محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845862574
نويسنده:احمد رهدارنگاهى به توانايىهاى پزشكى سنتى
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:احمد رهدارنگاهى به توانايىهاى پزشكى سنتى
خبرگزاري فارس: با گذشت بيش از سه سده از رشد روزافزون طب جديد، امروزه بسيارى از آگاهان و خبرگان فريادشان از عوارض ناگوار ناشى از آن بلند شده است. از حسن اتفاق، اين فرياد ابتدا در غرب ـ محل تولد طب جديد ـ و سپس در سراسر دنيا بلند شده است كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم
با گذشت بيش از سه سده از رشد روزافزون طب جديد، امروزه بسيارى از آگاهان و خبرگان فريادشان از عوارض ناگوار ناشى از آن بلند شده است. از حسن اتفاق، اين فرياد ابتدا در غرب ـ محل تولد طب جديد ـ و سپس در سراسر دنيا بلند شده است كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
مهندسى انسان برپايه مدل فيزيكى؛
انسانشناسى غرب جديد، انسان را بسان ماشينى تلقى مىكند كه از قوانين عمومى مكانيك پيروى مىكند.(1) در اين تلقى، رابطه ذهن (روح) و جسم مورد غفلت قرار مىگيرد و لذا درمان انسانها نيز تنها بر اساس قوانين حاكم بر جسم صورت مىگيرد. البته «تمايز بين جسم و مغز (ماده و روح) تاريخ طولانى دارد ولى رنه دكارت، فيلسوف فرانسوى قرن هفدهم بود كه اين تمايز و دودستگى را در غرب متداول كرد و پايه گذار بزرگ اين جدايى شد. دكارت ادعا كرد كه جسم از مغز جداست و بدن به صورت يك موتور و ماشين انجام وظيفه مىكند. فلسفه و انديشه دكارت تأثير مهمى در علوم و به ويژه در علم پزشكى در غرب داشت و براى قرنها، طبابت و مطالعه در علم پزشكى فقط با بيولوژى جسم و رابطه اعضاى بدن با يكديگر سر و كار داشته است. دكارت، مؤسس فلسفه مدرن غرب بود و به رياضيات و نجوم و علم پزشكى علاقه بسيار داشت. او مدتها كشف جريان خون بدن را دنبال كرد و علاقه داشت كه به كشف بزرگى در علم پزشكى نايل آيد. دكارت، بدن و جسم انسان و حيوانات را تابع قوانين فيزيكى دانست و اولين دانشمند اروپايى پس از افلاطون بود كه نظريه جدايى ماده و مغز را با اظهار اينكه هر يك را مىتوان جداگانه مورد مطالعه قرار داد، تكميل كرد. در دهههاى اخير، نظريات دكارت در مورد جسم و مغز و تأثير آن در تفكر پزشكى غرب، مورد بررسى و انتقاد دقيق قرارگرفته است. چند سال قبل پروفسور آنتونيو داماسيو، يكى از متخصصان برجسته مغزشناسى دانشگاه آيوا (آمريكا) در كتابى تحت عنوان اشتباه دكارت نظريه اين فيلسوف و دانشمند فرانسوى را رد كرد و اظهار داشت كه دكارت با چشمپوشى از بيولوژى مغز و رابطه آن با بيولوژى جسم، طبابت و علم پزشكى را در غرب يك بعدى كرده است. مغز در حدود يكصد ميليارد سلول عصبى دارد كه در حقيقت شبكه اطلاعاتى و ارتباطى جسم و بدن را تشكيل مىدهند. عدم توجه به يك چنين شبكه اطلاعاتى كه ارزشها، اعتقادات و احساسات بشرى را تشكيل مىدهند، سد بزرگى در دانش پزشكى به شمار مىرود».(2)
«پزشكى جديد مثل همه فعاليتهاى ديگر جامعه معاصر، نشانگر ديد جهانى نيوتنى است. كار پزشكى با ديد مكانيكى، مدت 200 سال است كه بر مشاغل مربوط به تندرستى، سايه افكنده است. تامس مك كئوون، يكى از خبرگان انگليسى تندرستى، طرز تلقى رايج را بدين صورت خلاصه كرده است: برداشتى كه از زيستشناسى و پزشكى در قرن هفدهم شده است نوعى مهندسى برپايه مدل فيزيكى بود. طبيعت، مكانيستى ادراك مىشد و در زيستشناسى، باعث پيدايش اين نظريه گرديد كه جاندار را مىتوان به صورت ماشينى به تصور آورد كه اعضايش جدا شدنى و بار ديگر متصل شدنىاند، به اين شرط كه ساخت و كنش آنها كاملاً شناخته شده باشد. همين نظريه در پزشكى، فراتر رفت و به اين باور انجاميد كه شناخت فرايندهاى بيمارى و پاسخ بدانها، اين امكان را به وجود مىآورد كه بتوان به خصوص به روشهاى فيزيكى (جراحى) و شيميايى و الكتريكى دست به كار درمان شد.
افزايش سرانه تندرستى به دليل تكنولوژى پيچيده؛
امروزه مراقبتهاى تندرستى، سومين صنعت بزرگ ايالات متحده است و در حدود 9 درصد توليد ناخالص ملى است. بيشتر 150 ميليارد دلارى كه در زمينه پزشكى خرج مىشود، صرف تهيه ابزارها و تكنولوژى جديد پيچيدهتر و هوشمندانهتر مىشود. درمانگاهها و بيمارستانهاى امروزى، حاوى مقادير زيادى ماشينآلات صنعتى و درمانىاند. يكى از دلايل بالا رفتن هزينههاى مراقبتهاى تندرستى، ورود اين سختافزارها در پزشكى است. هزينهاى كه بيمار براى اين ماشينآلات مىپردازد بىنهايت بالاست. هزينه سرانه براى تندرستى بين سالهاى 1950 و 1988 از 76 دلار به 1600 دلار، افزايش يافته است.(3) بيشتر اين افزايش، براى پرداخت هزينه عظيم حفظ نهادهاى روزافزون پزشكى است. امروزه دكتر خانوادگى، كه با روش فردى خاصش به كار مشغول بود، تحتالشعاع مجتمع غولپيكر پزشكى قرار دارد. نهادهاى متمركزى كه صدها متخصص و دستگاههاى كار آنها را در خود جاى مىدهد. تمركز و افزايش تخصص و تجهيزات هوشمندانهتر، همه به مصرف انتروپى بيشتر مىانجامد.
افزايش بيمارىهاى ياتروژنيك (بيمارىهاى مضاعفِ پزشك ساخته)؛
هر چه انرژى بيشترى براى پزشكى، مصرف شود، بىنظمىهاى مربوط به آن، فزونتر مىگردد. اگرچه پزشكان، دوست ندارند در اين باره چيزى بگويند، اما حقيقت تلخ اين است كه صنعت پزشكى از ديگر فعاليتهاى جامعه از قانون انتروپى، ايمنى بيشتر ندارد. خوشبختانه شما اصطلاح Iatrogenicرا نشنيدهايد ولى پزشكان، با آن آشنا هستند. اين كلمه ده حرفى را در مقابل پزشكى قرار دهيد. پاسخش احتمالاً عبارت خواهد بود از دفاع فورى توأم با مختصرى وحشت. بيمارىهاى ياتروژنيك آنهايى هستند كه در واقع، پزشكان، بيمارستانها، داروها و دستگاههاى درمان به وجود مىآورند. واقعيت اين است كه وضع بيمار به دنبال اعمال يك اقدام پزشكى به طور موقت بهتر مىشود ولى غالبا همراه مشكل بزرگترى براى تندرستى بيمار است... آگاهى از ميزان كل ناتوانىهاى بزرگتر و شديدترى كه حرفه پزشكى ايجاد مىكند غيرممكن است، ولى اين را مىدانيم حتى وقتى بيمار در بيمارستان درمان مىشود، از هر پنج نفر، يكى مبتلا به بيمارى ياتروژنيك مىگردد و يكى از 30 نفر بيمار ياتروژنيك، سرانجام به وسيله بيمارى وابسته به بيمارستان مىميرد.(4) فاجعه اين است كه در وهله اولِ بيمارى بسيارى از بيماران، اساسا دليلى براى بسترى شدن در بيمارستان وجود ندارد. يك گزارش كنگره، حاكى است كه در سال 1974، پزشكان، 4/2 ميليون عمل جراحى غيرلازم انجام دادهاند كه نتيجهاش، مرگ غيرلازم 900/11 نفر به بهاى معادل 4 ميليارد دلار براى عموم بوده است... بخشى از توضيح مسأله به اين واقعيت مربوط است كه 75 تا 80 درصد همه بيمارانى كه به پزشك مراجعه و طلب كمك مىكنند، بيمارىهايى دارند كه يا به هر صورت خوب مىشوند و يا با قوىترين داروهاى امروزى هم قابل بهبود نيستند. با اين حال، پزشكان به جاى آن كه بيماران را به محل كمكهاى پزشكى ابتدايى بفرستند، دست به عمل جراحى مىزنند و داروهاى مختلفى نسخه مىكنند كه براى بيمار، مشكلات بزرگترى مىآفريند. مثلاً بيشتر ما اكنون مىدانيم كه چه سود اندكى (كاهش انتروپى) از دريافت اشعه ×مىبريم، حال آن كه زيان دراز مدت قرار داشتن در معرض تابش (افزايش انتروپى) آن، بسيار بيشتر است. و نيز داريم درك مىكنيم كه فرايند انتروپى چگونه به هنگام كاربرد دارو عمل مىكند. در هر 24 ساعت تا 36 ساعت، بين 50 تا 80 نفر آمريكايى بالغ، يك داروى نسخه شده مىبلعند. البته ناراحتى يا بيمارى آنها موقتا بهبود مىيابد، اما اثرات زيانبار درازمدت دارو بر فيزيولوژى انسان، قطعا برجا خواهد بود. اين پديده، در هيچجا آشكارتر از آنتىبيوتيكها نيست. اين داروى به اصطلاح عجيب، براى تقريبا هر بيمارى عفونى كه وضعى بلاتكليف دارد، تجويز مىشود. نتايج حاصل، فاجعهآميز بودهاند. از آنجا كه آنتىبيوتيكها باكترىها را يكسره مىكشند، بسيارى از جانداران درون بدن ما را كه براى حفظ تندرستى ما لازماند، نيز از بين مىبرند. برفك مهبلى، عفونتهاى قارچى روده، كمبود ويتامين و تعدادى از اختلالات ديگر، حاصل استفاده از آنتىبيوتيكهاست. استفاده كلان از اين داروها، سبب شده است كه دودمانهاى مقاوم از آنها به وجود آيد كه هم در مقابل كاربرد دارو همچنان زنده مىمانند و هم در غياب آن، يعنى در حالت عادىِ اوضاع بدن انسان. آنتىبيوتيك فقط نمايانگر رأس كوه يخى است كه از بيرون آب، نمايان است.
انفعال از قوانين سرمايه و سياست؛
بر اساس يك بررسى مفصل، كه به وسيله كميته فرعى سناى آمريكا در سال 1962 انتشار يافت، مشخص شد از 4 هزار دارويى كه متجاوز از 24 سال قبل به صورتى قانونى وارد بازار دارويى كشور شدهاند، تقريبا نيمى ارزش علمى تأييد شده، ندارند و از آن زمان تا كنون، تغييرى در وضع پيدا نشده است. جالبتر اين است كه بسيارى از اين فرآوردههاى بىاثر، كه به وسيله شركتهاى بزرگ ساخته شدهاند، به راستى خطرناكاند و باعث بيمارى شدهاند. ميلتون سيلورمن داروشناس پژوهشگر و فيليپ لى ـ دستيار پيشين منشى HEW ـ در كتابشان به نام «قرص، سود، سياست»، گزارش دادهاند كه «اختلالات ثانويه ناخواسته ناشى از داروها بيش از سرطان پستان قربانى مىدهد». به قول مؤلفان، مسأله چنان صادر شده است كه اثرات ناخواسته داروها، اكنون در رديف ده علت عمده بسترى شدن در بيمارستانها درآمده است و به اندازه 50 ميليون روز، بيماران بسترى را در سال، به خود اختصاص مىدهد».(5)
يكى از علتهايى كه مانع از حذف طب جديد مىباشد، عجين شدن آن با تجارت مىباشد. تراستهاى دارو از پى پر كردن كيسه خود و تهى ساختن جيب مردم، براى هر يك از علائم گوناگونِ بيمارىها، دارويى جدا ساخته و عامه پزشكان و توده مردم را به درمانهاى علامتى عادت دادهاند و اين به طور قطع و يقين يكى از گناهان بزرگ و نابخشودنى، و مستحقِ اشدّ مجازات كيفرى است. هر يك از بيمارىها داراى علايمى فراوان است، مثلا در بعضى از كتابهاى پزشكى براى بيمارى اسكوربوت كه در نتيجه كمبود يا فقدان ويتامين Cدر بدن بروز مىكند، بيست علامت مختلف ذكر كردهاند و هيچ پزشكى امروز شك ندارد كه با خوردن انواع سبزىها مخصوصا كلم و ترهتيزك و مركبات از قبيل ليموترش و پرتقال و نارنج كه سرشار از ويتامين Cاست، مىتوان تمام آن بيست علامت اسكوربوت را به طور كامل درمان كرد. اين را درمان علتى گويند؛ زيرا علت بيمارى را از ميان مىبرد بى آن كه به درمان علايم مختلف اسكوربوت نياز باشد. در تازهترين چاپ كتاب طب داخلى هاريسون نيز براى درمان اسكوربوت به همين مركبات اشاره رفته است، حال اگر تشخيص علت بيمارى اندكى مشكل باشد و يا اين كه پزشك بايد به خود كمى زحمت دهد و با جستجو و بررسى دقيق آن را بيابد، سازندگان داروها پزشك را از تجسس و تفحص دريافت علت بيمارى بازدارند و با تبليغات بسيار فريبنده براى هر يك از علايم بيمارىها به ويژه علايم چشمگير و دردناك و ناراحتكننده، داروهايى رنگارنگ بسازند و بهوفور در اختيار پزشكان و بيماران قرار دهند و پزشكان را به اين عادت دهند كه پشت و روى نسخه را از نام داروها سياه كنند؛ مثلا براى درمان همين بيمارى اسكوربوت كه به عنوان نمونه ذكر شد از نظر خونروىها يك دارو، براى دردهاى استخوانى و مفصلى يك دارو، براى التهاب و ورم لثه و لق شدن دندانها يك دارو، براى عفونت و چركين شدن يك دارو، براى ضعف مفرط بدن يك دارو، براى درمان يبوست شديد يك دارو، براى درمان خستگى و كوفتگى بدن يك دارو و براى علائم ديگر اين بيمارى نيز داروهايى ديگر بسازند و بر بساط بگسترانند؛ [در حالى كه [اين داروها همه داراى تركيب شيميايى و زيانبخش است و براى كبد و كليه و جهاز هاضمه و مراكز عصبى و خونساز، سم و زهر باشد، چون هيچ يك علت اصلى بيمارى را درمان نمىكند، بيمار به هر روز و هر ساعت مجبور است براى رفع علايم اين بيمارى داروهاى مزبور را مصرف كند. سازندگان داروها روز و شب از اين راه، مال و منال مردم را به يغما برند، آيا اين كار گناهى بزرگ به شمار نمىرود و آيا گناهكار مستحق اشدّ مجازات كيفرى نيست؟ در اينجا ممكن است كسى اعتراض كند و بگويد پزشك چرا زير نفوذ تراستهاى دارو قرار گيرد و داروهايى را كه آنان مىسازند براى بيماران تجويز كند؟ پاسخ آن را از زبان يك پزشك لطيفهپرداز بشنويد. او مىگفت: از زمان حضرت آدم ابوالبشر تا اوايل قرن بيستم، پزشك دستور دارو مىداد و داروساز آن را مىساخت و به بيمار مىداد. ولى از اوايل قرن بيستم به اين طرف، داروساز دارو مىسازد و پزشك چارهاى جز اين ندارد كه داروهاى ساخته شده لابراتورهاى داروسازى را براى بيماران تجويز كند. دانشجو نيز كه در دانشكده پزشكى و در كتابهاى داروشناسى جز اين داروها نخوانده و نشناخته و از استادان خود نشنيده و نياموخته، بنابراين ناچار است پس از رسيدن به مقام پزشكى، همين داروهاى رايج را كه ساخت لابراتورهاى داروسازى است، با وجود احراز زيان آنها، در نسخه بيماران بنويسد.(6)
بازار مواد دارويى در نيمه دوم قرن بيستم ميلادى در سطح جهانى، توسعه يافت و در پى آن، شركتهاى بزرگ دارويى تشكيل شدند. شركتهاى توليد دارو به طور عمده شعبههاى كارخانههاى توليد مواد شيميايىاند. كارخانههاى داروسازى هشت كشور جهان (آلمان، آمريكا، فرانسه، ايتاليا، سوئيس ، اسپانيا، انگلستان و ژاپن)، قريب 80 درصد مواد دارويى جهان را توليد و صادر مىكنند
كشورهاى مهم توليدكننده دارو عبارتاند از: آمريكا با شانزده كارخانه و حجم معاملات 455,16 ميليون دلار، آلمان با چهار كارخانه و حجم معاملات 686,6 ميليون دلار، سوئيس با سه كارخانه و حجم معاملات 897,4 ميليون دلار و انگلستان با چهار كارخانه و حجم معاملات 432,3 ميليون دلار، همچنين فرانسه با دو، ژاپن با يك، هلند با يك و ايتاليا با يك كارخانه در ردههاى بعدى هستند. آمار نشان مىدهد كه 32 شركت دارويى با حجم معامله بيش از 35 ميليون دلار بازار جهانى دارو را در اختيار دارند. همه ساله چند صد تن مواد شيميايى به نام داروى ضد درد، رفع سردرد، خستگى و هزاران نام ديگر توليد مىشود. تبليغات نقشى مهم در توسعه بازار جهانى دارو دارند. درباره نقش تبليغات گمراهكننده كارخانههاى داروسازى در كشورهاى ديگر، فراوان مىتوان سخن گفت. اكثر داروهايى كه در جوامع سرمايهدارى استعمارى عرضه مىشوند، نه فقط بر حيوانات، بلكه بر ملتها و در پارهاى موارد بر مردم خود اين كشورها نيز آزمايش مىشوند. اما ميدان اصلى تجربههاى دارويى بر مردم بىاطلاع و بىخبر كشورهاى جهان سوم و بخصوص زنان و كودكان است و شريك جرمشان پزشكان يا بيمارستانها و مؤسساتى هستند كه در ازاى دريافت رشوه، چه به صورت نقدى و يا كالايى و يا مسافرتهاى تفريحى اين داروها را تجويز مىكنند و سپس نتيجه را به مركز دارويى گزارش مىدهند. اين نوع آزمايشها كه به صورت پنهانى و بدون اطلاع بيماران انجام مىگيرد، نه فقط در بسيارى موارد موجب بروز عوارض گوناگون در بيماران، بلكه منجر به مرگ نيز مىشود. موارد فراوانى را مىتوان ذكر كرد كه داروهاى قديمى زمان گذشته، آثار سوئى ايجاد كرده است.
براى مثال، مىتوان بازار فروش دارو در هند را ذكر كرد. طبق يك گزارش رسمى در سال 1984، 46 درصد داروهايى كه از طرف شركتهاى داروسازى در هند عرضه مىشدند، از اين قبيل بودند. در اوايل سالهاى 1970 در بازار دارويى هند، 1000 نوع قرص ويتامين، 700 نوع شربت و 4 نوع داروى مسكن عرضه مىشدند. در توليد شربت ضد سرماخوردگى و تقويت كه محتوى مقدار فراوانى الكل بود، شركتهاى بزرگ داروسازى مانند ساندوز، باير، كلاكسو و غيره تخصص يافته بودند. اين توليدات تقريبا دوسوم بازار دارويى را در بر مىگرفت. يكى از اين داروها با دارا بودن ده درصد الكل به عنوان داروى اشتهاآور و تقويت اندام، فروخته مىشد و يك داروى ضدآلرژى نيز به عنوان اشتهاآور و داروى ديگرى كه موجب كورى بيماران مىشد، آزادانه در بازار هند از طرف شركتهاى دارويى عرضه مىشد.
شيوه معمولى شركتهاى دارويى آن است كه با كشف داروى جديد براى بيمارى خاص كه شفابخشى بيشتر و آثار جنبى كمترى دارد، داروهاى قديمى يا آنچه را كه در انبارها موجود است و يا روى خط توليدند، در كشورهاى جهان سوم به فروش مىرسانند. در هر حال ملتهاى مظلوم جهان سوم، پسماندههاى شركتهاى داروسازى كشورهاى صنعتى استعمارى را مصرف مىكنند. هماكنون داروهاى بسيارى از شركتهاى دارويى هوخست، كلاكسو، فىسر و غيره در هند به فروش مىرسند كه در كشور توليدكننده و صادركننده آن اجازه فروش ندارند. كارخانجات دارويى آلمان غربى، يكچهارم صادرات دارويى جهان را در اختيار دارند و به اضافه كارخانههاى سوئيس، 40 درصد تمام تجارت مواد دارويى در جهان را كنترل مىكنند. 60 درصد داروهايى كه از كشور آلمان صادر مىشوند، ارزش منفى دارند و آزمايش بر روى 1273 دارو نشان داده است كه فقط 12 درصد آن با استانداردهاى سازمان جهانى بهداشت مطابقت دارد.(7)
دولتهاى غربى و در رأس آن ايالات متحده آمريكا نه تنها داروى تقلبى خود را به كشورهاى جهان سوم صادر مىكنند، بلكه بيمارىهاى مهلك خود را هم به ديگر ممالك سرايت مىدهند. به طورى كه امروزه بسيارى آگاهى دارند ويروس ايدز بسيارى از آمريكايىها را از پاى درمىآورد و آنان سعى دارند كه اين ويروس را صادر كنند، زيرا تا كنون نتوانستهاند با آن به مقابله برخيزند. در جمع محصولات صادراتى ايالات متحده آمريكا به ممالك ديگر اخيرا كالايى نامرئى يافت مىشود. اين كالا نوعى ميكروب مرموز و بيمارى همراه آن است كه اختصاص به جامعه آمريكايى داشته است. در شهرهاى آمريكا آدمى با دو چشم خود هر روز لاشه افرادى را مىبيند كه با اين ميكروب مخوف از پاى درآمدهاند. مقامات آمريكايى كه به تنهايى قادر به يافتن راه علاج و چاره درمان اين بيمارى هولناك نيستند، راه چاره را در توسعه و گسترش آن به خارج از مرزهاى خود يافتهاند تا ثابت كنند كه اين بيمارى جهانى شده و بايد بشر به فكر درمان آن باشد.(8)
آثار معكوس بر بيماران (بيمارىهاى مضاعف داروساخته)؛
«در سالهاى اخير شواهد روزافزونى در رابطه با آثار داروهايى كه دانشمندان براى درمان بيمارىها توليد كردهاند جمع شده است كه نشان مىدهد اين داروها خود، بيمارىها و نارسايىهاى تازهاى به وجود آورده است و در بسيارى موارد موجب مرگ بيمارانى شده است كه قصد درمان آنها را داشته است. يكى از شناخته شدهترين اين داروها تاليدومايد(9) معروف است كه موجبات نقص هزاران كودك را فراهم آورده است، اما به هيچ وجه تنها نمونه نيست... خطر اثر معكوس داروها براى بيماران بسترى شده بسيار زياد است... يك درصد از هزار بيمارى كه به يك بيمارستان در آمريكا طى يك دوره هشت ماهه مراجعه كردهاند، به واسطه واكنش آشكار در برابر دارو مردهاند. بررسى ديگرى در 6 بيمارستان آمريكايى (1971)... خاطرنشان مىسازد كه واكنشهاى دارويى مهلك در ميان تمامى بيماران تحت درمان 44 درصد بود. اگر اين رقم در مورد تمامى بيماران ورودى به بيمارستانهاى ايالات متحده آمريكا اعمال شود ـ چيزى در حدود 32 ميليون بيمار بسترى شده طى يك سال ـ رقمى بالغ بر 130 هزار مرگ در سال را نشان خواهد داد. نويسندگان همچنين تخمين زدهاند كه در ميان جمعيت آمريكا بيش از 5 ميليون واكنش دارويى مخرب در سال مشاهده مىشود. هنگامى كه اين ارقام را به كشورهاى غربى نوگرا كه حدودا وضعيت مشابه با ايالات متحده دارند انطباق دهيم، حتى ارقام بيشترى را ملاحظه خواهيم كرد. در مطالعه جديدترى كه ملويل و جانسون در كتابشان به نام «درمان منجر به مرگ» (1983) انجام دادهاند، گزارش كردهاند كه طبق محاسباتى در ايالات متحده آمريكا و بريتانيا، در هر سال افرادى كه بر اثر تجويز دارو جان خود را از دست مىدهند، بيشتر از كسانى هستند كه در تصادف جادهها كشته مىشوند.
اين فاجعه است كه موازنه به سمت مخالف بچرخد، يعنى آن زمانى كه موجودات ذرهبينى و زندهوارهاى(10) مقاوم در برابر دارو رو به ازدياد بگذارند. براى نمونه، اخيرا گزارش شده است كه جذام به نحو خطرناكى در جهان سوم رو به گسترش است و اكنون 12 ميليون انسان در سراسر جهان بدان مبتلا مىباشند. اين امر ناشى از ازدياد مقاومت موجودات ريز ناقل بيمارى در برابر داروهايى است كه از پيش حاوى بيمارى بودهاند. همچنين اخيرا دانشمندان مجبور شدند اقرار كنند كه علم در حال شكست خوردن در نبرد با پشه ناقل بيمارى مىباشد... مقاومت پشهها به نحو مضاعفى رو به توسعه است و آنها در حال كسب مصونيت نسبت به اغلب انواع مواد شيميايى ضد حشرات مىباشند. جنگ زيستى (شيميايى) عليه حشرات آنگونه پيشتر اميد آن مىرفت، مؤثر از كار درنيامده است. در نتيجه، بعضى از بيمارىهايى كه تو سط پشهها انتقال مىيابد از جمله مالاريا و تب استخوانشكن به سرعت در سراسر جهان در حال افزايش است. داروهاى معالجه و پيشگيرى از مالاريا نظير كلوروكواين در حال از دست دادن تأثيربخشى خود هستند... پروفسور استوارت لوى... انتشار داده است... كه استفاده گسترده از آنتىبيوتيكها رشد گونهاى از تيرههاى مقاوم جانوران ذرهبينى را تقويت كرده است. اكنون اين امر به طور جدى معالجه بيمارىهايى را كه تا به حال قابل علاج به نظر مىرسيد، پيچيده كرده است. اين بيمارىها براى نمونه شامل مننژيت، گونههاى مشخصى از سوزاك، وبا، اسهال خونى و تيفوئيد مىشود. افرادى كه قبلاً به واسطه بيمارىهاى ديگرى ـ در غرب به ويژه سرطان ـ ضعيف شدهاند، به كثرت به اين تيرههاى مقاوم جانوران ذرهبينى مبتلا مىشوند و پس از آن، بيمارى آنان درمانناپذير مىشود، از اينرو ممكن است گاه مرگ و مير ناشى از سرطان، يكى از بيمارىهاى كشنده اصلى در جوامع غربى شكل تغيير يافته مرگ و مير ناشى از باكترىهاى مقاوم در برابر داروها باشد. بدين ترتيب، علم، ندانسته به افزايش حشرات مقاومتر و باكترىهايى كه سهم آنها در مرگ و مير ظاهرا رو به رشد است، كمك كرده است».(11)
استفاده از روش آزمايش و اشتباه و غفلت از علتيابى بيمارى؛
«اگر كسى به بيمارستان يا به اتاق انتظار شلوغ و پرجمعيت پزشكان به سرعت سرى بزند و يا آگهى پزشكان را در روزنامهها و مطبوعات مطالعه كند، به خوبى متوجه مىشود كه مسأله بيمارى به دست علم پزشكى حل نشده است و در حقيقت چنين به نظر مىرسد كه اين مشكل روز به روز بيشتر غيرقابل حل مىشود. علت چيست؟ دليل آن اين است كه دانش پزشكى همواره به جاى آن كه علت بيمارىها را در داخل بدن افراد جستجو كند آنها را از خارج مورد بررسى قرار مىدهد... در نتيجه با آن كه نيّت و قصد آن كاملاً صحيح است، حرفه پزشكى به اشتباهات خود ادامه مىدهد و با تجويز داروهاى سمّى و تزريقات و به كار بردن چاقوى جرّاحى به هنگام معالجه، بر ستمكارى و شناعت خود مىافزايد. بدين ترتيب، گرچه اين نوع پزشكى را علم خواندهاند، ليكن هيچگونه قاعده و اساسى كه بر وضع بيمارى در داخل بدن انسان حكمروايى كند و آن را از بين ببرد، وجود ندارد. در پزشكى رسمى همواره با روش معين و معلوم آزمايش و اشتباه عمل شده و هر روز گره محكمترى بر مشكلهاى ديگر زده مىشود. آنچه به صورت روش درمان در يك دهه مورد توجّه و استقبال واقع شده و به اصطلاح مد روز مىگردد، در دهه بعد ملغى مىشود».(12)
سببساز انفجار جمعيت؛
«كنترل مرگ و مير كه يكى از دستاوردهاى پزشكى جديد به شمار مىرود، خود منشأ يكى از بزرگترين معضلات جامعه بشرى به نام انفجار جمعيت، شده است دكتر ژاك منو، دانشمند مشهور فرانسوى و برنده جايزه نوبل پزشكى مىنويسد:
ما، زيستشناسان، شيميدانان و فيزيكدانانى كه بمب اتمى را ساختند مورد نكوهش قرار داديم، غافل از آن كه خود ما به كمك واكسنها، بمب انفجارى جمعيت را فراهم آوردهايم كه به زودى منفجر خواهد شد و زندگى در روى كره زمين را مشكل خواهد كرد و به تدريج تعادل معجزهآسايى كه به مدد ميلياردها سال فعاليت موجودات زنده به وجود آمده، از بين خواهد رفت».(13) آمار افزايش جمعيت نشان مىدهد كه چگونه در عصر مدرنيته جمعيت رشد تصاعدى داشته است:
«در تمامى مدتى كه انسان وجود داشت، تا سال 1800 م تعدادش به يك ميليارد رسيد. از اين نقطه به بعد، انفجار جمعيت به صورتى جدى آغاز شد. چنان كه دومين ميليارد در طول 100 سال به وجود آمد و سومين ميليارد فقط در ظرف 30 سال، يعنى از 1930 تا 1960 پيدا شد. چهارمين ميليارد در ظرف 15 سال به وجود آمد. با نرخ فعلى رشد، جميعت جهان بار ديگر دو برابر مىشود به طورى كه در سال 2015 به هشت ميليارد خواهد رسيد و در سال 2055 به 16 ميليارد بالغ خواهد شد».(14)
امكان سوء استفاده بيشتر در پزشكى مدرن نسبت به طب سنتى؛
پيشرفت روزافزون پزشكى جديد و قابليتهاى خاص آن از قبيل داروهاى بىهوشى و مسمومكننده، انواع جراحىها و... به شدت آن را در معرض سوء استفاده قرار داده است. برخى از مصاديق اين سوء استفادهها عبارتند از:
الف) تغيير در تكوين و خلقت انسان؛
«متأسفانه امروزه جراحى با پانهادن به قلههاى بلند پيشرفت، ديگر به درمان و معالجه بيماران به شكل سابق نمىنگرد، بلكه پارهاى از اندامها را مىبُرند و به بسيارى ديگر پيوند مىزنند. امروزه آمادگى آن را دارند كه بدن انسان را قِوام و نظام بهترى ببخشند و طرح و نقشه پيكر او را تغيير دهند. به عبارت ديگر؛ نه تنها در بدن انسان تصرف پزشكانه كه تصرف مالكانه و مهندسانه مىكنند؛ بخصوص كه از نظر طبّ امروزى اين نحوه خلقت انسان لزوما بهترين نحو و مطابق با بهترين نقشه نيست، لذا از نظر ايشان مىتواند با اندامهاى سالم جديد معاوضه و دوخت و دوز شود. ديگر در جهان امروز كار طبيب و جراح به اين حد منحصر نمىشود كه بدن انسان را با دارو و درمان به حالت طبيعى خود بازگردانند، بلكه نزد طبيبان امروزى اين كار كاملاً معقول و شايسته و پذيرفتنى است كه برخى از اجزاى بدن انسان را با بعضى اجزاى افراد ديگر چنان عوض كنند كه بدن بهتر كار كند و از اين كه هست، تواناتر، دراز عمرتر و سالمتر شود».(15)
ب) امكان انتقال اعضاى انسانى؛
اگر در گذشته استعمارگران افسانه آدمخواران مردم مستعمرات، بخصوص ساكنان افريقا را جعل و منتشر مىكردند، امروزه استعمارگران اندامهاى انسانى مستعمرات را با پول و زور و دزدى كودكان، تصاحب مىكنند و تجارت انسان و آدمخوارى مدرن، به ساير خصوصيات رذيله سرمايهدارى استعمارى افزوده شده است. افراد فقير در هند، آمريكاى جنوبى و افريقا، به علت فقر، اعضاى بدن خود را مىفروشند و اين اندامها در كشورهاى ثروتمند به قيمتهاى گزاف عرضه مىشود، كسانى كه اندامهايشان جدا شده است در بقيه عمر ناقص و عليل مىمانند.(16)
در مطبوعات كشورهاى سرمايهدارى استعمارى سعى بر اين است كه بازارهاى جهانى خريد و فروش انسان، به قاچاقچيان حرفهاى نسبت داده شود، اما همه مىدانند كه اين معاملات ننگين به صورت جزئى از نظام كل سرمايهدارى استعمارى محسوب شده، از آن ناحيه حمايت مىشوند. بازارهاى جهانى خريد و فروش كودكان و نوزادان كه امروزه بخشى از تجارت شيطانى اعضاى بدن محسوب مىشود به آن سبب نضج گرفته كه از طرف طبقات مرفه و ثروتمند در كشورهاى استعمارگر، تقاضا براى خريد عضو بدن روز به روز افزايش مىيابد و مردم فقير كشورهاى جهان سوم منبعى پايانناپذير و ارزان در عرصه جهانى اين معاملات شيطانى به شمار مىروند، تا آنجا كه در اروپا سازمانى به نام Transplantation Euroبا شركت نه عضو فعاليت دارد.
سريلانكا بزرگترين صادركننده چشم انسان است، تاكنون 32 هزار جفت چشم به 60 كشور جهان از سريلانكا صادر شده است.
در هندوستان دو ميليون تن به خريد و فروش كودكان بىپناه مشغول هستند و 400 هزار كودك تا كنون به كشورهاى غربى فروخته شده است. در فيليپين يك ميليون و در تايوان 100 هزار و در پاكستان 40 هزار و در سريلانكا 40 هزار كودك در سالهاى اخير فروش رفتهاند. در شهرهاى كلكته، بمبئى و مَدرس هندوستان، چشم انسان به بهاى 8 هزار مارك و كليه به بهاى 3 هزار مارك به دست دلالان و سازمانهاى معاملاتى اعضاى بدن عرضه مىشوند. در محلات فقيرنشين بمبئى، مىتوان يك كليه را حتى به بهاى 400 مارك نيز خريد و حداقل 30 دلال معامله اعضاى بدن در محلات فقيرنشين بمبئى مشغول فعاليت هستند. اغلب اوقات، كليه بدون اطلاع شخص بيمار از بدنش جدا مىشود. موارد فراوانى پيش آمده كه بيمار با يك كليه از بيمارستان مرخص شده است، زيرا پزشكان، بيمارانى را كه براى معاينه و درمان به بيمارستان مراجعه كرده بودند به بهانهاى به تخت عمل كشانده و كليهاش را براى فروش به يك بيمار ثروتمند خارج كرده بودند.
تجار خصوصى معاملات اندامهاى بدن انسان، قربانيان خود را از ميان مردان سالم، جوان و فقير برمىگزينند، سپس با همكارى عدهاى از پزشكان متخصص معامله انجام مىپذيرد. به اين ترتيب همه ساله در بيمارستانهاى هند چند هزار كليه به فروش مىرسد.
امروزه هر عمل جراحى پيوند، براى كلينيك عمل جراحى، ده هزار دلار نفع دارد. طرفهاى اروپايى تجارت اعضاى بدن، سرمايهگذار اصلى هستند و بخش مهمى از سود اين نوع كسب، نصيب آنان مىشود.
در بمبئى بنابه تخمين روزنامه انگليسى «نيو اينتر ناسيونال» در سال ده ميليون دلار كليه خريد و فروش مىشود.
در هندوستان نه تنها اعضاى بدن، بلكه اسكلت كامل انسان نيز در بخش خصوصى به بهاى سيصد مارك عرضه مىشود. خريداران عمدتا پزشكان اروپايى و آمريكايىاند. در يك معامله، 19 هزار كودك خردسال پاكستانى در يك جنايت هولناك به منظور شركت دادن در مراسم شتردوانى به كشورهاى عربى و به صورت قاچاق برده شده بودند. در مراسم شترسوارى، كودكان را با طناب بر روى شترها مىبندند، در نتيجه آنان از اين وضع هراسان مىشوند و شروع به داد و فرياد مىكنند، اين صداها باعث وحشت شتر مىشود و شتر با سرعت بيشتر مىدود. اين مراسم تا جايى ادامه مىيابد كه بسيارى از كودكان بىگناه بر روى شترها جان خود را از دست مىدهند يا بيهوش مىشوند. دزدى بچه براى ربودن كليههايشان در برزيل به صورت امرى رايج درآمده است. تفاوت دزديدن كودك به منظور فروش آن به خانوادههاى بىفرزند در اروپا و آمريكا با دزدى اعضاى بدن بچهها در آن است كه در دزدى اعضاى بدن، افراد تحصيلكرده، متخصص و پزشكان حاذق شركت دارند وگرنه كالاى به دست آمده ارزش مبادله تجارى نخواهد داشت.
در تركيه يك كليه سالم به بهاى پنجاه هزار دلار و در هنگكنگ كليه فقراى فيليپينى با بهاى ارزان به بازار عرضه مىشود. در مصر نيز تجار آزاد اندامهاى بدن انسان در بازار آزاد از طريق بخش خصوصى، كسب پرمنفعتى به شمار مىرود. بهاى يك كليه در اين كشور براى خريد از 5 تا 30 هزار مارك است. امروزه معامله اندامها در بخش خصوصى بازارهاى قاهره چنان توسعه يافته كه اتحاديه پزشكان كليه تصميم گرفتهاند پيوند اعضاى بدن را كه از افرادى غير از خانواده و وابستگان بيمار عرضه مىشود، تحريم كنند. گفته شده كه در قاهره كليه حراج مىشود.
در يكى از شهرهاى شوروى سابق، سالانه حداقل 11 هزار تن فوت مىكنند و از بيمارستانهاى اين شهر، كليه، جگر و قلب و بخشهايى از مغز، به صورت گرم و مستقيم به خارج از روسيه فرستاده مىشود. گزارش شده است كه در اين شهر، بيماران در بيمارستان به علتى غير از بيمارى (در زمان مراجعه به بيمارستان) مىميرند. لذا نه فقط بيمارستان، كه آسايشگاهها نيز به مراكز تحويل عضو تبديل شدهاند. در مسكو، ساختمانى براى پزشكى قانونى (قصابى) ساخته شده است كه مخارج آن را چند شركت خارجى مىپردازند. طرف روسى بايد سهميه خود را در مخارج اين ساختمان با تحويل قلب، كليه و چشم بپردازد. در انستيتوى تحقيقات مسكو، براى پيوند اعضاى بدن مىتوان سالانه به 30 بيمار كليوى از آلمان، به بهاى هر كليه 120 هزار مارك يك عضو جديد پيوند كرد. مؤسسه تجارت آلمانى O. N. A. Trading GMBH در شهر برلن آلمان دلال اين تجارت است.
اسقفهاى آمريكاى لاتين مىگويند: سالانه شمار زيادى جنين و نوزاد نارس به منظور اهداف گوناگون به طور مخفيانه از منطقه آمريكاى لاتين به آمريكا انتقال مىيابد. هدف عمده قاچاق جنين و نوزاد به آمريكا، استفاده از آن در صنايع لوازم آرايش و زيبايى است. در آمريكاى لاتين، مركز فروش بچه، برزيل است. بچه گاهى اوقات در رحم مادر معامله مىشود. به اين صورت كه با روش «اولتراشال» از مشخصات بچه، اطلاعات كاملى به دست مىآيد و در صورت توافق طرفين، معامله انجام مىشود. در برزيل، تجار اندامهاى انسانى، بچههاى خيابانى بىسرپرست را در خانههايى كه به بخش خصوصى تعلق دارد به صورت زندانى نگهدارى مىكنند، سپس با پيدا شدن مشترى پولدار، به منظور قصابى عضوى معين، بچهها را در اختيار قرار مىدهند تا عضو مورد معامله گرم و زنده تحويل شود. در محلات فقير برزيل وحشت حكمفرما شده است، زيرا كودكان، شكار شكارچيان اندام مىشوند و كليه و چشم آنان دزديده مىشود.
در كشورهاى سوسياليستى سابق از جمله آلبانى، سازمانهاى آمريكايى و اروايى تحت عنوان سازمانهاى به ظاهر خيريه، كودكان خانوادههاى بىبضاعت را خريدارى مىكنند و به افراد كشورهاى غربى مىفروشند. يك شركت صهيونيستى ـ صربى 40 هزار كودك مسلمان بوسنيايى را فروخته است. صهيونيستى موسوم به مردوك سغوم در سال 1992 ماهنامه شركت مزبور را با كمك يك بازرگان و يك شهروند صربستانى تأسيس كرده است. بسيارى از مسلمانان و خانوادههاى خوشباور با اين اعتقاد كه اعضاى اين شركت، نمايندگان سازمان ملل هستند! كودكان خود را به آنان واگذار مىكردند. شركت ديگرى به نام «سفارت بچه» نيز 50 هزار كودك بوسنيايى را فروخته است. گمان مىرود عمده اين كودكان در بازارهاى فحشا و اعضاى بدن به فروش رفته باشند.
در اوايل سال 1988 ميلادى، در پارلمان اروپا گزارشى از گواتمالا عرضه شد كه بر طبق آن، يك گروه جنايتكار حداقل 11 بچه شيرخوار 11 روزه تا 5 ماهه را در برابر دلار به خانوادههايى در اسراييل و آمريكا كه بچههاىشان به عضو بدن نياز داشتند فروختهاند. نوزادان گواتمالايى دزديده شده بودند. سازمان مافيايى ناپل ايتاليا موسوم به «كامورا» رهبرى عمليات قاچاق كودكان برزيل، هندوراس، گواتمالا و مكزيك را برعهده دارد و بعضى از اندامهاى كودكان، بويژه كليه و قرنيه چشم آنها در شهر ناپل از بدنشان جدا مىشود. در پاراگوئه، قاضى آنگل (سال 1989 م ) هفت نوزاد سه تا شش ماهه را در معرض ديد عامه قرار داد كه بنابه اطلاع وى، ظاهرا از طرف آمريكايىها به فرزندى پذيرفته شده بودند تا بعدا در بانك اعضاى بدن به قتل برسند و اعضاى بدن آنان به خانوادههاى ثروتمند فروخته شود. مشابه اين جنايات در گواتمالا، هندوراس، كاستاريكا و بنگلادش نيز آشكار شده است.
قاچاقچيان اعضاى بدن پس از بيرون آوردن اعضاى بدن فوت شدگان، آنها را در داخل ظرفهاى يخى قرار مىدهند و به نانگاها كه در حقيقت همان معالجهكنندگان سنتى هستند مىفروشند. اين نانگاها قلب انسان را پس از تكهتكه كردن به صورت يك نوع داروى سنتى درمىآورند و به ده هزار دلار زيمبابوه مىفروشند. باندهاى بينالمللى قاچاق كودكان، سالانه دويست هزار كودك را به كشورهاى صنعتى انتقال مىدهند و از اين راه سه ميليارد دلار كسب درآمد مىكنند. قاچاقچيان براى انتقال هر كودك از جهان سوم به غرب، بين 6 تا 25 هزار دلار سود مىبرند. سازمانهاى جهانى تجارت بچه، مانند هر نوع بازار آزاد سرمايهدارى ديگر، سفارش قبول مىكنند و در مورد مشخصات كالا از نظر جنس، سن، رنگ پوست و چشم و نيز زمان و مكان تحويل و سرانجام قيمت، توافق مىشود. يكى از راههاى تهيه كودك اين است كه پزشك يا ماما در زايشگاه براى نوزادى كه متولد مىشود، ورقه فوت مىنويسد و به والدين گفته مىشود كه نوزاد كمى پس از تولد مرده است. براى رفع شبهه نيز جسد بچه مردهاى را كه قبلاً آماده و نگهدارى شده، به والدين نشان مىدهند، سپس خانم مشترى كه به عنوان زن باردار در همان زايشگاه بسترى است، نوزاد را تحويل مىگيرد و با فرزندش زايشگاه را ترك مىكند. يك پزشك در تركيه، در مدت پنج سال به همين ترتيب 400 نوزاد را به مشتريان خارجى و به طور عمده مشتريان اروپايى و آمريكايى به بهاى هر نوزاد 500,2 تا 000,10 مارك فروخته بود.(17)
دكتر شاپور رواسانى نام اين تجارت شيطانى را «بازار جهانى حيات انسانى» لقب داده و علل ذيل را براى آن مىشمارد:
1. تجمع ثروت و سرمايه در كشورهاى توسعهيافته سرمايهدارى استعمارى كه به سازمانها و افراد امكان مىدهد تا كمبودهاى جسمى و روحى خود را از طريق خريد «انسان و اندامهاى انسانى» از كشورهاى جهان سوم تأمين كنند؛
2. رشد فنى در زمينه پزشكى و صنايع اتمى كه امكان انتقال اعضاى بدن و همچنين لزوم صدور زبالههاى سمى و اتمى را فراهم كرده است؛
3. افزايش فقر در جهان سوم و جز آن؛
4. افزايش فساد طبقات حاكم بسيارى از كشورهاى جهان سوم.(18)
پى نوشتها:
1. براى اطلاع بيشتر از ماشينى بودن انسان مدرن، ر.ك: ديويد رورويك، چگونه انسان ماشين مىشود، ترجمه رضا اميررحيمى، (تهران: روشنگران، چ 1، 1371).
2. ظهور و سقوط مدرن، صص 20 ـ 21.
3. در حال حاضر هزينه پزشكى و دارويى در آمريكا ساليانه از يك تريليون دلار تجاوز مىكند. ظهور و سقوط مدرن، ص 24.
4. برطبق گزارش دكتر لوسيان ليپ در فصلنامه انجمن پزشكى آمريكا (19 دسامبر 1994)، در حدود يكصد و هشتاد هزار نفر از بيماران بيمارستانهاى آمريكا، به علت اشتباه پزشكى مىميرند. ظهور و سقوط مدرن، صص 23 ـ 24.
5. جهان در سراشيبى سقوط، صص 206 - 209.
6. سيد جلالالدين مصطفوى كاشانى، دارو مسأله پزشكى قرن، (تهران: كيهان، چ 1، 1367)، ص 142، به نقل از: اسلام و تجدد، صص 303 ـ 305.
7. تجارت شيطانى، صص 163 ـ 166، (با تغيير و تلخيص).
8. تجارت شيطانى، صص 168 ـ 169.
9. Thalidomide
10. Organism
11. روشنفكران و شكست در پيامبرى، صص 113 ـ 117 (با تلخيص).
12. هارى بنجامين، درمان طبيعى، ترجمه ساوش آگاه، (تهران:، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، 1364)، صص 25 - 26، به نقل از: اسلام و تجدد، ص 302.
13. علىافضل صمدى، افسانه زندگى، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1377)، ص 219، به نقل از: اسلام و تجدد، صص 305 ـ 306.
14. جهان در سراشيبى سقوط، ص 262.
15. تجارت شيطانى، صص 11 ـ 12.
16. كيهان، 1372، ص 270.
17. ايرج تبريزى، تجارت شيطانى، (تهران: كيهان، چ 1، 1379)، صص 9 ـ 30، (با تغيير و تلخيص).
18. تجارت شيطانى، صص 48 ـ 49.
..................................................................
انتهاي پيام/
چهارشنبه 4 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]
-
گوناگون
پربازدیدترینها