واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: 24 ذيحجه؛ روز مباهلهواكاوي واقعه مباهله پيامبر با مسيحيان نجران
گروه گزارش: امروز سوم ديماه مصادف با 24 ذيالحجه سالروز ماجراي تاريخي «مباهله پيامبر (ص) با مسيحيان نجران» است، گزارش زير به واكاوي اين ماجراي تاريخي ميپردازد.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا)، مباهله به معناي «ملاعنه» يعني نفرين كردن دو طرف به يكديگر است، بدين ترتيب كه اگر طرفين درباره يك مسأله مهم ديني با هم اختلاف دارند در يك جا جمع ميشوند و با دعا و تضرع به درگاه خداوند از او ميخواهند كه دروغگو را رسوا و مجازات كند، بيست و چهارمين روز از آخرين ماه قمري، بنابر قول مشهور روز مباهله پيامبر اكرم (ص) با مسيحيان نجران است كه در آيه 61 سوره «آلعمران» به آن اشاره شده است.
شرح ماجراي مباهله
منطقه خوش آب و هواي «نَجران» با 70 دهكده تابع خود، در منطقه مرزي حجاز و يمن قرار گرفته است، در آغاز طلوع اسلام اين نقطه تنها منطقه مسيحينشين حجاز بود كه به عللي از بتپرستي دست كشيده و به آئين مسيح گرويده بودند.
پيامبر اسلام (ص) به موازات مكاتبه با سران دول و مراكز مذهبي جهان، نامهاي به اسقف اعظم نجران نوشت و طي آن، ساكنان نجران را به آئين اسلام دعوت كرد، اسقف نجران براي تصميمگيري شورايي مركب از شخصيتهاي بارز مذهبي و غيرمذهبي تشكيل داد و اين شورا پس از بحث و مشورت نظر داد كه گروهي بهعنوان هيئت نمايندگي نجران به مدينه بروند تا از نزديك با محمد (ص) تماس گرفته و دلايل نبوت او را بررسي كنند.
نمايندگان نجران در مدينه به حضور پيامبر اكرم (ص) رسيدند و پيش از آنكه وارد مذاكره شوند اظهار كردند كه وقت نماز فرا رسيده است، آنها با اجازه پيامبر ناقوس نواختند و در مسجد مدينه در حالي كه رو به مشرق ايستاده بودند نمازشان را خواندند.
مسيحيان بعد از نماز از پيامبر پرسيدند: مردم را به چه ديني دعوت ميكني؟ و پيامبر نيز در جوابشان فرمود:«من شما را به پرستش خداي يگانه و تسليم در برابر او دعوت ميكنم.»
مسيحيان گفتند: اگر منظور از اسلام، ايمان به خداي يگانه جهان است قبلاً به او ايمان آوردهايم و به دستورات او عمل ميكنيم، در اين هنگام پيامبر فرمود: «چگونه ميگوييد كه خداي يگانه را پرستش ميكنيد، ولي به صليب معتقديد، شراب مينوشيد، گوشت خوك ميخوريد و عيسي را فرزند خدا ميدانيد؟
مسيحيان در پاسخ گفتند: آري عيسي مسيح فرزند خداست، زيرا مادر او مريم بدون اينكه با كسي ازدواج كند او را به دنيا آورد، پس خداوند پدر اوست، پيامبر فرمود: «شما درباره حضرت آدم چه ميگوييد؟ آيا مخلوق خدا بود و چون ديگران ميخورد و مينوشيد و سخن ميگفت و همسر داشت يا نه؟» مسيحيان نيز گفتند: بله، او مخلوق خدا بود و كارهايي كه برشمردي ميكرد.
پيامبر فرمود: «وضع حضرت عيسي از اين نظر مانند حضرت آدم است كه خدا او را بدون پدر و مادر از خاك آفريد و اگر نداشتن پدر دليل بر فرزند خدا بودن است پس حضرت آدم براي اين عنوان شايستهتر است زيرا او نه پدر داشت و نه مادر.
مسيحيان مبهوت و مغلوب شدند ولي قانع نشدند، پيامبر به آنها فرمودند:«چاره اين است كه در وقت معيني با يكديگر مباهله كنيم و بر دروغگو نفرين بفرستيم و از خداوند بخواهيم دروغگو را هلاك و نابود سازد»، مسيحيان نيز پذيرفتند و قرار گذاشتند همين كار را بكنند و بازگشتند.
در روز مباهله چه گذشت؟
وقت مباهله فرا رسيد، قبلاً پيامبر و هيئت نمايندگي نجران توافق كرده بودند كه مراسم مباهله در نقطهاي خارج از شهر مدينه در صحرا انجام شود، پيامبر از ميان مسلمانان و بستگان خود فقط چهار نفر را براي شركت در اين حادثه تاريخي برگزيد: علي، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام)، زيرا در ميان تمام مسلمانان نفوسي پاكتر و با ايمانتر از اين چهار تن وجود نداشت.
رسول خدا (ص) در حالي گام به ميدان مباهله گذارد كه حسين را در آغوش و دست حسن را گرفته بود و فاطمه (س) و علي (ع) پشت سر آنان حركت ميكردند، پيامبر به آنان فرمود: «من هر وقت دعا كردم شما آمين بگوييد.»
سران مسيحي با مشاهده پيامبر در حالي كه عزيزترين كسان و فرزندان خود را به همراه آورده و در واقع آنان را در خطر نابودي قرار داده بود، به شدت متحير و هراسان شدند و دريافتند كه پيامبر به دعوت و دعاي خود اعتقاد راسخ دارد و گرنه يك فرد مردد هرگز عزيزان خود را در معرض بلاي آسماني و عذاب الهي قرار نميدهد.
اسقف نجران گفت: من چهرههايي را ميبينم كه هرگاه دست به دعا بلند كنند و از خدا بخواهند كه كوهها را از جاي بكند فوراً كنده ميشوند، اگر با اينها مباهله كنيم بعيد نيست كه همه ما نابود ميشويم.
هيئت نمايندگي نجران با ديدن وضع ياد شده وارد شور شدند و به اتفاق تصويب كردند كه هرگز وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغي بعنوان جزيه (ماليات) بپردازند و در مقابل از مزاياي حكومت اسلامي برخوردار شوند و حكومت از جان و مال آنها دفاع كند.
واكاوي ماجراي مباهله
جزئيات واقعه مباهله كه بيش از يكماه به طول انجاميده براي نسل امروز ناشناخته است، مباهله ماجرايي تاريخي است كه در سالهاي آخر عمر پيامبر مكرم اسلام (ص) رخ داد و با نامهاي از سوي آن حضرت به مسيحيان آغاز شد.
به دنبال آن، مسيحيان در مجلس عمومي خود، پيشگويي كتابهاي آسماني را درباره آن حضرت خواندند، سپس نمايندگان نجران به مدينه سفر كردند و پس از مناظره با پيامبر محكوم شدند، آنگاه قرار شد ميان آن حضرت و نجرانيان مباهله برگزار شود و دو طرف، اثبات حقانيت خود را به خدا واگذار كردند تا هر كدام حق را ميداند و كتمان ميكند، به عذاب الهي گرفتار شود، آيه قرآن نيز مبني بر اجراي مباهله نازل شد و مقام باعظمت اهل بيت (ع) را به همه فهماند: «فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»/ سوره آلعمران، آيه 61.
اصل مباهله آن است كه دو نفر يا دو گروه پس از مناظره و استدلال در برابر يكديگر، به نتيجهاي كه مقبول دو طرف باشد، نرسند و هر يك ادعاي كتمان عمدي حق را از سوي ديگري داشته باشد، آنها در اين مرحله براي اثبات ادعاي خود، مسئله را به خدا واگذار ميكنند و هر يك از خدا ميخواهد كه اگر ديگري در ادعاي خود به عمد دروغ ميگويد و حق را دانسته كتمان ميكند، بيدرنگ عذاب را بر او نازل كند تا حق روشن شود.
در چنين برنامهاي كه دستوري الهي است، خداوند به سرعت پاسخ ميدهد تا حجت را بر مردم تمام كند، چنانكه در روزگار پيامبران، اين مسئله بارها اتفاق افتاد و مخالفانشان با معجزه الهي دچار عذاب شدند و حق بر همه آشكار شد.
مباهله، آفتابي مانند غدير بود كه روزي طلوع كرد و براي هميشه چراغ راه شيعه در طول تاريخ شد، پس از نپذيرفتن مباهله از سوي مسيحيان نجران، دفتر مباهله هيچگاه بسته نشد، بلكه اوراق پرافتخار آن فرا روي تاريخ گشوده ماند.
با اينكه مباهلهاي انجام نشد، ولي اعتقادي بلند به يادگار ماند كه صاحبان آن اهل بيت (ع) بودند و استفاده از مفاهيم آن، درس فكري شيعه شد، در طول تاريخ ازيك سو اهل بيت (ع) در مقاطع مختلف با ذكر اين ماجرا و آيه مباهله، ناآگاهان مستضعف را هدايت و دشمنان مغرض را سركوب كردند و از سوي ديگر، دشمنان در بين خود يا در مجالس عمومي و خصوصي به اين فضيلت اهل بيت (ع)اقرار كردهاند.
نتايج مباهله
1. اثبات حقانيت پيامبر اعظم (ص): يكي از مهمترين نتايج مباهله، اثبات حقانيت پيامبر است، اگر حضرت به حقانيت خود اطمينان و ايمان نداشت، هيچگاه همراه عزيزترين افراد خانوادهاش به ميدان مباهله در نميآمد.
به همراه داشتن اهل بيت (ع) در اين جريان بدان معناست كه پيامبر به راستگويي خود اطمينان و يقين كامل داشت، ازاينرو با جرأتي خاص عزيزترين و محبوبترين كسان خود را در معرض هلاك قرار داد، وجود اهلبيت (ع) در اين جريان بزرگ، خود، دليل محكمي بر اثبات حقانيت پيامبر است چنانكه اسقف اعظم نجرانيان نيز به اين امر اشاره كرد.
2. وعده عذاب؛ دليل حقانيت: پيامبر به انجام گرفتن مباهله اهتمام ميورزيد و در عين حال به نجرانيان خبر داد كه چنانچه با آن حضرت مباهله كنند عذاب حق تعالي بر آنها نازل خواهد شد، اگر حضرت به حقيقت خويش يقين نداشت، هيچگاه اينگونه اصرار نميكرد و اهتمام نميورزيد.
3. جريان مباهله از دو نظر بر صحت و ثبوت نبوت پيامبردلالت دارد: الف) خبر دادن از عذاب الهي و ترساندن نجرانيان از آن، كه اگر پيامبر بر نزول عذاب وثوق نداشت با اصرار به انجام اين كار براي آشكار ساختن آن تلاش نميكرد.
ب) نجرانيان، حقيقت ادعاي پيامبر را ميدانستند و گرنه از مباهله منصرف نميشدند و حاضر به دادن جزيه و از دست دادن عزت و آبروي خود در ميان اقوام گوناگون نصارا نميشدند.
4. پيامبر موعود: خودداري نجرانيان از مباهله با رسول اكرم (ص) نشان از اعتقاد آنان به پيامبري حضرت دارد، اگر نصارا به پيامبر موعود بودن حضرت محمد (ص) يقين نداشتند، از مباهله كردن خودداري نميكردند و همديگر را از مباهله باز نميداشتند، اگر آنها به بر حق بودن پيامبر علم نداشتند نبايد از نفرين آن حضرت و معدودي از اهل بيت او ميترسيدند و بايد رتبه و مقام خويش را در ميان قوم خود حفظ ميكردند چنانكه براي حفظ شأن و مقام خود جنگها كردند، پس به طور طبيعي نبايد ذلت و خواري جزيه دادن را براي خود هموار و شكست مفتضحانه را با جان و دل اختيار ميكردند.
5. اثبات فرزندي حسنين عليهماالسلام: جريان مباهله، بيان كننده اين است كه حسنين عليهماالسلام فرزندان رسول خدا (ص) بودهاند، زيرا حق تعالي در آيه مباهله، جمله «وَابنائنا» را ذكر كرده كه به معناي «پسران ما» است و بر اساس نظر همه مسلمانان، هنگام نزول اين آيه پيامبر پسري جز امام حسن (ع) و امام حسين (ع) نداشت، البته خداوند در قرآن كريم عيسي (ع) را نيز از طرف مادر به حضرت ابراهيم (ع) منسوب كرد و بدين وسيله، به اثبات رساند كه فرزندان دختر را نيز فرزند ميگويند، ازاينرو پيامبر نيز هنگامي كه آيه مباهله نازل شد و حضرت در مقام مباهله برآمد فرمود: «پسرانمان و پسرانتان را بياوريم» و آنگاه امام حسن و امام حسين را همراه خود در جريان مباهله شركت داد.
6. اثبات فضيلت آل كسا عليهمالسلام: واقعه مباهله، اين مطلب را اثبات كرد كه امام علي (ع) و حضرت فاطمه (س) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) پس از پيامبر، نزد خدا شريفترين آفريدهها و نزد رسول خدا عزيزترين مردم بودند، چنانكه براي تعيين «ابناء» و «نساء» و «انفس»، جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و دستور آمد كه پيامبر همراه امام علي و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين براي مباهله بيرون روند.
همراه بردن آل كسا در جريان مباهله، به معناي آن است كه آيه مباهله بر ثبوت فضيلت آل كسا دلالت دارد، چنانكه رسول خدا (ص) فرمود: «اين گروه كه من آوردهام نزد خدا پس از من، گراميترين و عزيزترين خلقند.»
7. اثبات برتري امام علي (ع): در آيه مباهله واژه «وانفسنا» در حقيقت بر اين دلالت دارد كه امام علي عليهالسلام از همه پيامبران و اولياء و اصحاب رسول خدا (ص) برتر است، چون در حديث مباهله به جز امام، كسي نبود كه مشمول آن عبارت باشد.
پيامبر خدا به نجرانيان فرمود: «بياييد فرزندان و زنان و جانمان را دعوت كنيم كه در ميدان مباهله حاضر شوند» در حاليكه به جز امام علي (ع) كسي را همراه نياورد، پس امام علي (ع) پس از پيامبر از همه برتر است، در جريان مباهله، همزمان با ثابت شدن توحيد الهي در برابر مسيحيان و نبوت پيامبر، خلافت اميرمؤمنان علي (ع) نيز با نفس بودن آن حضرت در برابر پيامبر، ثابت شد.
در روز مباهله شايسته است شادي و سرور در چهره شيعيان نمايان باشد و افتخار كنند كه در چنين روزي يكي از دلايل ابدي حقانيت تشيع، با سند قرآني آن در آيه مباهله به دنياي اسلام تقديم شده است.
در آراستن سيماي ظاهري و ارتباط دادن آن روز با اهلبيت (ع)، دستورهاي زير به ما داده شده است: الف) غسل كه به نيت روز مباهله انجام ميگيرد و در احاديث و كتابهاي فقهي تأكيد خاصي بر آن شده است.
ب) پوشيدن لباس پاكيزه كه دستور خاصي درباره آن داده شده است تا با پوشش پاكيزه، جلوه عيد و سرور درچهرهها ديده شود، عطرزدن نيز جشن و شادي را هرچه بيشتر تداعي ميكند.
مباهله؛ روز جشن توحيد و نبوت و امامت
مباهله روز جشن توحيد و نبوت و امامت است، عيدي است كه در غدير امضاي «رَضِيتُ لَكُمُ الاِسلامَ دِينا» بر آن زده شد و روزي است كه توحيد، آنگونه كه خدا ميخواست جلوهگر شد و نبوت با سندهايي از كتابهاي آسماني به اثبات رسيد و امامت با معرفي نفس رسول، كاملترين جلوه خود را نشان داد.
اين پيوستگي توحيد و نبوت و امامت، اعتقاد شيعه است و خط مستمري را تداعي ميكند كه ارتباط مستقيم بشر با خدايش در هيچ زماني قطع نميشود، از همين رو است كه شيعه، مباهله را روز خود ميداند و هر ساله خاطره آن را گرامي ميدارد، مباهله، روز توحيد و جشن نبوت و عيد ولايت و برائت است كه در طول تاريخ پيامبران، فقط يكبار با اين شكوهمندي رخ داده است.
گزارش از: سيد جاسم موسوي
منابع:
1. فروغ ابديت، جلد دوم، نوشته «سبحاني»
2. تفسيرالميزان، ذيل آيه 61 سوره العمران
3. سايت تبيان
دوشنبه 9 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 519]