تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سزاوار است كه عاقل ، از مستى ثروت، قدرت ، دانش ، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819212958




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خداداد عزیزی: اینجا بالا باشی دزدی، فقیر باشی معتاد!/به بیشتر از حقم رسید چون 4 کلاس درس خوانده‌ام


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > چهره‌ها  - خداداد عزیزی خداداد عزیزی مدت‌هاست مصاحبه نمی‌کند. او مدتی است تقریبا از ورزش کنار کشیده و مثل گذشته سر و صدا نمی‌کند. البته عزیزی خودش خواسته که زیاد مصاحبه نکند و کمتر توی چشم باشد. او در این گفت‌وگو از همه چیز صحبت می‌کند؛ از دوران پر سر و صدایش در تیم ملی گرفته تا روزهای حضورش در فوتبال مشهد. *سخت ترین دوران زندگی ات، چه دورانی بود؟ کودکی من به سختی و فلاکت گذشت. از زمانی که یاد می آید هم فوتبال بازی کردم و هم کار می کردم. به خاطر وضعیت مالی سختی که داشتیم، از 12 سالگی مشغول به کار شدم. در آن دوران به زمین های خاکی هم می رفتم. وقتی در 17 سالگی به ابومسلم رفتم تازه نفس راحتی کشیدم. *گفتی در بچگی کار می کردی، چه کاری؟ برادرم در کار گچ بری دستی بود. در تابستان ها پیش او می رفتم و شاگردی می کردم. در دوران مدرسه هم که درس می خواندم. *اولین پولی که گرفتی چقدر بود؟ وقتی به ابوسلم رفتم ماهی 2500 تومان می گرفتم که در آن زمان کم نبود  * اولین حقوقت را چه کار کردی؟ دادم به مادر خدا بیامرزم. او 200،300 تومان را به خودم برگرداند و بقیه را خرج خانواده کرد. *در آن دوران که فوتبال بازی می کردی، خانواده مخالف نبود؟ چرا، پدرم خیلی مخالفت می کرد. فوتبال هزینه داشت. آن موقع برای ما این هزنیه زیاد بود. هی می رفتیم کفش و لباس پاره می کردیم. این بود که مخالفت شدید می کردند. *تو چطور از دست پدرت در می رفتی و به زمین های خاکی می زدی؟ یواشکی فرار می کردیم. آن دوران مثل الان نبود که پدر و مادر آب میوه را آماده کنند، بعد بچه را با ماشین ببرند سر زمین. یادم می آید 13، 14 سالم بود که روزهای جمعه می رفتیم با تیم های محله های دیگر بازی کنیم. آن زمان ساعت 4 صبح از خانه فرار می کردیم تا پدرم ما را نبیند. قرار می گذاشتیم سر چهارراه و با بچه جمع می شدیم تا ساعت 7 صبح سر زمین باشیم. علاقه شدیدی به فوتبال داشتیم و واقعا عشق ما بود. *اولین جامی که گرفتی کدام بود؟ راستش باید از اولین جایزه ام بگویم. دوران دبستان بود که تیم ما، تیم اول مدرسه شد. جایزه به ما یک ساق بلند ورزشی دادند. *خداداد عزیزی در این فوتبال به حق واقعی اش رسید یا نه؟ در اینکه شما پول زیادی در آوردید شکی نیست! من راضی هستم و به بالاتر از این فکر نمی کنم. جایگاهی که الان در آن هستم، جایگاهی است که برای من نوشته شده است. من اعتقاد دارم جایگاه آدم ها نوشته می شود و به کسی بیشتر و بالاتر از آن نمی دهند. لیاقت من در همین حدی بود که می بینید. *پس فکر می کنی اندازه ات همین بود. من راضی هستم. اگر قرار بود تقسیم عادلانه شود، من هیچوقت به اینحا نمی رسیدیم. به من خیلی بیشتر از آن چیزی حقم بود، رسید. با توجه به سطح سوادم که تا کلاس چهارم دبستان بیشتر نخوانده ام، اگر قرار بود خدا عادلانه تقسیم کند، چیزی به من نمی رسید اما فوتبال باعث شد شرایط زندگی ام عوض شود. اگر فوتبالیست نمی شدم نمی دانستم الان به کجا می رسیدم و چه کار بودم. *آن زمان هم مثل الان تیز بودی؟ چون قدم کوتاه بود یک مقدار سختی کشیدم. اما در خاکی واقعا خوب بازی می کردم. یکی از دلایلی که توانستم وارد فوتبال حرفه ای شوم، همین بود. به تیم منتخب جوانان خراسان رسیدم و بعد به جاهای بالاتر رسیدم. *انصافا اگر فوتبالیست نمی شدی الان چه کار بودی؟ قبل از اینکه به ابومسلم بیایم درسم خوب بود. وقتی به این تیم رفتم دیگر نتوانستم درست و حسابی درس بخوانم و اصلا مدرسه نمی رفتم. نمی دانم، شاید اگر فوتبالیست نمی شدم به تحصیلات عالیه می رسیدم. *از اولین روزهای حضورت در ابومسلم بگو چیزی یادت مانده است؟ سال اولی که به این تیم رفتم آخر های 67 بود. در زمین خاکی خیابان سجاد بازی می کردند. آقای میثاقیان بود، سعید سیامی بود و مربیان دیگرو جلسه اول خیلی خوب کار کردم و باعث شد بتوانم در این تیم جا بیفتم. چون تجربه زیادی در زمین خاکی داشتم از پسش خوب برآمدم. *کمی از نوجوانی ات فاصله بگیریم و به جامم ملت های 96 برسیم و آن گل استثنایی که به عربستان زدی. من بعد از المپیک بارسلون من به تیم ملی دعوت شدم، آن هم از سوی علی پروین. وقتی به اردو رفتم گفتم به درد شما نمی خورم. این شد که نزدیک به چهار سال دیگر به تیم ملی دعوت نشدن تا اینکه محمد مایلی کهن اسمم را در لیست قرار داد. در مسابقات جام ملت های 96 فوتبال ایران استارت جدید خورد. یعنی فوتبال ما شکل و شمایل تازه ای پیدا کرد و باعث شد مردم یک تفریح تازه پیدا کنند و شادمان باشند. آن تیم ملی نزدیک به 8 سال ماند و به قول معروف در و تخته در آن جور بود. در جام ملت های آن سال ما بهترین تیم شدیم، تیم اخلاق شدیم، بهرین بازیکن جام از ما بود و خلاصه کلا همه چیز را بردیم. فقط حیف که به فینال نرسیدیم. *عربستانی ها را بد تحقیر کردی با آن گل به یاد ماندنی ات. آن سال واقعا تیم جور جور بود. من بهترین دوره های بازیگری ام به سال 96 تا 99 برمی گردد. سه سال استثنایی در فوتبالم بود. بهترین بازیکن آسیا شدم که باعث شد پیشرفت زیادی کنم. آن گل به یاد ماندنی هم یک اتفاق ویژه بود. از این گل ها زیاد در فوتبال زده می شود. *در این سال ها همیشه حرف از اختلافات شدید تو و مایلی کهن زده می شود. شما که همه چیز را روراست می گویید چرا در این باره رک حرف نمی زنید؟ من با مایلی هیچوقت مشکل نداشتم. او جزو معدود مربیان لیگ است که به شماره اش زنگ می زنم و احوالش را می پرسم. مایلی کهن می داند که من چقدر دوستش دارم. این همه به خاطر صداقت، رو راستی و متعهد بودن است. اعتقاد دارم مربیان در ایران تفاوت زیادی با سطح بین المللی ندارند و از نظر فنی پایین نیستند. تنها عاملی که بین مربیان ایرانی با هم فرق می گذارد، همین بحث روراستی و صداقت است. فوتبال ما پاک نیست و کاملا ناپاک است. آدم هایی که پاک کار می کنند تعدادشان خیلی کم است. من مایلی کهن را دوست دارم چون جزو همین آدم های معدود پاک است. *بازی های آسیایی بانکوک در تاریخ یک نکته حاشیه ای را یاد همه می اندازد. جریان دمپایی تو! بعد از جام جهانی فرانسه ما یک بازی دوستانه در کویت برگزار کردیم که سه بر یک باختیم. من بعد از آن به آلمان رفتم که تا مدتی به تیم ملی دعوت نشدم. در آن دوران گفتند خداداد با دمپایی آمده است در لابی هتل. این را بارها گفتم الان هم می گویم؛ آن زمان با شورت هم به لابی آمدند اما یک عده دنبال بهانه جویی بودند. می خواستند آن لیست سیاه را راه بیاندازد چون در جام جهانی من معترض  بودم. جایی که اسکان یافتیم خوب نبود. سه میلیون فرانک به فدراسیون داده شد که باید بخشی از آن به بازیکنان می رسید . لباس های تیم ملی در جام جهانی ناپدید شد. کانتینرها غیب می شدند. کسی دوست نداشت من در این باره حرف بزنم. ولی روراست بودم و همه چیز را گفتم. الان هم دوباره این حرف را می زنم. حتی بمیرم هم می گویم. اگر در قبر هم باشم درباره اش صحبت می کنم. چون دیدم و اعتقاد دارم. آقایان خوششان نیامد از این قضیه به خاطر همین بحث دمپایی من را پیش کشیدند. دمپایی که بدتر از شورت نیست! الکی گفتند خداداد بی انضباط است. *تا به حال به این فکر کرده ای که اغلب مربیان و مدیرها با تو مشکل دارند. به قول خود روراستی، نکند به خاطر همین مسئله باشد؟ من به آن فکر نمی کنم. همیشه به خودم گفته ام راهی که می روم درست است. *تو در آن دوران زیاد سر و صدا می کردی. هنوز جریان لباس شماره 11 از یاد کسی نرفته. من درباره جریان بلاژویچ بارها حرف زده ام. بحث ما اصلا بحث پیراهن نبود. در واقع  اصلا پیراهنی نبود که درباره اش بحث کنیم. 18 بازیکن بودیم با 17 لباس که به من نرسید. بلاژ گفت عیبی ندارد برای تو لباس می دوزیم گفتم نه. اتفاقا خیلی هم دوستانه جدا شدم و رفتم. یک بازی دوستانه داشتیم که وقتی تمام شد رفتم پیش او و گفتم با این شرایط نمی توانم کار کنم. بلاژ اصرار داشت که من بازیسازم را پیدا کرده ام و بمان. ولی من رفتم. متاسفانه بعد از آن عده ای شلوغ کردند و چیزهایی گفتند که زیاد درست نبود. *پس نمی خواهی راجع به جریان صداقت و ضربه خوردن حرف بزنی. این چیزها مال اینجاست. فوتبال ما اینطوری است، در فوتبال مملکت ما این شرایط وجود دارد. در دنیا می گویند این آدم دروغگو است ردش کنید، چرا راست نمی گوید. در دادگاه دست راستت را بالا می گیری و شهادت می دهی راست بگویی. در ایران عکس است. خیلی ها به من می گویند چرا راست می گویی؟ باید راست بگویی اما نه هر حرف راستی را. متاسفانه به همین دلیل قبول دارم بابت گفتن حقایق خیلی جلویم جبهه می گیرند. خیلی از آدم ها که این کار را کرده اند، بعدها به من گفتند تو راست می گفتی و به این نتیجه رسیدند. دوستان زیادی به من می گویند تو سیاستمدار نیستی ولی آدم باید حرف را بزند. *شما سابقه بازی در امارات را دارید. در این سال ها همیشه حرف و حدیث زیادی بوده که سطح فوتبال این کشور پایین تر از ایران است. چنین ادعایی را قبول دارید؟ سطح فوتبال امارات و قطربالاتر از ایران است. عربستان هم در سطح ملی خیلی برتر از ماست. شما خارجی های لیگ آنها را نمی توانید با ما مقایسه کنید. بازیکن تیم ملی شیلی که در جام جهانی فیکس بوده برای العین بازی می کند. اصلا قابل مقایسه نیستیم. ما در ایران فقط 4 تا تیم خوب داریم ولی تمام تیم های آنها خوب هستند. *فکر می کنید چرا بهتر از ما هستند؟ چه دلیلی دارد؟ امکانات، پول و مدیریت. آنها برنامه ریزی می کنند، اساسی. 20 سال پیش روی  نیمکت تیم المپیک قطر لووانفسکی فقید می نشست. دیگر بالاتر از او، پریرا و متسو در این منطقه کار کرده اند؟ آنها چه کسانی را آوردند و ما چه کسانی را؟ رفتیم دنبال دانکویچ، مانکویچ، پانکویچ، ساندویچ، همبرگر.... هر کی دم دست بود آوردیم. هر چی ویچ بود جمع کردیم. غیر ایویچ کدام یک از آنها به درد ما خورد؟ بقیه ساندویچ بودند. اسم هایی که آن ها آوردند را نگاه کنید. مربی در پیشرفت فوتبال یک کشور خیلی تاثیر دارد. یک دوره ای بود به تیم های اماراتی 4،5 تا می زدیم اما همین الان نگاه کنید. ما با دایی رفتیم امارات و شانس آوردیم بازی را نباختیم. در همین جام ملت ها اگر امارات یقه ما را نگرفت. آنها کار کردند مربی بزرگ آوردند. لووانفسکی را آوردند که بزرگتر از آن به خاورمیانه نیامده، آن هم برای تیم امیدشان. آنها تیم پایه شان را دست کی دادند و ما تیم ها را دست کی سپردیم؟ آنها خیلی جلوتر از ما هستند اصلا شک نکنید. *فکر می کنید چرا این مربیان بزرگ به ایران نمی آیند؟ چرا نیایند، ما دنبالشان نیستیم. *با فاتح تریم و رایکارد حرف می زنیم ولی نمی آیند. ما فقط می گوییم صحبت کرده ایم. به من پول بدهند می روم همین مربیان را می آورم. ما دوست داریم یک مربی مثل رایکارد با 500 هزار دلار بیاید. 500 هزار دلار هم گوشه و کنار به دلال ها بدهیم. و روی هم بشود یک میلیون دلار. نه آقا، دلال برای چی؟ مربی تیم ملی یونان، اوتورهاگل 800 هزار دلار سالیانه می گیرد. 300 هزار دلار هم مالیات می دهد. نهایت پولی که گیرش می آید 500 هزار دلار است. ولی ما تومبالوکوویچ(!) را آورده ایم با یک میلیارد و دویست میلیون تومان. تومبالوکوویچ کجا اتورهاگل کجا؟ طرف قهرمانی اروپا را دارد. ما خومان نمی خواهیم این مربیان بزرگ را بیاوریم. شرایط را مهیا نمی کنیم تا در ایران کار کنند. مگر کلمنته سرمربی سابق تیم ملی اسپانیا نیامد؟ خودمان اینقدر دور زدیم و اینقدر آدم در گوشش وز وز کرد که رفت. *می گفتند این مربی پروازی است و ایران مربی پروازی نمی خواهد. ما خودمان بلد نیستیم تقصیر را گردن دیگران می اندازیم. می گوییم مربی پروازی است. با او چرا نبستیم. طرف پولش را می گیرد و کار می کند، چرا دنبال بهانه می گردیم؟ ایوویچ چطور آمد؟ اینقدر سخت گیر و منضبط ولی آمد روی نیمکت ایران نشست چون می خواست کار با یکی از بهترین تیم های آسیا را هم تجربه کند. *همیشه منتقد مربی خارجی هستید، اما ظاهرا این بار موافق هستید؟ بله، اگر مربی بزرگ خارجی بیاوریم چرا که نه؟ *معمولا شرایط برای کار مربیان مهیا نیست. می گویند با فرهنگ آشنایی ندارد، با سیستم آشنا نیست، بازیکنان را نمی شناسد... یک کمک ایرانی بگذارند کنار دستش. *بعد می گویند همین کمک ایرانی برایش دردسر درست کرد. خب یک کمک ایرانی را بگذارند که زیر آب طرف را نزند. این نمی شود که برای هر چیز یک توجیهی پیدا کنیم. مربی خارجی نمی آوریم می گویم نمی آید. اگر بیاید روی نیمکت نمی نشیند. می گوید کمک می گذاریم زیر آبش را می زند. خب معلوم است دنبال بهانه هستیم. آخرش می رویم یکی از این ساندویچ ها را می آوریم. خب، همین امیر حسین، بچه من هم برود تیم ملی زیر آبش را می زند. مربی آورده ایم که صبح به صبح یک مترجم دو ساعت برایش روزنامه ها را بخواند چون در کشور خودشان اصلا برایش نمی نویسند. مگر مربی باید روزنامه بخواند؟ باید کار انجام دهد مثل ایوویچ. آدم حداقل او را می شناسد و می داند چه رزومه ای دارد. *شما که همیشه می گویید روراست هستید. چرا به عنوان یک بازیکن تیم ملی صریح نمی گویید آن زمان چرا او را برکنار کردند؟ من نمی دان چرا عوض کردند ولی ما سه بازی خوبمان در جام جهانی را مدیون ایویچ هستیم. شک نکنید او بزرگترین مربی خارجی تاریخ فوتبال ایران است. بلاژویچ هم خوب بود ولی من کارنامه ایوویچ را بیشتر می پسندم چون کارش واقعا درست بود. *برانکو چطور؟ تیم ملی ایران برای او یک نرده بان بود که از آن بالا برود. *ولی انصافا برانکو هم افتخارات کمی در فوتبال ایران به دست نیاورد. قهرمانی در پوسان، سومی در جام ملت ها، صعود به جام جهانی... نه به نظر من فوتبال ایران برایش نزده بان بود. او قبل از ایران در کجا مربیگری کرده بود؟ *ولی انگیزه زیادی داشت. مثلا ما الان ماتئوس را بیاوریم خوب است؟ مربی بزرگ بیاورند حالا هر کی می خواهد باشد. یکی را بیاورند که باج ندهد و برای 100 دلار پشتک وارو نزند! *در این ماهها همواره منتقد اصلی افشین قطبی هم بوده اید. به نظر شما تیم ملی با او در جام ملت ها موفق می شود؟ تیم از مرحله اول صعود نمی کند. من نظرم این است. ممکن است برود بالا و قهرمان هم شود. اما این نظر من است که تیم ما توانایی صعود از مرحله اول را هم ندارد. من راجع به قطبی اگر ایراد می گیرم نظر شخصی ام را می گویم. متاسفانه یک عده ای سریع جبهه می گیرند. اصلا اشکالی ندارد. من هم می گویم آنها دارند نظر شخصی شان را می دهند. من می گویم قطبی رزومه ای ندارد که سرمربی تیم ملی ایران شده است. مگر آنالیزور بودن کارنامه است، رزومه است؟حالا آنالیزرو هیدینگ بوده یا کس دیگر.  برای سرمربیگری کردن و نفر اول بودن این اصلا کافی نیست. من تمام حرفم این است. اگر قرار است قطبی را بیاوریم، چرا مایلی کهن را نیاوریم. او که خیلی بهتر نتیجه گرفته و تجربه زیادی هم دارد. ابراهیم زاده مگر خوب نیست؟ مگر علی دایی چه اشکالی داشت که عوضش کردیم. همین وعده را به دایی می دادیم روز به روز بهتر می شد. بابا او علی دایی بود. وقتی می نشست روی نیمکت همه می گفتند علی دایی است. دوربین او را نشان می داد و گزارشگر بارها نامش را می گفت. اما در همین بازی امارات و بزریل گزارشگر امارات اسم قطبی را درست نمی گفت و تاکید داشت معلوم نیست او ایرانی است یا آمریکایی. *قطبی را بردارند، چه کسی را باید بیاورند. شما موافق مربی خارجی هستید؟ اگر خارجی می آوریم باید بزرگ و نامی باشد. اگر هم می خواهد ایرانی بیاورند حتما باید درباره اش فکر کنند و کار کارشناسی صورت بگیرد. رابطه ای کسی را پیدا نکنند. تا می گویند مربی ایرانی می خواهیم، همه تلفن ها را برمی دارند زنگ می زنند. مخابرات در طول همان دو سه ساعت اندازه یکسال پول در می آورد. همه شروع می کنند به زنگ زدن. آقا همه دنبال این هستند که مربی خود را غالب کنند. یکی دنبال غالب کردن عزیزی است و یکی می خواهد دوستش را بیاورد چون هیچ کارشناسی برای انتخاب مربی صورت نمی گیرد. گوش می کنیم ببینم کی چی می گوید. دست آخر هم یک رئیسی زنگ می زند می گوید این را بگذارید و می گوییم چشم! *الان مهمترین تورنمنت فوتبال ایران بازی های آسیایی است. به تیم پیروانی امید دارید؟ والا تیم امید کار راحتی ندارد، مثل جوانان و نوجوانان. *پس امید زیادی نیست. امیداورم نتیجه بگیرد ولی سخت است چون روی این تیم کار نکردیم. پیروانی راست می گفت، این تیم بازی تدارکاتی نداشته. همین سه بزرگسالی هم که به تیم اضافه شده اند اصلا در بازی دوستانه حضور نداشته اند. *بحث درباره همین سه بازیکن بزرگسال است. گلر دو سال کار می کند اما آخرش می داند باید جایش را به رحمتی بدهد. این درست است؟ این قانون کنفدراسیون فوتبال آسیاست ولی متاسفانه ما جرات نداریم مثل کره شمالی، جنوبی و ژاپن با تیم امیدمان برویم. چون همین الان در فدراسیون فوتبال دست و پای همه دارد می لرزد. می گویند اگر این تیم هم اوت شود چکار کنیم؟ بعد تیم ملی در جام ملت ها نتیجه نگیرد چه بلایی سرمان می آید. خلاصه وقتی باختیم می گویند حالا بیا و درست کن. 40 سال برگشتیم عقب! *فکر نمی کنید فوتبال ما به خاطر حذف از جام جهانی فوتبال به اینجا رسید؟ به خاطر فشاری که به وجود آمد.. نه، چه فشاری؟ برای آقایان اصلا مهم نیست تیم نرفته؛ می گویند نرفته که نرفته. کسی جواب نمی خواهد و کسی جواب نمی دهد. فوتبال ما اینطوری نیست. هر کسی کار خودش را می کند و اتفاقی نمی افتد. نهایت یکی رئیس جدید را می آورند و رئیس قبلی می رود یک جای دیگر کار می کند. *سوال آخر درباره فوتبال مشهد است. چرا به این حال و روز افتاده است؟ از بی عرضگی خود ماست. این شهر دومین کلان شهر ایران است با اینهمه سرمایه و کارخانه ولی روزگار دو تیم ما در لیگ یک اینطور است. هر روز مدیر عامل و مربی عوض می کنند. تیم 10 ملیون ندارد به بوشهر برود و یکی دیگر قبول می کند بپردازد. *مشکل چیست؟ در فوتبال مشهد همه زیر آب هم  را می زنیم و آدم های بدی هستیم. همه دشمن خداداد هستند و خداداد دشمن همه. اگر کسی پول دار باشد می گویند دزد است. اگر پایین باشی می گویند معتاد است. چه بالا باشی چه پایین آدم بده هستی. به همن دلیل هر مشهدی که از فوتبال این استان می رود آدم موفقی می شود.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن