واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: هانتينگتون درگذشت
نويسندگان و مولفان- همشهري آنلاين:
ساموئل پي هانتيگتون (Samuel Phillips Huntington ) واضع نظريه برخورد تمدنها امروز درگذشت.
ساموئل پي هانتيگتون،استاد دانشگاه هاروارد و دانشمند تاثيرگذار علوم سياسي كه به خاطر نظريهاش درباره برخورد تمدنها شهرت دارد، درگذشت.
به گزارش وبسايت دانشگاه هاروارد، هانتينگتون ۲۴ در دسامبر (۴ ديماه) در ۸۱ سالگي درگذشت.
هانتينگتون در سال ۲۰۰۷ پس از ۵۸ سال خدمت آكادميك در دانشگاه هاروارد در سال 2007 از تدريس فعال كناره گرفته بود.
او در نامه بازنشستگياش خطاب به رئيس هاروارد نوشته بود: "براي من مشكل است كه حرفهاي را لذتبخشتر و پرثمرتر از تدريس در اين جا، به خصوص تدريس به دانشجويان ليسانس به تصور درآورم. من هر يك از سالهاي را كه از ۱۹۴۹ در اينجا گذراندهام، ارج مينهم."
هانتيگتون كه پدر دو پسر بزرگ بود در بوستون و جزيره Martha"s Vineyard در ساحل شرقي آمريكا زندگي ميكرد.
او نويسنده، همكار نويسنده يا ويراستار ۱۷ كتاب و بيش از ۹۰ مقاله دانشگاهي بود.
حوزه اصلي پژوهش و آموزش او دولت آمريكا، فرآيند دموكراتيكشدن، سياست نظامي، روابط استراترژيك و مدني- نظامي، سياست تطبيقي، و توسعه سياسي بود.
هانتيگتون كه در ۱۸ سالگي از كالج ييل فارغالتحصيل شد و از ۲۳ سالگي در دانشگاه هاروارد تدريس ميكرد، بيش از همه به خاطر ديدگاههايش درباره برخورد تمدنها شهرت يافت.
او اين بحث را طرح كرد كه در دنياي پس از جنگ سرد، تعارضهاي خشونتآميز نه ناشي از اصطكاك ايدئولوژيك ميان دولت - ملتها، بلكه ناشي از تفاوتهاي فرهنگي و ديني ميان تمدنهاي عمده جهان است.
هانتيگنتون تمدنهاي عمده را در گروههاي غربي (شامل آمريكا و اروپا)، آمريكاي لاتين، اسلامي، آفريقايي، ارتودوكس (كه روسيه هسته اصلي آن است)، هندو، ژاپني، و "سينيك" (شامل چين، كره و ويتنام) تقسيمبندي ميكرد.
او در مصاحبهاي در سال ۲۰۰۷ با مجله اسلاميكا گفت: "اين هويتهاي فرهنگي، تضادها و وابستگيها، تنها نقشي [ فرعي] را به عهده ندارند، بلكه نقشي اصلي را در روابط ميان دولتها ايفا ميكنند."
هانتيگتون در ابتدا اين بحث را در مقاله مشهورش در نشريه فارين افيرز در سال ۱۹۹۳ پيش نهاد. او بعدها اين تز را به صورتي كتابي با نام "برخورد تمدنها و بازسازي نظم جهاني" در آورد كه در سال ۱۹۹۶ منتشرشد و از آن هنگام به ۳۹ زبان ترجمه شده است.
مسئله امكان بالقوه موجود در فرهنگ براي ايجاد تعارض، تا پايان زندگي هانتينگتون موضوع برجسته فعاليت دانشگاهي او باقي ماند.
او در سال ۲۰۰۰ يكي از ويراستاران كتاب "فرهنگ اهميت دارد: چگونه ارزشها به پيشرفت انسان شكل ميدهند" بود. و درست پيش از آنكه سلامتياش رو به زوال بگذارد، در پاييز ۲۰۰۵، شروع به كاوش در زمينه دين و هويت ملي كرده بود.
تيموتي كولتون استاد دولت و مطالعات روسيه در دانشگاه هارواد، وسعت علائق فكري دوست قديمياش را يادآوري كرد. به گفته او هانتينگتون تجربه سياسي آمريكا را به عنوان نقطه اتكايش استفاده كرد (تز دكتراي هانتينگتون در مورد كميسيون بيندولتي تجارت بود)، اما به زودي به بررسي طيفي از موضوعات در گستره جهاني پرداخت.
رابرت پاتنام دو ست و همكار هانتيگتون و استاد دانشكده كندي دانشگاه هاروارد، او را يكي از "غولهاي زندگي فكري آمريكا در نيمفرن گذشته" ناميد.
پاتنام افزود: "او در تمام طيف علوم سياسي از زمينههاي كاملا نظري تا حوزههاي تماما كاربردي مشاركت كرد. او در طول سالها آموزگار بخش بزرگي از متفكران راهبردي آمريكا بود."
اولين كتاب هانتينگتون، "سرباز و دولت: نظريه و سياست روابط مدني- نظامي" كه در ميان بحثهاي تند در سال ۱۹۵۷ منتشر شد و اكنون به چاپ پانزدهم رسيده است، هنوز يك كتاب استاندارد در زمينه چگونگي تلاقي امور نظامي با حوزه سياسي است.
كتاب "سرباز و دولت" تاحدي از اقدام رئيسجمهور هري ترومن در اخراج ژنرال داگلاس مكآرتور الهام گرفته بود، و همزمان ستايشگر ارتشي بود كه در طول تاريخ پايدار، حرفهاي و از لحاظ سياسي بيطرف مانده بود.
هانتينگتون در سال ۱۹۶۴ - هنگامي كه استاديار و اغلب با دانشجويان دوره ليسانس اشتباه گرفته ميشد، به همراه زبيگنيو برژينسكي - دانشجوي دكتراي هاروارد در آن زمان و مشاور امنيت ملي بعدي در كابينه كارتر در سالهاي ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ - كتابي را با نام "قدرت سياسي آمريكا و شوروي" نوشت كه بررسي عمدهاي درباره ديناميك جنگ سرد بود و به اين موضوع ميپرداخت كه چگونه جهان با دو فلسفه سياسي كه در تضاد با يكديگر محبوس بودند، ميتواند شكل بگيرد.
كتاب مهم ديگر هانتينگتون در سال ۱۹۶۹، با نام "نظم سياسي در جوامع متغير"؛ به طور گستردهاي به عنوان تجزيه و تحليلي شاخصي در زمينه توسعه سياسي و اقتصادي در جهان سوم تلقي ميشود.
به گفته خورخه دومينگز استاد سياست و اقتصاد مكزيك و آمريكاي لاتين در دانشگاه هاروارد، اين كتاب "نظريات غالب در دهه ۱۹۶۰ را در زمينه توسعه به چالش گرفت. هانتينگتون نشان داد كه فقدار نظم و اقتدار سياسي از جمله وخيمترين ضعفهاي جهان به طور كلي است. به نظر او ميزان نظم، و نه شكل رژيم سياسي، است كه بيشترين اهميت را دارد."
كتاب تاثيرگذار ديگر هانتينگتون، كه در سال ۱۹۹۱ منتشر شد، "موج سوم: دموكراتيكشدن در آخر قرن بيستم" بود.
به گفته دومينگز، اين كتاب هم سوالات مشابهي را از ديدگاهي متفاوت مطرح ميكرد ،اينكه آيا شكل رژيم سياسي -دموكراسي يا ديكتاتوري- داراي اهميت است. دومينگز افزود: "استعاره به كار رفته در عنوان كتاب به زنجيره اپيزودهاي سقوط ديكتاتوريها و ايجاد دموكراسيها اشاره داشت كه از ميانه دهه ۱۹۷۰ تا اوائل ۱۹۹۰در جهان به راه افتاد، و او دلايل متقاعدكنندهاي براي اين تغيير مسير، مدتها پيش از سقوط ديوار برلين ارائه كرد."
هانتينگتون خيلي زود در ابتداي دهه ۱۹۷۰ در مورد اين خطر ليبراليزاسيون سياسي بيش از حد سريع اين دولتهاي جديد هشدار داد. او به جاي اين روند، پيشنهاد ميكرد كه اين دولتها دوره گذر به دموكراسي كامل را طولانيتر كنند.
او اين رشته افكار را با مقاله تاثيرگذارش در سال ۱۹۷۳ با نام "رويكردهايي به مهاربرداري سياسي" آغاز كرد.
آخرين كتاب هانتينگتون با نام "ما كه هستيم؟ چالشهاي هويت ملي آمريكا"(۲۰۰۴) به تامل در مورد ادراك فرهنگي آمريكا از خودش ميپردازد.
به گفته نانسي، همسر هانتينگتون، او در تمام عمر طرفدار حزب دموكرات بود،و به عنوان مشاور سياست خارجي براي هيوبرت همفري، معاون رئيسجمهوري، در پيكار انتخابات رئيسجمهوري در سال ۱۹۶۸ خدمت كرد.
به گفته او در بحبوبه اين كارزار انتخاباتي بود كه هانتينگتون و وارن مانشل- "رقباي سياسي در اين كارزار و در عين حال دوستاني نزديك"- فصلنامه فارين پاليسي (كه اكنون به دوماهنامه بدل شده است) را بنيانگذاري كردند. هانتينگتون تا سال ۱۹۷۷ يكي از سردبيران اين نشريه بود.
دوشنبه 9 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]