واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نشست «جامعهشناسي تاريخي ابن خلدون» برگزار شد
گروه انديشه: نشست «جامعهشناسي تاريخي ابن خلدون»، ديروز 10 ديماه جاري، با سخنراني «سيدفريد العطاس» به همت انجمن جامعهشناسي ايران در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، «سيد فريد العطاس» عضو هيئت علمي دانشگاه ملي سنگاپور، در نشستي كه ديروز در سالن كنفرانس انجمن جامعهشناسي ايران دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد، به نگرشها و نظريات ابن خلدون در مورد جامعهشناسي پرداخت.
«سيد فريد العطاس» بيان كرد: در مورد ابن خلدون متون زيادي به زبانهاي مختلف نوشته شده است، ولي كمتر به زبان فارسي نوشتهاند كه از مهمترين دلائل آن ميتوان به مسئله اروپامداري اشاره كرد كه اين موضوع باعث شده كه از زمانيكه جامعهشناسي غربي و مدرن وارد ايران، عربستان، تركيه و به طور كلي سرزمينهاي اسلامي شده است، مسلمانان به صورت مصرفكنندگان جامعهشناسي درآمدند و از نظريات اروپائيان استفاده كردند.
وي همچنين ادامه داد: استفاده از نظريات اروپاييان باعث شده تا متفكراني مثل ابن خلدون دست كم گرفته شوند و اين وضعي است كه هماكنون ما در آن قرار داريم، از اين رو ضرورت دارد ابن خلدون را در داخل متن خودش بخوانيم و از آن به صورت خودجوش استفاده كنيم و آن را جدي بگيريم نه اينكه فقط به بعضي از كتب آن مانند مقدمه ابن خلدون بسنده كنيم.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: اروپامداري يكي از مهمترين عواملي است كه باعث شده جوامع اسلامي از متون و نگرشهاي ابن خلدون بيبهره بمانند، چرا كه اروپائيان اجازه دارابودن صدا به سوژهها و اشخاص غير اروپايي را نميدهند و آنها هيچگاه عقايد ابنخلدون را مبنايي براي نظريهپردازي به كار نگرفتند. لازم بهذكر است كه بدانيم تقريبا تمام متوني كه درباره ابن خلدون نوشته شده بيشتر به زندگينامه او ميپردازد و به مفاهيمي كه برطرفكننده نياز جامعه امروز باشد، توجهي نشده و به همين دليل ما مكتب ابن خلدوني در جامعهشناسي نداريم و چارچوب ابن خلدوني را نميتوانيم در اين مورد به كار ببريم.
وي افزود: يكي از مزاياي نگرش ابنخلدوني اين است كه به ما كمك ميكند تا پويايي جوامع را بررسي كنيم، برخلاف بعضي ديگر از چارچوبها مثل چارچوب ماركسيستي كه اين خاصيت را ندارد و فقط ميتواند نظامهاي اجتماعي را مفهومبندي كند.
او در مورد ضعف ابن خلدون اينطور گفت: ابن خلدون نميتوانست اتصالي براي نظام سياسي و اقتصادي پيدا كند، او جامعه را به دو گروه كوچنشين و يكجانشين تقسيمبندي كرده بود و ظهور دودمانها و سلسلهها را مربوط به اين دو نظام ميدانست و تحولات اقتصادي اين دو چرخه را نميتوانست مفهومبندي كند. ابن خلدون از هر لحاظ تمايزي ميان زندگي كوچنشيي و يكجانشيني قائل بود، حتي از نظر دينورزيدن و اسلام ورزيدن؛ چرا كه كوچنشينان معتقد بودند مردم شهرنشين به خاطر تجملات دينشان دچار انحطاط شدهاند.
وي در ادامه توضيح داد: ابن خلدون به نظريهاي بهنام عصبيت معتقد بود؛ طبق اين نظريه نيرويي وجود دارد كه باعث متحد شدن گروهي ميشود، مثل رابطه خوني بين افراد يك قبيله و حال اين افراد ميتوانند با رهبري يك پيشواي ديني قدرت بگيرند و به شهرها حمله برند و يك دودمان جديد را بسازند، منتهي در نسلهاي بعد اين عصبيت درونشان كاهش مييابد و به اين ترتيب است كه جامعه فتح شده توسط گروهي ديگر فتح ميشود.
وي خاطرنشان كرد: در نيمه اول قرن بيستم يك فيلسوف اسپانيايي مقاله خوبي را با عنوان «ابن خلدون رازي را بر ما آشكار ميكند» ارائه داد كه طرفداران زيادي نيز پيدا نكرد، ولي مهمترين مطلب اين مقاله ابن خلدون به ما كمك ميكند تا ظهور وهابيت در عربستان را بهتر بفهميم. اين جنبش به دنبال موعظهها و تعاليم محمدبنعبدالوهاب از يكسو و همچنين قدرت آل سعود از سوي ديگر شكل گرفته است.
العطاس در خاتمه يادآور شد: بايد ابن خلدون را وارد جامعهشناسي امروز كنيم و آن را به عنوان يك منبع نظريهپردازي عمومي براي نيازهاي جامعه امروز به كار ببريم، از اينرو او قصد دارد كتابي را در اين زمينه به چاپ برساند و در آن مفاهيم مورد نياز جامعه امروز را تبيين كند.
اين نشست در ساعت 19 روز سهشنبه، 10 ديماه جاري در سالن كنفرانس انجمن جامعهشناسي ايران در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران به پايان رسيد.
چهارشنبه 11 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]