تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805623672




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قبل از تولد آماده شهادتش بودم؛ گفت‌وگو با مادر شهيدان مجيد و وحيد زماني


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: قبل از تولد آماده شهادتش بودم؛ گفت‌وگو با مادر شهيدان مجيد و وحيد زماني
خبرگزاري دانشجويان ايران - كرمان
سرويس: فرهنگ و حماسه

خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) در راستاي تكريم مقام شهيدان و اشاعه فرهنگ ايثار و شهادت اقدام به معرفي مادران دو شهيد مي‌كند. آنچه در زير مي‌خوانيد گفت‌وگويي با فاطمه زماني مادر شهيدان مجيد و وحيد زماني است.

فاطمه زماني مي‌گويد: امروز دوباره مي‌خواهم به گذشته برگردم و خاطرات آن روزها را مرور كنم، مي‌خواهم دوباره شميم معطر گلهايم درخانه بپيچد.تا آن زمان من دختر نداشتم و وقتي حامله شدم احساس مي‌كردم كه اين بار دختري در شكم دارم.يكي از شب‌ها در فكر اين موضوع بودم كه به خواب رفتم، شخصي به من گفت: اين بچه‌اي كه در شكم داري پسر است و او در راه خدا فدا خواهد شد.

از خواب بيدار شدم در واقع من قبل از تولد مجيد خود را آماده شهادت او كرده بودم؛ وقتي كه به دنيا آمد اسمش را مجيد گذاشتم، دلبستگي عجيبي به او پيدا كرده بودم، پسري آرام و ساكت بود و اصلاً نفهميدم كه چگونه بزرگ شد.

از همان ابتدا به من و پدرش بسيار احترام مي‌گذاشت و در كارهاي كشاورزي كمك حالمان بود. زمان مدرسه رفتنش كه فرا رسيد به زرند نزد برادرش رفت، چون در روستايي كه زندگي مي‌كرديم امكانات تحصيل وجود نداشت. هواي پاك و محيط باصفاي روستا چنان او را بي آلايش و مهربان بار آورده بود كه همه را مجذوب خود مي‌كرد.

مجيد زمان انقلاب درس خواندن را رها كرد، مي‌گفت: فعلاً در اين اوضاع و احوال درس خواندن به درد نمي‌خورد، روزها راه مي‌افتاد مي‌رفت به طرف كرمان تا در تظاهرات شركت كند.

فرزرندم هميشه با وضو بود و هيچگاه نديدم كه بدون وضو دست به كاري بزند. كلاس سوم دبيرستان بود كه زمزمه‌هاي جبهه و جنگ در روستا پيچيد. يكي از همان روزها آقاي فلاح به روستا آمد و با سخنراني خود از همه دعوت كرد كه به جبهه بروند. مجيد هم مي‌گفت: بر ما واجب است و بايد برويم رفتند. آن روز كه مي‌خواست برود، ديدم قدش از هميشه بلندتر شده و آسمان در چشمانش لانه كرده است، وقتي كه برگشت مدير مدرسه از او خواست كه به كلاس چهارم دبيرستان برود.

او در ابتدا قبول نمي‌كرد چون هوز نتيجه امتحاناتش را نگرفته بود اما با اصرار مدير به مدرسه رفت و چند روز بعد نمرات بسيار بالايي به دستش رسيد كه نشان از همت و پشتكار او داشت.آرزو داشت كه دكتر شود، براي همين در كنكور تجربي شركت كرد و در رشته پزشكي هم قبول شد.

آن روز را هيچگاه فراموش نمي‌كنم، وقتي با شادماني بسيار وارد خانه شد و خبر قبولي اش را به ما داد با خودم گفتم حالا كه در رشته دلخواهش قبول شده حتماً فكر جنگ و جبهه از سرش بيرون مي‌رود اما هنوز مدتي نگذشته بود كه ديدم ساكش را به دست گرفته و دارد با من خداحافظي مي‌كند.

به چهره‌اش نگاه كردم ناخودآگاه به ياد خوابي افتادم كه قبل از تولد مجيد ديده بودم، نوراني و زيبا شده بود، فهميدم كه ماندني نيست، بدرقه‌اش كردم و به خدا سپردمش. مي دانستم كه ديگر برنمي‌گردد، به خصوص با خوابي كه خودش ديده بود، مي‌گفت: " خواب شهيد مهدي ابراهيمي را ديدم كه از من مي‌خواست با او بروم

مجيد كه رفت دلم به وحيد خوش بود، اما وحيد هم راهي شد.آينه و قرآن را بالا گرفتم تا از زير آن رد شود، چشمهايمان در هم گره خورد و من در عمق چشمان معصومش خاطراتمان را مرور كردم. وقتي وحيد را حامله بودم مريض شدم، كاري نمي‌توانستم انجام دهم، امكانات درماني مناسبي هم در آنجا وجود نداشت و من نگران تولد فرزندم بودم، اما به لطف خدا بدون هيچ مشكلي به دنيا آمد. وحيد پا به پاي نهال‌هاي كوچك روستا قد كشيد و بزرگ شد.

شيطنت‌هاي كودكانه‌اش شيريني مادر بودن را برايم دو چندان مي‌كرد. هرچه را كه مي‌گفتم انجام مي‌داد و در كمك رساندن به خانواده و ديگران خستگي‌ناپذير بود.

امكانات زيادي براي درس خواندن نداشت، براي همين وحيد هم بدنبال تحصيل نرفت، اما بعد از مدتي تصميم گرفت تا در كلاس‌هاي شبانه شركت كند. شوق و ذوق او در زمان انقلاب براي شركت در راهپيمايي و پخش اعلاميه وضف‌ناپذير است.

پنج ماه مي‌شد كه وحيد ازدواج كرده و همسرش نيز حامله بود، وقتي كه مي‌خواست برود گفتم: پسرم! تو تازه دامادي! چه مي‌شود. اگر نروي؟ گفت: چه مي‌گويي مادرجان! چرا ناراحتي؟ آخر همسر من خدا را دارد.اين 45 روز كه چيزي نيست. مي‌روم و زود برمي‌گردم.

از راه ديگري وارد شدم و گفتم: خب صبر كن تا برادرت بيايد بعد تو برو گفت: آمديم تا آن روز جنگ تمام شد، آن وقت من جواب خدا را چه بدهم؟! در حالي كه بند پوتينش را مي‌بست نگاهي به پدرش كه گوشه‌اي ايستاده بود انداخت و گفت: پدرجان مي‌خواهم شما را هم ببرم گفت: پسرم من چه كار مي‌توانم انجام دهم؟ جواب داد: مي‌تواني آب بياوري، در آشپزخانه كار كني و خيلي كارهاي ديگر... .

پريدم وسط حرفش و گفتم: من خيلي كار دارم بهتر است بماني و كمك ما باشي. بند پوتينش را محكم گره زد و ايستاد با لحني قاطع گفت: مادرجان ايمانت را قوي كن، امروز روز جنگ است بايد رفت... هنوز طنين صدايش در گوشم است. وحيد هم رفت و چشم كه گشودم خود را در ميان سيل جمعيتي ديدم كه براي تشييع پيكرهاي خونين مجيد و وحيد آمده بودند.

انتهاي پيام
 چهارشنبه 11 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن