تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فاطمه پاره وجود من است، هر که او را بیازارد مرا آزار داده و هر که او را خوشحا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798671326




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده:احمد رهدارنگاهى به توانايى‏هاى پزشكى سنتى


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:احمد رهدارنگاهى به توانايى‏هاى پزشكى سنتى
خبرگزاري فارس: با گذشت بيش از سه سده از رشد روزافزون طب جديد، امروزه بسيارى از آگاهان و خبرگان فريادشان از عوارض ناگوار ناشى از آن بلند شده است. از حسن اتفاق، اين فرياد ابتدا در غرب ـ محل تولد طب جديد ـ و سپس در سراسر دنيا بلند شده است كه به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم


با گذشت بيش از سه سده از رشد روزافزون طب جديد، امروزه بسيارى از آگاهان و خبرگان فريادشان از عوارض ناگوار ناشى از آن بلند شده است. از حسن اتفاق، اين فرياد ابتدا در غرب ـ محل تولد طب جديد ـ و سپس در سراسر دنيا بلند شده است كه به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم:
مهندسى انسان برپايه مدل فيزيكى؛
انسان‏شناسى غرب جديد، انسان را بسان ماشينى تلقى مى‏كند كه از قوانين عمومى مكانيك پيروى مى‏كند.(1) در اين تلقى، رابطه ذهن (روح) و جسم مورد غفلت قرار مى‏گيرد و لذا درمان انسان‏ها نيز تنها بر اساس قوانين حاكم بر جسم صورت مى‏گيرد. البته «تمايز بين جسم و مغز (ماده و روح) تاريخ طولانى دارد ولى رنه دكارت، فيلسوف فرانسوى قرن هفدهم بود كه اين تمايز و دودستگى را در غرب متداول كرد و پايه گذار بزرگ اين جدايى شد. دكارت ادعا كرد كه جسم از مغز جداست و بدن به صورت يك موتور و ماشين انجام وظيفه مى‏كند. فلسفه و انديشه دكارت تأثير مهمى در علوم و به ويژه در علم پزشكى در غرب داشت و براى قرنها، طبابت و مطالعه در علم پزشكى فقط با بيولوژى جسم و رابطه اعضاى بدن با يكديگر سر و كار داشته است. دكارت، مؤسس فلسفه مدرن غرب بود و به رياضيات و نجوم و علم پزشكى علاقه بسيار داشت. او مدتها كشف جريان خون بدن را دنبال كرد و علاقه داشت كه به كشف بزرگى در علم پزشكى نايل آيد. دكارت، بدن و جسم انسان و حيوانات را تابع قوانين فيزيكى دانست و اولين دانشمند اروپايى پس از افلاطون بود كه نظريه جدايى ماده و مغز را با اظهار اينكه هر يك را مى‏توان جداگانه مورد مطالعه قرار داد، تكميل كرد. در دهه‏هاى اخير، نظريات دكارت در مورد جسم و مغز و تأثير آن در تفكر پزشكى غرب، مورد بررسى و انتقاد دقيق قرارگرفته است. چند سال قبل پروفسور آنتونيو داماسيو، يكى از متخصصان برجسته مغزشناسى دانشگاه آيوا (آمريكا) در كتابى تحت عنوان اشتباه دكارت نظريه اين فيلسوف و دانشمند فرانسوى را رد كرد و اظهار داشت كه دكارت با چشم‏پوشى از بيولوژى مغز و رابطه آن با بيولوژى جسم، طبابت و علم پزشكى را در غرب يك بعدى كرده است. مغز در حدود يكصد ميليارد سلول عصبى دارد كه در حقيقت شبكه اطلاعاتى و ارتباطى جسم و بدن را تشكيل مى‏دهند. عدم توجه به يك چنين شبكه اطلاعاتى كه ارزشها، اعتقادات و احساسات بشرى را تشكيل مى‏دهند، سد بزرگى در دانش پزشكى به شمار مى‏رود».(2)
«پزشكى جديد مثل همه فعاليت‏هاى ديگر جامعه معاصر، نشانگر ديد جهانى نيوتنى است. كار پزشكى با ديد مكانيكى، مدت 200 سال است كه بر مشاغل مربوط به تندرستى، سايه افكنده است. تامس مك كئوون، يكى از خبرگان انگليسى تندرستى، طرز تلقى رايج را بدين صورت خلاصه كرده است: برداشتى كه از زيست‏شناسى و پزشكى در قرن هفدهم شده است نوعى مهندسى برپايه مدل فيزيكى بود. طبيعت، مكانيستى ادراك مى‏شد و در زيست‏شناسى، باعث پيدايش اين نظريه گرديد كه جاندار را مى‏توان به صورت ماشينى به تصور آورد كه اعضايش جدا شدنى و بار ديگر متصل شدنى‏اند، به اين شرط كه ساخت و كنش آنها كاملاً شناخته شده باشد. همين نظريه در پزشكى، فراتر رفت و به اين باور انجاميد كه شناخت فرايندهاى بيمارى و پاسخ بدان‏ها، اين امكان را به وجود مى‏آورد كه بتوان به خصوص به روش‏هاى فيزيكى (جراحى) و شيميايى و الكتريكى دست به كار درمان شد.

افزايش سرانه تندرستى به دليل تكنولوژى پيچيده؛
امروزه مراقبت‏هاى تندرستى، سومين صنعت بزرگ ايالات متحده است و در حدود 9 درصد توليد ناخالص ملى است. بيشتر 150 ميليارد دلارى كه در زمينه پزشكى خرج مى‏شود، صرف تهيه ابزارها و تكنولوژى جديد پيچيده‏تر و هوشمندانه‏تر مى‏شود. درمانگاه‏ها و بيمارستان‏هاى امروزى، حاوى مقادير زيادى ماشين‏آلات صنعتى و درمانى‏اند. يكى از دلايل بالا رفتن هزينه‏هاى مراقبت‏هاى تندرستى، ورود اين سخت‏افزارها در پزشكى است. هزينه‏اى كه بيمار براى اين ماشين‏آلات مى‏پردازد بى‏نهايت بالاست. هزينه سرانه براى تندرستى بين سال‏هاى 1950 و 1988 از 76 دلار به 1600 دلار، افزايش يافته است.(3) بيشتر اين افزايش، براى پرداخت هزينه عظيم حفظ نهادهاى روزافزون پزشكى است. امروزه دكتر خانوادگى، كه با روش فردى خاصش به كار مشغول بود، تحت‏الشعاع مجتمع غول‏پيكر پزشكى قرار دارد. نهادهاى متمركزى كه صدها متخصص و دستگاه‏هاى كار آنها را در خود جاى مى‏دهد. تمركز و افزايش تخصص و تجهيزات هوشمندانه‏تر، همه به مصرف انتروپى بيشتر مى‏انجامد.

افزايش بيمارى‏هاى ياتروژنيك (بيمارى‏هاى مضاعفِ پزشك ساخته)؛
هر چه انرژى بيشترى براى پزشكى، مصرف شود، بى‏نظمى‏هاى مربوط به آن، فزون‏تر مى‏گردد. اگرچه پزشكان، دوست ندارند در اين باره چيزى بگويند، اما حقيقت تلخ اين است كه صنعت پزشكى از ديگر فعاليت‏هاى جامعه از قانون انتروپى، ايمنى بيشتر ندارد. خوشبختانه شما اصطلاح Iatrogenicرا نشنيده‏ايد ولى پزشكان، با آن آشنا هستند. اين كلمه ده حرفى را در مقابل پزشكى قرار دهيد. پاسخش احتمالاً عبارت خواهد بود از دفاع فورى توأم با مختصرى وحشت. بيمارى‏هاى ياتروژنيك آنهايى هستند كه در واقع، پزشكان، بيمارستان‏ها، داروها و دستگاه‏هاى درمان به وجود مى‏آورند. واقعيت اين است كه وضع بيمار به دنبال اعمال يك اقدام پزشكى به طور موقت بهتر مى‏شود ولى غالبا همراه مشكل بزرگ‏ترى براى تندرستى بيمار است... آگاهى از ميزان كل ناتوانى‏هاى بزرگ‏تر و شديدترى كه حرفه پزشكى ايجاد مى‏كند غيرممكن است، ولى اين را مى‏دانيم حتى وقتى بيمار در بيمارستان درمان مى‏شود، از هر پنج نفر، يكى مبتلا به بيمارى ياتروژنيك مى‏گردد و يكى از 30 نفر بيمار ياتروژنيك، سرانجام به وسيله بيمارى وابسته به بيمارستان مى‏ميرد.(4) فاجعه اين است كه در وهله اولِ بيمارى بسيارى از بيماران، اساسا دليلى براى بسترى شدن در بيمارستان وجود ندارد. يك گزارش كنگره، حاكى است كه در سال 1974، پزشكان، 4/2 ميليون عمل جراحى غيرلازم انجام داده‏اند كه نتيجه‏اش، مرگ غيرلازم 900/11 نفر به بهاى معادل 4 ميليارد دلار براى عموم بوده است... بخشى از توضيح مسأله به اين واقعيت مربوط است كه 75 تا 80 درصد همه بيمارانى كه به پزشك مراجعه و طلب كمك مى‏كنند، بيمارى‏هايى دارند كه يا به هر صورت خوب مى‏شوند و يا با قوى‏ترين داروهاى امروزى هم قابل بهبود نيستند. با اين حال، پزشكان به جاى آن كه بيماران را به محل كمك‏هاى پزشكى ابتدايى بفرستند، دست به عمل جراحى مى‏زنند و داروهاى مختلفى نسخه مى‏كنند كه براى بيمار، مشكلات بزرگ‏ترى مى‏آفريند. مثلاً بيشتر ما اكنون مى‏دانيم كه چه سود اندكى (كاهش انتروپى) از دريافت اشعه ×مى‏بريم، حال آن كه زيان دراز مدت قرار داشتن در معرض تابش (افزايش انتروپى) آن، بسيار بيشتر است. و نيز داريم درك مى‏كنيم كه فرايند انتروپى چگونه به هنگام كاربرد دارو عمل مى‏كند. در هر 24 ساعت تا 36 ساعت، بين 50 تا 80 نفر آمريكايى بالغ، يك داروى نسخه شده مى‏بلعند. البته ناراحتى يا بيمارى آنها موقتا بهبود مى‏يابد، اما اثرات زيانبار درازمدت دارو بر فيزيولوژى انسان، قطعا برجا خواهد بود. اين پديده، در هيچ‏جا آشكارتر از آنتى‏بيوتيك‏ها نيست. اين داروى به اصطلاح عجيب، براى تقريبا هر بيمارى عفونى كه وضعى بلاتكليف دارد، تجويز مى‏شود. نتايج حاصل، فاجعه‏آميز بوده‏اند. از آنجا كه آنتى‏بيوتيك‏ها باكترى‏ها را يكسره مى‏كشند، بسيارى از جانداران درون بدن ما را كه براى حفظ تندرستى ما لازم‏اند، نيز از بين مى‏برند. برفك مهبلى، عفونت‏هاى قارچى روده، كمبود ويتامين و تعدادى از اختلالات ديگر، حاصل استفاده از آنتى‏بيوتيك‏هاست. استفاده كلان از اين داروها، سبب شده است كه دودمان‏هاى مقاوم از آنها به وجود آيد كه هم در مقابل كاربرد دارو همچنان زنده مى‏مانند و هم در غياب آن، يعنى در حالت عادىِ اوضاع بدن انسان. آنتى‏بيوتيك فقط نمايانگر رأس كوه يخى است كه از بيرون آب، نمايان است.

انفعال از قوانين سرمايه و سياست؛
بر اساس يك بررسى مفصل، كه به وسيله كميته فرعى سناى آمريكا در سال 1962 انتشار يافت، مشخص شد از 4 هزار دارويى كه متجاوز از 24 سال قبل به صورتى قانونى وارد بازار دارويى كشور شده‏اند، تقريبا نيمى ارزش علمى تأييد شده، ندارند و از آن زمان تا كنون، تغييرى در وضع پيدا نشده است. جالب‏تر اين است كه بسيارى از اين فرآورده‏هاى بى‏اثر، كه به وسيله شركت‏هاى بزرگ ساخته شده‏اند، به راستى خطرناك‏اند و باعث بيمارى شده‏اند. ميلتون سيلورمن داروشناس پژوهشگر و فيليپ لى ـ دستيار پيشين منشى HEW ـ در كتاب‏شان به نام «قرص، سود، سياست»، گزارش داده‏اند كه «اختلالات ثانويه ناخواسته ناشى از داروها بيش از سرطان پستان قربانى مى‏دهد». به قول مؤلفان، مسأله چنان صادر شده است كه اثرات ناخواسته داروها، اكنون در رديف ده علت عمده بسترى شدن در بيمارستان‏ها درآمده است و به اندازه 50 ميليون روز، بيماران بسترى را در سال، به خود اختصاص مى‏دهد».(5)
يكى از علت‏هايى كه مانع از حذف طب جديد مى‏باشد، عجين شدن آن با تجارت مى‏باشد. تراست‏هاى دارو از پى پر كردن كيسه خود و تهى ساختن جيب مردم، براى هر يك از علائم گوناگونِ بيمارى‏ها، دارويى جدا ساخته و عامه پزشكان و توده مردم را به درمان‏هاى علامتى عادت داده‏اند و اين به طور قطع و يقين يكى از گناهان بزرگ و نابخشودنى، و مستحقِ اشدّ مجازات كيفرى است. هر يك از بيمارى‏ها داراى علايمى فراوان است، مثلا در بعضى از كتاب‏هاى پزشكى براى بيمارى اسكوربوت كه در نتيجه كمبود يا فقدان ويتامين Cدر بدن بروز مى‏كند، بيست علامت مختلف ذكر كرده‏اند و هيچ پزشكى امروز شك ندارد كه با خوردن انواع سبزى‏ها مخصوصا كلم و تره‏تيزك و مركبات از قبيل ليموترش و پرتقال و نارنج كه سرشار از ويتامين Cاست، مى‏توان تمام آن بيست علامت اسكوربوت را به طور كامل درمان كرد. اين را درمان علتى گويند؛ زيرا علت بيمارى را از ميان مى‏برد بى آن كه به درمان علايم مختلف اسكوربوت نياز باشد. در تازه‏ترين چاپ كتاب طب داخلى هاريسون نيز براى درمان اسكوربوت به همين مركبات اشاره رفته است، حال اگر تشخيص علت بيمارى اندكى مشكل باشد و يا اين كه پزشك بايد به خود كمى زحمت دهد و با جستجو و بررسى دقيق آن را بيابد، سازندگان داروها پزشك را از تجسس و تفحص دريافت علت بيمارى بازدارند و با تبليغات بسيار فريبنده براى هر يك از علايم بيمارى‏ها به ويژه علايم چشمگير و دردناك و ناراحت‏كننده، داروهايى رنگارنگ بسازند و به‏وفور در اختيار پزشكان و بيماران قرار دهند و پزشكان را به اين عادت دهند كه پشت و روى نسخه را از نام داروها سياه كنند؛ مثلا براى درمان همين بيمارى اسكوربوت كه به عنوان نمونه ذكر شد از نظر خونروى‏ها يك دارو، براى دردهاى استخوانى و مفصلى يك دارو، براى التهاب و ورم لثه و لق شدن دندان‏ها يك دارو، براى عفونت و چركين شدن يك دارو، براى ضعف مفرط بدن يك دارو، براى درمان يبوست شديد يك دارو، براى درمان خستگى و كوفتگى بدن يك دارو و براى علائم ديگر اين بيمارى نيز داروهايى ديگر بسازند و بر بساط بگسترانند؛ [در حالى كه [اين داروها همه داراى تركيب شيميايى و زيان‏بخش است و براى كبد و كليه و جهاز هاضمه و مراكز عصبى و خون‏ساز، سم و زهر باشد، چون هيچ يك علت اصلى بيمارى را درمان نمى‏كند، بيمار به هر روز و هر ساعت مجبور است براى رفع علايم اين بيمارى داروهاى مزبور را مصرف كند. سازندگان داروها روز و شب از اين راه، مال و منال مردم را به يغما برند، آيا اين كار گناهى بزرگ به شمار نمى‏رود و آيا گناهكار مستحق اشدّ مجازات كيفرى نيست؟ در اينجا ممكن است كسى اعتراض كند و بگويد پزشك چرا زير نفوذ تراست‏هاى دارو قرار گيرد و داروهايى را كه آنان مى‏سازند براى بيماران تجويز كند؟ پاسخ آن را از زبان يك پزشك لطيفه‏پرداز بشنويد. او مى‏گفت: از زمان حضرت آدم ابوالبشر تا اوايل قرن بيستم، پزشك دستور دارو مى‏داد و داروساز آن را مى‏ساخت و به بيمار مى‏داد. ولى از اوايل قرن بيستم به اين طرف، داروساز دارو مى‏سازد و پزشك چاره‏اى جز اين ندارد كه داروهاى ساخته شده لابراتورهاى داروسازى را براى بيماران تجويز كند. دانشجو نيز كه در دانشكده پزشكى و در كتاب‏هاى داروشناسى جز اين داروها نخوانده و نشناخته و از استادان خود نشنيده و نياموخته، بنابراين ناچار است پس از رسيدن به مقام پزشكى، همين داروهاى رايج را كه ساخت لابراتورهاى داروسازى است، با وجود احراز زيان آنها، در نسخه بيماران بنويسد.(6)
بازار مواد دارويى در نيمه دوم قرن بيستم ميلادى در سطح جهانى، توسعه يافت و در پى آن، شركت‏هاى بزرگ دارويى تشكيل شدند. شركت‏هاى توليد دارو به طور عمده شعبه‏هاى كارخانه‏هاى توليد مواد شيميايى‏اند. كارخانه‏هاى داروسازى هشت كشور جهان (آلمان، آمريكا، فرانسه، ايتاليا، سوئيس ، اسپانيا، انگلستان و ژاپن)، قريب 80 درصد مواد دارويى جهان را توليد و صادر مى‏كنند
كشورهاى مهم توليدكننده دارو عبارت‏اند از: آمريكا با شانزده كارخانه و حجم معاملات 455,16 ميليون دلار، آلمان با چهار كارخانه و حجم معاملات 686,6 ميليون دلار، سوئيس با سه كارخانه و حجم معاملات 897,4 ميليون دلار و انگلستان با چهار كارخانه و حجم معاملات 432,3 ميليون دلار، همچنين فرانسه با دو، ژاپن با يك، هلند با يك و ايتاليا با يك كارخانه در رده‏هاى بعدى هستند. آمار نشان مى‏دهد كه 32 شركت دارويى با حجم معامله بيش از 35 ميليون دلار بازار جهانى دارو را در اختيار دارند. همه ساله چند صد تن مواد شيميايى به نام داروى ضد درد، رفع سردرد، خستگى و هزاران نام ديگر توليد مى‏شود. تبليغات نقشى مهم در توسعه بازار جهانى دارو دارند. درباره نقش تبليغات گمراه‏كننده كارخانه‏هاى داروسازى در كشورهاى ديگر، فراوان مى‏توان سخن گفت. اكثر داروهايى كه در جوامع سرمايه‏دارى استعمارى عرضه مى‏شوند، نه فقط بر حيوانات، بلكه بر ملت‏ها و در پاره‏اى موارد بر مردم خود اين كشورها نيز آزمايش مى‏شوند. اما ميدان اصلى تجربه‏هاى دارويى بر مردم بى‏اطلاع و بى‏خبر كشورهاى جهان سوم و بخصوص زنان و كودكان است و شريك جرم‏شان پزشكان يا بيمارستان‏ها و مؤسساتى هستند كه در ازاى دريافت رشوه، چه به صورت نقدى و يا كالايى و يا مسافرت‏هاى تفريحى اين داروها را تجويز مى‏كنند و سپس نتيجه را به مركز دارويى گزارش مى‏دهند. اين نوع آزمايش‏ها كه به صورت پنهانى و بدون اطلاع بيماران انجام مى‏گيرد، نه فقط در بسيارى موارد موجب بروز عوارض گوناگون در بيماران، بلكه منجر به مرگ نيز مى‏شود. موارد فراوانى را مى‏توان ذكر كرد كه داروهاى قديمى زمان گذشته، آثار سوئى ايجاد كرده است.
