واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: مترو مخفيگاهي براي بلوتوثبازان حرفهاي
"دختر شرقي" باز برايم فايل مي فرستد و من باز مي گيريم و باز هم مجبور مي شوم پاكش كنم اما اينبار هنگام پاك كردن متوجه اسم فايل مي شوم كه خيلي طولاني است. برايم يادداشت فرستاده است " خيلي احمقي پاستوريزه اينا چي مي فرستي برو بزرگ شو برگرد" حرصم را حسابي در آورده است انگار از سليقه ام خوشش نيامده بايد حدس مي زدم كسي كه اين سبك فايل ها را مي فرستد در مقابل انتظار دارد همان مدل فايل ها را دريافت كند نه عكس بانمك و جنگل و كوه و دشت...
باشگاه جواني برنا / مريم يارقلي-آن اوايل كه تازه تلفن همراه توي ايران داشت جا باز مي كرد اوج اوج تكنولوژي كه گوشي همراه در اختيارش صاحبش مي گذاشت گرفتن چند عكس تار و كوچولو بود كه بايد كلي چشماتو ريز مي كردي تا بيني چي گرفته و چي نگرفته. اما همين امكان هم كلي ملت را سر ذوق مي اورد و صاحب تلفن را مورد تشويق سايرين كه بهبه چه گوشي مجهزي داري. كم كم امكان فيلمبرداري با موبايل آنهم با دوربين هاي 4 و 5 مگا پيكسلي توسط گوشي هايي كه سرجمع اندازه اش 10 سانت هم نمي شد بين جماعت عشق تلفن همراه جا باز كرد و هر كسي كه مي توانست از خاطرات شيرين و تلخ خود فيلم بگيرد
اما ورود مادون قرمز به عالم تكنولوزي كمي اوضاع را متفاوت كرد ديگر صاحبان گوشي ها با اين تكنولوزي مي توانستند براي هم فايل عكس فيلم موزيك و... ارسال كنند و كلي از گرفتن به روز ترين فايل ها ذوق مرگ بشوند البته اين تكنولوژي يك محدوديت بزرگي هم داشت دو گوشي بايد دركنار هم قرار مي گرفتند تا امكان ارسال داده فراهم مي شد...
اما مدتي نگذشت كه با ورود دندان آبي (blue + thooth) يا همان بلوتوث خودمان اين مشكل هم برطرف شد و امكان ارسال فايل در يك محيط براي افراد فراهم شد. حال اگر نگوييم همه اما قريب به اتفاق گوشي هايي كه دست مردم در كوچه و خيابان ديده مي شود اين تكنولوژي را دارند
حركت با دندان هاي آبي روشن!
آدم فكرش را نمي كند كه بين اين جماعتي كه صبح به صبح روانه كار ودرس مي شوند و براي پيدا كردن يه گُله جا سر ودست همديگر را در مترو مي شكند افرادي پيدا شوند كه روز و شب شان را در مترو مي گذرانند تا آخرين تكنولوژي هاي موبايلشان نهايت استفاده را براي دريافت و ارسال متن ببرند...
صبح ها مترو بدجوري قيامت است آنقدر شلوغ كه اگر مجبور نباشي سال به دوازه ماه هم سراغش را نميگيري. روزهايي كه مجبور شدم براي تهيه گزارش بلوتوث از خط پنج مترو ( كرج) بروم خط 2 ( صادقيه – علم صنعت) و باز از آنجا راهي خط يك( ميرداماد- حرم مطهر) شوم هرگز فراموش نخواهد شد اول بدليل شلوغي وازدحام جمعيت و دوم آشنايي با دوستان! بلوتوث بازي كه هرگز نديدمشان...
با داد و هوار بالاخره مردم سوار قطار كرج تهران مي شوند واگن ابتدايي و انتهايي قطار مخصوص خانم هاست در نزديك ترين محل به واگن آقايان مي ايستم و بلوتوثم را روشن مي كنم با يك جستجو دو سه نفر كه بلوتوثشان روشن است پيدا مي شوند."نازي" "دختر شرقي" "نترس انتخاب كن". هنوز گوشي ام مشغول جستجو است كه يك درخواست مي رسد از طرف "دختر شرقي" قبول مي كنم واي.....سريع پاكش مي كنم بعيد است از يك دختر شرقي كه اين كليپ ها را بفرستد دوباره برايم فايل مي فرستد اينبار باز هم مجبور مي شوم از شرم فايل را پاك كنم .
"خيلي احمقي پاستوريزه، اينا چي مي فرستي؟"
فشار جمعيت از يك سمت عطش وارد شدن به دنياي صاحبان دندان هاي آبي يك طرف. حسابي گيج و كلافه ام كرده است بايد خودي نشان دهم چند فايل مي فرستم كه دختر شرقي و نازي همه اش را قبول مي كنند. ولي انگار دختر شرقي از سليقه ام خوشش نيامد چون ديگر برايم فايل نمي فرستد بايد حدس مي زدم كسي كه اين سبك فايل ها را مي فرستد در مقابل انتظار دارد همان مدل فايل ها را دريافت كند نه عكس بانمك و جنگل و كوه و دشت...
توقف در ايستگاههاي بين راهي همانطور كه بر جمعيت و فشار مي افزايد بر تعداد بلوتوت روشن ها هم مي افزايد.حال "غرب وحشي" "انيشتين"، "فضول" هم اضافه شدند. ديگر جمع همه جمع است چند تا فايل مي فرستم ( البته فايل بي مشكل) اما در عوض دوباره برايم فايل مورد دار مي فرستند نمي دانم چه عطشي به فرستادن اين فايل هاي مورد دار است كه همه دوست دارند اين فايل ها را دريافت كنند.
دختر شرقي باز برايم فايل مي فرستد و من باز مي گيريم و باز مجبور مي شوم پاكش كنم اما اينبار هنگام پاك كردن متوجه اسم فايل مي شوم كه خيلي طولاني است. برايم يادداشت فرستاده است " خيلي احمقي پاستوريزه اينا چي مي فرستي برو بزرگ شو برگرد" حرصم را حسابي در آورده است كاش مي شد فهميد كيست زير چشمي نگاهي به دور و برم مي كنم نصف جمعيت موبايل به دست اند نيم نگاهي هم به واگن آقايان دارم آنجا هم وضع همين طور است. منتظر مي مانم تا شايد بتوانم اين دوست بزرگ و عاقل را پيدا كنم!
خواهي نشوي رسوا...
بالاخره رسيديم صادقيه. جماعت با چنان حرارتي سوي قطار هاي داخل شهري مي دوند كه اگر نداني آنجا تنها قطار انتظار افراد را مي كشد فكر مي كني كه قطعا مسابقه دو ميداني است و جايزه بزرگي در انتظار . جالب است بلوتوث بازان همچنان با دندان هاي آبي روشن در حركتند. تعداد افرادي كه بلوتوث هايشان روشن است بيشتر مي شود چند لحظه اي طول مي كشد تا جستجو كامل شود و آنوقت يك ليست بلند بالا در صفحه موبايل ديده مي شود بيشتر آنهايي كه در متروي كرج همراهشان بوديم اينجا هم هستند.
چند نفري هم از همين صادقيه اضافه شدند "ياس منگولا" "مي ميرم واست" "اليت" و "شيطان انسان نما" چند تايي فايل دريافتي دارم كه همه را قبولم مي كنم. قسمت نود درصدشان پاك شدن است. اينبار ديگر فايلي نمي فرستم شايد باز انگ احمق و پاستوريزه بخورم تازه با اين فايل هايي كه من مي فرستم كم كمك دارم از دور خارج مي شوم
يا بايد نامم را عوض كنم يا همان فيل هاي مورد داري كه برايم مي آيد برايشان بفرستم. هر دو تصميم را عملي مي كنم. چرا كه با نام اين بلوتوث يك آدم پاستوريزه تلقي مي شوم حال تبديل شدم به يك بلوتوث باز با نام جديد و كلي فايل مورد دار كه فقط جرات مي كنم اولشان را ببينم.
اولي اش را كه از شيطان انسان نما گرفته ام براي دختر شرقي مي فرستم كلي خوشش مي آيد چون سه تا فايل با نام "خيلي باحالي" پشت هم برايم مي فرستد كم كم دارم وارد دنياي اين افراد مي شوم...
***
در باشگاه جواني برنا ثبت نام كنيد:[email protected]
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]