محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830451959
بررسي اهداف و زمينههاي قيام عاشورا در كلام امام حسين(ع)
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بررسي اهداف و زمينههاي قيام عاشورا در كلام امام حسين(ع)
گروه خبرنگاران افتخاري / حامد علياكبرزاده: امام حسين(ع) درباره اهداف قيام خود فرمودند: من ميخواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيره و سنت جدم و آئين و روش پدرم عليبنابيطالب رفتار كنم. پس هر كه مرا بپذيرد و قبول كند پس خداوند سزاوارتر است به حق و هر كه مرا در اين امر رد كند، پس من صبر و شكيبايي پيشه ميگيرم تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين جماعت حكم به حق فرمايد.
به گزارش خبرنگار افتخاري خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا)، قيام امام حسين(ع) داراي ابعاد مختلفي است كه در اين ميان زمينهها و دلايل شكلگيري اين نهضت عظيم از اهميت ويژهاي برخوردار است. تبيين علتهاي قيام عاشورا همواره الهامبخش مسلمانان و به ويژه شيعيان در اعصار متمادي بوده است.
براي بررسي دلايل قيام حضرت سيدالشهدا(ع) بايستي ويژگيهاي دوره امامت آن حضرت مورد توجه قرار گيرد، آنچه مسلم است دوران امامت حسين بن علي(ع) را ميتوان به دو بخش دوره حاكميت معاويه و حكومت يزيد تقسيم كرد.
در حقيقت در زمان امام حسين(ع) انحراف از اصول و موازين اسلام كه پس از رحلت رسول خدا(ص) آغاز و در زمان عثمان خليفه سوم گسترش يافته بود به اوج خود رسيد. در اين دوره معاويه كه سالها به عنوان استاندار در منطقه شام حكومت كرده و موقعيت خود را كاملا تثبيت كرده بود، به نام خليفه مسلمين سرنوشت و مقدرات كشور اسلامي را در دست گرفته و حزب اموي را بر امت اسلام مسلط ساخته بود.1
چرا سيدالشهدا(ع) در دوره معاويه قيام نكرد
امام حسين(ع) اگر در زمان معاويه قيام ميكرد، معاويه ميتوانست از پيمان صلحي كه با امام حسن(ع) امضا كرده بود، براي متهم كردن امام حسين(ع) بهرهبرداري كند، زيرا همه مردم ميدانستند كه امام حسن و امام حسين(ع) متعهد شدهاند تا زمانيكه معاويه زنده است سكوت كنند. البته لازم به يادآوري است كه امام حسين(ع) معاهده با معاويه را پيماني لازم الوفاء نميدانست، زيرا اين عهدنامه تحت فشار و اجبار و در شرايطي صورت گرفته بود كه بحث و گفتوگو فايدهاي نداشت، به علاوه معاويه خود آن را نقض كرده بود و محترم نميشمرد.
اما با وضعيت آن روز جامعه اسلامي اگر امام حسين(ع) عليه معاويه قيام مسلحانه ميكرد، معاويه ميتوانست از آن به عنوان يك شورش غير موجه و برخلاف مفاد پيمان سوءاستفاده كند.2
براساس اين گزارش، عامل ديگري كه مانع قيام حضرت در زمان معاويه بود، ظاهرسازيهاي اين خليفه اموي است. اگرچه معاويه عملا اسلام را تحريف كرده بود، اما اين مطلب را به خوبي درك ميكرد كه چون به نام دين و خلافت اسلامي حكومت ميكند، بايد به اعمال خود رنگ ديني داده و مردم را فريب بدهد.
با اين حال امام حسين(ع) به رغم موانعي كه ذكر شد در دوره حكومت معاويه نيز چندين بار به صورت علني در برابر رفتارهاي اين حاكم جائر بنياميه ايستاد و مبارزه كرد. معاويه در اواخر عمر خود ميكوشيد تا با بيعت گرفتن از بزرگاني همچون حسين بن علي(ع) و ابن عباس مسئله وليعهدي يزيد را تثبيت كند، وي در ديداري كه با امام حسين(ع) در مدينه داشت اين مسئله را مطرح كرد كه حضرت در سخناني به شدت با آن مخالفت كرده و با برشمردن خصوصيات زشت يزيد، وي را فاقد صلاحيت حكومت ميداند.
از ديگر اقدامات حضرت در برابر معاويه، سخنراني افشاگرانه در مراسم حج است. در اين خطبه كه يك يا دو سال پيش از مرگ معاويه و در حضور بزرگاني از صحابه و تابعين ايراد شده است، امام(ع) اينچنين در برابر معاويه موضع ميگيرد: ديديد كه اين مرد زورگو و ستمگر(معاويه)با ما و شيعيان ما چه كرد؟ من در اينجا مطالبي را با شما در ميان ميگذارم، اگر درست بود آن را تصديق و اگر دروغ بود تكذيب كنيد. سخنان مرا بشنويد و گفتار مرا بنويسيد، وقتي كه به شهرها و ميان قبايل خود برگشتيد با افراد مورد اطمينان و اعتماد در ميان بگذاريد و آنان را به رهبري ما دعوت كنيد، زيرا ميترسم اين موضوع (رهبري امت توسط اهل بيت(ع)) به دست فراموشي سپرده شود و حق نابود و مغلوب شود.3
سخناني كه حضرت در اين خطبه مطرح ميكند اگر چه در زمان معاويه است اما در حقيقت ميتواند موضع امام (ع) را در برابر حاكم اموي مشخص كند، زيرا حضرت صريحا حكومت را حق خود و اهل بيت(ع) ذكر ميكند.
اقدام ديگر امام(ع) در دوره معاويه ضبط اموال كاروان بيتالمالي بود كه از يمن به سوي شام حركت ميكرد. حضرت اموال ضبط شده بيتالمال را ميان مستمندان تقسيم كرد و در نامهاي به معاويه از سياستهاي وي به شدت انتقاد كرد. به هرحال دوران معاويه به پايان ميرسد و با روي كارآمدن يزيد وضع تغيير ميكند. قيام و نهضت عظيم امام حسين(ع) در دورهاي آغاز ميشود كه يزيد به حكومت رسيده و با ارايه چهرهاي زشت، شرايط خاصي را ايجاد كرده است.
مرحوم شيخ مفيد(ره) در كتاب ارشاد وضعيت پس از مرگ معاويه را اينگونه توصيف ميكند:
پس از مرگ معاويه و پايان دوره سازشي كه اجازه نميداد امام حسين (ع) اظهار امامت نمايد و پرده از روي كار ولايت خود بردارد، حسين(ع) به اندازهاي كه ممكن بود اظهار دعوت كرد و هر وقتي كه موقعيتي به دست ميآورد حق الهي خود را براي آنها كه بيخبر بودند آشكار ميكرد، تا اينكه ياراني پيدا كرد و بعد از اين مردم را به جهاد در راه خدا دعوت كرده و خود را براي قتال با دشمنان حق آماده كرد... .4
فساد علني دستگاه حكومت يزيد
يزيد كه جواني ناپخته، شهوتران و هوسباز و بيخرد و خوشگذران و فاقد هرگونه صلاحيتي براي اداره امور مسلمين بود، پس از اينكه به قدرت رسيد به صورت علني تظاهر به فسق و فجور ميكرد و مقدسات و احكام اسلامي را به راحتي زيرپا ميگذاشت. به قدرت رسيدن يزيد زمينه را براي قيام امام حسين(ع) فراهم كرد و جاي هيچگونه ترديد را باقي نگذاشت.
براي روشن شدن دلايل و علل قيام امام حسين(ع) ميتوان به بيانات و تقريرات آن حضرت در مقاطع مختلف رجوع كرد.
امتناع از بيعت با خليفه فاسق
يزيد در نامهاي به وليد بن عتبه فرماندار مدينه از او ميخواهد كه از امام حسين(ع) براي وي بيعت بگيرد و در غير اين صورت سر از بدن حسين(ع) جدا كند. حضرت در پاسخ به خواسته وليد اينگونه با وي سخن ميگويد: انا اهل بيت النبوه و....و يزيد رجل فاسق شارب الخمر،قاتل النفس المحرمه،معلن بالفسق ليس له هذه المنزله و مثلي لا يبايع مثله و... ما از خاندان نبوت و رسالتيم، خانداني كه خانه آنها محل رفت و آمد فرشتگان است و خداوند به خاطر ما همه چيز را آغاز كرد و همه چيز را پايان ميبخشد. اما يزيد، مردي فاسق و شرابخوار و قاتل است و آشكارا جنايت و گناه ميكند و مثل من با مثل او بيعت نخواهد كرد. 5
امام حسين (ع) در جاي ديگر هنگاميكه مروان از حضرت ميخواهد تا با يزيد بيعت كند، در پاسخ به وي ميفرمايد: انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذقد بليت الامه براع مثل يزيد و لقد سمعت جدي رسول الله (ص) يقول: الخلافة محرمة علي آل ابي سفيان. ديگر بايد بر اسلام سلام داد (و بايد با آن وداع كرد) زيرا امت دچار زمامداري همانند يزيد شده است! و من از جدم رسول خدا (ص) شنيدم كه ميفرمود: خلافت بر خاندان ابوسفيان حرام است.6
امام معصوم شايسته رهبري جامعه
در همين راستا حضرت در مراحل مختلف سفر خود علاوه بر اينكه به ظلم و ستم بني اميه اشاره ميكند، رهبري جامعه را شايسته اهل بيت(ع) ميداند، حضرت در مواجهه با سپاه حر در نزديكي كربلا پس از اقامه نماز عصر خطبهاي به اين مضمون ميخواند: اي مردم اگر از خدا ميهراسيد و حق را براي صاحب حق ميدانيد كاري كنيد كه هرچه بهتر و بيشتر خشنودي خدا را به دست آوريد و ما آل محمد (ص) شايستهتريم بر امر ولايت (مردم) از عدهاي كه مدعي امامت و ولايت بر شما هستند، زيرا آنان جز ستم و دشمني كار ديگري با شما نميكنند و اگر از امامت ما بر خود كراهت داريد و حق ما را نشناخته و اكنون رأيتان بر خلاف اظهارنامهها و فرستادگانتان است من از تصميم خود منصرف ميشوم. 7
البته در اينجا به نظر ميرسد منظور حضرت از انصراف، به واقع منصرف شدن از حركت به سوي كوفه است و نميتوان اينگونه برداشت كرد كه امام (ع) از تصميم خود بر قيام عليه حكومت فاسد يزيد منصرف شده است، زيرا سخنان حضرت درباره لزوم امر به معروف و نهي از منكر و پرداختن به حق، گواهي بر اين مدعاست.
امام حسين (ع) در كربلا نيز حقانيت خود و باطل بودن دشمنان را در سخناني تصريح ميكند، آنجا كه خطاب به سپاه ابن زياد ميفرمايد: چه شده عليه من قيام كرده و دشمنان مرا ياري مينماييد؟ سوگند به خدا اگر مرا بكشيد، حجت خدا را كشتهايد و بدانيد در ميان جابلقا و جابرسا (در روايت آمده خداوند اين دو شهر را در شرق و غرب عالم خلق نموده است) به جز من پسر پيغمبري كه حجت خدا بر خلقش باشد، وجود ندارد.8
ايستادگي در برابر ظالم
حضرت ابا عبداللهالحسين عليهالسلام در منزلي به نام بيضه خطاب به اصحاب خود و سپاهيان حر، انگيزه قيام خود را لزوم مقابله با حكومت ظالم و جائر ميداند و اظهار ميدارد: ايها الناس، ان رسول الله (ص) قال : من رأي سلطاناً جائراً مستحلاً لحرم الله، ناكثا لعهد الله، مخالفاً لسنة رسول الله (ص)، يعمل في عباد الله بالاثم و العدوان، فلم يعير (يغير) عليه بفعل و لا قول كان حقاً علي الله ان يدخله مدخله.... ألا و انّ هؤلاء قد لزوموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمن و اظهروا الفساد و عطلو الحدود و استاثروا بالفيء و أحلو حرام الله و حرموا حلاله و انا احق من غير.
اي مردم! رسول خدا (ص) فرمود: هركس (مسلماني) سلطان ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و عهد خدا را ميشكند، خلاف سنت رسول خدا رفتار ميكند و در ميان بندگان خدا به گناه و ستم عمل ميكند، ولي او (شخص مسلمان) سكوت اختيار كند و نه از راه كردار و نه از راه گفتار او(سلطان ستمگر) را سرطنش نكند و در مقام انكار و عيبگويي برنيايد، بر خداوند است كه او (مسلمان سكوت اختيار كرده) را به كيفر و سزاي همان ستمگر (آتش جهنم) محكوم كند.
آگاه باشيد كه اين طائفه ستمگر و حكام جائر بنياميه، پيوسته از شيطان پيروي كرده و طاعت او را بر خو لازم دانستند و اطاعت رحمان را ترك گفتند و زشتي و فساد را ظاهر كردند و حدود خدا را تعطيل كردند و غنائم و فيء را كه متعلق به همه مسلمين است اختصاص به خود دادند و حرام خدا را حلال شمردند و حلال خدا را حرام شمردند. و من از غير خودم سزاوارترم (به جلوگيري از اين امور و نهي كردن از آنها و زمام امور مسلمانان را به دست گرفتن، تا به احكام قرآن و سنت رسول الله عمل شود). 9
نكته مهم خطبه فوق اين مطلب است كه حضرت علاوه بر نهي كردن و بر حذر داشتن مردم از سكوت در برابر ظلم و ستم (كه محور اصلي خطبه است) براي چندمينبار در سخنان خود به فساد و تباهي حكومت بنياميه و حق امام (ع) بر حاكميت و ولايت مسلمين تأكيد دارد و در حقيقت سه دليل مهم از مجموع دلايل قيام عاشورا در اين خطبه تشريح شده است.
امام(ع) از ابتداي حركت از مكه به سوي كوفه همراهان و اصحاب خود را براي جانفشاني آماده كرده بود، حضرت در سخنراني مشهوري كه پيش از خروج از مكه ايراد ميكند، حاضران را از عزم خود مبني بر ايستادگي مقابل ظلم تا پاي جان باخبر كرده، امام حسين (ع) ميفرمايد: ......خطّ الموت علي ولد آدم مخط القلاده علي جيد الفتاه و ما أولهني الي اشتياق أسلا في اشتياق يعقوب الي يوسف .....
من كان باذلاً فينا مهجتة و موطناً علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحاً ان شاء الله
مرگ همچون گردن بند بر گردن دختران جوان كشيده و بسته شده است و من به ديدار نياكان خود مشتاقم، آن چنان اشتياقي كه يعقوب به ديدار يوسف داشت.
از قبل براي من قتگاهي انتخاب شده كه بايد به آنجا برسم. گويا ميبينم بند بند بدنم را گرگهاي بيابان بين نواويس و كربلا از هم جدا ميكنند و شكمهاي گرسنه خود را سير و انبانهاي خالي خود را پر مينمايند. از آنچه با قلم تقدير و سرنوشت نوشته شده است، گريزي نيست. ما خاندان رسالت به آنچه موجب رضا و خشنودي حق است راضي هستيم و در برابر امتحانات و بلاهاي او شكيبا و صابريم و خدا پاداش صابرين را به صورت كامل به ما عنايت خواهد كرد. هرگز پارههاي تن رسول خدا از او جدا نميشود، بلكه در بهشت برين و حظيرهالقدس گرداگرد او جمع ميشوند و چشم رسول به ديدار آنها روشن ميشود و وعده او به وسيله خاندانش تحقق ميپذيرد.
حال هر يك از شما كه آماده جانباري و فدا كردن خون خويش در راه ما است و خود را براي ديدار خداوند آماده كرده است با ما همسفر شود كه من ان شاء الله صبحگاهان حركت خواهم كرد. 10
ذلت و فرمانبرداري فرومايگان ممنوع
حضرت در روز عاشورا نيز مسئله ايستادگي در برابر ظالم را بدين شكل بيان ميدارد: آگاه باشيد زنازاده پسر زنازاده مرا بين دو كار مخير گردانيد: شمشير كشيدن يا خواري چشيدن، و دور باد كه به ذلت تن دهيم كه خدا و رسولش و مؤمنان بر ما نميپسندند و دامنهاي پاك و پاكيزه و سرهاي پرحميت و جانهاي والايي كه فرمانبرداري فرومايگان را بر كشته شدن با افتخار ترجيح ندهند. بدانيد كه من با اين خانوادهام با اين كه تعداد كمي هستند و ياوري ندارم با شما ميجنگم. 11
و باز هم حضرت پس از شهادت جمعي از ياران خود در ميدان جهاد ميفرمايد:...خشم الهي بر امتي كه براي كشتن فرزند پيامبر خود متحد و هماهنگ شدند، شدت گرفته است. سوگند به خدا خواسته آنان را نخواهم پذيرفت تا آن هنگام كه به خون خويشتن خضاب كنم و با اين حال خداي خود را ملاقات نمايم. 12
رجزهاي امام(ع) در هنگام نبرد نيز گوياي همين مطلب است، حضرت در اين جايگاه نيز ذلت در برابر ظالمان را بر نميتابد آنچنانكه فرياد ميزند: القتل اولي من ركوب العار. كشته شدن از زندگي با ننگ و عار بهتر است.13
اصلاح امور امت اسلام
يكي از مهمترين مستنداتي كه ميتوان در بررسي اهداف قيام حسين (ع) به آن مراجعه كرد وصيتنامه حضرت است. در روايت آمده كه امام (ع) هنگاميكه ميخواستند از مدينه منوره به سوي مكه حركت كنند، وصيتنامهاي نوشته و آن را به خاتم خود ممهور كردند و سپس آن را به برادر خود محمد بن حنفيه تسليم كردند، وصيتنامه مذكور چنين است: بسم الله الرحمن الرحيم، هذا ما أوصي به الحسين بن علي بن ابي طالب الي اخيه محمد المعروف بابن الحنفيه:... اني لم أخرج أشراً و لابطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي محمد صلي الله عليه و آله، أريد أن آمربالمعروف و أنهي عن المنكر و أسير بسيره جدي و سيره أبي علي بن ابي طالب عليه السلام.
...اين وصيت حسين بن علي بن ابي طالب است به برادرش محمد بن حنفيه:...... من خروج (قيام) نكردم از براي هوسراني و نه از براي استكبار و خود خواهي و سركشي، و نه از براي فساد و خرابي و نه از براي ظلم و ستم و بيدادگري! بلكه خروج (قيام) من براي اصلاح امت جدم محمد (ص) است.
من ميخواهم امر به معروف و نهي از منكر كرده و به سيره و سنت جدم و آئين و روش پدرم علي بن ابي طالب رفتار كنم. پس هر كه مرا بپذيرد و قبول كند پس خداوند سزاوار تر است به حق و هر كه مرا در اين امر رد كند، پس من صبر و شكيبايي پيشه مي گيرم تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين جماعت حكم به حق فرمايد:..14
آنچنانكه ميبينيم حضرت در اين وصيت نامه هدف خود را از قيام عليه بني اميه امر به معروف و نهي از منكر و پيروي از سيره پيامبر و علي (ع) عنوان ميدارد، ضمن اينكه اصلاح امور امت اسلامي نيز نخستين مبحثي است كه توسط حضرت در اين وصيتنامه مطرح شده است. به نظر ميرسد ميتوان گفت اصلاح امور مسلمانان محور اصلي وصيتنامه امام(ع) است، زيرا ميتوان امر به معروف، نهي از منكر و عمل به سيره پيامبر و اميرالمؤمنين(ع) را نيز در گرو اصلاح جامعه دانست.
احياي سنت نبوي و از بين بردن بدعتها
پس از پيامبر اسلام (ص) بدعتهاي بسياري وارد جامعه اسلامي شد و در مقابل بخش قابل توجهي از سنن نبوي به دست فراموشي سپرده شد.
امام حسين (ع) علاوه بر اينكه در وصيتنامه خود بر مسأله عمل به سنت پيامبر و علي (ع) تأكيد دارد، محو و نابودي بدعتهاي ايجاد شده را نيز امري ضروري ميداند، آنجا كه پس از ورود به مكه نامهاي به سران قبائل بصره فرستاد و طي آن چنين نوشت:.... اينك پيك خود را با اين نامه به سوي شما ميفرستم، شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر دعوت ميكنم، زيرا در شرايطي قرار گرفتهايم كه سنت پيامبر(ص) به كلي از بين رفته و بدعتها زنده شده است، اگر سخن مرا بشنويد، شما را به راه راست هدايت خواهم كرد. 15
احياي احكام الهي و ياري ستمديدگان
از ديگر خطبههاي چند بعدي امام حسين (ع) در اين خصوص، خطبهاي است كه در لمعات الحسين علامه طهراني (ره) از تحف العقول نقل ميكند. حضرت در اين خطبه علاوه بر اصلاح جامعه (كه به آن پرداخته شد) و احياي سنت پيامبر (ص) چند دليل ديگر را نيز براي قيام خود ذكر ميكند.
در اين خطبه چنين آمده است: اللهم انك تعلم أنه لم يكن ما كان منا تنافساً في سلطان..... و لكن لنري المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك و يأمن المظلومون من عبادك و يعمل بفرائضك و سنتك و احكامك...
بار پرودگارا تو مي داني كه آنچه از ما تحققق يافته ( از ميل به قيام و اقدام و امر به معروف و نهي از منكر و نصرت مظلومان وسركوبي ظالمان) به جهت ميل و رغبت رسيدن به سلطنت و قدرت مفاخرت انگيز و مبارات آميز نبوده است و نه از جهت درخواست زياديهاي اموال و حطام دنيا، بلكه به علت آنست كه نشانهها و علامتهاي دين تو را ببينم و در بلاد و شهرهاي تو صلاح و اصلاح ظاهر كنيم، تا اينكه ستمديدگان از بندگانت در امن و امان بسر برند و به واجبات تو و سنتها و احكام تو رفتار شود. پس هان اي مردم! اگر شما ما را ياري ندهيد و از در انصاف با ما در نياييد؛ اين حاكمان جائر و ستمكار بر شما چيره ميشوند و قواي خود را عليه شما به كار ميبندند و در خاموش شدن نور پيغمبرتان ميكوشند....16
گرايش به حق
امام(ع) پس از مواجهه با سپاهيان حر، خطبه اي در ميان اصحاب خود ايراد ميكند كه اهميت بسياري دارد. حضرت مي فرمايد: انه قد نزل بنا من الامر ما قد ترون... الا ترون الي الحق لا يعمل به و الي الباطل لا يتناهي عنه... فاني لا اري الموت الا سعاده و الحياه مع الظالمين الا برماً، اي ياران من! ميبينيد كه چگونه بلا و شدت بر ما وارد شده است. همانا راه و رسم روزگار وارونه شد و صورت كريه و زشت آن پديدار شد و از نيكويي و معروف چيزي مگر بسيار ناچيز و فريبنده بر جاي نمانده است و بر اين برگشتگي خود ادامه داد، زيستن در اين روزگار سخت ناگوار است. آيا نميبينيد كه كسي به حق عمل نميكند و براي باطل انتهايي نيست؟
در چنين وضعي يك مرد خدا بايد طالب مرگ باشد و بدون ترديد لقاي پروردگار خود را آرزو كند و من در اين شرايط مرگ را جز سعادت و زندگي با ستمگران و ناپاكان را جز ذلت و ننگ نميبينم.17
همانگونه كه مشاهده ميكنيم حضرت در اين سخنراني عمل نكردن به حق و پيشتازي باطل را سخت و ناگوار ميداند. علاوه بر اين همچون ديگر خطب حضرت، در اينجا نيز مسايل ديگري مورد اشاره قرار گرفته كه مقاومت در برابر ستمكاران تا جاي ممكن (كه همان مرگ است) در رأس قرار دارد.
در پايان ميتوان گفت خطابهها، تقريرات و روايات نقل شده از امام حسين (ع) در رابطه با قيام عاشورا به اندازهاي است كه ميتواند زمينهها و انگيزههاي اين حركت عظيم را روشن كند، گو اينكه ممكن است بسياري ديگر از سخنان حضرت به دليل شرايط خاص آن دوره به دست ما نرسيده باشد.
زمينهها و اهداف قيام عاشورا در كلام امام حسين (ع) محورهاي متعددي همچون لزوم مقابله با ظالمان، احياي سنت پيامبر (ص)و ائمه (ع)، امر به معروف و نهي از منكر، اصلاح امور مسلمين، عمل به حق، فساد دستگاه حكومتي و شخص يزيد بن معاويه را در برميگيرد. امام (ع) در برخي خطبهها چندين دليل و انگيزه را مطرح ميكند و در برخي روايات نيز محور قيام را بر مسئلهاي خاص استوار ميكند.
مسأله مهم ديگري كه ميتوان به آن پرداخت، مقوله دعوت مردم كوفه از امام حسين (ع) است. در تاريخ آمده كه اهل كوفه پس از اينكه از بيعت نكردن امام با يزيد و خروج آن حضرت از مدينه مطلع شدند نامهها و پيكهاي خود را به سوي مكه روانه كردند، ضمن اينكه حضرت پيش از دريافت دعوتنامههاي كوفيان حركت انقلابي خود را با امتناع از بيعت و عزيمت به سوي مكه آغاز كردند و علاوه بر آن وصيتنامه امام حسين (ع) كه حاوي مباحث مهمي از دلايل قيام ايشان است پيش از دعوت كوفيان نوشته شده است. بنابراين عامل دعوت اهل كوفه اهميت كمي داشته و استاد شهيد مطهري نيز در حماسه حسيني بر اين مسأله تأكيد دارد. 18
حضرت همچنين هنگام حركت به سمت مكه، كه خبري از نامههاي كوفيان نبود، آيهاي از سوره قصص را تلاوت ميكند كه ميتواند از آغاز حركتي انقلابي خبر دهد. حضرت اين آيه را تلاوت ميكند: فخرج منها خائفاً يترقب قال رب نجني من القوم الضالمين. موسي از شهر خارج شد در حالي كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاي، عرض كرد پروردگارا مرا از اين قوم ظالم رهاييبخش.19
شرايط دوران امامت حضرت سيد الشهدا(ع) به شكلي بود كه تمامي زمينههاي لازم براي قيامي اينچنين مهيا بود و حضرت نيز توانست از اين شرايط بهترين استفاده و نفع را براي اسلام به ارمغان بياورد. آنگونه كه پس از قيام عاشورا، نهضتهاي متعددي شكل گرفت و ديري نپاييد كه حكومت بنياميه نابود شد.
مسأله مهم ديگري كه در اين ميان مطرح است و ميتواند مورد توجه قرار گيرد، اين است كه حضرت چندين مرتبه در سخنان خود به حق امام معصوم در اداره جامعه اشاره ميكند و خود را شايستهتر از هر كس بر رهبري امت اسلام ميداند، به واقع بايد گفت شكلگيري حكومت اسلامي با رهبري امام معصوم (ع) ميتوانست زمينهساز بهرهمندي بيشتر جامعه اسلامي از نتايج اين قيام باشد، عليرغم اينكه پيامدها و دستاوردهاي اين نهضت خونين در تاريخ اسلام بينظير است.
********************************************************************
پينوشتها:
1- سيماي پيشوايان در آيينه تاريخ، مهدي پيشوايي، مؤسسه انتشارات دارالعلم، ص 41
2- همان ص 43 و ص44
3- همان ص46 – تحف العقول، ص 237-239، چاپ دفتر انتشارات جامعه مدرسين، قم
4- الارشاد، شيخ مفيد، ترجمه محمد باقر ساعدي خراساني، انتشارات اسلاميه، ص372
5- لهوف، سيد ابن طاووس، ترجمه عليرضا رجايي تهراني، انتشارات نبوغ ص42
6- همان ص44
7- الارشاد،ص428
8- همان، ص369
9- لمعات الحسين (ع)، علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني،انتشارات علامه طباطبايي، مشهد مقدس، ص54 و نفس المهموم، محدث قمي (ره)، ص115
10- لهوف،ص88
11- همان، ص135
12- همان، ص139
13- همان، ص 161
14- لمعات الحسين، ص16، نفس المهموم ،محدث قمي، ص 45،مقتل الحسين خوارزمي ج1 ، ص188
15- سيماي پيشوايان در آيينه تاريخ ص55، مقتل الحسين، ابو مخنف، تحقيق حسن غفاري، قم، ص17
16- لمعات الحسين ص13، تحف العقول، ص239
17- لهوف، ص108، نفس المهموم، محدث قمي ص116
18- رجوع كنيد به حماسه حسيني، استاد شهيد مطهري، جلد سوم
19- سوره قصص، آيه 21، الارشاد ص377
نويسنده: حامد علي اكبرزاده
چهارشنبه 11 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]
-
گوناگون
پربازدیدترینها