واضح آرشیو وب فارسی:ایران ویج: درباره سریال «سایه روشن» سایه روشن تلاش کرده برخی معضلات اخلاقی و اجتماعی را در کلانشهری مثل تهران به واسطه داستان این ۳ زن در کانون خانواده و مناسبات آن پیگیری کند و در موقعیتی… اینجا تهران است آرش معیریان را همواره با فیلمهای تجاری و عامهپسندش در سینما میشناسیم. کما، شارلاتان، چپدست، احضارشدگان، شیر و عسل، داماد خجالتی و… از جمله آثار سینمایی او محسوب میشوند که در این میان کما به شهرت و فروش بالایی هم دست یافته است. البته معیریان علاوه بر کارگردانی، تجربههایی در ساخت آنونس سینمایی، تدوین، طراحی صحنه و لباس، نویسندگی و حتی بازیگری هم داشته و اینک با ساخت «سایه روشن» سریالسازی را نیز به کارنامه حرفهایاش اضافه کرده است، اما سایه روشن نه فقط از حیث مدیوم که از لحاظ ساختار دراماتیکی و شیوه روایت نیز با کارهای قبلی او متفاوت است. سایهروشن روایتگر قصه ۳ زن به نامهای نازنین، آتوسا و افسانه است که در یک مجتمع زندگی میکنند. نازنین که یک سالی است شوهر خود را درسانحه از دست داده است، همراه ۲ فرزند خود زندگی میکند. خیلی از کسانی که مجموعه سایه روشن را دیدند، معتقدند این مجموعه شباهت زیادی به مجموعه زنان خانهدار افسرده دارد که چند وقتی است از شبکههای آمریکایی پخش میشود، ولی باید اذعان کرد معیریان حتی اگر متاثر از این مجموعه هم بوده باشد توانسته آن را در بستر یک قصه ایرانی، بومی و محلی کند. از جمله امتیازات این سریال در ساختار روایی خود بهرهگیری از صدای خاطرهانگیز ژاله علو به عنوان راوی این مجموعه و در واقع استفاده از نریشن در تعریف قصه است که سویه قصهگویی سریال را پررنگتر میکند. در واقع راوی صدای پیرزنی است که بتازگی فوت کرده و ماجرای زندگی همسایههای خود را برای مخاطبان بازگو میکند. این تمهید به شکل نمادین به قصهگویی مادربزرگها در گذشته شباهت دارد که مخاطب ایرانی با آن غریبه نیست. روایت قصه توسط یک انسان مرده در سینمای کشورهای دیگر نیز تجربه شده و این شیوه به پررمز و راز کردن و تا حدودی معمایی شدن ماجرا دامن میزند. به این که روح پیرزن بعد از مرگ از قفس و کالبد تن رها شده و شاهد و ناظر بر ماجراهایی است که در محل زندگیاش در حال رخ دادن است. این قضیه انگار سویه دانای کل بودن راوی را برجستهتر میکند و البته تاثیر لحن و تن صدای ژاله علو، شکوه بیشتری به آن میبخشد. به همین دلیل شاید این سریال به مجموعههای ماورایی هم سنخیت مییابد. از آنجا که معیریان همیشه به جذب مخاطبان و روانشناسی آنها توجه دارد و در سینما از بازیگران ستاره و مشهور بهره میگیرد، در ترکیب و چینش بازیگران سایه روشن نیز به این رویکرد وفادار میماند. رویا نونهالی، نسرین مقانلو، مهدی سلوکی، مهران رجبی، محسن افشانی، اکرم محمدی، فتحعلی اویسی و محمد صادقی، ترکیب جذابی برای مخاطبان آشنای تلویزیون است که البته با توجه به جنس قصه و ساختار درام نیز انتخابهای خوبی به نظر میرسد. در این میان البته رویا نونهالی که نقش محوریتری دارد، همان بازی آشنا در سریالهای قبلی خود را ایفاء میکند و باز هم نقش یک زن خلافکار را دارد. سایه روشن تلاش کرده برخی معضلات اخلاقی و اجتماعی را در کلانشهری مثل تهران به واسطه داستان این ۳ زن در کانون خانواده و مناسبات آن پیگیری کند و در موقعیتی بین فردیت آدمها و مقتضیات جامعه به تصویر بکشد. به عبارت دیگر سایه روشن را میتوان یک ملودرام خانوادگیـ اجتماعی دانست که اتفاقا قصه خود را در همین ساحت بینامتنی پی میگیرد. نازنین، آتوسا و افسانه هر کدام زنانی هستند که به دلیلی سرپرستی و مدیریت خانه و زندگی را به عهده داشته و با مشکلات متعددی دست وپنجه نرم میکنند. معیریان تلاش کرده در این سریال با محوریت این ۳ زن، به آسیبشناسی عاطفیـ اجتماعی شخصیتهای قصه خود دست بزند و از طریق تحلیلی روانشناسی و جامعهشناختی این معضلات فردی ـ اجتماعی را واکاوی کند. معیریان به دلیل تجربه ساخت فیلمهای عامهپسند در اینجا نیز به عناصر و مولفههای قصه و شخصیتپردازی توجه میکند تا جذابیتهایی برای مخاطب داشته باشد. هرچند به نظر میرسد ریتم سریال با توجه به رویکرد مضمونی و کارگردانی وی در جاهایی دچار گسست و نوسان شده و انسجام خود را از دست میدهد، اما وجوه سرگرمکننده بودن سریال را ـ که از ویژگیهای همیشگی آثار آرش معیریان است ـ نمیتوان انکار کرد. به هرحال قصه و آدمهایش به واسطه ماجراهایی که تجربه میکنند قابلیت سرگرمکنندگی مخاطب را دارند. سایه روشن البته تلاش کرده از خط قرمزهای سیاهنمایی عبور نکند و این دغدغه را حتی در عنوان سریال هم میتوان درک کرد. ۲ نهاد خانواده و نظام اجتماعی بستر این آسیبشناسی دراماتیک قرار میگیرد که اتفاقا با محوریت زنان به عنوان شخصیت اصلی قصه بر منزلت خانواده و اهمیت آن تاکید میشود. به عنوان مثال میتوان به صحنهای از سریال اشاره کرد که فرزندان رویا نونهالی و محمد صادقی در مدرسه درگیر میشوند و کار به احضار والدین میکشد. دیالوگهایی که در این سکانس میان آنها درباره شیوه تربیت کودکان صورت میگیرد بازتابی از همین دغدغه مولف است که در کلیت سریال جاری و ساری است. شاید مهمترین وجه این بازنمایی توجهی است که به روانشناسی این زنان میشود و موقعیت آسیبپذیر آنها در ۲ساحت رفتاری و اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد. عصبیت و پرخاشگری یا اضطراب و افسردگی این شخصیتها به واسطه موقعیت و شرایط زندگیشان، بستری برای تاویل روانشناختی از این موقعیتها فراهم میآورد و البته در خود به معضلات اجتماعی کلانشهرهایی مثل تهران نیز توجه میشود. چنانچه نام ابتدایی سریال هم «اینجا تهران است» بوده و نشان میدهد سازندگان سریال، دغدغه نمایش معضلات زندگی در این شهر بزرگ و پردردسر را داشتهاند؛ زندگی در موقعیت سایه روشن که مرز حق و باطل و راه غلط و درست در آن مشخص نیست. این سایه روشنی البته در استفاده ار رنگ و نورپردازی سریال نیز لحاظ شده و در فرم و ساختار بیرونی مجموعه نیز ظهور و بروز دارد. اما آنچه سایه روشن را ازحیث دراماتیک دچار نقصان میکند بلاتکلیفی اثر در ترکیب بین وجوه سرگرمی و انتقادی آن است که به نظر میرسد روشنی سویه انتقادی مجموعه زیر سایه کارکردهای سرگرمکنندگی آن پنهان شده است.
۲۸ مهر ۱۳۹۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایران ویج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 112]