محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846732576
پرويز مشرف در بيست و يكمين بخش از خاطراتش، ادعاهاي جالبي مطرح كرده است يار ايراني اسامه بن لادن كيست؟/ ملاعمر، چشمش را با چاقو در آورد!
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: پرويز مشرف در بيست و يكمين بخش از خاطراتش، ادعاهاي جالبي مطرح كرده است يار ايراني اسامه بن لادن كيست؟/ ملاعمر، چشمش را با چاقو در آورد!
خبرگزاري انتخاب : در اولين هفته دسامبر سال 2001 ملا عمر شكست را احساس و به وسيله موتور هندا فرار كرد و مخفي شد.زمانيكه نخست وزير ژاپن از من در باره ملا عمر سوال نمود من در پسخ به او گفتم كه ملا عمر با يك موتور هندا فرار كرد و به شوخي به او گفتم كه بهترين تبليغ براي موتور هندا اينست كه شركت هندا ملا عمررا سوار بر يكي از موتورها به تصوير بكشد كه لباسها و ريشش در باد به تلاطم در آمده است.
پرويز مشرف، رييس جمهور مستعفي پاكستان نزديك به يك دهه بر اين كشور حكومت كرد و چندي پيش، با افزايش فشارها مجبور به استعفاء شد. خبرگزاري «انتخاب» در نظر دارد خاطرات مشرف با عنوان «روي خط آتش» را به صورت اختصاصي در چندين قسمت منتشر نمايد.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري «انتخاب»، پرويز مشرف در بيست و يكمين بخش اين خاطرات ادعا مي كند يك بلوچ ايراني به نام احمد الكويتي كه از همراهان و ياران نزديك بن لادن بود، وي را در تعدادي از سفرهاي پنهاني رهبر القاعده همراهي مي كرده است.
بخش بيست و يكم اين خاطرات در پي مي آيد:
فصل بيست و يكم – ملا عمر و اسامه بن لادن
ملا عمر و اسامه بن لادن شايد دلهره آورترين نامها در جهان امروز باشند.از نظر بسياري از مردم جهان آنها تروريست محسوب ميشوند و از نظر افراطيون (عمدتا مذهبي) بعنوان قهرمانان مورد احترام ميباشند.در هر دو صورت براي اكثر مردم آنها همانند پديده هاي مرموزي مطرح ميباشند.جهان در خصوص واقعيت زندگي ملا عمر و شرح حال او تقريبا چيزي نميداند ، مردي كه حكومت طالبان را بنيان نهاد و به اعتقاد من هنوز هم به رهبري نيروهاي طالبان ادامه ميدهد.حداقل در خصوص اسامه بن لادن اطلاعات زيادي تا پنج سال گذشته وجود داشته است.او در اين اواخر از ديده ها پنهان شد و همانند سايه به فعاليت خود ادامه داد.من به استناد روابط مستقيم و اطلاعات بخش امنيتي قادر هستم مطالبي را در خصوص اين دو مرد روشن نمايم و برخي از بخشهاي ناشناخته و نامكشوف را برملا كنم.
معروف است كه ميگويند در قبال منفعت كم رنج بسيار كشيدن از بلاهت و حماقت است اما اين مسئله دقيقا براي كشورهاي حامي (آمريكا ، پاكستان و عربستان) ، مجاهدين افغان كه با نيروهاي اتحاد جماهير شوروي مي جنگيدند اتفاق افتاده است.ما به تشكيل گروههاي جهادي كمك كرديم ، اسلحه و كمك مالي و امكانات در اختيارشان قرار داديم و آنها را با ايجاد انگيزه هاي ديني به مقابله با نيروهاي شوروي گسيل داشتيم ، اما يك لحظه به اين مسئله فكر هم نكرديم كه بعد از پيروزي آنها در مقابل نيروهاي شوروي چگونه بايد آنها را به روند زندگي عادي سوق بدهيم.
اين روند دو كشور افغانستان و پاكستان را بيش از هر كشور ديگري متاثر نمود.آمريكا نه تنها در خصوص اينكه فرد تحصيلكرده و متمولي همانند اسامه بن لادن بعد از اتمام جنگ افغانستان چه استفاده اي ميتواند از امكانات فراواني كه در اختيارش قرار گرفته بود بكند ، فكري نكرده بود بلكه بدتر از آن اصلا هيچ فكري در خصوص چگونگي بازسازي و توسعه افغانستان جنگ زده ننموده بود.آمريكا خيلي راحت افغانستان را به حال خود رها نمود و اين حقيقت را كه اين كشور فقير و جنگ زده و مخروب كه تا بن دندان مجهز به انواع سلاحهاي پيشرفته ميباشد ميتواند بعنوان پناهگاه امني براي تروريستها در آيد را كتمان نمود و به آن توجهي نكرد.آمريكا همچنين به آنچه بر سر پاكستان آمد هم بي توجه بود.پس از اتمام جنگ افغانستان ، مسئله ورود هروئين و سلاحهاي غير مجازبه داخل پاكستان صدمات زيادي به كشور وارد نمود.بدتر از اين ، آمريكا در سال 1985 بر اساس متمم پرسلر ، و به منظور جلوگيري از روند رو به رشد تجهيز پاكستان به سلاح اتمي ، اين كشور را مورد تحريم اقتصادي و نظامي قرار داد و اين قانون هر ساله توسط رئيس جمهور آمريكا مورد تائيد مجدد قرار گرفت.من فكر نمي كنم غير از اين راه ، مسير بهتري براي از دست دادن دوستان وجودداشته باشد
اما من معتقدم بزرگترين خطاي استراتژيك ما اين بود كه اصل مهمي را فراموش كرديم و آن اين بود كه وقتي ما براي نائل شدن به اهداف خود افرادي را با اعتقادات مذهبي و ايدئولوژيك مجهز به انواع سلاحهاي پيشرفته مي نمائيم و براي پيشبرد اهداف خود براي مقابله با دشمن اعزام مي كنيم فكر مي كنيم كه كار تمام شده است و در نظر نمي گيريم كه امكان دارد اين افراد هم از شما براي رسيدن به اهداف خودشان استفاده كنند و همراهي آنان با شما فقط براي مدت زمان كوتاهي و بمنظور دستيابي به اهدافشان ميباشد و اگر با شما همراهي كرده اند تنها به دلايل تاكتيكي بوده است.
در قضييه ملا عمر همين داستان اتفاق افتاد.او براي رسيدن به قدرت در افغانستان از ما (پاكستان) استفاده كرد و ظاهرا با ما همراه بود.در مورد اسامه بن لادن هم بايد بگويم كه او براي دريافت كمكهاي فراوان مالي از آمريكا ، عربستان و تسهيلات ارائه شده پاكستان با ما به همكاريرداخت و موفق شد تا تشكيلات پيچيده القاعده را بنيانگذاري نمايد.در چنين شرايطي ، چه كسي از چه كسي استفاده و يا سو استفاده مي كند مشخص و واضخ نيست و اين معادله مبهم باقي ميماند.ما بعنوان آمريكا ، پاكستان و عربستان سعودي و همه آنهايي كه در ائتلاف با ما مجاهدين افغاني را در جنگ با نيروهاي شوروي ياري رسانيدند براي خود بحران بزرگي ايجاد كرديم و خود را درون معماي پيچيده اي به تله انداختيم.
طالبان در واقع نيروي نظامي جديدي محسوب نميشد و نيروهاي طالبان همان مجاهدين دوران جنگ افغانستان بودند.اين نيروها همانند نيروهاي مجاهدين افغان در همان مراكزي پرورش يافتند كه مجاهدين افغان در آنها بودند.ما وقتي در كنار طالبان قرار گرفتيم اهداف خوبي داشتيم .اول اينكه طالبان با شكست دادن ديگر گروههاي افغاني صلح را به افغانستان به ارمغان مي آورد كه اين مسئله به نفع ما بود و دوم اينكه پيروزي طالبان موجب شكست و اضمحلال ائتلاف شمال در افغانستان ميگرديد كه بعنوان دشمنان منافع پاكستان در افغانستان محسوب ميشدند و اين براي ما نهايت موفقيت بود.ما هيچ اشتباهي را در محاسبات خود نداشتيم.ما فقط اين مسئله را درك نكرديم كه وقتي كه طالبان با حمايت ما قادر به كسب قدرت در افغانستان بشود و حكومت خود را در افغانستان بوجود بياورد ما نفوذ خود را بر روي آنها از دست خواهيم داد.
ملا محمد عمر در سال 1959 ميلادي در روستاي نوادا در نزديكي شهر قندهار بدنيا آمد.او چهار همسر و دو پسر و دو دختر دارد.يكي از دختران او در آگوست سال 1999 در جريان انفجار يك بمب كشته شد.ملا عمر در اوائل دوران جهاد افغانستان و زمانيكه بعنوان يك عضو عادي در گروههاي جهادي فعاليت داشت بمدت دو هفته به پاكستان آمده بود.او در طول جهاد افغانستان در گروههاي مختلف جهادي عضويت داشت.
نقل مي كنند كه در جريان يكي از جنگها و درگيريها بر اثر اصابت تركش يكي از چشمان ملا عمر آسيب جدي ديد و وي بدون اينكه چشمش را ضد عفوني كند آنرا با چاقو در آورده و پلهايش را بهم دوخت.
بعضي هم اينگونه نقل مي كنند كه وي پس از مجروحيت به بيمارستاني در پيشاور منتقل و چشم وي در بيمارستان تخليه شد.اما مردم ترجيج ميدهند داستان اول را بيشتر باور كنند و اينگونه فكر مي كنند كه داستان اول به روحيات و منش ملا عمر بيشتر نزديك است.
پس از عقب نشيني نيروهاي شوروي از افغانستان در فاصله سالهاي 1989 تا 1994 ملا عمر به عنوان امام جماعت مسجد ميوند در غرب قندهار فعاليت مينمود.او در سال 1992 شاهد سقوط كابل بدست گروههاي جهادي و سپس هرج و مرج داخلي افغانستان و تسلط گروههاي افغاني بر بخشهاي مختلف كشورش بود.در اين زمان مردم گرفتار ناامني ، دزدي ، قتل و تجاوز قرار داشتند.
جنبش طالبان در ژوئن سال 1994 از ميوند قندهار آغاز گرديد و بر اثر يك اتفاق توسعه يافت.اين اتفاق بدين شكل بود كه نيروهاي يكي از گروههاي افغاني در خارج از قندهار دو پسر بچه را ربوده و مورد تجاوز قرار ميدهند و سپس اين دو پسر بچه را به قتل ميرسانند.مردم قندهار بشدت از اين قضييه ناراحت و نسبت به آن اعلام انزجار و اعتراض مي كنند.در اين شرايط ملا عمر و گروه كوچك وي به اين پاسگاه حمله و نيروهاي مستقر در آن را دستگير و تيرباران مي نمايند.طالبان در اين زمان بعنوان ملجا و پناهگاه مردم بي پناه و ستم ديده مبدل ميگردد و اين اقدام موجب حمايت مردم از آنها شده و آنها حركت خود را توسعه داده و مناطق ديگر را هم از دست نيروهاي گروههاي ديگر افغاني خارج مينمايند و اين مسئله باعث ميشود تا هواداران آنها از داخل افغانستان ، برخي مدارس مذهبي خاص در پاكستان و عمدتا از ايالتهاي سرحد ، بلوچستان و كراچي براي كمك به طالبان به افغانستان عزيمت مينمايند
.ملا عمر در اكتبر سال 1994 به عنوان رهبر طالبان تعيين ميشود و در سال 1996 در حاليكه نيروهاي طالبان بر بيش از 90 درصد خاك افغانستان تسلط دارند نشست علماي افغاني متشكل از 1500 نفر در قندهار تشكيل و ملا عمر به عنوان اميرالمومنين معرفي ميگردد .
ظهور طالبان در واقع واكنشي خودجوش به بي نظمي و هرج و مرج داخلي در افغانستان و اقدامات خلاف نيروها و فرماندهان گروههاي افغاني بود.گرچه حركت طالبان از داخل افغانستان آغاز گرديد اما دولت پاكستان كه در اين زمان بي نظير بوتو نخست وزير آن بود تلاش وسيعي را نمود تا وانمود كند كه طالبان توسط دولت وي ايجاد گرديده است.او به اين اميد اينكار را كرد تا با توجه به پيروزيهاي برق آساي نظامي طالبان در افغانستان بتواند منافع و دستاوردهاي سياسي را براي پاكستان از اين مسئله كسب نمايد.وزير كشور بي نظير بوتو ، ژنرال نصراله بابر كه اكنون بازنشسته شده است بارها نيروهاي طالبان را فرزندانم خطاب نمود.بعد از مدت زمان كوتاهي فرزندان او سركشي نمودند.واقعيت اينست كه طالبان در اوائل فعاليت خود كمكي از پاكستان درخواست نكردند و كمكي هم از پاكستان دريافت ننمودند.
بنظرم آمريكا به همين دليل كه تصور ميكرد طالبان قادر است آرامش را در افغانستان ايجاد نمايد ، طالبان را طرد ننمود.دولتهاي عربستان سعودي و امارات متحده عربي هم به صورت غير علني از طالبان حمايت كردند و اين در حالي بود كه شهروندان سعودي و اماراتي به صورت آشكار به حمايت مالي از طالبان پرداختند.دولتهاي غربي با اميد به اين مسئله كه ظهور يك قدرت سوم ميتواند در افغانستان اعاده صلح نمايد از طالبان استقبال نمودند.آنها بعدها كه از طالبان نااميد شدند به راحتي دست از حمايت طالبان كشيدند اما اينكار براي ما راحت و ساده نبود.نيروهاي طالبان همگي پشتون بودند و متعلق به مناطق مرزي ايالت سرحد با اكثريت جمعيت پشتون و ايالت بلوچستان بودند.ما با طالبان ارتباط قوي نژادي و خانوادگي داشتيم و در مقابل دشمنان طالبان ، ائتلاف شمال افغانستان بود كه متشكل از تاجيكها ، ازبكها و هزاره ها بودند كه به وسيله روسيه ، هند و ايران حمايت ميشدند.كدام دولت پاكستاني بود كه جرات اظهار تمايل به ائتلاف شمال را داشته باشد ؟ اين مسئله منجر به بروز مشكلات جدي امنيتي در داخل پاكستان ميگرديد.
ما بارها بعد از آنكه ملا عمر در افغانستان به قدرت رسيد از او براي سفر به پاكستان دعوت كرديم اما او هر بار با يادآوري شرايط خطير افغانستان ، اين درخواست را رد نمود.ما حتي پيشنهاد عزيمت وي را به مكه مطرح نموديم اما او استقبال ننمود.او هميشه با هيئتهاي امنيتي پاكستان ملاقات مينمود اما هيچگاه به فرماندهان طالبان به بهانه درگير بودن آنها در جنگ اجازه برقراري ارتباط با ما را نداد.بنابر اين روابط با طالان هرگز دلپذير نبود و آنها آدمهاي ناراحتي بودند.ما با نگراني شاهد نقض فاحش حقوق بشر در افغانستان به دليل تفسير خاص طالبان از اسلام و بدنام شدن دين بزرگ اسلام بوديم.اين رويه ظالبان با عقايد اكثر مسلمانان در تضاد بود.يكبار بازيكنان فوتبال پاكستان در سفر به افغانستان به دليل اينكه در بازي فوتبال شورت ورزشي به پا داشتند توسط طالبان دستگير و بعنوان مجازات موي سر آنها از ته تراشيده شد.طالبان همچنين مخالف بيرون رفتن زنان از خانه و تحصيل دختران بودند.طالبان به شكنجه و قتل مخالفان خود معروف شدند.يكبار تعدادي ايراني را در كانتينري زنداني و گرسنه و تشنه نگاه داشتند و سپس با كلاشينكف به آنها تيراندازي و آنها را كشتند.
اولين تماس رسمي پاكستان با ملا عمر در هفته آخر اكتبر سال 1994 در منطقه مرزي اسپين بولداغ صورت گرفت .هدف از اين ملاقات ايجاد گذرگاه امن براي كاروان امدادي پاكستان به افغانستان بود.ملاقات در اتاق طراحي و جنگ طالبان انجام گرفت.ملا عمر ابتدا درخواست ما را قبول نكرد و در اواخر جلسه او موافقت خود را با ارائه كمك به ما اعلام نمود.اين كاروان بعدها توسط افرادي در داخل افغانستان غارت شد اما اين كار طالبان نبود.
بعد از اينكه اسامه بن لادن در ماه مي سال 1996 وارد جلال آباد در جنوب افغانستان گرديد ، تعداد زيادي از اعراب مجاهد كه در جهاد افغانستان مشاركت داشتند بار ديگر براي كمك و پيوستن به اسامه بن لادن به افغانستان بازگشتند.اين افراد اسامه بن لادن را از زمان جهاد افغانستان ميشناختند.اين افراد از جنبش رو به رشد طالبان هم حمايت مينمودند.به زودي ازبكها ، بنگلادشيها ، چچني ها ، ايغورهاي چيني و مسلماناني از جنوب هند ، اروپا ، آمريكا و حتي استراليا براي كمك به طالبان وارد افغانستان شدند.بنياد الرشيد در پاكستان يكي از مهمترين حاميان طالبان بود كه تسهيلات لجستيكي و رسانه اي را براي طالبان فراهم مينمود.در 19 سپتامبر سال 1998 مدير اطلاعات و امنيت پاكستان و رئيس اطلاعات و امنيت عربستان شاهزاده تركي الفيصل كه اكنون سفير عربستان در آمريكا است با ملا عمر در قندهار ملاقات نمودند.
اين ملاقات در حالي صورت گرفت كه القاعده سفارت آمريكا در كنيا و تانزانيا را بمبگذاري كرده بود.در اين ملاقات ، شاهزاده تركي الفيصل در خصوص دخالت اسامه بن لادن در اين انفجارها به ملا عمر هشدار داد و به او يادآوري نمود كه او (ملا عمر) سه ماه پيش در ماه ژوئن سال 1998 ، به عربستان سعودي تعهد داده است كه اسامه بن لادن را دستگير و تحويل دولت عربستان خواهد داد وليكن تاكنون اقدامي در اين خصوص صورت نگرفته است.
شاهزاده تركي الفيصل همچنين در خصوص تعهد اسامه بن لادن براي عدم دخالت در حوادث تروريستي تا زمانيكه در افغانستان زندگي مينمايد مطالبي را طرح نمود.
اسامه بن لادن در كنفرانس خبري در منطقه خوست در سال 1998 رسما با زير پا نهادن بر روي تعهدات خود ، بر لزوم استمرار فعاليتهايش تاكيد كرده بود و اين در حالي بود كه طالبان بر خلاف تعهدات خود وي را تحويل عربستان نداده بودند.
مدير امنيت و اطلاعات پاكستان نيز در اين ملاقات به حمايت پاكستان و عربستان از جهاد افغانستان اشاره و به ملا عمر توصيه كرده بود كه اسامه بن لادن يا از افغانستان اخراج نمايد و يا او را به عربستان تحويل دهد.وي همچنين به ملا عمر گفته بود كه اقدامات اسامه بن لادن موجب نگراني جدي در پاكستان ميباشد و اگر طالبان از او فاصله بگيرد بسياري از كشورها طالبان را برسميت خواهند شناخت.
ملا عمر با ناراحتي تركي الفيصل را دروغگر خواند و تاكيد كرد كه در قبال اسامه بن لادن هيچ تعهدي به عربستان نداده است.
او سپس از نحوه برخورد شاهزاده انتقاد و گفت كه هيچ كشوري حاضر به پذيرش اسامه بن لادن نيست و درست نيست كه عربستان در اين شرايط بحراني كه طالبان تحت فشار ائتلاف شمال افغانستان قرار دارد ، بجاي حمايت بيشتر از طالبان ؛ او را تحت فشار قرار داده است.تا اين زمان شاهزاده تركي الفيصل آرام نشسته بود و چيزي نمي گفت.
وقتي ملا عمر اين سخنان را گفت ، تركي الفيصل اعصابش بهم ريخت و با عصبانيت با انگشت به ملا عمر اشاره نمود و شديدا از ملا عمر انتقاد و او را متهم به دروغگويي نمود.ناگهان ملا عمر با ناراحتي شديد از جاي خود بلند شد و از اتاق بيرون رفت.او بعد از چند دقيقه و در حالي كه آب از سر و رويش مي ريخت به اتاق بازگشت و به شاهزاده تركي الفيصل گفت من به اتاق مجاوررفتم و بر روي سرو صورتم آب سرد ريختم تا بتوانم آرامش خودم را حفظ كنم.فقط همين قدر بدان كه اگر مهمان من نبودي بخاطر حرفهاي درشتي كه به من زدي سخت مجازاتت مينمودم
.ملا عمر پيشنهاد نمود تا شورايي مركب از علماي افغانستان و عربستان براي تصميم گيري در خصوص اسامه بن لادن تشكيل شود.ملا عمر ضمنا از حضور نيروهاي آمريكايي در عربستان انتقاد كرد و گفت نسل قديمي آل سعود متكي به نفس بودند و هرگز اجازه ورود نيروهاي آمريكايي را به سرزمين وحي ندادند ولي اكنون اين كار انجام ميشود.او همچنين از عربستان و پاكستان بخاطر حمايت از معدود افراديكه اقامت اسامه بن لادن در افغانستان را يك بحران قلمداد مي نمايند انتقاد كرد.ملا عمر اعلام كرد كه دست نوشته اي از اسامه بن لادن مبني بر اينكه اعتماد طالبان را با مشاركت در فعاليتهاي نظامي خدشه دار نخواهد نمود دريافت كرده است.
تركي الفيصل از سخنان ملا عمر بيشتر ناراحت شد و از اينكه ملا عمر مردم ، خاندان سعودي و علماي سعودي را دست انداخته است انتقاد نمود و گفت ديگر بيش از اين تحمل نخواهد نمود كه تحقير شود و اگر طالبان با اين افكار وارد عربستان بشوند او اولين كسي خواهد بود كه عليه آنها وارد جنگ خواهد شد.بعد با عصبانيت از جاي خود بلند شد و با صداي بلند والسلام گفت و از اتاق خارج گرديد.اكنون نوبت ملا عمر بود كه شوكه شود.ملا عمر در حالي كه با ريشش بازي ميكرد پرسيد كه چه اتفاقي افتاد ؟ مدير اطلاعات و امنيت پاكستان پاسخ داد كه شاهزاده تركي الفيصل خواهان ادامه مذاكرات نيست و به طرف فرودگاه براه افتاده است.ملا عمر هنوز نميتوانست درك كند كه از بين افراد كمي كه ميتوانستند كمكش كنند و طالبان را از شر حضور اسامه بن لادن در افغانستان نجات دهند براي خود دشمن ساخته است.
شما چطور ميتوانستيد با اين مرد مذاكره كنيد؟ ملا عمر آدي بوده و هست كه خارج از واقعيات و شرايط در حالت خلا و فضاي خاص خودش سير مي كند.ما نمي توانستيم به سادگي مذاكرات با آنها را قطع كنيم و سفارت خود را در كابل ببنديم.خدا شاهد است كه طالبان مكررا بهانه اين كار را به دست ما داده بودند.يكبار آنها سفارت ما را آتش زده و سفير ما را مضروب كردند.
يكي از بدترين كارهاي طالبان تخريب مجسمه هاي تاريخي بودا در باميان بود.زمانيكه ملا عمر براي اولين بار تهديد به تخريب اين مجسمه ها نمود ، دنيا براي تغيير نظر او به پاكستان متوسل گرديد ، در واقع كشورهاي جهان در عدم به رسميت شناختن طالبان و عدم بازگشايي سفارت در كابل دچار اشتباه شدند.من ديدگاه متفاوتي داشتم و از رهبران كشورها درخواست مينمودم تا با شناسايي حكومت طالبان امكان وارد نمودن فشار جمعي را به طالبان براي تغيير رفتار داشته باشيم.اگر هفتاد يا هشتاد كشور سفارت خانه هاي خود را در كابل داير مينمودند ما قادر به نفوذ بر طالبان ميگرديديم. من اين مطلب را با بيل كيلنتون رئيس جمهور آمريكا ، شاه عربستان و رئيس امارات متحده عربي در ميان گذاشتم.شاه عبداله از عملكرد ملا عمر شديدا ناراحت بود و او را دروغگو خطاب مينمود و اظهار ميداشت كه من نميتوانم به شخص دروغگو اعتماد كنم و از او بيزارم.
بنابر اين وظيفه متقاعد نمودن ملا عمر براي عدم تخريب مجسمه هاي بودا به عهده ما گذاشته شد.وقتي ما بعنوان نمايندگي كل جهان از او درخواست كرديم كه اين مجسمه هاي تاريخي را تخريب ننمايد با پديده جديدي روبرو شديم.ملا عمر در پاسخ به درخواستهاي ما اعلام نمود كه خدا از او خواسته است تا اين مجسمه ها را نابود كند.او گفت كه خدا در طول ساليان متمادي بوسيله باران سوراخهاي مناسبي را در مجسمه پديد آورده است كه متناسب با قرار دادن ديناميتها ميباشد و اين نشانه اي گويا از جانب خداوند براي تخريب اين مجسمه ها ميباشد.ملا عمر بدون توجه به درخواستهاي ما ، دستور تخريب مجسمه ها را صادر و اين مجسمه ها نابود گرديدند. طالبان با اين اقدام بار ديگر چهره خشن و نامعقولي از اسلام به جهان ارائه نمود.ملا عمر با اقدامات خود صدمات زيادي را به ديني كه به آن معتقد بود وارد مينمود.بهتر است خاطر نشان كنيم كه دين اسلام سنخيتي با اين نوع رفتارها ندارد و دين اسلام دين مترقي ، مدرن و تحمل پذيري ميباشد.اما آيا مردمجهان به خود اين زحمت را ميدهند كه هر يك به تحقيق در خصوص دين اسلام بپردازند؟
مردم جهان قضاوت خود را در باره اسلام مبتني بر رفتارها و اعمال مسلمانان و بويژه مواردي كه مستقيما آنها را تحت تاثير قرار ميدهد مي گذارند.
بعد از حادثه 11 سپتامبر براي من مسلم و روشن بود كه تنها راه كنترل خشم آمريكا و دور ساختن آمريكا از انجام اقدام نظامي بر عليه افغانستان و طالبان ، بيرون نمودن اسامه بن لادن و طرفدارانش از افغانستان به هر شيوه ممكن ميباشد.بدون شك مهمترين نگراني من در خصوص حمله آمريكا به افغانستان به خاطر تاثيرات منفي اين اقدام بر پاكستان بود.كليد حل مشكل ، انجام مذاكرات براي دستگيري و يا اخراج اسامه بن لادن از افغانستان بود.به همين منظور و با توجه به اينكه ميدانستيم فرصت بسيار كمي در اختيار داريم سريعا مذاكرات خود را با طالبان آغاز كرديم.در اين شرايط بود كه آمريكا و ديگر كشورها به ارزش برقراري روابط سياسي بين پاكستان و طالبان پي بردند.
استراتژي من در خصوص لزوم برقراري روابط سياسي كشورها با طالبان به منظور امكان تحت فشار قرار دادن آنها داشت در بين كشورها جا مي افتاد.چنانچه تعدادي سفارت خانه در كابل وجود داشت و همگي با هم به ملا عمر فشار وارد ميكرديم شايد برنامه ما براي اخراج اسامه بن لادن از افغانستان موفق ميشد.
تاثير حادثه 11 سپتامبر بر ملا عمر و طالبان هيچ بود.ملا عمر معتقد بود اين حادثه مجازات خداوند براي بي عدالتي و ظام آمريكا بر عليه مسلمانان ميباشد.خدا طرف آنها قرار داشت و اسامه بن لادن همانند يك قهرمان بود و بنابر اين مذاكرات با ملا عمر بيش از آنچه كه ما تصور مينموديم سخت بود.انگار كسي با سرش به ديوار بكوبد و نتيجه اي نداشته باشد.ميخ آهنين نرود در سنگ.ما انگار متعلق به دو جهان بيني و ديدگاه متضاد بوديم.
در حاليكه من فكر ميكردم بايد به هر طريقي كه شده از جنگ دوري و پرهيز نمائيم ، ملا عمر مرگ و نابودي را بعنوان مسائل جزئي در يك جنگ عادلانه تصور مينمود.همانند همه كساني كه به جهان ابدي باور دارند و زندگي دنيوي را دوران گذرا و موقتي مي پندارند.نيروهاي افراطي طالبان و القاعده به مرگ و مرگ بر اساس حق بدينگونه مي نگريستند.با چنين مرگي شهادت بدست مي آمدو براي شهادت هم بهشت تضمين گرديده بود.مشكل اين بود كه چگونه در خصوص عدالت و يا جنگ مقدس به توافق برسيم.انساني مثل من ، اصل اساسي و وظيفه اوليه رهبر يك كشور را حفظ كشور و جان مردم و دارائيهاي آنان قلمداد مينمايد.انساني همانند ملا عمر هم اين مسائل را بعنوان موارد دست دوم و درجه دوم اهميت ميدانست و وظيفه اوليه را بر اساس سنتهاي ديرينه احترام به مهمان قلمداد مينمود.
اسامه بن لادن و نيروهاي او بعنوان مهمانان ملا عمر و طالبان بودند و تمام مشكل در همين نكته خلاصه ميگرديد.ما هر چه تلاش كرديم موفق نشديم تا ملا عمر را براي اخراج اسامه بن لادن تا تاريخ 7 اكتبر سال 2001 كه آخرين مهلت ارائه شده توسط بوش بود راضي نمائيم.ما به او گفتيم كه كشورش نابود خواهد شد اما او حرف ما را نفهميد.او واقعا باور داشت كه نيروهاي آمريكايي شكست خواهند خورد.او در درجه اول فريب سخنان اسامه بن لادن و در درجه دوم هم فريب سخنان بعضي از علماي مذهبي پاكستان را خورد.
آمريكا حملات وسيع خود را از تاريخ 7 اكتبر سال 2001 آغاز و همزمان نيروهاي ائتلاف شمال شروع به پيشروي به سمت مواضع طالبان نمودند.فرماندهان طالبان پس از مقاومت كوتاهي با توجه به اينكه آشنايي به جنگهاي چريكي داشتند به سمت كوهها و ارتفاعات رفته و در آنها مستقر شدند.
در اولين هفته دسامبر سال 2001 ملا عمر شكست را احساس و به وسيله موتور هندا فرار كرد و مخفي شد.زمانيكه نخست وزير ژاپن از من در باره ملا عمر سوال نمود من در پسخ به او گفتم كه ملا عمر با يك موتور هندا فرار كرد و به شوخي به او گفتم كه بهترين تبليغ براي موتور هندا اينست كه شركت هندا ملا عمررا سوار بر يكي از موتورها به تصوير بكشد كه لباسها و ريشش در باد به تلاطم در آمده است.
از اين تاريخ كسي از ملا عمر خبر ندارد.من كاملا مطمئنم كه او بايد در منطقه جنوب افغانستان در نزديكي قندهار باشد.من اين مطلب را به دو علت ميگويم اول اينكه ملا عمر از سال 1994 كه مورد توجه قرار گرفت هيچگاه به پاكستان عزيمت ننمود و اكنون چگونه ميتواند در پاكستان احساس راحتي كند ؟ دوم اينكه امروزه نيروهاي طالبان در ايالتهاي جنوبي افغانستان مستقر ميباشند و مناطق محلي و بسياري از شهرها همچنان تحت نفوذ و كنترل طالبان قرار دارند.نيروهاي طالبان اغلب در شبها در اين مناطق فعال هستند و طبيعتا ملا عمر و نيروهاي او در اين مناطق از امنيت و حمايت بيشتري نسبت به ديگر مناطق برخوردار ميباشند.رئيس جمهور افغانستان (جامد كرزاي) احتمال استقرار ملا عمر را در شهر كويته پاكستان داده است.اين احتمال گمراه كننده است و اگر ملا عمر در كويته بود همانند بسياري از فرماندهان و مقامات ديگر طالبان تاكنون دستگير شده بود.
گرچه با تشديد درگيريها و حملات مشترك نيروهاي آمريكايي و ائتلاف شمال بر عليه نيروهاي طالبان و القاعده بسياري از آنها فرار كرده و با عبور از مرز مشترك افغانستان و پاكستان در مناطق قبائلي پاكستان مخفي شده اند.فرار اين افراد باعث بروز مشكلات زيادي براي ما گرديد چرا كه ملا عمر هنوز زنده و آزاد است و اين بدين معناست كه پديده طالبان هنوز خاتمه نيافته است و برخي اينگونه تصور مي كنند كه ملا عمر با تسليم نشدن در مقابل نيروهاي آمريكايي به مردم كشورش درس مبارزه با آمريكا را ميدهد.اين آسان است كه با شكم پر و رفاه خانواده اينگونه فكر كنيم اما اگر كسي از يك افغاني در خصوص انتخاب بين خانواده ، خانه و سلامتي از يكسو و عزت نفس از سوي ديگر سوال نمايد من مطمئن هستم كه او عزت نفس را انتخاب خواهد نمود.
يكي ديگر از افراد معروف كوهستانهاي تورا بورا اسامه بن لادن ميباشد.اگر چه جهان در خصوص اسامه بن لادن بيشتر از ملا عمر ميداند اما بنظر ميرسد ارزش آن را دارد كه به جزئياتي از سوابق زندگي او توجه نمائيم.متعاقب اشغال نظامي افغانستان توسط نيروهاي شوروي ، مسلمانان سراسر دنيا با تشويق و حمايت آمريكا و متحدانش براي مبارزه و جهاد بر عليه نيروهاي شوروي به پاكستان عزيمت كردند تا از اين طريق خود را براي كمك به مجاهدين افغاني به افغانستان برسانند.در سال 1982 دكتر عبداله اعظم از فلسطين و گروهي از رهبران مذهبي سازمان مكتب الخدمت را در پيشاور بنيان گذاري نمودند.
در اين زمان اسامه بن لادن معاون اعظم بود.اين سازمان وظيفه تامين نيازهاي مالي ، لجستيكي و ديگر مايحتاج را براي مجاهدين افغاني را برعهده داشت.تامين نيازهاي مالي بر عهده اسامه بن لادن كه متعلق به خانواده ثروتمندي بود قرار داشت.البته اين كمكها تنها از سوي اعراب صورت نمي گرفت و تامين مالي و اقدام آنها با هماهنگي و مساعدت كامل CIA آمريكا و ISI پاكستان صورت ميگرفت.
در اواسط دهه 1980 اسامه بن لادن بناي ناسازگاري را با دكتر عبداله اعظم گذاشت.اسامه در اين زمان نميخواست كه فقط بعنوان كمك كننده به مجاهدين مطرح باشد و علاوه بر اين تمايل داشت تا بعنوان مجاهد وارد جهاد شود.او به جاي اينكه وارد يكي از گروههاي افغاني بشود خودش اقدام به تاسيس گروه جنگي عربي متشكل از چند صد نفر از اعراب كه براي جنگ با نيروهاي شوروي به افغانستان آمده بودند ، نمود.اين گروه معروف به تيپ اعراب بود.اسامه بن لادن جنگ جويان افغاني را خيلي عملگرا تشخيص داد چرا كه آنها اگر احساس ميكردند كه در حال شكست هستند به خانه و سر زندگي خودشان بازميگشتند و دوباره بعدا براي جنگ اقدام مينمودند.اما نيروهاي متعلق به اسامه روحيه ديگري داشتند و راه طولاني را براي جهاد و جنگ براي خدا آمده بودند و در انتظار و شوق شهادت بسر مي بردند.اما از سوي ديگر افغانيها مردمي بودند كه دوست داشتند به روستاهاي خود بازگردند و در كنار خانواده در شادي و زندگي همانند ازدواج يا شركت در مجالس ترحيم فاميل باشند.در مقابل اعرابي كه به افغانستان آمده بودند جايي براي بازگشت نداشتند.افزون بر اين من احساس مي كنم اسامه بن لادن در تلاش بود هويتي خاص براي خودش جداي از رهبران افغاني ايجاد نمايد.در سال 1986 اسامه بن لادن مقر خود را در نزديكي پايگاه نظاميان شوروي در روستاي جاجي در شرق افغانستان و در 16 كيلومتري خاك پاكستان ايجاد نمود.او نام مقر خودش را مقر شيران گذاشت.در بهار سال 1987 اسامه بن لادن جنگ با نيروهاي شوروي را در منطقه جاجي آغاز نمود و اين جنگ انعكاس زيادي در رسانه هاي جهاني يافت.اين اولين جنگ اسامه بود و احتمالا از آن خيلي لذت برده است.دو جنجگوي مصري به نامهاي ابو حفص و ابو عبيده در اين جنگ مشاركت داشتند.خيلي زود اسامه بن لادن با يك پزشك مصري به نام ايمن الظواهري آشنا شد كه در خارج از پيشاور براي معالجه مجاهدين فعاليت مينمود.
نام القاعده به معناي پايگاه يا مقر براي اولين بار توسط دكتر عبداله اعظم در آوريل سال 1988 طي مقاله اي كه در مجله جهاد منتشر گرديد ارائه شد.او در اين مقاله در توضيح القاعده اشاره به تاسيس سازماني براي ارائه خدمات اجتماعي براي مسلمانان كرده بود كه اين پايگاه ضمنا وظيفه روشنگري مسلمانان را نيز بر عهده ميداشت.
او اصلا القاعده را به معناي كاربرد نظامي مطرح ننموده بود.در واقع نامي كه دكتر اعظم استفاده نمود نام القاعده الصلباح بود.تفكر دكتر اعظم اين بود كه اشغالگران از سرزمينهاي اسلامي بيرون رانده شوند ، اما اسامه بن لادن خواهان سرنگون ساختن حكومتهاي اسلامي كه فكر ميكرد صلاحيت لازم را ندارند بود.اين مسئله بين مسلمانان تنش ايجاد مينمايد و دكتر اعظم اصلا به اين موضوع كاري نداشت.بنابر اين روابط بين دكتر اعظم و اسامه بن لادن خراب شد.اسامه بن لادن نام استفاده شده توسط دكتر اعظم را گرفت و با حذف كلمه الصلباح فقط از نام القاعده استفاده نمود .
يكسال بعد در 24 نوامبر سال 1989 دكتر عبداله اعظم ترور شد و گكان ميرود كه اسامه بن لادن طراح اين حمله بوده است.در فوريه سال 1998 ، اسامه بن لادن نه سال بعد از تشكيل القاعده ، تشكيلات سازماني را تحت عنوان جبهه جهاني اسلامي بوجود آورد.اين جبهه به منظور مقابله با اشغالگري رژيم اسرائيل بر عليه فلسطين تاسيس گرديد.از سوي ديگر ، القاعده سازمان چند مليتي بود كه اعضاي آن از كشورهاي مختلف و عمدتا از مصر تامين ميگرديدند.اين سازمان با حضور وسيع در كشورهاي جهان اهداف ذيل را دنبال مي كند:
1- تحكيم پايه هاي گروههاي اسلامي و ايجاد گروههاي جديد در هر جايي كه اين گروهها وجود ندارند.
2- تقويت نيروها
3- بيرون راندن نيروهاي آمريكايي از سرزمينهاي اسلامي
4- مبارزه با نقشه هاي اسرائيل و آمريكا در خاورميانه
5- حمايت از مبارزات آزاديخواهي مسلمانان در هر كجاي دنيا
6- استفاده از منابع مسلمانان براي هدف مشترك " جهاد "
القاعده متشكل از يك شوراي مشورتي ميباشد كه تحت لواي خود چهار كميته امور نظامي ، اموررسانه اي ، امور مالي و امور مذهبي را در بر ميگيرد.به نظر ميرسد كانون هاي القاعده در بيش از 40 كشور جهان از جمله آمريكا و كانادا فعاليت مي كنند.الويت القاعده كشورهايي نظير افغانستان ، عراق ، عربستان سعودي ، پاكستان ، تركيه ، جنوب شرقي آسيا ، شمال آفريقا ، اروپا ، آمريكا ، انگلستان و كانادا ميباشد.عمليات القاعده به شكل غير متمركز بوده و اعضاي آموزش ديده القاعده در صورت امكان فعاليت مينمايند.امروزه القاعده متحمل شكستهاي زيادي شده است و پايگاههاي القاعده عمدتا به مناطق مختلف آفريقا منتقل شده است.القاعده با كشته و دستگيري رهبران خود شكل جديدي پيدا كرده و بازسازي فعاليتهاي آن بر عهده رده هاي پائينتر نهاده شده است.
ما هر كاري كه ميتوانستيم براي دستگيري اسامه بن لادن انجام داديم اما او توانست از چنگ ما بگريزد.او در اين اواخر بجاي استفاده از سيستمهاي مخابراتي از افراد پيك براي رسانيدن پيام خود استفاده مينمايد.اين مسئله باعث كندي ارسال پيام در ارتفاعات افغانستان و پاكستان شده است كه گاها تا يكماه ارسال يك پيام به طول مي انجامد.ما موفق به دستگيري بعضي از اين پيام رسانان شده ايم.پناهگاه اسامه بن لادن و افراد نزديك به او همواره همانند معماي مرموزي باقيمانده است و ما بيش از هر كسي نگران عدم حل اين معما هستيم.رمزي بن الصباح كه در حادثه 11 سپتامبر قرار بود بيستمين رباينده هواپيما باشد از مناطق كوهستاي تورا بورا فرار و در شهر كراچي در جريان تيراندازي همراه با دو نفر از شهروندان برمه اي به نامهاي سيد امين و ابو بدر توسط نيروهاي امنيتي دستگير شدند.
دربازجوئيهاي بعمل آمده سيد امين اعتراق كرد كه در ماه ژوئن سال 2002 اسامه بن لادن را در منطقه اي كه نميشناخته است ، ديده است.خالد شيخ محمد ، سومين رهبر القاعده كه در پيشاور دستگير شد هر گونه ديدار با اسامه بن لادن را بعد از حادثه 11 سپتامبر تكذيب كرد اما در عين حال اعلام نمود كه اسامه زنده است و آنها با هم تماس داشته اند.او اعتراف كرد كه آخرين نامه را از طرف اسامه از طريق پيك دريافت كرده است.
او همچنين اعتراف نمود كه در آخرين جابجايي اسامه بن لادن از كوههاي تورا بورا به سمت وزيرستان (مناطق قبائلي) جلال الدين حقاني ، دو افغاني ، محمد رحيم و امين الحق و يك بلوچ ايراني به نام احمد الكويتي او را همراهي مينمودند.در 4 مارس سال 2003 خالد حدس ميزد كه اسامه بن لادن در ايالت كنر افغانستان ميباشد.ابو فرج الليبي كه بجانشيني خالد شيخ محمد از سوي القاعده تعيين شده بود در مي سال 2005 توسط نيروهاي امنيتي پاكستان دستگير و اعتراف نمود كه اسامه از طريق پيك با او در ارتباط بوده و آخرين نامه را در دسامبر سال 2004 از اسامه بن لادن دريافت نموده است.ما براي امكان كشف ارتباطات القاعده بشدت دنبال افرادي هستيم كه بعنوان پيك پيامهاي اسامه را منتقل مينمايند.
ما بر اساس اطلاعات جمع آوري شده به منطقه وزيرستان حمله و شبكه ارتباطي القاعده را در اين منطقه بشدت بمباران نموديم.ما در استمرار حملات خود متوجه شديم كه شبكه اطلاع رساني القاعده بسيار پيشرفته بوده و داراي چهار بخش مجزاي اداري ، عملياتي ، رسانه اي و رهبري ميباشد.سه بخش نخست به صورت دو طرفه فعاليت مينمايد وليكن بخش ارتباط رهبري فقط يك طرفه و از بالا به پائين ميباشد.
شبكه ارتباطي القاعده نيز وظيفه انتقال پيام بين افراد و خانواده هاي آنان را بعهده داشته و كار انتقال پول را نيز انجام ميدهد.پيام رسانان عمدتا افغاني و پاكستاني ميباشند.شبكه اطلاع رساني القاعده ارتباط منظمي با ساختار عملياتي گروه دارد و از افراد با تجربه و ماهر براي انجام اين كار استفاده شده و انتقال پيامها به ترتيب الويت و اهميت آنها با سيستمهاي هوشمند ارزيابي و نام عبور و رمز مربوطه فعاليت و به كار خود ادامه ميدهد.شبكه رسانه اي القاعده نيز بمنظور ايجاد تبليغات و اعلام مواضع رهبران اين گروه مورد استفاده قرار ميگيرد.
اين پيامها عمدتا به صورت سي دي و فيلم ويديويي و ... كه عمدتا هم به شبكه الجزيره ارسال ميشوند فعاليت مينمايد.مهمترين و آخرين شبكه پيام رساني ويژه رهبري القاعده ميباشد و در اين ارتباط پيامها عمدتا به صورت شفاهي و از طريق پيام رسانان بسيار معتمد منتقل ميگردند.در شرايط خاط پيامها به صورت كتبي ارسال ميشوند ، همانگونه كه براي خالد و ليبي ارسال شده اند.در شرايط عادي ، پيامها از طريق افراد مورد اعتماد و مورد وثوق به صورت شفاهي به ديگران منتقل ميگردند.زمان دستگيري اسامه بن لادن به عهده زمان است .من احساس مي كنم او اكنون در منطقه اي مابين افغانستان و پاكستان در جايي مخفي شده است.
بسياري از اعراب عربستان سعودي در ايالت كنر افغانستان وجود دارند و احتمال دارد اسامه بين آنها باشد اما ما مطمئن نيستيم.من قبلا به شوخي گفته ام كه اميدوارم او در پاكستان و توسط نيروهاي پاكستاني دستگير نشود.
مترجم صابر قاسمي
------------
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش هفتم
بخش هشتم
بخش نهم
بخش دهم
بخش يازدهم
بخش دوازدهم
بخش سيزدهم
بخش چهاردهم
بخش پانزدهم
بخش شانزدهم
بخش هفدهم
بخش نوزدهم
بخش بيستم
شنبه 23 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]
-
گوناگون
پربازدیدترینها