واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: آشنايي با شخصيت وسواسي-جبري- بخش اول سرد، سرسخت و سلطه جو
دكتر بهنام اوحدي* / www.iranbod.com
هرچند هنوز هم شخصيت منضبط-قانون مدار (وسواسي- جبري) همراه با شخصيت هاي وابسته (ديپندنت) و مردم گريز-پرهيزمدار (اوويدنت)، در دسته بندي DSM-IV-TR در دستهC قرار گرفته است، اما بسياري بر اين باورند كه به دليل ويژگي هاي يگانه اين شخصيت و نيز شخصيت منتقد- افسرده (دپرسيو)، اين دو شخصيت را بايد در دسته شخصيتي جداگانه يي، شايد مثلاً كلاستر D جا داد.
ويژگي هاي كلي اين شخصيت (كه در مردان شايع تر از زنان ديده مي شود) عبارتند از محدود بودن هيجانات (مانند شخصيت اسكيزوئيد و اوويدنت)، نظم و ترتيب، پشتكار و پافشاري، سرسختي و يكدندگي و بي تصميمي (مانند شخصيت افسرده).
شخصيت وسواسي- جبري چون شخصيت افسرده، آرمانگرا، كمال طلب و نرمش (انعطاف )ناپذير است. رفتاري شق و رق و برخوردي رسمي و خشك و در بسياري از موارد حتي عبوس دارد. آنها سرپيچي از آنچه آنها را قانون ها و چارچوب هاي ضروري و لازم الاجرا مي دانند، به هيچ روي تحمل نمي كنند. ايشان مهارت هاي بين فردي چنداني ندارند و ديگران را از خود فراري مي دهند زيرا نمي توانند حد وسط را بگيرند و با پافشاري مي خواهند ديگران را زير سلطه خويش درآورند و تسليم بي چون و چراي خواسته هاي خود كنند. اما اگر كسي را به نظرشان قدرتمندتر از خويش ببينند، حاضرند خواسته هاي او را بي چون و چرا برآورده سازند. آنها از اشتباه كردن مي ترسند، ترديد دارند و نمي توانند به آساني به تصميمي قاطع و قطعي برسند و همواره درباره تصميمي كه مي خواهند بگيرند، مي انديشند. خود را به گونه يي گزافه آميز (افراطي) وقف كار و بهره وري مي كنند و به راحتي از تفريح و روابط دوستانه و حتي خانوادگي شان مي كاهند تا به كار بپردازند. بيش از اندازه پرهيزگار، باوجدان و اخلاق گرايند و در مورد مسائل اخلاقي و ارزشي كوتاه نمي آيند. از اين رو اينان درگير روابط خارج زناشويي نمي شوند اما چه بسا زندگي زناشويي شان را به سبب سختگيري و نرمش ناپذيري بيش از اندازه از دست مي دهند. اين افراد دوستان زيادي ندارند و زمان زيادي را در تنهايي وقف كار مي كنند و در واقع نداشتن مهارت هاي ارتباطي را با اين راهبرد جبران و انكار مي كنند.
اينان هر چيزي را كه روال و ثبات معمول زندگي شان را به هم بزند، كنار مي گذارند؛ از اين رو همانند شخصيت هاي اوويدنت، هر رخداد و دگرگوني نويني آنها را دچار تنش و اضطراب فراوان مي كند. اين افراد به جزئيات، قواعد، فهرست ها، ترتيب و سازمان يافتگي جدول زماني امور بيش از اندازه سرسپردگي (التزام) دارند. آنها بسيار كمال طلب اند، به گونه يي كه گاه نمي توانند تكليف محول شده را به پايان برسانند، چرا كه مي خواهند همه معيارها و ضوابط را به دقت رعايت كنند. افراد دچار ويژگي هاي پررنگ و اختلال شخصيت منضبط-قانون مدار (وسواسي- جبري) سلسله كردارهاي آييني خود را نه فقط بر زندگي خود و خانواده شان تحميل مي كنند، بلكه به شدت كوشش دارند اين آيين هاي وسواسي را بر زندگي ديگران، به ويژه زيردستان خود چيره سازند. آنها كار و وظيفه خود را به ديگران واگذار نمي كنند مگر آنكه ديگران كاملاً تسليم روش و قواعد آنها باشند. اينان ولخرج نيستند و پول را با حساب و كتاب خرج مي كنند. همچنين اشياي كهنه و از رده خارج شده و بي ارزش را نمي توانند به دور اندازند، ولو هيچ ارزش عاطفي هم نداشته باشند. افراد داراي شخصيت منضبط- قانون مدار (وسواسي- جبري) در سخن گفتن همانند شخصيت هاي اسكيزوئيد (درخودمانده - تنهايي گزين) و اوويدنت (مردم گريز-پرهيزمدار) پيشدستي نمي كنند. در اين افراد اختلالات افسردگي به ويژه از نوع ديرآغاز (ميانسالي و سالمندي) شايع است.اين اختلال در استادتمام هاي دانشگاهي و ژنرال هاي جوامع پيشرفته (كه براي هر رده پيشرفت و ارتقاي حرفه يي نيازمند سال ها رنج و كوشش فراوان و پايدار هستند) شايع است.
افراد دچار ويژگي هاي پررنگ و اختلال شخصيت منضبط- قانون مدار (وسواسي-جبري)، مانند افراد دچار ويژگي هاي پررنگ و اختلال شخصيت هاي كلاستر B (از جمله شخصيت خودشيفته)، درخودمانده-تنهايي گزين (اسكيزوئيد/آسپرگر) و بدبين- شكاك (پارانوئيد) از هسته خودشيفتگي ( نارسيسيسم) قابل توجه و تاملي برخوردار هستند. به همين دليل مي كوشند در ساختار حرفه يي به نوك هرم قدرت رسيده و ديگران را به زير كنترل و سلطه خود درآورده و به اجراي آنچه خود آن را درست، منطقي و بي نقص مي دانند، وادار سازند.
در بخش «سرشت» (تمپرامنت)، اينان داراي پشتكار و آسيب گريزي فراوان و اما نوجويي و پاداش مداري اندك هستند. در بخش «منش» (كاراكتر) نيز داراي خودراهبري فراوان، همكاري بسيار اما خودفراروي اندك هستند.
اين اختلال مي تواند با اختلالات خلقي و اضطرابي (از جمله وسواس هاي گوناگون) در يك محور و همچنين با برخي ويژگي ها و اختلال شخصيت هاي ديگر همراه و هم زمان باشد.
اين اختلال را بايد به دقت و ظرافت از اختلال شخصيت هاي درخودمانده-تنهايي گزين (اسكيزوئيد)، بدبين-شكاك (پارانوئيد)، جامعه ستيز (آنتي سوشيال) و خودشيفته (نارسيسيستيك) جدا كرد و تشخيص داد. اين مهم ممكن است نيازمند گذر زمان و ديد باليني ژرف نگر و موشكافانه يي باشد.
*روانپزشك و درمانگر مشكلات جنسي زناشويي و خانوادگي
دوشنبه 18 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]