محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845622727
نقـاشي كـودك؛واكنـش بـه هستـي
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نقـاشي كـودك؛واكنـش بـه هستـي
در شماره هاي قبلي اشاره شد كه مي توان از طريق مشاهده نقاشي كودك، به شخصيت، تمايلات و ترسهايش پي برد، ادامه بحث را امروز دنبال مي كنيم:
بعضي از كودكان در رؤيا، خود را در حال پرواز ميبينند كه بر بال پرنده و يا شتر بالداري در آسمان آبي به پرواز در آمدهاند يا كودكان كوچكتر در رقابت با برادر بزرگترشان مثلاً در يك مسابقة دو، نفرات اول شدهاند در حاليكه برادر بزرگتر نفر آخر شده است.
در نقاشيهايي كه از خواب و رؤيا كشيده ميشود، هميشه دشمن كه نيروي شيطاني است به اندازههاي عظيم كشيده ميشود، در حالي كه كودكي كه بايد با او مبارزه كند، بسيار كوچك نشان داده ميشود. در اين نوع نقاشيها هميشه سه راهحل وجود دارد: اين كه هنگام كشمكش كودك فرار ميكند، يا از بين ميرود، در حالت ديگر كه زياد هم مورد علاقه كودك نيست، نيروي سومي كه همان بزرگسالان باشند يا سلاح بهتر و نيروي قويتر دخالت ميكنند و نيروي شيطاني را نابود ميكنند و سرانجام در حالتي كه بيش از همه در نقاشيها مورد علاقة كودك است و از آن احساس خوشبختي ميكند، زماني است كه كودك با نيروي بدني بر دشمن تسلط مييابد و دشمن را نابود ميكند.
4. خانه
در نقاشيهاي كودكان، خانه بيش از هر چيز ديگر كشيده ميشود. معمولاً كودك خانهاي معمولي و پيش پا افتاده را ترسيم ميكند، ولي ضمن بالا رفتن سن كودك، ساختمان خانه نيز تكامل مييابد. در شروع كار معمولاً خانه به صورت يك مربع كه بر بالاي آن يك مثلث قرار دارد، سپس ديوارهاي اطراف خانه كشيده ميشود و كمكم پرسپكتيو درست و كاملي عرضه ميشود. خانه، نماد پناهگاه و هسته اصلي و گرمي خانوادگيست كه ممكن است مورد علاقه يا تنفر كودك باشد. خانههايي كه كودكان ترسيم ميكنند، ممكن است داراي باغچه و گل و درهاي بزرگ و پنجره و پردههاي رنگين و دودكش بخاري و بالاخره هنگامي كه در داخل اين خانه زندگي سعادتمندي وجود دارد، همراه حالتي دلباز عرضه شود. ولي برعكس ممكن است خانهاي بدون در ورودي كه از بقية خانهها نيز جدا مانده و با ديوارهاي بلندي تنها و منزوي عرضه شود. در هر حال كشيدن اين نوع خانه معنيهاي گوناگوني در سنين مختلف كودك پيدا ميكند. در سنين 5 تا 8 سالگي نشانگر خجالتي بودن كودك و وابستگي شديد او به مادر، بعد از 8 سالگي نشانگر احساس خود كوچكبيني و تنهايي كودك و در نوجواني نشانگر شرم و حياي زياده از حد و داشتن احساسات رقيق است. هنگامي كه پدر و مادر از هم جدا شده باشند، خانه به دو قسمت تقسيم ميشود و اغلب داراي دو در ورودي است كه يك قسمت از خانه نماد زندگي خانوادگي واقعي و در ديگر نشانگر زندگي تحميل شده بر كودك است. در اين موارد آزمايش و تستهايي از نقاشيهاي مربوط به خانه و اعضاي خانواده و ارتباط آنها با هم انجام گرفته است. اين آزمايشها بدين ترتيب است كه از كودك خواسته ميشود كه در يك بازي خانوادگي شركت كند. اين بازي داراي چهار مرحله است. در مرحلة اول يك بزرگسال از كودك ميخواهد كه در كنار او بنشيند و افراد خانوادهاش را يكي يكي نام ببرد. آن گاه، وي در طرف چپ و بالاي كاغذي سفيد به ترتيب كه كودك نام افراد خانوادهاش را ميبرد، شكلهايي كه نماد هر يك از افراد خانواده است. در مرحلة دوم، چند خانه به يك شكل و اندازه كشيده ميشود و سپس از كودك خواسته ميشود عدهاي از اعضاي خانواده را در يك خانه و عدة ديگر را در خانههاي ديگر قرار دهد.
در مرحلة سوم از كودك خواسته ميشود به ترتيب يك يك افراد را به خانهاي كه او خودش قرار گرفته است دعوت كند.
اين عمل اينقدر تكرار ميشود تا كودك همه را به ترتيب به آن خانه بياورد و يا عدهاي را نخواهد دعوت كند. در مرحلة چهارم از كودك خواسته ميشود يكي از افرادي را كه در مرحلة دوم از اول در خانه او بوده از آنجا خارج كند و يا مانند مرحلة سوم از او خواسته ميشود همه را يكييكي از خانهاش خارج كند.
اگر خانه به جاي آنكه به صورت عادي و معمولي كشيده شود به صورت قصر نشان داده شود، در واقع به منزلة پناهگاهي مطلوب است كه بدين ترتيب، شكل و رنگ جذابي خواهد داشت، و يا برعكس به صورت زندان كشيده ميشود كه نماد فشار خانوادهاي ناسازگار و از هم پاشيده است كه در اين صورت، حالتي شوم و در حال فرو ريختن دارد. پژوهشي كه «ريبو» انجام داد، نشان ميدهد كودكاني كه در يتيمخانهها زندگي ميكنند، شكل خانه را مانند ديگر كودكان نميكشند: آنها در قسمت عمدهاي از اطراف خانه چمن، گل، ماشين، قطار، گاو، هواپيما، چترباز و... ميكشند، به قسمتي كه آن خانه به نظر بيننده يك حالت هرج و مرج دارد، اين درهم ريختگي از عدم شناخت واقعي خانه و خانواده ناشي ميشود كه كودك يتيم فرصت شناخت و درك معني نمادين آن را ندارد و بنابراين نميتواند مدت زيادي توجهش را نسبت به آن معطوف كند و آن را مانند بقيه كودكان ترسيم كند.
در واقع خانه براي كودكان يتيم به خلاف آنچه براي بقيه كودكان معني ميدهد، يك پناهگاه عاطفي نيست و به همين دليل هنگامي كه در حال كشيدن نقاشي خانه است، فوراً موضوع را عوض ميكند و چيز ديگري ميكشد كه بيشتر با آن آشناست. او به همين ترتيب دائماً در حال تغيير دادن موضوعهاي نقاشي است و كمتر ميتواند فكر خود را روي يك موضوع متمركز كند.
كودكان يتيمي كه در پرورشگاه بودهاند و بعداً خانوادهاي آنها را به فرزندي قبول كرده است نيز در نقاشيهايشان پديده دو خانهاي ديده ميشود. معمولاً اين خانهها در اندازههاي كوچك كشيده ميشود و كمتر در و پنجرهاي در آن وجود دارد. اين خود، ناشي از مشكلاتي است كه اصولاً كودكان يتيم براي ارتباط با ديگران دارند و اين مشكلات معمولاً در تمام زندگي با آنها همراه است.
شكل خانه نيز مثل بقية چيزها، تحت تأثير محيط اجتماعي فرهنگي كودك است. چادرنشينها و كوليهاي كوچولو اغلب خانه را به صورت چادر و گاري ترسيم ميكنند و اگر ميان آنها كودكاني پيدا شوند كه خانه را به صورتي كه ما ميشناسيم ترسيم كنند، آنها كساني هستند كه در خانههاي شهري زندگي ميكنند و يا با بچههاي ديگر در مدرسه ارتباط دارند.
شناخت كودك
هر كودك، طريق خاصي براي زندگي كردن و ارتباط با ديگر اعضاي خانواده دارد، كه مخصوص به خود اوست و بستگي به خوي و خلق و جنسيت و موقعيتي پيدا ميكند كه در سلسله مراتب خانواده دارد. هر يك از افراد خانواده در اين شبكه ارتباطي قادر است فقط به جهات و اصولي بنگرد كه موقعيت او برايش فراهم ميسازد. بنابراين دانستن اينكه كودك چگونه در هستة خانوادگي قرار گرفته و يا ارتباط او با والدين و خواهر و برادرهايش بر چه منوال است، بسيار اهميت دارد. از طرف ديگر يك قسمت مهم از مشكلاتي كه همه روزه معلمين و روانشناسان در زمينة آموزش و تربيت كودك بايد حل كنند، ناشي از مشكلات سازگاري كودك با محيط خانوادگي است. نخستين سالهايي كه كودك در آغوش خانواده ميگذراند، براي آموختن روش زندگي يعني نحوة نگرش او در آينده، به اشخاص، اشياء، اعمال و نيز نحوة انتظاراتش از حقايق بيروني، اهميت فراواني دارد.
كودك در كنار والدين و خواهرها و برادرهايش اولين تجارب سازگاري و تطابق را پيدا ميكند. وقتي كه او خود را با خواستههاي آنها سازگار ميكند، براي خودش نيز يك فضاي كم و بيش وسيع زندگي و عمل ذخيره ميكند. بر همين منوال، در محيط خانواده است كه كودك اولين برخوردهاي رقيبانه را با خواهران و برادرانش تجربه ميكند، و اولين سرزنشها را براي تربيت از پدر و مادرش ميشنود، همين امر قسمتي از شخصيت او را تحت تأثير قرار ميدهد، و او را براي آن ميدارد كه حرفها و رفتارش را با ديگران با شايستگيهاي اجتماعي خانوادهاش منطبق كند.
بنابر تحقيق «مينكوسكا» يك مكالمة ساده با يك كودك هرگز به نحوي واضح و روشن، احساسات واقعي او را نسبت به خانوادهاش نمايان نميسازد، زيرا كودك كه از مقاصد جستجوگرانه بزرگسالان به خوبي آگاه است، با سكوت و يا دروغ و جملات بيربط از خود دفاع ميكند. برعكس هنگامي كه او افراد خانوادهاش را در نقاشي نشان ميدهد، خود را كمتر كنترل ميكند و با آزادي تمام ترسها، تمايلات، احساسات، جاذبهها و ترديدهايش را بيان ميكند، چه خود موضوع نقاشياش را انتخاب كرده باشد و چه بنا بر خواهش بزرگترها موضوعي را نقاشي كند.
بنا به نظر كورمن براي آنكه نتيجة بهتري گرفته شود، ميتوان از كودك خواست تصوير خانوادهاي جز خانوادة خودش را نقاشي كند. بدينترتيب توجه كودك از خانواده خودش دور ميشود و با راحتي بيشتري گرايشات دروني و شخصي خود را بروز ميدهد، ولي در هر حال تصويري كه او ميكشد مربوط به خانواده خودش خواهد بود. زيرا به نظر او، خانوادهاش تنها خانوادهاي است كه ميشناسد و در آن زندگي كرده است. بعضي ديگر از پژوهشگران پيشنهاد كردهاند كه از كودك خواسته شود اشخاصي را در حال انجام كاري ترسيم كند. در هر حال وقتي نقاشي تمام شد، ميتوان شروع به حرف زدن كرد و از كودك خواست تا در مورد اشخاص توضيح بدهد و احساسات خود را نسبت به آنها بيان كند و دليل حذف بعضي اشخاص را بگويد. در تجزيه و تحليل نقاشي كودك از خانواده، بايد هر دو قسمت: چهارچوب و محتوي نقاشي را مد نظر داشت. قسمت اول يعني خطوط و فضا و رنگ كه در تمام نقاشيها وجود دارد و نشانگر خصوصيات عمومي شخصيت كودك است.
فاصله بين اشخاص نقاشي
اعضاي يك خانواده هماهنگ در نقاشي كودكان، هميشه با هم و دست در دست هم نشان داده ميشود. نزديك شدن دو يا چندين شخصيت نشانگر، انس و الفت واقعي آنها يا تمايل كودك به آنهاست. كودك خودش را نزديك شخصي نقاشي ميكند كه حس كند در كنارش راحت است و يا او را بيشتر از همه دوست دارد، ولي اگر كودكي فكر كند كه مثلاً خواهرش بيشتر از او مورد توجه پدر و مادر است، در نقاشي خود خواهرش را بين پدر و مادر و خود را دورتر از آنها در كنار كاغذ قرار ميدهد. در بعضي نقاشيها تعدادي از افراد خانواده در داخل خانه و تعدادي ديگر در خارج از خانه نشان داده ميشوند. اين گونه نقاشي يا منعكسكننده غيبت واقعي شخص يا اشخاصي است كه در خارج از خانه نقاشي شدهاند.
وقتي كه كودكي حس كند كاملاً از ديگر اعضاي خانواده جداست، يا در صورتي كه نسبت بدانها احساس خاصي نداشته باشد، در نقاشيهايش خود و ديگران را به طرق مختلف از هم جدا ميسازد. براي اين منظور ممكن است هر كدام را در اتاقي قرار دهد.
والدين بيشتر اوقات به صورت زوج و باهم نمايش داده ميشوند كه البته ممكن است منعكسكنندة حقيقت باشد ولي اگر والدين ازهم جدا شده و طلاق گرفته باشند، نيز كودك آنها را به صورت زوج و با هم نشان ميدهد كه بيانگر تمايل و آرزوي او براي ديدن پدر و مادرش به صورت همبسته و با هم است.
برجسته كردن اشخاص
در بيشتر نقاشيهايي كه كودكان از خانواده ترسيم ميكنند، هميشه يك شخصيت اصلي وجود دارد كه كودك بيشترين بار احساسي خود را، چه به صورت عشق و ستايش، و چه به صورت ترس و دلهره، برروي او مستقر ميكند. اين شخصيت اصلي و يا برجسته غالباً قبل از ديگران كشيده ميشود. زيرا او اولين كسي است كه كودك به او فكر ميكند و توجهش به او جلب ميشود. اين شخص، گاهي در مركز كاغذ ترسيم ميشود و نگاههاي ديگر اشخاص به طرف او برميگردد و گاهي هم اولين شخص از طرف چپ كاغذ است. اين شخصيت اصلي، هميشه از ديگر اشخاص در اندازهاي بزرگتر كشيده ميشود. زيرا او مهمتر از ديگران است و بيش از هركس ديگري در زندگي كودك، فضاي رواني او را اشغال كرده است و به همين علت است كه در نقاشي او، اين فضا به صورت بزرگتري نشان داده ميشود. او در كشيدن اجزاء اين شخصيت دقت فراواني به كار ميبرد. لوازمي مثل عصا، كيف و گردنبند او را هم ميكنند و درحالي كه ديگر اشخاص را از مقابل بيحركت نشان ميدهد، شخصيت اصلي را نيمرخ يا در حال حركت نشان ميدهد. گاهي كودك براي ارزش دادن و برجسته كردن كسي، تصوير او را چندين بار تكرار ميكند.
3. بيارزش كردن اشخاص
وقتي در نقاشي، يكي از اعضاي خانواده وجود ندارد ميتوان نتيجه گرفت كه كودك آگاهانه و يا ناخودآگاه آرزوي نبودن آن شخص را دارد. اين پديده بيشتر در مورد خواهران و برادران روي ميدهد كه بيشتر بچهها نسبت بدانها كينه و حسادت ميورزند. گاهي ديده ميشود كه كودك خودش در نقاشي حضور ندارد. دليلش اين است كه كودك احتمالاً در خانه و ميان خانواده احساس راحتي نميكند و خواستار تغيير جنسيت يا سن خود يا چيزهاي ديگري است. در اين گونه مواقع كودك يا خودش را در نقاشي شركت نميدهد يا در نقش شخصيت مورد دلخواهش ظاهر ميشود، اما شخصي كه براي كودك ارزش ندارد، هميشه در آخرين لحظه و با كمترين جزئيات و كوچكتر از همه و خارج از گروه خانواده در حالتي كاملاً ثابت كشيده ميشود.
طرق ديگري بيارزش كردن يك شخص، كشيدن تصوير او و سپس پاك كردن آن است. پاك كردن تصوير كشيده شده نشانگر كشمكش دروني كودك در مورد شخص مورد نظر است. كودكان عقب افتاده نيز غالباً تمايل به خود كوچكبيني دارند. در واقع اين كودكان، چنان كودن نيستند كه متوجه محدوديت فكري خود نشوند و به همين دليل هنگام بستري بودن در كلينيك با مشكلات عاطفي شديدي مواجه ميشوند كه ناشي از احساس شديد عدم سازگاري آنهاست.
اضافه كردن شخصيتهاي ديگر
در نقاشيهايي كه از افراد خانواده كشيده ميشود، ممكن است شخصيت ديگري مثل يك مرد، يك زن، يك نوزاد و حتي يك حيوان كشيده شود. به كمك اين شخصيت اضافه شده، كودك تمايلات و خواستههايي را كه جرأت عملي كردن آنها را ندارد به صورت تخيلي و تصوري عملي ميسازد. اين شخصيت اضافه شده ممكن است با تغيير قيافه ناآشنا به نظر برسد، گاهي، او مرد بزرگسالي است در حال انجام كاري مهم و گاهي به صورت نوزادي است كه در آغوش مادرش ظاهر ميشود. همچنين ممكن است به صورت همزاد كودك و معرف تمايلات كودك از نظر جنسيت و سن نشاندهندة آن كششهاي دروني باشد كه امكان ابراز شدن ندارند.
اين شخصيتهاي اضافه شده ممكن است حتي به صورت حيوان كه جانشين انسان شده و اعمال او را انجام ميدهد، نشان داده شود. اين روش كار يعني ـ تغيير دادن شخصيت مورد نظر به صورت حيوان و نداشتن هيچ نوع ترسي از سانسور، بسياري از كودكان را تشويق ميكند كه تمام خانواده را به صورت تغيير يافته نشان دهند.
كمبود محبت
گاه، كودك به داشتن رابطة عاطفي ارضاكننده با پدر و مادرش موفق نميشود و نميتواند يك ارتباط حقيقي با آنها برقرار سازد. اين كمبود به طرق مختلفي ظاهر ميشود.
يكي از طرق آن، شامل نشان دادن اعضاي خانواده در حال غذا خوردن است كه بيانگر احتياج به ارضاي «من» نقاش است. مانند نوزاد كه غذا و غذا خوردن براي او از نقطهنظر روانشناسي معني جستجوي محبت و عاطفه دارد. كمبود محبت همچنين ممكن است به وسيله سايه زدن افراطي در نقاشيها و يا بهكارگيري زياده از حد رنگ تيره نشان داده شود.
چهارشنبه 11 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]
-
گوناگون
پربازدیدترینها