واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: تجربه روز اول از بيست و چهارمين دوره جشنواره موسيقى فجرسازها به صدا درآمدند اما صندلىها خالى ماندند
فرهنگ و هنر_ اگر از من بپرسيد مىگويم مطبوعات ايران ديگر حوصلهاش از همه چيز سررفته است. ديگر نه سخنرانى فلان رئيس حزب؛ او را به وجد مىآورد و نه گذرگاه كوتاه جشنوارهها كه زمانى براى آن ثانيه شمارى مىكرد. باور نداريد به حوزههاى خبرى آنها سرى بزنيد. همين الان اگر به تئاتر شهر و تالار وحدت كه از مقرهاى اصلى موسيقى در اين چند روز جشنوارهاى است؛ سرى بزنيد مىبينيد آنچه را من؛ خبرنگار؛ تجربه كردهام.
سالنها خالى و خالىتر مىشوند و صفحات جشنوارهاى ما بى حال و بى حالتر. نمىدانم دو يا سه سال ديگر در اين صفحات بايد از كدامين نگفتههاى ديروز و امروز اتفاقات هنرى كشور بنويسيم و كداميك را بر كداميك ارحج بدانيم يا اصلا كدامين را نقد كنيم! اما امروز هم مىنويسم تجربهاى را كه در يك گشت و گذار نيم روزه از موسيقى كشورمان در تالارهاى مختلف به دست آوردم. حرفهايى را كه شنيدم و اجراهايى را كه ديدم.
افتتاحيه كه نداشتيم چون ديگر نداشتن افتتاحيه مد شده است. راستش فكر مىكنم كه مديران هم ديگر چيزى به ذهنشان نمىرسد تا براى يك افتتاحيه متفاوت؛ آن را عرضه كنند. پس خواننده محترم هم قيد افتتاحيه را بزند مثل من و مثل آنها.
اگر شما هم سرى به تالار اصلى تئاترشهر مىزديد؛ گروه خسروان را با سرپرستى احسان نوريان در سالنى خالى از جمعيت مىديديد كه جاى خسران براى همه مان باقى گذاشت. گروهى جوان كه قرار بود اثرشان در بخش مسابقه؛ داورى شود. خسروان؛ قطعاتى را از مولوي، حافظ و سهراب سپهرى با دف؛ تنبك؛ سه تار و تار روى صحنه بردند. بعد هم گروه فارابى همدان جاى آنها را گرفتند. سالن خالى بود و كمتر كسى بود كه بشنود و نقد كند كه اين گروه جوان خوب مىنوازد يا... سراغ برنامه اركستر موسيقى هنر زمان را بايد از تالار رودكى مىگرفتيد كه قطعاتى از موسيقى كلاسيك با اثرى از آرش گوران را اجرا كردند. سالن هنوز خلوت بود و درميان چهرههاى هنرى صورت شناساى بهرام بيضايى ديده مىشد. البته او نيز فرزندش را كه نوازنده كيبورد بود؛ در اين گروه همراهى و تشويق مىكرد.
ياوران به سرپرستى نوشين عقيقى نيز چندى بعد روى صحنه رفتند تا قطعاتى سنتى را بنوازند و صندلىهاى خالى حكايت مىكرد كه نه موسيقى كلاسيك و نه سنتى جايى در ميان شنوندگان اين آثار ندارد. شايد عادت به نخبه گرايي؛ مخاطبان جشنواره را به جايى رسانده كه براى شنيدن آثار جوانترها اشتياقى از خود نشان نمىدهند ا دنبال پاپ هستند.اما در عرصه موسق اران و كلاسك؛آيا با اين سيل گسترده علاقهمندان به آموزش موسيقى چه بايد كرد و براى آنها چگونه بازار شنيدارى و ديدارى ايجاد كرد؟!
گمان مىكنم جواب دادن به اين سوال براى همه؛ حتى مسئولان موسيقى كشورمان سخت باشد. اگر از آنها بپرسى چه برنامهاى براى پركردن اين سالنهاى خالى داريد؟، قطعا پاسخ روشنى نخواهيد شنيد.
تالار وحدت؛ بى شك رسمىترين و پرطرفدارترين تالار كشور است كه هرگاه برنامه موسيقى يا اجراى تئاترى به محدوده آن راه مىيابد؛ تقريبا مجريانش اعتماد به نفس بيشترى براى پركردن سالن درخود احساس مىكنند. اين تالار هنوزهيمنه خود را در افكار عمومىو گروهى كه از مخاطبان اصلى اين دست برنامههاى هنرى هستند؛ دارد. در روز اول اما اين تالار هم صندلىهاى خالى بسيار داشت. اول گروههايى از بانوان در اين فضا اجرا داشتند و بعد گروهى خارجى كه تركيبى از هنرمندان رومانيايي؛ تركي؛ هلندى و البته ايرانى بود. نوعى از موسيقى به نام فيوژن كه تركيبى از نواحى ملودىها، آواها، موتيفها و ريتمهاى مختلف مانند بالكان، آناتولي، كولىها و آفريقايىها است؛ متد اصلى گروه بود. گمان اين بود كه آواى كلارينت و ساكسيفون در فضايى تركيبى از آفريقا و كولىها بتواند دست كم قشر وسيعى از جوانان را جذب كند كه چنين نشد. بالكنها تقريبا خالى بودند و صندلىهاى بدون مشترى همكف؛ آدمىرا افسرده مىكرد.تالار كشور هم ميزبان گروه پاپ بود. پاپ چيزى است كه حتما دوستداران بسيار دارد. محسن يگانه ساعت 9 شب گروهش را همراهى كرد كه بايد گفت جمعيت بدك نبود. مىشود گفت كه تنها اين تالار خوب در روز اول جشنواره موسيقى خوب رفت. جشنواره موسيقى فجر امسال نشست تخصصى هم دارد. درواقع نشستهاى تخصصى پاى ثابت جشنوارهها شده كه مىتواند اطلاعات خوبى را به علاقهمندان و دست اندركاران اين حوزه؛ مانند ما كه اهالى مطبوعات باشيم؛ ارائه كند. گمان مىكنم علمىترين بخش جشنواره همين قسمت مىتواند باشد كه البته بايد برنامهريزى دقيقترى داشته باشد. مهدى آذرسينا؛ محمدسرير و فريد عمران درشب اول اين نشست؛ عملكرد آموزشگاههاى موسيقى آزاد را نقد كردند كه كار بجايى بود. اين نشست را كانون پژوهشگران خانهموسيقى در خانه هنرمندان ايران برگزار كردند. محمد سريركه عضو هيئت مديره اين كانون است؛ از افزايش بىسابقه علاقهمندان به موسيقى خبر داد و گفت: بعد از انقلاب و با اتمام جنگ شاهد رشد چشمگير متقاضيان براى يادگيرى موسيقى بوديم كه بهنوعى 10 برابر شده بود اما براى اين تقاضا از قبل پيشبينى نشده بود پس افرادى با اطلاعات محدود و تجربياتى كم شروع به تدريس كردند. بعد هم اضافه كرد: قبل از اين سهدهه حتى يكدهم اين تعداد نيز آموزشگاه وجود نداشت. درعين اينكه آموزشگاههاى غيررسمىو خصوصى نيز دركنار اين مجموعهها فعاليت دارند و بايد عملكرد آنها را از زواياى مختلف مورد بحث قرار داد. براساس آنچه او مىگفت و البته پيشتر ما نيز خبرهايى از آن در رسانهها داشتيم، گويا كانون مدرسان خانه موسيقى و مركز گسترش وزارت ارشاد در اين باره مذاكراتى داشته اند چون سرير گفت: طى اين مذاكرات قرار شد تا تعيين صلاحيت افرادى كه قصد تدريس يا تاسيس آموزشگاههاى موسيقى را دارند از طريق خانه موسيقى و كارشناسان اين مجموعه انجام شود كه در طى سهسال اخير نزديك به 1000 نفر از اين متقاضيان از فيلتر خانه موسيقى گذشت. هرچند كه متاسفانه اين طرح و آزمونهاى آن از نوروز امسال متوقف شد و قرار شد هر استانى بهصورت مجزا اينكار را انجام دهد درصورتى كه اين آموزشگاهها در آن سالها سامان پيدا كرده بودند.مهدى آذرسينا، نوازنده كمانچه هم گله كرد كهبا وجود اينكه چندين سال است سرپرستى يك آموزشگاه موسيقى را برعهده دارد، اما هنوز متوجه نشده با چه حسابى درجهبندى 1 و 2 به يك آموزشگاه داده مىشود و متاسفانه هيچ اصول و سازماندهى براى درجهبندى آموزشگاهها وجود ندارد. فريد عمران در اروپا تحصيل و تدريس كرده است؛ او گفت: ما براساس تجارب و ايدههاى خود در آموزشگاههاى موسيقىمان تدريس و دروس را تدوين مىكنيم. درحالى كه درتمام دنيا تعداد افرادى كه در آكادمىها و دانشگاهها آموزش رسمىمىبينند خيلى كمتر از افرادى است كه در آموزشگاههاى آزاد تحصيل مىكنند. در ساير كشورها هرسال 3 تا 4 بار امتحانات سراسرى براى آموزشگاههاى آزاد و هنرجويان آنها برگزار مىشود تا سطح هنرجويان تعيين شود. اما در آموزشگاههاى موسيقى ايران هيچگونه تعيين سطحى وجود ندارد و تفاوت بين هنرجوى خوب و متوسط تنها براساس نظرات سليقهاى مدرسان صورت مىگيرد و هيچ ملاكى براى تعيين سطح پيشرفت دراين آموزشگاهها وجود ندارد.به گفته محمد سرير؛ درايران سابقه آكادميك موسيقيايى وجود ندارد بههمين دليل قرار شده خانه موسيقى به تعيين صلاحيت مديران و اساتيد موسسهها دست بزند. بعد هم اين جمله كليدى را گفت كه: اگر قرار بود با استانداردهاى بينالمللى كار كنيم قطعا بهاندازه انگشتان دست هم موفق به جذب مدرس موسيقى نمىشديم. گويا قرار است بعد از اين گام؛ متدهايى تعريف شود و براساس آنها اساتيد؛ آموزش داده شوند.
چهارشنبه 20 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]