براى مثال، مى‏توان بازار فروش دارو در هند را ذكر كرد. طبق يك گزارش رسمى در سال 1984، 46 درصد داروهايى كه از طرف شركت‏هاى داروسازى در هند عرضه مى‏شدند، از اين قبيل بودند. در اوايل سال‏هاى 1970 در بازار دارويى هند، 1000 نوع قرص ويتامين، 700 نوع شربت و 4 نوع داروى مسكن عرضه مى‏شدند. در توليد شربت ضد سرماخوردگى و تقويت كه محتوى مقدار فراوانى الكل بود، شركت‏هاى بزرگ داروسازى مانند ساندوز، باير، كلاكسو و غيره تخصص يافته بودند. اين توليدات تقريبا دوسوم بازار دارويى را در بر مى‏گرفت. يكى از اين داروها با دارا بودن ده درصد الكل به عنوان داروى اشتهاآور و تقويت اندام، فروخته مى‏شد و يك داروى ضدآلرژى نيز به عنوان اشتهاآور و داروى ديگرى كه موجب كورى بيماران مى‏شد، آزادانه در بازار هند از طرف شركت‏هاى دارويى عرضه مى‏شد.
شيوه معمولى شركت‏هاى دارويى آن است كه با كشف داروى جديد براى بيمارى خاص كه شفابخشى بيشتر و آثار جنبى كمترى دارد، داروهاى قديمى يا آنچه را كه در انبارها موجود است و يا روى خط توليدند، در كشورهاى جهان سوم به فروش مى‏رسانند. در هر حال ملت‏هاى مظلوم جهان سوم، پس‏مانده‏هاى شركت‏هاى داروسازى كشورهاى صنعتى استعمارى را مصرف مى‏كنند. هم‏اكنون داروهاى بسيارى از شركت‏هاى دارويى هوخست، كلاكسو، فى‏سر و غيره در هند به فروش مى‏رسند كه در كشور توليدكننده و صادركننده آن اجازه فروش ندارند. كارخانجات دارويى آلمان غربى، يك‏چهارم صادرات دارويى جهان را در اختيار دارند و به اضافه كارخانه‏هاى سوئيس، 40 درصد تمام تجارت مواد دارويى در جهان را كنترل مى‏كنند. 60 درصد داروهايى كه از كشور آلمان صادر مى‏شوند، ارزش منفى دارند و آزمايش بر روى 1273 دارو نشان داده است كه فقط 12 درصد آن با استانداردهاى سازمان جهانى بهداشت مطابقت دارد.(7)
دولت‏هاى غربى و در رأس آن ايالات متحده آمريكا نه تنها داروى تقلبى خود را به كشورهاى جهان سوم صادر مى‏كنند، بلكه بيمارى‏هاى مهلك خود را هم به ديگر ممالك سرايت مى‏دهند. به طورى كه امروزه بسيارى آگاهى دارند ويروس ايدز بسيارى از آمريكايى‏ها را از پاى درمى‏آورد و آنان سعى دارند كه اين ويروس را صادر كنند، زيرا تا كنون نتوانسته‏اند با آن به مقابله برخيزند. در جمع محصولات صادراتى ايالات متحده آمريكا به ممالك ديگر اخيرا كالايى نامرئى يافت مى‏شود. اين كالا نوعى ميكروب مرموز و بيمارى همراه آن است كه اختصاص به جامعه آمريكايى داشته است. در شهرهاى آمريكا آدمى با دو چشم خود هر روز لاشه افرادى را مى‏بيند كه با اين ميكروب مخوف از پاى درآمده‏اند. مقامات آمريكايى كه به تنهايى قادر به يافتن راه علاج و چاره درمان اين بيمارى هولناك نيستند، راه چاره را در توسعه و گسترش آن به خارج از مرزهاى خود يافته‏اند تا ثابت كنند كه اين بيمارى جهانى شده و بايد بشر به فكر درمان آن باشد.(8)
آثار معكوس بر بيماران (بيمارى‏هاى مضاعف داروساخته)؛
«در سال‏هاى اخير شواهد روزافزونى در رابطه با آثار داروهايى كه دانشمندان براى درمان بيمارى‏ها توليد كرده‏اند جمع شده است كه نشان مى‏دهد اين داروها خود، بيمارى‏ها و نارسايى‏هاى تازه‏اى به وجود آورده است و در بسيارى موارد موجب مرگ بيمارانى شده است كه قصد درمان آنها را داشته است. يكى از شناخته شده‏ترين اين داروها تاليدومايد(9) معروف است كه موجبات نقص هزاران كودك را فراهم آورده است، اما به هيچ وجه تنها نمونه نيست... خطر اثر معكوس داروها براى بيماران بسترى شده بسيار زياد است... يك درصد از هزار بيمارى كه به يك بيمارستان در آمريكا طى يك دوره هشت ماهه مراجعه كرده‏اند، به واسطه واكنش آشكار در برابر دارو مرده‏اند. بررسى ديگرى در 6 بيمارستان آمريكايى (1971)... خاطرنشان مى‏سازد كه واكنش‏هاى دارويى مهلك در ميان تمامى بيماران تحت درمان 44 درصد بود. اگر اين رقم در مورد تمامى بيماران ورودى به بيمارستان‏هاى ايالات متحده آمريكا اعمال شود ـ چيزى در حدود 32 ميليون بيمار بسترى شده طى يك سال ـ رقمى بالغ بر 130 هزار مرگ در سال را نشان خواهد داد. نويسندگان همچنين تخمين زده‏اند كه در ميان جمعيت آمريكا بيش از 5 ميليون واكنش دارويى مخرب در سال مشاهده مى‏شود. هنگامى كه اين ارقام را به كشورهاى غربى نوگرا كه حدودا وضعيت مشابه با ايالات متحده دارند انطباق دهيم، حتى ارقام بيشترى را ملاحظه خواهيم كرد. در مطالعه جديدترى كه ملويل و جانسون در كتاب‏شان به نام «درمان منجر به مرگ» (1983) انجام داده‏اند، گزارش كرده‏اند كه طبق محاسباتى در ايالات متحده آمريكا و بريتانيا، در هر سال افرادى كه بر اثر تجويز دارو جان خود را از دست مى‏دهند، بيشتر از كسانى هستند كه در تصادف جاده‏ها كشته مى‏شوند.
اين فاجعه است كه موازنه به سمت مخالف بچرخد، يعنى آن زمانى كه موجودات ذره‏بينى و زنده‏وارهاى(10) مقاوم در برابر دارو رو به ازدياد بگذارند. براى نمونه، اخيرا گزارش شده است كه جذام به نحو خطرناكى در جهان سوم رو به گسترش است و اكنون 12 ميليون انسان در سراسر جهان بدان مبتلا مى‏باشند. اين امر ناشى از ازدياد مقاومت موجودات ريز ناقل بيمارى در برابر داروهايى است كه از پيش حاوى بيمارى بوده‏اند. همچنين اخيرا دانشمندان مجبور شدند اقرار كنند كه علم در حال شكست خوردن در نبرد با پشه ناقل بيمارى مى‏باشد... مقاومت پشه‏ها به نحو مضاعفى رو به توسعه است و آنها در حال كسب مصونيت نسبت به اغلب انواع مواد شيميايى ضد حشرات مى‏باشند. جنگ زيستى (شيميايى) عليه حشرات آن‏گونه پيش‏تر اميد آن مى‏رفت، مؤثر از كار درنيامده است. در نتيجه، بعضى از بيمارى‏هايى كه تو سط پشه‏ها انتقال مى‏يابد از جمله مالاريا و تب استخوان‏شكن به سرعت در سراسر جهان در حال افزايش است. داروهاى معالجه و پيش‏گيرى از مالاريا نظير كلوروكواين در حال از دست دادن تأثيربخشى خود هستند... پروفسور استوارت لوى... انتشار داده است... كه استفاده گسترده از آنتى‏بيوتيك‏ها رشد گونه‏اى از تيره‏هاى مقاوم جانوران ذره‏بينى را تقويت كرده است. اكنون اين امر به طور جدى معالجه بيمارى‏هايى را كه تا به حال قابل علاج به نظر مى‏رسيد، پيچيده كرده است. اين بيمارى‏ها براى نمونه شامل مننژيت، گونه‏هاى مشخصى از سوزاك، وبا، اسهال خونى و تيفوئيد مى‏شود. افرادى كه قبلاً به واسطه بيمارى‏هاى ديگرى ـ در غرب به ويژه سرطان ـ ضعيف شده‏اند، به كثرت به اين تيره‏هاى مقاوم جانوران ذره‏بينى مبتلا مى‏شوند و پس از آن، بيمارى آنان درمان‏ناپذير مى‏شود، از اينرو ممكن است گاه مرگ و مير ناشى از سرطان، يكى از بيمارى‏هاى كشنده اصلى در جوامع غربى شكل تغيير يافته مرگ و مير ناشى از باكترى‏هاى مقاوم در برابر داروها باشد. بدين ترتيب، علم، ندانسته به افزايش حشرات مقاوم‏تر و باكترى‏هايى كه سهم آنها در مرگ و مير ظاهرا رو به رشد است، كمك كرده است».(11)

استفاده از روش آزمايش و اشتباه و غفلت از علت‏يابى بيمارى؛
«اگر كسى به بيمارستان يا به اتاق انتظار شلوغ و پرجمعيت پزشكان به سرعت سرى بزند و يا آگهى پزشكان را در روزنامه‏ها و مطبوعات مطالعه كند، به خوبى متوجه مى‏شود كه مسأله بيمارى به دست علم پزشكى حل نشده است و در حقيقت چنين به نظر مى‏رسد كه اين مشكل روز به روز بيشتر غيرقابل حل مى‏شود. علت چيست؟ دليل آن اين است كه دانش پزشكى همواره به جاى آن كه علت بيمارى‏ها را در داخل بدن افراد جستجو كند آنها را از خارج مورد بررسى قرار مى‏دهد... در نتيجه با آن كه نيّت و قصد آن كاملاً صحيح است، حرفه پزشكى به اشتباهات خود ادامه مى‏دهد و با تجويز داروهاى سمّى و تزريقات و به كار بردن چاقوى جرّاحى به هنگام معالجه، بر ستمكارى و شناعت خود مى‏افزايد. بدين ترتيب، گرچه اين نوع پزشكى را علم خوانده‏اند، ليكن هيچ‏گونه قاعده و اساسى كه بر وضع بيمارى در داخل بدن انسان حكمروايى كند و آن را از بين ببرد، وجود ندارد. در پزشكى رسمى همواره با روش معين و معلوم آزمايش و اشتباه عمل شده و هر روز گره محكم‏ترى بر مشكل‏هاى ديگر زده مى‏شود. آنچه به صورت روش درمان در يك دهه مورد توجّه و استقبال واقع شده و به اصطلاح مد روز مى‏گردد، در دهه بعد ملغى مى‏شود».(12)

سبب‏ساز انفجار جمعيت؛
«كنترل مرگ و مير كه يكى از دستاوردهاى پزشكى جديد به شمار مى‏رود، خود منشأ يكى از بزرگ‏ترين معضلات جامعه بشرى به نام انفجار جمعيت، شده است دكتر ژاك منو، دانشمند مشهور فرانسوى و برنده جايزه نوبل پزشكى مى‏نويسد:
ما، زيست‏شناسان، شيميدانان و فيزيكدانانى كه بمب اتمى را ساختند مورد نكوهش قرار داديم، غافل از آن كه خود ما به كمك واكسن‏ها، بمب انفجارى جمعيت را فراهم آورده‏ايم كه به زودى منفجر خواهد شد و زندگى در روى كره زمين را مشكل خواهد كرد و به تدريج تعادل معجزه‏آسايى كه به مدد ميلياردها سال فعاليت موجودات زنده به وجود آمده، از بين خواهد رفت».(13) آمار افزايش جمعيت نشان مى‏دهد كه چگونه در عصر مدرنيته جمعيت رشد تصاعدى داشته است:
«در تمامى مدتى كه انسان وجود داشت، تا سال 1800 م تعدادش به يك ميليارد رسيد. از اين نقطه به بعد، انفجار جمعيت به صورتى جدى آغاز شد. چنان كه دومين ميليارد در طول 100 سال به وجود آمد و سومين ميليارد فقط در ظرف 30 سال، يعنى از 1930 تا 1960 پيدا شد. چهارمين ميليارد در ظرف 15 سال به وجود آمد. با نرخ فعلى رشد، جميعت جهان بار ديگر دو برابر مى‏شود به طورى كه در سال 2015 به هشت ميليارد خواهد رسيد و در سال 2055 به 16 ميليارد بالغ خواهد شد».(14)

امكان سوء استفاده بيشتر در پزشكى مدرن نسبت به طب سنتى؛
پيشرفت روزافزون پزشكى جديد و قابليت‏هاى خاص آن از قبيل داروهاى بى‏هوشى و مسموم‏كننده، انواع جراحى‏ها و... به شدت آن را در معرض سوء استفاده قرار داده است. برخى از مصاديق اين سوء استفاده‏ها عبارتند از:

الف) تغيير در تكوين و خلقت انسان؛
«متأسفانه امروزه جراحى با پانهادن به قله‏هاى بلند پيشرفت، ديگر به درمان و معالجه بيماران به شكل سابق نمى‏نگرد، بلكه پاره‏اى از اندام‏ها را مى‏بُرند و به بسيارى ديگر پيوند مى‏زنند. امروزه آمادگى آن را دارند كه بدن انسان را قِوام و نظام بهترى ببخشند و طرح و نقشه پيكر او را تغيير دهند. به عبارت ديگر؛ نه تنها در بدن انسان تصرف پزشكانه كه تصرف مالكانه و مهندسانه مى‏كنند؛ بخصوص كه از نظر طبّ امروزى اين نحوه خلقت انسان لزوما بهترين نحو و مطابق با بهترين نقشه نيست، لذا از نظر ايشان مى‏تواند با اندام‏هاى سالم جديد معاوضه و دوخت و دوز شود. ديگر در جهان امروز كار طبيب و جراح به اين حد منحصر نمى‏شود كه بدن انسان را با دارو و درمان به حالت طبيعى خود بازگردانند، بلكه نزد طبيبان امروزى اين كار كاملاً معقول و شايسته و پذيرفتنى است كه برخى از اجزاى بدن انسان را با بعضى اجزاى افراد ديگر چنان عوض كنند كه بدن بهتر كار كند و از اين كه هست، تواناتر، دراز عمرتر و سالم‏تر شود».(15)

ب) امكان انتقال اعضاى انسانى؛
اگر در گذشته استعمارگران افسانه آدمخواران مردم مستعمرات، بخصوص ساكنان افريقا را جعل و منتشر مى‏كردند، امروزه استعمارگران اندام‏هاى انسانى مستعمرات را با پول و زور و دزدى كودكان، تصاحب مى‏كنند و تجارت انسان و آدمخوارى مدرن، به ساير خصوصيات رذيله سرمايه‏دارى استعمارى افزوده شده است. افراد فقير در هند، آمريكاى جنوبى و افريقا، به علت فقر، اعضاى بدن خود را مى‏فروشند و اين اندام‏ها در كشورهاى ثروتمند به قيمت‏هاى گزاف عرضه مى‏شود، كسانى كه اندام‏هايشان جدا شده است در بقيه عمر ناقص و عليل مى‏مانند.(16)
در مطبوعات كشورهاى سرمايه‏دارى استعمارى سعى بر اين است كه بازارهاى جهانى خريد و فروش انسان، به قاچاقچيان حرفه‏اى نسبت داده شود، اما همه مى‏دانند كه اين معاملات ننگين به صورت جزئى از نظام كل سرمايه‏دارى استعمارى محسوب شده، از آن ناحيه حمايت مى‏شوند. بازارهاى جهانى خريد و فروش كودكان و نوزادان كه امروزه بخشى از تجارت شيطانى اعضاى بدن محسوب مى‏شود به آن سبب نضج گرفته كه از طرف طبقات مرفه و ثروتمند در كشورهاى استعمارگر، تقاضا براى خريد عضو بدن روز به روز افزايش مى‏يابد و مردم فقير كشورهاى جهان سوم منبعى پايان‏ناپذير و ارزان در عرصه جهانى اين معاملات شيطانى به شمار مى‏روند، تا آنجا كه در اروپا سازمانى به نام Transplantation Euroبا شركت نه عضو فعاليت دارد.
سريلانكا بزرگ‏ترين صادركننده چشم انسان است، تاكنون 32 هزار جفت چشم به 60 كشور جهان از سريلانكا صادر شده است.
در هندوستان دو ميليون تن به خريد و فروش كودكان بى‏پناه مشغول هستند و 400 هزار كودك تا كنون به كشورهاى غربى فروخته شده است. در فيليپين يك ميليون و در تايوان 100 هزار و در پاكستان 40 هزار و در سريلانكا 40 هزار كودك در سال‏هاى اخير فروش رفته‏اند. در شهرهاى كلكته، بمبئى و مَدرس هندوستان، چشم انسان به بهاى 8 هزار مارك و كليه به بهاى 3 هزار مارك به دست دلالان و سازمان‏هاى معاملاتى اعضاى بدن عرضه مى‏شوند. در محلات فقيرنشين بمبئى، مى‏توان يك كليه را حتى به بهاى 400 مارك نيز خريد و حداقل 30 دلال معامله اعضاى بدن در محلات فقيرنشين بمبئى مشغول فعاليت هستند. اغلب اوقات، كليه بدون اطلاع شخص بيمار از بدنش جدا مى‏شود. موارد فراوانى پيش آمده كه بيمار با يك كليه از بيمارستان مرخص شده است، زيرا پزشكان، بيمارانى را كه براى معاينه و درمان به بيمارستان مراجعه كرده بودند به بهانه‏اى به تخت عمل كشانده و كليه‏اش را براى فروش به يك بيمار ثروتمند خارج كرده بودند.
تجار خصوصى معاملات اندام‏هاى بدن انسان، قربانيان خود را از ميان مردان سالم، جوان و فقير برمى‏گزينند، سپس با همكارى عده‏اى از پزشكان متخصص معامله انجام مى‏پذيرد. به اين ترتيب همه ساله در بيمارستان‏هاى هند چند هزار كليه به فروش مى‏رسد.
امروزه هر عمل جراحى پيوند، براى كلينيك عمل جراحى، ده هزار دلار نفع دارد. طرف‏هاى اروپايى تجارت اعضاى بدن، سرمايه‏گذار اصلى هستند و بخش مهمى از سود اين نوع كسب، نصيب آنان مى‏شود.
در بمبئى بنابه تخمين روزنامه انگليسى «نيو اينتر ناسيونال» در سال ده ميليون دلار كليه خريد و فروش مى‏شود.
در هندوستان نه تنها اعضاى بدن، بلكه اسكلت كامل انسان نيز در بخش خصوصى به بهاى سيصد مارك عرضه مى‏شود. خريداران عمدتا پزشكان اروپايى و آمريكايى‏اند. در يك معامله، 19 هزار كودك خردسال پاكستانى در يك جنايت هولناك به منظور شركت دادن در مراسم شتردوانى به كشورهاى عربى و به صورت قاچاق برده شده بودند. در مراسم شترسوارى، كودكان را با طناب بر روى شترها مى‏بندند، در نتيجه آنان از اين وضع هراسان مى‏شوند و شروع به داد و فرياد مى‏كنند، اين صداها باعث وحشت شتر مى‏شود و شتر با سرعت بيشتر مى‏دود. اين مراسم تا جايى ادامه مى‏يابد كه بسيارى از كودكان بى‏گناه بر روى شترها جان خود را از دست مى‏دهند يا بيهوش مى‏شوند. دزدى بچه براى ربودن كليه‏هايشان در برزيل به صورت امرى رايج درآمده است. تفاوت دزديدن كودك به منظور فروش آن به خانواده‏هاى بى‏فرزند در اروپا و آمريكا با دزدى اعضاى بدن بچه‏ها در آن است كه در دزدى اعضاى بدن، افراد تحصيل‏كرده، متخصص و پزشكان حاذق شركت دارند وگرنه كالاى به دست آمده ارزش مبادله تجارى نخواهد داشت.
در تركيه يك كليه سالم به بهاى پنجاه هزار دلار و در هنگ‏كنگ كليه فقراى فيليپينى با بهاى ارزان به بازار عرضه مى‏شود. در مصر نيز تجار آزاد اندام‏هاى بدن انسان در بازار آزاد از طريق بخش خصوصى، كسب پرمنفعتى به شمار مى‏رود. بهاى يك كليه در اين كشور براى خريد از 5 تا 30 هزار مارك است. امروزه معامله اندام‏ها در بخش خصوصى بازارهاى قاهره چنان توسعه يافته كه اتحاديه پزشكان كليه تصميم گرفته‏اند پيوند اعضاى بدن را كه از افرادى غير از خانواده و وابستگان بيمار عرضه مى‏شود، تحريم كنند. گفته شده كه در قاهره كليه حراج مى‏شود.
در يكى از شهرهاى شوروى سابق، سالانه حداقل 11 هزار تن فوت مى‏كنند و از بيمارستان‏هاى اين شهر، كليه، جگر و قلب و بخش‏هايى از مغز، به صورت گرم و مستقيم به خارج از روسيه فرستاده مى‏شود. گزارش شده است كه در اين شهر، بيماران در بيمارستان به علتى غير از بيمارى (در زمان مراجعه به بيمارستان) مى‏ميرند. لذا نه فقط بيمارستان، كه آسايشگاه‏ها نيز به مراكز تحويل عضو تبديل شده‏اند. در مسكو، ساختمانى براى پزشكى قانونى (قصابى) ساخته شده است كه مخارج آن را چند شركت خارجى مى‏پردازند. طرف روسى بايد سهميه خود را در مخارج اين ساختمان با تحويل قلب، كليه و چشم بپردازد. در انستيتوى تحقيقات مسكو، براى پيوند اعضاى بدن مى‏توان سالانه به 30 بيمار كليوى از آلمان، به بهاى هر كليه 120 هزار مارك يك عضو جديد پيوند كرد. مؤسسه تجارت آلمانى O. N. A. Trading GMBH در شهر برلن آلمان دلال اين تجارت است.
اسقف‏هاى آمريكاى لاتين مى‏گويند: سالانه شمار زيادى جنين و نوزاد نارس به منظور اهداف گوناگون به طور مخفيانه از منطقه آمريكاى لاتين به آمريكا انتقال مى‏يابد. هدف عمده قاچاق جنين و نوزاد به آمريكا، استفاده از آن در صنايع لوازم آرايش و زيبايى است. در آمريكاى لاتين، مركز فروش بچه، برزيل است. بچه گاهى اوقات در رحم مادر معامله مى‏شود. به اين صورت كه با روش «اولتراشال» از مشخصات بچه، اطلاعات كاملى به دست مى‏آيد و در صورت توافق طرفين، معامله انجام مى‏شود. در برزيل، تجار اندام‏هاى انسانى، بچه‏هاى خيابانى بى‏سرپرست را در خانه‏هايى كه به بخش خصوصى تعلق دارد به صورت زندانى نگهدارى مى‏كنند، سپس با پيدا شدن مشترى پولدار، به منظور قصابى عضوى معين، بچه‏ها را در اختيار قرار مى‏دهند تا عضو مورد معامله گرم و زنده تحويل شود. در محلات فقير برزيل وحشت حكمفرما شده است، زيرا كودكان، شكار شكارچيان اندام مى‏شوند و كليه و چشم آنان دزديده مى‏شود.
در كشورهاى سوسياليستى سابق از جمله آلبانى، سازمان‏هاى آمريكايى و اروايى تحت عنوان سازمان‏هاى به ظاهر خيريه، كودكان خانواده‏هاى بى‏بضاعت را خريدارى مى‏كنند و به افراد كشورهاى غربى مى‏فروشند. يك شركت صهيونيستى ـ صربى 40 هزار كودك مسلمان بوسنيايى را فروخته است. صهيونيستى موسوم به مردوك سغوم در سال 1992 ماهنامه شركت مزبور را با كمك يك بازرگان و يك شهروند صربستانى تأسيس كرده است. بسيارى از مسلمانان و خانواده‏هاى خوش‏باور با اين اعتقاد كه اعضاى اين شركت، نمايندگان سازمان ملل هستند! كودكان خود را به آنان واگذار مى‏كردند. شركت ديگرى به نام «سفارت بچه» نيز 50 هزار كودك بوسنيايى را فروخته است. گمان مى‏رود عمده اين كودكان در بازارهاى فحشا و اعضاى بدن به فروش رفته باشند.
در اوايل سال 1988 ميلادى، در پارلمان اروپا گزارشى از گواتمالا عرضه شد كه بر طبق آن، يك گروه جنايتكار حداقل 11 بچه شيرخوار 11 روزه تا 5 ماهه را در برابر دلار به خانواده‏هايى در اسراييل و آمريكا كه بچه‏هاى‏شان به عضو بدن نياز داشتند فروخته‏اند. نوزادان گواتمالايى دزديده شده بودند. سازمان مافيايى ناپل ايتاليا موسوم به «كامورا» رهبرى عمليات قاچاق كودكان برزيل، هندوراس، گواتمالا و مكزيك را برعهده دارد و بعضى از اندام‏هاى كودكان، بويژه كليه و قرنيه چشم آنها در شهر ناپل از بدن‏شان جدا مى‏شود. در پاراگوئه، قاضى آنگل (سال 1989 م ) هفت نوزاد سه تا شش ماهه را در معرض ديد عامه قرار داد كه بنابه اطلاع وى، ظاهرا از طرف آمريكايى‏ها به فرزندى پذيرفته شده بودند تا بعدا در بانك اعضاى بدن به قتل برسند و اعضاى بدن آنان به خانواده‏هاى ثروتمند فروخته شود. مشابه اين جنايات در گواتمالا، هندوراس، كاستاريكا و بنگلادش نيز آشكار شده است.
قاچاقچيان اعضاى بدن پس از بيرون آوردن اعضاى بدن فوت شدگان، آنها را در داخل ظرف‏هاى يخى قرار مى‏دهند و به نانگاها كه در حقيقت همان معالجه‏كنندگان سنتى هستند مى‏فروشند. اين نانگاها قلب انسان را پس از تكه‏تكه كردن به صورت يك نوع داروى سنتى درمى‏آورند و به ده هزار دلار زيمبابوه مى‏فروشند. باندهاى بين‏المللى قاچاق كودكان، سالانه دويست هزار كودك را به كشورهاى صنعتى انتقال مى‏دهند و از اين راه سه ميليارد دلار كسب درآمد مى‏كنند. قاچاقچيان براى انتقال هر كودك از جهان سوم به غرب، بين 6 تا 25 هزار دلار سود مى‏برند. سازمان‏هاى جهانى تجارت بچه، مانند هر نوع بازار آزاد سرمايه‏دارى ديگر، سفارش قبول مى‏كنند و در مورد مشخصات كالا از نظر جنس، سن، رنگ پوست و چشم و نيز زمان و مكان تحويل و سرانجام قيمت، توافق مى‏شود. يكى از راه‏هاى تهيه كودك اين است كه پزشك يا ماما در زايشگاه براى نوزادى كه متولد مى‏شود، ورقه فوت مى‏نويسد و به والدين گفته مى‏شود كه نوزاد كمى پس از تولد مرده است. براى رفع شبهه نيز جسد بچه مرده‏اى را كه قبلاً آماده و نگهدارى شده، به والدين نشان مى‏دهند، سپس خانم مشترى كه به عنوان زن باردار در همان زايشگاه بسترى است، نوزاد را تحويل مى‏گيرد و با فرزندش زايشگاه را ترك مى‏كند. يك پزشك در تركيه، در مدت پنج سال به همين ترتيب 400 نوزاد را به مشتريان خارجى و به طور عمده مشتريان اروپايى و آمريكايى به بهاى هر نوزاد 500,2 تا 000,10 مارك فروخته بود.(17)
دكتر شاپور رواسانى نام اين تجارت شيطانى را «بازار جهانى حيات انسانى» لقب داده و علل ذيل را براى آن مى‏شمارد:
1. تجمع ثروت و سرمايه در كشورهاى توسعه‏يافته سرمايه‏دارى استعمارى كه به سازمان‏ها و افراد امكان مى‏دهد تا كمبودهاى جسمى و روحى خود را از طريق خريد «انسان و اندام‏هاى انسانى» از كشورهاى جهان سوم تأمين كنند؛
2. رشد فنى در زمينه پزشكى و صنايع اتمى كه امكان انتقال اعضاى بدن و همچنين لزوم صدور زباله‏هاى سمى و اتمى را فراهم كرده است؛
3. افزايش فقر در جهان سوم و جز آن؛
4. افزايش فساد طبقات حاكم بسيارى از كشورهاى جهان سوم.(18)
پى نوشت‏ها:
1. براى اطلاع بيشتر از ماشينى بودن انسان مدرن، ر.ك: ديويد رورويك، چگونه انسان ماشين مى‏شود، ترجمه رضا اميررحيمى، (تهران: روشنگران، چ 1، 1371).
2. ظهور و سقوط مدرن، صص 20 ـ 21.
3. در حال حاضر هزينه پزشكى و دارويى در آمريكا ساليانه از يك تريليون دلار تجاوز مى‏كند. ظهور و سقوط مدرن، ص 24.
4. برطبق گزارش دكتر لوسيان ليپ در فصلنامه انجمن پزشكى آمريكا (19 دسامبر 1994)، در حدود يكصد و هشتاد هزار نفر از بيماران بيمارستان‏هاى آمريكا، به علت اشتباه پزشكى مى‏ميرند. ظهور و سقوط مدرن، صص 23 ـ 24.
5. جهان در سراشيبى سقوط، صص 206 - 209.
6. سيد جلال‏الدين مصطفوى كاشانى، دارو مسأله پزشكى قرن، (تهران: كيهان، چ 1، 1367)، ص 142، به نقل از: اسلام و تجدد، صص 303 ـ 305.
7. تجارت شيطانى، صص 163 ـ 166، (با تغيير و تلخيص).
8. تجارت شيطانى، صص 168 ـ 169.
9. Thalidomide
10. Organism
11. روشنفكران و شكست در پيامبرى، صص 113 ـ 117 (با تلخيص).
12. هارى بنجامين، درمان طبيعى، ترجمه ساوش آگاه، (تهران:، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، 1364)، صص 25 - 26، به نقل از: اسلام و تجدد، ص 302.
13. على‏افضل صمدى، افسانه زندگى، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1377)، ص 219، به نقل از: اسلام و تجدد، صص 305 ـ 306.
14. جهان در سراشيبى سقوط، ص 262.
15. تجارت شيطانى، صص 11 ـ 12.
16. كيهان، 1372، ص 270.
17. ايرج تبريزى، تجارت شيطانى، (تهران: كيهان، چ 1، 1379)، صص 9 ـ 30، (با تغيير و تلخيص).
18. تجارت شيطانى، صص 48 ـ 49.
..................................................................
انتهاي پيام/
 چهارشنبه 4 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن