏ايد. بندگان مؤمن به خدا، گرامى داشته نمى‏شوند ولى شما به خاطر خدا در ميان بندگان الهى ارجمنديد. اين در حالى است كه مى‏بينيد كه ‏پيمان‌هاى خدا شكسته شده و هيچ عكس‌العمل و هراسى به خود راه ‏نمى‏دهيد. براى يك نقض تعهد پدران خويش بى‏تابى مى‏كنيد با اين كه تعهد رسول خدا خوار و بى‏مقدار شده، كورها و لال‌ها و زمين‏گيرها در همه‏ شهرها بى‏سرپرست مانده و بر آن‏ها ترحم نمى‏شود، شما به اندازه ‏مقام و در خور مسووليت‏ خويش كار نمى‏كنيد و در مقابل كسى كه ‏اقدام مى‏كند خضوع نمى‏كنيد. بر عكس به سازش و مسامحه با ظالمان خود را آسوده خاطر مى‏داريد با اين كه خداوند شما را فرمان داده كه از كار خلاف باز ايستيد و ديگران را نيز نهى كنيد؛ اما شما غافليد. مصيبت ‏شما از همه ‏مردم بزرگتر است؛ زيرا در حفظ مقام علما و دانشمندان ناتوان ‏شديد. كاش كوشش مى‏كرديد. علت اين ناتوانى اين است كه جريان امور و احكام به دست‏ دانشمندان الهى است كه امين بر حلال و حرام اويند؛ ولى اين مقام‏ از شما گرفته شده است. بدين جهت، كه شما از حق متفرق شديد و درباره روش پيغمبر با وجود دليل روشن دچار اختلاف شديد. اگر بر آزارها شكيبا بوديد و در راه خدا مشكلات را متحمل مى‏شديد، زمام امور الهى به‏ شما برمى‏گشت و از طرف شما دستور آن صادر مى‏گشت و به سوى شما باز مى‏گشت؛ اما برعكس شما خودتان ستمگران را به جاى خويش جاى ‏داديد و امور الهى را به آنها واگذاشتيد تا به شبهه كار كنند و به شهوت‏ها و ميل‌هاى نفسانى خويش حركت كنند. علت‏ سلطه ستمگران‏ گريز شما از مرگ و خوش بودنتان به زندگى دنيا است كه از شما جدا خواهد شد. (21)

اما متاسفانه اين فريادها و خروش‌هاى الهى بر جان و قلب‏هاى ‏غافل كارگر نيفتاد و دوباره هر كس به انديشه دنيايى خويش مشغول‏ و كارهاى روزمره خويش را استمرار بخشيد و چنان شد كه بنى‏اميه ‏احكام الهى را تعطيل كردند؛ نيك‌مردان تنها مانده ميدان را به ‏شهادت رساندند و تاريخ را براى هميشه سوگمند از بين رفتن حق و عدالت و حاكميت امامت راستين ساختند.

تاكيد بر استمرار برائت
معاويه به مروان كه از كارگزاران حكومتى او بود، نامه نوشت و از او خواست دختر عبدالله بن جعفر را براى يزيد خواستگارى كند. عبدالله تصميم درباره اين موضوع را به دائى فرزند خويش امام‏حسين عليه‌السلام واگذار كرد. امام فرمود: از خداوند خواستارم كه مورد پسندى از آل محمد را براى دختر عبدالله برگزيند. همگى در مسجد اجتماع كردند. مروان در حضور مردم گفت: اميرمومنان معاويه به ‏من دستور داده كه هر قدر از مهر را كه پدرش بگويد، قبول كنم و تمامى بدهكارى پدرش را بپردازم. افزون آن كه صلح بين دو فاميل‏ نيز برقرار خواهد شد. امام حسين عليه السلام پس از حمد و ثناى الهى و بيان فضايل اهل‏بيت عليهم‌السلام پاسخ داد: اين كه گفتى مهرش هر قدر باشد، معاويه قبول كرده، سوگند به جان خود كه در صورت ‏تصميم، ما بر مهر السنه چيزى اضافه نمى‏كنيم. و اين سخن كه ‏بدهكارى پدرش هر چه باشد، پرداخت مى‏كند، هيچ گاه زنان ما بدهكاري‌هاى ما را نپرداخته‏اند؛ و اما مصالحه و سازش، ما افرادى ‏هستيم كه به خاطر خدا با شما دشمنى كرديم و براى دنيا با شما صلح نخواهيم كرد. خويش نسبى نتوانسته است مانع از اين كار شود تا چه رسد به ازدواج و خويشى سببى.

سپس حضرت دختر عبدالله را به عقد قاسم ابن محمد بن جعفر درآورد و باغى كه خود در مدينه و به نقلى در سرزمين عقيق ‏داشت. به دختر خواهر خويش بخشيد. (22)

ذلّت در آئينه احاديث(24)

در خصوص ذلّت نيز احاديث و روايات بسياري وارد شده كه به بعض آن‌ها اشاره خواهيم كرد:

امام حسين عليه‌السّلام الگو و پرچمدار عزّت آفريني و ذلّت ستيزي در نزد شيعيان جهان، در اين خصوص مرگ با عزّت را بر زندگي توأم با ذلّت ترجيح مي‌دهند ايشان در روز عاشورا خطاب به لشگر يزيد فرمودند: آگاه باشيد كه اين ملعون مرا ميان دو امر مخير كرده است: ميان شمشير و ذلّت، امّا هيهات كه من تن به ذلّت و پستي دهم زيرا كه خدا و رسول او و نياكان و تربيت كنندگان ما هرگز خواري را نپذيرند و هلاكت زبونانه را بر كشته شدن شرافتمندانه ترجيح ندهند.

امام در روز عاشورا خطاب به لشگر يزيد فرمودند: آگاه باشيد كه اين ملعون مرا ميان دو امر مغير كرده است: ميان شمشير و ذلّت، امّا هيهات كه من تن به ذلّت و پستي دهم زيرا كه خدا و رسول او و نياكان و تربيت كنندگان ما هرگز خواري را نپذيرند و هلاكت زبونانه را بر كشته شدن شرافتمندانه ترجيح ندهند.
از مولاي متقيان علي عليه‌السّلام نيز عبارتي به همين مضمون وارد شده است و يا ايشان در جاي ديگر ضمن توصيه به قناعت نمودن به اندك، انسان‌ها را از پذيرش ذلّت و خواري بر حذر مي‌داند امام صادق عليه‌السّلام نيز مي‌فرمايند: خداي متعال اختيار هر كاري را به مومن داده است امّا اختيار خوار كردن خويش را به او نداده است.

ذليل‌ترين انسان‌ها در پيشگاه اهل بيت (ع)

در احاديثي از رسول اكرم صلي الله عليه و آله زبون‌ترين مردم كسي دانسته شده كه مردم را خوار نمايد، و در حديث ديگري از حضرت علي عليه‌السّلام آزمندي به دنيا به عنوان خوار كننده‌ترين مسئله براي انسان تعريف گرديده است. اميد آن ‌كه با بهره‌مندي هر چه بيشتر از فيوضات و كلمات گهربار اين بزرگان پيش از بيش به دنبال زندگي عزّت‌مندانه و توأم با رستگاري باشيم.

عزاداري و برپايي مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولياء خدا امري است كه ريشه در قرآن و سيره نبوي(ص) و سيره امامان(ع) دارد. اين عزاداري ها مصداق مودت اهل بيت(ع) است.(25) مصداق تعظيم شعائر الهي است.(26) مصداق فرياد مظلوم عليه ظالم است (27) و در سيره نبي اكرم(ص) داريم كه حضرت در سوگ شهداي احد و به ويژه حمزه سيد الشهداء عزا گرفت و ترغيب به عزاداري بر حضرت كرد. نيز در سوگ شهادت حضرت جعفر بن ابي طالب و زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه عزا گرفت. برپائي مجلس عزا را عيب نمي دانست و با آن برخورد نمي كرد. راوي گويد: يكي از بستگان پيامبر اكرم(ص) از دنيا رفت، زن‌ها جمع شدند و مجلس عزا براي او برپا كردند. عمر برخاست آنها را از اين كار نهي كرد و آنها را طرد نمود. پيامبر(ص) فرمود: عمر، رهايشان كن كه چشم، گريان و قلب، مصيبت ديده و داغ تازه است. (28) شنيدني است كه پيامبر اكرم(ص) براي امام حسين(ع) در روز اول ولادتش مجلس عزا گرفت. (29) در منزل ام سلمه در دوره كودكي براي امام حسين مجلس عزا گرفت. (30) در منزل عايشه براي حضرت امام حسين(ع) مجلس عزا گرفت.(31) در خانه امام علي(ع) براي حضرت مجلس عزا گرفت.(32) بنابراين اگر بگوئيم بنيانگزار عزاداري بر سيد و سالار شهيدان، حضرت نبي اكرم(ص) و امامان(ع) بوده است سخني به گزاف نگفته‌ايم.(33)
در سيره امامان(ع) هم برنامه اي كه هرگز در هيچ شرايطي ترك نشد برپائي عزا بر سالار شهيدان امام حسين(ع) بود. امام سجاد(ع) پس از امام حسين(ع) تا زنده بود در هر مجلس از داغ حسين مي گفت و در حقيقت مجلس عزا برپا مي كرد. امام باقر(ع) هم در شرايط سخت و خفقاني دستور مي داد روز عاشورا عزاي امام حسين را برپا كنند. مالك جهني مي گويد امام باقر(ع) در روز عاشورا فرمود: همه براي امام حسين(ع) گريه كنند و اهل خانه را دستور به گريه بر حضرت مي داد.(34) همين سيره را حضرت امام صادق(ع) و امامان ديگر(ع) داشتند. آنها بر اين امر اصرار داشتند كه از رهگذر عزاداري و برپايي عزاي سالار شهيدان چراغ پرفروز نهضت حسيني روشن بماند، كه ماند.

مجالس عزاي حسيني نه تنها نام سيدالشهداء(ع) را پرآوازه نگهداشته، بلكه سبب ماندگاري پيام اسلام عزيز شدند. بر اين اساس است كه احياگر مكتب نجات بخش عاشورا در عصر حاضر حضرت امام خميني(ره) بيشترين تاكيدها را بر برپائي عزاداري سيد و سالار شهيدان داشتند: ملت ما قدر اين مجالس را بدانند، اين ها مجالسي است كه زنده نگه مي دارد ملت ها را(35) ملت ما را اين مجالس حفظ كرده؛ بي خود نبود كه رضاخان و مامورين ساواك تمام مجالس عزا را قدغن كردند.(36) مجالس عزا را با همان شكوهي كه بيشتر انجام مي گرفت و بيشتر از او حفظ كنيد.(37) مجالس سوگواري ائمه اطهار(ع) را بايد حفظ كنيد اينها را بايد حفظ كنيد. اينها شعائر مذهبي ماست كه بايد حفظ شود.

با توجه به جايگاه رفيع عزاداري و گوهر ارزشمندي كه در آن نهفته است بديهي است كه دشمنان تلاش گسترده در جهت تخريب و تحريف آن داشته باشند. در برهه اي از زمان كه عباسي ها قدرتمند بودند در پي تخريب عزاي سالار شهيدان بودند كه عزاداران را دستگير مي كردند، شكنجه و اعدام مي كردند و در برهه‌اي كه قدرت مقابله نداشتند، در پي تحريف آن بودند تا جلوي تاثير گذاري اين سنت مبارك را بگيرند. با توجه به تاثير ژرف فرهنگ عاشورا در پيروزي و تداوم انقلاب اسلامي، دشمنان قسم خورده اسلام اين بار در پي تحريف اين فرهنگ بر آمدند تا تاثير آفريني آن را كمرنگ كنند. گزارش ذيل هشداري است براي همه آنان كه در اين رابطه تاثير گذارند هم بانيان محترم، هم خطباء محترم، و هم مداحان محترم.

در بعضى از خوانندگان جلسات مداحى، اطلاع پيدا مي كنيم استفاده از مدح‏ها و تمجيدهاى‏ بى معناست كه گاهى هم مضر است. فرض كنيد راجع به حضرت اباالفضل صحبت مى‏شود بنا كنند از چشم و ابروى‏ آن بزرگوار تعريف كردن مثلاً قربون چشمت بشم، مگر چشم قشنگ در دنيا كم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشم هاى‏ قشنگش بوده ... اينها سطح معارف دينى ما را پايين مى‏آورد معارف شيعه در اوج اعتلاست... ارزش اباالفضل ‏العباس به جهاد و فداكارى و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت اوست، به آب نخوردن ‏اوست در عين تشنگى و بر لب آب بدون اين كه شرعاً و عرفاً هيچ مانعى وجود داشته باشد.

توطئه هاي سازمان سيا در رابطه با فرهنگ عزاداري ماه محرم وعاشورا

اخيراً كتابي به نام "نقشه اي براي جدايي مكاتب الهي" در آمريكا انتشار يافته كه در آن گفتگوي مفصلي با دكتر مايكل برانت يكي از معاونان سابق سيا سازمان اطلاعاتي مركزي آمريكا انجام شده است. او در اين زمينه مي گويد بعد از مدت‌ها تحقيق به اين نتيجه رسيديم كه قدرت رهبر مذهبي ايران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ايران تاثير گذار بوده است. ما همچنين به اين نيتجه دست يافتيم كه شيعيان بيشتر از ديگر مذاهب اسلامي فعال و پويا هستند. در اين گردهمايي تصويب شد كه بر روي مذهب شيعه تحقيقات بيشتري صورت گيرد و طبق اين تحقيقات برنامه ريزي‌هايي داشته باشيم؛ به همين منظور چهل ميليون دلار بودجه براي آن اختصاص داديم و اين پروژه در سه مرحله به ترتيب زير انجام شد... پس از نظر سنجي‌ها و جمع‌آوري اطلاعات از سراسر جهان به نتايج مهمي دست يافتيم. متوجه شديم كه قدرت مذهب شيعه در دست مراجع و روحانيت مي باشد... . اين تحقيقات ما را به اين نتيجه رساند كه به طور مستقيم نمي توان با مذهب شيعه رو در رو شد و امكان پيروزي بر آن بسيار سخت است و بايد پشت پرده كار كنيم. ما به جاي ضرب المثل انگليسي "تفرقه بيانداز، حكومت كن" از سياست "اختلاف بيانداز، نابود كن" استفاده كرديم و در همين راستا برنامه ريزي‌هاي گسترده اي را براي سياست‌هاي بلند مدت خود طرح كرديم حمايت از افرادي كه با مذهب شيعه اختلاف نظر دارند و ترويج كافر بودن شيعيان به گونه‌اي كه در زمان مناسب عليه آنها توسط ديگر مذاهب اعلام جهاد شود. همچنين بايد تبليغات گسترده‌اي را عليه مراجع و رهبران ديني شيعه صورت دهيم تا آنها مقبوليت خود را در ميان مردم از دست بدهند.
يكي ديگر از مواردي كه بايد روي آن كار مي كرديم موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت طلبي بود كه هر ساله شيعيان با برگزاري مراسمي اين فرهنگ را زنده نگه مي دارند. ما تصميم گرفتيم با حمايت هاي مالي از برخي سخنرانان و مداحان و برگزاركنندگان اصلي اينگونه مراسم كه افراد سودجو و شهرت‌طلب هستند عقايد و بنيان‌هاي شيعه و فرهنگ شهادت طلبي را سست و متزلزل كنيم و مسائل انحرافي در آن به وجود آوريم به گونه‌اي كه شيعه يك گروه جاهل و خرافاتي در نظر آيد.

در مرحله بعد بايد مطالب فراواني عليه مراجع شيعه جمع آوري كنيم و به وسيله مداحان و نويسندگان سودجو انتشار دهيم و تا سال 1389 مرجعيت را كه سد راه اصلي اهداف ما مي باشند تضعيف كرده و آنان را به دست خود شيعيان و ديگر مذاهب اسلامي نابود كنيم و در نهايت تير خلاص را بر اين فرهنگ و مذهب بزنيم.(38)

انديشه هاي امام راحل در آسيب زدايي آئين هاي عزاداري

لذاست كه آسيب‌شناسي اين مجالس و آسيب‌زدائي از آنها بزرگ‌ترين خدمت به نهاد مقدس عزاداري است. از كلمات امام راحل عظيم الشان استفاده مي شود كه آن امام عزيز با فراستي كه در مومن است از حدود 60 سال پيش به اين نكته هم توجه داشته اند: بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند بايد اين سنت‌ها را حفظ كنيد البته اگر چنانچه ناروايي بوده است سابق و دست اشخاصي بي اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها يك قدري تصفيه شود لكن عزاداري به همان قوت خودش باقي بماند.(39)

در اينجا بايد يك سخني هم در خصوص عزاداري و مجالسي كه به نام حسين بن علي(ع) برپا مي شود بگوئيم. ما و هيچ يك از دينداران نمي گوئيم كه با اين اسم هر كسي هر كاري مي كند خوب است؛ چه بسا علماي بزرگ و دانشمندان بسياري از اين كارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگيري كردند. چنانكه همه مي‌دانيم كه در بيست و چند سال پيش از اين عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شيخ عبدالكريم كه از بزرگترين روحانيون شيعه بود در قم شيبه خواني را منع كرد و يكي از مجالس بزرگ را مبدل به روضه خواني كرد و روحانيون و دانشمندان ديگر هم چيزهايي را كه بر خلاف دستور ديني بوده منع كرده و مي‌كنند.(40) بنابراين خدمت بزرگ در مقطع كنوني به عزاداري سالار شهيدان، شناسايي آسيب‌ها و تلاش در جهت آسيب‌زدايي است. روز چهارشنبه 9/6/84 گذشته در محضر آيت‌الله العظمي فاضل لنكراني بودم صريح عبارت ايشان اين بود كه اگر اين آسيب‌هايي كه در برخي مجالس عزاداري هست ادامه يابد من بر اصل كيان تشيع احساس خطر مي كنم. شبيه اين اظهار نظر را آيت الله العظمي مكارم داشتند و فرمودند اگر اين روند ادامه يابد، بيم آن مي رود كه روند مجالس عزاداري به دست كساني بيفتد كه اصلاً اهليت ندارند.

آيين هاي عزاداري محرم در كشورهاي اسلامي

محرم در خاورميانه

مسلمانان لبنان ازگذشته‌هاي دور با‌ وجود حاكميت مسيحيان و كنترل عزاداري از طرف حاكمان وقت، با‌ تأثيرپذيري از ايران و عراق هم‌چنان به عزاداري مي‌پردازند؛ تداوم اين عزاداري‌ها باعث‌شد تا دولت مسيحي لبنان در سال 1393 هجري قمري برابر با 1973 ميلادي روز عاشورا را براي اولين‌بار در تمامي نقاط لبنان و نهادهاي دولتي، مؤسسه‌هاي ملي و بازار، تعطيل رسمي اعلام‌كند.

عزاداري‌ مسلمانان لبناني در سال‌هاي اخير آن‌چنان به شيعيان قدرت‌داده كه توانستند در مقابل ارتش اسرائيل به خوبي مقاومت‌كرده و در حمله تابستان 1385
اين كشور به لبنان، اشغالگران قدس را مفتضحانه شكست‌دهند؛ اين عزاداري‌ها همچنين باعث احياء حق شيعه در مجلس و دولت لبنان شده ‌است.

در اردن نيز شيعيان روز دهم ماه محرم طبق سنت ديرينه به ياد امام حسين(ع) و يارانش، فقرا و مستمندان را اِطعام‌مي‌كنند؛ در اين روز اغلب مسلمانان اعم از شيعه و سني فعاليت‌هاي روزانه را تعطيل‌مي‌كنند و با اقتدا به ام‌سلمه كه با شنيدن خبر شهادت امام حسين(ع) ازكار شست‌وشو دست كشيده‌بود آنان نيز از انجام امور اين‌چنين اجتناب‌مي‌كنند؛ مسلمانان اين كشور در شهر "موته" دركنار مزار شهيد جعفر‌طيار به‌صورت رسمي به عزاداري‌مي‌پردازند.

عربستان از ديگر كشورهاي اسلامي است كه علي‌رغم سخت‌گيري‌هاي وهابيون در مناطقي چون الأحساء، قطيف، حضرموت، حجاز و مدينه ياد امام حسين(ع) احياء مي‌شود و مردم به عزاداري مي‌پردازند؛ در سال‌هاي اخير محدوديت‌ها از طرف دولت عربستان كمترشده و گويا آزادي بيشتري جهت عزاداري اعطا‌شده‌است.

سوگواري در منطقه "تركستان" نيز به قرن سوم هجري بازمي‌گردد، عده‌اي از خراسان به اين منطقه مهاجرت‌كردند و در اوايل قرن سوم در بخارا و خيوه ساكن‌شدند؛ در دوران قدرت كمونيست‌ها مجالس عزاداري در منازل به‌صورت پنهاني برگزار‌مي‌شد ولي بعد از فروپاشي شوروي سابق عزاداري‌ها آزادانه صورت‌مي‌گيرد.

همچنين در تركمنستان، قزاقستان، آذربايجان و قفقاز مراسم سوگواري حسيني با شكوه تمام برگزارمي‌شود؛ در اين مراسم اهل سنت نيز حضور گسترده‌اي‌دارند.

محرم در شبه‌قاره هند
مسلمانان شبه قاره هند نيز در اين ماه به سوگ امام حسين(ع) و يارانش مي‌نشينند: مردم پاكستان از دوازده قرن پيش مراسم سوگواري سردار شهيدان را برپا مي‌كنند؛ با وجود اين‌كه در سال 1288 هجري شمسي مراسم عاشورا و اربعين از سوي استعمارگران انگليس ممنوع اعلام‌شد و در سال1361 پليس پاكستان استفاده از بلندگو را در حسينيه‌ها و تكاياي شيعيان را غيرمجاز اعلام‌كرد ولي هرگز موفق‌نشد روند اين عزاداري‌ها را متوقف‌كند؛ در اين راستا وهابيون اين كشور نيز هرساله با به خاك و خون كشيدن عزاداران سعي‌دارن�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن