تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):حد توکل چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816776629




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ابوعلی سینا پزشک و فیلسوف ایرانی


واضح آرشیو وب فارسی:ایران ویج: ابوعلی سینا پزشک و فیلسوف ایرانی  

روزی جوانی از نزدیکان پادشاه گرگان، به بیماری سختی دچار شد و پزشکان در علاج او درماندند تا سرانجام طبیب جوانی به نام بوعلی(ابن سینا) را که به تازگی به گرگان رسیده و گروهی از بیماران را شفا داده بود بر بالین او بردند.   بوعلی جوانی را دید که زار افتاده. نشست و نبض او را گرفت و گفت: ” مردی را بیاورید که کل محلات گرگان را بشناسد.” آن فرد مورد نظر وارد می شود و شروع به شمردن اسامی محلات گرگان می کند و در همان حال بوعلی دست بر نبض بیمار می نهد. تا آن مرد می رسد به محلی که نبض بیمار در آن حالت حرکتی غریب می نماید. بوعلی دستور می دهد اسامی کلیه کوی های آن محل را برشمارد. آن کس ، نام کوی ها را سر می دهد تا می رسد به نام کویی که باز آن حرکت غریب در نبض بیمار باز می آید. پس بوعلی می گوید: اسامی منازل آن کوی را برشمارد. منازل را می خواند تا می رسد به اسم سرایی که این حرکت غریب نبض تکرار می شود.بوعلی می گوید نام اهل منزل را بردهد. تا رسید به نامی که همان حرکت، حادث می شود.   آنگاه بوعلی روی به همراهان بیمار می کند و می گوید:” تمام شد. این جوان در فلان محل، در فلان کوی و در فلان سرا، بر دختر فلانی، عاشق است و داروی او وصال آن دختر است.”   بیمار هرچه خواجه بوعلی می گفت می شنید. از شرم سر در جامه خواب کشید و چون مورد سئوال واقع شد، همچنان گفت که بو علی گفته بود. _____________________________________________ مروری کوتاه بر سرگذشت ابوعلی سینا   پزشک و فیلسوف ایرانی ابوعلی حسین بن عبدالله معروف به ابوعلی سینا در سال ۳۷۰ هجری قمری درخرمیشن از توابع بخارا متولد شد. او پزشک ، ریاضیدان ، فیلسوف و منجم بزرگ ایرانی بود . پدرش عبدالله در دستگاه سامانیان محصلی مالیات را عهده داربود و مادرش ستاره نام داشت. وی در بلخ پرورش یافت و قرآن و سایر علوم را آموخت. استاد وی عبدالله ناتلی بود که از رجال مشهور قرن چهارم هجری به شمار می رفت. او در هجده سالگی، چنانچه خود نوشته است، همه علوم را فرا گرفته بود. در بیست و یک سالگی دست به تالیف و تصنیف زد، در بیست و دو سالگی پدرش را ازدست داد و خود متصدی شغل پدر گردید. اما به علت نابسامانی اوضاع سیاسی ، بخارا را ترک نمود و به گرگانج پایتخت امرای مامونیه خوارزم و نزد خوارزمشاه علی ابن مامون و وزیرش ابوالحسین احمدبن محمد سهیلی رفت. در این هنگام، محمود غزنوی بر خوارزم نفوذ یافته بود و از دانشمندان دربارخواسته شد که به غزنین به خدمت سلطان محمود بروند. ابوعلی سینا که از تعصب آن پادشاه خبردار بود ، به همراهی ابوسهیل مسیحی از خوارزم گریخت و از راه ابیورد و طوس به قصد گرگان حرکت کرد تا به قابوس بن وشمگیرکه به عنوان یاریگر و حامی دانشمندان شهرت یافته بود، بپیوندد. اما وقتی که پس از مشقات بسیار بدان شهر رسید، قابوس مرده بود. ابوعلی سینا ناچار به قریه ای در خوارزم بازگشت. اما پس از مدت کوتاهی دوباره به گرگان رفت و این بار ابوعبید جوزجانی، یکی از با وفاترین شاگردانش به خدمت او پیوست و در این سفر بود که کتاب « المختصرالاوسط» و کتاب «المبدا» و «المعاد» و بخشی از کتاب معروف «قانون» و «نجات» را تالیف کرد. ابوعلی سینا در حدود سال ۴۰۵ هجری قمری به ری رفت و فخرالدوله دیلمی را که بیماربود، معالجه کرد. ولی مدت زیادی در آن شهرباقی نماند و در اوایل سال بعد به قزوین و از آنجا به همدان رفت و حدود نه سال در آن شهر به سر برد. در این جا مورد توجه شمس الدوله دیلمی قرار گرفت و در سال ۴۰۶ هجری قمری به وزارت رسید و تا سال ۴۱۱ هجری قمری در این مقام باقی ماند.  در سال ۴۱۲ هجری قمری شمس الدوله درگذشت و پسرش سماالدوله به جای او نشست. سماالدوله مانند پدر می خواست که ابوعلی سینا وزارت را قبول کند، اما شیخ نپذیرفت و توسط معاندان به مدت چهار ماه در حبس به سر برد. وی در این مدت، تعدادی از کتب و رسالات مهم خود را تالیف نمود. شیخ الرئیس بعد از رهایی از حبس باز مدتی در همدان بود و آنگاه ناشناخته با شاگردش ابوعبید جوزجانی به اصفهان نزد علاء الدوله کاکویه رفت. آن پادشاه او را به گرمی و احترام بسیار پذیرفت. ابوعلی سینا از این زمان تا آخر عمر در خدمت علاء الدوله کاکویه بود. در نخستین جمعه ماه مبارک رمضان شیخ الرئیس را روی تخت روانی که با دو اسب کرند حمل می شد ، نهاده بودند. رفته رفته غروب افق را می پوشاند. عصر بود و بانگ موذن مومنان را به نماز دعوت می کرد. همچنانکه ابوعلی سینا دست لرزانش را به سمت شاگردش دراز می کرد، سرفه های شدید و پی در پی  پیکرش را می لرزاند و چند قطره خون در کنار لبانش پدیدار شد، و فقط قدرت یافت این چند کلمه را ادا کند : «فرمانروایی که طی این سالها جسم مرا به این خوبی اداره می کرد ، متاسفانه در وضعی نیست که به کارش ادامه دهد. گمان کنم وقت آن رسیده که خیمه ام را بر چینم ». ابوعبید با چهره خیس از اشک سعی کرد چیزی بگوید ، ولی کلمه ای از دهانش خارج نشد. نمی فهمید و نمی خواست بفهمد. شیخ الرئیس نفس نفس می زد و بعد از مدتی مکث ، فرمود : « سعی کن نوشته هایم را جمع آوری کنی . آنها را به تو می سپارم . خداوند هر سرنوشتی را که استحقاق دارد، برایش تعیین می کند». ساکت شد . پلکهایش را بر هم گذاشت و در همان حال گفت : « ابوعبید، دوست من ، اکنون برایم قرآن بخوان . چند آیه از قرآن تلاوت کن» . آن روز اول ماه رمضان سال ۴۲۸ هجری قمری بود . شیخ الرئیس ابو علی سینا در حالت بیماری در حالیکه تنها پنجاه و هفت سال از عمرش می گذشت، درهمدان دار فانی را وداع گفت و در همانجا مدفون شد. آرامگاه او اکنون در آن شهر است. در مشرق زمین فلسفه یونانی هیچگاه مفسری با عمق و دقت ابوعلی سینا نداشته است. ابوعلی سینا فلسفه ارسطو را با آرای مفسران اسکندرانی و فلسفه نو افلاطونی تلفیق کرد و با نبوغ خاص خود آنها را با نظر یکتا پرستی اسلام آموخت و به این طریق، در فلسفه مشایی مباحثی آورد که در اصل یونانی آن سابقه نداشت. ویرایش : مریم فودازی ۱ شهریور روزه پزشک _ بزرگداشت ابوعلی سینا مبارک باد

۱ شهریور ۱۳۹۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایران ویج]
[مشاهده در: www.iranvij.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن