تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804229470




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: موسي كاظم زاده نقش وسايل نوين ارتباط جمعي و رسانه‌ها در مديريت بحرانها


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: موسي كاظم زاده نقش وسايل نوين ارتباط جمعي و رسانه‌ها در مديريت بحرانها
خبرگزاري فارس:نقش رسانه هادرآگاهي، هموار سازي وگسترش بحرانها برجسته است. رسانه همانگونه كه در تضعيف پايه هاي امنيتي موثرند، مي توانند در ايجاد وتحكيم آن نيز سهم بسزايي داشته باشند.


صر امروز را عصر سلطه ارتباطات مي نامند، بي‏گمان در مورد همه مسائل جهان، بزرگترين رسالت اطلاع‏رساني بر دوش رسانه‏هاي جمعي است. امروزه رسانه‌هاباگسترش مرزهاي جغرافيايي، فرهنگي و سياسي، هويت انسان معاصر را نيز تحت‌تاثير قرار داده‌اند، به طوري كه مي‌توان هويت انسان مدرن را هويت رسانه‌اي شده نام گذاشت.
افزايش نقش وسايل نوين ارتباط جمعي دربخش هاي مختلف زندگي بشري سبب شده است ازآنهادرتحولات گوناگون مورد استفاده شود ونقش رسانه هادرآگاهي، هموار سازي وگسترش بحرانها برجسته گردد. به بيان ديگر، رسانه هاهمان گونه كه در تضعيف پايه هاي امنيتي موثرند، مي توانند در ايجاد وتحكيم آن نيز سهم بسزايي داشته باشند.
رسانه ها مي توانند بادوركردن احساس ناامني، بي اعتمادي ونا اميدي فضاي ذهني افراد در جامعه به گونه اي عمل كنند كه ضمن انعكاس واقعيت ها از بزرگنمايي هاوكاستي ها خودداري كرده وبه جاي بحران نمايي وبحران افزايي به بحران زدايي، مهار، كنترل وكاهش خسارت بحران سهم مهمي داشته باشد، چرا كه ثبات وامنيت ملي وتحكيم آن، تابع مستقيمي از رويكرد افكار عمومي ورضايت ونارضايتي مردم و واكنش آنها در مواقع بحراني مي باشد.
از اين منظر رسانه‌ها در حفظ و تحكيم وفاق ملّي، چه به لحاظ سخت‏افزاري و چه به لحاظ نرم‏افزاري و بالا بردن توان انتخاب جامعه، افزايش مشاركت، رقابت و پويايي شهروندان و ارتقاي سطح دانش در برقراري وحدت و يا تمايز و يكپارچگي مدد رسانند، تا وفاق ملّـي و در نهايت، امنيت ملّي پايدار بماند.

مقدمـــه
بحران ها در تمامي انواع خود جز جدايي ناپذير زندگي بشرند و روز به روز بر تنوع و تعدد آنها افزوده مي شود. رسانه هاي جمعي نقش انكار ناپذيري در جامعه دارند و يكي از عرصه هايي كه رسانه هاي جمعي در آن نقش و اهميت بسيار زياد داشته نقشي است كه رسانه ها در بحران ها و مديريت بحران ايفا مي كنند. جنبه هاي مثبت و منفي اين نقش بسيار مهم است. رسانه ها مي توانند در زمينه بحران هاي درحال وقوع جديدترين اطلاعات را به مردم بدهند و مردم را در جريان آخرين اخبار مربوط به وقايعي كه اتفاق افتاده است بگذارند. رسانه ها ما را به درون مناطق بحران زده مي برند و ما را از آنچه در آنجا مي گذرد آگاه مي سازند. رسانه ها قادرند مردم را به انجام دادن اقدامات مثبت تشويق و يا برعكس موجبات ترس و وحشت بيشتر مردم را فراهم كنند.
جهان در دنياي واقعي Real World حوادث بيشماري در هر لحظه در اطراف ما رخ مي دهند. مانند حوادث طبيعي (سيل، زلزله، صاعقه و...)، حوادث ناشي از دخالت انسان (جنگ، خشونت، رقابتهاي انتخاباتي و...) و همچنين رويدادهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي. بنابراين، در دنياى اطلاعات كنونى، رسانه‌ها هم مى‌توانند منبع و منشأ بسيارى از بحران‌ها در سطوح مختلف باشند و هم مى‌توانند تحديد و تدبيركننده بحران‌ها باشند. رسانه‌ها حتى مى‌توانند از «نيست»، «هست» بسازند و بر قامت بحرانى كه تولد نيافته است جامعه هستى بپوشانند (و بالعكس). به بيان ديگر، رسانه‌ها هم مى‌توانند مشروعيت، مشاركت، مقبوليت، اعتماد و ثبات‌ساز باشند و هم مى‌توانند جامعه را در متن و بطن بحران‌هاى مشروعيت، مشاركت و... قرار دهند. در اين عصر دنيا دهكده‌اي متصل است كه افراد آن در هر لحظه كه بخواهند به هر گوشه آن مي‌توانند مسافرت كنند، از اخبار آن مطلع شوند و يا بدان جا پيغام بفرستند. اينترنت، تلفن‌همراه، محاسبات ‌بي‌سيم، نرم‌افزار و سخت‌افزار، هوش مصنوعي و … پديده‌هاي اين عصر هستند. افزايش روز افزون شبكه‏هاي خبري ماهواره‏اي، روزنامه‏ها و كميسيون‏هاي خبري از نقش مهمّ رسانه‏هاي جمعي در «اطلاع‏رساني» حكايت دارد. دراين ميان رسانه هاي نوين امكان دسترسي به اطلاعات را براي شهروندان سياستمداران و ديوانسالاران افزايش داده اند. وهمچنين جمع آوري انباشت و توزيع اطلاعات را سرعت بخشيده اند و محدوديت هاي زماني و مكاني را از بين برده اند. رسانه هاي نوين به دريافت كنندگان اطلاعات امكان داده اند كنترل بيشتري بر آن داشته باشند. رسانه هاي نوين امكان قبض و بسط اطلاعات و امكان تعامل ميان فرستنده و گيرنده اطلاعات را براي فرستنده فراهم كرده اند. از اين‌رو نقش رسانه‏ها در مقوله اطلاع‏رساني بسيار تعيين كننده است، بطوريكه در بالا رفتن فرهنگ و قدرت مفاهمه جامعه و حتي ميان جوامع مختلف، بيشترين نقش را ايفا مي‏نمايد.

مفهوم بحران
در مورد بحران عملا يك تعريف واحدي كه مورد اتفاق همه باشد، وجود ندارد، ‌لكن آن چيزي كه ما به آن بحران مي‌گوييم عبارت است از وضعيتي ناپايدار و متزلزل كه در چارچوب آن وضع موجود در حال تغيير و توام با تنش و اصطكاك و نارضايتي است و به خطر افتادن منافع جمعي اعضاي يك جامعه كه براي قسمت عمده‌اي از جامعه اين وضعيت تهديد به شمار مي‌رود و آنها خود را در معرض آسيب مي‌بينند. پس ما به اين شرايط، بحران مي‌گوييم. گام اول در مديريت بحران شناخت زمينه هاي بحران و گردآوري اطلاعات در زمينه هاي شكل گيري يا احتمال حادث شدن بحران است. تغييري ناگهاني، شديدتر از حالت عادي و غافل گيري تهديدآميز، ازجمله معيارهاي تعريف بحران هستند. بحران در حقيقت وضعيتي است كه مديريت بر آن بسيار ضروري و لازم است يعني اگر بحران مديريت نشود، آسيب و خسارت به مراتب بالا مي‌رود. مديريت بحران به نوعى تدبير راهبردى دلالت مى‌ورزد كه در فرايند آن، محيط‌هاى داخلى و خارجى يك بحران مورد تحليل قرار مى‌گيرد، از اين منظر، مى‌توان گفت كه مديريت بحران، اقدامى است كه، در بسيارى موارد، شبيه به جنگ محدود است و هدفش نه محو كامل جنگ، بلكه تحديد و ممانعت از تكرار آن است. به بيان مك كارتى، «هدف اصلى مديريت بحران، دستيابى به راه‌حلى معقول براى برطرف كردن شرايط غيرعادى به گونه‌اى است كه منافع و ارزش‌هاى اساسى، حفظ و تأمين گردند. به بيان ديگر، كاملاً قابل تصور است كه بحران نه تنها در نتيجه تصميمات عمدى، اقدامات معين يا انتخاب آگاهانه، بلكه به سبب وقايعى همچون فرايند خبرگيرى و خبردهى يا از دست دادن تسلط بر وقايع، منجر به اعمال خشونت شود.
بحران‌ها انواع و اقسام دارند. بحران‌هاي ناشي از بلاياي طبيعي كه تا حد زيادي قابل پيش‌بيني نيستند. مثلا زلزله، طوفان و سيل عموما بحران‌هاي طبيعي از نظر زمان و مكان وقوع غيرقابل پيش‌بيني‌اند؛ اما اين كه در صورت وقوع بحران چه اتفاقي خواهد افتاد، اين قابل پيش‌بيني است و براساس اين پيش‌بيني مي‌توان ميزان خسارت را بسيار پايين آورد. بحران‌هاي ناشي از مسائل سياسي، اجتماعي هم هست كه قاعدتا امكان پيش‌بيني‌اش بيشتر از بحران‌هاي طبيعي است؛ چراكه مراحل مقدماتي دارد تا برسد به مرحله بحران. با اين همه زمان و مكان اين نوع بحران را هم به صورت دقيق نمي‌توان پيش‌يبني كرد. لذا براي اين نوع بحران‌ها همه مسوولان ذيربط كه عمدتا مسوولان امنيتي كشور هستند، پيش‌بيني‌هاي لازم را بايد بكنند. بحران‌هايي هم كه ناشي از دخالت يا حمله دشمن خارجي است كه باز هم صددرصد قابل پيش‌بيني و قطعي نيست. در هر حال زمان و مكان بحران را نمي‌شود پيش‌بيني كرد و البته حجم بحران، شدت و خسارت بحران قابل پيش‌بيني و برنامه‌ريزي است، ولي وظيفه مديريت بحران در هر دستگاهي اين است كه وضعيت‌هاي مختلف احتمالي را كه ناشي از مسائلي است كه مي‌تواند منجر به بحران بشود، پيش‌بيني ‌كند و براي كاهش تلفات و خسارات برنامه‌ريزي كرده و آموزش‌هاي لازم را ارائه نمايد.

رسانه‏هاي همگاني در فرآيند اطلاع‏رساني
در قرون 19 و 20 ميلادي اختراعاتي شكل گرفت كه شيوه‏هاي مختلف ارتباط (شيوه بيان، گفتاري، ايمائي، نوشتاري، چاپي) ميان انسانها را تسهيل نمود، اين اختراعات افراد را در مكان جابجا نمي‏كنند: مانند: راديو، تلفن، نامه، روزنامه، سينما، تلويزيون و تلگراف و براساس نوع ارتباط به يك طرفه يا دو طرفه دسته‏بندي شده، رسانه‏هايي كه در عمليات استراتژيك يا ملّي استفاده مي‏شود، بطور كلي بر دو نوع هستند؛ رسانه‏هاي كند و رسانه‏هاي تند.
در اين ميان رسانه‏هاي همگاني، از جمله رسانه‏هاي تند هستند كه از عوامل اساسي شكل دادن به افكار عمومي مي‏باشند كه هر يك داراي امكانات و محدوديت‌هايي بوده كه مورد بحث قرار مي‏گيرند. مهم‌ترين وسيله ارتباط جمعي و تبليغات كه مي‏تواند در بين اقشار جامعه نفوذ كند، راديو و تلويزيون است. با در نظر گرفتن درصدي از جمعيت جهان كه بيسوادند و همچنين كودكان جهان، كه فقط از راديو و تلويزيون مي‏توانند استفاده كنند، به اهميت اين وسايل ارتباط جمعي بيشتر پي مي‏بريم. در اين ميان نقش راديو، به دليل امكانات فني كمتري كه نياز دارد، نسبت به تلويزيون، از اهميت بيشتري برخوردار است. نقش رسانه ملي درمديريت بحران‌هم درمقايسه باساير رسانه ها موثرتر است چراكه رسانه ملي در حقيقت به عنوان اصلي‌ترين مرجع اطلاع‌رساني كشور ما، همواره سعي مي‌كند همواره مسير تعالي و پيشرفت رادركشورمان فراهم نماييد. اين موضوع خود نشاندهنده ظرفيت رسانه ملي است. در كشور ما با توجه به اين كه رسانه ملي از گستردگي خاصي روبه‌رو است و شبكه‌هاي راديويي و تلويزيوني بسياري دارد چه براي مخاطبان داخلي و چه براي مخاطبان خارجي؛ اين تاثيرگذاري خيلي بيشتر است در قياس با ساير رسانه‌هاي بزرگ ميباشد. رفتار رسانه ملي كه به عنوان تنها رسانه فراگير در ايران وظيفه خبررساني صادقانه و آگاه‌سازي مردم را بر عهده دارد، در مواردي مصداق بارز قلب حقايق است. بايد توجه داشت كه كشور ما از لحاظ طبيعي كشور بحران‌خيزي است و زمينه بلاياي طبيعي در آن فراوان است. هماهنگي سازمان صدا و سيما با سازمان‌ها و دستگاه‌هايي مختلفي مثل سازمان هلال احمر، شهرداري تهران، استانداري‌ها، وزارت كشور، نيروهاي مسلح، بسيج و ارتباطات ستاد فوريت‌هاي سازمان صدا و سيما است كه به نوعي در موضوع مديريت بحران مسووليت و نقش دارند و اين كه در مواقع بحران تعامل كاري و مديريتي بايد به چه نحوي عمل كنند. بنابراين امروزه هزاران فرستنده راديويي و تلويزيوني در سراسر جهان وجود دارد كه نه تنها در سطح داخلي از كشور خود را پوشش مي‏دهند؛ بلكه به دهها زبان براي كشورهاي ديگر برنامه پخش مي‏كنند. در اين راستا كشورهاي آمريكا، روسيه و انگلستان در پخش برنامه‏هاي بين‏المللي راديويي سر آمد ساير قدرت‌ها هستند. جالب است كه در بين اين قدرت‌هاي خبر، تنها كشورهاي غربي و در رأس آنها آمريكا و انگليس با داشتن 10 درصد جمعيت جهان 90 درصد امواج بين‏المللي راديوها را در اختيار دارند.
در زمينه برنامه‏هاي تلويزيوني نيز شرايط به همين ترتيب است، بطوريكه درصد عظيمي از برنامه‏هايي كه از راديو و تلويزيونهاي جهان پخش مي‏شود، محصول يك توليدي قدرتهاي برتر جهاني هستند، در اين مورد: ايالات متحده آمريكا با بيش از 200هزار ساعت، مقام اوّل و انگلستان با بيش از 30هزار ساعت برنامه‏هاي تلويزيوني مقام دوم را به خود اختصاص داده‏اند و فرانسه و ژاپن نيز در رده‏هاي ديگر قرار گرفته‏اند و اين توليدات تلويزيوني غرب كه در سطح بسيار گسترده‏اي در كشورهاي جهان سوم به نمايش در مي‏آيند، عامل بسيار مهمي در ترويج و نشر عقايد و فرهنگ غرب در مناطق مختلف جهان بشمار مي‏آيد. بدين ترتيب انتشار اخبار و اطلاع‏رساني به شكل فراگير آن، به صورت گزينشي و با برداشتي متفاوت نسبت به واقعيتها به مخاطبان رسيده و اذهان عمومي را بدين شكل جهت مي‏دهند و مبداء تبليغات هدفمند را تشكيل داده و به تبع آن اهداف مورد نظر خود را در سراسر جهان، مورد حجمه رسانه‏اي خود قرار مي‏دهند. پس بي‏دليل نبود كه جيمي كارتر در دوران رياست جمهوري خود عنوان مي‏كند: «هر دلاري كه براي تبليغات خرج شود، از هر ده دلاري كه براي تسليحات اختصاص داده مي‏شود، مؤثرتر است.

جايگاه رسانه‌هاي نوين درشكل‌گيري هويت انسانها
امروزه رسانه‌ها، مرزهاي جغرافيايي، فرهنگي و سياسي را درنور ديده‌اند و با گسترش فزاينده و روزافزون خود از حوزه اجتماعي- سياسي فراتر رفته، هويت انسان معاصر را نيز تحت‌تاثير قرار داده‌اند، به طوري كه مي‌توان هويت انسان مدرن را هويت رسانه‌اي شده نام گذاشت.
يكي از مهم‌ترين دستاوردهاي انسان كه بر حيات سياسي اجتماعي جوامع بشري تاثير گذاشته، وسايل ارتباط جمعي است. تاثير وسايل نوين ارتباطي، در شكل‌گيري نظام‌هاي سياسي اجتماعي و زيست بوم انسان آنقدر عميق است كه به قول مك لوهان، جهان به دهكده‌اي كوچك تبديل شده است؛ دهكده‌اي كه هر كس براحتي مي‌تواند با فرد ديگري در نقطه‌اي ديگر ازجهان ارتباط برقرار كند. از اين منظر رسانه‌ها به عنوان يكي از عوامل موثر در شكل‌گيري و تحول هويت اهميت مي‌يابد بويژه در دنياي معاصر كه به عصر ارتباطات شهرت يافته است. اينك در عصر اطلاعات با جهاني رسانه‌اي شده روبه‌رو هستيم كه صاحبان فناوري و دانش به وسيله قدرت عظيم رسانه‌اي، فرهنگ و ارزش‌هاي خويش را به جهاني - انساني تسلط مي‌دهند و هويت‌هاي قوي و ملي كشورهاي ديگر را به چالش مي‌كشانند. اين مساله بويژه براي كشوري مثل ما كه صاحب تمدن و فرهنگ و انديشه در تاريخ بوده، حياتي‌تر و جدي‌تر است. پرسش اساسي اين است كه در برابر اين غول‌هاي رسانه‌اي چه بايد كرد؟ چگونه بايد از اين زندان هويتي رهايي يافت؟
يكي از عواملي كه گيدنز در بحث هويت شخصي بر آن تأكيد مي ورزد رسانه ها هستند. رسانه ها درك فرد از روابطش را تغيير مي دهند. اطلاعات و افكاري كه رسانه ها در جامعه منتشر مي كنند فقط بازتابي از جهان اجتماعي نيست بلكه يكي از عوامل و نيروهاي مؤثر در شكل جهان اجتماعي است. اين رسانه ها در بازانديشي مدرن نقشي محوري دارند و گزينه هاي انتخاب ما را مشخص كرده و سبك هاي زندگي را به ما معرفي مي كنند. در طول نيم قرن گذشته، مهمترين نيروي دگرگون كننده زندگي ما، بازارهاي اقتصادي و يا بهم وابستگي اقتصادي، سياسي و فرهنگي نبوده، بلكه تاثير ارتباطات بوده است كه عموما تحت عنوان "انقلاب ارتباطات" خوانده مي شود. پس شكي نيست كه اصلي ترين عامل بهم وابستگي روزافزون ما، تاثير ارتباطات بوده كه در اين ميان "ارتباطات هم زمان" از اهميت ويژه اي برخوردار است.
نقش رسانه‏هاي همگاني در ارتقاي امنيت ملي استفاده از رسانه ها براي تضعيف دشمن و بهره گيري از توان وظرفيت آنها (اعم از) Media War (جنگ رسانه اي مطبوعات خبرگزاريها راديو تلويزيون اينترنت و اصول تبليغات) به منظور دفاع از منافع ملي است. همبستگي و وفاق ملّي به عنوان پديده‏اي اجتماعي، از لوازم و نتايج قطعي و حتمي توسعه همه جانبه و امنيت ملّي است. وفاق ملي كه انسجام و همبستگي جامعه را پايدار مي‏كند، پديده‏اي فراتر از يگانگي و يكساني است كه بنياد آن بر حضور و قبول ارزشهاي مشترك قرار دارد؛ در مجموع، كار رسانه‏ها در حفظ و تحكيم وفاق ملّي، چه به لحاظ سخت‏افزاري و چه به لحاظ نرم‏افزاري و بالا بردن توان انتخاب جامعه، افزايش مشاركت، رقابت و پويايي شهروندان، دروني و نهادي كردن نظام ارزشي و باورهاي اعتقادي و معرفي ساز و كارهاي حل و فصل تعارض‌ها و چندگانگي‌هاي فرهنگي و اجتماعي است. در حقيقت رسانه‏هاي جمعي بايد بتوانند به برقراري و استحكام رابطه ميان تنوع و وحدت و يا تمايز و يكپارچگي مدد رسانند، تا وفاق ملّـي و در نهايت، «امنيت ملّي» پايدار بماند. بنابراين، به ياري همين رسانه‏ها مي‏توان در جهت ارتقاي سطح دانش، نگرش و رفتار اجتماعي و بازشناسي و باز توليد ارزشها و باورهاي عميق و استوار جامعه و نهادي كردن آنها، گامي جدي برداشت.
رسانه‏ها قدرت آن را دارند كه با تقويت همبستگي ملّي و هماهنگي ميان بخشهاي مختلف اجتماعي در عين حفظ تفاوت‏ها، قدرت فهم و ادارك و تحمل و انتخاب فعال جامعه و در نهايت سطح و عمق «پايداري ملّي» را بالا ببرند. حال فقدان يا ضعف رسانه‏هاي كارآمد، مي‏تواند موجبات توسعه نيافتگي فرهنگي، از هم گسيختگي توسعه اجتماعي و در نهايت توسعه نيافتگي سياسي را فراهم سازد. بطوريكه در جامعه ما به دليل وجود برخي چند پارگي‏هاي اجتماعي، تاريخي، مذهبي، قومي و زباني، و نيز شتاب رشد شهرنشيني و پيدايش جامعه نو و تحركهاي جمعيتي طبقاتي، صنفي، سياسي و فرهنگ گسترده كه برآمده از انقلاب اسلامي و افزايش مشاركت و رقابت گروههاي اجتماعي است اين موضوع اهميت مضاعفي مي‏يابد. بدين ترتيب رسانه‏هاي جمعي به عنوان بخشي از دستگاهها و نهادهاي سازنده همبستگيهاي اجتماعي و نيز استوار كننده وفاق و امنيت ملّي، مي‏توانند كاربردهاي مؤثري داشته باشند.
اهميت رسانه‏ها و تأثير بسزايي كه انواع آنها، بويژه روزنامه‏ها و شبكه‏هاي خبري ـ ماهواره‏اي و اينترنتي ـ بر سياستگذاري دولت‏ها دارند، موجب شده كه بعنوان يك چالش جديد در حوزه حاكميتي خود از اين پديده، يعني «انفجار اطلاعات» ياد كنند. ارتباطات جمعي با دو چهره سازنده و ويرانگر خود در روند پاسخگويي به نيازهاي ملي و تهديدهاي بين‏المللي ظاهر مي‏شود. چهره ويرانگر آن گسستن از گذشته و نينديشيدن به آينده است. منفعل ساختن فكري و فرهنگي جامعه در زير رگباري از اطلاعات و اخبار از هم گسيخته، تحريف واقعيت‌ها، توليد بي‏امان رويا و گسترش شتابان ارزش‌هاي چيره جهان صنعتي و مادي انديش مي‏باشد. اما از چهره سازنده ارتباطات جمعي نيز نبايد غفلت كرد. رسانه‏هاي جمعي در اين گذار تاريخي در عين حال مي‏توانند تأمل درباره زمان را بياموزند و گذشته، حال و آينده را در مسير تاريخي جامعه پيوند زنند و امكان ارتباط ميان انسان، تاريخ و جهان را فراهم آورند. امنيت ملي به عنوان مفهومي تعميم‏يافته به تمامي وجوه اجتماعي، داراي ابعادي فراتر از توان نظامي جهت حفاظت از مرزهاي ملّي است. به يقين انقلاب ارتباطات، سهم بزرگي در پيدايش دوراني ايفا نموده كه به درستي عصر «شتابندگي تاريخ» ناميده شده است. اگر در اين قرن براي فروپاشي امپراطوريهاي عثماني، اتريش، اسپانيا، پرتغال، فرانسه، انگليس و آلمان دو جنگ جهاني لازم آمد، براي اضمحلال امپراطوري شوروي (سابق) حضور رسانه‏هاي جهاني، ويديو، شبكه‏هاي كامپيوتري كافي بود؛ تا ساز و كارها و تغييرات اجتماعي از پيش مهيا شده را تشديد نمايند. در اين فرآيند تغيير، آنچه كه بسيار اهميت دارد، حفظ و استحكام همبستگي و پيوستگي ميان بخشهاي مختلف جامعه است. هيچ بخشي نسبت به بخش‌هاي ديگر جامعه نبايد دچار پس‏افتادگي يا پيش‏افتادگي شود؛ چرا كه وقوع چنين امري عدم تعادل و بي‏ثباتي را در پي دارد و همين جريان، امنيت ملي را به مخاطره مي‏اندازد. آنچه مسلم است ارتباطات و امنيت، رابطه‏اي دوسويه، متقابل و جدايي‏ناپذير از يكديگر دارند. بنابراين، اين تأمين امنيت در گرو تناسب نظام اطلاع‏رساني و ارتباطي با نيازهاي ملّي و تهديدهاي بين‏المللي است.

نقش تبليغات در مديريت بحران
مفهوم تبليغات از ريشه لاتين propagane گرفته شده واز نظر لغوي به معناي«پخش كردن»، «منتشر ساختن» وچيزي را شناساندن است. تبليغات از ابتداي خلقت وجود داشته است. حك اولين تصاوير و نقوش انسانهاي نخستين بر روي ديوارهاي غارها، سخرانيها، ترانه ها، سنگ نبشتها، همه يك حركت تبليغي بوده است و تبليغات در همه زمينه هاي مختلف از ساختن يك سوزن تا رفتن به كره ماه وجود دارد و انگيزه هاي مادي، معنوي، رواني و برتري جويي وجود دارد.
در اين ميان توسعه تكنولوژي و ترقي روز افزون صنعت و فراگيري وسائل ارتباط جمعي است كه جهان معاصر را در چنبره تبليغات اسير كرده است. در عصر ارتباطات يا عصر اطلاعات خبرگزاريهاي غول آساي جهاني با مدرنترين ابزارها و تكنيك ها در اختيار تبليغات قرار دارند. در روند انتشار اطلاعات و برقراي ارتباطات جمعي تدابير تبليغي است كه دنيا را تحت تاثير خود قرار داده است. انقلابات مشهور جهان نيز با تبليغات به ثمر رسيده است. در انقلاب 1789 فرانسه سخرانيهاي مهيج، ناطقين ورزيده موجب ارتقاء سطح آگاهيهاي مردم گشت. در تمام جنگهاي تاريخي تبليغات نقش عمده اي را ايفا كرده است.
در جنگها و شورش هاي منطقه اي اخير نقش تبليغات يك طرفه آشناي اذهان عموم مي باشد. تبليغات با وجوه متضاد خود هم مي سازد و هم مي سوزاند و روزگار، روزگار بدون تبليغات نمي گذرد. تبليغات سواي تبليغات كه بر پايه دروغ و نيرنگ باشد و بطور مكرر پخش مي شوند بر روان مردم فشار زيادي وارد مي كنند كه باورهاي آنها به مسخره گرفته شده و به آنها توهين مي شود و اين زماني است كه تبليغات يك طرفه باشد و امكان پاسخ به آن نباشد. جنبه اطلاع رساني عوارض سوئي نيز دارد كه مهمترين آن فشار رواني است. امروزه تبليغات به لحاظ سازوكار اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي آن در جامعه يكي از موضوع‌هاي مهم و قابل توجهو اثر گذار به شمار مي‌آيد. اهميت موضوع تبليغ در حوزه‌هاي مختلف به حدي است كه يكي از بخشهاي مهم مديريت بحران است كه باتبليغات درست وبه هنگام ميتوان ازبسياري ازبحرانهاجلوگيري كرد.

جنگ روحي و رواني رسانه ها
جنگ اطلاعات جزئي لاينفك از جنگ نرم است و به واقع جوهره آن را تشكيل مي‌دهد. جنگ اطلاعات در قالب‌هايي از جمله (ايجاد اختلال در رد و بدلهاي الكترومغناطيسي وداده‌ها..) در جنگ الكترونيك، (جنگ ماهواره‌اي و دزدي داده‌هاو…) در جاسوسي و هم چنين در قالب (طراحي و هدايت افكار مردمان و سپاه و…) با عنوان پروپاگاندا و تبليغات مي‌تواند خود را به عرصه ظهور رساند. در جنگها و به خصوص جنگهاي جديد و به ويژه جنگ نامتقارن و نا همگن افكار عمومي نقش بسيار مهم و غير قابل انكاري را بر عهده دارند.
استفاده از رسانه‌ها براي تضعيف گروه و مجموعه هدف با بهره گيري از توان و ظرفيت رسانه‌ها(اعم از مطبوعات، خبرگزاريها، راديو، تلويزيون، اينترنت و اصول تبليغات)بكارگرفته ميشود. جنگ رسانه اي يكي از برجسته ترين جنبه‌هاي«جنگ نرم» (Soft Warfare) و«جنگ‌هاي جديد بين المللي» است. جنگ رواني به عنوان يك موئلفه اصلي جنگ نرم، از طريق رسانه به عنوان تاثير گذار ترين عامل بر روند تفكر جامعه، اعمال مي‌شود و ارتباطي مستقيم با موضوع افكار عمومي دارد.
از جنگ دوم جهاني به بعد، اين جنگ رسانه‌اي به يك رشته علمى و استراتژيك تبديل شد كه شاكله اصلى قدرت نظامى، اقتصادى، فرهنگى و سياسى كشورهايى مثل آمريكا و… را تشكيل مى‏دهد. دقيقاً به همين دليل است كه مارشال مك لوهان مي‌گويد: «جنگ‌هايي كه در آينده رخ خواهند داد به وسيله تسليحات جنگي و در ميدان‌هاي نبرد نخواهند بود، بلكه اين جنگ‌ها به دليل تصوراتي رخ خواهد داد كه رسانه‌هاي جمعي به مردم القاء مي‌كنند. رسانه‌ها درشكل دادن به تصورات مردم و هدايت افكارعمومي نقش تعيين كننده اي دارند. از اينرو قدرتهاي سلطه جو براي تحقق اهداف خود، به كاركرد مؤثر رسانه‌ها در جنگ و طرح ريزي جنگ رسانه اي يا جنگ رواني رسانه‌اي توجهي جدي دارند. رسانه‌ها همان طور كه اشاره شد مي‌توانند حقايق را وارونه نمايش دهند، كتمان كنند، تحريف يا سانسور نمايند و يا با انعكاس برخي اخبار واقعي و غير واقعي به تهييج و تحريك و يا آرامش افكار عمومي بپردازند.
از اهداف چنين برنامه‌هايي مى‏توان به«تغيير و آلودگى محيط به نفع مهاجم»، «نفوذ در افكار عمومى و گمراه كردن آن»، «بسيج فكرى مردم»، «شخيصت‏كشى و شخصيت‏سازى»، «كوشش در شكست اراده مقاومت»، «نفاق و تفرقه‏انگيزى ميان نخبگان و جناحهاى مختلف»، «مشغول كردن دولتمردان و سردمداران و روزنامه‏نگاران به مسائل جزئى و منحرف كردن آنان از مسائل اساسى» و «فراهم كردن محيط براى زد و خوردهاى داخلى و خارجى» را نام برد كه نتيجه اين جنگ، هم ابعاد خارجى و هم ابعاد داخلى دارد.

رسانه و قدرت
اطلاعات مناسب نه تنها به مسائل واقعي، مثلا ً آنچه اتفاق افتاده است، بلكه به انتقال انديشه، فرهنگها و نگرشها نيز مربوط مي شود. بنا به تعريف، ارتباطات براي همه رفتارهاي سياسي و اجتماعي مهم است. بدون ارتباطات، نه سياست ونه جامعه نمي تواند وجود داشته باشد. جدي نگرفتن افكار عمومي، پشبرد بسياري از اهداف ملي و بين المللي را دچار ضعف و نقصان مي كند. كشوري كه در چالش هاي بزرگ جهاني وارد شود اما نتواند صداي خود را به گوش جهانيان رسانده و در شكل دهي به افكار عمومي جهانيان نقشي جدي ايفا كند، قطعا به شدت آسيب پذير خواهد بود.
از آنجا كه علم و دانش مهمترين ابزار برتري جوامع بر يكديگر است، بديهي است كشورهاي استعمارگر سابق و توسعه‏يافته امروز، به منظور حفظ منافع خود در ديگر كشورها از علم و تكنولوژي به عنوان بهترين وسيله استفاده مي‏كنند و امپرياليسم خبري، رسانه‏ها، كتب و مجلات را به عنوان ابزاري، به انحصار خود در آورده‏اند كه صدها دانشمند طراز اول آمريكايي و اروپايي و گاه، جهان سومي (نخبگان مهاجر)، به شكل سازمان‏يافته‏اي مجهز به آخرين اطلاعات و آمار درباره اغلب كشورها، الويتهاي استراتژيك آنها هستند و تقريبا در بيشتر حوزه‏ها و مسائل آنها، از جنبه‏هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي مشغول تفكر و مطالعه و ارائه راه و روشهاي متعدد مي‏باشند؛ و بدين طريق خط‏ مشي شبكه‏هاي بزرگ خبري و اطلاع‏رساني جهاني را تعيين و ترسيم مي‏نمايند.
امروزه چهار خبرگزاري غربي به عنوان بزرگترين بنگاههاي اطلاع‏رساني و سخن پراكني جهان نظير؛ يونايتدپرس، اسوشيتدپرس، فرانس پرس و رويتر، روزانه نزديك به چهل ميليون كلمه خبر به سراسر دنيا مخابره مي‏كنند و 90 درصد اخبار خارجي روزنامه‏ها و ساير وسايل ارتباط جمعي، از اين چهار منبع خبري تهيه و پخش مي‏شود كه خوراك خبري بيشتر رسانه‏ها از اين غولهاي خبرگزاري است كه به راحتي مي‏توانند افكار عمومي دنيا را تحت‏تأثير قرار دهند، به عقيده هاوس «خبرگزاريها به طور اخص بر خبرهاي تألم‏انگيز و فاجعه‏آميز جهان سوم تأكيد ندارد؛ بلكه آنها تصوير مخدوشي از جهان سوم ارائه مي‏دهند و برخورد آنها با جهان سوم برخورد قوم‏گرايانه بوده و صرفا در جهت ارضاي بازار خبري تحت سلطه غرب است. بنابراين اين هژموني رسانه‏اي و خبري قدرت‌هاي جهاني، توانسته است چالشي جدي در زمينه امنيت ملّي ساير كشورهاي جهان؛ بخصوص كشورهاي هدف؛ كه تبعا هم‌قدم و هم‌جهت با سياست‌هاي آنها نيستند، بشمار ‏آيند. زيرا بايد اين واقعيت را پذيرفت كه نقش و تأثير بسزاي بنگاه‌هاي اطلاع‏رساني بر اذهان عمومي به هيچ وجه قابل چشم‏پوشي نيست، زيرا در بسياري از مواقع اين رسانه‏ها بوده‏اند كه قيامي به راه انداخته، و يا از برخي رويدادها جلوگيري كرده‏اند. به همين سبب، قدرت رسانه‏ها را به اندازه‏اي مي‏دانند كه قادر است در سرتاسر جهان، به عنوان مهمترين سلاح به كار گرفته شود. دربررسي وسايل ارتباط جمعي معاصرچون مطبوعات وخبرگزاريها، مي توان آنها را به عنوان مهمترين وسيله ارتباط سياسي ازقرن 19 تا اواسط قرن 20 به شمار آورد. علم و فن آوري متكي بر ابزار ارتباطي در عصر تحولات اطلاعاتي و ارتباطاتي به عوامل مهم قدرت در عرصه ي جهاني تبديل شده اند. در نتيجه كارآيي يا ناكارآيي كشورها و در مقياس ديگر، ضعف يا توانمندي آنها، بستگي به نحوه ي بهره مندي آنها از اطلاع رساني نوين دارد.
در حال حاضر شاهد نوعي عدم توازن و شكاف در پيشرفت رسانه هاي اطلاعاتي و ارتباطي جهان سوم و كشورهاي پيشرفته هستيم كه در عرصه ي اطلاع رساني از ساير بخش ها بيشتر رخ نمايانده است. به هر طريق، قدرت استفاده از فن آوري هاي نوين و تسلط بر ابزارهاي اطلاعاتي ـ ماهواره هاي ارتباطي، شبكه ي جهاني اينترنت، پست الكترونيكي، ريزپردازنده ها و … شيوه ي تازه تري از تسلط جهاني را پي افكنده است كه در صورت عدم چاره انديشي از سوي دولت هاي جوامع جهان سومي، خطر عميق تر شدن شكاف هاي جهاني را بيشتر مي سازد. عصر حاضر نشان از نوعي تحول در فن آوري هاي ارتباطي، اطلاعاتي دارد كه به مرور منجر به تسلط قدرتهاي برتر به فن آوري هاي پيشرفته تر و در نتيجه تمركز قدرت و رسانه در يك نقطه خاص مي شود.

رسانه ها و توسعه
اگر رسانه هاي ارتباطي را به عنوان دستگاه عصبي تلقي كنيم، بايد براي فهم و درك رسانه ها به نحوه زندگي در قرن حاضر مراجعه نماييم. رسانه ها مي توانند فرهنگ و هويت افراد را تغيير داده و يا به آن شكل دهند. امروزه در دنياي صنعتي 50 تا 80 درصد از نيروي كار فعال در بخش ارتباطات مشغول فعاليت هستند، علاوه بر آن مردم كشورهاي توسعه يافته بيش از 6 تا 7 ساعت از وقت خود را صرف ارتباطات مي كنند. اغلب اين كشورها در عرصه رسانه هاي ارتباطي، خود توليد كننده اطلاعات هستند و از پيشرفتهاي رسانه اي نيز براي توليدات خود بهره مي جويند.
از زمان آغاز گفتمان ارتباط ميان رسانه ها و توسعه، يعني پايان جنگ جهاني دوم، بيش از نيم قرن مي گذرد. در اين مدت، نظريه پردازان و انديشمندان عرصه ارتباطات ديدگاههاي متفاوت و گهگاه متضادي ارايه داده اند. برخي چون «مك لوهان» دهكده جهاني را منشأ تحول در جوامع وآن راناشي از رشد و گسترش رسانه هاميدانند و به عكس برخي از نظريه پردازان نو انديش عصر جديد، رسانه ها را محصول و نتيجه توسعه مي دانند. در اين بين عده اي نيز معتقدند رسانه ها مي توانند هم محرك توسعه باشند و هم نتيجه آن. به عبارت ديگر، رسانه ها در وجه منفي هم مي توانند عامل توسعه نيافتگي باشند و هم نتيجه توسعه نيافتگي؛ يعني ساخت اجتماعي و سياسي توسعه نيافته، ارتباطات توسعه نيافته هم دارد و اين ارتباطات توسعه نيافته دوباره ساخت اجتماعي و ساخت سياسي توسعه نيافته را تشديد مي كند. در هر صورت، نبايد از خاطر برد كه مقوله ارتباط، فراتر از رسانه و حتي سازمان رسانه است. گاهي اين دو مفهوم را به يك معنا مي گيريم، يعني تصور مي كنيم هرچه دامنه رسانه ها افزايش پيدا كند، به همان اندازه هم ارتباطات گسترش پيدا مي كند. در حالي كه اين گونه نيست. گاه خود رسانه مي تواند نقش نارسانه را هم ايفا كند. اگر مفهوم اعتماد وجود نداشته باشد، هر قدر رسانه توسعه پيدا كند، به همان نسبت بي اعتمادي توسعه پيدا مي كند. يعني هر قدر تعداد گيرندگان راديو و تلويزيون يا شمارگان روزنامه و نشريه زياد باشد و پذيرش در مخاطبان وجود نداشته باشد، اين امر دليل بر ارتباط كامل نمي شود، چون الزاماً توسعه كمي به برقراري جريان ارتباط منجر نمي شود. در برابر فرايند ارتباط، ما با دو عنصر خاموشي و سكوت و يا پارازيت مواجه هستيم كه اين خود نوعي از اختلال ارتباطي است. همان طور كه در برابر توسعه، زوال را داريم. يعني اگر توسعه در جامعه اي رخ ندهد، منابع ثروت و قدرت رو به زوال و نابودي ميروند. در شرايطي ارتباط مي تواند با پارازيت انجام شود يا در برابر آن خاموشي قرار گيرد. منظور از خاموشي، عنصر ضد ارتباطي آن است، نه عنصر ارتباطي. چون در يك زمان، سكوت خود يك ارتباط است و فقط پيامي رد و بدل نمي شود.

نتيجه‌گيري
با توجه به وجود زمينه تهديدات بالقوه و خطراتي كه امنيت ملي، استقلال و تماميت ارضي كشور را نشانه گرفته ضرورت عقلي دفاع كاملا مشهود مي باشد. آمار و سوابق جنگهاي گذشته نشان مي دهد پدافند عامل در حال حاضر به تنهايي قادر به مقابله با سلاح هاي مدرن و مخرب آفندي جهت جلوگيري از اثرات ويرانگر آنها بر مراكز حياتي و حساس و نيروي انساني نيستند و لذا به كار گيري اصول و معيارهاي پدافند غيرعامل مي تواند به تكميل زنجيره دفاعي كمكي موثر و قابل توجه نمايد كه اين امر به طور شايسته اي از جانب مقام معظم رهبري نيز مورد تاكير قرار گرفته است. جمهورى اسلامى ايران به لحاظ موقعيت جغرافيايى ممتاز، دارا بودن منابع پرارزش نفت و گاز، نظام اسلامى استكبار ستيز و ورود به عرصه هاى دانش و فنآورى در سند چشم انداز بيست ساله به عنوان يكى از اركان اصلى ايجاد امنيت مورد توجه بوده است. مطابق قانون چهارم توسعه، يكي از محورهاي اساسي موضوع امنيت ملي، بحث پدافند غير عامل است كه هدف از اجراي اين طرح‌ كاستن از آسيب‌پذيري نيروي انساني و مستحدثات و تجهيزات حياتي و حساس و مهم كشور عليرغم حملات خصمانه و مخرب دشمن و استمرار فعاليت‌ها و خدمات زير بنايي و تامين نيازهاي حياتي و تداوم اداره كشور در شرايط بحراني ناشي از جنگ است.. با عنايت به اينكه اين بحث از مباحثي است كه دانش فني آن در داخل كشور در حال شكل‌گيري است شناخت دقيق‌تر مفاهيم و جايگاه اين مبحث مي‌تواند اقدامي موثر در اين خصوص باشد.
از آنجا كه هر بحران داراي ويژگي هاي خود مي باشد، داشتن اطلاعات، تجزيه و تحليل از تجربيات بحران هاي به وجود آمده در گذشته از اهميت ويژه اي برخوردار است. دراين ميان نقش اطلاعات پيش از بروز هر بحران، هشدار دادن براي جلوگيري از بروز وضع غير مترقبه است. نقش اطلاعات پس از وقوع بحران (اطلاعات جاري) آگهي دادن به مديران بحران و نهادهاي مسئول اجراي سياست ها و تصميم هاي مربوط به بحران زدايي، از اتمام رويدادها و شرايط به وجود آمده است. اطلاعات جاري، در برنامه ريزي اجراي واكنش ها در برابر بحران موثر است. در اين شرايط، تصميم گيران مي توانند به منظور آگاهي از پيش زمينه هاي لازم و هدف هاي جاري و شيوه عمل دشمن، از اطلاعات بهره گيرند.
واكنش ها و بازتاب داخلي و خارجي، موضع گيري ها و عملكرد دستگاه سياسي كشور و مطالعه نقش و تاثير رسانه ها و افكار عمومي بر تصميم گيري هاي مربوط به مديريت بحران مواردي هستند كه در حوزه كاركرد اطلاعات در تدبير بحران مي بايد مد نظر قرار گيرند. چون بحران ها اغلب غيره منتظره هستند، اطلاعات كافي درباره موضوع يافت نمي شود ; چرا كه در اغلب موارد اطلاعات مناسب و حاضر آماده، در مجموعه اي مرتب و طبقه بندي شده و مطابق با ويژگي هاي وضعيت بحراني در دسترس نيست. كمبود اطلاعات مناسب به اظطراب موجود دامن مي زند و در نتيجه تنش هاي پنهاني و يا جديد در تيم مديريت بحران بروز پيدا مي كند. تكنيك انضباطي، تكنيك رواني، تكنيك چانه زني، تكنيك پيشگيرانه، تكنيك استقرار دولت بحران، تكنيك جريان سازي و تكنيك افزايش اعتبارازجمله روش ها و تكنيك هاي حل تعارضات در مديريت بحران است.
در گذار شتابان جامعه ما، رسانه‏هاي جمعي، چه در قالب ملّي، و چه در ساخت بين‏المللي، مي‏توانند كارآيي و ناكارآمديهايي داشته باشند كه در تقويت يا تضعيف پايه‏هاي امنيت ملّي تجلي مي‏يابد؛ اين شرايط هم يك تهديد است و هم يك فرصت، زيرا براي اينكه بتوان تهديدها را به فرصت تبديل كرد، بايد ضمن اتخاذ سياستهاي سنجيده، استراتژي لازم را نيز در اين حوزه طراحي و تدوين نمود. بطور كلي وضعيت رسانه‏اي كشور به صورت يك نظام به هم پيوسته، داراي بخشها و اجزاي برابر نيست. با وجود پيشرفتهاي چشمگيري كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در روند رشد كمي و كيفي رسانه‏هاي جمعي حاصل شده است، هنوز نقاط ضعف بسياري در نظام ارتباط جمعي و اطلاع‏رساني كشور وجود دارد.
در اين ميان آسيب پذيرترين بخش رسانه‏اي در جامعه ما، بخش رسانه‏هاي نوشتاري است. اين بخش، از سويي به لحاظ پايداري و پيوستگي آن و از سوي ديگر به دليل پيشينه و زمينه تاريخيش، بايد به جد در برنامه‏هاي توسعه كشور مورد توجه قرار گيرد؛ چرا كه به لحاظ فرهنگي، يكي از حلقه‏هاي تهديد كننده امنيت ملّي است. رسانه‏هاي الكترونيك به لحاظ آماري، در وضعيت نسبتا خوبي قرار دارند، راديو و تلويزيون گسترش كمي و كيفي چشمگيري در مقايسه با كشورهاي مشابه داشته‏اند و سينماي ايراني به صورت سينمايي خلاق، مولد و صاحب سبك فعاليت مي‏كند.
مهمترين پديده‏اي كه به صورت مؤلفه‏اي قابل توجه در چارچوب امنيت ملي در آمده است، رشد شبكه‏ها و رسانه‏هاي ارتباطي فرا ملّي است. خطرناك‏ترين پيامد اين حادثه، تضعيف روابط فرهنگي و اجتماعي دروني و ايجاد روابط جديدي در بيرون از مرزهاست. رسانه‏ها و شبكه‏هاي اطلاع‏رساني و ارتباطي فرا ملي مي‏توانند با برنامه‏ها و پيامهاي خود وابستگي تازه‏اي را براي مخاطبان خويش بوجود آورند كه زمينه ساز بحران‏هاي اخلاقي، هويتي، فرهنگي و اجتماعي است. چنانچه اين رسانه‏ها بتوانند اعتماد و علاقه عمومي را جلب كنند، تهديدي جدي در زمينه امنيت ملي محسوب مي‏گردند. اما در عين حال نبايد از اين قابليت نيز غافل شد كه با اتخاذ سياستهاي سنجيده و فعال، مي‏توان از فرصت انتقال و مبادله اطلاعات و فرهنگ نيز بخوبي بهره برد.
استراتژي هاي رسانه اي در بحران را ميتوان به محدود سازي اهداف طرفين در گير در بحران، مهار كردن ابزارهاي دستيابي به اهداف (عدم اجازه بروز رفتارهاي خشونت آميز)، لزوم استفاده از اطلاعات موثق و كارا، برنامه ريزي شرايط اضطراري وپرهيز از ايجاد زمينه هاي نامطلوب يادآور شد. بحران ها مي توانند فرصتي براي رسانه ها هم باشند; فرصتي براي جذب مخاطبان بيشتر. نقش رسانه ها صرفا نبايستي به مرحله حين بحران محدود شود بلكه آنها بايستي تدابير و تمهيداتي براي مراحل قبل و بعد بحران نيز داشته باشد. در پوشش خبري بحران ها نبايستي صرفا به گزارش هاي بازتابي و توصيفي اكتفا كرد بلكه مهم ارائه گزارش تحليلي و پيامدي در خصوص بحران ضروري است.
مرحله قبل از بحران (مرحله پيش بيني پيشگيري آمادگي)، مرحله حين بحران (مرحله پاسخگويي سريع امداد و نجات) ومرحله پس از بحران (مرحله بازيابي بهبود و توسعه مجدد) ازجمله نقش رسانه ها در بحران هاي طبيعي است. نقش رسانه ها در مرحله قبل از بحران مي توان به آموزش پيشگيري از بحران براي شهروندان، آموزش شهروندان براي مواجهه با بحران، كمك به تهيه قوانين لازم براي مقابله با بحران، كمك به تهيه برنامه هاي لازم براي مقابله با بحران، نظارت بر مراكز مديريت بحران و آمادگي آنها، نظارت بر مواضع آسيب پذير در بحران ها و پيگيري وعده هاي داده شده مسئولان ومديران بحران توصيف كرد. اعلام خطر و تخليه سازي محيط، اطلاع رساني آني درباره پراكندگي خسارات جاني و مالي، اطلاع رساني درباره امكانات و نحوه استفاده از آن، نظارت بر توزيع امكانات و امدادها در منطقه آسيب ديده، اعلام نيازهاي واقعي آسيب ديده گان، ترغيب و تشويق مردم براي كمك هاي فوري به آسيب ديدگان، كمك در ساماندهي و توزيع مناسب كمك هاي مردمي و مقابله با غارت و چپاول اموال آسيب ديدگان ازديگروظايف رسانه ها در حين بحران باشد. ترغيب و كمك در جمع آوري كمك هاي نقدي و غيرنقدي مردم سازمان ها و نهادها، نظارت بر تحقق وعده هاي مالي داده شده، تعيين اولويت بازسازي و ساماندهي خسارت ديدگان، نظارت بر صرف هزينه در مناطق خسارت ديده، بررسي پيامدهاي نامريي غيرمستقيم و بلندمدت بحران، بررسي موارد ضعف نظام مديريت بحران و رفع آنهاو بازنمايي مصيبت هاي ناگوار براي پيشگيري در وقايع بعدي ازديگرنقش رسانه ها در مرحله پس از بحران مي باشد به نظر مي رسد بكارگيري راهكارهاي رسانه در مديريت بحران ها مي تواند مفيد باشد. اين راهكارها را مي توان در موارد زير خلاصه كرد: تشكيل سامانه مديريت بحران در سازمان صدا و سيما، تعيين روش مديريت هر بحران، مديريت زمان در ارجاع امور به كارشناسان، آموزش نيروهاي متخصص در رسانه، گزارش بي تكلف، محتاطانه و مدبرانه
.................................................................
منبع: سايت انديشه
انتهاي پيام/
 سه شنبه 3 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1588]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن