واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: نگاهتاملي در كتاب «دگرگوني بزرگ» نوشته كارل پولاني
نويسنده: جورجي كلارك*مترجم: يونس احمديكتاب «دگرگوني بزرگ» اثر كارل پولاني در سال 1944 و همزمان با كتاب «راه رقيت» نوشته فردريشهايك، انتشار يافت. همانقدر كه «راه رقيت» براي طرفداران مكتب اقتصاد آزاد كتاب مهمي به شمار ميرود، «دگرگوني بزرگ» هم براي مخالفان بازار آزاد كتاب مهمي است.
در نظر هواداران پولاني، او در كتاب «دگرگوني بزرگ»، بازار آزاد را همچون دشمن انسانيت به تصوير ميكشد. او بازار آزاد را شكل غريبي از سازماندهي اجتماعي معرفي ميكند كه در انگلستان قرن 18 و از طريق كنش دولتي كه ايدئولوگها آن را به جلو ميراندند، ايجاد شده بود. او دستاورد جانشين شدن بازار آزاد به جاي وضعيت اجتماعي طبيعي – (سيستم شاعرانه التزام دو جانبه كه هم افراد در برابر آن مقيد بودند و هم سيستم از افراد حمايت ميكرد) – را چيزي جز نابرابري، جنگ، ظلم و آشفتگيهاي اجتماعي براي جوامع آرام و برابر نميداند.
كتاب «دگرگوني بزرگ» در شاخههاي مختلف جامعهشناسي، علوم سياسي و انسان شناسي به يك كتاب كلاسيك تبديل شده است. به گونهاي كه هرساله مجلدات زيادي از اين كتاب براي فروش به دانشجويان دوره كارشناسي به قفسههاي كتابفروشيها راه مييابند. هنوز در بسياري از مقالات تحقيقاتي ميتوان به نقل قولهايي از اين كتاب برخورد، با اين حال اين كتاب، در علم اقتصاد اثر مهمي به حساب نميآيد و هر بحثي پيرامون آن با استهزاء همراه است.
پولاني بر اين عقيده بود كه بازار آزاد به فروپاشي اجتماعي و سياسي منجر خواهد شد. او كه در سال 1886 در وين به دنيا آمد و در بوداپست بزرگ شد تا سال 1944 [زمان نگارش كتاب مورد بحث. م] شاهد حوادثي چون جنگ جهاني اول، انقلاب روسيه، انقلاب و ترور در موطن خود يعني مجارستان، تورم شديد دهه 1920 در آلمان و اتريش، فروپاشي نظام بينالمللي پولي پايه طلا، ركود بزرگ [دهه 1930. م]، رشد نازيسم، برنامه توسعه اقتصادي روزولت [New Deal روش سياسى جديدى كه از دوران روزولت اعمال آن از طرف دولت ايالاتمتحده آمريكا شروع شد. م] و جنگ جهاني دوم بود. سالهايي كه ميتوان از آن به عنوان دوران ناآراميهاي بي سابقه در جهان جديد ياد كرد.
كتاب با اين ادعا كه تمدن قرن نوزدهم از بين رفته است، آغاز ميشود. در نظر پولاني، اين تمدن در حال مرگ داراي چهار ركن اساسي بود: تعادل بينالمللي قدرتها، نظام پولي پايه طلا، دولت ليبرال و مكانيزم اقتصادي مبتنيبر تنظيم خودجوش بازار. اما در سال 1944 به نظر ميرسيد تمام اين اركان از صحنه جهان رخت بسته باشند. او معتقد بود كه در حقيقت سه ركن نخستين، از ركن چهارم مشتق ميشوند. به عبارت ديگر او بازار خود تنظيم گر را بنيان حقيقي اين تمدن ميدانست. همان گونه كه از عنوان كتاب «دگرگوني بزرگ» بر ميآيد، پولاني بر اين راي بود كه آن چه به فروپاشي تمدن قرن 19منجر شد، چيزي جز عارضه بازار آزاد نبوده است؛ همان عارضهاي كه بقيه نهادها را نيز مضمحل كرد و باعث فروپاشي تمدن قرن 19 شد. بهزعم او هيتلر، موسوليني و استالين چيزي جز بچه هيولاهاي بازار آزاد نبودند.
اما به نظر ميرسد تاريخ با پيشبينيهاي پولاني سر سازگاري نداشته است، چنان كه هم اينك بازار آزاد سرمايهداري به مثابه سيستمي پايدار و منعطف در بيشتر نقاط جهان، بالاخص كشورهاي انگليسي زبان، پذيرفته شده است. بازار آزاد هماكنون سياستي است كه توسط نهادهاي مهم جهاني از قبيل صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني پيگيري ميشود و حتي قلمروهاي پهناور جديدي همچون چين، هند و اروپاي شرقي را نيز تسخير كرده است. موانع تجارت بينالمللي به طور قابلتوجهي كاهش يافته است. نظام پولي پايه طلا از بين رفته، اما نظام نرخ شناور ارز كه با نيروهاي بازار تنظيم ميشود جايگزين شده است. مديريت پولي بهتري كه امروزه اعمال ميشود، از شدت ادوار تجاري كاسته است. حتي ميان دشمنان سنتي اروپاي غربي – آلمان و فرانسه – نيز صلح و مراوده برقرار شده است.
با وجودي كه بازار آزاد سرمايهداري داراي مشكلات خود است، جايگزينهاي راديكال آن مقبول به نظر نميرسند. ليبراليسم مداخله گراي جان مينارد كينز، به نحو موثرتري نسبت به حرارت مسيحوار پولاني مسائل را تحليل ميكرد. با در نظر گرفتن موفقيتهاي متعدد بازارها ميتوان گفت كه گويي قرن 19 اينك شاهد رنسانس خود است.
مشكل اصلي كتاب پولاني شيفتگي نهفته در آن است كه سبب انفصال ميان واقعيتهاي موجود و پيشبينيهاي او گشته است. هواداران افراطي پولاني اين باور كلي وي را كه بازارها سببساز فساد جوامع ميشوند مورد تاييد قرار داده و اين ادعاي او را كه اقتصاد بازار آزاد نقطه عزيمتي از جامعهاي سازگار به سوي وضعيت تكاندهنده متاخر است، ميپذيرند. انتقاد بزرگ پولاني اين بود كه بازارها با از همگسيختگي روابط اجتماعي و تقليل جوامع به افراد منزوي، سبب بروز نابرابريهايي ميشوند كه پيش از اين وجود نداشت.
البته بايد گفت كه پولاني نه تنها پيشگوي خوبي نبود، بلكه تاريخ را نيز به درستي درك نكرده بود. در حقيقت با تعمق در تاريخ ميتوان گفت كه بازار آزاد، اختراع قرن 18 نبود بلكه يكي از قديمي ترين نهادهاي اجتماعي بشر است. براي مثال ميتوان به انگلستان قرون وسطي اشاره كرد كه در آن كالاها، نيروي كار، سرمايه و زمين تحت نظام بازار آزاد مبادله ميشد. اگر از نالههاي سرفها، اربابان مغرور و مجازات شلاق بگذريم، ميتوان مواردي چون مالكيت خصوصي،كارگر مزدبگير، انگيزههاي بازار و تحرك اجتماعي را همچون مفهوم بازار آزاد در آن زمان باز شناخت. تا سال1200، طبقه وسيعي از كارگران بي زمين در ازاي پول نقد كار ميكردند، مايحتاج خود را از بازار ميخريدند و خانههاي خود را اجاره ميكردند. ميتوان ادعا كرد كه در حقيقت بازار آزاد رفتار طبيعي مردم مدرن بود نه يك اختراع غيرمتعارف و فاسد (ما شواهدي در دست داريم كه بر وجود بازارهاي گستردهاي پيش از ميلاد مسيح در امپراتوري روم، يونان باستان و تمدن بابل دلالت دارند).در حقيقت انقلاب صنعتي در انگلستان تعادلي ميان سود سرشار اشراف و هراس فقرا از فقر و بيكاري ايجاد نكرد. در عوض منافع فراوان آن بيشتر از همه به كساني رسيد كه مهارت خاصي نداشتند. فيالواقع انقلاب صنعتي نابرابري وحشتناكي را كه از زمان قرون وسطي وجود داشت كاهش داد. درست است كه پيچيدگيهاي روابط اقتصادي مدرن در نهايت منجر به بيكاري ادواري شد اما انقلاب صنعتي شوكهاي درآمدي عظيم سالانهاي را كه كارگران به واسطه كسب موفقيت يا عدم موفقيت در برداشت محصولات خود تحمل ميكردند، تقليل داد. شايد پولاني حق داشت كه ادعا كند در اجتماعات مبتنيبر شكار يا جوامع كشاورزي، مساوات بيشتري نسبت به جوامع متاخر مبتنيبر بازار وجود دارد، اما او نااميدانه آن جهان را از منظري رومانتيك مينگرد: «دگرگوني بزرگ» جوامع پيشا بازاري را همچون گروه برادران مسيحي روستايي و آماده براي امداد تا ابد تصوير ميكند و همخواني آهنگ كومبايا [Kumbaya آهنگي اثر
اReverend Marvin V. Frey كه در دهه 1930ساخته شد. فري، عضو انجمني با نام انجمن صيانت از حواس روحاني بود. م] موسيقي متن اين تصويرسازي را تشكيل ميدهد.بيشتر تحقيقات بيطرفانهاي كه انسانشناسان از سال 1944 به بعد نوشتهاند، نشان ميدهد كه جوامع مدنظر پولاني، عموما داراي ماهيتي جابرانه و آكنده از تبعيضات جنسي بودهاند و در اغلب موارد اختلاف در جايگاه اجتماعي افراد بسيار شديد و سيستم حاكم بر اين جوامع اكثرا بردهداري بوده است. قيدوبندهاي سفت و سخت اين اجتماعات نتوانسته بود از گسترش تجاوز، جنايت و خشونتهاي جنسي جلوگيري كند. در برخي از جوامع خرافات و جادوگري زندگي مردم را در ترسي دائمي از محكوميتهاي اجتماعي و مرگ نگاه ميداشت. تحقيقات اخيري كه روي قبايل بدوي همچون پاپوا (Papua) در گينه نو، آچه (Ache) در پاراگوئه، بوشمن (Bushmen) [در آفريقا. م]، هادزا (Hadza) در تانزانيا و يانومامو (Yanomamö) [در آمازون. م] صورت پذيرفته است نشان ميدهد كه اين اجتماعات آميزه پيچيدهاي از شفقت، بي رحمي، همدردي و لاقيدي هستند. اين مشاهدات تصوير بهشت گونه [چنان كه مدنظر پولاني بود. م] از اين جوامع را مخدوش ميكنند.
از اين منظر، محبوبيت پولاني را بايستي در غلبه شوق و رمانتيسيسم بر علم، آن هم در نظامي مانند جامعهشناسي دانست. «دگرگوني بزرگ» در غايت خود، بيشتر بينشي در شخصيت استاد [پولاني. م] به ما ميدهد تا در مورد جوامعي كه روي آنها مطالعه انجام شده است! جالب است كه اين كتاب حتي در به خرج دادن سليقه و توجه به ريزه كاريها، به اقتدار و درخشش ادبي ساير نقدهاي موجود بر جوامع مبتنيبر بازار، همچون سرمايه ماركس نيست. اين كتاب حتي با انرژي ديوانهوار نائومي كلاين در كتاب دكترين شوك قابلمقايسه نيست
[Naomi Klein روزنامهنگار و نويسنده كانادايي كه به خاطر تحليلهايش پيرامون جهاني سازي شناخته شده است. كتاب او با نام كامل دكترين شوك: ظهور فاجعه سرمايهداري در سال 2007 منتشر شد. م]. با اين حال كتابهايي از اين دست كماكان به فروش ميروند و اين ثابت ميكند كه بازار آزاد در توليد كالا بهتر عمل ميكند تا در ايجاد ايدهها.
* استاد اقتصاد دانشگاه كاليفرنيا و مولف كتاب «وداع با صدقه:
تاريخ مختصر اقتصاد جهان»
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3501]