واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - از دوست امریکاییام که یک تحلیلگر استراتژیست در یکی از مراکز تحقیقاتی بوستون است، پرسیدم آیا به نظرش اسرائیل به ایران حمله نظامی میکند؟ پس از مدتی تفکر عمیق پاسخ داد، هم بله و هم نه. دکتر عبدالمنعم سعید* از دوست امریکاییام که یک تحلیلگر استراتژیست در یکی از مراکز تحقیقاتی بوستون است، پرسیدم آیا به نظرش اسرائیل به ایران حمله نظامی میکند؟ پس از مدتی تفکر عمیق پاسخ داد، هم بله و هم نه. سپس گفت: «کاملا اطمینان دارد که نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل یا هر کدام از رهبران اسرائیلی دیگر نمیتوانند دست به چنین کاری بزنند تا زمانی که امریکا به آنها چراغ سبز نشان ندهد. حمله به ایران پروژه بسیار بزرگی است که اسرائیل به تنهایی از پس آن بر نمیآید چرا که نتایج آن میتواند بسیار هولناک باشد و بر آینده منطقه و حتی جهان تاثیر میگذارد. بنابر این تا زمانی که سیاست امریکا بر این استوار باشد که جان شهروندانش تهدید نشود، هیچ کس در اسرائیل جرات ندارد به تنهایی تصمیم به این کار بگیرد. هر وقت دیدی که سیاست اوباما در این زمینه تغییر کرد آن موقع دریاب که وقت حمله نزدیک شده است.» معنای این اظهارات این است که هیچ تفاوتی میان مصالح امریکا و اسرائیل بر سر فعالیتهای هستهای ایران وجود ندارد. در گذشته اسرائیل تاسیسات هستهای اوزیراک عراق را بمباران کرد بدون آن که امریکا اعتراضی بکند. اما این بار گوشت و خون امریکاییها در عراق، افغانستان و سراسر کشورهای حاشیه خلیج ]فارس[ وجود دارد و اکنون مصالح امریکا بیش از هر زمان دیگری به جان شهروندانش پیوند خورده است. بنابر این اگر اسرائیل بخواهد دست از پا خطا کند و به طور یکجانبه به ایران حمله کند، حامی قسم خورده آن یعنی امریکا باید تاوان بسیار سنگینی بپردازد. اما در این جا سئوال دیگری نیز مطرح است. تا کنون سابقه نداشته که وزیر دفاع اسرائیل این گونه مرتب و مسلسلوار به امریکا بیاید. ایهود باراک تقریبا هر سه هفته یک بار به واشنگتن میآید و هنوز به اسرائیل باز نگشته نمایندگان موساد و وزارت دفاع مجددا به امریکا میروند. متقابلا مقامات پنتاگون نیز به طور مرتب به تلاویو میآیند و دائما با مسئولان اطلاعات مرکزی اسرائیل مذاکره میکنند. چنین مذاکرات تنگاتنگ و فشردهای نشان از وجود تلاشهای جدی برای رسیدن به یک تصمیم استراتژیک و مهم و حل اختلافات در این زمینه دارد. چه تصمیمی قرار است گرفته شود؟ نباید فراموش کرد که اسرائیل از لحاظ نظامی متفاوت از واشنگتن عمل میکند؛ معمولا اسرائیل هدف اصلی را به صورت استراتژیک مورد مطالعات عمیق قرار میدهد سپس هر چه در توان دارد را جمع میکند و علیه آن هدف وارد عمل میشود، وقتی کاملا هدف نابود شد موضوع برای اسرائیل تمام شده تلقی میشود. یعنی همان کاری که بر سر نیروگاه اوزیراک در عراق یا نیروگاه هستهای در حال ساخت سوریه کرد. در مورد سوریه حتی اسرائیل قبل و بعد از عملیات هم اعلام نکرد که قصد انجام چنین حملهای را داشته است. مسئله ایران به قدری سخت و پیچیده است که حتی اگر روزی کاخ سفید تصمیم به حمله به ایران بگیرد، پنتاگون به همین راحتی تن نخواهد داد مگر این که قبل از آن تمام قوای دفاع هوایی ایران را نابود کند، جنگندههای آن را از کار بیندازد، تمام پایگاههای موشکانداز تدافعی ایران را از بین ببرد و در آخر حمله نهاییاش را انجام دهد. رسیدن به این اولویتها در حال حاضر آسان نیست. به خصوص در از بین بردن قوای دفاع هوایی ایران که اطلاعات چندانی از آن در اختیار امریکا قرار ندارد. بنابر این هر گونه سخن از حمله زودهنگام به ایران قابل اعتنا نیست البته این هم بدان معنا نیست که اسرائیل و امریکا گام به گام به سمت زمان حمله پیش نمیروند. درباره سفر مداوم ایهود باراک به واشنگتن نیز مسئولان امریکایی میگویند، سفرهای باراک فقط جنبه نظامی ندارد بلکه دیپلماتیک نیز هست. چرا که در واشنگتن چندان کسی تمایل به استقبال از لیبرمن ندارد. این موضوع را خود لیبرمن هم میداند برای همین وقتی که میخواهد با دوستان تندروی لیکودیاش در امریکا دیدار کند به نیویورک میرود و در آنجا منتظر میشود تا از واشنگتن از او دعوت شود، اما کسی از او دعوت نمیکند و او مجبور میشود به اسرائیل باز گردد. مسئولیتهای دیپلماتیک تنها بر عهده دو نفر است، نتانیاهو و باراک.اما در این جا واقعیت دیگری نیز وجود دارد. اگر نگاهی به اوج تنشهای پرونده هستهای ایران بیندازیم، به یاد سفرهای نزدیک جیمز جونز، مشاور امنیت ملی امریکا به اسرائیل، سفر سری لیون بانیتا، رئیس سیآیای به تلاویو، سفر ایهود باراک، به واشنگتن، به فاصله بسیار کوتاهی پس از آن سفر ژنرال مایک مولن رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح امریکا به اسرائیل، سفر گابی اشکنازی، رئیس ستاد نیروهای مسلح اسرائیل به امریکا، باز هم سفر ایهود باراک به واشنگتن و پس از آن سفرهای هیلاری کلینتون، رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا، جو بایدن، معاون رئیس جمهوری امریکا به اسرائیل و سفر بنیامین نتانیاهو به امریکا میافتیم که همه آنها ظرف کمتر از دو ماه اخیر انجام شده است. وقتی که این تسلسل بیسابقه رفت و آمدها را با دانیل کرتزر، سفیر سابق امریکا در قاهره و تلاویو و استاد فعلی مرکز مطالعات برینستون، در میان گذاشتم به من گفت: «این تلاشها برای حمله به ایران نیست.» سپس برگهای از کیفش در آورد که متعلق به مرکز روابط خارجی امریکا بود و در آن از جنگ سوم علیه لبنان سخن به میان آمده بود. کرتزر به من گفت: «جنگ اول لبنان و اسرائیل در سال 1982 بود، جنگ دوم آنها سال 2006 انجام شد و حالا باید منتظر جنگ سوم باشیم.» او تاکید کرد، که این جنگ ظرف 12 تا 18 ماه آینده در خواهد گرفت. وی وجود سه عامل را دلیل اصلی آغاز این درگیری دانست. نخست این که حزبالله پس از آخرین جنگ با اسرائیل نفوذ بسیاری در لبنان پیدا کرده که این موضوع اسرائیل را بسیار نگران کرده است. دوم، افزایش چشمگیر تسلیحاتی است که عمدتا از سوی ایران و سوریه در اختیار حزبالله قرار میگیرد و سومین دلیل نیز به موضع اسرائیل در برابر حزب الله باز میگردد. اسرائیل بر این باور است که حزب الله جزئی از استراتژی نظامی ایران است که اگر بنا باشد روزی به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، نخستین ضربه نظامی را از این ناحیه خواهد خورد. اگر به اتفاقاتی که سال گذشته میان حزب الله با مصر رخ داد، نظری بیندازیم، در مییابیم که هر گونه حمله و درگیری نظامی در مرزهای لبنان و اسرائیل میتواند به سرعت حتی به مصر و کانال سوئز نیز کشیده شود. در این که منطقه به سمت تنش و بحران متمایل شده شکی نیست. اما مسئله این است که آینده خاورمیانه به کدام سو در حرکت است. برآوردها نشان میدهد که تا زمانی که بازوهای ایران یعنی حزب الله و حماس قطع نشدهاند به ایران حملهای صورت نخواهد گرفت. در این جا نکتهای که تعجب بسیار ایجاد کرده، سکوت نخبگان سیاسی در این کارزار است. دستگاه دیپلماسی مصر به رغم این که پرونده فلسطین را در دست دارد، سکوت کامل اختیار کرده و نسبت به تحرکات منطقهای واکنشی نشان نمیدهد. دیگر دیپلماتهای عرب نیز ترجیح میدهند بیشتر تماشاگر باشند تا بازیگر. درست است که هر کدام از کشورهای منطقه خود درگیریهای داخلی دارند. مصر انتخابات سراسری را پیش رو دارد و عربستان نیز درگیر رقابتهای شاهزادگان است. اما مسئله این است که آیا فراموش کردهاند، هر اتفاقی در خاورمیانه بیفتد تاثیرات عمیقی بر همه خواهد داشت؟ روزنامه الاهرام /16 آگوست *دیپلمات سابق و رئیس فعلی مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرامترجمه:سید علی موسوی خلخالی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]