تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عريف بيش از استحقاق، چاپلوسى و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و يا حسد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847279352




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فراق يار نه آن مي‌كند كه بتوان گفت... نگاهي به زندگي و فعاليت‌هاي شهيد حميدرضا ذوالقدر


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: فراق يار نه آن مي‌كند كه بتوان گفت... نگاهي به زندگي و فعاليت‌هاي شهيد حميدرضا ذوالقدر


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و حماسه

باز نام از شهيدي ديگر آمد و وصف خصائص پسنديده وي. اگرچه هميشه شهدا در جمع خانواده، اسوه حسنه بوده‌اند و همواره بهترين‌ها، اما زبان از بيان همه واقعيت‌ها و توصيف همه صفات الكن است.

در 21 آذرماه 1345 كلبه‌اي به نور چهره يكي از اولياء الله روشن گشت و «حميدرضا ذوالقدر» در اين روز يمين چشم به جهان گشود. وي دومين فرزند و تنها پسر خانواده بود.

وي در سال 1365 و در عمليات كربلاي 4 به شهادت رسيد. سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) نگاهي دارد به زندگي و فعاليت‌هاي اين‌ شهيد والامقام.

روزها از پي روزها گذشت تا اين كه در سال 1352 پا به دبستان گذاشت و با ورودش به دبستان چهره‌اش بيشتر نمايان شد.

وي از كودكي توجه ديگران را به خود جلب كرده بود. همواره كودكي مؤدّب،متين،تيزهوش و كنجكاو و مورد علاقه همه خويشان و معلمان و مربيانش بود.

وي با موفقيت تمام وارد مدرسه راهنمايي دهخدا شد. ورودش به دوره راهنمايي مصادف بود با آغاز انقلاب و بدو فعاليت‌هاي سياسي وي. در دوران راهنمايي همگام با مربي عارفش شهيد عظيم كياني شركت فعالي در پيشبرد انقلاب و آگاهي بخشيدن به دوستانش داشت و در عين حال همراه شهيد حميدرضا شب بويي هميشه جلودار شاگردان ممتاز مدرسه بودند و در كنار مبارزات درسشان را ترك نكردند.

در سال 1360 در دبيرستان آيت‌الله سعيدي در رشته رياضي مشغول تحصيل شد و فعاليت‌هاي گسترده‌اي كه در انجمن اسلامي و انجام مراسم‌هاي مختلف داشت.

با شروع جنگ تحميلي و شهادت تني چند از دوستانش لحظه‌اي آرام نداشت. زماني كه سنّش مقتضي نبود با عنوان ديدار از پدرش كه در موتوري تيپ المهدي مشغول خدمت بود به جبهه مي‌رفت و حتي يكبار بنا به فرمايش آقاي رفسنجاني وي را به دليل سن كم از جبهه برگرداندند كه بي‌نهايت ناراحت شده بود تا اين كه سال 61 براي اولين بار بطور رسمي به جبهه اعزام شد و مدتي را در تيپ فاطمه الزهرا(س) مشغول خدمت شد و بار دوم عزامش همزمان با عمليات خيبر بود كه وي نيز در عمليات حضور داشت و شاهد شهادت چندي از دوستانش منجمله شهيد محمد محب و شهيد عبدالرحمان حفاريان بود. خود نيز در اين عمليات مجروح شد، يك هفته بعد از مجروحيتش كه از بيمارستان مرخص شد لكه خوني را كه سر زانويش بود به خانواده‌اش نشان داد و با تأثر گفت اين خون شهيد عزيزي است كه نتوانسته است جنازه‌اش را به پشت جبهه منتقل كند اين خون شهيد حفاري است و همان لحظه عهد كرد كه در اين عمليات حتي اگر مساوي با شهادت خودش هم باشد نگذارد پيكر يكي از عزيزان بر زمين بماند و پس از چند روز در حالي كه بهبودي كامل نيافته بود به جبهه برگشت.

بله. شهادت‌هاي مكرر دوستان تأثير شديدي بر روحيه سعيد گذاشته بود و هر دم خود را جهت رساندن به دوستانش بيشتر پر و بال مي‌داد. اين مسائل به علاوه الهامي كه از جو معنوي جبهه‌ها مي‌گرفت و به بيان خودش نزديكي و تقرب به خدا كه در جبهه‌ها برايش محسوس بود وي را به حضور در جبهه‌ها بيقرار مي‌ساخت.

اسفند 64 به جبهه فاو اعزام شد و براي دومين بار مجروح شد اما به جراحتش اهميتي نداد و به جبهه برگشت و اين سومين نوروزي بود كه تحويل سال نو را در كنار برادران رزمنده‌اش مي‌گذارد. در فاو همراه با يكي از دوستانش بنام مفقودالاثر غلامحسين محمودي به عنوان نيروي برگزيده به مشهد مقدس اعرام شدند، در اين سفر كه اين دو كبوتر گشاده بال بيشتر با هم مأنوس شدند چنين براي هم نقل مي‌كنند: غلامحسين مي‌گويد سعيد، من تاكنون با هر كه اَُنس گرفته ام شعيد شده و سعيد مي‌گويد اتفاقاً من هم با هر كه دوستي گرفته‌ام شهيد شده، پس هر دو همدرديم. بله چنان صميميتي بينشان برقرار شد كه هيچ يك ديگري را تنها نگذاشت و هر دو با هم به معراج رفتند.

پس از بازگشت وي به فسا، مصرانه از خانواده‌اش خواست تا با هم به مشهد بروند و در مهيا كردن اين سفر تلاش فراواني كرد مثل اين كه مي‌دانست آخرين خاطره‌اي است كه براي خانواده‌اش به جا مي‌گذارد.

پس از بازگشت از مسافرت خود را جهت شركت در امتحانات آذرماه سال چهارم رزمندگان آماده كرد. در آبان ماه همين سال ( 65) در رشته مهندسي شيمي كنكور سراسري پذيرفته شد، چندتايي از امتحاناتش را داد و 25 آذر مجدداً عازم جبهه شد . وقتي در برابر صحبت دوستان مبني بر اين كه بمان امتحان‌هايت را بده و زودتر تحصيلات عالي را شروع كن. مي گفت: اگر من دانشجو هم باشم مهندس هم باشم وظيفه‌ام ساقط نمي‌شودو همچنان مؤظف به شركت در جبهه هستم، اگر اين بار هم برگشتم تحصيلاتم را ادامه مي‌دهم و اگر برنگشتم چه محصل شهيد چه دانشجوي شهيد و چه مهندس شهيد.

همان صبح 25 آذر چون همكاري لازم جهت تهيه وسيله براي اعزام با آنها نشده بود تلاش زيادي در مهياي وسيله نقليه جهت اعزامشان كرد. از چند روز قبل از عزيمت خيلي خوشحال بود اما ابراز نمي‌كرد كه خوشحاليش از چيست؟ به حدي سرو حال خوشحال بود كه بارها در عرض اين چند روز از وي مي‌پرسيديم چه خبري شنيده‌اي كه اينقدر خوشحالي؟ و اين بار عليرغم هميشه كه با دوستانش با قول و قرارهاي قبلي به جبهه مي‌رفت به هيچكدام حتي برادر مفقودالاثر يحيي فلاحي كه با هم يكدل و يك جان بودند نگفته بود كه مي‌خواهد به جبهه برود و در روز اعزام بود كه بهم خورده بودند و علت نگفتنش را هم اين مي‌دانست كه از قيد و بندي آزاد باشد. نكند خداي نكرده كسي ظنين شود به اين كه او بخاطر دوستانش به جبهه رفته و مشتي بزند به دهان مغرضاني كه گاهي شيطنت مي‌كنند و علت رفتن جوانان به جبهه را چشم و هم چشمي مي‌دانند.

در لحظه اي كه مادرش وي را از زير قرآن مي‌گذراند، آخرين حرفي كه زد اين بود « اين روحيه شماست كه به من دلگرمي مي‌بخشد» بالاخره پس از 9 روز، بعد از آخرين اعزام و 13 روز پس از آغاز بيستمين بهار عمرش در 4 ديماه 65 در عمليات كربلاي چهار در حالي فرياد يا حسين برزبان داشت به پيشگاه خداوند سجده كرد و در همين حال به آرزويش نائل شد.

دوستانش نقل مي‌كنند هنگامي كه در قايق به طرف ديگر اروند در حركت بودند شهيد صفري مي‌گفت برادران زمزمه كنند « لاحول ولاقوه الا بالله العلي العظيم» و شهيد سعيد و همرزش حميدرضا شب‌بويي مي‌گفتند فرياد بزنيم يا حسين، يا حسين ...

از خصوصيات فردي وي تيزهوشي و روشنفكري‌اش بود. هميشه حتي از بچگي دوست داشت همه چيز را بياموزد و آنچه را مي‌دان به ديگران منتقل كند و ديگري روحيه سازش‌پذير و بلندپروازي وي بود.

با افراد مختلف حتي در اولين برخورد چنان گرم و صميمي بود مانند كسي كه مدت‌ها طرف را مي‌شناسد و هميشه در جمع مردان و بزرگسالان بود. وي فردي با گذشت بود و وقتي در برابر تندي ديگران خصوصاً افراد خانواده قرار مي‌گرفت فقط سكوت مي‌كرد و پس از فرونشستن خشم طرف، با دليل و منطق با وي سخن مي‌گفت.

به اقوام و خويشان و دوستان علاقه فراواني داشت، هر روز به هر چندتايشان كه وقت مي‌كرد سر مي زد. حريم شرع را نگه مي‌داشت و علاقه به خواندن قرآن و خصوصاً سوره «الرحمن» داشت و به ما توصيه مي كرد اگر هر روز اين سوره را بخوانيد اطمينان به رحمت خداوند داشته باشيد. خواهران را به رعايت موازين بخصص رعايت حجاب كامل دعوت مي‌كرد و حريم محرم و نامحرمي را رعايت مي كرد. به بچه‌ها علاقه فراواني داشت و با آنها بازي مي‌كرد و در بازگشت از هر مسافرتي سعي مي‌كرد كوچكترها را با دادن هدايايي خوشحال كند.

هرگز در اجتماعات سعي در ابراز وجود و خودنمايي نداشت و با اين كه تنها پسر خانواده بود هيچگاه توقعات بيجا از ديگران در ابراز محبت‌هاي مفرط و برآوردن حاجت‌هاي وي نداشت و خيلي قانع و پيراسته بود. هيچگاه بيش از دو دست لباس نداشت و بيشتر لباسهايش را يكرنگ انتخاب مي‌كرد تا اگر لباس جديدي مي‌پوشيد ديگران متوجه نشوند.

بارها در مورد شهادتش و وقايع بعد از شهادتش خيلي واضح با خانواده‌اش صحبت مي‌كرد و به خانواده‌اش حق مي‌داد كه پس از وي گريه كنند به استناد اين كه گريه بر شهيد شركت در حماسه اوست و اين رفتارهاي وي به خانوده‌اش اطمينان مي‌داد كه سعيد شهيد خواهد شد، امروز يا فردا.

او در تمام نامه‌هايي كه مي‌نوشت تأكيد بر حضور در جبهه و دعا به جان امام عزيزمان را در اصلي‌ترين موضوعات نامه مي‌نگاشت و هميشه از ما مي‌خواست كه يا به جبهه برويم و يا در پشت جبهه فعاليت داشته باشيم و از بيكاري و بطالت دور باشيم چنانچه به سخن خود شهيد اشاره كنيم بهتر است كه مي‌گفت: « جوان هايي كه در اوان جواني و عاشق قرب الي‌الله و خدمت به اسلام عزيز هستيد سعي كنيد راهي را انتخاب كنيد كه در آن حرمان و پشيماني نباشد. »

مجتبي ذوالقدر از همرزمان شهيد در خاطره‌اي مي‌گويد: گوشه‌اي هر چند كوتاه و مختصر اما به نظر اينجانب نسبت به برداشتي كه از اين خصوصيات داشته و دارم و هميشه از خداوند مي خواستم كه بتوانم اين ويژگي ها را نيز در خودم به وجود بياورم.

