واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: سيرى در نگرش استاد شهيد مرتضى مطهريبدون امامت شيرازه اسلام از هم مىپاشيد
نظر استاد شهيد مطهرى درباره هر مسئله اسلامي، آينه اسلام ناب محمدي(ص) است كه با دليل استوار و عبارات رسا و زيبا بيان كره است. عمده مباحث استاد درباره غدير، در كتاب پر برگ و بار «امامت و رهبري» ذكر شده است. به مناسبت عيد غدير به نقطه نظرات اين اسلام شناس شهيد و مرزبان فرهنگ علوى مىپردازيم.
غدير و آينه تبليغ
استاد مطهري، در بحث «امامت در قرآن» به آيات مورد استدلال شيعه، توجه كرده و بعد از ذكر و شرح آيه «انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يؤتون الزكوه و هم راكعون.» (مائده/ 55) به تفسير آيه تبليغ پرداخته و مينويسد: «... از آياتى كه در اين مورد در سوره مائده وارد شده يكى اين آيه است: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته ( مائده/67) اينجا لحن، خيلى شديد است: اى پيامبر! آنچه را كه بر تو نازل شد تبليغ كن و اگر تبليغ نكنى رسالت الهى را تبليغ نكردهاي.
مفاد اين آيه آنچنان شديد است كه مفاد حديث «من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميته جاهليه.» اجمالا خود آيه نشان ميدهد كه موضوع آنچنان مهم است كه اگر پيغمبر تبليع نكند، اصلا رسالتش را ابلاغ نكرده است.
سوره مائده به اتفاق شيعه و سني، آخرين سورهاى است كه بر پيغمبراكرم نازل شده و اين آيات، جزء آخرين آياتى است كه بر پيامبر نازل شده يعنى در وقتى نازل شده كه پيغمبر(ص) تمام دستورات ديگر را در مدت سيزده سال مكه و ده سال مدينه گفته بوده و اين، جزء آخرين دستورات بوده است. شيعه سؤال ميكند: اين دستورى كه جزء آخرين دستورهاست و آنقدر مهم است كه اگر پيغمبر آن را ابلاغ نكند، همه گذشتهها كان لم يكن [هيچ و پوچ] است چيست؟ يعنى شما نميتوانيد موضوعى نشان بدهيد كه مربوط باشد به سالهاى آخر عمر پيغمبر و اهميتش در آن درجه باشد كه اگر ابلاغ نشود هچ چيز ابلاغ نشده است. ولى ما ميگوييم آن موضوع، مسئله امامت است كه اگر نباشد، همه چيز كان لم يكن است، يعنى شيرازه اسلام از هم ميپاشد. به علاوه شيعه از كلمات و روايات خود اهل تسنن، دليل ميآورد كه اين آيه در غدير خم نازل شده است.»
غدير و آيه اكمال دين
شهيد مطهرى آيه اكمال را اين چنين تفسير مينمايد:
«در همان سوره مائده، آيه« اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا» (مائده/3)؛ امروز دين را به حد كمال رساندم و نعمت را به حد آخر، تمام كردم، امروز است كه ديگر اسلام را براى شما به عنوان يك دين پسنديدم، نشان ميدهد كه در آن روز، جريانى رخ داده كه آنقدر با اهميت است كه آن را مكمل دين و متمم نعمت خدا بر بشر شمرده است و با بودن آن، اسلام، اسلام است و خدا اين اسلام را همان ميبيند كه ميخواسته و با نبودن آن، اسلام، اسلام نيست. شيعه به لحن اين آيه كه تا اين درجه براى اين موضوع اهميت قائل است استدلال ميكند و ميگويد: آن موضوعى كه بتواند نامش مكمل دين و متمم نعمت و آن چيزى باشد كه با نبودنش، اسلام، اسلام نيست، چه بوده است؟ ميگويد ما ميتوانيم موضوعى را نشان بدهيم كه در آن درجه از اهميت باشد ولى شما نميتوانيد. به علاوه رواياتى هست كه تائيد ميكند اين آيه هم در همين موضوع [غدير خم] وارد شده است.»
مراد از «اليوم» چه روزى است؟
درباره اينكه مقصود از«اليوم» در آيه اكمال دين، چه روزى است، استاد مطالبى پر بار و پر دامنه عرضه ميدارد و به نقد و بررسى آراء در اين موضع ميپرازد. او بعد از ذكر و نقد آراء ديگر (1- روز بعثت 2- روز فتح مكه 3- روز قرائت سوره برائت) به بيان و استدلال شيعه پراخته و ميگويد:
«... استدلال شيعيان يكى از جنبه تاريخى است كه ميگويند وقتى ما ميبينيم در لفظ آيه: اليوم اكملت لكم دينكم اين مطلب نيست كه «امروز» كدام روز است، به تاريخ و شان نزولها مراجعه ميكنيم در نتيجه ميبينيم [كه روايات] نه يكي، نه دو تا و نه ده تا بلكه به طور متواتر ميگويد: اين آيه در روز غدير خم نازل شد كه پيغمبر(ص)، علي(ع) را به جانشينى خودش نصب كرد. ولى آيا قرائنى كه در خود آيه هست، همين را كه تاريخ تائيد ميكند، تائيد مينمايد يا نه؟ [ميبينيم كه تائيد ميكند] آيه اين است: اليوم يئس الذين كفروا من دينكم؛ امروز( يا بگوييم آن روز) كافران از دين شما مايوس شدند. اين را ما ضميمه ميكنيم به يك سلسله آيات ديگرى در قرآن كه مسلمين را تحذير ميكند، ميترساند و ميگويد كافران دائما نقشه ميكشند و دوست دارند كه شما را از دينتان برگردانند و عليه دينتان اقدام ميكنند... از طرف ديگر ميبينيم در آن آيه ميگويد ولى امروز ديگر مايوس شدند، از امروز ديگر فعاليت كافران عليه دين شما به پايان رسيد فلا تخشوهم ديگر از ناحيه آنها بيمىنداشته باشيد واخشون از من بترسيد!...
پس معنى اليوم يئس الذى كفروا من دينكم فلا تخشوهم واخشون اين است كه ديگر كافرهاى بيرون جامعه اسلامى[از اينكه دين شما را از بين ببرند] مايوسند، از ناحيه آنها ديگر خطرى براى عالم اسلامىنيست، از من بترسيد، يعنى از خودتان بترسيد. اى جماعت مسلمين! بعد از اين اگر خطرى باشد آن است كه خودتان با نعمت اسلام بد عمل بكنيد، كفران نعمت بكنيد، آن استفادهاى را كه بايد ببريد نبريد، در نتيجه، قانون من در مورد شما اجرا شود: ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم. از اين روز، ديگر خطرى از خارج، جامعه اسلامىرا تهديد نميكند[ زيرا، امام و حافظ نظام، تعيين شد] خطر از داخل تهديد ميكند.»
تواتر حديث غدير
استاد، يكى از ادله شيعه در امامت را تواتر حديث غدير شمرده و مينويسد:
«... [خواجه نصير] ميگويد: و لحديث الغدير المتواتر؛ حديث غديرى كه متواتر است. متواتر در علم حديث اصطلاحى است. تواتر يعنى [مقدار نقل خبر] فوق تبانى [بر دروغ] باشد. شيعه مدعى است كه نقل خبر غدير در حدى است كه ما احتمال تبانى هم در آن نميتوانيم بدهيم و بگوييم مثلا چهل نفر از صحابه پيغمبر تبانى كردند بر يك دروغ! خصوصا كه بسيارى از ناقلان اين خبر، جزء دشمنان علي(ع) بوده يا از طرفداران ايشان شمرده نشدهاند....»
شهيد مطهرى درباره اين قسمت از روايت غدير كه «من كنت مولاه فهذا علي(ع) مولاه» معتقد است كه حتى شايد سنىها هم نتوانند انكار كنند كه متواتر است.
حديث غدير در منابع تاريخي
در نظر استاد، گذشته از كتب روايي، حديث غدير در بسيارى از كتب تاريخى هم ذكر شده است كه آن كتب از منابع معتبر و مهم تاريخ شمرده ميشوند: قديمىترين كتاب تاريخى اسلام از كتابهاى تاريخ عمومىاسلامىو از معتبرترين كتابهاى تاريخ اسلامىكه شيعه و سنى آن را معتبر ميشمارند كتاب تاريخ يعقوبى است. مرحوم دكتر آيتى هر دو جلد اين كتاب را ترجمه كردهاند، كتاب بسيار متقنى است و در اوايل قرن سوم هجرى نوشته شده است. ظاهرا بعد از زمان مامون و حدود زمان متوكل نوشته شده است. اين كتاب كه فقط كتاب تاريخى است و حديثى نيست، از آن كتابهايى است كه داستان غدير را نوشته است. كتابهاى ديگرى كه آنها را هم اهل تسنن نوشتهاند نيز حادثه غدير خم را ذكر كردهاند.
غدير در آيينه شعر
ادبيات و بويژه شعر، آيينه تمام نماى فرهنگ جامعه است و حضور مسئلهاى در ادبيات هر زماني، نشانه مطرح بودن آن ميباشد. و غدير در همه قرنها در ادب و فرهنگ مردم حضور داشته است. استاد درباره توجه علامه امينى در الغدير به اين مسئله مينويسد: (الغدير) از جنبه ادبى هم استفاده كرده است، چون در هر عصرى هر مطلبى كه در ميان مردم وجود داشته باشد، شعرا آن را منعكس ميكنند... [علامه اميني] ميگويد اگر مسئله غدير مسئلهاى بود كه به قول آنها مثلا در قرن چهارم به وجود آمده بود، ديگر در قرون اول و دوم و سوم، شعرا، اين همه شعر، دربارهاش نگفته بودند. در هر قرنى ما ميبينيم كه مسئله غدير، جزء ادبيات آن قرن است. بنابراين، چگونه ميتوانيم اين حديث را انكار كنيم؟!
شرح حديث غدير
استاد، اين حديث را كه حديث هدايت و روشنايى است؛ اين چنين ذكر و شرح ميكند: هنگامىكه به غدير خم كه نزديك جحفه است رسيدند، قافله را متوقف و اعلام كردند كه ميخواهم درباره موضوعى با مردم صحبت كنم. (اين آيهها نيز در آنجا نازل شد.) بعد دستور داد كه منبرى برايش درست كردند. از جحاز شتر و چيزهاى ديگر، مركز مرتفعى ساختند. حضرت رفت بالاى آن و مفصل صحبت كرد: الست اولى بكم من انفسكم؟ قالوا: بلي. آنگاه فرمود: من كنت مولاه فهذا على مولاه. بعد از اين بود كه اين آيه نازل شد: اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم واخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي... اينها را در كتابهايى مثل الغدير يا ترجمههاى آن نوشتهاند. اين مطلب گذرى بود بر نظرات استاد شهيد مرتضى مطهرى (ره) كه نسبت به امامت و عيد غدير بيان كرده بودند.
دوشنبه 25 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]