تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826352011




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آدم‌‌ها خداحافظی‌ را اختراع‌ كردند (خورخه‌ لوییس‌ بورخس‌)


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: خواهرش‌ نورا كه‌ دو سال‌ از او جوانتر بود تنها دوست‌ واقعی‌ زمان‌ بچگی‌ اش‌ بود آنها با هم‌ بازی‌‌های‌ خیالی‌ ابداع‌ می‌كردند و اوقاتشان‌ را در كتابخانه‌ و باغ‌ سپری‌ می‌كردند. بورخس‌ جوان‌ گاهی‌ به‌ باغ‌ وحش‌ می‌رفت‌ و...   خورخه‌ لوییس‌ بورخس‌ (1899 بوینوس‌ آیرس) خورخه‌ لوئیس‌ بورخس‌ در بوینوس‌ آیرس‌ آرژانتین‌ در 24 آگوست‌ 1899 یعنی‌ دقیقا همان‌ سالی‌ كه‌ ولایدیمیر نابوكوف‌ به‌ دنیا آمد، چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. خواهرش‌ نورا كه‌ دو سال‌ از او جوانتر بود تنها دوست‌ واقعی‌ زمان‌ بچگی‌ اش‌ بود آنها با هم‌ بازی‌‌های‌ خیالی‌ ابداع‌ می‌كردند و اوقاتشان‌ را در كتابخانه‌ و باغ‌ سپری‌ می‌كردند. بورخس‌ جوان‌ گاهی‌ به‌ باغ‌ وحش‌ می‌رفت‌ و ساعت‌‌های‌ متوالی‌ به‌ حیوانات‌ خیره‌ می‌شد حیوان‌ مورد علاقه‌‌ی‌ خاص‌ او ببر بود همچنان‌ كه‌ بعداً خود به‌ این‌ مسئله‌ اشاره‌ می‌كند: من‌ جلوی‌ قفس‌ ببر مدت‌ زیادی‌ می‌ایستادم‌ و به‌ جلو و عقب‌ رفتن‌ او می‌نگریستم. به‌ زیبایی‌ طبیعی‌ او علاقه‌ داشتم‌ و زل‌ می‌زدم‌ به‌ خطوط‌ راه‌ راه‌ سیاه‌ و طلایی‌ اش‌ و حالا كه‌ نابینا هستم‌ تنها یك‌ رنگ‌ برای‌ من‌ باقی‌ مانده‌ است‌ و آن‌ دقیقاً رنگ‌ ببر است‌. زرد! او چندین‌ مجله‌ ادبی‌ را با موفقیت‌ پایه‌ گذاری‌ كرد. در 1927 چشمهایش‌ را عمل‌ آب‌ مروارید كرد. اما این‌ دوا و درمان‌ سودی‌ نبخشید و او در پایان‌ زندگی‌ اش‌ كاملاً به‌ دنیای‌ تاریكی‌ فرو رفت. در 1956 پرفسور ادبیات‌ انگلیسی‌ و آمریكایی‌ در دانشگاه‌ بوینوس‌ آیرس‌ شد موقعیتی‌ كه‌ آن‌ را برای‌ دوازده‌ سال‌ حفظ‌ كرد و بعد جایزه‌‌ی‌ ملی‌ ادبیات‌ را از آن‌ خود كرد. چندی‌ بعد به‌ كمك‌ محصلین‌ و مادرش‌ شروع‌ به‌ ترجمه‌‌ی‌ متون‌ كلاسیك‌ انگلیسی‌ به‌ زبان‌ اسپانیولی‌ كرد اما به‌ زودی‌ به‌ سوی‌ سرودن‌ شعر برگشت‌ قالبی‌ كه‌ حالا او راحت‌ تر می‌توانست‌ با آن‌ سرش‌ را در كاغذ فرو ببرد. در 1973 از مدیریت‌ كتابخانه‌‌ی‌ ملی‌ استعفا داد و تصمیم‌ گرفت‌ سال‌‌های‌ بعدی‌ عمرش‌ را به‌ مسافرت‌ و سخنرانی‌ بگذراند. بورخس‌ چندین‌ جلد كتاب‌ شعر و داستان، داستان‌ كوتاه‌ و مقاله.... از خود به‌ یادگار گذاشت‌ او هرگز جایزه‌‌ی‌ نوبل‌ ادبیات‌ را نبرد و سرانجام‌ بر اثر سرطان‌ كبد در ژنو درگذشت. با هم‌ شعری‌ را از او می‌خوانیم:  خورخه‌ لوییس‌ بورخس ما در پلازا، همدیگر را بدرود گفتیم‌ در پیاده‌ رویِ آن‌ طرف‌ خیابان‌ من‌ روی‌ بر گرداندم‌ و پشت‌ سرم‌ را كاویدم‌ تو بر می‌گشتی‌ و دستانِ خدا حافظی‌ ات، در اهتزاز بود رودخانه‌ ای‌ از وسایل‌ نقلیه‌ از میان‌ ما می‌گذشت‌ 6 بعد از ظهر بود آیا نمی‌دانستیم‌ كه‌ از پس‌ آن‌ رودخانه‌ ی‌ دوزخی‌ غمبار دیگر هرگز همدیگر را نخواهیم‌ دید ما همدیگر را گم‌ كردیم‌ و یك‌ سال‌ بعد تو مرده‌ بودی‌ و من‌ حالا یادهایم‌ را می‌كاوم‌ و خیره‌ بدانها می‌نگرم‌ و فكر می‌كنم‌ كه‌ این‌ اشتباه‌ است‌ كه‌ انسان‌ با خداحافظی‌ جزیی‌ مبتلای‌ جدایی‌ بی‌ نهایت‌ شود شب‌ قبل، پس‌ از شام‌ بیرون‌ نرفتم‌ و سعی‌ كردم‌ چیزهایی‌ بفهمم‌ دوره‌ كردم‌ آخرین‌ درسی‌ را كه‌ افلاطون‌ در دهان‌ معلمش‌ گذاشت‌ خواندم‌ كه‌ روح‌ تواند گریزد چون‌ جسم‌ مرد روح‌ نمی‌میرد گفتن‌ بدرود برای‌ انكار جدایی‌ است‌ آدم‌‌ها خداحافظی‌ را اختراع‌ كردند زیرا فكر می‌كردند بی‌ زوالند با اینكه‌ می‌دانستند زندگی‌ اشان‌ را دوامی ‌نیست‌ در ساحل‌ كدام‌ رودخانه‌ این‌ گفتگوی‌ نامعلوم‌ را فرو خواهیم‌ گذاشت‌؟آیا ما دوتن‌ دلیا و بورخس‌ اهل‌ شهری‌ نبودیم‌ كه‌ یكبار در جلگه‌‌هاناپدید شد؟  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 552]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن