واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمدپوراسماعيلي آسيب شناسي تحليل هاي جامعه شناسانه در ايران
خبرگزاري فارس: هدف از تحصيل هر رشته دانشگاهي كمك به بهبود روند امور در جامعه متبوع است كه نهايتا" فرد پس از اتمام تحصيلات بتواند با استفاده از مهارت خود چه فني ومهندسي وچه در غالب علوم انساني در صدد حل مشكلات و معضلات كشورش برايد لكن مدد. اما جامعه شناسي در ايران با در نظر گرفتن ماهيتي كه داردچگونه است؟
قسمت اول: مديران
امروزه جامعه شناسي و تحليل هاي بر خاسته از آن به سبب توسعه و ارزش نهادن وافر از قبل مسئولين ويا بهتر كار فرمايان امور از اهميت بسزايي برخوردار گشته است كه خود اين امر باعث گسترش دامنه تحليل هاي جامعه شناسي و خانواده آن در هر زمينه اي شده است؛ لكن چرايي اين نوع ارزش قائل شدن توسط مجريان امر از دو حال خارج نيست
1: (نگاه مثبت انديشانه) به سبب در نظر گرفتن جميع جهات و بالاتر بردن كيفيت خروجي كار و يا به قولي (output) آن و به حداقل رساندن پرت كار، كه ميتواند شامل هر مبحثي شود از خردترين امور فرهنگي گرفته تا نوعي بازاريابي علمي در جهت توليد لوازم صنعتي وخانگي واستفاده بهينه ازآن محصول در جامعه مثلا رفتارشناسي مصرف كنندگان در برابر كالايي خاص
2: (نگاه غيرمثبت انديشانه!)
1-2 استفاده ابزاري از تحليل هاي پژوهشگراني كه جامعه شناسي خوانده اند براي ايجاد نوعي عقبه ي تئوريك من باب مزيّن كردن طرح ها و پروژه هاي (فرهنگي و عمراني) معيوب توسط مديران دولتي و خصوصي
2-2 باب شدن و يا بهتر مد شدن يك شاخصه و پديده اجتماعي:
همه ما با تكه كلام ها و افعالي كه بعد از پخش سريال هاي طنز در بين مردم رواج پيدا ميكند كه غالبا ناخوداگاه واز روي تفنن وبدون تدبر است آشنايي كامل داريم اما نكته ظريف اينجاست كه منحصرا" برنامه هاي طنز داراي اين خصوصيت نيستند بلكه يك سخنراني از فلان شخصيت نيز ميتواند چنين اثري داشته باشد.
با اندكي تعمق در در دو مثال ذكر شده پر واضح است كه خاستگاه هر دو مثال يكي است با اين تفاوت كه در مثال اول (س طنز) تاثير آن بر روي عوام نمايان ميشود كه كوچه بازاري تر است ودر مثال دوم تاثير بيشتر بر روي قشر تحصيلكرده و بخش مديريتي جامعه هويدا ميگردد لكن خصوصيات ياد شده در هر دو يكي است حال دومي رنگ و لعاب فاخر تري به خود ميگيرد.
به اين عبارات توجه كنيد زير ساخت ها، گفتمان، شفاف سازي و قص الا هذا تاكنون چند بار اين كلمات را از مديران در سطوح مختلف شنيده ايد؟ به واقع كسي كه مسئول به عمل آوردن فلان محصول كشاورزي يا دامي است و از گفتمان آن محصول در جامعه صحبت ميكند !! چه طرفي از تحليل هاي جامعه شناسانه كه بايد هماهنگي كامل باخواسته هاي او داشته باشد بر خواهد بست. و در واقع جامعه چگونه با عينيت يافتن آن تحليل ها منتفع خواهد شد؟
به راستي جريان غالب براي استفاده از تحليل هاي جامعه شناسانه توسط مديران كدام يك از نگاه هاي قيد شده است؟
قسمت دوم: رسانه هاي جامعه شناسي
در بخش اول به چگونگي كاركرد و نوع استفاده ي مديران از تحليل هاي جامعه شناسي پرداختم در اپيزُد دوم به آن دسته از مباحث ومشكلاتي كه درحول محور رسانه هاي جامعه شناسي وجود دارد به قدر بضاعت خواهم پرداخت.
در ايران فرد جامعه شناس براي منتشر كردن آرا ونظريات خود از چند تريبون استفاده ميكند مثل:
1: سخنراني در محيط دانشكده و يا احيانا همايش ها، 2: روزنامه و ?: سايت هاي جامعه شناسي كه هر كدام ساز و كار خاص خود را دارد.
اما موضوع اصلي چگونگي پرداختن به مسائل اجتماعي وطرح موضوع توسط پژوهشگران جامعه شناسي است.
هدف از تحصيل هر رشته دانشگاهي كمك به بهبود روند امور در جامعه متبوع است كه نهايتا" فرد پس از اتمام تحصيلات بتواند با استفاده از مهارت خود چه فني ومهندسي وچه در غالب علوم انساني در صدد حل مشكلات و معضلات كشورش برايد لكن مدد رشته هاي علوم انساني مثل جامعه شناسي وتحقيقات بر گرفته از آن در ايران با در نظر گرفتن ماهيتي كه دارد در رفع معضلات و مشكلات جامعه چگونه است واصولا"علل ضعف تحقيقات علومانساني در ايران به چه سبب بوده است؟
مصطفي ملكيان در اين زمينه اين چنين مي نگارد: «علومانساني تنها علومياند كه تجسد تكنولوژيك ندارند، در نتيجه تفاوت ميان قوي و ضعيف و ميان شياد و راستكار در اين علوم معلوم نخواهد بود. در حالي كه مثلاً اگر من در علوم فني و مهندسي شيادي بورزم، پلي ميسازم كه با اولين كاميوني كه از روي آن رد ميشود سقوط خواهد كرد و معلوم ميشود كه من دانش فني و مهندسي لازم را نداشتهام. يا اگر پزشك شيادي باشم از هر 20 عمل جراحي كه انجام ميدهم، 19 تاي آن ناموفق از آب در ميآيد و همه ميفهمند كه من پزشكي هستم كه يا شيادم يا آن قدر كه ادعا ميكنم معلومات پزشكي ندارم.
اما چه چيز است كه معلوم ميكند كار يك محقق يا معلم علومانساني ضعيف بوده است؟ پلي نميسازد كه اين پل فرو بريزد و جراحياي نميكند كه اين جراحي ناموفق از آب در بيايد و هر چه بگويد يك عده ميتوانند بر سخنان او پافشاري كنند. يعني هر علمي كه تجسد تكنولوژيك نداشته باشد به روشهاي عيني (objective) نميتوان روشن كرد كه چه چيزهايي در آن ضعيف يا قوي است. در واقع در چنين شرايطي فرد ميتواند خودش را در صف دانشمندان قرار دهد و ما نيز چه بسا نوعي شارلاتانيزم را شاهد باشيم. در چنين مواردي در علوم فني و مهندسي هميشه نوعي در آزمون بودن وجود دارد كه در علومانساني اين گونه نيست. در علومانساني فرد ميتواند هر سخني بگويد و اگر از خدا بيمي نداشته باشد و اگر وجدان كاري و وجدان اخلاقياش بيدار و زنده نباشد، ديگر رسوايي پيش مردم برايش معنايي نخواهد داشت»
و اما مورد ديگر مسايل معرفتشناختي است كه در كشور ما گشوده نشده است. علومانساني مشكلات معرفت شناختياي دارد كه هنوز مسايلي حل ناشده در معرفتشناسي و روششناسي علومانساني است؛ مسايلي مانند اين كه علومانساني تا چه حد ميتوانند objective يا subjective باشند؛
روشهاي هرمنوتيك چه قدر در علومانساني توفيقآميز يا شكستدهندهاند و... كه درباره اين موضوعات تنقيح مناط به نحو درست انجام نشده است
به هر تقدير و با در نظر گرفتن اين تفاسيرديگر مشكل نحوه پرداختن به مسائل اجتماعي كشورتوسط جامعه شناسان درايران است با نيم نگاهي به رسانه هاي جامعه شناسي مثلا" سايت جامعه شناسي ايران كه به نوعي اصلي ترين پايگاه براي ارائه نظريات توسط محققين جامعه شناس است در نگاه اول و با رصد عناوين مباحث اين سوال در ذهن نقش ميبندد كه آيا عمده مشكلات جامعه اينهاست؟ مثلا"بحث همجنسگرايي و فلان عمل جراحي بر روي جنس مونث وهمچنين مباحث لجام گسيخته فمنيستي در جامعه ما چقدر عموميت و عينيت دارد؟
آيا سياست و شاكله ي فكري جامعه شناسان، سياست از هر دري سخني و حرف براي حرف است؟
نكته ديگر شيوه نگارش و قالب فكري مطروحه در مباحث است كه در اكثر قريب به اتفاق آنها شاهد استدلال مقايسه اي در فضاي فكري كه تناسب چنداني با فرهنگ و ارزشهاي جامعه ما ندارد و همچنين متن گزارش گونه مسائل و معضلات و شرح ماوقع ودر پي آن ذكر مصيبت هستيم.
به راستي چرا راهكار و شرح علاج مشكلات از تحليل هايمان رخت بر بسته است؟
...........................................................................
منبع: باشگاه انديشه
انتهاي پيام/
چهارشنبه 11 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]