واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: وقتي ما تلويزيون ميديديم
تلويزيون- ندا انتظامي:
در تقويم كه نگاه كنيد، هرروز به اسمي تزئين شده است. روز جهاني كودك و تلويزيون هم يكي از اين روزهاست.
يعني روزي براي كودك و تلويزيون. البته منظور از كودك طبق تعريف يونيسف، انسانهاي زير 18 سال است. يعني گروه سني نوجوان هم شامل اين روز ميشود.
در اين روز، تلويزيون ما برنامههاي زيادي پخش ميكند. به سراغ هنرمنداني رفتيم كه به نوعي با تلويزيون درگيرند. يعني زماني كه كودك و نوجوان بودند از مشتريان تلويزيون بودند و امروز از جمله كساني هستند كه چهره يا اسمشان را در تلويزيون ميبينيد، صدايشان را مي شنويد يا از آثارشان در تلويزيون استفاده ميشود.
رودابه حمزه اي؛ نويسنده؛ همراه با نوجوانان
خانم شاعر درست برخلاف تصور ما از شاعرها، در روزگار كودكي ونوجواني اهل تلويزيون ديدن بودهاست.
رودابه حمزهاي
رودابه حمزهاي كه تا چندي پيش يكي از شاعران برنامه فيتيله بوده، از تلويزيون دوران كودكي و نوجوانياش به خوبي ياد ميكند.
* چرا شاعرها اهل تلويزيون ديدن نيستند؟
براي اينكه ما دوست داريم كه اطلاعاتمان را از كتاب به دست بياوريم. با كتاب مانوستر هستيم. البته من اين طوري هستم، ديگران را نميدانم.
* نوجوان هم بوديد، اهل ديدن تلويزيون نبوديد؟
آن موقع نسبت به امروز بيشتر تلويزيون ميديدم.
* كدام برنامهها را بيشتر دوست داشتيد؟
خيلي از برنامههاي تلويزيون را دوست داشتم. كارتون «مدرسه والت»، «دكتر ارنست»، «محله بروبيا»، «عصر حجر»، «پلنگ صورتي»، « پروفسور بالتازار» و «سندباد» را خيلي دوست داشتم. نوجواني من با كودكي بچههاي خودم همزمان بود، به عبارت ديگر من با بچههاي خودم بزرگ شدم و باهم تلويزيون ميديديم.
دنياي عجيب و غريب «عصر حجر»
* چه ويژگيهاي مشتركي بين اين شخصيتها وجود دارد كه شما را در آن سن جذب مي كرد؟
الان كه به اين كارتونها فكر مي كنم متوجه ميشوم كه پشت اين كارها انديشه وجود داشت و فيلمنامهاي خوب و قوي.
* گفتيد كه شاعرها ترجيح ميدهند اطلاعاتشان را از راه مطالعه به دست بياورند، شما آن موقع اطلاعات لازم درباره برنامههاي تلويزيون را چگونه به دست ميآورديد؟
آن زمان دسترسي به اطلاعات بسيار كم بود. يك مجله دختران و پسران بود و يك كيهان بچهها. بايد براي به دست آوردن اطلاعات كلي تلاش ميكرديم. مجريهاي برنامه كودك به قدري دور از ذهن بودند كه تصور ميكرديم كه آسماني هستند، حضورشان مثل امروز نبود كه در دسترس باشند.
سندباد به همراه گروهش
* الان كه براي برنامههاي تلويزيون شعر ميگوييد، بازهم تلويزيون نميبينيد؟
در حال حاضر با اينكه براي تلويزيون كار ميكنم، وقت محدودي برا ي تماشاي تلويزيون دارم.
* درست مثل كودكان و نوجوانان امروزي كه وقت كمي براي ديدن برنامههاي مخصوص خودشان ميگذارند. دليل اين موضوع چيست؟
امروزه سرگرمي بچهها با دوران ما متفاوت شدهاست. درگذشته تمام عشق مان اين بود كه تكليفهايمان را زودتر انجام بدهيم تا برنامه كودك و نوجوان شروع شود. اما امروزه اينترنت و بازيهاي رايانهاي سرگرمي كودكان شدهاست. تلويزيون هم خوراك خوبي به مخاطب خودش نميدهد. كارتونهاي خارجي يا رزمي است و يا جنگي. به نظرم صلاح نيست كه كودكان و نوجوانان اين كارتونها را ببينند. سازندگان برنامههاي كودكان و نوجوانان خيلي از فضاي روحي و ذهني بچه ها دور شدهاند.خودم دوست ندارم كه نوهام تلويزيون ببيند.
محمدرضا شمس؛ نويسنده؛ دنياي شگفت انگيز كارتون
آقاي نويسنده در زمان كودكي و نوجواني حسابي اهل تلويزيون ديدن بودهاست، البته اگرهنوز هم مشغلههاي زندگي و كار اجازه بدهد گريزي به اين جعبه جادو ميزند.
محمدرضا شمس كه كتابهاي زيادي را براي نوجوانان نوشته و بخش عمدهاي از اين داستانها تبديل به فيلمنامه شده است، خاطرات جالبي از تلويزيون دارد. گويا سؤالات ما جرقهاي است كه او را به دنياي نوجواني پرتاب كند.
محمدرضا شمس
* با اين حساب زماني كه كودك ويا نوجوان بوديد، مدام پاي تلويزيون بوديد؟
زماني كه ما نوجوان بوديم در جايي كه زندگي ميكرديم، تلويزيون هنوز به خانهها راه نيافته بود. قهوه خانهها تلويزيون داشتند. دو يا سه ساعتي كه براي خوردن چاي به قهوه خانه ميرفتيم تلويزيون هم ميديديم. وقت زيادي براي تماشاي تلويزيون نميگذاشتيم.
* وقت نميگذاشتيد يا امكاناتش نبود؟
امكانش هم نبود. دوست داشتيم كه تلويزيون ببينيم، چون تلويزيون نبود به تفريح ديگري رو ميآورديم. زماني كه چند نفر از اقوام تلويزيون خريدند، من براي ديدن تلويزيون به خانه شان ميرفتم.
* نميگفتند واي باز اين آمد؟
به هرحال خانوادهها راضي نبودند، ولي يك يا دوبار اشكال نداشت، اما اگر تعداد اين رفت و آمدها زياد ميشد طبيعتا مانع ميشدند.
* تا چه زماني تلويزيون نداشتيد؟
زماني كه رفتم سربازي، تلويزيون وارد خانه ما شد. شخصا عاشق تلويزيون بودم. يادم هست كه آن موقعها تلويزيون مجموعههاي «فراري»، «گوريل ها»، «غرب وحشي وحشي وحشي»، «بالاتر از خطر» و ... را پخش ميكرد. من تمام اين برنامه ها را ميديدم.
* كارتون چي ميديديد؟
«تام و جري» و «پلنگ صورتي» پخش ميشد ، من خيلي به اين دو كارتون علاقه داشتم و دارم. كارتون «گربه هاي اشرافي» را هم خيلي دوست دارم.
* چه چيز اين كارتونها برايتان جالب بوده كه با اين هيجان از آنها ياد ميكنيد؟
آن زمان تازه كارتون آمده بود؟ دنياي شگفتآوري بود.آن زمان فكر ميكردم كه چهطور اينها وارد تلويزيون شدهاند. با آن اطلاعات كم دنياي كارتون جالب بود. از طرف ديگر از شيطنتهاي تام و جري و كلكهاي موشه خوشم ميآمد.
* طرفدار كدامشان بوديد يا هنوز هم هستيد؟
طرفدار موش هستم، اما يك جاهايي دلم براي گربه ميسوزد. از كارتون «مورچهخوار»، «رود رانر» و «باگزباني» هم خيلي خوشم ميآمد. آن زمان دنبال هيجان بوديم حتي كتك كاري «لورل و هاردي» هم برايمان جالب بود.
مورچه و مورچهخوار
* الآن چهطور؛ هنوز هم «پلنگ صورتي» و «تام و جري» را ميبينيد؟
الان هم ميبينم، اما ازيك بعد ديگر به آن نگاه ميكنم. هنوزهم به كتك كاريهاي «لورل و هاردي» ميخندم، اما با يك نگاه ديگر. به لايههاي زيرين، اجتماعي و زندگي نگاه ميكنم. يعني تخصصيتر به اين كارها نگاه ميكنم.
* الان چند ساعت براي ديدن تلويزيون وقت ميگذاريد؟
چون مشغلههاي زيادي دارم و نوشتن هم يكي از دغدغههاي من است، بعضي از كارتونها، مجموعههاي داستاني و فوتبال را ميبينم، هنوز دنياي كودكي با من است.
مريم شيرزاد؛گوينده؛ جادوي ذهن قويتر است
زماني كه خانم گوينده حرف ميزند، احساس ميكنيد كه داريد يك قطعه ادبي يا يك شعر ميشنويد؛ يك شعر لطيف .
مريم شيرزاد كه صداي او را روي چهره «آن شرلي» چه در كارتون و چه در مجموعه تلويزيوني شنيدهايم، از دوران نوجواني و تلويزيون ميگويد.
مريم شيرزاد/ عكس : پايگاه اينترنتي ايران دوبله
* براي شما شخصيت ماندگار تلويزيوني، كدام شخصيت است؟
زمان كودكي و نوجواني من ديدن تلويزيون رايج نبود.فيلم هاي آن دوره سياه و سفيد بود و من بيشتر برنامه بزرگسالآن را نگاه ميكردم.
* اگر بخواهيم يكي از شخصيتها را نام ببريد، به كدام برنامه اشاره ميكنيد؟
حافظه خوبي ندارم.
* حافظه خوبي نداريد يا تلويزيون برايتان بي تأثير بودهاست؟
تلويزيون بيتأثيربود.
* و چه دليلي پشت اين بيتأثيري وجود دارد؟
در آن دوران بيشتر كتاب روي من تأثير داشت. يادم ميآيد، آن دوران كيهان بچهها خيلي ميخواندم. آنچه كه خواندني بود برايم تأثيرگذارتر بود. بعد از خواندن كتاب آن را ميبستم ، شخصيتها را در ذهنم ميساختم و به داستان فكر ميكردم. الآن هم همينطور هستم.
* الآن تلويزيون چه جايگاهي دارد؟
به دليل اينكه كارم با تلويزيون مرتبط است، تلويزيون نگاه ميكنم، اما خيلي از برنامهها برايم جالب نيست. بازهم ترجيح ميدهم كتاب بخوانم. برنامههاي تلويزيون را به دليل اينكه يك نفر ديگر به جاي من فكر ميكند، را دوست ندارم. تلويزيون اجازه نميدهد كه خودم قضاوت كنم.
* پس بگوييد كدام شخصيت را كه به جاي آن حرف زديد، دوست داريد؟
تقربياً هيچ كدام.
* اما ما خيلي از كارهاي شما را كه دوبله كرديد، دوست داريم. يكي از كارهايتان را انتخاب كنيد.
شما لطف داريد. گويندگي در نقش آن شرلي را خيلي دوست دارم. شرلي دختري بود كه خيلي حرف ميزد. ذهن بسيار پويا و پري داشت و ميتوانست همه چيز را به تصوير تبديل كند. احساساتي غلو شده، اما واقعي داشت. به نظرم خيلي شبيه خودم بود.
آن شرلي پرحرف و شيطان
* خصوصاً كه اهل كتاب خواندن هم هست.
(مي خندد) درست است.
* گويندگي كارتوني اين شخصيت را دوست داريد يا مجموعه تلويزيوني را؟
هردو. بينهايت اين شخصيت را دوست دارم.
* به عنوان مخاطب چي؟ كدام برنامه را دوست داريد؟
برنامه «توپولوها» را كه فريبا شاهين مقدم آن را دوبله كردهاست ، خيلي دوست دارم، نميتوانم آن را نبينم. اين همه رنگ، نشاط و شادي را وقتي در كنار كارهاي ايراني ميگذارم كه سراسر نصيحت است، براي من آدم بزرگ جذاب است، چه برسد به كودكان يا نوجوانان كه نصيحت شنيدن را دوست ندارند.
* اينروزهامديردوبلاژ «اليورتويست» هستيد.
بله. يك قصه كلاسيك است كه من هم براي دوبله آن از ديالوگهاي فيلم تبعيت كردم، داستان جالبي دارد كه اميد در آن موج ميزند.
* براي شما هم مهم است كه اول كتابش نوشته شده باشد بعد از روي كتاب فيلم بسازند.
بله. زماني كه كتاب ميخوانيم، ذهن مي تواند خيال پردازي كند. كتاب، خواننده را محدود نميكند ، شما ميتوانيد از ذهن وتخيل خودتان كمك بگيريد.
* وقتي كتابي را ميخوانيد و بعد اثر ساخته شده را ميبينيد، ذهنتان اذيت نميشود؟
طبيعي است، وقتي اثري به يك اثر بيروني تبديل ميشود، با آنچه كه در ذهن است تفاوت پيدا ميكند، مگر اينكه فيلم يا مجموعه تلويزيوني خيلي خوش ساخت باشد. زماني كه كتاب «برباد رفته» را خواندم، در ذهنم خيلي شخصيتها ساختم، صحنه جنگ در ذهنم بسيار وسيع بود. شاهكار ذهن من خيلي پيشرفتهتر از فيلم بود. صحنه جنگ در فيلم در مقابل تخيلم خيلي كوچك بود.
* با اين علاقه اي كه به كتاب داريد، تلويزيون را دوست داريد؟
تلويزيون را دوست دارم. اما اگر قرار بر انتخاب باشد، كتاب را به دليل نزديكي به روح و ذهنم انتخاب ميكنم. اگر قرار باشد كتاب بخوانم يا فيلم ببينم شك نداشته باشيد كه ترجيح ميدهم كتاب بخوانم.
كاوه آهنگر؛ بازيگر؛ روزهاي سپري شده نوجواني
آقاي بازيگر جوان، با اينكه در تلويزيون بزرگ شدهاست، زياد اهل ديدن تلويزيون نيست. كاوه آهنگر كه از كودكي پايش به تلويزيون باز و همان جا ماندگار شد، نوجوان مجموعه تلويزيوني«دكتر قريب» اين روزها دوران جواني را تجربه مي كند و درگير بازي در تله فيلم «اي دوست مرا به خاطر بسپار» به كارگرداني حميد نعمت الله است ، البته مشغول بررسي چند پيشنهاد كاري است.
اميد آهنگر در مجموعه دكتر قريب/ عكس: مزدك عياري
* واقعا تلويزيون نگاه نميكنيد؟
ترجيح ميدهم كه فيلم ببينم. راستش برنامههايي را كه تلويزيون پخش ميكند، دوست ندارم.
* هيچ كدام از برنامههاي تلويزيون را دوست نداريد؟
چرا، برنامههاي ورزشي تلويزيون، خصوصا فوتبال را حتما نگاه ميكنم.
* كارتون چي؟
زماني كه كودك يا نوجوان بودم، عاشق كارتون «فوتباليستها» بودم. از كودكي به فوتبال خيلي علاقه داشتم. با اين كارتون زندگي ميكردم.
* با اين همه سخت گيري، چه معياري براي انتخاب وديدن فيلم داريد؟
براي ديدن فيلم خيلي سخت گيري نميكنم. سعي ميكنم همه فيلمها را ببينم، اما بيشتر فيلمهاي هنري را دوست دارم ، يك وقتهايي هم از ديدن فيلم هاي اكشن و يا كارهايي كه ريتم تندي دارند لذت ميبرم.
* يعني وقتي كودك بوديد «پلنگ صورتي» و «تام و جري» را هم نميديديد؟
زماني كه من كودك يا نوجوان بودم اصلا تلويزيون نگاه نميكردم. نه به اين دليل كه دوست نداشتم، شايد به دليل اينكه شرايط كاريام اين طوري بود كه وقتي براي ديدن تلويزيون نداشتم. آن زمان به جاي اينكه كه پاي تلويزيون بنشينم يا با دوستهايم بازي كنم، سر تصويربرداري بودم؛ چيزي از دوران كودكيام نفهميدم.
كارتون فوتباليستها
* يعني از آن دوران ناراضي هستيد؟
ازيك جهت بله؛ چرا كه دوران كودكي و نوجواني را تجربه نكردم. از طرف ديگر ناراضي نيستم؛ زيرا تجربههايي به دست آوردم كه الآن برايم خيلي سودمند است.
* كارهاي خودتان را هم كه از تلويزيون پخش مي شود، نگاه نميكنيد؟
چرا، نگاه ميكنم. ميخواهم نقاط ضعف و قوت كار را ببينم. كارهاي برادرم، اميد را هم نگاه ميكنم،چون همديگر را راهنمايي مي كنيم.
* مجموعه تلويزيوني دكتر قريب را چهطور؟
كامل نديدم، اما قسمتهاي مربوط به خودم و مهدي هاشمي را ديدم.
* كار را دوست داشتيد؟
خيلي كار خوبي بود ، نقشم را خيلي دوست داشتم. يك نفر حرفهاي و رهبر به نام كيانوش عياري بالاي سر كار بود كه باعث شد اثري خوش ساخت وبينظير ساخته بشود. بازي كردن در اين مجموعه خيلي راضي كننده بود. چون هم چيز زيادي ياد گرفتم و هم كار خوب و ماندگاري شد.
* از كارهاي ديگرتان، كدام را دوست داريد؟
انتخاب از بين كارهايي كه بازي كردم برايم دشواراست. اما مجموعه «پس از باران» را خيلي دوست دارم و نقشم را در فيلم «غريبه آشنا». به طور كلي نقشهايي را كه بازي كردم دوست داشتم.
پنجشنبه 21 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]