شنيده‌ام سخني خوش كه پير كنعان گفت

فراق يار نه آن مي‌كند كه بتوان گفت

حديث هول قيامت كه گفت واعظ شرع

كفايتي است كه از روزگار هجران گفت

يكي از خصوصيات بارز ايشان اين بود كه هميشه نسبت به انتخاب دوست حساسيت و ريزبيني از خود نشان مي‌داد و سعي مي‌كرد افرادي را به عنوان دوست انتخاب كند كه بتوانند در زندگي و مسائل مختلف يار و همكار و همراه يكديگر باشند و به همديگر سود برسانند و الحمدالله در اينكار بسيار موفق بود و ما در برخورد اين شهيد با دوستانشان پي به نكته‌هاي ظريفي مي‌بريم كه رسم رفاقت و دوستي را براي تك تك دوستان خود پياده مي‌كرد.

ديگر خصوصيت وي تدبير و دورانديشي به تمام معني نسبت به مسائل موجود، مسائل آينده خود و ديگران بود به نحوي كه با جديت تمام بر آينده برنامه‌ريزي كرده و ديگران را نيز اينگونه مورد تشويق مي‌كرد.

از ديگر خصوصيات اين شهيد عزيز كه به نظر جزئي اما خيلي پر معني و لازم جهت حفظ مهار نفس و پرورش روح برخوردار بود نيز از اين جمله‌اند:

1. به هيچ وجه در خانه اقوام نزديك( عمه‌ها، عموها و ... ) بدون اجازه رسمي به چيزي حتي چيزهاي سردستي كه براي ما هيچ ليلي برعدم دست درازي وجود ندارد دست نمي‌زد.

2. در برخورد با دوستان و آشنايان بسيار متين و باوقار و در عين حال جدي و به قول خودمان پوست كنده برخورد مي‌كرد.

3. دقت و رعايت طهارت و پاكيزگي جسم و ظاهر كه مقدمه‌اي است براي طهارت روح

4. حفظ و نگهداري از وسائل شخصي خود و ديگران به نحوي جالب و حساب شده.

5. صله رحم با نزديكان و دوستان دور و نزديك و حتي كساني كه در شهرهاي ديگر زندگي مي‌كردند.

6.احترام به افراد بزرگتر و زيردست و ابراز علاقه و محبت نسبت به كودكان .

و اما در رابطه با جبهه كه متأسفانه اين حقير مدت زيادي نتوانستم در كنار اين شهيد باشم ولي در همين مدت كوتاه نيز درسهايي به من دادند كه هنوز از آنها به عنوان دستورالعمل هايي مهم براي خود استفاده مي‌كنم.

با وجود كمي سن و جثه كوچكي كه نسبت به ديگر برادران در گردان فجر داشت يكي از فعال‌ترين و در عين حال محبوبترين افراد در بين برادران گردان بود. جرياني كه براي من جالب بود در عمليات خيبر بود كه براي شما بازگو مي‌كنم و آن اين كه در طول مسيري كه براي رسيدن به خط دشمن مي‌پيموديم مداوم و هر چند متر يكبار احوال مرا مي‌پرسيد و به اصطلاح شوخي و دلداري مي‌داد كه بسيار مؤثر بود و در آن شب ظلماني كه همه در سكوت خاص شب عمليات لب از لب نمي‌گشودند با لفظ شيرين خود ديگر بچه‌ها را به سرور و خنده وا مي‌داشت.

پس از دقائقي از شروع عمليات ما چند نفر از براردان كه مجروح شده بوديم و هيچ خبر و اطلاعي از موقعيت و نحوه پيشرفت كار نداشتيم در گوشه‌اي افتاده بوديم كه سعيد بلافاصله بالاي سر ما آمد و شرح مختصري از اوضاع را برايمان گفت و مجدداً بازگشت و در اين چند ساعتي كه به ما به علت نبودن آمبولانس در آن منطقه بوديم مكرراً سعيد پهلوي ما مي‌آمد و ضمن دلداري واحوالپرسي اوضاع را برايمان تشريح مي‌كرد و يكبار كه آمد ديدم كه انگشتان دستش را باندپيچي كرده كه متوجه شدم مورد اصابت تركش واقع شده و خم به ابرو نمي‌آورد و مدام در رفت و آمد است كه بعد از عمليات مي‌گفت چقدر شب خوبي بود. تلافي بچه‌ها را سر عراقي‌ها درآوردم اما هيچ وقت اشاره مستقيم به اينگونه موضوعات نمي‌كرد كه اين هم نشانه خلوص نيت و بزرگي عمل او در پيشگاه خداوند بود.

پايان بخش اين نوشته را با سخن پرارزش خو شهيد بيارايم كه:« جوان‌هايي كه در اوان جواني و عاشق قرب الي الله و خدمت به اسلام عزيز هستيد؛ سعي كنيد راهي را انتخاب كنيد كه در آن حرمان و پشيماني نباشد. » والسلام

وصيتنامه شهيد:

«بسم‌الله الرحمن الرحيم

اَشَهد ان‌لا اله الاالله و اشهد اَنَّ محمداً رسول الله و اَنَّ علي ابن ابيطالب و اولاده اتمتي

و بعد از اين چيزي مهمتر از اقرار به وجود برزخ و دوزخ و جنت نيست و اينان اساس دين مبين اسلامند.

در اين ساعات آخر حرفي براي گفتن باقي نمانده. تمام فكر و انديشه متوجه اعمال گذشته و اتفاقات آينده است هر چه بوده گذشته و مجال جبران نيست. تنها راه چاره عذرخواستن و طلب عفو از درگاه الهي است.

لحظاتي است كه انسان حقيقتاً به فكر مرگ و معاد مي‌افتد به آنچه انجام داده مي‌انديشد و پشيماني سراپايش را فرا مي‌گيرد. من هم در اين چنين لحظاتي جز اين راهي ندارم و خدا را به عظمت پيامبر گرامي اسلام سوگند مي دهم كه از گذشته تيره‌ام درگذرد و به آنچه از فضل و كرم او بر مي‌ايد با من رفتار كند، عمليات آينده انشاءالله سرنوشت جنگ را تغيير خواهد داد و رزمندگان به عنوان وسيله‌اي از سوي خداوند بر كافران خواهند تاخت و آن زبونان را به آتش قهري دچار خواهند ساخت و درس عبرتي به آنان خواهند دا كه ديگر كسي جرأت درافتادن با دين خدا را نداشته باشد.

پدر، مادر و خانواده گرامي، مدتي را كه در خدمت شما بودم نتوانستم حق شما را ادا نمايم و از اين بابت متأسفم اما در عوض قول مي‌دهم اگر در پيشگاه خداوند آبرويي داشته باشم زحمات و محبت‌هاي شما را جبران كنم. در پايان يك خواهش از شما دارم و آن اين كه همانطور كه تاكنون الحمدوالله در خط امام بوده‌ايد و سخنان گهربار او را نصب‌العين قرار داده‌ايد هر چه مصمم‌تر اين راه را ادامه دهيد كه انشاءالله مورد رحمت خداوندقرار مي‌گيريد.

از ملت عزيزم مي‌خواهم كه همچنان پشتيبان رزمندگان و دعاگوي رهبر عزيز انقلابمان باشند و از همه بالاخص دوستان مي‌خواهم كه بنده را به بزرگواري خود حلال كنند. در ضمن در مورد خواندن نماز اينجانب پدرم صاحب اختيار است.

حميدرضا ذوالقدر سه‌شنبه 2/10/1360

راهش پررهرو باد.

انتهاي پيام
 شنبه 7 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن