واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: قتل مرد ثروتمند به دست پسر خيابان خواب چگونه رقم خورد
پسر نوجواني كه متهم است با همدستي مرد عراقي، مرد ثروتمندي را به قتل رسانده است در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد.
پسر نوجواني كه متهم است با همدستي مرد عراقي، مرد ثروتمندي را به قتل رسانده است در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد.
در ابتداي جلسه محاكمه محمد شادابي نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و گفت؛ 19 بهمن ماه سال 85 به ماموران پليس خبر داده شد، مردي 47 ساله در خانه اش به قتل رسيده است.
بلافاصله بعد از حضور ماموران و بازپرس ويژه قتل در محل، هويت جسد مشخص شد و در حالي كه دستور ارسال جنازه به پزشكي قانوني صادر شده بود بازپرس جنايي از ماموران خواست بررسي هاي خود را براي شناسايي عاملان قتل آغاز كنند. تحقيقات پليس نشان داد شب حادثه جواني به نام ابراهيم در خانه مقتول بوده و پس از قتل به طور ناگهاني مفقود شده است. ماموران پس از چندين ماه جست وجو موفق شدند ابراهيم را در كاشمر دستگير كنند.شادابي ادامه داد؛ ابراهيم اعتراف كرد به اتفاق مردي عراقي به نام دلير كه متهم رديف دوم پرونده است، مقتول را به قتل رسانده و اموالش را دزديده است. بنابراين دادسرا با توجه به تحقيقاتي كه انجام داده، ابراهيم را مباشر قتل و دلير را معاون در قتل تشخيص داده و من به عنوان نماينده دادستان تقاضاي صدور حكم قانوني را دارم.
سپس اولياي دم مقتول در برابر قضات قرار گرفته و ضمن شكايت از ابراهيم و دلير براي متهم رديف اول تقاضاي قصاص و براي متهم رديف دوم درخواست اشد مجازات كردند. در ادامه ابراهيم به دفاع از خودش پرداخت.
وي گفت؛ اتهام قتل را قبول دارم اما من براي كشتن مقتول به خانه او نرفته بودم، بلكه قصدم سرقت و انتقام گيري از او بود.متهم ادامه داد؛ فكر مي كردم اين سرقت هم مثل دزدي هاي ديگر است و بعد از چند ماه زنداني شدن آزاد مي شوم. اما اين طور نشد و مقتول كشته شد.
ما با هم در پارك قيطريه آشنا شده بوديم. من به دليل شرايط بد اقتصادي كه داشتم بيشتر اوقات كارگري مي كردم، شب ها هم در پارك مي خوابيدم. يك شب وقتي در پارك قيطريه خوابيده بودم، مقتول به سراغم آمد و به من پيشنهاد داد با او رابطه داشته باشم.
من از اين حرفش ناراحت شدم و با هم بگومگو كرديم. بعد او رفت و شب بعد ساعت دو بود كه دوباره به سراغم آمد. او برايم مرغ بريان آورده بود بعد هم از من خواست حرف هاي قبلي اش را فراموش كنم، من هم كه خيلي گرسنه بودم مرغ را خوردم. او سپس از من دعوت كرد به خانه اش بروم و شب را آنجا باشم.
گفت مي توانيم تا صبح ماهواره تماشا كنيم.متهم در ادامه گفت؛ يك خانه گرم با ماهواره و امكانات كامل براي من بسيار ايده آل بود. من 17 سال با بدبختي زندگي كرده بودم، كنجكاو بودم كه بدانم افراد پولدار چطور زندگي مي كنند، دلم مي خواست بدانم ماهواره چيست به همين خاطر آن شب به خانه مقتول رفتم و تا صبح آنجا بودم، ما مشروب خورديم و ماهواره تماشا كرديم.چند روز بعد دوباره به خانه مقتول رفتم.
از آنجا خوشم آمده بود، باز برايم مشروب آورد و چون من زياده روي كرده بودم از خود بيخود شدم و بعد هم خوابم برد. صبح فهميدم مقتول مرا مورد آزار قرار داده است. از آن روز به بعد از مقتول كينه به دل گرفتم. از او بدم مي آمد، اما چون خانه اش گرم بود، همچنان به آنجا مي رفتم. بعد از آن حادثه تصميم گرفتم از آن مرد انتقام بگيرم. البته نه اينكه او را بكشم.
من نقشه سرقت از خانه اش را كشيده بودم. نقشه ام را با دلير در ميان گذاشتم. شب حادثه به اتفاق دلير به خانه مقتول رفتيم و من همدستم را به عنوان صاحبكارم معرفي كردم. با هم وارد خانه شديم.
مقتول و دلير ترياك مصرف كردند.متهم ادامه داد؛ بعد از آن بود كه مقتول براي من مشروب آورد و خودش هم خورد. من وانمود كردم مي خواهم با او رابطه داشته باشم، وقتي وارد اتاق شد دلير هم آمد دست دور گردن مقتول انداخت تا او را كنترل كند، چاقو هم با خودش آورده بود، من حالت عادي نداشتم چاقو را برداشتم و يك ضربه به مقتول زدم سپس دلير يك تكه پارچه آورد و دور گردن مقتول پيچيد و هر يك از ما سر پارچه را از يك طرف كشيديم و او را كشتيم.پس از آن دلير پول و طلا و هر چيز قيمتي را كه در خانه بود برداشت.
ما دست و پاي مقتول را بستيم و فرار كرديم. پس از آن من به سمت كاشمر رفتم. دلير گفته بود قصد دارد به كشورش عراق برگردد اما نتوانست. در ادامه جلسه دادگاه دلير متهم رديف دوم در جايگاه حاضر شد.
وي اتهام معاونت در قتل را نپذيرفت و گفت؛ قرار بود ما از آن خانه سرقت كنيم، من نمي دانم چرا ابراهيم مقتول را كشت. چند روز قبل از حادثه ابراهيم به من گفت مقتول به او تعرض كرده است، قصد دارد براي انتقام از خانه او سرقت كند.
او نقشه را برايم توضيح داد، من چون مي خواستم به كشورم برگردم و پول لازم داشتم قبول كردم در اين سرقت شركت كنم.
وي ادامه داد؛ ما وارد خانه شديم، بعد از استعمال ترياك و مشروب، ابراهيم و مقتول به اتاق رفتند و هر يك از آنها روي تخت دراز كشيدند، من هم خودم را بين آن دو قرار دادم و گردن مقتول را گرفتم و ابراهيم به او چاقو زد بعد هم دستمال را دور گردنش پيچيد و فشار داد و سپس فرار كرديم.
من فريب ابراهيم را خوردم و متوجه نشدم كه او قصد دارد قتل انجام دهد. پس از پايان جلسه اول محاكمه، هيات قضات ادامه رسيدگي را به بعد موكول كرد.
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]