واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: حاج ملاهادي سبزواري، حكيم علم و ادب و عرفان
برشي از زندگي حاج ملاهادي سبزواري بهترين وسيله است براي بيان شان و منزلت او.
گويندحاج ملاهادي سبزواري در ايام تحصيل خود به كرمان رفت و بدون آنكه كسي او را بشناسد وارد مدرسهاي شد.
از متولي مدرسه درخواست حجره نمود متولي كه حاجي را نميشناخت گفت آيا طلبه هستي؟
حاجي در جواب گفت: نه.
متولي گفت: ما حجره را به طلبه ميدهيم.
بالاخره متولي را راضي كرد كه در گوشه حجره او استراحت نمايد بشرط آنكه در كارهاي مدرسه به خادم كمك نمايد.
حكيم سبزواري گاه گاهي هم در مباحثه طلبهها شركت ميكرد تا پس از چندي با دختر همان خادم مدرسه ازدواج نمود و بعد از چند سالي با زن و بچه به سبزوار برگشت.
سالها گذشت كه شهرت حاجي روز به روز زيادتر گرديد و از اطراف براي تحصيل حكمت و فلسفه به سبزوار هجوم آوردند طلاب كرماني به درس حكيم حاضر شدند و در مدرسه منتظر حكيم بودند كه حكيم تشريف آورده منبر رفت و مشغول درس شدند.
طلاب كرماني كه او را ديدند فهميدند كه او همان داماد خادم مدرسه كرمان است از آن كه او را در آن مدت نشناخته و از مقام علمي او بيخبر بودهاند متاثر شده با هم بلند بلند حرف ميزدند به طوري كه حواس ساير طلاب را پراكنده ساختند.
پس از آنكه درس تمام شد و استاد از مدرسه تشريف برد طلاب سبزوار به طلاب كرمان اعتراض كردند، طلاب كرماني داستان را از اول نقل كردند و همه دانستند كه آن حكيم بزرگوار مدتي را در حالت گمنامي سپري كرده است.
چهارم دي ماه مطابق با 25 ذيحجه سال 1289 هجري قمري، حاج ملاهادي سبزواري عالم، حكيم و فيلسوف پرآوازه ايران بدرود حيات گفت. وي در پايان تحصيلات خود در خراسان بويژه در زادگاهش سبزوار به تدريس پرداخت. حاج ملاهادي سبزواري آرا و ديدگاههاي ارزندهاي دارد كه هنوز هم مورد توجه علماست. اين فيلسوف بلندپايه همچنين طبعي روان داشت و اشعارش حاوي نكات فلسفي و عرفاني ظريف است. «هدايةالمسترشدين» و «حاشيه براسفار» از مشهورترين آثار اين فيلسوف ارزنده ايراني به شمار ميآيند.
طلوع زندگي
شهر سبزوار در سال 1212 هجري قمري و در خانه حاج ميرزا مهدي – يكي از انسانهاي وارسته و مؤمن سبزوار كودكي پا به عرصه وجود گذاشت وهادي نام گرفت.
او هشت سال داشت كه به جمع محصلان علوم مقدماتي پيوست و در اوان نوجواني ادبيات عرب (صرف و نحو) را فرا گرفت و ديري نگذشت كه به جلسات درسهاي بالاتر راه يافت. وي هر چند در ده سالگي پدرش را از دست داد توانست به كمك يكي از اقوام خويش راههاي سخت آينده را هموار سازد. پسر عمهاش حاج ملا حسين سبزواري كه خود اهل فضيلت و دانش بود در ادامه تحصيل وي را ياري كرد و با كمك او راهي حوزه علميه مشهد شد و ده سال در كنار بارگاه امام رضا عليهالسلام به تحصيل پرداخت.
به دنبال حكمت
اصفهان در داشتن حوزههاي علميه پر رونق، تاريخ درخشان دارد و گذشتة اين شهر با خاطرات بزرگان بسياري نقش بسته است. حضور ملاهادي در حوزةاصفهان از روزي آغاز شد كه وي در سفر حج از راه اصفهان گذر ميكرد و چون هنوز موسم حج نبود مدتي در اين شهر اقامت گزيد. در حوزه پر رونق اصفهان آن زمان استاداني چون حاج شيخ محمد تقي مؤلف كتاب «هدايةالمسترشدين» و حاج محمد ابراهيم كلباسي نگارندة كتاب اشارات الاصول و آيةالله ملااسماعيل كوشكي در آن، محفل درس و بحث علمي داشتند. ملاهادي كه هنوز تا موسم حج فرصت داشت لحظاتش را مغتنم شمرده، در درس بزرگان شركت جست. او چند وقتي به درس آيةالله كوشكي رفت و احساس كرد اين درس برايش چون گمشدة گرانقيمتي بوده كه اكنون بدان دست يافته است. بيان شيوا و عمق معلومات استاد، وي را هر روز شيفتهتر مينمود. از همين رو تصميم گرفت سفر حج خود را به سفر در سلوك دانش و معارف تبديل كند و در اصفهان ماندگار شود. سفر ملاهادي به هشت سال اقامت در اصفهان انجاميد و دراين مدت خود را به زيور دانش و معارف آراست و به بركت بزرگان آن سامان در علم حكمت، افقهاي جديدي فرا راهش گشوده گرديد.
ملاهادي در سال 1242 به مشهد بازگشت و پنج سال در مدرسة حاج حسن مشغول تدريس شد.
استادان
1- حاج ملا حسين سبزواري: حكيم سبزواري پس از بر شمردن عظمت اين استاد ميگويد: «... مرا از سبزوار به مشهد مقدس حركت داد و آن جناب انزوا و تقليل غذا و عفاف و اجتناب از محرمات و مكروهات و مواظبت بر فرايض و نوافل را مراقب بود و داعي را هم دراينها چون در يك حجره بوديم سهم و مشاركت داشت و كينونت ما بدين سياق طولي نكشيد و سنواتي رياضات و تسليميتي داشتم و آن مرحوم استاد ما بود در علوم عربيّه و فقهيّه و اصوليه ولي با آنكه خود كلام و حكمت ديده بود و شوق و استعداد هم در ما ميديد نميگفت مگر منطق و قليلي از رياضي، پس عُشره كامله را با آن مرحوم در جوار معصوم به سر بردم...»
2- حاج محمد ابراهيم كرباسي (1180ـ 1262 ق.) او از محضر سيد مهدي بحرالعلوم و شيخ جعفر كاشف الغطاء و سيد علي طباطبايي استفاده برده و پس از بازگشت به وطن عمر خويش را با كمال زهد و احتياط و قناعت سپري نمود.
تأليفات مشهور اين عالم با ورع، عبارت است از: اشارات الاصول، الايقاظات، شوارع الهدايه الي شرح الكفايه (در شرح كفايه محقق سبزواري)، منهاج الهدايهالي احكام الشيعه و...
3- آقا شيخ محمد تقي، معروف به صاحب هدايه المسترشدين (متوفاي 1248 ق.) تبحّر او در علم اصول فقه به حدي بوده كه وي را به رئيس الاصوليين خطاب ميكردند. او در محضر استادان بزرگي چون علامه سيد مهدي بحرالعلوم و سيد علي صاحب رياض و سيد محسن كاظميني رشد كرده است. تأليفات مشهوراو عبارت است ازتقريرات سيد بحرالعلوم- حجه المظنه - شرح الاسماء الحسين و هدايةالمسترشدين.
4- ملا علي مازندراني نوري اصفهاني (متوفاي 1246ق.) وي از محضر علماي مازندران و قزوين استفاده كرده وكلام و حكمت را نزد آقا محمد بيد آبادي آموخته بود. تفسير سوره توحيد، حاشيه اسفار ملاصدرا و حاشيه مشاعر ملاصدرا از جمله تأليفات مشهور اين عالم بزرگواراند.
5- ملا اسماعيل كوشكي: او هميشه پس از فراغت از تدريس با تني چند از شاگردان خود در حوزه درس ملاعلي نوري حاضر ميشد. حاشيه اسفار ملاصدرا، حاشيه شوارق ملا عبدالرزاق لاهيجي، حاشيه مشاعر ملاصدرا و شرح عرشيه ملاصدرا از جمله تأليفات اين عالم فرزانه است.
تأليفات حكيم
عظمت تأليفات حكيم سبزواري بر اهل دانش و حكمت پوشيده نيست و ما در اينجا با بررسي آثار ارزشمند وي، گوشهاي از افق فكري و وسعت علمي ايشان را معرفي ميكنيم.
1. منظومه و شرح منظومة سبزواري: اين اثر نفيس و كم نظير حاصل تلاش بيش از بيست سال از عمر با بركت حكيم در سنين جواني است.
مؤلف خود در آخر كتاب تاريخ شروع را سال 1240ق. و زمان ختم آن را سال 1261ق ياد كرده است. حاج ملاهادي پس از فراغت از تأليف منظومه و شرح آن ابتدا خود به تدريس آن پرداخته و پس از پايان دوره اول آن فرزند بزرگ حكيم، آخوند ملا محمد تدريس مجدد آن را براي شيفتگان حكمت به عهده گرفته است. در اهميت اين كتاب شريف همين بس كه از زمان تأليف تاكنون همواره در حوزههاي علميه و حتي در عصر حكيم درمركز علوم عقلي تهران جزو كتابهاي درسي بوده است.
شرح منظومه كه اكنون چون ستارهاي پر فروغ در محافل علمي و فكري ميدرخشد حاوي دو علم منطق و حكمت ميباشد. حكيم در بخش حكمت كه نام آن را «غررالفرائد» گذاشته است با طبع روان خويش، بيش از هزار بيت شعر پيرامون حكمت سروده و در آن به بررسي مسائل مهم فلسفه پرداخته است و چون اين بخش داراي مفاهيم بسيار دقيق فلسفي بوده، پس از فراغت از نظم آن خود به شرحش پرداخته است.
بخش ديگر كتاب مربوط به مباحث منطق است. نام اين بخش«لئالي المنتظمه» و بحق مخزن لؤلؤ و مرجان است. وي در اينجا با سرودن اشعاري بالغ بر سيصد بيت، دقيقترين مباحث منطق را به نظم در آورده و با زبان فصيح عرب معضلات اين علم را بيان كرده است و چون اين اشعار نيز بسيار پيچيده و دقيق است، خود پس از فراغت از نظم به شرح ابيات پرداخته كه اكنون آن شرح در ذيل منظومه وي به چاپ رسيده و به نام «شرح اللئالي المنتظمه» موسوم است.
مجموع مباحث منطق و فلسفه امروزه به نام شرح منظومه سبزواري كانون باصفاي حوزهها را گرم نگه داشته و علاوه بر اينكه نشان ميدهد حاج ملاهادي عالمي منطقي و فيلسوفي بزرگ بوده، شاعري زبردست و توانا بوده است.
2. ديوان حاج ملاهادي: اين كتاب كه اشعارش بالغ بر هزار بيت است غزليات و رباعيات و... بسيار زيباي عرفاني را در بر گرفته است و نشان ميدهد كه اين عالم بزرگوار در فنّ شعر و ادب نيز توانايي كامل داشته است. در قسمتي از اشعارش كه نكات عرفاني در بر داشته، ميخوانيم:
«شورش عشق تو در هيچ سري نيست كه نيست
منظر روي تو زيب نظري نيست كه نيست
ز فغانم ز فراق رخ و زلفت به فغان
سگ كويت همه شب تا سحري نيست كه نيست
نه همين از غم او سينه ما صد چاك است
داغ او لاله صفت بر جگري نيست كه نيست
موسي نيست كه دعوي انا الحق شنود
ورنه اين زمزمهاندر شجري نيست كه نيست
گوش «اسرار» شنو نيست وگرنه اسرار
برش از عالم معني خبري نيست كه نيست»
3. اسرار الحكمه في المفتتح و المغتتم: حكيم بزرگوار اين اثر نفيس را در دو بخش تنظيم كرده است. در بخش اول آن كه مربــوط به حكمت نظري است حكمت را پس از مقدمه در اثبات واجب الوجود و مباحث توحيد آغاز و به دنبال آن مباحث معاد و نبوت و امامت را به طور استدلالي دنبال كرده است و با آوردن ادلهاي در اثبات امامت حضرت مهدي(عج) اين بخش را به پايان برده است. در بخش دوم كتاب كه در حكمت عملي است پس از مقدمه، فلسفه تفاوت بلوغ زن و مرد را مطرح ساخته و بر آن چهار دليل اقامه كرده و به دنبال آن بحث طهارت و اسرار نجاست را بيان فرموده و با طرح مباحث نماز و زكات و روزه اين بخش را نيز به پايان برده است.
حكيم در اين كتاب از ساير ابواب فقه سخني به ميان نياورده و درآخر كتاب اشاره كرده كه چون ما در كتاب نبراس ساير ابواب را به نظم درآوردهايم از طرح آن در اينجا خودداري نموديم. اين كتاب نشان ميدهد كه حكيم علاوه بر فلسفه درعلوم مختلف از جمله فقه تبحر داشته است.
4. شرح فارسي بر برخي از ابيات مشكل مثنوي مولانا.
5. مفتاح الفلاح و مصباح النجاح: شــرح دعاي شريف صباح منسوب به مولي الموحدين امير المؤمنين است.
سه شنبه 3 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1816]